سایر اقوال
در نقل سایر اقوال و احادیث صحیح مربوط به آن در نزد اهل سنت کلام را طولانی نمی کنیم و به اختصار از آنها یاد می کنیم:
قول یکم:
1 در «صحیح بخاری» چنین آمده است:
از سعید بن جبیر شنیدم که گفت: اهل کوفه درباره آیه ای اختلاف پیدا کردند، من نزد ابن عباس رفتم و از او در این باره پرسیدم، وی گفت: این آیه: ومن یقتل مؤمناً متعمدا فجزائه جهنم[نساء93] آخرین آیه ای است که بر پیامبر نازل گردید و از این رو نسخ نشده است.39
2 همچنین در «صحیح بخاری» آمده است:
…از سعید بن جبیر نقل شده است که گفت: اهل کوفه در باب قتل مؤمن اختلاف نظر پیدا کردند، من به سوی ابن عباس رهسپار شدم، وی گفت: این آیه از آخرین آیات نازل شده و غیر منسوخ است.40
3 در «درّالمنثور »چنین آمده است:
عبد بن حمید و بخاری و مسلم و ابوداود و سنایی و ابن جریر و طبرانی از طریق سعید بن جبیر نقل کرده اند که گفت: اهل کوفه در قتل مؤمن اختلاف کردند. من نزد ابن عباس رفتم، او گفت: این آخرین آیه ای است که نازل شده و نسخ نشده است.
احمد و سعید بن منصور و سنایی و ابن ماجه و عبدبن حمید و ابن جریر و ابن منذر و ابن ابی حاتم و نحاس در«ناسخ» و طبرانی از طریق سالم بن ابی الجعد از ابن عباس نقل کرده اند که گفت: این آیه از آخرین آیاتی است که نازل گردید و نسخ شد تا آنکه رسول خدا صلی الله علیه وسلم از دنیا رفت و پس از او دیگر وحی قطع گردید، گفت: اگر(قایل) توبه کند و ایمان بیاورد و کار نیکو کند و هدایت یابد چه می گویی؟ گفت: چنین کسی را توبه چه سود؟41
4 در«المجموع فی شرح المهذب» آمده است:
در «صحیح بخاری» درباره این آیه ومن یقتل مؤمناً متعمداً فجزائه جهنم خالداً فیها آمده است که: آخرین آیه ای است که بر پیامبر فرستاده شده و چیزی آن را نسخ نکرده است. مسلم و نسایی نیز از طریق شعبة همین گونه روایت کرده اند. ابوداود از احمدبن حنبل به سندش از سعید بن جبیر و او از ابن عباس درباره این آیه روایت کرده است که گفت: چیزی آن را نسخ نکرده است.42
اگر بپذیریم که مقصود ابن عباس این است که این آیه آخرین آیه نازل شده است، این مطلب نه از ابن عباس و نه از غیر او قابل قبول نیست، زیرا معنای آن این است که تحریم قتل مؤمن تشریع اضافه ای است که پس از نزول آیه اکمال دین واقع شده است.
قول دوم:
1 در «مستدرک »حاکم آمده است:
…از یوسف بن مهران، او از ابن عباس رضی الله عنه و وی از اُبی بن کعب رضی الله عنه نقل است که گفت: آخرین آیه قرآن که بر پیامبر فرود آمد این است: لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم. حدیث شعبة از یونس بن عبید بر معیار هر دو شیخ یعنی بخاری و مسلم صحیح است و آنان این را نقل نکرده اند.43
آیات اشاره شده در نقل بالا، دو آیه 128و 129 از سوره توبه است.
2 در «درالمنثور »چنین آمده است:
ابن ابی شیبه و اسحاق بن و راهویه ابن منیع در«مسند»ش و ابن جریر و ابن منذر و ابوالشیخ و ابن مردویه و بیهقی در«الدلائل» از طریق یوسف بن مهران از ابن عباس و او از ابی بن کعب نقل کرده اند که گفت آخرین آیه ای که بر پیامبر صلی الله علیه وسلم نازل شد و در عبارتی دیگر می گوید: بتحقیق آخرین بخشی از قرآن که نازل شد آیه لقد جاءکم رسول من انفسکم، بود.44
3 ابن ظریس در«فضائل القران» و ابن الانباری در«المصاحف» و ابن مردویه از حسن نقل کرده اند که ابی بن کعب می گفت: تازه ترین بخش قرآن که از سوی خدا یا در عبارتی از آسمان آمده است دو آیه:لقد جاءکم رسول من انفسکم… است.45
4 در «درّالمنثور »می خوانیم:
عبدالله بن احمد بن حنبل در«زوائدالمسند» و ابن ضریس در«فضائل» و ابن ابی داود در«مصاحف» و ابن ابی حاتم و ابوالشیخ و ابن مردویه و بیهقی در«الدلائل» و خطیب در«تلخیص المصاحف» و ضیاء در«المختارة» از طریق ابوالعالیه از قول ابی بن کعب نقل کرده اند که: قرآن را در دوره خلافت ابوبکر در مصحفی جمع کردند، مردانی بودند که می نوشتند و ابی بن کعب بر آنها املا می کرد تا آنکه به این آیه از سوره برائت رسیدند: ثم انصرفو ا صرف الله قلوبهم قوم لایفقهون، گمان کردند که این آخرین آیه ای است که نازل شده است. در این هنگام ابی بن کعب گفت: پیامبر صلی الله علیه وسلم پس از این آیه دو آیه دیگر برای من قرائت کرد، یعنی این دو آیه: لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم فان تولوا فقل حسبی الله لااله الاّهو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم، پس این آخرین قسمت قرآن است، و گفت: پس خدا قرآن را به آنچه آغاز کرده است پایان داده است، یعنی به«لا اله الا الله»، خدا می فرماید: و ما ارسلنا من قبلک من رسول الاّ یوحی الیه انه لا اله الا انا فاعبدون.46
5 ابن ابی داود در«المصاحف» از یحیی بن عبدالرحمن بن حاطب نقل می کند که گفت:
عمر بن خطاب خواست قرآن را گرد آوری کند؛ میان مردمان برخاست و گفت: هر کس چیزی از قرآن را از پیامبر صلی الله علیه وسلم گرفته است نزد ما بیاورد. به این گونه آنها در صُحُف و الواح و استخوانهایی می نوشتند و عمر چیزی را از کسی به اسم قرآن نمی پذیرفت مگر آن که دو نفر بر آن شهادت می دادند پس آن گاه می پذیرفت و به آن می افزود.
پس از عمر عثمان اقدام کرد و گفت: هر کس چیز ی از کتاب خدا نزد اوست برای ما بیاورد و از هیچ کس چیزی را نمی پذیرفت مگر آنکه دوتن به آن گواهی دهند. خزیمة بن ثابت آمد و گفت: دو آیه را رها کردید و ننوشته اید، پرسیدند: کدامند آن دو؟ گفت: من از رسول خدا این آیات را گرفتم: و لقدجاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنّتم…، آن گاه عثمان گفت: من گواهی می دهم که این دو آیه از خداست،حال می گویی این دو آیه را کجای قرآن قرار دهیم؟ گفت: در پایان آخرین بخشی که نازل شده است، وآن دو آیه را در پایان سوره برائت قرار دادند.47
شبیه این روایت در سنن ابی داوود آمده است،48 و ما در کتاب«تدوین القرآن» درباره این روایات بحث کرده ایم.
قول سوم:
1 در «صحیح مسلم »می خوانیم:
از عبیدالله بن عبدالله بن عقبه نقل شده که گفت: ابن عباس به من گفت: آیا می دانی(تعلم) و هارون گفت: آیا آگاهی(تدری) که آخرین سوره قرآن که یکجا نازل شد کدام است؟ گفتم: آری، سوره اذا جاء نصرالله والفتح، است. گفت: راست گفتی. و در روایت ابن ابی شیبه چنین است: آیا می دانی کدام سوره…،و نگفته است: آخرین سوره.49
2 سنن ترمذی:
از ابن عباس روایت شده است که گفت: آخرین سوره ای که نازل شده اذا جاء نصر الله والفتح… است.50
3 «الغدیر» به نقل از تفسیر ابن کثیر(ج2، ص2) چنین می آورد:
عبدالله بن عمر روایت کرده است که: آخرین سوره ای که نازل گردیده سوره مائده و فتح(یعنی سوره نصر) است.51
4 درالمنثور:
ابن مردویه و خطیب و ابن عساکر از ابو هریره نقل کرده اند که درباره اذا جاءنصرالله والفتح… چنین گفت: خدا با این سوره پیامبرش صلی الله علیه وسلم را آگاه کرد که پایان عمرش نزدیک است و به او خبرداد که پس از فتح مکه جز اندک زمانی در دنیا نخواهی ماند.52
5 ابن ابی شیبه و ابن مردویه از ابن عباس روایت کرده اند که گفت:
آخرین سوره قرآن که یکجا نازل شد اذاجاء نصر الله والفتح… است.53
قول چهارم:
1 در «معجم الکبیر »طبرانی چنین آمده است:
از ابن عباس نقل شده که گفت: آخرین آیه ای که نازل شده است این آیه است: واتقوا یوما ترجعون فیه إلی الله[بقرهو 281].54
در پایان نقل این ادعاها، یادآوری می کنیم که معاویة بن ابی سفیان نیز دستش را به موضوع دراز کرده و بر منبر زبان گشوده و گفته است آیه الیوم اکملت لکم دینکم… آخرین آیه نیست بلکه، آیه 110 از سوره کهف آخرین آیه ای که بر پیامبر نازل شده و خدا پیامبرش را به آن تادیب کرده است! دراین باره مراجعه می کنیم به نقل طبرانی در«معجم الکبیر» که چنین گفته است:
…از عمرو بن قیس روایت شده که گفت: از معاویة بن ابی سفیان بر منبر شنیدم که در آیه الیوم اکملت لکم دینکم… بحث می کرد و گفت: این آیه در روز عرفه که جمعه ای بود نازل شد، بعد این آیه را تلاوت کرد:فمن کان یرجو لقاءَ ربه… و گفت: این آخرین آیه ای است که نازل شده… برای تادیب رسول خدا!55
هنگامی که پیمانه تناقض به دست معاویه لبریز می گردد و آیه«اکمال دین» را به عنوان آخرین آیه قرآن و حجة الوداع و غدیرخم را رد می کند، سیوطی در«الاتقان» متوجه این نکته می گردد، اما طبق عادتی که در رویارویی با هر بن بستی دارد، بسرعت از آن می گذرد! وی می گوید:
به طوری که گذشت مشکل این است که آیه الیوم اکملت لکم دینکم… در عرفه و در حجة الوداع نازل شده است و ظاهرش این است که پیش از نزول آن همه فرایض و احکام کامل گردیده است، جماعتی به این موضوع تصریح کرده اند از جمله آنها سدی است که می گوید: پس از این آیه حلال و حرامی نازل نشده است، درحالی که درباره آیات ربا، دین و کلاله گفته شده است که پس از آیه«اکمال دین» نازل گردیده اند.
ابن جریر بر این امر اشکال کرده و گفته است: بهتر است آیه اکمال دین را چنین تاویل کنیم که خدا در آن روز دین را به لحاظ افراد و پیروانش در بلد حرام، مکه، و بیرون راندن مشرکان از آن، کامل کرد، به طوری که مسلمانان قصد مکه کردند در حالی که مشرکان میان آنان نبودند.56
معنای سخن ابن جریر طبری که سیوطی نیز آن را پسندیده است این است که تناقض سخن صحابه را حل می کنیم و آن را می پذیریم و دلالت آیه«اکمال دین» و «اتمام نعمت» مسلمانان را بر اکمال تشریع و تنزیل احکام و فرایض بعید می دانیم و آن را تنها منحصر به آزادسازی مکه می کنیم تا احادیث کلاله و ربا و سخن معاویه در باب آخرین آیه بی نقض بمانند!.
این فتوای عالمان سنی است که قبول کلام صحابه، البته نه اهل بیت پیامبر، واجب است،گرچه مستلزم تهی ساختن آیات الهی و احادیث پیامبر از معانی آن باشد! به این ترتیب اهل سنت در عمل، صحابه را تا درجه عصمت بالا می برند، بلکه به آنان حق نقض می دهند و کلام آنان را بر کلام خدا و رسولش حاکم می سازند!.
نتیجه این منطق در نزد آنان این است که آیه الیوم اکملتُ لکم دینکم… آخرین آیه نیست و سوره مربوط به آن، مائده، نیز آخرین سوره نیست، و معنای آن نیز اکمال فرایض و احکام نیست، بلکه اکمال فتح مکه است و معنی«الیوم» در آیه، روز نزول آیه نیست، بلکه روز فتح مکه یعنی یک سال پیش از حجة الوداع است!.
و این گونه است که عالمان حکومتی افکارشان را می آرایند و پذیرش آن را بر مردم واجب می شمارند و چنین می خواهند که چشمانمان را فرو بندیم و گوشهامان را بر فریاد قربانیان این افکار، یعنی آیات ظاهر و احادیثی که حتی طبق معیارهای آنان صحیح است، بر بندیم!. این در حالی است که پس از این خواهیم دید که خلیفه، عمر، خود در پاسخ آن یهودی اقرار کرد که معنی«الیوم» در آیه اکمال دین روز نزول آن آیه است.
بخش دوم :آیه اکمال دین
آیه اکمال دین و آیه لحوم محرّمه(گوشتهای حرام)
نخستین چیزی که پژوهشگر در آیه إکمال دین با آن روبرو می شود، شگفتی جایگاه آن در قرآن است. از ظاهر آنچه که محدثان و مفسران درباره این آیه روایت کرده اند بر می آید که این فقره در حجةالوداع به صورت آیه مستقلی، نه جزئی از آیه ای دیگر، نازل گردیده است. اما اکنون ما آن را جزئی از آیه«لحوم محرّمه» می یابیم. گویا این آیه در میان آیه دیگر به گونه ای جای گرفته که اگر از آیه اکمال صرف نظر کنیم، نقصانی در معنای آن احساس نمی شود و سیاق سخن درباره«لحوم محرّمه» قطع نمی گردد.
پس حکمت این ترتیب چیست، و آیا این جایگاه اصلی آیه اکمال دین در قرآن است؟ من قول به وقوع تحریف در قرآن را هرگز نمی پذیرم و از چنین سخنی به خدا پناه می برم، اما این سؤال را مطرح می کنم، شاید کسی پاسخی برای آن داشته باشد: آیه اکمال دین با«لحوم محرّمه» چه ربطی دارد؟ آیا این احتمال وجود ندارد که این آیه برای مثال در پایان سوره نساء بوده، و کسانی که قرآن را گردآوری می کردند متوجه این جایگاه نبوده اند و آن را در جای فعلی قرار داده اند؟وانگهی، اگر بپذیریم که آیه اکمال دین پس از آیات مربوط به بیان احکام لحوم نازل شده، چگونه ممکن است خدای تعالی آن را در لابلای احکام لحوم نازل فرموده باشد؟ زیرا وقتی خدا فرمود: اکملت لکم دینکم…، یعنی اینکه احکام تمام شده است، پس چگونه بدون فاصله پس از آن می گوید: فمن اضطر فی مخمصة غیر متجانف لاثم فإن الله غفور رحیم آن گاه بلافاصله می گوید: یسئلونک ماذا احل لهم قل احل لکم الطیبات و ما علّمتم من الجوارح مکلّبین…، در حالی که هم او که حکیمترین حکیمان است لحظه هایی پیش فرموده است که دین را کامل و تمام گردانیده است!.
دو روایت زیر را نیز به عنوان نمونه نقل می کنیم:
1 در«درّالمنثور» چنین آمده است:
ابن جریر از سدی نقل می کند که درباره آیه الیوم اکملت لکم دینکم… گفت: این آیه روز عرفه نازل گردیده و پس از آن هیچ حلال و حرامی نیامده است.57
2 همچنین در«درّالمنثور» می خوانیم:
بیهقی در«شعب الایمان» از ابن عباس چنین آورده که گفت… هنگامی که پیامبر صلی الله علیه وسلم در وقوف به عرفات به سر می برد، جبرئیل بر او نازل شد و در حالی که پیامبر و مسلمانان مشغول دعا بودند این آیه آمد: الیوم اکملت لکم دینکم… یعنی حلال و حرامتان را برایتان کامل گردانیدم، و پس از آن حلال و حرامی نازل نشد.58
پس از پرسش مربوط به جایگاه آیه در قرآن، با پرسش مربوط به معنای آیه بویژه معنای«الیوم» و «اکمال دین» و «اتمام نعمت» روبرو می شویم. اما بحث ما درباره شأن و سبب نزول و مکان و زمان نزول این آیه است، و در این خصوص سه قول وجود دارد:
قول اول
قول نخست، قول اهل بیت(ع) است: این آیه روز پنج شنبه، هجدهم ذو الحجة در جحفه، هنگام بازگشت پیامبر(ص) از حجة الوداع بر حضرت فرو فرستاده شد. این هنگامی بود که خدای تعالی پیامبر(ص) را امر فرمود تا همه مسلمانان را در غدیرخم، پیش از آن که هریک به راه خود بروند، متوقف و مجتمع سازد. پیامبر چنین کرد و برای مسلمانان سخن گفت و علی(ع) را به جانشینی خود و پیشوایی مسلمانان پس از خویش نصب کرد.
در اینجا نمونه هایی از احادیث اهل بیت(ع) را می آوریم:
1 اولین روایت، روایتی است که پیش از این به نقل از« کافی»(ج1،ص289) در فصل مربوط به نظر اهل بیت(ع) درباره آخرین آیه و سوره نازل شده آوردیم.
2 علی بن ابراهیم از صالح بن سندی، او از جعفربن بشیر، وی از هارون بن خارجه و او از ابی بصیر نقل می کند که گفت:
نزد ابوجعفر(ع) نشسته بودم که مردی آمد و از حضرت پرسید: برایم بگو آیا ولایت علی از سوی خداست یا از سوی رسولش؟ ابوجعفر(ع) خشمگین شد سپس فرمود: وای بر تو! رسول خدا(ص) پیش از آنکه خدا ایشان را به بیان ولایت فرمان دهد از بیان آن بیم داشت، بلکه خدا بر او[بیان ولایت را] واجب کرد همان گونه که[بیان] نماز، زکات، روزه و حج را واجب گرداند.59
3 ابو محمد قاسم بن علاء رحمه الله مرفوعاًً از عبدالعزیز بن مسلم نقل کرده است که گفت:
با امام رضا(ع) به مرو رفتیم. در آغاز ورودمان روز جمعه در مسجد جامع گرد آمدیم، از موضوع امامت سخن به میان آمد و از فراوانی اختلاف مردم در آن یاد شد. من بر مولایم(ع) وارد شدم و ایشان را از این بحث مردم آگاه کردم، حضرت تبسّمی کردند آنگاه فرمودند: ای عبدالعزیز! این مردمان نادانی پیشه کرده اند و در نظراتشان نیرنگ نموده اند؛ خدای عزوجل پیامبرش(ص) را از این جهان نبرد مگر آنکه دین را برایش کامل گردانید و قرآن را بر او فرو فرستاد که در آن همه چیز بیان شده است، حلال و حرام، حدود و احکام و تمامی آنچه مردمان به آن نیازمندند به طور کامل در قرآن بیان شده است؛ از این روست که خدای عزوجل فرمود: ما فرطنا فی الکتاب من شئ خداوند در حجةالوداع که در آخر عمر پیامبر(ص) بود فرمود: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممتُ علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا. امر امامت تمام کننده دین است، و پیامبر(ص) از دنیا نرفت مگر پس از آنکه تعالیم دین را برای امت بیان کرد و راه امّت را برایشان روشن ساخت و آنان را به قصد لقای حق ترک فرمود در حالی که علی(ع) را راهنما و پیشوای آنان قرار داد و هر چه را که نیاز به بیان داشت برای آنان بیان کرد، پس هر آن که گمان کند خدای عزوجل دینش را کامل نگردانیده است همانا کتاب خدا را ردّ کرده و هر که کتاب خدا را رد کند به او کفر ورزیده است.
آیا اهمیت امامت و جایگاه آن را در امّت می شناسند و آیا در امر امامت حق انتخاب دارند؟ همانا اهمیت امامت والاتر و شأن آن عظیمتر و جایگاه آن بالاتر و رتبه اش رفیعتر و ژرفتر از آن است که عقلهای بشری به آن دست یابد، یا مردمان با آرای خود به آن برسند و یا امامی را به اختیار خویش بگمارند.
امامت امری است که خدای عزوجل ابراهیم خلیل(ع) را پس از مرتبه نبوت و مرتبه خلیلیّت در مرتبه سوم به آن منصوب کرد، و فضیلتی است که خدا ابراهیم را به آن فضیلت، شرافت بخشید و نام او را به آن پرآوازه ساخت و فرمود: انّی جاعلک للناس اماما، آنگاه ابراهیم خلیل(ع) با خرسندی از فضیلت و مرتبتی که یافته است می گوید: و من ذریتی؟ و خدای تبارک و تعالی در پاسخ می فرماید:لاینال عهدی الظالمین؛ به این گونه این آیه شریفه، امامت هر ظالمی را تا روز قیامت نفی می کند و باطل اعلام می کند، و امامت منحصر در برگزیدگان می گردد.
آن گاه خدای تعالی ابراهیم را تکریم نموده و ذریّه ای را از برگزیدگان و پاکان قرار داده است و سپس فرموده است: و وهبنا له اسحاق و یعقوب نافلة و کلاً جعلنا صالحین. وجعلناهم ائمة یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلوة و ایتاء الزکوة و کانوا لناعابدین.
پس فرزندان ابراهیم امامت را یکی پس از دیگری به ارث می بردند و این وراثت، عصری پس از عصر دیگر ادامه داشت تا به پیامبر اسلام(ص) رسید و خدای تعالی او را وارث ابراهیم گردانید و فرمود: انّ اولی الناس بإبراهیم الذین اتبعوه و هذاالنبی و الذین امنوا والله ولیّ المومنین این شأن مخصوص پیامبر بود که علی(ع) آن را به ارث برد و این به فرمان خدا بود بنابه آنچه که خود واجب فرموده بود. به این ترتیب در فرزندان او برگزیدگانی بودند که خداوند به آنان علم و ایمان داده بود، که فرمود: و قال الذین اوتوا العلم و الایمان لقد لبثتم فی کتاب الله إلی یوم البعث…، و این مرتبه علم و ایمان تا روز رستاخیر تنها در فرزندان علی(ع) خواهد بود؛ چرا که پس از محمد(ص) پیامبری نخواهد آمد.این نادانان از کجا برای خود حق انتخاب قائلند؟.60
قول دوم
قول آن دسته از برادران اهل سنت که با رأی اهل بیت(ع) موافق است: شمارِ احادیث اهل سنت که به نقل بیعت غدیر پرداخته اند به دهها می رسد که در میان آنها احادیث صحیح، طبق معیارهای خودشان نیز وجود دارد. برخی از علمای قدیم اهل سنّت به گردآوری این احادیث پرداخته اند؛ از جمله آنها طبری مورخ است که در کتابش،«الولایة»، طرق و نصوص این احادیث را به سه جلد رسانده است، و روایاتش تصریح می کند که: پیامبر(ص) علی را با خود بر منبر برد و دستش را بالا برد به طوری که سفیدی زیر بازوان هر دو پیدا شد، آنگاه آنچه را که خدا درباره علی امر کرده بود برای امّت بیان فرمود.
کسانی که به معرفی طبری و شمار کتاب هایش پرداخته اند از این مطلب یاد کرده اند، چنانچه برخی از متعصبان او را به دلیل تالیف کتاب«الولایة» و گردآوری احادیث غدیر احادیثی که شیعه به آن استناد می کند مورد انتقاد قرار داده اند!
برخی روایات غدیر در نزد برادران اهل سنت تصریح می کند که آیه اکمال دین در جحفه و روز غدیر، پس از آنکه پیامبر(ص) آنچه را که خدا در مورد علی(ع) فرمان داده بود برای مسلمانان بیان کرد، نازل شده است.
اما شایان توجه است که بیشتر سنّی هایی که نظر به صحت روایان غدیر دارند، احادیثی را که حاکی از نزول آیه اکمال دین در روز غدیر است، نپذیرفته اند، بلکه به قول خلیفه عمر معتقد شده اند که گفته است این آیه در روز عرفه نازل شده است، چنانچه خواهد آمد.
شماری از عالمان شیعی از پیشینیان و متأخران به گردآوری احادیث بیعت غدیر پرداخته اند. از میان آنان علامه امینی است که در دایرة المعارف«الغدیر» چنین کرده است، و در آن شماری از منابع برادران اهل سنت را آورده است که روایت کرده اند آیه اکمال دین در روز غدیر و پس از اعلان ولایت علی(ع) از سوی پیامبر(ص) فرو فرستاده شده است.
خلاصه آنچه در«الغدیر»61 آمده است به شرح ذیل است:
از آیاتی که روز غدیر در شأن امیرمؤمنان علی(ع) فرود آمده است این آیه شریفه است: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا…، از آنجا که این نص مورد تأیید و تأکید نصوص فراوانی است راهی جز تسلیم در برابر مفاد آن نیست. برخی از نصوص، چنین است:
1 حافظ ابوجعفر محمدبن جریر طبری، درگذشته به سال 310(ه.ق)، در کتاب«الولایة» به سند از زید بن ارقم نقل کرده است که نزول این آیه کریمه روز غدیرخم و در شأن امیرمؤمنان علی(ع) بوده است….
2 حافظ بن مردویه اصفهانی، در گذشته به سال 410(ه.ق)، از طریق ابوهارون عبدی و او از ابوسیعد خدری… از ابو هریره حدیث فوق را روایت می کند.
3 حافظ ابونعیم اصفهانی، درگذشته به سال 430(ه.ق)، در کتابش«ما نزل من القرآن فی علی» از… از ابو سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده که: پیامبر(ص) در روز غدیرخم مردمان را به سوی علی فرا خواند و فرمود تا خارهای زیر درختان را بکنند، و این روز پنج شنبه بود، پس علی را خواست، آنگاه بازوان او برگرفت و بالا برد تا جایی که مردم سفیدی زیر بغل رسول خدا را می دیدند، و مردم هنوز پراکنده نشده بودند که این آیه فرود آمد: الیوم اکملت لکم دینکم….
4 حافظ ابوبکر خطیب بغدادی، درگذشته به سال 463(ه.ق)، در تاریخ خود(ج8، ص290) چنین آورده است: از… از ابوهریره به نقل از پیامبر(ص) روایت شده است که فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه، سپس عمربن خطاب چنین گفت:«بَخّ بَخّ یابن ابی طالب اصبحتَ مولای و مولی کل مسلم»، آنگاه خدا این آیه را نازل فرمود: الیوم اکملت لکم دینکم….
5 حافظ ابو سعید سجستانی، درگذشته به سال 477(ه.ق)، در کتاب«الولایه» به اسناد از یحیی بن عبدالحمید حمانی کوفی و او از قیس بن ربیع و وی از ابوهارون و ایشان از ابوسعید خدری حدیث فوق را روایت کرده است.
6 ابوالحسن ابن مغازلی شافعی، درگذشته به سال 483(ه.ق)، در«مناقب» نیز همان حدیث را نقل کرده است.
7 حافظ ابوالقاسم حاکم حسکانی با واسطه از ابوسعید خدری چنین نقل کرده است: هنگامی که این آیه الیوم اکملت لم دینکم… نازل گردید، رسول خدا(ص) فرمود: خداوند بلند مرتبه است بر اکمال دین و اتمام نعمت، و پروردگار خوشنود گردید به رسالت من و ولایت علی بن ابی طالب پس از من.
8 حافظ ابوالقاسم بن عساکر شافعی دمشقی، درگذشته به سال 517(ه.ص)، حدیث یاد شده را از طریق ابن مردویه از ابوسعید و ابوهریره روایت کرده است، چنانکه در«درّالمنثور»(ج2،ص259) آمده است.
9 اخطب الخطباءِ خوارزمی، درگذشته به سال 568(ه.ق) در«مناقب»(ص80) روایت سوم از این دسته را نقل می کند. نیز در صفحه 94 کتاب «مناقب» همین حدیث از خطب بغدادی با همان سند و متن نقل شده است.
10 ابوالفتح نطنزی، در کتابش«الخصایص العلویه»(ص43) حدیث پیشین را از ابوسعید خدری روایت کرده است.
11 ابوحامد سعدالدین صالحانی، از شهاب الدین احمد در«توضیح الدلایل علی ترجیح الفضایل» و به اسناد یاد شده از مجاهد رضی الله عنه نقل می کند که گفت: آیه الیوم اکملت لکم دینکم… در غدیرخم نازل شد، و رسول خدا(ص)فرمود: الله اکبر بر اکمال دین و اتمام نعمت، و پروردگار به رسالت من و ولایت علی خوشنود گردید. صالحانی آن را روایت کرده است.
12 ابو مظفر سبط بن جوزی حنفی بغدادی، درگذشته به سال 654(ه.ق)، در تذکره اش(ص18)، حدیثی را که خطیب بغدادی از طریق حافظ الدارقطنی نقل کرده است، یادآور می شود.
13 شیخ الاسلام حموینی حنفی، درگذشته به سال 722(ه.ق) در«فرائدالسمطین» در باب دوازدهم حدیث پیشین را نقل می کند.
14 عمادالدین ابن کثیر قرشی دمشقی شافعی، درگذشته به سال 774(ه.ق) در جلد دوم تفسیرش(ص14) از طریق ابن مردویه از ابوسعید خدری و ابوهریره روایت کرده که گفتند: آیه اکمال دین در روز غدیرخم در شأن علی آمده است. و در جلد پنجم تاریخش(صفحه210) حدیث مذکور ابوهریره را از طریق خطیب بغدادی روایت کرده است.
رأی سیوطی که نمایانگر رإی اکثریت عالمان اهل سنت است
سیوطی در«الاتقان» چنین آورده است:
از جمله آنها(یعنی آیاتی که در سفر نازل شده است) آیه الیوم اکملت لکم دینکم… است. در روایت صحیح از عمر است که این آیه در شام عرفه، روز جمعه سال حجةالوداع نازل شده است. این روایت را طرق فروانی است، ابن مردویه از ابوسعید خدری نقل کرده است که: این آیه روز غدیرخم نازل گردیده است، و همانند آن را از حدیث ابوهریره آورده که در آن چنین آمده است: روز نزول این آیه هیجدهم ذو الحجة، روز بازگشت از حجةالوداع بود. و هیچ یک صحیح نیست.62
در«درّالمنثور» چنین آمده است:
ابن مردویه و ابن عساکر به سندی ضعیف از ابوسعید خدری نقل کرده اند که گفت: هنگامی که رسول خدا در روز غدیرخم علی را نصب کرد و ولایت او را اعلان نمود، جبرئیل بر او فرود آمد و این آیه را آورد: الیوم اکملت لکم دینکم….
ابن مردویه و خطیب و ابن عساکر به سندی ضعیف از ابوهریره نقل کرده اند که چنین گفت: روز غدیرخم یعنی روز هیجدهم ذو الحجة پیامبر صلی الله علیه وسلم چنین گفت: من کنت مولاه فعلی مولاه، پس آنگاه خدا این آیه را فرستاد: الیوم اکملت لکم دینکم….63
البته ضعیف شمردن این دو حدیث از سوی سیوطی یا ضعیف شمردن سایر احادیث از سوی دیگران به این معنا نیست که اینان حدیث غدیر را ضعیف شمرده اند، بلکه می گویند حدیث غدیر صحیح است، امام آیه اکمال دین پیش از آن روز نازل شده است، و در این ادّعا به سخن خلیفه، عمر، تمسک می کنند که در صحاح آنان آمده است. پس به طوری که خواهیم دید مشکل آنان سخن عمر است که برای اثبات آن هر حدیث مغایر آن را ضعیف می شمارند هر چند راویان آن مورد وثوق باشند.
قول سوم
قول خلیفه دوم، عمر، این است که آیه اکمال دین در حجةالوداع و در جمعه روز عرفه،نازل گردیده است. قول مشهور در نزد برادران اهل سنت نیز همین است. بخاری در«صحیح» چنین روایت کرده است:
طارق بن شهاب از عمر بن خطاب رضی الله عنه حکایت مردی یهودی را نقل می کند که گفت: ای امیرمؤمنان در کتاب شما آیه ای است که آن را همواره می خوانید، اگر این آیه بر ما جماعت یهود فرستاده شده بود هر آینه آن روز را عید می گرفتیم. خلیفه از او پرسید: کدام آیه است؟ پاسخ داد: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً، عمر گفت: ما آن روز و مکانی که این آیه در آن بر پیامبر صلی الله علیه و سلم فرود آمد را می شناسیم، آن روز، جمعه و در عرفه بود.64
عموم منابع روایی برادران اهل سنت این روایت بخاری و مشابه آن را به طرق متعدد روایت کرده اند، و به این ترتیب بر ایشان ثابت گردیده که خلیفه، عمر، گفته است این آیه در روز غدیر نازل نشده است، و از این روز هر آنچه را که مخالف این ادعاست ردّ کرده اند.