مقاله حاضر که مقدمه ای است بر شکل گیری پیمان برادری در مدینه، به بررسی و تحلیل بینش اخوانی و آیین برادری اسلامی در صدر اسلام می پردازد و تلاش داشته ضمن بررسی مبانی فکری و فلسفی اندیشه اخوت دینی، نقش این بینش و نگرش وَحْیانی را در ایحاد وحدت در پیکره اجتماعی جامعه صدر اسلام بیان کند. برای تأمین این منظور موضوع فراخوانی قرآن به اخوت دینی، سیره و عمل پیامبر در ارتقای بینش اخوانی نسبی جامعه عرب به سطح اخوت دینی و فاصله گرفتن از تعصبات خونی و نژادی «الاخوة فی نسب» و تبلیغات و تشویق های پیامبر برای ایجاد پیوند برادری میان مسلمانان را مورد بررسی قرار می دهد.
اسلام منادی توحید است و توحید در اسلام نه تنها به مفهوم اعتقاد به خالق واحد و توانای خالق هستی بلکه به مفهوم توحید در پیکره اجتماع عظیم انسان ها با همه تفاوت های شان بود و معنای کامل توحید فقط با اعلام برادری میان جامعه اسلامی و اجتماع بشری با یک رویکرد خداگرایانه مصداق عینی پیدا می کرد. در واقع تحقق اندیشه توحیدی در صورت اجتماع بشری احساس و درک این اندیشه بود که انسان از منشأ واحدی است و از روح واحدی جنبش و حرکت یافته و از پیکره واحدی خلق شده است. این وحدانیت زمانی صورت تکاملی خود را پیدا می کرد که انسان ها این احساس را اجتماعی کنند و در سایه اعتقاد توحیدی در جمع برادران ایمانی و موحد درآیند و به مصداق «إنّما المؤمنون إخوة ...»(1) در حلقه اجتماع انسان های مؤمن همه را برادر خویش بدانند و برای نجات برادران ایمانی و خدایی خویش از هیچ تلاشی فروگذاری نکنند. این گونه برادری، منادی و مروّج نوعی بینش است که در آن همه کینه ها، نفرت ها، جهل ها، حق کشی ها و نابرابری ها کنار گذاشته می شود و همه مردم در جامعه اسلامی برای تحقق اجتماعی برادرانه تلاش می کنند که در آن برابری و عدالت تمام بت های موهوم طبقاتی و امتیازات ستمگرانه را از روی کره خاکی و صفحه زندگی اجتماعی نیست و نابود می کند و با حذف دوگانه گرایی ها و تفرقه ها و تضادها، وحدت و یکتایی را نوید می دهد. این بینش بر خصومت ها و ستیزه گری ها و سرکشی ها و جدال های بی پایان و پر ملال اجتماع انسان ها خط بطلان می کشد. تجلی زیبایی این بینش اجتماعی را بایستی در سیره حضرت رسول(ص) و عصر طلایی اسلام جست وجو کرد. پیامبر در اندک زمانی با چنین نگاه و چنین بینش فلسفی در صحنه عمل اجتماعی تصویری به یادماندنی از برادری اسلامی ترسیم کرد. یکتایی اعتقادی و اجتماعی که حضرت رسول با جنبش الهی خویش ترویج کرد، توانست در میان اجتماعی از اعراب بادیه نشین و قبایل متعددی که تماماً در خودسری و ستیزه گری و برادرکشی و ستمگری و نابرابری و نابرادری بودند، روحیه الفت و مواخات ایجاد کند.(2) و روح انحصارگرایی قبیله ای، تفرقه، تنافر، قتل، غارت و تبعیض را در صحنه اجتماعی و جغرافیایی انسانی و سیاسی عربستان بزداید و شرک را به توحید مبدل سازد و شرک نه تنها در مراتب اعتقادی بلکه در مراتب اجتماعی جای خود را به وحدانیت و یکسانی بدهد. از این رو ندای برادری پیامبر اسلام درصدد بود که شرک اجتماعی را به توحید اجتماعی مبدّل کند و آن را با عقیده به توحید اعتقادی و ایمانی همراه ساخته و در سایه توحید اعتقادی اجتماعی قسط و عدالت اجتماعی را که هدف رسالت الهی پیامبران است محقق سازد.
پس جهان بینی توحیدی و اجتماعی حضرت رسول و آیین اسلام، منادی نظام توحیدی اجتماعی در صحنه عمل اجتماعی است تا با ایجاد جامعه ای برادروار و برابروار قطب های طبقاتی و امتیازات ناحق و ناشایسته زمان را در هم بریزد و زیربنای اجتماعی اقتصادی جهان و جوامع نابرابر را با شعار توحید اعتقادی اجتماعی دگرگون سازد.
برادری اعلام ماهیت یکنواخت و سرشت متوازن و صدای یکتای همه انسان ها است و اعلام این اصل است که انسان ها با هم هستند و همه انسان ها با همه رنگ و صورت ها و شکل ها و انساب و قبایل و اقوام و نژادهایی که برای خویشتن واحد متصور شده اند، همه از یک منشأ و ریشه اصیل واحد و یکتای الهی اند و حبل متین خداوند رشته ای نامریی در تاروپود همه انسان ها دمیده است که با توسل به آن وحدانیت خویش را می یابند.(3)
در واقع پیامبر آمد تا با شعار برادری طرز تلقی بشر آن روزگار را تغییر داده و مبنا و فلسفه نوی دراندازد که الگوی زندگی اجتماعی و بینش اجتماعی الهی انسان ها باشد و دیدگاه فلسفی انسان آن عصر را درباره فلسفه وجودی انسان متحول سازد و مبنای انسان شناسی نوی را پایه گذاری کند که ریشه در هستی شناسی و خداشناسی و توحید اعتقادی دارد. این که انسان ها همه از یک منشأاند و این منشأ هم به لحاظ خلقت و اراده خدایی در خلق انسان و هستی و هم به لحاظ حیات اجتماعی در صحنه عمل اجتماعی و سیاسی تجلی کند. برادری مبلّغ برابری و همطرازی انسان هاست و ضد انسان کشی، ستمگری و فاصله اجتماعی و طبقاتی و نژادپرستی و برتری جویی نژادی.
همه انسان ها از نگاه اسلام و پیامبر از یک منشأ خدایی و قدسی اند و از یک کل واحد تنیده شده اند. همه فرزندان آدم و حوایند(4) و اعتقاد به اراده الهی و تحقق آن اراده بر روی زمین و امانت داری الهی برعهده بشر است. تنها چیزی که سبب انشعاب و افتراق و نابرادری ها شده، آن جزء از اراده انسانی است که او را به جای این که به اتصال منبع واحد الهی و توجه به منشأ واحد خلقت انسانی و به سوی سرچشمه برادری بکشاند برخلاف آن سرشت الهی به سوی خلاف آن جهتِ قدسی گام برداشته و از وحدانیت اجتماعی اعتقادی به شرک اجتماعی اعتقادی می کشاند. اسلام منادی مبارزه با شرک اعتقادی اجتماعی است و جاودانه به سوی توحید در اعتقاد و عمل دعوت می کند. دعوت به برادری در سنت حضرت رسول از همین جا نشأت گرفته است.
اعمال و رفتار و سلوک پیامبر و عملکرد سیاسی و اجتماعی وی در تمام دوران حیات تاریخی اش منشأ و ریشه در وحی الهی داشت و پیمان برادری و تفکر اخوانی وی برگرفته از تعالیم خدایی و آموزه های قرآنی بود. برای فهم عمل تاریخی و سیاسی و اجتماعی پیمان اخوت و تبلیغات حضرت رسول به سوی برادری و برابری در دوران پیش از هجرت و پس از آن در مدینه، توجه به متن مقدس قرآن کریم و آموزه های قرآنی در این باب اهمیت فوق العاده دارد.
خداوند در آیات متعددی در قرآن کریم به مسأله اخوت و برادری دینی مسلمانان اشاره دارد و این مسأله را به عنوان یکی از محوری ترین عوامل در توسعه اتحاد و مبارزه با هرگونه تفرقه و نفاق یاد می کند و بهترین راه وحدت و ترویج و تبلیغ آن را وحدت براساس برادری دینی و اخوت اجتماعی اعتقادی می داند و آن را نعمتی عظیم قلمداد می کند که جامعه مسلمانان را از گسست و پراکندگی و وحشت و تنهایی و نزاع های درونی و طاقت فرسای قومی، قبیله ای، نژادی و برتری جویی های بی محتوا نجات داده و به راه وحدت و اتحاد سوق داده و مفهوم برادری را از ماهیت انحصاری و انسانی و قبیله ای آن خارج ساخته و از منظری والاتر که تمام سطوح و مراتب آن را طرح می کند، بدان می پردازد.
در جامعه جاهلی عرب پیش از اسلام آنچه از برادری منظور بود، برادری نسبی و سببی بود و نسب واحد و پیوندهای خونی و نسبی در فرهنگ جاهلیت ارجحیت ویژه ای داشت. به طور کلی برادری در قاموس عرب چندین بار معنایی را در بر داشت:
1 برادری نسبی براساس پدر واحد (در سطح خانوادگی).
2 برادری براساس برادرخواندگی، صمیمیت و دوستی برادرانه.
3 برادری قبیله ای براساس تعصب قبیله ای و نیای واحد و یا در سطح کلان، اشتراک در خون و نژاد.(5)
همه این سه نوع برادری در شبه جزیره عربی عصر جاهلی وجود داشت و عصبیت قبیله ای و نسبی و قومی مبنای کلی آنها بود و رفتار سیاسی اجتماعی جامعه عرب بر این اساس شکل می گرفت. برادران در مقابله با بنی اعمام خود با همدیگر متحد می شدند و در مقابل آنها قرار می گرفتند. بنی اعمام برای مقابله و مبارزه با تیره ها و رقبای دیگر با یکدیگر متحد می شدند و تیره ها و طوایف برای مقابله با تیره ها و طوایف رقیب به همدیگر نزدیک می شدند و قبایلی که از نسب واحدی بودند برای مقابله با قبایل دیگر صف آرایی می کردند و با اعضای قبیله خود متحد می شدند. این قانون معیار دفاع از کیان سیاسی اجتماعی و اقتصادی قبیله بود.
قرآن کریم علاوه بر استعمال واژه اخوت و مشتقات آن در معانی سه گانه فوق معنا و مفهوم جدیدی را به حوزه معنایی و لغوی این واژه افزود که علاوه بر در برداشتن مفاهیم بالا و اصلاح آن ها و جایگاه هر کدام در روابط سیاسی اجتماعی مسلمانان، مفهوم والاتر و ارزنده تری را ارائه می داد که کارکرد آن در عرصه حیات سیاسی اجتماعی جامعه قبیله ای عرب در دوره اسلامی توانست استحاله ای عظیم در فرهنگ و سنت ها و باورهای قبیله ای ایجاد کند. از این راه به خلق فرهنگ و معنای جدید و وسیع از واژه اخوت پرداخت که در جامعه صدر اسلام تحقق و عینیت پیدا کرد. پیامبر اسلام در ترویج و توسعه فرهنگ قرآنی رنج ها و محنت های بسیار کشید تا جامعه عصر جاهلی را از وضع رقت باری که همواره آنان را در مقابل یکدیگر دشمن ساخته بود و به سبب دشمنی ها آسایش و آرامش از زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی آنها رخت بربسته بود، خارج سازد و معیارها و طبقات انساب را(6) که حق و باطل در پیوند و ارتباط طبقاتی با آنها معنی پیدا می کرد، از فرهنگ اجتماعی جامعه عرب حذف نماید و یا آن را جهت داده و به سوی فرهنگ جدید به کار گیرد.
کاربست این بار معنایی از اخوت قرآنی که به اخوت دینی و برادری اعتقادی تعبیر شد، باعث شد فرهنگ «الأخوّة فی نسب» همراه با معیارهای جاهلی خود در صحنه زندگی اجتماعی و سیاسی اعراب تعدیل شده و فرهنگ «الأخوّة فی الدین» جای آن را بگیرد.
فرهنگ اخوت دینی اکثر معیارهای نژادی و خونی را که باعث تفاخر و تضاد بود، طرد کرد و برادری دینی را جانشین آن ساخت. هر زمان ریشه های فرهنگ جاهلی به خاطر تعصبات کور قبیله ای بیدار می شد، قرآن به شدت به مبارزه با آن می پرداخت. زمانی پیامبر به خاطر علاقه اش به یک غلام حبشی که در بستر بیماری افتاده بود، مورد اعتراض برخی از مهاجران و انصار قرار گرفت، به طوری که برخی از آنان گفتند: ما خان و مان خود را رها کردیم و در خدمت رسول بیامدیم. هیچ کس این ندیدیم از او در زندگی و بیماری و مرگ که این غلام سیاه دید.(7)
در همین جا بود که آیه ذیل بر پیامبر نازل شد تا با طرز تفکر جاهلی که هنوز در اندیشه برخی مسلمانان خودنمایی می کرد، مبارزه کند و فضیلت و برتری را به تقوا و پرهیزگاری در میان ابنای بشر منحصر نماید:
«یا أیّها الناس إنّا خلقناکم مِن ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبایل لتعارفو إنَّ أکرمکم عنداللّه أتقیکم إنَّ اللّه علیم خبیر».(8)
در همین سوره در آیاتی قبل از این، مسلمانان را برادران دینی قلمداد می کند و وظایف دیگر برادران دینی را در رفع اختلاف میان آنها مورد تأکید قرار می دهد:
«إنّما المؤمنون إخوة فأصْلحوا بین أخوَیْکم واتقواللّه لعلکم ترحمون؛(9) مسلمانان برادران دینی یکدیگرند. پس میان آنها صلح برقرار کنید و از خدا بترسید تا مورد رحمت او قرار گیرید».
مبارزه قرآن با برتری طلبی های جاهلی و اعلان نسب واحد برای تمام ابنای بشری و اعلام برابری آنها و رد افتخارات واهی انسابی مشهور است و این که فضیلت در نسب نهفته نیست، بلکه نسب ها همواره به یک نسب ختم می شوند، بنابراین فضیلت و برتری نه برمعیار نسب، که بر معیار تقوای دینی است و برادری واقعی در برادری دینی نهفته است. رفتار حضرت رسول با غلام حبشی، ردیه ای بود بر تفکرات برتری جویانه و انسابی که عرب و عجم، برده و آزاد، اوسی و خزرجی، مضری و ربیعی و ... را در مقابل هم قرار می داد.
بنابراین قرآن و آموزه های الهی با ترویج و تبلیغ ارزش های الهی و دینی از راه اخوت اسلامی در جان و روح مسلمانان، ریشه درخت کهن کین و تفاخر نژادی و نَسَبی را قطع کرد.
در سراسر آیات قرآن که پیوندهای نَسَبی و واژه اخوت و مشتقات آن را ذکر می کند، معانی مختلف برادری از جمله برادری طایفه ای، نسبی، دینی و سببی را بیان کرده و همواره ویژگی ها و خصلت ها و امتیازات و منافع و مضار هر یک را یادآور می شود. در این میان از اخوت دینی (الأخوَة فی الدین) به عنوان برترین و عمیق ترین مفهوم اجتماعی برای اتحاد جامعه اسلامی یاد می کند و وظایف و لوازم برادری دینی را خاطرنشان می نماید و با تأکیدات، ارزش های بیهوده برادری انسابی را که مایه تفاخر پوچ و بی معنی است، فسخ می کند.
اهداف گوناگون اخوت را با مداقه و تفحص در متن آیات قرآن می توان چنین دسته بندی کرد:
1. اصلاح امور مسلمانان به وسیله برادران دینی.(10)
2. توسعه برابری و برادری اجتماعی و اقتصادی (تحقق عدالت).(11)
3. رعایت حقوق برادران دینی در آیات ذکر می شود.(12)
4. نجات و رستگاری انسان با تقویت فضیلت های انسانی به وسیله تقوا و مبارزه با نژادپرستی و معیارهای طبقاتی.(13)
5. اجرای احکام الهی در توارث و وصایت و حقوق خانوادگی.(14)
6. ترویج حسن ایثار و انفاق.(15)
7. ایجاد اتفاق و اتحاد میان مسلمانان به منظور تحقق وحدت امت اسلامی.(16)
8. تعیین مرزبندی میان کفر و ایمان(17) و اقامه ضروریات دین.
از آن جا که هدف رسالت پیامبر ایجاد قسط در جامعه اسلامی بود، بدون تردید تحقق این موضوع جز از راه اخوت دینی و برادری و الفت میان مجموع مسلمانان امکان پذیر نبود، زیرا تنها با احساس برادری و الفت دینی است که دل های مسلمانان به هم نزدیک می شود و تعاون و همکاری برای ساختن امت اسلام به وجود می آید و ایثار و از خودگذشتگی به خاطر برادران دینی معنا پیدا می کند و برابری و قسط اسلامی در سایه اخوت اعتقادی محقق می شود. از این رو پیامبر اسلام از آغاز به ترویج و تبلیغ بینش اخوانی میان مسلمانان همت گماشت و ضمن توجه دادن مسلمانان به آیات الهی درباب وظیفه و مسئولیت مسلمانان در برابر یکدیگر به عنوان برادران دینی، در عمل نیز برای ایجاد اتحاد و برادری تلاش وافر کرد و کوشش نمود مفهوم برادر دینی را از مفهوم برادر سنتی رایج میان جامعه عرب جدا نماید و مفهوم نو برادری دینی را در خدمت حق طلبی، عزت و حرمت انسان قرار دهد. درکنار این مفهوم سازی و تعریف جدید از برادری، رد ارزشهای خونی و متعصبانه و برادری سنتی را وجهه همت خویش قرار داد و در عمل و نظر فخرفروشی و مباهات، قتل و کشتار، خیانت و ظلم و شقاوت در حق همنوعان و برادران انسانی و دینی را که برمحور دفاع کورکورانه از حریم خاندانی و قبیله ای شکل گرفته بود، سراسر طرد کرد و برادری را از سطح روابط درون نژادی و خونی که عامل بروز رفتارهای سیاسی اجتماعی ناصواب بود، به سطحی شایسته و فراتر میان تمام انسان ها بدل کرد که در حوزه آن انسان به عنوان عزیزترین خلقت هستی با بهره گیری از اخوت دینی صورت ها و مرزبندی های نژادی، مکانی، خونی، قومی و طبقاتی را درهم شکند و مرزی متعالی و دینی و اعتقادی برای دوست داشتن، عشق ورزیدن، الفت، برادری و برابری ایجاد کند و خانواده بزرگی از انسان های مؤمن تشکیل دهد که در آن خواهران و برادران دینی در مقابل یکدیگر احساس مسئولیت و وظیفه کنند و برای ادای این مسئولیت و انجام این وظیفه بکوشند.(18)
پیامبر در طول زمامداری خود در عمل و گفتار و سلوک خویش معنای برادری دینی را محقق ساخت. در مکه زمانی که مسلمانان از هر سو مورد تهدید مشرکان و غیر مسلمانان بودند، تازه واردان به اسلام را تشویق می کرد برادر یکدیگر باشند و با یکدیگر متحد شوند. رمز موفقیت و قوّت و پیروزی های بعدی وی تا حد زیادی مرهون تشویق و تقویت بینش اخوانی و در گرو ایجاد پیوند برادرانه در جامعه اسلامی بود.
او در مکه میان عده ای از مسلمانان پیوند برادری ایجاد کرد و آنها را دوبه دو برادر ساخت. خود نیز به این وظیفه عمل کرد و در روزهای نخستین دعوتش پایه های آن را بر برادری بنا نهاد و به عنوان الگو و اسوه جامعه، علی(ع) را برادر خویش قرار داد.(19)
اهمیت مقام برادری در کلام پیامبر چنان است که می گوید: هیچ عملی را بیش از سه کار دوست ندارم و یکی از این سه کار: همیاری و برادری دینی در قبال برادران موحد است:
«هیچ عملی را بیش از سه کار دوست ندارم: سیرکردن گرسنگی مسلمانان و پرداختن وامش، برطرف ساختن اندوه از پیشانیش؛ کسی که از مؤمنی اندوهش را برطرف کند، خدا اندوه روز رستاخیز او را برطرف خواهد کرد و خدا دست به یاری بنده اش است تا وقتی که بنده اش به کار یاری برادرش باشد».(20)
معلوم است فقط در جامعه ای که احساس برادری دینی وجود دارد، چنین ایثار و همکاری و همیاری تجلی پیدا می کند.
در بخشی دیگر فرمود: «المسلم أخوالمسلم لا یظلمه، و لا یخذله، و لا یسلمه؛ مسلمان برادر مسلمان است. هرگز براو ستم روا نمی دارد و دست از یاریش بر نمی دارد و او را در مقابل حوادث روزگار تنها و تسلیم نمی سازد.»(21)
در ترویج فرهنگ برادرانه و عیب پوشی از برادران دینی که آن را از اهم وظایف یک برادر دینی قلمداد می کند می فرماید:
«مَن ستر عورة أخیه المسلم ستراللّه عورته یوم القیامة؛ هر کس راز و عیب برادر دینی خویش را بپوشاند، خداوند در روز قیامت عیب او را می پوشاند».(22)
نیز می فرماید: «مثل الأخوین مثل الیدین یغسل أحدهما الآخر؛ مَثَل دو برادر دینی مثال دو دست است که همدیگر را شست وشو می دهند».(23)
نیز برای تشویق همیاری و جلوگیری از اجحاف، برادران دینی را موظف می سازد به هیچ وجه نسبت به همدیگر ظلم روا ندارند؛ یکدیگر را رها نسازند؛ حاجت یکدیگر را برآورده سازند و عیب یکدیگر را بپوشانند.(24)
در همین باره پیامبر اسلام و ائمه و اولیای دین گفتارهای بسیاری را بیان کرده و حقوق برادری اسلامی را از دید اسلام بیان داشته اند که به یک حدیث ارزنده دیگر از پیامبر اکتفا می کنیم. در آن تمام حقوق برادران دینی را برشمرده است و صاحب بحارالانوار آن را در جلد 74 بیان داشته و در آن به صورتی جامع وظایف جامعه مؤمنان و برادران دینی را در سی ویژگی بیان داشته است:
پیامبر اسلام فرمود: مسلمان بر برادر دینی مسلمانش سی حق دارد که برائت ذمه از آن حاصل نمی گردد مگر به ادای این حقوق یا عفو کردن برادر مسلمان او:
1. یغفر زلته = لغزش هایش را ببخشاید.
2. یرحم عبرته = در ناراحتی ها به او مهربانی کند.
3. یستر عورته = عیوب و اسرارش را مخفی دارد.
4. یقیل عثرته = اشتباهات او را جبران کند.
5. یقبل معذرته = عذر او را بپذیرد.
6. یردّ غیبته = در برابر بدگویان از او دفاع کند.
7. و یدیم نصیحته = همیشه خیرخواه او باشد.
8. یحفظ خلته = در حفظ دوستی او کوشا باشد.
9. یرعی ذمته = آنچه را که بر ذمه اوست، مراعات نماید.
10. یعود مرضه = در وقت بیماری از او عیادت کند.
11. یشهد میته = در هنگام مرگ او را تشییع نماید.
12. یجیب دعوته = دعوت او را اجابت کند.
13. یقبل هدیته = هدایای او را بپذیرد.
14. یکافأ صلته = عطاهای او را جبران نماید.
15. یشکر نعمته = نعمت او را شکرگزاری کند.
16. یحسن نصرته = به دوستی او را یاری نماید.
17. یحفظ حلیلته = ناموس او را حفظ کند.
18. یقضی حاجته = حاجت و نیاز او را برآورده سازد.
19. یشفع مسألته = برای نیاز و درخواستش نزد دیگران شفاعت کند.
20. یسمت عطسته = عطسه او را تحیت بگوید.
21. یرشد ضالته = او را ارشاد نماید.
22. یرد سلامه = به سلامش پاسخ بگوید.
23. یبرّ أنعامه = انعام او را به خوبی بدهد.
24. یطیب کلامه = کلامش را نیکو بپندارد.
25. یصدق اقسامه = سوگند او را تصدیق و قبول کند.
26. یوالی ولیَّه = با دوستش دوستی کند.
27. لایعادیه = با او عداوت نکند.
28. ینصره ظالما و مظلوما: فأما نصرته ظالما و یرده عن ظلمه و أما نصرته مظلوما فیعینه علی اخذ حقه = در یاری او بکوشد چه ظالم باشد چه مظلوم: اما یاری او در حالی که ظالم باشد، به این است که او را از ظلمش بازدارد و در حالی که مظلوم است، او را در گرفتن حقش کمک نماید.
29 و 30. لا یخذله و لا یسلمه و یحب له من الخیر ما یحب لنفسه و یکره له من الشر ما یکره لنفسه = او را در برابر حوادث بی یاور نگذارد و هر آنچه را برای خود می پسندد، برای دوستش بپسندد و هرچه از بدی برای خود نمی خواهد، برای او نیز نخواهد.(25)