آن مدرسهاى که سفراى بزرگ الهى، یعنى پیامبران عظیم الشأن آسمانى، قبل از پیامبر اسلام براى تربیت انسان، به مقتضاى فطرت و عقل و وجدان که جزء مایه هاى ذاتى او است بنا کردند، رسول خدا صلى الله علیه و آله با ارائه قرآن از جانب حق، تکمیل کرد.
رهبر اسلام به وسیله آیات قرآن، مردم را به بهترین زندگى و برترین تمدن، و آراسته شدن به حقایق و معارف دعوت کرد، و علاج افسردگى عقل آنان را در رجوع به قرآن مجید دانست، که آیات قرآن مقوىترین و پاکترین غذا براى عقل است.
قرآن مجید به انسان حریّت و آزادى فکر بخشید، و بشر را از قید خرافات و اوهام که همچون زنجیر گران، آنان را از همه جهت بسته بود، و از رشد باز مىداشت نجات داد، و ایشان را از این بند مهلک خلاص نمود؛ تا روز به روز به رشد، ترقى، تعالى و تکامل خود بیفزایند و در مسیر قانون طبیعى سیرى به سوى کمال قرار گیرند.
قرآن آنچه به خیر انسان است تعلیم مىدهد و او را به آنچه براى او ضرر دارد آگاه مىنماید و اعلام مىدارد: اعمال خیر مایه شادکامى و بهبود و اصلاح جامعه و علت رسیدن به حق و فضیلت، و اعمال بد و ناپسند موجب بدبختى و تباهى و گرفتارى در دنیا و آخرت و هلاک ابدى است.
قرآن کریم مردم را در همه امور، از مادى و معنوى، به تفکر و تعقّل دعوت کرد و راه تقلید کور کورانه را، راه ضلالت و جاده شیاطین دانست، و در این زمینه مردم را به سیر در حقایق تشویق نمود، و رشد دادن عقل و اندیشه را بر آنان واجب کرد.
قرآن دروازههاى دانش را به روى همگان گشود، و جهل و بىخبرى را مایه ذلت و بدبختى معرفى کرد، و تعلیم و تعلم را در رأس فرایض و واجبات قرار داد و فاصله بین فهمیده و نفهم را فاصله بین حق و باطل، نور و ظلمت و حیات و مرگ دانست!!
قرآن مجید درس استقلال و آزادى به انسان آموخت، و بر وى واجب دانست که طوق بندگى دیگران را از گردن خود باز کند و جز در برابر حضرت رب و مالک حقیقى و وجود مستجمع جمیع صفات کمال سر فرود نیاورد.
قرآن مجید مجموعه اصول، حقایق و واقعیاتى است که از جانب حضرت حق به بندگان ابلاغ شده و رعایت و دقت در آن اصول، به خصوص در مرحله عمل، به تمام مردم واجب گشته است.
سلسله مسائلى که انسان، به دستور قرآن براى تقرب به حق، و جلب رحمت و رأفت حضرت مولا انجام مىدهد، عبادات و اعمالى که مربوط به روابط انسان با همنوعانش، اعم از پدر و مادر و زن و فرزند و جامعه و ملت مىشود، معاملات و سیاست خوانده و از انسان مىخواهد که جانب تمام مسائل الهیه را، در تمام زمینهها مراعات کند، که مراعات مسائل الهى در امور زندگى مورث صلح و صفا و به پا شدن عدل و عدالت و کرامت و شرافت است.
قرآن تکیه بر شرافت نژادى، و حسب و نسب را، که عامل ظلم و ستم و زور و قلدرى بود، الغا کرد و سپید را بر سیاه، عرب را بر عجم و عجم را بر عرب جز به تقوا امتیاز نداد.
قرآن در بین تمام افراد از هر نژاد و رنگ، به شرط ایمان، طرح برادرى و دوستى انداخت و همگى را دعوت به اتحاد و اتفاق کرد، و شریف را با وضیع و فقیر را با غنى یکى ساخت، و از آنان خواست که در تمام زمنیه هاى فردى، خانوادگى، اجتماعى، اقتصادى و پیشتیبان و یار یکدیگر باشند.