عالم ربانی، عارف فرزانه و فقیه اهل بیت علیهم السلام میرزا جواد ملکی تبریزی، از بزرگ مردان وارسته و نمونه ای است که سال ها و سال ها باید بگذرد تا به خوبی شناخته شود. آیت الله حسن زاده آملی دربارة شخصیت ایشان می فرمایند: «عارف الهی، سالک مستقیم، محقق ربانی، فقیه صمدانی و مربی نفوس آیت الله حاج شیخ میرزا جواد آقا ملکی تبریزی از اعاظم علمای الهی عصر اخیر و بحق از علمای فقه و اصول و اخلاق و حکمت و عرفان بوده است».1
او در شهر تبریز در خانوادة متدین و متموّل، پای بر عرصة حیات نهاد و از همان کودکی مایة چشم روشنی و شادی خانواده و مخصوصاً پدرش بود. از این رو، پدرش در راه تربیت و رشد او بسیار کوشش کرد تا ادب و کمال خواهی را از همان ابتدا در وجود ایشان نهادینه سازد.
پس از سن کودکی، پای به مکتب نهاد و مشغول آموختن شد و به دلیل اهتمام خانواده اش و علاقه و هوش و استعداد خود، به خوبی توانست این مرحله را پشت سر گذارد. سپس مشغول دروس حوزه شد و پس از گذراندن دروس سطح، به عتبات عالیات رفت و در حریم علوی از حضرت امیرمؤمنان علیه السلام برای تحصیل علوم الهی استمداد طلبید و از آن حضرت فیوضات و انوار ربانی طلب کرد. در نجف اشرف از محضر اعلام دین همچون: آخوند خراسانی، حاج رضا همدانی صاحب مصباح الفقیه، محدث نوری و... در علوم مختلف از جمله فقه، اصول، درایه و حدیث کسب فیض کرد و در فقه صاحب نظر گردید و به مقام اجتهاد رسید و تألیفاتی فقهی نیز از خود به یادگار گذاشت.
توفیق حضور
تعلیم و تعلم و درس و بحث باید مورد اهتمام همه طلاب باشد، اما هدف از طلبگی، عالم ربانی شدن است که آن نیز به استاد و عالم ربانی نیاز دارد تا خود مراحل تهذیب نفس را گذرانده باشد و بتواند شاگرد را به سرمنزل مقصود برساند. از الطاف علوی به مرحوم ملکی تبریزی، توفیق حضور در مکتب تربیتی عارف کامل شمس السالکین آیت حق ملاحسینقلی همدانی قدس سره است که در علم و اخلاق و عرفان از سرآمدان بی بدیل دهر بود. ملکی تبریزی بسیار مورد نظر و لطف ایشان قرار گرفت و راه و رسم سلوک و آداب و عرفان را از او فراگرفت. او مردانه در مسیر سیر و سلوک قدم نهاد و غبار تعلقات مُلکی را از جان شست و دیده به ملکوت روشن ساخت؛ چنان که به امر استاد به نور افشانی و هدایت سالکان و طالبان کوی دوست مأمور شد.
هجرت نورانی
او در سال 1320 2 از نجف به تبریز بازگشت و مشغول تعلیم و هدایت شد. در سال 1329 به قم هجرت کرد و به تدریس دروس فقه و اخلاق در مدرسة فیضیه برای عموم، و درس عرفان در منزل برای خواص پرداخت.
از ویژ گی های مجلس ایشان، سوز خاص و نفس های آتشین بود که از سوز دل او در فراق محبوب نشان داشت: «مجلس ایشان آن قدر روح افزا بود که وقتی اسماء خدا را بیان می کرد، چند نفر از هوش می رفتند».3 به برکت هجرت ملکی تبریزی به قم، مکتب عرفانی نحلة نجف نیز در قم گسترش یافت و بسیاری از عالمان بزرگ از زلال هدایت و معرفت او سیراب گشتند. وجود ایشان در قم باعث طراوت حوزه و روی آوردن علما به این شهر شد.
حضور طلاب و علما و مخصوصاً بزرگانی چون امام خمینی قدس سره، آیت الله بهاءالدینی و آیت الله اراکی قدس سرهم درس اخلاق او را پررونق ساخته بود. آن بزرگوار در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه نیز به اقامه جماعت می پرداخت.
تألیفات
تألیفات ایشان از آثار گران سنگ اخلاقی- عرفانی است و دارای ارزش بی نظیر و معنویت و نورانیت خاصی است و طرح و دستورالعمل سلوکی برای طالبان کوی محبوب به شمار می روند. نوشته های ایشان به دور از آموزه های متصوفه است و سرشار از رمز و رازهای بی نظیر برای عاشقان کوی دوست است. علامه طباطبایی درباره کتاب المراقبات ایشان می فرماید: «... این کتاب دریایی است پر از مروارید که در پیمانه نگنجد و نویسنده آن بدون شک الگوی بلند مرتبه و والا مقامی است که قدر و ارزشش با متر و مقیاس، اندازه نمی شود».4
و البته عظمت کار میرزا جواد ملکی تبریزی به این اثر منحصر نیست، بلکه مجموعة آثار وی نشان دهندة راه رفته ای عالم و به مقصد رسیده ای کامل است که همه را از قرآن و اهل بیت برگرفته است. مرحوم ملکی تبریزی در زمرة علمای راستین نحلة نجف است و از این رو، شیوة اخلاقی و عرفانی او به گونه ای بازتاب دهندة همین نحلة اخلاقی- عرفانی است؛ نحله ای که ثمرة سال ها تحقیق و تلاش علمی و عملی برگرفته از مکتب ثقلین است و توانسته است با ارایة دستورالعمل های متقن، مطابق حال افراد متفاوت، همه را در مسیر وصول هدایت کند. علامه میرزا خلیل کمره ای می فرماید: «کتاب لقاءالله که با حجم کوچک، بسیار بزرگ و سترگ و محتوی اعظم موضوعات و اهم مقاصد است که راه به خدا باشد در نظر زمره ای از مخلصین خلّص، برای «ابرار» به منزلة «جان» است. مسحه ای از انوار الهی بر جبهة آن نمایان است و بر چهره و رخسار آن نمی از صحیفة مبارکه نشسته و شبنمی از نور حق پرستی بر قیافه و پیشانی آن متلألئ است».5
آثار مکتوب به جای مانده از برخی علما، به منزلة روح تربیتی و ربانی آنهاست که در قالب کلمات نمود یافته است. آیت الله فهری دربارة کتاب لقاءالله می فرماید: «این کتاب از آن رو که حقایق آن التقاطی نیست، بلکه نویسنده اش خود، سالک این راه و اهل وجدان و در عین حال فقیهی عالی قدر و متشرعی دور از تمایل به افراط و تفریط و ملتزم به صراط مستقیم اهل بیت علیهم السلام بوده، برای مبتدیان در سلوک، آن قدر سودمند است که شاید تا مدت ها آنان را از استاد بی نیاز کند».6
امام راحل قدس سره نیز به مطالعة این کتاب سفارش می فرمودند: «از علمای معاصر، کتب شیخ جلیل القدر عارف بالله حاج میرزا جواد آقا تبریزی را مطالعه کن. شاید إن شاء الله تعالی از این تأبّی [نافرمانی] و تعسف [گمراهی] خارج شوی».7
عروج آسمانی
روح ملکوتی و خداجوی میرزا جواد ملکی تبریزی، پس از عمری تلاش و مجاهده در راه به دست آوردن محبت و رضایت حق تعالی، در یازدهم ذی الحجة 1343 8 عاشقانه به ندای حق لبیک گفت و به هنگام نماز ظهر تکبیرةالاحرام وصال را با تمام وجود سرداد و به لقای محبوب نایل آمد.
ما را ز جام بادة هستی خراب کن / زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
پیکر مطهر آن مرد الهی، در هاله ای از غم و اندوه طلاب و شاگردان و مردم متدین قم تشییع و در سمت قبله مقبرة میرزای قمی، در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد. قبر ایشان مزار عاشقان و عارفان و طالبان معرفت است. امام خمینی قدس سره فرموده بودند: «در قبرستان قم یک مرد خوابیده است و او حاج میرزا جواد آقای ملکی تبریزی است».9
پی نوشت ها
1. هزار و یک کلمه، حسن زاده آملی، ج3، ص5.
2. طبیب دل ها، ص20.
3. اعیان الشیعه، ج6، ص354.
4. طبیب دل ها، ص154.
5. همان، ص128.
6. همان، ص123.
7. سرالصلاة، ص68.
8. هزار و یک کلمه، ج3، ص28.
9. روح مجرد، سید محمد حسین طهرانی، ص285.