خداوند در قرآن می فرماید:
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً[1]
[ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنین بگو روسریهای بلند خود را بر خویش فرو افکنند تا شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگیرند.
در اینکه منظور از شناخته شدن چیست؟ دو نظر در میان مفسران وجود دارد که منافاتی با هم ندارند.
نخست اینکه در آن زمان معمول بوده است که کنیزان بدون پوشیدن سر و گردن از منزل بیرون میآمدند، و از آنجا که از نظر اخلاقی وضع خوبی نداشتند گاهی بعضی از جوانان هرزه مزاحم آنها میشدند، در اینجا به زنان آزاد مسلمان دستور داده شد که حجاب اسلامی را کاملا رعایت کنند تا از کنیزان شناخته شوند و بهانهای برای مزاحمت به دست هرزگان ندهند. بدیهی است مفهوم این سخن آن نیست که اوباش حق داشتند مزاحم کنیزان شوند، بلکه منظور این است که بهانه را از دست افراد فاسد بگیرند. دیگر اینکه هدف این است که زنان مسلمان در پوشیدن حجاب سهلانگار و بی اعتنا نباشند مثل بعضی از زنان بی بند و بار که در عین داشتن حجاب آن چنان بیپروا و لاابالی هستند که غالبا قسمتهایی از بدنهای آنان نمایان است و همین معنی توجه افراد هرزه را به آنها جلب میکند.
در اینکه منظور از" جلباب" چیست مفسران و ارباب لغت چند معنی برای آن ذکر کردهاند:
1- ملحفه (چادر) و پارچه بزرگی که از روسری بلندتر است و سر و گردن و سینهها را میپوشاند.
2- مقنعه و خمار (روسری).
3- پیراهن گشاد [2]
گرچه این معانی با هم متفاوتند ولی قدر مشترک همه آنها این است که بدن را به وسیله آن بپوشاند. اما بیشتر به نظر میرسد که منظور پوششی است که از روسری بزرگتر و از چادر کوچکتر است چنان که نویسنده" لسان العرب" روی آن تکیه کرده است.
و منظور از" یدنین" (نزدیک کنند) این است که زنان" جلباب" را به بدن خویش نزدیک سازند تا درست آنها را محفوظ دارد، نه اینکه آن را آزاد بگذارند به طوری که گاه و بیگاه کنار رود و بدن آشکار گردد، و به تعبیر ساده خودمان لباس خود را جمع و جور کنند. اما اینکه بعضی خواستهاند از این جمله استفاده کنند که صورت را نیز باید پوشانید هیچ دلالتی بر این معنی ندارد و کمتر کسی از مفسران پوشاندن صورت را در مفهوم آیه داخل دانسته است[3]. در اینکه آیا حکم حجاب صورت و دستها حتی از مچ به پائین را نیز شامل میشود یا نه، در میان فقهاء بحث فراوان است، بسیاری عقیده دارند که پوشاندن این دو (وجه و کفین) از حکم حجاب مستثنی است، در حالی که جمعی فتوا به وجوب پوشاندن داده، یا حد اقل احتیاط میکنند، البته آن دسته که پوشاندن این دو را واجب نمیدانند نیز آن را مقید به صورتی میکنند که منشا فساد و انحرافی نگردد، و گر نه واجب است.[4] به هر حال از این آیه استفاده میشود که حکم" حجاب و پوشش" برای آزادی زنان قبل از این زمان نازل شده بود، ولی بعضی روی سادهاندیشی درست مراقب آن نبودند آیه فوق تاکید میکند که در رعایت آن دقیق باشند.
و از آنجا که نزول این حکم، جمعی از زنان با ایمان را نسبت به گذشته پریشان میساخت، در پایان آیه میافزاید:" خداوند همواره غفور و رحیم است"(وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً).
هر گاه از شما تا کنون در این امر کوتاهی شده چون بر اثر جهل و نادانی بوده است خداوند شما را خواهد بخشید، توبه کنید و به سوی او باز گردید، و وظیفه عفت و پوشش را به خوبی انجام دهید.][5]
با توجه به تفسیر آیه معلوم می شود که هدف از حجاب امنیت زن و معنای آن پوشش است و فرقی نمی کند چادر باشد یا چیز دیگری، همانگونه که در روایت آمده است حد پوشش برای زن همه تن، جز آنچه برکنار شده می باشد[6] پس هر چیزی که باعث شود بیشتر، میل و رغبت هوسبازان را دفع نماید حجاب برتر به حساب می آید اما در مورد مشکی بودن آن بهتر است با دید روانشناسی به موضوع بنگریم و آن این است که در روانشناسی رنگها میخوانیم که رنگ سیاه نمایانگر مرز مطلق است.[7] لذا کسی که رنگ سیاه میپوشد، میخواهد نشان دهد که مرزی را ایجاد کرده است . اما این که این مرز برای چیست، در موقعیتهای مختلف ممکن، است متفاوت باشد. گاه لباس سیاه را در ماتم و عزا میپوشند، برای آن که نشان دهند بین آنها و عزیزشان فاصله افتاده و مرز زندگی آنها را از هم جداکرده است. اما گاهی هم سیاه میپوشند، نه برای عزا و ماتم بلکه برای مشخص کردن مرزها و حریمهای اجتماعی که حجاب یک خانم مسلمان با چادر سیاه از این دسته است. وقتی که خانمی چادر مشکی به سر میکند و با وقار و متانت تمام قدم به عرصهی اجتماع میگذارد، با این نحوهی پوشش میخواهد نشان دهد که هر کسی حق ندارد به این حریم پاک، مقدس و خصوصی وارد شود. این حریم، حریم حرمت، حیا و احترام است، نه جای هرزگی، آلودگی و هوس بازی، در واقع او با حجاب مشکی و چادر سیاه، بین خود و مردان نامحرم موزه ای عاقلانه ایجاد میکند، او با این سیاهی ظاهری اما ریشه دار در درون خود میخواهد نگاه تیز و برندهی هرزگی و ابتذال را بشکند و نگذارد در حریم عفاف، پاکی و نجابت او نامحرمی وارد شود و حرمت او را از بین ببرد. لذا چادر مشکی به منزلهی حرمت و احترام است. مرز ادب، کرامت، حیا و عفت است. مرز آداب است و نشان میدهد که در این محدوده باید حریم را نگه داشت و به صاحب حرم با دیدهی احترام و ادب نگریست.
از نظر روانی نیز وقتی انسان پارچهی سیاهی را میبیند، دیگر چندان رغبتی به نگاه کردن پیدا نمیکند و خود به خود نظر را بر میگرداند. نگاه به رنگهای روشن چشم را باز و رغبت مشاهده و تمرکز بر دیدن را دو چندان میکند، به عبارت دیگر از دیدگاه روانشناسی رنگها، نگاه به رنگهای تیره، به ویژه رنگ سیاه که بی رنگی مطلق است، تقریبا تمام رغبتها را از بین میبرد .
روان شناسان امروز میگوید: «سیاه به معنای «نه» بوده و نقطهی مقابل «بله» یعنی سفید است»[8] با این نگاه باید گفت: آن کس که در مقابل نامحرم، سیاه میپوشد، در واقع میخواهد به او «نه» بگوید و آن کسی که رنگ جذاب میپوشد، در واقع خواسته یا ناخواسته خود را در معرض نگاههای هرزه و آلوده قرار میدهد و وسیلهی آلودگی و انحراف خود و جامعه را فراهم میکند .
در روان شناسی رنگها میخوانیم که «سفید به صفحهی خالی میماند که داستان را باید روی آن نوشت، ولی سیاه نقطه پایانی است که در فراسوی آن هیچ چیز وجود ندارد»[9] بنابراین زنی که در برابر نامحرم و در بیرون از خانه لباس سفید و رنگارنگ میپوشد، از ایمنی کمتری برخوردار است، ولی زنی که چادر سیاه میپوشد، حداکثر ایمنی را برای خود ایجاد کرده است و نشان میدهد که اینجا نقطهی پایان نگاههای نامحرمان است و در فراسوی این حجاب، جایی برای نفوذ نگاهها و نیتهای ناپاک نیست. در جای دیگری در بحث روانشناسی رنگها میخوانیم که: «سیاه، نشانگر ترک علاقه یا انصراف نهایی بوده ... و از تاثیر قوی بر هر رنگی که در همان گروه (درکنار آن) قرار گرفته باشد، برخوردار است و خصلت آن رنگ را مورد تاکید و اهمیت قرار میدهد . . »[10]
از این رو کسی که چادر مشکی میپوشد، میخواهد با رنگ سیاه چادر دائما جلوه و نمای خود را نفی کند و خود را از نگاههای دیگران دور نگه دارد. آن کس که چادر مشکی میپوشد، رنگ مشکی چادر او نشان گر ترک علاقه یا انصراف نهایی است، یعنی چادر مشکی به نگاههای نامحرم میگوید هیچ جایگاهی برای نگاه شما در من وجود ندارد. بنابراین باید به روانشناسی و جامع نگری زن ایرانی آفرین گفت که برای حفظ حرمت، عفت و پاکی خود و همچنین پاسداری از مرزهای خویش و جامعهی خویش و برای سالم سازی محیط اجتماعی خود، بهترین حجاب، یعنی چادر و مناسبترین رنگ یعنی مشکی را انتخاب کرده است .
زنان و دختران نجیب ایرانی برای حفظ حرمت و احترام خود و برای سالم سازی محیط اجتماعی خویش و برای دور ماندن خود و جامعه از آلودگیها، وقتی که از خانه بیرون میآیند، چادر مشکی بر سر میکنند و پس از انجام کارهای روزمره و ضروری خود با قلبی آرام و فکری آزاد و سالم وقتی که به خانه بر میگردند، یا در محیطی که از نگاههای مشکوک و آلوده به دور است قرار میگیرند، چادر مشکی را از سر بر میدارند و در حدود مرزها و مملکت خویش با پوشیدن بهترین لباسها و با جذابترین رنگها، طراوت، زیبایی، گرمی و شادابی خود را برای اهل خانه، برای همسر و همدم و مونس خویش به نمایش میگذارند و به محیط خانه صمیمیت، صفا و آرامش میبخشند و به شریک زندگی خود و یا به والدین خود با کمال سرافرازی و صداقت اعلام میدارند که امانت وجودم را در صیانت صدف محکم چادر مشکی بدون دستبرد نگاههای آلوده به خانه برگرداندهام و منتظر دریافت نگاههای گرم و محبتآمیز صاحبان حرم خود هستم.
بنابراین بهترین حجاب زنان در بیرون از خانه و در محیط اجتماع به طور کل در برابر نامحرمان، چادر مشکی است که علم تجربی روان شناسان روز نیز آن را تایید میکند. باید صمیمانه از مادران و والدین تشکر و سپاسگزاری کنیم که به برکت تقوای الهی و نورانیت تعالیم دین مبین اسلام، این گونه زیبا، به جا و دقیق، چادر مشکی را برای حجاب خود و دختران عفیفشان برگزیدهاند و در آن زمان که هنوز علم روانشناسی به شکل امروزی خود از مادر علم متولد نشده بود، با دیدی کارشناسانه و به عبارت دقیقتر با دیدی الهی، روان شناختی و جامعه شناسانه با ما رفتار کرده و رفتار کردن را به ما آموختهاند.
در پایان نتیجه ای که از مباحث می توانیم به شما گرامی ارائه نمائیم این است حجاب برتر به حجابی گفته می شود که اولا ساتر باشد یعنی بدن زن را بپوشاند همچون صدفی که در را می پوشاند. ثانیا اندام نما نباشد یعنی با توجه به پوشش، برجستگی ها ی بدن زن را نیز به چشم نیاورد. و تعیین آن به دست عرف می باشد.
[1] .سوره مبارکه احزاب آیه 59
[2] . لسان العرب، مجمع البحرین، مفردات راغب، قطر المحیط و تاج العروس.
[3] . در باره فلسفه حجاب و اهمیت آن و همچنین استثناء وجه و کفین( صورت و دستها تا مچ) در جلد 14 تفسیر نمونه ذیل آیه 30 و 31 سوره نور( صفحه 442 به بعد) بحث مشروحی داشتهایم.
[4] . تفسیر نمونه، ج14، ص: 449
[5] . تفسیر نمونه، ج17، ص: 427 تا ص: 429
[6] . آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج1، ص: 153
[7] . ماکس بوشهر - روانشناسی رنگها - ترجمه ویدا ایزاده .
[8] . همان
[9] . همان
[10] . همان