چکیده
امروزه، وخامت زیست محیطی تا حدی است که حیات انسان و سایر موجودات بر کره خاکی را به مخاطره انداخته است. به همین دلیل، مبانی نظری تعیین کننده تعامل انسان با طبیعت، از جمله اخلاق، مورد توجه علاقمندان به محیط زیست می باشد و تبیین نظریه اخلاق زیست محیطی مناسب، از ضروریات حفاظت و بهره برداری از محیط زیست محسوب می گردد. اخلاق زیست محیطی رایج، بر طیفی از مبانی ارزشی ذاتی قرار دارند که انسان محوری و زیست بوم محوری، دو سر آن را تشکیل می دهند اما، در سال های اخیر تعامل مناسب انسان با محیط زیست طبیعی و راه حل بحران های زیست محیطی در بازگشت به مبانی دینی و معنوی جستجو می شود. در مقاله حاضر سعی شده است تا دیدگاه های اخلاق زیست محیطی با توجه به دو پرسش اساسی اخلاق درباره "کانون ارزش ذاتی" و "معیار عمل اخلاقی" تشریح شوند و نشان داده شود که چرا تبیین اخلاق زیست محیطی مبتنی بر دیدگاه خدا محوری، دیدگاهی جامع تر برای حفاظت از محیط زیست می باشد. در ادامه نیز، با ارائه رهیافت خود بوم شناسی، تلاش شده است تا رهیافتی در اخلاق زیست محیطی بر مبنای خدامحوری ارائه گردد که با الهام از انسان شناسی اسلام و با تأکید بر بعد روحانی نفس انسان، تعامل مناسب انسان و محیط زیست را بر مبنای خودشناسی و صیانت نفس بنا می نهد.
سرآغاز
امروزه، محیط زیست طبیعی مورد تهدید است زیرا، انسان با کمک فناوری، قادر است تا در سطح کره، به تخریب محیط زیست اقدام کند. بروز بحران های زیست محیطی موجب طرح این پرسش شده است که آیا محیط زیست می تواند ادامه رفتار فعلی انسان ها را دوام بیاورد؟ هر روز بر این آگاهی افزوده می شود که نمی توان همانند گذشته به مصرف منابع جهان ادامه داد و نشانه های تنگناهای زیست محیطی در همه جا آشکار شده است. اگر چه ارائه آمار و اطلاعات پیرامون وضعیت محیط زیست لازم است اما، بیش از این که به اطلاعات علمی درباره خسارات وارد شده به زمین نیاز باشد، به توافقی درباره چگونگی رفتار نسبت به این سیاره نیاز است. در این شرایط، انسان باید به این پرسش سخت پاسخ گوید که هنگامی که افراد خواهان به حداکثر رساندن سود خود هستند چگونه می توان از بهره برداری بیش از حد و تخریب منابع طبیعی جلوگیری کرد؟. در واقع چالش موجود، چگونه زندگی کردن بر روی زمین نیست بلکه، قبولاندن این چگونگی به افراد است. در این راستا، می توان به بیانه هشدار دانشمندان به بشریت در سال 1992، اشاره کرد که در آن بیش از 1000دانشمند از 72 کشور و از جمله 105برنده جایزه نوبل، با انتشار نامه ای اعلام نمودند که برای توجه به زمین، اخلاق و شیوه نگرش جدیدی لازم است. این اخلاق می باید حرکت عظیمی را برانگیزد و رهبران، حکومت ها و انسان های بی میل را وادارد که تغییرات لازمه را ایجاد کنند. با درک اهمیت اخلاق در حفاظت از محیط زیست، افراد مختلف سعی کرده اند تا نظریه ها و رهیافت هایی پیرامون اخلاقی زیست محیطی ارائه دهند. از بین آنها می توان به لئوپولد(1)، رولستون(2)، تیلور(3)، کلیکات(4)، ریگان(5) و نائس(6)، اشاره کرد. این افراد با بیان ضرورت بسط جایگاه اخلاقی به سایر موجودات، هر کدام به نوعی از اخلاق زیست محیطی معتقدند که در آن، برخی از گونه ها و یا اجزای زیست بوم و یا کل زیست بوم، از جایگاه اخلاقی برخوردار است. برای مثال، ریگان، آن نوع اخلاق زیست محیطی را پیشنهاد می دهد که می توان آن را موضعی قوی در حمایت از حیوانات دانست، در مقابل، لئوپولد با ارائه اخلاق زمین، معتقد به نوعی اخلاق زیست بوم محور است که در آن، رفتاری با محیط زیست درست است که به حفظ انسجام، ثبات و زیبایی زمین کمک کند. اگر چه تلاش های انجام شده در ارائه نظریه ها و رهیافت های اخلاق زیست محیطی، در جای خود با ارزش اند اما، جهان همچنان نیازمند نظریه ای جامع در این رابطه است.
روش و اهداف
مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی با این هدف تهیه شده است که با طرح ضرورت اخلاق زیست محیطی، مهمترین دیدگاه های موجود در این رابطه معرفی شوند و ضمن طرح اهمیت ادیان در تبیین اخلاق زیست محیطی، رهیافتی مناسب برای این منظور از دید اسلامی ارائه گردد.
چرا اخلاق زیست محیطی لازم است؟
واقعیت این است که در تعاریف متداول توسعه، ابعاد معنوی و اخلاقی چندان مورد توجه قرار نمی گیرد و پرسش این است که آیا با دخالت های مدیریتی می توان از عهده مسایل زیست محیطی ناشی از توسعه برآمد، یا این که نقشی نیز باید برای میراث معنوی از طریق ایجاد اخلاقی زیست محیطی در دنیای سکولار کنونی جست؟. واقعیت این است که از ریشه های تاریخی بحران های زیست محیطی، دیدگاه های فلسفی، مذهبی و اخلاقی ما نسبت به آنها یعنی ارزش ها، بایدها و نبایدها و خوبی ها و زشتی ها، کمتر سخنی به میان می آید. در حالی که، بدون پرداختن صحیح به این مباحث در فراگیرترین شکل فلسفی و اخلاقی آنها، هر چه از تباه شدن محیط زیست و ضرورت حفظ آن گفته شود، راه به جایی نخواهیم برد. اهمیت درک و شناخت اخلاق تا حدی است که اغلب دانشمندان و بسیاری از متخصصان محیط زیست، حفاظت محیط زیست را یک موضوع مهم اخلاقی می دانند اما، در زمینه نوع اخلاقی که بتواند با تشریح حوادث و فجایع زیست محیطی، به ورای پراگماتیسم رود و درک و احساس جدیدی را از جایگاه مخلوقات در جهان ارائه دهد، کمبود وجود دارد. اخلاق به طور سنتی، به تعریف روابط بین افراد و روابط بین افراد جامعه پرداخته است و بنا بر نظر برخی صاحب نظران، اخلاقی که رابطه دو جانبه بین انسان و زمین، حیوانات و گیاهان را تنظیم کند، تاکنون وجود نداشته است. از نظر آنان، گسترش اخلاق به این جزء سوم، یعنی رابطه انسان با محیط زیست، یک فرصت انقلابی و ضرورتی زیست محیطی است. امروزه، این نیاز بیشتر احساس می شود که علائق انسان در مقابل علائق سایر موجودات، متعادل شود زیرا نکته مهم، چکونگی حفاظت از جمعیت غیر انسانی در برابر آسیب های انسانی است. از این رو، به اخلاق به عنوان مبنایی برای پاسخگویی به این قبیل دغدغه ها توجه می شود.
تغییرات ایجاد شده در طبیعت به وسیله فعالیت های انسا نها، به تردید و ضرورت ارزیابی مواضع اخلاقی نسبت به طبیعت منجر شده است و به دنبال آن، اخلاق زیست محیطی با تعریف مجدد باید و نبایدها در ارتباط با محیط زیست و ارزیابی موقعیت بشر نسبت به آن مواجه شده است. در واقع، به دلیل نبود توافق پیرامون راه هایی که باید برای اصلاح یا تغییر شکل تعامل مشکل ساز انسان با محیط زیست، دنبال شوند، پیشنهادهای گوناگون و اغلب متضادی در این باره ارائه شده اند. این پیشنهاد ها بیشتر در قالب الگوهای هنجاری برای رفتار اجتماعی یا اخلاق، مفهوم سازی شده اند.
از دلایل دیگر ضرورت اخلاق زیست محیطی، تاثیری است که جهان بینی و راهنمایی های اخلاقی، بر رفتارهای فردی و جمعی دارند. باورهای زیست محیطی یا جهان بینی، به عنوان نظامی از گرایش ها و باورها درباره رابطه بین انسان و محیط زیست، تعیین کننده رفتارهای حفاظتی یا چارچوب های مرجعی هستند که هنگام تعامل با محیط زیست از آنها استفاده می شود. در این رابطه می توان گفت که طرز فکر ما اولین چیزی است که وارد محیط می شود و با شکل دهی چگونگی ارزش گذاری اجزای مختلف زیست بوم، چگونگی رفتار ما با آن را تعیین می کند. لذا، نوع رفتار ما با محیط زیست تا حد زیادی به چگونگی درک ما از رابطه خود با آن وابسته است. این که ما چگونه برای محیط زیست ارزش قائلیم، تعیین کننده است است که نقش و عملکرد خود را بر زمین چگونه می بینیم و برای به اشتراک گذاردن این منابع با دیگران، چگونه رفتار می کنیم.
مبانی اخلاق زیست محیطی
به طور کلی، اخلاق راهنمای عمل انسان است. انسان ها همواره با این پرسش روبرو بوده اند که چه رفتاری درست است؟ چه رفتاری ناشایست است و معیار درستی یا اشتباه بودن یک عمل چیست؟ اخلاق را نیز می توان مطالعه فلسفی رفتار درست و اشتباه و قوانین و اصولی دانست که باید رفتار را راهنمایی کند. اخلاق با تعیین معیارها برای تمییز رفتار درست از نادرست، و با مشخص کردن محدوده رفتار درست از طریق اعمال بایدها و نبایدها، آزادی لجام گسیخته انسان را مردود می داند و رعایت اصول آن، ضامن حفظ یکپارچگی اجتماع است.
پذیرش خالی نبودن طبیعت از ارزش را می توان سرآغاز اخلاق دانست. اخلاق زیست محیطی براین ایده استوار است که اخلاق باید به شکلی گسترش باید تا روابط انسان ها و طبیعت را نیز شامل شود. عده ای بر این باورند که بررسی روابط با محیط زیست در قالب مسایل اخلاقی، به عصر حاضرمربوط می شود و شروع حمایت از اخلاق زیست محیطی را می توان از دهه 1960میلادی دانست که با رشد پذیرش جنبش زیست محیطی، همراه بوده است. اخلاق زیست محیطی، شاخه ای از فلسفه کاربردی و از حیطه های اساسی اخلاق زیستی (7) محسوب می شود که می باید قادر باشد تا میان مجموعه پیچیده ای از واقعیات سرگردان تجربی، ایدئولوژی ها و ارزش های انسانی، داوری کند. سعی اخلاق زیست محیطی، ارائه دلایل نظام بندی و جامعی برای این منظور است که چرا باید روابط اخلاقی بین انسان ها و محیط زیست طبیعی وجود داشته باشد و می توان آن را، مطالعه رفتار درست و اشتباه در درون یک محیط زیست مشخص، تعریف نمود. بنابراین، نقش اصلی زیست محیطی، ایجاد موانع درونی اخلاقی در آحاد جامعه برای رفتار نسبت به طبیعت است.
در نظام ها و نظریات اخلاقی دو پرسش مهم وجود دارد. آنها عبارتند از: 1) چه چیزی به طور ذاتی ارزشمند است؟؛ 2)عمل درست (8) یا نادرست(9) از نظر اخلاقی چه نوع عملی است و معیار فعل اخلاقی چیست؟ در اخلاق سنتی، فقط انسان از جایگاه اخلاقی برخوردار است. لذا، طرح اخلاق در مباحث زیست محیطی نیازمند بررسی مجدد ارزش های انسانی در مقابل ارزش های جهان طبیعت و اجزای آن است. مباحث فلسفی پیرامون "جایگاه اخلاقی"محیط زیست، اختصاصاً شامل این موضوع است که آیا امکان دارد ارزش ذاتی در موجودات غیر انسانی موجود باشد؟ و آیا وجود ارزش ذاتی برای توجیه حفاظت از محیط زیست طبیعی، ضروری است؟. نظریه ارزشی مورد استفاده در اخلاق زیست محیطی، بین دو نوع "ارزش ذاتی" و "ارزش ابزاری" برای تمام موجودات منفرد زنده، توده زنده (10)، جمعیت ها، گونه ها، زیست بوم ها و حتی چشم اندازی های (11)بدون ادراک، تمایز قائل می شود. ارزش ذاتی معمولاً در مقابل ارزش ابزاری، معنا می یابد. ارزش ابزاری به این مفهوم است که ارزش یک شیء به ارزشی که برای اشیاء دیگر دارد وابسته است و الا هیچ گونه ارزشی نخواهد داشت. در حالی که، ارزش ذاتی به این مفهوم است که یک شیء بدون این که برای شیء دیگری ارزشمند باشد یا نباشد، فی نفسه دارای ارزش است. برای مثال، آنهایی که معتقدند طبیعت دارای ارزش ذاتی است، بر این موضوع تاکید دارند که بدون حضور انسان و یا بهره برداری انسان از طبیعت، باز هم طبیعت به خودی خود دارای ارزش است. در این رابطه اخلاق زیست محیطی در غرب، به دو دسته اخلاق انسان محور(12) و اخلاق مبتنی بر احساس و آگاهی(13)، قابل تقسیم است و طی چهار تا پنج دهه اخیر، مباحث عمیقی بین ذهن گرایان ارزشی(14) و عین گرایان طرفدار طبیعت(15) به وجود آمده است. اولی، معتقد است که ارزش ها به یک ارزیاب نیاز دارند در حالی که دومی معتقد به ارزش ذاتی طبیعت است. در همین رابطه، برخی دیگر بین سه جهت گیری ارزشی به عنوان مبنای گرایش های زیست محیطی، تفکیکی قائل شده اند. این سه عبارتند از:
الف) جهت گیری ارزش خودخواهانه(16) که در آن مشکلات زیست محیطی می تواند به فرد آسیب برساند.
ب) جهت گیری ارزشی نوع دوستی اجتماعی(17) که در آن مشکلات زیست محیطی می تواند به دیگر افراد آسیب برساند.
ج) جهت گیری ارزشی زیست محور یا زیست بوم محور(18) که در آن طبیعت مستقل از منافع انسان دارای ارزش ذاتی است. از آنجا که جهت گیری ارزشی الف و ب، دوری از تخریب محیط زیست را به خاطر منافع انسان مهم می دانند، پس این دو، یکسان و انسان محور هستند. به این ترتیب، در فلسفه زیست محیطی معاصر، اصلی ترین منبع تفکیک اخلاق زیست محیطی ناشی از دو دیدگاه انسان محور و غیر انسان محور(19) و غیر انسان محور (20) می باشد. در اخلاق انسان محور، فقط انسان ها دارای جایگاه اخلاقی هستند و تخریب محیط زیست تا آنجا مهم است که منافع انسانی را تحت تاثیر قرار دهد. در حالی که، دیدگاه غیر انسان محور با رد این نظر، جایگاه اخلاقی را به سایر موجودات زنده یا زیست بوم به عنوان یک کلیت، تعمیم می دهد و معتقد است که تاثیرات بر محیط زیست، موضوعی است که صرف نظر از پیامدهای آن برای انسان ها، دارای اهمیت است.
سپس، پرسش دوم، یعنی پرسش درباره عمل درست یا نادرست از منظر اخلاق مطرح می شود. هر نظریه اخلاق به نحوی به این پرسش پاسخ گفته اند. این پاسخ ها در بسیاری موارد هم متضادند که ناشی از مبانی هستی شناسی، شناخت شناسی و ارزش شناسی آنها است. اما اخلاق زیست محیطی، حداقل در غرب نوین، را می توان در قالب سه نظریه اخلاق هنجاری مورد بررسی قرار دارد که به اندازه کافی تنوع دارند تا مباحث مرتبط با معیار عمل اخلاقی را پوشش دهند. این نظریه ها عبارتند از: الف) فایده گرایی(21). در این نظریه که مشهورترین شکل اخلاق نتیجه گرا است، نتیجه مطلوب برای یک عمل، رسیدن به حداکثر شادی برای اکثریت افراد است و معیار اصلی برای ارزشیابی درستی یک کار، مجموع یا متوسط منفعت برای یک جمعیت است. ب)وظیفه گرایی(22). در این نظریه، ارزش اخلاق یک عمل به نتایج ربطی ندارد بلکه، به نوع عمل وابسته است. به این معنا که عملی درست است که براساس اصول اخلاقی درست انجام شده باشد. ج)فضیلت گرایی(23). در این نظریه، معیار عمل اخلاقی، فضایل و رذایل هستند و در آن، بیشتر به فاعل فعل و ویژگی های شخصیتی و منش او توجه می شود. در این نظریه، اگر فاعل در انجام یک رفتار از انگیزه شایسته برخودار باشد و آن رفتار را صرفاً به دلیل ارزش و فضیلت بودن آن انجام داده باشد، عملی فضیلت مند و اخلاقی را انجام داده است و غیر این صورت، آن رفتار اخلاقی نیست.
رهیافت های متداول اخلاقی زیست محیطی
با توجه به دو پرسش اساسی یعنی، "کانون ارزش ذاتی" و "معیار عمل اخلاق"، طیفی از رهیافت ها"(24) در اخلاق زیست محیطی قابل شناسایی است. رایج ترین این رهیافت ها عبارتند از حفاظت گرایی(25)،صیانت گرایی(26)، بوم شناسی اجتماع(27)، حقوق حیوانات(28)، اخلاق زمین(29)، بوم شناسی ژرفانگر(30)، اکوفمینیسم (31)، نیکداری(32)، توسعه پایدار (33) و پایداری(34).
حفاظت گرایی و صیانت گرایی نمود اخلاق زیست محیطی منبع گرا(35) است که طبیعت را به عنوان منبعی وسیع برای استفاده انسان ها در نظر می گیرد. در حفاظت گرایی، اجزاء مختلف محیط زیست به این دلیل باید حفظ شوند که ارزش اقتصادی دارند، اما صیانت گرایی، ارزش گذاری اقتصادی صرف طبیعت را رد می کند و بر صیانت از طبیعت برای اطمینان از تنوع گونه ای، زیبایی نظام های طبیعی، و استفاده حال یا آینده انسان از طبیعت تاکید دارد. بوم شناسی اجتماع بر این باور است که تمام مشکلات زیست محیطی، از مشکلات اجتماعی ناشی می شوند و بدون عزم جدی برای حل آنها، مشکلات بوم شناختی نیز نمی توانند به روشنی درک شده و یا برطرف شوند. در حقوق حیوانات، حقوق و وظایف به حیوانات یا سلسله زیستی، بسط می یابد و علت آن را برخورداری حیوانات از هوشیاری یا خودآگاهی و ظرفیت استدلال می دانند به طوری که برخی مدافعان این رهیافت معتقدند حقوق اخلاقی حیوانات به هیچ وجه از حقوق انسانی کمتر نیست. در اخلاق زمین، نقش انسان از یک فاتح به یک عضو ساده آن تغییر می کند که مستلزم قائل شدن حرمت برای سایر اعضاء و احترام برای کل اجتماع (زمین) است. کار اخلاق زمین گستر محدوده مرزهای اجتماعی به نحوی است تا خاک، آب، گیاهان، جانوران یا به طور کلی، زمین را در بر گیرد. از نظر اخلاق زمین چیزی از نظر اخلاقی صحیح است که به انسجام، ثبات و زیبایی اجتماع زیستی کمک کند. در بوم شناسی ژرفانگر، تلاش های موجود برای حفاظت از محیط زیست به دو جنبش بوم شناسی سطحی نگر و بوم شناسی ژرفانگر قابل تقسیم است به جنبش اول، به دنبال مبارزه علیه آلودگی و اتلاف منابع یا هدف افزایش سلامتی و ثروت کشورهای توسعه یافته است. بوم شناسی ژرفانگر ادعا دارد که از بوم شناسی سطحی نگر مفیدتر است و حرکت به سمت بوم شناسی ژرفانگر را یک وظیفه اخلاقی می داند. شعار بوم شناسی ژرفانگر ساده، در ابزار اما ارزشمند در نتایج (36)،است. بوم شناسی ژرفانگر به دنبال تکامل نفس(37) از طریق وحدت با بقیه اشیاء است و رسیدن به آن را از طریق یگانگی فرد یا سایر افراد، گونه ها، زیست بوم ها و چشم اندازها(38) ممکن می داند و معتقد است تکامل نفس، در نهایت کمال خود، به معنای تجربه هویت یابی(39) در تنوع است که در مقابل بیگانگی(40) قرار می گیرد. اکوفمینیسم، پیوندهای بین فمینیسم و بوم شناسی را مد نظر دارد و عمل سلطه(41) را در روابط مرد با زن و انسان با طبیعت مورد نقد قرار می دهد و معتقد است که هر دو نوع سلطه باید از بین برود. در این رهیافت، ستم مرد به زن و انسان به طبیعت، از یکدیگر قابل تفکیک نبوده و باید همزمان مورد بررسی قرار گیرند و هر نظام اخلاق زیست محیطی که سلطه همزمان و متقابل بر زن و طبیعت را نادیده بگیرد، در بهترین حالت ناقص و در بدترین حالت، نامناسب است. در نیکداری، بر پیشکاری(42) انسان نسبت به سایر مخلوقات خداوند و حفاظت از آنها تاکید می شود. این رهیافت تاکید دارد که ما صاحب زمین نیستیم و سلطه انسان بر زمین، هیچ گاه مطلق نبوده است بلکه، مراقبت از مخلوقات به انسان واگذار شده است. ما فقط پیشکار هستیم و از ما خواسته شده است با مخلوقات، همان طور که خداوند خواسته است به طور مقدس و خرمندانه رفتار کنیم و هنگامی که نتوانیم چنین کنیم، زمین زیان می بیند. اگر چه معمولاً مفاهیم پایداری و توسعه پایدار به عنوان رهیافت های اخلاقی در نظر گرفته نمی شوند اما،این، مفاهیم می توانند بر حسب اخلاق تشریح شوند. پایداری تلاش های بین رشته ای بین المللی برای آمیختن اهداف اقتصادی و زیست محیطی است که باید چیزی را در برگیرد که انصاف (عدالت) بین نسلی(43) نامیده می شود. توسعه پایدار نیز فرایند تغییری است که در آن، بهره برداری از منابع، هدایت سرمایه گذاری ها و سوگیری توسعه فناورانه بالقوه نسل فعلی و نسل آینده برای برآورده کردن نیازها و آرمان های انسانی، عمل می کنند. توسعه پایدار، انسان محور است. این موضوع را می توان از درک مدرن از توسعه پایدار نتیجه گرفت که دیدگاهی ابزاری به طبیعت دارد و معتقد به جدایی هستی شناسی بین انسان و طبیعت است. دلیل دگر، تاکید توسعه پایدار بر انسان به عنوان هدف توسعه و توجه به ابعاد زیست محیطی به دلیل تامین منافع انسان های فعلی و نسل آینده است. اما پایداری، به طور گستره تری به ماورای ریشه های انسان محوری توسعه پایدار می رود، تا حدی که به یک نظریه زیست بوم محور، نزدیک می شود که بی شباهت به اخلاق نیکداری نیست. با توجه به موارد مطرح شده پیرامون رهیافت های اخلاقی زیست محیطی، می توان آنها را بر مبنای چگونگی پاسخ به دو پرسش اساسی اخلاقی، براساس ذیل خلاصه کرد.
انسان محورــ حفاظت گرایی ــ صیانت گرایی ـــ بوم شناسی اجتماع؛ توسعه پایدار
زیست محورـــ حقوق حیوانات؛ اخلاق زمین
زیست بوم محورـــ بوم شناسی ژرفانگرـــ اکوفمینیسم ـــ نیکداری؛ پایداری
پی نوشتها:
*استادیار ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
**دانشیار ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه شیراز
***استاد حقوق و فلسفه اسلامی دانشگاه شهید بهشتی
1. Aldo Leopold
2. Holmes Rolston
3. Paul Taylor
4. Baerd Callicott
5. Tom Regan
6. Arne Naess
7.اخلاق زیستی (Bioethics) ازدو حیطه اساسی اخلاق زیست محیطی و اخلاق پزشکی (Medical Ethics)تشکیل شده است.
8. Right
9. Wrong
10. Biomass
11. Landscapes
12. Anthropocentric Ethics
13. Sentience Based Erthics
14. Volue Subjectivists
15. Nathue objectivists
16. Egoistic value orientation
17. Social-Altruistic value orientation
18. Biocentric of Ecocentric value orientation
19. Anthropocentric view
20. Non Anthropocentric view
21. Utilitarianism
22. Deontology
23. Virtue-oriented
24.رهیافت را می توان شیوه در یک عمل نظام دانست که تجسم فلسفه آن نظام است.
25. Conservationism
26. Preservationism
27. Social Ecology
28. Animal Right
29. Land Ethic
30. Deep Ecology
31. Ecofeminism
32. Stewardship
33. Sustainable Development
34. Sustainability
35. Resourcism
36. Simple in Means, Rich in Ends
37. Self Realization
38. Landscapes
39. Identification
40. Asienation
41. Dominance
42. Steward
43. Intergeneration Equity