اندر بیان ترجمه برخی از اخبار که اندر فضیلت قرآن آمده آن است که اول بدانی که فضیلت کتاب خدای عزَّ و جلَّ بیشتر از آن است که آن را اندر فصلی یا اندر کتابی حصر شاید کرد، و چون جمع شاید کردن فضیلت چیزی، که آن کلام خدای عزّوجلّ باشد، و سفیر آن جبرئیل علیه السلام باشد و رساننده آن محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و علمِ اولین و آخرین اندر آن مجموع باشد؟! و بدان که رسول صلی الله علیه و آله گفت: فضل قرآن بر دیگر سخن ها، چون فضل خدای است بر خلق.
کتاب شگرف
و اندر روایتِ مرتضی علی علیه السلام است از مصطفی صلی الله علیه و آله که یاد همی کرد فتنه ها را که باشد؛ گفتم: راه بیرون شدن از آن فتنه چه باشد؟
رسول گفت: کتاب خدای عزّوجلّ که اندر آن است جز آنچه از پیش شما بود، و فصل است حکمی که اندر میان شما باشد، آن است جدّی که اندر آن، هَزل نباشد. هر آن جباری که آن را بگذارد، خدای وی را بشکند، و هر که هدایت، جز از او جوید، حق تعالی او را گمراه و بی راه کند. آن است که هواهای مختلفان، آن را بِنَگردانند، و آن است که بسیار خوانند و علما از آن سیر نگردند، و به عجایب آن بِنَرِسند. «و چون آن بشنیدند به زبان گفتند: ما قرآنی شگرف را شنیده ایم» (جن، 1) هر که بدان گوید راست گوید و هر که بدان حکم کند، داد کند، و هر که دست اندر آن زند، به صراط مستقیم راه یابد.
و نیز اندر خبر آمده است از پیغمبر صلی الله علیه و آله آنچه معنی آن است که: هر که وی را سه یکی از قرآن بدهد، سه یکی از پیغمبر داده باشند، و هر که وی را نیمی از قرآن بدهند، وی را نیمی از نبوت داده باشند، و آن گاه وی را گویند، روز قیامت بر خوان و بشو به هر آیتی درجَتی، تا آن گاه که تمام شود آنچه با وی باشد.
تخفیف عذاب
و نیز آمده است از پیغمبر صلی الله علیه و آله آنچه معنیش این است که: هر که قرآن از مُصحَف برخوانَد، عذاب از پدر و مادرِ وی تخفیف افتد و اگرچه مشرک بوده باشند، و هر که همه قرآن برخوانَد و پندارد که وی را نه آمرزیده اند، وی به کتاب خدا استهزاء کرده باشد. و حامل قرآن را اندر آن جهان، ثواب ها بدهند. و اگر بمیرد و وی را وامی و قرضی باشد، خدای تعالی، وامِ وی را در روز قیامت بگزارد.
* * *
و نیز آمده است از وی صلی الله علیه و آله آنچه معنیش آن است که: در روز قیامت، منبرها از نور، که آن را منظوم گردانیده باشند به نور، به نزدیک هر منبری ناقه ای بداشته باشند از ناقه های بهشت، آن گاه منادی ندا کند که: کجااند حاملان قرآن؟ بیایید و بر نشینید بر این منبرها، بر شما بیم نه، و بر شما هیچ اندوه نه، تا چون خداوند عزّ و جلّ شمارِ بندگان بکند ایشان را بر آن ناقه ها بنشانند، و به عزّ و کرامت به بهشت رسانَد.
کلام رحمان
و کسی از رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال کرد و گفت: یا رسول الله! ما را حدیثی بگو که ما را بدان انتفاع بُوَد. گفت: اگر خواهید عیش سُعَدا، و موت شُهدا، و رستگاری روز حشر، و سایه روز گرما، و هدایت روز ضلالتْ درس کنید قرآن را که آن است کلام رحمان، و آن است پناه و حرزی از شیطان و آن است رجحانی اندر میزان.
یار و مونس همیشگی
و روایت است از پیغمبر صلی الله علیه و آله که: قرآن چون صاحب خویش بیند روز قیامت، یعنی آن کس که قرآن آموخته باشد، آن گاه که گورِ وی بشکافند، بر صورت مردی سیاه چُرده وی را گویند: مرا همی دانی؟ جواب گوید: ندانم.
گوید: من آن یار توام که تو را اندر وقت گرما تشنه همی داشتمی به روز، و تو را بی خواب همی داشتمی اندر شب ها، و هر تاجری را تجارت خویش باشد، و تو امروز، ورای همه تجارت ها، سریر مُلک بدهند به دست راست. دو حُلّه وی را بدهند به دست چپ، و بر سر وی نهند تاجی که آن را تاجُ الوَقار خوانند، و پدر و مادر وی را دو حُلّه اندر پوشند که قیمت آن از دنیا و اهلِ دنیا بیشتر باشد. ایشان گویند: ما را این به چه پوشانیدند؟ گویند: بدان که فرزندان شما قرآن فرا آموختند. و آنگه وی را گویند که: برخوان و بر شو اندر درجه ها از بهشت و غرفه های آن، هرچند که همی خواند قرآن به شتاب یا به ترتیل بر بالا همی شود.
* * *
و نیز پیغمبر صلی الله علیه و آله گفت: حَمَله قرآن، گرد ایشان ایستاده باشد رحمت خدا، و اندر پوشیده باشند ایشان را نور خدای، و بیاموخته باشد ایشان را کلام خدای، هر که با ایشان دشمنی کند، دشمنی با خدای تعالی کرده باشد، و هر که با ایشان دوستی کرده باشد، دوستی کرده باشد با خدای عزّ و جلّ. و گوید خدای عزّوجلّ: یا حَمَلَةَ الکِتاب خویشتن را دوست گردانید نزد خدای، به توقیر و ترتیل خواندن کتاب خدای عزّ و جلّ دوستی شما بیفزاید، و شما را به خلقِ خویش دوست گردانَد، و دفع کند از خواننده قرآن بلای آخرت و رفع کند از شنونده قرآن بدی های دنیا و بلاهای آخرت، و بدهند شنونده آیتی را از کتاب خدای تعالی، آن چیز که بهتر باشد از کوه زر، و بهتر از هر چیزی که از عرش تا زمین زیرین باشد.
و بزرگی گفت: علمِ قرآن، قوی علمی است، نیاموزد آن را مگر کسی که قوی باشد از مردمان.
حکایتی در این باب
گروهی آمدند به نزدیک فُضَیل بن عیّاض و گفتند: چیزی از کلام خویش بر ما املا کن. گفت: کتاب خدای عزّوجلّ ضایع کردید و کلامِ فُضَیل همی جویید. و اگر شما از کتاب خدای تعالی پرداخته گردید، بیابید اندر آن، شفای همه آنچه را که می خواهید. گفتند: ما قرآن آموختیم. گفت: اندر تعلیم قرآن مشغول گردید تا عمرهای شما و عمرهای اولاد شما دراز گردد. گفتند: چگونه؟ گفت: آنکه قرآن بیاموزانید، تا بدانند اِعراب آن و محکم و متشابه آن، و حلال و حرام آن، و ناسخ و منسوخ آن. چون آن بدانید، مشغول گردید به آن [به جای] کلام فضیل. آن گاه گفت: بسم الله الرحمن الرحیم، ای مردم! از سوی پروردگارتان پندی برای شما و شفابخشِ دل ها و رهنمود و رحمتی برای مؤمنان آمده است. (یونس، 57)