اشاره!
گاه اشخاص هیچ اثرى از خود نمىگذارند و بىنام و نشان مىمیرند، گاه هم در روزگار خود اثر مىگذارند و پس از مرگ فراموش مىشوند و گاه هم اشخاصى پیدا مىشوند که در تمام روزگاران اثر گذارند. وجود تاریخ این کسان به یکى از سه گونه است:
* وجود تاریخى مادى- عینى.
* وجود تاریخى فعلى- رفتارى.
* وجود تاریخى نظرى.
وجود تاریخى مادى به گونههاى مختلف تحقق مىپذیرد، مانند: ادامه وجود با اعقاب و نوادگان و آرامگاه و آثار عینى ملموس همچون آثار هنرىِ به جاى مانده از هنرمندان.
وجود تاریخى فعلى- رفتارى، خواه مثبت باشد و خواه منفى به سنتها و عادتها و رفتارهاى متراکمى است که شخص بنیاد مىنهد و ترویج مىکند. در ادبیات دینى ما به این رفتارهاى متراکم ماندنى «سنت» اطلاق مىشود.
وجود تاریخى نظرى هم با وجود شخصیت والا و گرانمایه و معارف بلند انسانى و دینى صورت مىبندد که در ابدیت زمان همه را- از صاحبنظران
گرفته تا افراد عادى- به خود و به مواریث معارفى خود مشغول مىکند.
خلاصه آنکه برخى افراد یا در یکى از ابعاد سهگانه و یا در تمام ابعاد قابلیت واستعداد بقا را در تاریخ دارند.
حضرت زهراى اطهر علیها السلام در هر سه بعد تبلور و تجسم تاریخى دارند:
1- بعد مادى
در بعد مادى و عینى با نوادگان بسیار آن مادر پاک که به پنجاه میلیون فرد تخمین زدهاند و در پیشاپیش آنان امامان و دانشوران صالح هستند. این پدیده منحصر به حضرت زهرا علیها السلام است و زنى در طول تاریخ یافت نمىشود که چنین حضورى قوى و جارى و ملموس در بستر تاریخ داشته باشد.
از جهت آرامگاه هم شگفت است چرا که دیگران همچون سعدى، حافظ، ابو على سینا، شاه جهان و نور جهان در تاج محل- که از عجایب هفتگانه جهان است- با آرامگاهشان وجود مادى دارند و حضرت زهرا علیها السلام از این جهت با فقدان آرامگاهش حضور دارد، چیزى که امروزه بدان «تناقض نما» مىگویند.
حضور مادى حضرت فاطمه علیها السلام با گسترهاى برجستهتر، گاه به گونهاى دیگر بوده، و آن زمانى است که فاطمیان به نام فاطمه علیها السلام در آفریقا حکومت بنیاد نهادند.
حماسه ماندگار ناصر خسرو علوى «فاطمىام فاطمىام فاطمى» از بازتابهاى همین حضور مادى است.
استاد محمود عقّاد کتابى نگاشته به نام فاطمة والفاطمیون که در آن به دولت فاطمیان مىپردازد.
جامع الازهر را- که بزرگترین مرکز علمى دینى اهل سنت است- فاطمیان مصر بیاد حضرت زهرا علیها السلام پایهگذارى کردند.
2- بعد نظرى
در بعد نظرى هم فاطمه زهرا علیها السلام حضور فعال، پوینده و پایدار دارد که از دو جهت است:
یکى از جهت مواریث معارفى که از او به جاى مانده است.
و دیگر از جهت بررسىهایى که درباره وى انجام گرفته است و مىگیرد.
آنچه در این خصوص باید به آن توجه و التفات داشت این است که:
پژوهشها درباره عظمتهاى بىپایان زهراى اطهر علیها السلام، فرا سوى زمان و مکان و مذهبى خاص است. عظمت حضرت زهرا علیها السلام، تمام نفوس و عقول را در هر زمان و مکان و با هر مذهب و صنف تسخیر کرده است.
مؤلف کتاب فاطمة الزهراء «1» از چهل و چهار کتاب خطى نام مىبرد که در گذشتههاى دور و نزدیک از سوى دانشوران مذاهب مختلف تدوین شده است. همچنین از بیست و نه کتاب چاپى یاد مىکند که تنها شمارى اندک از آثار پر شمارى است که درباره آن حضرت به نگارش درآمده است.
چاپ کتاب وى در سال (1400- ه 1980 م) است، از آن زمان تا امروز کتابهاى بسیارى درباره حضرت فاطمه علیها السلام به قلم آمده که مىتوان ادعا کرد که بسیار افزونتر از آثارى است که تا آن زمان به طبع درآمده بود. خود نویسنده یاد شده، نوشتارى در معرفى سیصد مأخذ که شرح حال زهراى مرضیه علیها السلام را آوردهاند، دارد.
اتفاق در خور توجهى که در سال (1387 ه. ق) رخ داد، این است که کتابخانه «العلمین العامة» در نجف اشرف سه جایزه براى بهترین کتابهایى که درباره حضرت زهرا علیها السلام به نگارش درآید تعیین کرد. چهارده کتاب در این مسابقه شرکت کردند که جایزه نخست به سلیمان کتانى نویسنده مسیحى لبنانى براى کتاب فاطمة الزهراء وتر فى غمه تعلق گرفت، جایزه دوم به عبدالزهراء عثمان محمّد به خاطر فاطمة الزهراء بنت محمّد اختصاص یافت جایزه سوم هم نصیب فاضل المیلانى الحسینى براى کتاب فاطمة الزهراء ام أبیها شد.
در اینجا باید از کار لوئى ماسینیون مستشرق فرانسوى یاد کرد که با فراهم آوردن میلیونها یادداشت از زبانهاى مختلف درباره حضرت زهرا علیها السلام، در صدد بود که بزرگترین اثر در معرفى آن حضرت بیافریند. پس از مرگ وى لوئى گارده و چند تن دیگر از کارشناسان بررسىهاى اسلامى فرانسه براى تنظیم و ترتیب این یادداشتها و انتشارات آنها کمر همت بستند.
از میان دانشوران فرانسوى که همچون غلاة با شور و حماسه و شیدایى حول شخصیت حضرت زهرا علیها السلام سخن گفته، پروفسور هانرى کربن در کتاب سنگین و عمیق و تخصصى او به نام ارض ملکوت است. کربن در این اثر با ایمان ژرف و روشنبینى خاص درباره حضرت زهرا علیها السلام سخن سرداده است.
در مورد مواریث معارفى حضرت زهرا علیها السلام سخن بسیار است. بىشک اگر آن وجود مقدس، عمرى به اندازه مواریث نوادگان شایسته و بزرگوار خود چون امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام مىیافت، براى بشریّت مواریث معارفى بجاى مىگذاشت چرا که او «محدّثه» بود، با این وجود، آنچه که از آن حضرت برجاى مانده، کم نیست.
چندى است که مسند فاطمة الزهراء به طبع آراسته شده که هم از جهت حجم و کمّیّت و هم از جهت محتوى و کیفیت، از بسیارى از مسندها که اهل سنت در مجامع حدیثى خود آوردهاند برتر و بزرگتر است.
3- بعد فعلى
اما درباره بعد فعلى- رفتارى وجود تاریخى حضرت زهرا علیها السلام، به حق مىتوان گفت که آن حضرت از این جنبه شگفتى ساز و دگرگون کننده است! زن جوانى که بیش از هجده بهار از عمر او نگذشته بود، پایهگذار یک سنت- رفتار متراکم- و مبدل به یک الگوى تمام عیار مىگردد تا آنجا که امام عصر اهل بیت درباره ایشان مىگوید:
وَفِى ابْنَةِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله لِى أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ «2».
و دختر رسول اللّه صلى الله علیه و آله براى من سرمشق نیکویى است.
انسانشناسان را اصطلاحى است به عنوان «شخصیت اساسى».
بنابراین اصطلاح، حضرت زهرا علیها السلام با تجرید از قید و بندهاى فردى، یک سرمشق مطلق مىشود و بدینگونه در جاودانه تاریخ ماندنى مىگردد که چنین هم شد.
جامعهشناسان مىگویند: سر منشأ اوضاع بحرانى نسل جوان در جهان سوم، خلأ الگوى رفتارى است. در این حیطه، زهراى مرضیه علیها السلام مشکلگشا و منجى است، چون شخصیتى اصیل و شگفتىساز است که هالهاى از قداست او را در برگرفته است.
آنچه به دنبال مىآید، دورنمایى است از سیماى رفتارى- اخلاقى زهراى اطهر علیها السلام که بعد فعلى- رفتارى وجود تاریخى وى است و بعد از آن سخنان بزرگان و دانشمندان روزگاران دور و نزدیک ذکر مىشود تا آفاق دیگرى از وجود اخلاقى آن حضرت نمایان گردد ان شاء اللّه.
تحمل تلخىهاى زندگى مادى
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله روزى وارد خانه فاطمه علیها السلام شد، دخترش را دید که لباس خشن بر تن دارد، با دست خود آسیاب مىگرداند و در همان حال هم فرزندش را شیر مىدهد.
پیامبر صلى الله علیه و آله با دیدن این وضع اشک از دو دیدهاش جارى شد و به فاطمه علیها السلام فرمود: اى دختر بزرگوارم! تلخىهاى دنیا را تحمل کن تا به شیرینى آخرت برسى، فاطمه علیها السلام گفت: یا رسول اللّه! خدا را سپاس مىگویم بر نعمتهایش و شکر مىکنم بر کرامتهایش، در این هنگام این آیه نازل شد:
«وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى» «3». «4» و به زودى پروردگارت بخششى به تو خواهد کرد تا خشنود شوى.
انفاق در راه خدا
سلمان فارسى روزى براى انجام دادن فرمان رسول خدا صلى الله علیه و آله در آماده کردن غذا براى یک عرب تازه مسلمان، به درب خانه حضرت زهرا علیها السلام رفت، پس از درخواست سلمان، حضرت فاطمه علیها السلام فرمود: سوگند به خدا که حسن و حسین از شدّت گرسنگى مىلرزند و با شکم گرسنه خوابیدهاند ولى من خیرى را رد نمىکنم به ویژه آنکه به خانه من رو کرده است.
سپس فرمود: اى سلمان! اینک پیراهنم را نزد شمعون یهودى ببر و یک صاع خرما و یک صاع جو از او گرفته و بیاور!
سلمان پیراهن را نزد شمعون برده، ماجرا را گفت، از دو دیده شمعون اشک ریخت و گفت: این است زهد در دنیا و این است آنچه که موسى در تورات خبر داده بود، پس من هم مىگویم: «اشهد ان لا إله إلّااللّه وأن محمّداً رسول اللّه».
پس از اسلام آوردن، صاعى از خرما و جو به سلمان داد و او آن را نزد حضرت زهرا علیها السلام برد، حضرت با دست خود جو را آسیاب کرد و نان پخت و به سلمان داد. سلمان گفت: اى دختر پیامبر! مقدارى از این نان و خرما را براى حسن و حسین بردار، حضرت فاطمه علیها السلام فرمود: چیزى را که در راه خدا دادهام در آن تصرّف نمىکنم «5»!
باز هم بپرس
زنى به محضر حضرت زهرا علیها السلام مشرّف شده، گفت: مادرى پیر و ناتوان دارم که در نماز بسیار اشتباه مىکند، مرا نزد شما فرستاده تا بپرسم که چگونه نماز بخواند؟ حضرت فرمود: هرچه مىخواهى بپرس.
آن زن پرسشهاى خود را مطرح کرد تا به ده پرسش رسید و حضرت هر پرسشى را با روى باز جواب مىداد، پرسش کننده از زیادى پرسشها شرمنده شد و گفت: شما را بیش از این زحمت نمىدهم! حضرت فرمود:
باز هم بپرس سپس براى تقویت روحیه آن زن فرمود: اگر به کسى کارى را واگذار کنند، مثلًا از او بخواهند که بار سنگینى را به جاى بلندى ببرد و در برابر این کار صد هزار دینار به او جایزه بدهند آیا او با توجه به آن پاداش احساس خستگى خواهد کرد؟ زن پاسخ داد: نه، حضرت فرمود: من در برابر هر پرسشى که پاسخ مىگویم از خدا پاداشى به مراتب بیشتر دریافت مىکنم و هرگز ملول و خسته نمىشوم، از رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیدم که روز قیامت دانشمندان اسلام در پیشگاه خدا حاضر مىشوند و به اندازه دانش و تلاشى که در راه آموزش و هدایت مردم داشتهاند از خداى خویش پاداش دریافت مىکنند «6».
ابتدا همسایه
مناجاتهاى شبانه و گریههاى همراه با سوز و گداز حضرت فاطمه علیها السلام گاهى فرزندانش را از خواب بیدار مىکرد. امام حسن علیه السلام مىگوید: شب جمعهاى دیدم مادرم در محراب عبادت ایستاده، تا طلوع فجر در رکوع و سجده بود و همه را دعا مىکرد جز خودش را! گفتم: مادر! چرا براى خود چیزى نخواستى؟ فرمود: پسر جان! اول همسایه بعد خویش.
آن حضرت فرزندانش را زیاد به یاد رسول خدا صلى الله علیه و آله مىانداخت و به سفارش پدرش بچهها را دسته گُل مىدانست و آنان را براى یاد گرفتن قرآن و دعا نزد پیامبر صلى الله علیه و آله مىفرستاد «7».
أنس با قرآن
دختر گرامى پیامبر صلى الله علیه و آله به شدّت با قرآن مجید انس داشت. سلمان مىگوید: پیامبر صلى الله علیه و آله مرا براى کارى به خانه فاطمه علیها السلام فرستاد، اندکى بر در ایستادم تا اینکه سلام کردم، شنیدم که فاطمه علیها السلام با خود قرآن مىخواند و از بیرون آسیاب در گردش بود وهیچ همدمى ندارد «8».
گردنبند بابرکت
از جابر بن عبداللّه انصارى روایت شده است که: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله پس از پایان نماز عصر در محرابش روبروى مردم نشست، مردم اطراف حضرت را گرفتند، در این حال پیرمردى از عربهاى مهاجر که جامهاى کهنه و مندرس در بر داشت و از شدّت ناتوانى و فرتوتى قدرت روى پا ایستادن نداشت، وارد شد، حضرت نسبت به او دلجویى کرده، وى را مورد تفقد قرار داد و احوالش را پرسید، پیرمرد گفت: اى رسول خدا! من گرسنهام سیرم کنید، برهنهام لباسم دهید، ندار و تهیدستم عنایتى نمایید.
حضرت فرمود: خود من چیزى ندارم که به تو پرداخت کنم اما آن کسى که به سوى خیر دلالت کند مانند کسى است که خود خیر را انجام دهد، به خانه کسى برو که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش نیز او را دوست دارند و او خدا را بر خود ترجیح مىدهد، برو به خانه فاطمه! و فرمود: بلال! این مرد را به خانه فاطمه برسان.
پیرمرد بیابانى همراه بلال حرکت کرد، چون به خانه فاطمه رسید با صداى بلند گفت:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ، وَمَهْبِطَ جِبْرِئیْلَ الرُّوحِ الْأَمیْنِ بِالتَّنْزیلِ مِنْ عِنْدِ رَبِّ العالمینَ
. درود بر شما اى خاندان نبوت، و اى محل رفت و آمد فرشتگان و محل فرود جبرئیل امین که قرآن را از پیشگاه پروردگار جهانیان فرود مىآورد.
حضرت فاطمه علیها السلام پاسخ داد:
وَ عَلَیْکَ السَّلامُ
، کیستى؟ گفت:
پیرمردى از بادیه نشینانم. از سرزمینى دور دست نزد پدرت سرور آدمیان آمدم و من اى دختر محمّد! برهنه و گرسنهام، به من بذل محبتى کنید، خدا شما را مورد رحمت خود قرار دهد.
در آن موقعیّت سه روز بود که حضرت رسول و فاطمه و على اهل بیت علیهم السلام چیزى نخورده بودند و رسول خدا از این برنامه آگاه بود.
حضرت زهرا علیها السلام پوست گوسپندى را که دباغى شده بود و حسن و حسین علیهما السلام روى آن مىخوابیدند برداشت و فرمود: اى میهمان ما! این پوست را بگیر و برو، امید است خدا بهتر از این را نصیب تو کند.
اعرابى گفت: اى دختر پیامبر! من از گرسنگى خویش نزد تو شکوه آوردهام، تو پوست گوسپندى را به من مرحمت کردى! من با این گرسنگى که دارم با این پوست چه کنم؟!
هنگامى که حضرت این سخنان را از او شنید، گردنبندى که فاطمه فرزند حمزه دختر عمویش به او هدیه کرده بود از گردن باز کرد و به اعرابى داده، فرمود: این گردنبند را بگیر و بفروش! امید است خدا بهتر از این را به تو بدهد.
اعرابى گردنبند را گرفته، نزد پیامبر صلى الله علیه و آله به مسجد برد و آن حضرت هنوز در میان یارانش نشسته بود، اعرابى گفت: اى پیامبر! دخترت فاطمه این گردنبند را به من داده، گفته آن را بفروش، امید است خدا کارت را به سامان رساند.
پیامبر صلى الله علیه و آله گریست، و فرمود: چگونه کارت را به سامان نرساند در حالى که فاطمه دختر محمّد که سرور دختران حضرت آدم است آن را به تو هدیه کرده است.
عمار یاسر از جاى برخاست و گفت: اى رسول خدا! آیا اجازه مىدهید من این گردنبند را بخرم؟ حضرت فرمود: تو آن را بخر که اگر جن و انس در خریدش با یکدیگر شرکت کنند خدا آنان را به آتش جهنم نمىسوزاند. عمار گفت: عرب! آن را چند مىفروشى؟ گفت: به یک بار غذاى سیر از نان و گوشت و یک بُرد یمانى که خود را با آن بپوشانم و براى پروردگارم نمازى به جا آورم و به یک دینار که مرا به خانوادهام باز گرداند.
در همان هنگام عمار، سهم غنیمتى را که از جنگ خیبر به او رسیده بود فروخته بود و چیزى از آن باقى نبود. به او گفت: بیست دینار و دویست درهم و یک برد یمانى و مرکب خود را به تو مىدهم تا به خانوادهات برگردى و از گندم و گوشت نیز تو را سیر مىکنم. اعرابى گفت: اى مرد! تو چقدر با جود و کرمى و همراه عمار رفت و عمار آنچه را وعده کرده بود به او تسلیم نمود.
اعرابى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد، حضرت از او پرسید: آیا سیر شدى و از برهنگى درآمدى؟ گفت: آرى- پدر و مادرم فدایت باد- بىنیاز شدم، حضرت فرمود: پس فاطمه را نسبت به کارى که براى تو انجام داده پاداش ده، اعرابى گفت: پروردگارا! تو خدایى، ما تو را حادث نمىدانیم و جز تو خدایى نمىپرستیم، تو در هر صورت روزى دهنده مایى، خدایا! به فاطمه چیزى بده که نه چشمى دیده و نه گوشى شنیده باشد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله بر دعاى او آمین گفته، روى به یارانش فرموده، گفت:
خدا این چیز را در دنیا به فاطمه عطا کرده است: من پدر اویم و هیچ یک از جهانیان چون من نیست و على همسر اوست و اگر او نبود براى فاطمه کفوى وجود نداشت و حسن و حسین را به او بخشیده در حالى که براى جهانیان مانند آن دو سرور نوادگان پیامبر و سالار جوانان اهل بهشت وجود ندارد.
در برابر رسول خدا صلى الله علیه و آله مقداد و عمار و سلمان نشسته بودند، حضرت فرمود: آیا بیش از این در فضیلت زهرا بگویم؟ گفتند: آرى، اى پیامبر خدا! فرمود: روح الامین جبرئیل نزد من آمده، گفت: در آن لحظه که فاطمه قبض روح شود و دفن گردد، دو فرشته در قبرش از او مىپرسند:
پروردگارت کیست؟ مىگوید: اللّه پروردگار من است، بعد مىپرسند:
پیامبرت کیست؟ مىگوید: پدرم، مىپرسند: ولىّ تو کیست؟ مىگوید:
کسى که اینک کنار قبرم ایستاده على بن ابى طالب امام من است.
آگاه باشید بیش از این در فضیلت فاطمه به شما بگویم، همانا حضرت حق گروهى از فرشتگان را مأموریت داده تا از پیش رو و طرف راست و چپ، وى را حفاظت نمایند، آنان در دوران زندگى و میان قبر و هنگام وفات با او هستند و پیاپى بر او و پدرش و همسرش و فرزندانش درود مىفرستند، پس هرکس بعد از وفاتم به زیارت من آید گویا در زندگىام مرا زیارت کرده است و هرکس فاطمه را زیارت کند گویا مرا زیارت کرده است و هرکس على بن ابى طالب را زیارت کند گویا فاطمه را زیارت کرده است و هرکس حسن و حسین را زیارت کند گویا على را زیارت کرده است و هرکس ذریه آن دو را زیارت کند گویا آن دو را زیارت کرده است.
عمار پس از شنیدن این فضایل، گردنبند را برداشت و با مُشک آن را خوشبو نمود و در بُرد یمانى پیچیده، آن را به غلامش داد و گفت: این گردنبند را نزد پیامبر ببر و خودت نیز مال آن حضرت خواهى بود.
غلام گردنبند را نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آورده، گفتههاى عمار را به عرض آن حضرت رسانید، رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: برو نزد فاطمه و گردنبند را به او بده و تو خودت نیز مال او هستى.
غلام گردنبند را نزد حضرت زهرا علیها السلام آورده، گفته رسول خدا صلى الله علیه و آله را به عرضِ آن جناب رساند. فاطمه علیها السلام گردنبند را گرفت و غلام را آزاد کرد.
غلام خندید! حضرت فرمود: چرا مىخندى؟ غلام گفت: من از برکت این گردنبند خندهام گرفته، گرسنهاى را سیر، برهنهاى را پوشانید، تهیدستى را بىنیاز کرد و بندهاى را آزاد کرد و عاقبت هم به صاحبش بازگشت «9»!!
أوقاف حضرت زهرا علیها السلام
حضرت زهرا علیها السلام هفت باغ داشت که وقف بنىهاشم و بنى المطلب کرد.
سید محسن امین مىگوید: حضرت زهرا علیها السلام هفت باغ داشت که وقف بنى هاشم و بنى المطلب نمود و على علیه السلام را ناظر و متولى آنها برگزید و بعد از امام على علیه السلام، امام حسن علیه السلام و پس از وى امام حسین علیه السلام و همچنین در هر زمان به بزرگ فرزندان خود تولیت و نظارت داد.
ثقة الاسلام کلینى از امام صادق و امام باقر علیهما السلام آورده که فاطمه علیها السلام به هفت باغ وصیت کرد با این نامها:
العوان، الدلال، البرقة، المثبب، الحسنى، الصافیه وما لام ابراهیم «10».
گفتار نامآوران و دانشمندان درباره حضرت زهرا علیها السلام
زین العرب به نقل از شرح المصابیح مىگوید:
فاطمه، بتول [گسسته] نام گرفت چون از جهت فضیلت و دیانت و تبار، زنى از میان زنان نتوانست همگون او باشد.
هروى به نقل المناقب:
فاطمه، بتول [منقطع] نام گرفت چون منقطع النظیر بود.
کمال الدین محمّد بن طلحه الشافعى:
به فضیلت سجایاى منصوص، اختصاص یافت که منحصر به او بود و به فضیلت ویژگىهایى متمایز شد که در لفظ نبوى آمده بود و به صفات شرف ممتاز گشت که روانهاى گرانمایه براى دستیابى به تنها یکى از آنها، رقابت مىکنند...
شمسالدین محمّد بن احمد بن عثمان ذهبى:
مفاخر او فراوان است، او بردبار، دیندار، نیکوکار، قانع و سپاسگوى بود.
سلیمان کتانى، نویسنده مسیحى لبنانى:
فاطمه پاکدامن، دخت فضیلتهاى پیامبر بود، خصلتهایى که با نبوغ اخلاق و خلّاقیت، پربار شده بود. تننزار او، آوند روح شفاف بود تا اینکه در آن سرچشمهاى که پدرش از آن طلوع کرد محو شد.
عایشه:
هرگز کسى برتر از فاطمه- جز پدر او- ندیدم.
بنت الشاطى دانشمند مصرى:
او محبوبترین دختر [پیامبر] در میان دخترانش بود و شبیهترین کس از جهت خلق و خوى و خلقت به پدر خود بود... خداوند تقدیر کرد که [از بین خواهرانش تنها او] ظرف مطهر سلاله مطهر باشد و رویشگاه پاک درخت تنومند اشراف آل بیت پیامبر...».
استاد احمد شمس باصى در کتاب خود «نفحات من سیرة السیده زینب»، آورده:
فاطمه در میان زنان دنیا بهترین بود و سرور زنان خواهد بود در آخرت.
دکتر على ابراهیم حسن گفته است که:
زندگى فاطمه برگى منحصر به فرد است در میان برگهاى تاریخ که انواع عظمتها را در او لمس مىکنیم... ما، در برابر شخصیتى قرار داریم که توانست در جهانى پدیدار شود در حالى که دورادور او هالهاى از فرزانگى و شکوه فرا گرفته بود، فرزانگى که منبع آن کتابهاى فیلسوفان و دانشمندان نیست بلکه تجارب روزگار است که لبریز از دگرگونىها و پیشامدهاى ناگهانى است و شکوهى که نه از پادشاهى یا ثروت که از اعماق جان او سرچشمه گرفته بود. شاید عظمت فاطمه بود که عایشه را واداشت تا بگوید: کسى برتر از فاطمه نیافتم مگر پدر او «11».
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- على محمّد على دخیّل.
(2)- بحار الأنوار: 53/ 178، باب 31، حدیث 9.
(3)- ضحى (93): 5.
(4)- المناقب: 3/ 342؛ بحار الأنوار: 43/ 85، باب 4، حدیث 8.
(5)- ریاحین الشریعه: 1/ 130؛ بحار الأنوار: 43/ 71، باب 3، حدیث 61.
(6)- محجة البیضاء: 1/ 30.
(7)- مسند احمد بن حنبل: 1/ 236.
(8)- بحار الأنوار: 43/ 46، باب 3.
(9)- بشارة المصطفى: 137؛ بحار الأنوار: 43/ 56، باب 3، حدیث 50.
(10)- أعلام النساء: على محمّد على دخیّل به نقل از اعیان الشیعه: 2/ 488 والکافى: 7/ 48.
(11)- این مطالب از کتاب اعلام النساء، استاد على محمّد على دخیّل برگرفته شده است.