ابن سینا جملهاى دارد که بسیار پرارزش است. شیخ الرئیس که خود انسان باارزشى بود، در شهر بلخ و در سن هجده سالگى، طاقت ماندن نداشت، به سبب اینکه در تمام منطقه بلخ استادى نبود که بتواند از او استفاده کند، زیرا حرکت عقلى اش فوق العاده سریع بود. کتابهاى او عبارتاند از: کتاب شِفا که یکى از کتابهاى بزرگ فلسفه در طول تاریخ است و نمونه اش در این پنج هزار سال عمر فلسفه کمتر آمده است، همچنین کتاب اشارات، و کتاب قانون که در علم طب است.
دانشمندان بزرگ شرق و غرب مىگویند که اکثر مطالب این کتاب نه تنها کهنه نشده، بلکه هنوز هم زنده است. 1100 سال پیش، او در گوشه شهر همدان نشسته و کتاب قانون را نوشته و بیمارىها را با درمانش توضیح داده است. او وقتى به مساله معده مىرسد مىگوید: معده انسان مىتواند دچار ده نوع درد شود. یازدهمى آن هنوز پیدا نشده است!
به یقین، مغز ابن سینا از مغز ما سنگینتر نبوده. او هم یک ایرانى معمولى بوده که تنها تفاوتش با ما در بهره گیرى از عقل بوده است. به هر حال، در این دنیا، یکى دنبال زیبایى بازو و قدرت مچ مىرود؛ یکى در پى زیبایى اندام خویش است و دیگرى به دنبال کسب مقام قهرمانى است. ابن سینا هم در پى قهرمانى عقل بود. براى همین، عقلش را به کار گرفت و لحظه اى وقتش را تلف نکرد.