اهمیت و ضرورت امروزین ترجمه قرآن کریم
در خصوص ترجمه متون دینی و اسلامی، تلاشهایی صورت پذیرفته که هنوز هم ناچیز به نظر میرسد و خلأ حرکتهای بزرگ و ارزشمند، کاملاً محسوس است. ما با وجود دسترسی به ذخایر علمی و دینی ناب، جهت معرفی اسلام به جهانیان کاری نکردهایم. امروزه تنها کانال ارتباطی با ملل و کشورهای گوناگون، دانستن و فراگیری زبان انگلیسی است. این زبان به عنوان زبانی بینالمللی شناخته شده است و بر این اساس اگر اثر و حرکتی بخواهد خود را به جهانیان بشناساند، بایستی از ابزار جهانی شدن که همان زبان انگلیسی است به نحو شایستهای برخوردار باشد؛ بنا بر این اصل، اگر منابع دینی و اسلامی ما که در رأس آنها قرآن کریم قرار دارد، نتواند جایگاه واقعی خود را در عرصه جهانی بنا نهد و معرفی درخور و شایستهای از آن به عمل نیاید، ما مسلمانان به دلیل سستی در انجام رسالت خود، مدیون پیشوایان و آموزههای اسلامی خود میشویم. این مهم وظیفه ماست تا معرفت ناب دینی را به همه فرهنگ ها و ملل دنیا انتقال دهیم و زمینه را برای ظهور منجی موعود (عج) آماده سازیم. تا آمادگی و شناخت در بین مردم جهان نسبت به اسلام به وجود نیاید، چگونه میتوان انتظار داشت که دین اسلام، جهانی شود. تا هنگامی که شناخت و معرفت نسبت به اسلام نزد جهانیان کامل نگردد، ظهور منجی معنایی نخواهد داشت.
خداوند متعال هنگامی برخی امتهای پیشین را مشمول عذاب خویش میساخت که ابتدا با فرستادن رسولان خود در صدد هدایت آنها بر میآمد و آنگاه که از هدایت آنها ناامید میگشت، عذاب خود را میگستراند. خداوند مهربان، بدون امکانات هدایت و روشنگری کسی را مستوجب عذاب خویش نمیداند. بیش از 2600 زبان زنده در دنیا وجود دارد که قرآن کریم به تعداد اندکی از زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است. این در حالی است که کتاب مقدس مسیحیان (انجیل)، به 2400 زبان ترجمه شده است. اگر بر فرض مثال، ما با بسیج تمامی امکانات و وسایل لازم و کافی سالی 20 ترجمه از قرآن به انجام برسانیم، 120سال نسبت به کتاب مقدس (انجیل)، عقب خواهیم بود. مظلومیت از این بالاتر نیست که بزرگ ترین سند اسلامی به این اندازه مورد بیمهری قرار گیرد که سالیانه به یک یا دو زبان ترجمه شود. آرزوی تنها کافی نیست بلکه عمل لازم دارد. در مرکز ترجمه قرآن کریم در قم، قرآن به بیش از بیست زبان ترجمه شده است که جای قدردانی دارد اما کافی نیست.
1. قابلیت ارتباط با توده مردم: متأسفانه ترجمههایی که از قرآن به عمل آمده نتوانستهاند با قلب جامعه که مردم عوام هستند ارتباط برقرار سازد. این در حالی است که مخاطبان اصلی کلام وحی، مردم هستند و نه قشر خاصی از آنها. در زمان انبیای الهی، تمام سعی و تلاش در برقراری ارتباط با توده مردم بوده است. امّا آنچه که امروز رخ میدهد، خلاف این اصل را نمایان میسازد. ترجمههایی که امروزه انجام میگیرند یا از بلاغت ادبی فراوان برخوردارند و یا از زبانی بسیار خشک و سنتی بهرهمند. در نوع اوّل، تحصیلکردگان آموزش عالی در رشته ادبیات را میتوان مخاطب مناسبی برای آن ترجمه دانست و در نوع دوّم، طلاب علوم دینی را به کار میاید. مترجمان قرآن بایستی از خلاقیتی برخوردار باشند که بتوانند شاهراه ارتباطی به درون توده مردم را در قالب زبان بیابند و از همین کانال ارتباطی آموزههای ناب و جاوید الهی را در تک تک سلولهای جامعه تزریق کنند.
2. برخورداری مترجم از شایستگی علمی: پر واضح است که ترجمه قرآن در توانایی هر کسی نیست و این رشته نیز برای خود از ویژگیهایی برخوردار است. مهمترین عامل در موفقیت ترجمه، صلاحیت علمی مترجم آن اثر است. مترجم قرآن باید تسلط بی چون و چرایی در ادبیات عرب داشته باشد. قرآن کتابی است که معجزه پیامبر خاتم(ص) است و اعجاز بلاغی آن موجب منحصر به فرد بودن و جاودانگی آن است. حال اگر مترجمی از سواد ادبی لازم وکافی برخوردار نباشد چه خیانتی را از خود به جای خواهد گذاشت. علاوه بر آن دارا بودن تحصیلات علوم دینی نیز شرطی اساسی است. ایات قرآن گاهی علاوه بر برخورداری از زیبایی و اعجاز بلاغی از اصول و احکام شرع مقدس حکایت دارد که در این جا سواد علوم دینی مترجم به کمکش میاید. اگر مترجم بتواند قبل از پرداختن به ترجمه قرآن، چندین تفسیر معتبر و مشهور را نیز با دقت مطالعه کند، ترجمه او از وسعت دید و دقت نظر بسیار بالایی برخوردار خواهد بود.
3. تسلط بسیار بالا بر زبان مقصد: چون رویکرد ما در این نشست، ترجمه قرآن به زبان انگلیسی است، ناگزیر به همین زبان اشاره خواهم داشت. منظور از تسلط بر زبان انگلیسی (که همان زبان مقصد مورد نظر ماست)، ایا بدین معنی است که هر انگلیسی زبان(native speaker) می تواند مترجم باشد؟ به دیگر سخن، ایا توانایی در صحبت کردن و زندگی در کشور انگلیسی زبان، میتواند جوازی برای ترجمه به حساب اید؟ مسلماً خیر. مترجم نه تنها باید زبان مبدأ را خوب بشناسد و در آن مهارت پیدا کرده باشد، بلکه زبان مقصد یا مادری خود را نیز بایستی خوب بداند و به ادبیات زبان مادری کاملاً آشنا باشد. به تعبیری میگویند بایستی مترجم در زبان مقصد، ادیب باشد. نمونه بسیار عالی از اینگونه مترجمان، آقای آرتور آربری است. ایشان نه تنها بر زبان عربی تسلط مثال زدنی داشتند، بلکه در زبان انگلیسی به معنای واقعی ادیب بودند که ترجمه ایشان از قرآن کریم به زبان انگلیسی بیمانند است و چندین بار در آمریکا و اروپا و اخیراً در ایران چاپ شده است. ترجمههای موفق دیگری نیز به زبان انگلیسی وجود دارد؛ مانند ترجمه شاکر، پیکدال و میراحمد. امّا ترجمههای دیگری نیز از قرآن وجود دارد که به طرز موذیانهای به دست یهودیان انجام گرفته است به نحوی که آن معنایی را که مد نظرشان بوده است به وسیله آرایههای ادبی گوناگون، منتقل و تحریف کردهاند.
4. داشتن نگاهی فرا ملّی و توجه به سایر فرهنگهای جهان: مترجم تا نتواند بازار کار و مخاطب خود را خوب بشناسد، نخواهد توانست جایی برای عرض اندام پیدا کند. ضرورت نگاه بین فرهنگی و فرا ملّی، به شکستن پوسته و غشایی میماند که لازمه رشد و رسش و حرکت به سوی تکامل است. تا این اتفاق و رخداد عظیم و میمون حادث نشود، نمیتوان از موفقیت اثر نام برد. ترجمه بنا بر تعریفی دقیق، عبارتست از انتقال یک دستگاه زبانی به دستگاه زبانی دیگر. به عبارت بهتر، انتقال یک فرهنگ به فرهنگی دیگر. این لازمه آن است که مترجم آگاهی کافی نسبت به فرهنگ زبان مبدأ و فرهنگ زبان مقصد داشته باشد. لازمه برخورداری از چنین رویکردی، داشتن مطالعات تاریخی و جغرافیایی و حتی اجتماعی از جامعه زبان مبدأ است. در گام دوم، همان طور که در مطالب پیشین اشاره شد، یک مترجم هرچند در زبان مقصد از مهارت کافی برخوردار باشد، امّا بایستی اصول و شیوه ترجمه را نیز نزد کارشناسان و استادان فن بیاموزد و نمره قبولی بگیرد. با چنین بضاعتی میتوان امیدوارانه به اینده ترجمه نگریست. در ضرورت برخورداری از چنین نگاهی، مثالی میزنم: ما در فرهنگ خودمان وقتی از سجده نام میبریم همگی حالت یکسان و خاصی را از آن در ذهن خود به تصویر میکشیم امّا اگر همین واژه را در یکی از کشورهای غربی و انگلیسیزبان به کار ببریم از آن حالتی را متصور میشوند که فردی با صورت و تمامقد به خاک بیفتد. این معنی با آنچه ما مسلمانان از آن درک میکنیم، متفاوت است. حال اگر مترجم بخواهد واژه سجده را برگرداند به زبان انگلیسی کدام واژه را جایگزین آن میسازد؟ در این مواقع من معتقدم که بایستی نزدیک ترین واژه را در زبان مقصد برگزید ولی در پاورقی شرح کافی و لازمی را از آن ارائه کرد. به عنوان نمونه من برای سجده واژه prostration را برمیگزینم و در پاورقی توضیح میدهم که مقصود حالتی است خاضعانه در برابر معبود به شکلی که هفت قسمت از بدن به طور عمود، بر زمین قرار گیرد.
5. رعایت اخلاق حرفهای و عدم دخالت تمایلات شخصی: مترجم بایستی در انتقال مطالب، نهایت امانتداری را به خرج دهد و اگر احیاناً مطلبی متعارض با فرهنگ دینی و عرفی خود دید آن را در پاورقی متذکر شود. گاهی اوقات مطالبی مبتنی بر فرهنگ و اقلیم زبان مبدأ است که در فرهنگ زبان مقصد نیست یا همانندی اندکی دارد، اینجاست که اشراف علمی و مطالعاتی مترجم بایستی به کند و کاو بپردازد و قرینهای مناسب برای آن بیابد.