از آیات شریفه قرآن چون آیه: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ* که به تاویل و تفسیر پیامبر که از طرف خدا معلم و مفسر قرآن است، اهل ذکر حضرت او و امامان از اهل بیت هستند، «1» و آیه: وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ که به توضیح حضرت صادق امیرالمؤمنین و امامان پس از او مىباشند «2» و روایات متقن و استوارى که گویاى این حقیقتاند که امامان معدن دانش، و شجره نبوت و محل رفت و آمد فرشتگاناند «3» و نیز بیانگر این واقعیتاند که امامان دانش پیامبر و همه انبیاء و اوصیائى که پیش از آنان بودند به ارث بردند، «4» و پیروى از آنان بر همگان تا قیامت واجب است، «5» و آنان والیان امر خدا و گنجینه دانش پروردگارند، «6» و خلفاى انتخابى حق در زمین هستند، «7» و نور خدا «8» و ارکان زمین، «9» و حامل همه علوم فرشتگان و پیامبران و رسولانند، «10» به روشنى و بىتردید و شک استفاده مىشود که پیامبر اسلام همه علوم خود را به اذن خدا به خاطر نورانیت و صفا و طهارت باطنى اهل بیت و امامان معصوم به آنان منتقل کرد که حجت الهى در وجوب طاعت از آنان بر همگان تمام باشد و در دنیا و آخرت نسبت به انحرافاتى که سر راه زندگى مردم قرار مىگیرد عذر و بهانه قابل قبولى در پیشگاه خدا نداشته باشند.
لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ: «11»
تا مردم را [در دنیا و آخرت نسبت به انحرافشان] در برابر خدا عذر و بهانهاى نباشد.
بر این اساس این اهل بیت و امامان معصوماند که با دریافت همه علوم از آن حضرت در مسئولیتى که در رابطه با رسالت از پروردگارش داشت تدبر نمودند، و روى بصیرت و بینشى که در کار خود داشتند، و هدایتى که از سوى خداوند در آستان پر ارزششان تجلى داشت، در اقیانوس بىکران یقین و اطمینان و باور و ایمان فرو رفتند و در حمل علوم و معارف الهى به عالىترین مقام، و بالاترین قله کمال رسیدند.
امیرالمؤمنین (ع) اول فردى از اهل بیت است که در علوم گوناگون به ویژه تبیین و تفسیر قرآن که خود دریائى بىنهایت از علم و دانش و اسرار و رموز و معارف و حقایق است سخن گفت و او پس از پیامبر بر پایه دانشى که از حضرت رسالت پناه به ارث برد، در آیات قرآن و تاویل و تفسیرش از همه تا قیامت داناتر و آگاهتر است.
از ابن مسعود روایت است که: همانا قرآن بر هفت حرف «هفت ریشه و اساس علم که مایه همه علوم است» نازل شده، از آن حرفى نیست مگر این که برایش ظاهرى و باطنى است و بىتردید على (ع) کسى است که دانش و باطن نزد اوست.
مؤلف کتاب فتوحات اسلامیه مىنویسد:
على رضىاللهعنه چنان بود که خدا دانش فراوان و کشفیات زیادى به او عطا کرده بود.
ابوطفیل گفته: دیدم على ضمن سخنرانى مىگوید:
از من هر چه بخواهید از کتاب خدا بپرسید والله قسم آیهاى نیست مگر این که من داناترم شب نازل شده یا روز، در هامون یا کوه؟! و اگر مىخواستم هفتاد شتر از تفسیر فاتحة الکتاب بار مىکردم!!
ابن عباس رضى الله عنه گفته:
دانش رسول خدا از دانش خداى تبارک و تعالى است و دانش على از دانش پیامبر است و دانش من از دانش على است و دانش من و دانش اصحاب محمد در برابر دانش على چیزى نیست جز مانند قطرهاى در هفت دریا!!
و نیز ابن عباس گفته:
بىتردید نُه دهم از علم و دانش به على بنابى طالب داده شده و سوگند به خدا مسلماً در یک دهم دیگر نیز شریک مردم است. «12»
با توجه به دانش و بینش سرشار امیرالمؤمنین (ع) است که ابن عباس مىگوید: حضرتش از ابتداى شب تا پایان آن براى من تفسیر فاتحة الکتاب مىگفت، هنوز از تفسیر باء بِسْمِ اللَّهِ نگذشته بود و پس از آن فرمود: من آن نقطهام که زیر باء بِسْمِ اللَّهِ است.
از خود امیرالمؤمنین روایت است که: آنچه در همه کتابهاى خداست در قرآن است، و آنچه در همه سورههاى فرقانى قرار دارد در آیه بسمله نهاده شده، و آنچه در بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مندرج است باء بِسْمِ اللَّهِ مشتمل بر آن است، و آنچه که در باء بسم ثابت است نقطه با دالّ بر آن است و منم آن نقطهاى که زیر باء بسمالله است. «13» و این حقیقت بدان معناست که چون همه علوم و معارفى که به صورت کتبى در همه اعصار نظام یافته از نقطه شروع شده و به عبارت دیگر از دل نقطه بیرون آمد و نقطه براى همه علوم و معارف کتبى به منزله چشمه است که علوم و معارف از آن منتشر شده است، پس امیرالمؤمنین (ع) نسبت به همه علوم و معارف به ویژه حقایق قرآنى چون چشمه فورانکنندهاى است که هرگونه دانشى از آن حضرت به همه جهان منتشر شد، چنان که خود حضرت در خطبه شقشقیه فرموده:
«ینحدر عنى السیل:» «14»
دانش و علم از همه جوانب وجود من سیلوار سرازیر مىگردد و به دیگر عبارت امام (ع) قرآن ناطق است که با معرفت کاملش به ظاهر و باطن همه آیات بیانگر حقایق و معانى و مفاهیم و رموز و اسرار کتاب، و با بهکارگیرى آیاتش قرآن عینى و انسانى با همه وجود همسو و هماهنگ با کتاب خداست.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- کافى چاپ اسلامیه ج 1، ص 164.
(2)- کافى ج 1، ص 166.
(3)- کافى ج 1، ص 172.
(4)- کافى ج 1، ص 174.
(5)- کافى ج 1، ص 142.
(6)- کافى ج 1، ص 148.
(7)- کافى ج 1، ص 149.
(8)- کافى ج 1، ص 150.
(9)- کافى ج 1، ص 152.
(10)- کافى ج 1، ص 199.
(11)- نساء، 165.
(12)- تفسیر سوره فاتحه علامه امینى 18- 19.
(13)- تفسیر فاتحه کتاب نوشته یکى از دانشمندان بعد از عصر فیض کاشانى 43.
(14)- نهجالبلاغه خطبه.