ادیان و مذاهب دیگر که به وسیله انبیاى الهى پاک و بىعیب به بشر عرضه شد، همه دستخوش تغییر شده و بر اثر ناپاکىهاى عدهاى سودجو رنگ اصلى خود را از دست دادند؛ از این جهت قابلیت اصلاح و جوابگویى به مسائلى که پیش روى انسان بوده و خواهد بود را ندارند.
قواعد و قوانین ناقص و ساختگى مکتبهاى بشرى، که همه آن تابع هوى و هوس عدهاى معدود و معلوم الحال است نیز جوابگوى مشکلات و معضلات انسان نیست، و دردهاى مادى و معنوى را نمىتواند درمان کند.
مهمترین دلیل نقص و کاستى قوانین مکتبهاى تحریف شده، این است که با این همه نظامات گوناگون، در گذشته و حال، و قانون و قدرت، بشریت به سرعت به سوى سقوط اخلاقى و روحى در حرکت است، و روز به روز بلکه لحظه به لحظه آمار جنایات و مفاسد رو به فزونى است.
اگر قوانین ساختگى بشرى، اصلاح کننده برنامهها بود، باید اوضاع فعلى بشریت، درست در نقطه مقابل وضع موجود؛ یعنى صعود جهانیان بر مرتفعترین قلّه حالات روحى و اخلاقى، با حفظ شؤون مادى، قرار داشت.