جلوه های ایمان
نظر برخی براین است که ایمان جدای از عمل است؛ یعنی جایگاه ایمان قلب و دل می باشد و جایگاه عمل اعضا و جوارح. اما ائمه (ع) ایمان را حقیقتی می دانند که تمام رفتار و گفتار انسان را تحت تأثیر خود قرار می دهد و در تمامی صحنه های زندگی حضوری جدی دارد. در واقع پرتو آن را در تمام کارهای ظاهری، باطنی، اجتماعی و فردی می توان یافت.
از این رو فرموده اند: «الایمان مبثوث علی الجوارح؛ ایمان برکارها و اعضای انسان پخش شده است».
با تأمل در رفتار و کردار فرد، می توان فهمید که او اهل ایمان است یا نه و تا چه اندازه ایمان در قلب او رسوخ کرده است.
تمام صحنه های زندگی انسان نشان دهنده بودن یا نبودن ایمان است؛ زیرا اگر حقیقت ایمان وجود داشته باشد، حتماً دارای آثار است و صحنه نمایش آن آثار، رفتار و گفتار فرد است.«از کوزه برون همان تراود که در اوست».
در توجه به نشانه های ایمان چند مطلب قابل ذکر است:
1. نشانه های ایمان، هم علامت وجود ایمان است و هم راه رسیدن به آن؛ همان گونه که با مطالعه در کتاب هستی و جهان، آیات و نشانه های خداوند را مشاهده می کنیم، همچنین به عظمت، قدرت، حکمت و صفات خداوند نیز پی می بریم؛ یعنی این جهان دلیلی است بروجود آفریدگار قادر بی نیاز و هم راهی است برای رسیدن و شناخت بیشتر او. ایمان نیز این چنین است.
فردی که ایمان او ضعیف است با نشانه های ایمان هم می تواند خود را به ایمان برساند و هم می تواند ایمان خویش را قوت بخشد و با انجام آن امور سبب ترقی و تکامل ایمان خویش گردد.
هرکدام از این نشانه ها انسان را به ایمان نزدیک می کند و او را به آن سمت و سو می برد. در واقع این نشانه ها هم صفت است و هم راه؛ لذا کسی که نشانه ایمان ندارد، ایمان هم ندارد و در مسیر تکامل نیز حرکت نمی کند.
2.در این نکته به دو اشتباه و برداشت غلطی که از ایمان وجود دارد و بهترین راه رفع آن، اشاره می کنیم. دو اشتباهی که باعث شده، تا قدر و منزلت ایمان معلوم نگردد و ایمان در جایگاه واقعی خویش ننشیند.
الف) اشتباه اول این است که افرادی ایمان را همان اسلام و مسلمان را مؤمن می دانند و هرکس که مسلمان است می گویند مؤمن هم هست. در حالی که اسلام غیر از ایمان و مؤمن غیر از مسلمان است: «قالت الاعراب آمنّا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا أسلمنا ولمّا یدخل الإیمان فی قلوبکم…؛ بادیه نشینان گفتند: ایمان آوردیم، بگو:ایمان نیاورده اید، لیکن بگویید: اسلام آوردیم.و هنوز در دلهای شما ایمان داخل نشده است». (سوره حجرات، آیه14)
ب) برخی دیگر اشتباهشان در این است که علم و آگاهی را همان ایمان می دانند. در حالی که جایگاه علم ذهن است؛ ولی جایگاه ایمان قلب، معلوم است که وقتی قلب متأثر از ایمان گشت آثار آن در تمام اعضا و جوارح بروز می کند. پس علم داشتن به وجود خداوند و قدرت و رازقیت و مالکیت او غیر از ایمان داشتن به او و صفات اوست، در حالی که همه علم دارند که از مرده کاری ساخته نیست؛ ولی باور ندارند و حاضر نیستند ساعتی را با او خلوت کنند.
تا این دو اشتباه از بین نرود، حقیقت ایمان رخ نمی نماید و خودی نشان نمی دهد.
برای بر طرف شدن اشتباهات و فهم بهتر و بیشتر حقیقت ایمان، شواهد و مطالب جداگانه ای خواهیم آورد، که روشن خواهد کرد، ایمان غیر از اسلام، علم و دانش است.
در این نوشتار به اجمال اشاره می کنیم که یکی از مهم ترین دلایل جدا بودن اسلام و دانش از ایمان، توجه به نشانه های ایمان است.
اگر مجموع نشانه های ایمان را که مهم ترین آنها با توجه به روایات و منابع اسلامی در این شماره فهرست شده است، در نظر بگیریم و ببینیم که این آثار و نشانه ها در گفتار و رفتار فرد مسلمان بروز و ظهور دارد، نتیجه می گیریم که اسلام با ایمان یکی است و هرمسلمانی مؤمن نیز هست. اما اگر این آثار و صفات در رفتار هر مسلمانی مشاهده نشد؛ بلکه فقط تعداد اندکی از مسلمانان آن صفات و آثار را دارند، پس معلوم می گردد که ایمان غیر از اسلام و مؤمن غیر از مسلمان است، و ایمان برتر و بالاتر از اسلام می باشد و برای رسیدن به آن مرتبه باید حرکتی و گامی اساسی تر برداشت.
آنچه در ذیل می آید گوشه ای از صفات مؤمن و نشانه های ایمان است که امید است با عمل کردن به نشانه ها، صفات مؤمن را در خویش جلوه گر کنیم.
1. برای خدا به خشم آید و برای او خشنود شود.
2. دورترین کس را برای خدا دوست بدارد و نزدیک ترین کس را به خاطر خدا دشمن بدارد.
3. اطمینان و اعتمادش به آنچه نزد خداست بیشتر است از آنچه در دست خویش دارد.
4. از کرده خدا درباره خود راضی باشد چه به نظر او خوشایند باشد یا نا خوشایند.
5. در گرفتاریها و مصائب شکیباست.
6. مؤمن تنها آنگاه مؤمن است که همچون پیکر برادر خود باشد که هرگاه رگی از او زده شود دیگر رگها به جنبش درآیند.
7. دلش با زبانش یکی است و زبانش با دلش. گفتارش با کردارش ناسازگار نیست.
8. همسایه اش از گزند او در امان باشد.
9. فهم در دین دارد و برنامه ریزی درست در اقتصاد زندگی.
10. در هنگام تنگدستی، اهل انفاق است.
11. انصاف دارد.
12.به سلام، رواج دهد.
13. اخلاقش نیک است.
14. خشم خود را هنگام انتقام فرونشاند.
15. در شوخی و جدی از خدا بترسد.
16. دین خویش را بر شهوت خود ترجیح دهد.
17. آنچه را خداوند دوست دارد او نیز دوست داشته باشد. آنچه را خداوند دشمن دارد او نیز دشمن.
18. توکل به خدا دارد.
19. کارها را به خدا وا می گذارد.
20. به فرمان خدا سر می نهد.
21. از قضای خدا خشنود است.
22. برای خدا بخشش کند و برای او از بخشش باز ایستد.
23. خود را بزرگ نبیند و سبک شمارد.
24. از زیاده گویی خود داری ورزد.
25. اضافه مال خود را ببخشد.
26. چون آیات خداوند براو خوانده شود، ایمانش افزایش گردد.
27. با یاد خداوند دل ترسان شود.
28. بالاترین مرتبه ایمان یک درجه است. هرکه به آن درجه رسد رستگار و پیروز شده و آن این است که باطن آدمی به آن حد از پاکی رسد که اگر آشکار شود پروایی نداشته باشد و اگر پوشیده ماند از کیفر خدا برآن نترسد.
29. برترین ایمان این است که بدانی خداوند همه جا با توست.
30. ایمان آن است که زبان در یاد خداوند به کار گرفته شود.
31. آنچه برای خود نمی پسندد برای دیگران نیز نسپندد.
32. سخن نیک بگوید یا خاموش بماند.
33. مؤمن شادیش در چهره اش می باشد و اندوهش در دلش.
34. سینه اش از هرچیز فراختر و دریا دل است.
35. بلند پایگی را ناخوش دارد و شهرت را دشمن.
36. اندوهش دراز است و همّتش بلند.
37. بسیار خموش است.
38. اوقاتش به بیکاری نمی گذرد.
39. غرق در اندیشه خویش است.
40. نرمخو و مهربان و آسان گیر است.
41. اراده اش سخت تر از سنگ خاراست.
42. از یک بنده عادی خارترو افتاده تر است.
43. هنگام گرفتاریهای تکان دهنده، استوار است و در ناخوشی ها پا برجا.
44. درموقع برخورداری از رفاه و آسایش سپاسگزار.
45. به آنچه خدا روزیش کرده قانع و خرسند است.
46.به دشمنان ستم روا نمی دارد.
47. به خاطر دوستان به دیگران ستم روا نمی دارد.
48. مردم از او در آسایش و نَفْسَش از او در رنج.
49. مؤمن کسی است که چون خشنود و سرخوش شود خشنودیش او را به گناه و باطل نکشاند و هرگاه به خشم آید خشمش او را ازحقگویی دور نسازد.
50. اگر قدرت یابد قدرتش او را به تجاوز و حق کشی نکشاند.
51. مؤمن یاوری خوب و کم خرج و کم زحمت است.
52. از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود.
53. مؤمن آنگاه که جانش از سینه اش کنده می شود، خدا را حمد و سپاس می گوید.
54.در هیچ حال از خیرخواهی و نصیحت دیگران دریغ نمی ورزد.
55. مؤمن رام و ملایم است و پرخاشگر و خشن نیست.
56. با هوا و هوس خویش می جنگد.
57. مؤمن پند پذیر است.
58. خوبی هایش بسیارو تلاشش برای آخرت است.
59. مؤمن سکوت می کند تا سالم بماند و سخن می گوید تا سود برد.
60. در رعایت و انجام امور دینی قدرتمند است.
61. با وجود کار و مشغله بسیار، برنماز مراقبت کامل دارد.
62. اگر در حق او کار جاهلانه ای صورت گیرد، بردباری می کند.
63. بخل ندارد و ستم نمی کند.
64. درآمدش حلال و پاک است.
65. در دین خود نیرومند و شکست ناپذیر است.
66. مؤمن غیرتمند است.
67. همیشه به یاد خداست.
68. زیاد فکر می کند.
69. برنعمت ها سپاسگزار و در بلا شکیباست.
70. دل خود را از امور پَست پاک دارد.
71. بیدار و هوشیار است و چشم به راه فرجام نیک.
72. هنگام توانگری پاک دامن است و از دنیا وارسته.
73. چون از مؤمن چیزی خواسته شود زیاد کمک می کند و چون خود چیزی بخواهد به کم قناعت می کند.
74. پیامبر: وجود مؤمن سود است. اگر با او راه بروی به تو سود می رساند و اگر با او مشارکت کنی به تو فایده می رساند.
75. مؤمن پیش دستی در سلام می کند و منافق منتظر می ماند که دیگران به او سلام کنند.
76. قرآن،دست و پای مؤمن را در پیروی از خواهش های نفسانی بسته است.
77. مؤمن آینه برادر مؤمن خویش است. در غیاب او خیرخواه اوست و به هنگام حضورش ناراحتی از او دور می کند و در مجلس جا برایش باز می کند.
78. مؤمن امکانات دنیوی را در راه حفظ دین قرار می دهد و منافق دین را ابزار بدست آوردن دنیا.
79. مؤمن انس می گیرد و با او انس می گیرند و کسی که انس نگیرد و انس پذیر نباشد از خیر و برکت بی بهره است.
80. شهوت جنسی او را مغلوب نمی سازد.
81. رسوای شکم خود نمی شود.
82. زیرک و با هوش و هشیار است.
83. در انجام کارهایی که در توانش هست کوشاست و برانجام آنچه را که توان ندارد، دریغ می خورد.
84. مؤمن کسی است که از کار نیک خود شادمان باشد و از کار بد خویش ناراحت.
85. از کوه محکم تر است، زیرا ازکوه می توان کاست؛ ولی از دین مؤمن چیزی را نمی توان کم کرد.
86. از آهن محکم تر است، زیرا اگر آهن در آتش نهاده شود، تغییر می کند و امّا مؤمن در دلش هیچ گاه تغییری پدید نمی آید.
87. در خلوت و تنهایی پاک دامن است.
88. امام علی: نشانه ایمان این است که اگر جایی راست گفتن به زیان تو و دروغ گفتن به سود بود راستگویی را بر دروغ گویی ترجیح دهی.
89. بیش از مقداری که می دانی سخن نگویی.
90. در سخن گفتن از دیگران پروای خدا دارد.
91. ازجان و مال و خانواده در راه خدا مایه می گذارد.
92. در راه خدا شجاع است و از چیزی نمی ترسد.