سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم را روزگارى رسد که در آن از قرآن جز نشاندن نماند و از اسلام جز نام آن . در آن روزگار بناى مسجدهاى آنان از بنیان آبادان است و از رستگارى ویران . ساکنان و سازندگان آن مسجدها بدترین مردم زمینند ، فتنه از آنان خیزد و خطا به آنان درآویزد . آن که از فتنه به کنار ماند بدان بازش گردانند ، و آن که از آن پس افتد به سویش برانند . خداى تعالى فرماید : به خود سوگند ، بر آنان فتنه‏اى بگمارم که بردبار در آن سرگردان ماند و چنین کرده است ، و ما از خدا مى‏خواهیم از لغزش غفلت درگذرد . [نهج البلاغه]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» صحابه از منظر اهل بیت(ع)1

 

 



چکیده

صحابه یا صحابی عنوان فخیمی است که جز فرهیختگان مقام رسالت را نشاید. از این رو در توصیف و تعریف صحابه، چه از پیامبر اکرم و چه از ائمه اطهار، توصیه های اکید شده و حرمت آنان را واجب شمرده اند. عمده، تعریف اصطلاحی صحابی است که امثال ابن حجر عسقلانی آن را چنین تعریف کرده اند: هر که با حضرت کمترین ملاقاتی داشته باشد و ایمان بیاورد و مسلمان بمیرد، جزء صحابه شمرده می شود. این تعریف از دیدگاه مکتب اهل بیت قابل قبول و نیز معقول نیست، زیرا عنوان«صحابی» عنوان عرفی مورد اتفاق همگان است. حتی به اطرافیانی که همواره حضور خدمت دارند مانند خدمه، راننده و فانوس کش، هر چند به شخص مورد نظر علاقه مند و فرمانبردار او باشند، صحابه نمی گویند، مگر آنکه همه همت خویش را مصروف کسب علم و معرفت از محضر شخصیت مورد نظر کرده باشند و هر یک جلوه گاهی از صفات حمیده و اخلاق کریمه او باشند. اصحاب پیامبر اسلام مانند حواریون حضرت مسیح، کسانی هستند که از برکات وجودی آن حضرت در حد بالایی بهره ها برده و کسب فیض کرده باشند.

 

عنوان«صحابه» عنوان فخیمی است که تنها شایسته کسانی است که پروانه وار گرداگرد شمع وجود حضرت ختمی مرتبت را گرفته بودند و بر اثر ملازمت و مصاحبت پیوسته، از برکات وجودی آن حضرت بهره ها می بردند و هر یک همچون مظهری تابناک جلوه گر صفات و اخلاق کریمه آن وجود مبارک بودند.

پیامبر اکرم(ص) از روز نخست، نخبگانی از پیروان راستین خود را در پوشش عنایت خاص خود قرار داد و در فرصتهای مناسب و احیاناً روزانه در تعلیم و تربیت آنان کوشا بود، تا هر یک حامل رسالت جهانی اسلام بر جهانیان گردند و به مصداق آیه کریمه«و کذلک جعلناکم أمة وسطاً لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیداً»(بقره: 143) وسائطی باشند تا پیام ناب اسلام را از منبع اصیل آن دریافت کنند و همواره به جویندگان و پویندگان راه حق و حقیقت ارائه دهند.

صحابه، یارانی بودندکه همواره پشتوانه مستحکمی برای تثبیت و پیشرفت اسلام به شمار می آمدند. آنان جان بر کف بودند و از هرگونه بذل جُهد و توان در راه تقویت و استحکام پایه اسلام دریغ نمی ورزیدند. همواره منتظر خدمت و دریافت دستور خاص سرورشان بودند تا از جان و دل در انجام آن بکوشند، هر چند دشوار و سنگین باشد، زیرا جان فشانی در راه دوست از هر سهلی سهل تر است و از هر شیرینی شیرین تر. آنان هرگز احساس دشواری یا سنگینی بار نمی کردند، و بی پروا در انجام خدمات کوشا بودند. و مصداق «الذین اتبعوه فی ساعة العسرة»1 را تحقق عینی بخشیدند.

خداوند درباره این فرهیختگان شایسته می فرماید: «والسابقون الأولون من المهاجرین و الأنصار، والذین اتبعوهم بإحسان، رضی الله عنهم و رضواعنه....» سپس در پایان آیه نشانه افتخار «ذلک الفوز العظیم»2 را نصیب آنان می گرداند.

خداوند در آیه دیگری می فرماید:

محمد رسول الله، و الذین معه أشداء علی الکفار رحماء بینهم، تراهم رکعاً سجداً، یبتغون فضلاً من الله و رضواناً، سیما هم فی وجوههم من أثر السجود، ذلک مثلهم فی التوراة و مثلهم فی الإنجیل کزرع أخرج شطأه فآزره فاستغلظ فاستوی علی سوقه یعجب الزراع، لیغیظ بهم الکفار. وعدالله الذین آمنوا و عملوا الصالحات منهم مغفرة و أجراً عظیماً3

راوندی از امام موسی بن جعفر(ع) روایت می کند، که به نقل از پدرانش پیامبر اکرم(ص) فرمود:

أنا أمنة لأصحابی، فإذا قبضت دنا من أصحابی ما یوعدون. و أصحابی أمنة لأمّتی، فإذا قبض أصحابی دنا من أمتی ما یوعدون. و لا یزال هذا الدین ظاهراً علی الأدیان کلها مادام فیکم من قد رآنی و من رآی من رآنی.4

در این حدیث شریف، پیامبر اکرم، خود را مأمن و ملجأ در کشف معضلات و حل مشکلات برای صحابه معرفی می کند. و می فرماید پس از وی، صحابه دارای سمت مرجعیت عموم هستند. سپس نوید می دهد که دین و آیین اسلام همواره شکوفایی و برتری دارد، مادام که در میان امت کسانی باشند که همچون صحابه، از نور علم و هدایت بهره مند باشند و در میان جمع امت به نورافشانی همت گمارند.

لذا در حدیثی از امیر مؤمنان(ع) آمده که پیامبر اکرم(ص) فرمود:

طوبی لمن رآنی، أو رآی من رآنی، أورآی من رآی من رآنی؛»5 خوشا به حال کسانی که شرف حضور مرا یافته، یا نزد حضور یافتگان حضور یافته، یا از حضور یافتگانِ حضور یافته بهره گرفته اند.

این حالت پیوسته و برای همیشه، در سلسله فرهیختگان امت ادامه دارد. لذا همواره امت، از این فرهیختگان که وارثان علم نبوت و دارندگان ودایع مقام رسالت اند بهره وافی می برند، و هیچ گاه زمین، از حجت حق خالی نخواهد بود.ائمه اطهار(ع) و تربیت یافتگان مکتب اهل بیت(ع) ادامه دهنده حلقات این سلسله مبارکه هستند.

ابن حجر هیثمی در ملحق کتاب الصواعق (باب أن اهل البیت أمان لأهل الأرض) حدیثی از پیامبر اکرم(ص) می آورد: «فی کل خلف من أمتی عدول من أهل بیتی، ینفون عن هذا الدین تحریف الغالین، و انتحال المبطلین، و تأویل الجاهلین.»6 بر طبق این حدیث، در هر دوره از زمان که بر امت می گذرد، شخصیتهای با کفایتی از سلاله طیبه وجود دارند که جلوی هر گونه انحرافات را می گیرند. در روایتی دیگر از امام احمد بن حنبل و غیره می آورد که پیامبر اکرم فرمود: «النجوم أمان لأهل السماء. و اهل بیتی آمان لأهل الأرض...» و در حدیثی دیگر نیز آمده است:«أمان لأمتی من الاختلاف.»7

مولا امیر مؤمنان(ع) در مدح انصار فرموده است:

هم ـ و الله ـ ربّوا الإسلام یُرَبَّی الفلِوْ مع غنائهم، بأیدیهم السِّباط و ألسنتهم السِّلاط؛8 آنان را پروراندند، چنان که کره اسب از شیر گرفته را پرورانند. با توانگری و دستهای بخشنده و زبانهای برنده. 9

از این قبیل توصیفات درباره اصحاب پیامبر اکرم در کلمات بزرگان اهل عصمت فراوان به چشم می خورد که از صحابه ستایش کرده و آنان را مورد دعای خیر قرار داده اند. چنان که در کلمات امام سجاد و امام صادق و امام رضا(ع) آمده و شمه ای از آن را به نظر دوستداران می رسانیم.

اکنون این پرسش مطرح است که این گونه تعاریف و ستایشها شامل تمامی اصحاب می گرددـ چنان که ظاهر اطلاق لفظ است ـ یا مربوط به عده مخصوصی است که به راستی حق صحبت پیامبر را ادا کرده و آنچه را لازمه صحابی بودن است در خود فراهم کرده اند. لذا باید تعریف جامع و مانعی از صحابه ارائه داد تا موضع گرانقدر این زمره از حاملان پیام رسالت از دیگران جدا شود و بی جهت کسانی را که شایستگی این لقب فخیم را ندارند، به معنای واقعی کلمه، صحابی ندانیم.

صحابه از نظر لغت به دو معنا آمده است:

1. مصدر «صَحِبَهُ صُحْبَةً و َصحابةً و صِحابةً» به معنای: «صاحبه مصاحبه أی لازمه و عاشره»؛ ملازم و معاشر کسی بودن.

2. جمع صاحب که به پنج گونه آمده است: صَحب، صُحبه، صُحبان، اصحاب، صحابه، به فتح و کسر صاد... جمع اصحاب: اصاحیب.

صَحَابه در اصطلاح به اصحاب و یاران پیامبر(ص) گفته می شود و مفرد آن صَحَابیّ، با یاء نسبت، به معنای منسوب به زمره اصحاب یا منسوب به صحبت و صحابت مصدری، به معنای فردی که شرف افتخار صحبت و مصاحبت پیامبر را یافته است. این تفسیر دوم شاید اوفق باشد و به هدف و مقصود این نسبت نزدیک تر.

لذا صَحَابه یا صَحَابیّ ـ با لحاظ یاء نسبت، که یک نوع وابستگی مستحکم را می رساند ـ به معنای مطلق مصاحب و ملازم رکاب نیست، بلکه شرایطی دارد که باید در او فراهم باشد. مقصود از رابطه مستحکم، رابطه وثیق فرهنگی و علمی است که این دسته از فرهیختگان را مظاهر تجلی خلق و خوی پیامبر گرامی نشان دهد.

در قرآن کریم، در نعت و توصیف صحابه، تعابیری به کار رفته است که موضع صحابی را در عین ضخامت و عظمت، سنگین و با شرایط دشوار، معرفی می کند:

«الذین اتبعوا فی ساعة العسرة»؛10

« أشداء علی الکفار رحماء بینهم. تراهم رکعاً سجداً. یبتغون فضلاً من الله و رضواناً. سیماهم فی وجوههم من اثر السجود»؛11

«و أوذوا فی سبیلی و قاتلوا و قتلوا»؛12

«فالذین آمنوا به و عزروه و نصروه و اتبعوا النور الذی أنزل معه، اولئک هم المفلحون»؛13

«و الموفون بعهدهم أذا عاهدوا، و الصابرین فی البأساء و الضرّاء و حین البأس. أولئک الذین صدقوا و أولئک هم المفلحون».14

این قبیل آیات، موضع صحابی بودن را سنگین ولی پربار معرفی می کند.

مولا امیر مؤمنان(ع) درباره صحابه می فرماید:

«أوصیکم بأصحاب نبیّکم... و هم الذین لم یحدثوا بعده حدثاً و لم یؤووا محدثاً؛ فإن رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ أوصی بهم.»15 حضرت درباره صحابه سفارش می کنند، زیرا پیامبر سفارش آنان را نموده است، و در معرفی آنان می گوید: مشروط بر آنکه پس از رحلت پیامبر، بدعت گذار نبوده باشند، و نیز بدعت گذاری را در آستین خود پرورش نداده باشند.

و نیز امام سجاد(ع) آنجا که درباره صحابه دعا می کند، یاد آور می شود:

الذین أحسنوا الصحابة. و الذین أبلوا البلاء الحسن فی نصره و کانفوه...؛16

آنان که لازمه صحابی بودن را به خوبی رعایت کردند و در نصرت و یاری او با دشواریها پنجه نرم کردند و به خوبی از عهده نصرت برآمدند و همواره کمک یار او بودند...»

اینک به تعریف صحابه از منظر قرآن کریم و دیدگاه ائمه اطهار می پردازیم.

صحابه ـ جمع صحابی ـ فرهیختگانی از شیفتگان فخر رسالت بودند که پروانه وار گرد شمع وجود آن حضرت می گشتند و شبانه روز از فیض برکات آن جناب بهره وافر می بردند و در یاری و نصرت وی همواره کوشا بودند و تمام هستی خود را در طبق اخلاص، نثار مقدمش می نمودند و در پرورش شجره طیبه اسلام و نشر و پخش تعالیم عالیه قرآن، لحظه ای غفلت نمی ورزیدند. آنان همیشه بیدار و همیشه هوشیار بودند تا آسیبی به بدنه این درخت برومند وارد نیاید، و نفس و نفیس خود را بی دریغ در این راه، بذل و جانفشانی می کردند. هیچ گاه تعلل نمی ورزیدند و در سختیها و دشواریها عقبگرد نمی کردند و در تداوم و هر چه بارورتر شدن اسلام می کوشیدند و چون سپری آهنین جلوی بدعتها و نارواییها می ایستادند؛ گرچه به قیمت از دست دادن جان و هستی خویش باشد.

طبق این تعریف، صحابه کسانی بودندـ که بر اثر تربیت مستمر پیامبر اسلام ـ مظهریت خلق و خوی آن حضرت را یافتند و جلوه گاه علم و حکمت و حامل رسالت جهانی اسلام گردیدند. لذا صحابه پیامبر اسلام(ص) همانند حواریون حضرت مسیح(ع) گروه خاصی بودند، که جنبه اختصاصی به آن حضرت داشتند.

از این رو، همه اطرافیان و پیروان آن حضرت ـ چه در مکه و چه در مدینه ـ و حتی کسانی که برای خدمات معمولی در کنار حضرت بودند، صحابه شمرده نمی شوند؛ مگر آنکه جنبه اختصاصی آنان در جهت کسب معنویت باشد، و در این راه با تمام توان کوشیده باشند و بر همین حالت فرهیختگی تداوم یافته باشند. این تعریفی است که بزرگان شیعه، طبق تعالیم اهل بیت و صریح کتاب عزیز از صحابه و صحابی دارند. هر آنچه مدح و فضیلت برای صحابه در لسان پیامبر اکرم و دیگر معصومان رسیده، تنها شامل همین گروه خاص می گردد و لا غیر.

ولی ابن حجر عسقلانی، از صحابه تعریف دیگری دارد که شامل تمام اطرافیان، بلکه همه مسلمانان عصر رسالت می شود که صرفاً با حضرت ملاقاتی ـ هر چند کوتاه ـ داشته اند.

او همچنین می گوید:

الصحابی من لقی النبی(ص) مؤمناً به و مات علی الإسلام؛ صحابی کسی است که با پیامبر اندک ملاقاتی داشته باشد و به وی ایمان آورده و مسلمان بمیرد.

سپس در توضیح این تعریف می گوید: تفاوتی نمی کند که ملاقات وی با پیامبر اندک باشد یا طولانی، از وی حدیثی نقل کرده باشد یا نه، در جنگ در رکاب حضرت شرکت باشد یا نه... ابن حجر این تعریف را بهترین تعریف توصیف می کند.17

معلوم نیست ابن حجر این تعریف را بر چه مبنایی مطرح کرده، زیرا بنابراین تعریف، عنوان صحابی با واژه مشاهد (مطلق مشاهده و دیدار) یکسان خواهد بود، و این منطقی به نظر نمی رسد که هر که دیگری را دیدار کرد، یا اندکی با او گفت و گو کرد، و تا حدی شیفته وی گردید، او را صحابه وی به حساب بیاوریم.

اساساً، صحابه و اصحاب و صحابی، اصطلاحی عرفی است که در متداول عام به کار می رود، مثلاً: اصحاب امامین الباقر و الصادق(ع) یا اصحاب ابو حنیفه یا احمد بن حنبل، صرفاً به کسانی نمی گویند که آنان را مشاهده کرده و یا اندکی با آنان ملاقاتی داشته اند و یا به عنوان مقلد ملتزم دستورهای فقهی آنان شده اند؛ مگر آنکه مدتها ملتزم حضور گردند و از علم و فقاهت و درایت آنان بهره ها برده باشند و از کمالات معنوی و اخلاقی آنان اندوخته هایی در خود فراهم کرده باشند.

آیا فانوس کش یا دربان یا خدمه ـ که همواره حضور خدمت دارند ـ از اصحاب شمرده می شوند؟ در حالی که هیچ بهره ای از علم و کمالات آنان در وجودشان راه نیافته است و آنان نیز در صدد یافتن آن نبوده اند!

آیا شتربان یا انبار دار آن حضرت که هیچ گاه در صدد کسب معارف نبوی نبوده و یا شایستگی آن را نداشته است، می توان جزء صحابه جلیل شمرد؟

معاصران حضرت چند دسته اند:

1. افراد عادی کوچه و بازار که ایمان آورده بودند و در نماز و جماعات حضور می یافتند.

2. افراد آماده به خدمت به عنوان سرباز یا دیگر ماموران نظام اداری.

3. افراد خدمتگزار، در تأمین ما یحتاج زندگی شخصی حضرت و خانواده اش.

4. افراد ملازم حضور در مجلس و محفل برای کسب فیض و کمالات معنوی و اخلاقی و بالا بردن سطح معلومات از طریق پرسش یا استماع کلمات دُرَر بار آن حضرت.

حضرت عده ای را موظف کرده بود تا روزانه حضور یابند، و ده آیه، ده آیه مطرح می فرمود و تلاوت و تفسیر و نحوه استنباط فروع احکام از اصول و مبانی کتاب و سنت را به آنان می آموخت؛ یعنی همواره در تربیت این عده می کوشید تا افرادی شایسته و لایق، حافظ و قاری قرآن، مفسر و شارح آیات و فقهایی کامل، از میان آنان به وجود آورد، تا در آینده راهبران لایقی برای امت باشند، و هر یک به اندازه لیاقت و شایستگی خود بهره می برد.18

سرآمد همه اینان مولا امیر مؤمنان(ع) بود، زیرا پس از پیامبر، اعلم الناس بود و همگان به علم او نیازمند می شدند و او از همه مستغنی بود.

در قرآن کریم می خوانیم:

«أنزل من السماء ماء فسالت أودیة بقدرها»؛19 باران رحمت که فیض الهی است ریزش می کند و در پهنای دشت، هر جویباری به اندازه ظرفیت خود از آن بهره می گیرد.

«نرفع درجات من نشاء و فوق کل ذی علم علیم»؛20 شایستگان درجات متفاوتی دارند، و هر دانشوری، دانشور برتری بر او هست.

«یؤتی الحکمة من یشاء، و من یؤت الحکمة فقد اوتی خیراً کثیراً»؛21 حکمت، یعنی بینش و بصیرت دینی، تنها به شایستگان داده می شود، هر که مشمول این عنایت کبری گردید، از خیر و برکات عظیمی برخوردار است.

مسروق بن اجدع همدانی، از تابعان پارسا و از صحابه خاص مولا امیر مؤمنان، می گوید: من با فرهیختگانی از صحابه پیامبر اکرم(ص) نشسته و فیض برده ام، ولی آنان را همچون آبشخورهایی یافتم که برخی یک نفر را سیراب، و برخی دو نفر، و برخی ده نفر، و برخی صد نفر را سیراب می کردند، و برخی آن اندازه سرشار بود که اگر تمامی مردم جهان از آن می نوشیدند، جملگی را سیراب می نمود. مقصود وی از این آبشخور سرشار، مولا امیر مؤمنان است: «هم درجات عند الله»؛22 در این باره در کتاب تفسیر و مفسران به تفصیل سخن گفته ایم.23

از منظر پیروان اهل بیت(ع) تنها این گروه (کوشا در کسب فضایل و مکارم اخلاق نبوی) شایسته لقب فخیم «صحابه»اند و دیگران که این لقب را یدک می کشند، تنها اسم صوری دارند و هیچ گونه شایستگی این لقب را ندارند. پیروان مکتب تشیع بالاجماع، اینان را صحابه نمی دانند، گرچه مرافق یا ملازم یا مصاحب و همواره در رکاب بوده باشند، چون شرایط سنگین صحابی بودن را در خود فراهم نکرده بودند.

ولی تعریفی که ابن حجر بدون مبنا از صحابی کرده، شامل تمامی این افراد می گردد. حتی رهگذری که احیاناً پیامبر(ص) را مشاهده کرده، سخنانی از وی شنیده و به وی ایمان آورده باشد، و سپس راه خود را گرفته و دیگر خدمت آن حضرت نرسیده باشد، نیز مشمول تعریف ابن حجر می گردد.

این تعریف همچنین شامل کسانی می شود که در محضر پیامبر بوده اند، ولی رفتار و کردار آنان بر خلاف سنت و شریعت بوده است و شاید هم در دل بذر نفاق و حقد بر اسلام را می پروراندند؛ زیرا پس از رحلت پیامبر، خلاف کاری آنان برملا گردید و این امر بر صفحه تاریخ ثبت و ضبط شده است. آری، چگونه می توان این گونه افراد را صحابی شمرد؟!

مثلاً سمره بن جندب در زمان حیات پیامبر(ص) و پس از آن، پیوسته حرکاتی مضاد از خود نشان می داد و اساساً فردی معاند و لجوج شمرده می شد تا جایی که پیامبر او را مورد عتاب شدید قرار داد و عنوان: « إنک رجل مضار» را نصیب او نمود.24 سمره تا پایان عمر چنین بود، و به روش طاغوتیان از هر گونه تجاوز و ستمگری روی گردان نبود.

زیاد بن ابیه که از جانب معاویه والی بصره بود، گاه برای رسیدگی به امور کوفه نیز به آنجا می رفت و با دستور معاویه، سمره را جایگزین خود می کرد. سمره در این مدت کوتاه از ریختن خون ـ به بهانه های واهی ـ به حد افراط روی گردان نبود و بیش از هشت هزار نفر را سر برید. زیاد در موقع برگشت، او را مورد سرزنش قرار داد و گفت: آیا نمی هراسی تا مبادا میان کشته شدگان بی گناهی باشد؟! سمره گفت: اگر دو برابر این مقدار را می کشتم نیز هراسی نداشتم.25

ابو سّوار عدوی گوید در یک صبحگاهی، تنها از قبیله ما چهل و هشت نفر را سر برید که همگی حافظ قرآن بودند.26 سلمان عجلی گوید: حاضر بودم که افراد کثیری را به حضور سمره آورند که همگی به وحدانیت خدا و رسالت خاتم الانبیا شهادت می دادند و از هر گونه اندیشه و مکتب انحرافی تبری می جستند، ولی سمره بدون توجه به شهادت آنان، دستور داد تا همگی را سر ببرند. عجلی گوید: تا بیست و اندی را شاهد بودم که سر برید... دیگر تاب نیاوردم و بیرون رفتم.27

سمره آن اندازه در خونریزی و ستمگری بیداد می کرد که معاویه ای از کارهای او به وحشت افتاد و او را از ولایت موقت بصره به کلی معزول نمود. سمره گوید: خدا معاویه را لعنت کند: چنانچه به اندازه فرمانبرداری از وی از خدا فرمانبرداری کرده بودم، شاید خداوند مرا می آمرزید.28

آری، فرمانبرداری وی از معاویه، قابل بخشش پروردگار نبود و او خود به خوبی می دانست که جرائم و جنایات او قابل بخشش نیست!!

ابن ابی الحدید، داستان پیشنهاد معاویه به سمره را نقل می کند که از او خواست تا آیه «و من الناس من یعجبک قوله فی الدنیا و یشهد الله علی ما فی قلبه و هو الدّ الخصام. و اذا تولی سعی فی الأرض لیفسد فیها یهلک الحرث و النسل و الله لا یحب الفساد»29 را درباره مولای متقیان معرفی کند و آیه «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤوف العباد»30 را درباره ابن ملجم، و البته در مقابل چهارصد هزار درهم دریافت کند. سمره چنین جنایت بزرگی را پذیرفت و لعنت ابدی را نصیب خود گردانید.31

سمره در مدت کوتاهی که ولایت بصره را بر عهده داشت، حرکاتی طاغوت منش از خود بروز می داد، مثلاً هنگام حرکت با سواران خود، چنان می تاخت که افراد و حیوانات و هر چه را در جلویش بود، زیر پا و زیر سم ستوران لگد مال می کرد و از این کار باکی نداشت. او از سفری بازگشته بود و بر محله ای که بنی اسد در آنجا سکونت داشتند به تاخت عبور کرد. مردی از یکی از کوچه ها بیرون آمد که یکی از پیش قراولان سمره با نیزه ای که در دست داشت ضربه ای به او زد و او را نقش زمین ساخت. در همین حال که مرد در خون خود می غلتید سمره سر رسید و پرسید: چه شده؟ به او گفتند که بر سر راه ما قرار داشت و او را با نیزه کنار زدیم. آنگاه سمره گفت: تا هشداری باشد که موقع حرکت کوکبه امیر، کسانی سر راه نباشند تا هدف نیزه های ما قرار نگیرند! و بی تفاوت گذشت.32

و عاقبت کار به آنجا انجامید که در واقعه دلخراش کربلا، ریاست پلیس ابن زیاد را بر عهده داشت و مردم را برای قتال با فرزند پیامبر تشویق و تحریک می کرد.33 ابن قتیبه نوشته است: او به سال شصت و اندی هلاکت یافت.34

اساساً عداوت و حقد او به پیامبر اسلام، از همان دوران عهد رسالت آشکار بود. از امام باقر(ع) روایت است که فرمود: گاه که حضرت رسول(ص) در منزلگاهی فرود می آمد، افسار شتر خود را بر گرده اش می افکند و آن را رها می نمود. شتر در خرگاهی آزادانه می چرید و گاه در مقابل خیمه یکی از صحابه می رسید. چون می دانستند شتر پیامبر است به او چیزی می دادند.

یک روز در همین حال، شتر به خیمه سمره رسید طبق معمول سرکشید، ولی سمره از روی حقد و کینه فراوان با چوب دستی ای که در دست داشت، چنان بر سر حیوان کوفت که سر حیوان شکافت و خون جاری گشت.35

آری، حالت نفاق و حقد درونی او به اسلام، همواره برابر همگان روشن بود و صفحات تاریخ از مساوئ گفتاری و رفتاری او چیزها نوشته که مایه شگفتی است. دشمنی او با مولا امیر مؤمنان(ع) نیز بسیار آشکار است. همین امر برای اثبات نفاق و حقد او بر اسلام، و در نهایت دوزخی بودن او کافی است.

محمد بن منصور گوید: نزد احمد حنبل بودیم که شخصی از وی درباره حدیث مروی از مولا امیر مؤمنان(ع) پرسید که فرموده: « انا قسیم النار.» احمد بن حنبل به او گفت: چه چیز این حدیث تو را در شگفتی وا داشته؟ آیا مگر روایت نکرده ایم که پیامبر اکرم(ص) به علی فرمود: «لا یحبک إلا مؤمن، و لا یبغضک إلا منافق»؟ تو را جز مؤمن دوست ندارد و جز منافق دشمن ندارد. محمد بن منصور و جماعت حاضر همگی گفتند: آری، حدیثی است صحیح و فرموده پیامبر اکرم است.

آن گاه احمد بن حنبل به آنان گفت، از شما می پرسم: جایگاه مؤمن کجاست؟ همگی گفتیم: بهشت. احمد گفت: جایگاه منافق کجاست؟ همگی گفتیم: دوزخ! سپس احمد گفت: بر این اساس، علی قسیم النار است! یعنی مولا امیر مؤمنان، معیار سنجش است تا بهشتیان از دوزخیان شناخته شوند. از پیامبر اکرم(ص) حدیث مشهوری روایت شده که به ابو هریره و ابو محذوره و سمره بن جندب فرمود: «آخرکم موتاً فی النار.»36

آخرین آنها تنها ابو محذوره و سمره بودند که هر یک انتظار مرگ دیگری را پیش از خود می کشید. در نهایت ابو محذوره پیش از سمره جان سپرد و این نشان نصیب سمره گردید.37

سمره با بدترین وضعی جان سپرد. او به مرض زمهریره مبتلا گردید. دستور داده بود تا دیگی از آب جوشان تهیه کنند و از شدت سرمازدگی، بر تخته پاره ای که روی دیگ جوشان بود می نشست که ناگاه تخته شکست و او در میان آب جوشان جان سپرد.39 طبری گوید: «فمات شّر میتة.»40 آری، داغی آتش را در دنیا پیش از ورود به آتش جاوید آخرت چشید، و علیه ما یستحق!

از مولا امیر مؤمنان(ع) پرسیدند: شقی ترین خلق چه کسی است، فرمود: «من باع دینه بدنیا غیره؛41 کسی که در دین و آیین و مقدسات خود را، به خواسته های دنیوی دیگران بفروشد.» البته این از باب «بیع مالا یملک» است! برای آگاهی بیشتر از زندگی سر تا پا ننگین سمره، به نوشته محقق علامه تستری رجوع شود.42

اینک چگونه است که ابن حجر، چنین فرد آلوده ای را جزء صحابه درجه یک43 به شمار می آورد؟! در صورتی که امثال سمره از چهره های چرکین شناخته شده منافقان بودند که خداوند در قرآن درباره آنان می فرماید: «و ممن حولکم من الأعراب منافقون و من اهل المدینه مردوا علی النفاق، لا تعلمهم نحن نعلمهم، سنعذبهم مرتین، ثم یردون الی عذاب عظیم».44

مقصود از «مردوا علی النفاق»، تجاوز بیش از اندازه و به نهایت رساندن صفت زشت نفاق است. سمره بن جندب، مصداق اتمّ این آیه مبارکه است.

سمره از قبیله بنی خزاره، از اعراب بادیه نشین، بود که در کودکی پدرش فوت نمود و مادرش او را به شهر مدینه آورد و با مردی به نام مریّ بن شیبان ازدواج نمود. سمره در دامان پدرخوانده اش تربیت یافت و از (حُلَفاء) همبستگان انصار به شمار می رفت.45 لذا او هم از«ممن حولک من الأعراب» و هم از«و من أهل المدینه مردوا علی النفاق» محسوب می شود.

فرد دیگری که از اصحاب شمرده شده و در ردیف درجه یک صحابه قرار گرفته46 و مانند سمره بن جندب از افرادی است که «باع دینه بدنیا غیره»، یعنی دین و شرف خود را در اختیار طاغوت زمان، یعنی معاویه قرار داد، بسر بن أرطاة است. او به دستور معاویه با گروهی به مدینه حمله برد و خانه هایی را خراب کرد و بزرگانی را شهید نمود. وی سپس حمله به یمن برد و دو فرزند عبیدالله بن عباس(قثم و عبدالرحمان) را در دامان مادرشان سر برید. بسر از هرگونه جنایت و هتک حرمت روی گردان نبود و هر آنچه معاویه دستور می داد، بی درنگ انجام می داد.

مولا امیر مؤمنان(ع) درباره او فرمود:« اللهم إن بسراً باع دینه بالدنیا، و انتهک حریمک، و کانت طاعة مخلوق فاجر آثر عنده من طاعتک....» سپس او را نفرین کرد: «اللهم فلاتمته حتی تسلبه عقله.» بسر پس از اندکی دچار وسواس و آشفتگی عقلی گردید و هر دم می گفت: شمشیر مرا بیاورید تا افراد را بکشم. بستگان او شمشیری از چوب به دست او می دادند و مشکی پر از آب در جلوی او می گذاردند، و او آن قدر می زد تا از حال می رفت. اگر مشک نیز پاره می شد مشکی دیگر می طلبید.47 کار او به جایی رسید که مدفوع خود را می خورد و هر دم می گفت: چه خوراک خوبی است که دو فرزند عبیدالله به من می خورانند!48 گاه دستهای او را از پشت می بستند، آن گاه با دهان به مدفوع خود حمله ور می شد و آن را می خورد. او در همین حال راه دوزخ را در پیش گرفت و به لعنت ابدی پیوست.49

عجیب تر آنکه ابن حجر، حکم بن ابی العاص(طرید رسول الله؛ تبعید شده پیامبر) را جزء صحابه درجه یک شمرده است. حکم کسی بود که پیامبر او را مورد نفرین و لعنت قرار داد و به طائف تبعید کرد و تا پیامبر حیات داشت، جرأت آمدن به مدینه را نداشت. سرانجام وقتی برادرزاده اش عثمان بر اریکه خلافت تکیه زد، او را باز گردانید و تا اندی به پایان خلافت عثمان در کمال احترام نزد اهل نفاق می زیست.

عایشه، خطاب به مروان ـ می گوید: «أمّا أنت یا مروان فأشهد أن رسول الله(ص) ـ لعن أباک و أنت فی صلبه.» از عبدالله بن عمرو بن العاص روایت است که می گوید: «نزد پیامبر بودم که فرمود: اکنون مرد لعینی وارد می شود... و آن مرد کسی جز حکم بن ابی العاص نبود که همان لحظه وارد شد.»



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 94/1/8 :: ساعت 10:53 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 500
>> بازدید دیروز: 453
>> مجموع بازدیدها: 1359545
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب