مرگ پس از حیات اول: ثُمَّ یُمِیتُکُمْ:
از آیات قرآن مجید و روایات و معارف عقلیه و براهین و دلایل فلسفیه به وضوح استفاده میشود که مرگ که همانند حیات کارحضرت حق است ما را به چاه عدم محض و نیستى و نابودى سرنگون میکند، بلکه میان ما وغیرما و امور غیرلازم، و نهایتاً میان ما و روح و حیات دنیائى ما جدائى میاندازد و بدن ما را براى مدتى هم چون جفت جنین زیرخاک برده و وجود اصلى ما را که تشخص ما به آن است براى مدتى به عالم برزخ که درقرآن مطرح است انتقال میدهد و در اولین لحظه قیامت به اراده حق ذرات جسم خاک شده هم چون انبوه سلولها که در رحم مادر جنین را تشکیل میدهند دوباره به مانند بار اول بدن را سرپاکرده و روح به آن باز میگردد تا به صورت همان انسانى که براى زندگى موقت دنیا آفریده شده بود براى حیات ابدى و زندگى جاوید و سرمدى پا به جهان بگذارد و به مبدأ و ریشه خود حضرت حق بازگردد.
کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ: «1»
همان گونه که شمار را آفرید، پس از مرگ به او باز میگردید.
قرآن مجید و روایات میراندن را بیواسطه یا به واسطه کار خدا میداند، چنانچه حیات بخشى را ویژه حضرت او میشمارد.
اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها: «2»
خداست که جان مردم را هنگام مرگشان به طورکامل میگیرد.
وَ هُوَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ: «3»
وفقط اوست که زنده میکند و میمیراند.
قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ: «4»
بگو: فرشته مرگ که برشما گماشته شده است جان شما را به طور کامل میگیرد.
حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَ هُمْ لا یُفَرِّطُونَ: «5»
تا هنگامى که یکى ازشما را مرگ در رسد دراین هنگام فرستادگان ما جانش را میگیرند و آنان در مأموریت خود کوتاهى نمیورزند.
وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ فِی غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِکَةُ باسِطُوا أَیْدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمُ الْیَوْمَ ... «6»
اى کاش ستمکاران را هنگامى که در سختیها و شداید مرگاند ببینى درحالى که فرشتگان دستهاى خود را به سوى آنان گشوده و فریاد میزنند جانتان را بیرون کنید ...
حضرت صادق (ع) از رسول خدا روایت میکند که آن حضرت فرمود: زمانى که مرا به معراج بردند فرشتهاى از فرشتگان را دیدم که لوحى از نور در دست او بود و به راست و چپ نظر نداشت، به صورتى حزین به آن لوح توجه داشت. به جبرئیل گفتم: این فرشته کیست؟ گفت: این ملک الموت است که به قبض ارواح اشتغال دارد.
به جبرئیل گفتم: مرا نزدیک او ببر تا با وى سخن بگویم، پس مرا نزدیک او برد به او گفتم: آیا همه آنان که مردند و پس ازاین میمیرند قبض روحشان به دست توست؟
گفت: آرى، گفتم: خودت نزد همه آنان حاضر میشوى؟ گفت: آرى دنیا به آن صورت که خدا برایم مسخر کرده، و مرا نسبت به آن تمکن داده مانند درهمى در دست مردى که است به هر صورت که بخواهد آن را زیر و رو میکند. و هیچ خانهاى در دنیا نیست مگرآن که من روزى پنج بار وارد آن میشوم و به کسانى که برمرده خود میگریند میگویم: براو گریه نکنید، زیرا برعهده من لازم است که به شما بازگردم تا آنجا که یکى از شما باقى نماند! «7»
دراین مرحله توجه شما را به روایتى بسیار مهم از حضرت مولى الموحدین امیرالمؤمنین جلب میکنم که آن حضرت به حقیقتى ضرورى که باید پیش از مرگ مورد نظر هرکسى باشد هشدار میدهد:
«حرام على کل نفس ان تخرج من الدنیا حتى تعلم انه من اهل الجنة هى ام من اهل النار:» «8»
برهرانسانى حرام است که از دنیا بیرون رود مگر این که بداند اهل بهشت است یا اهل آتش.
درک این مسئله به این است که انسان همه امورش را به کتاب خدا و فرهنگ اهل بیت عرضه کند، اگر با این دو منبع اصیل هماهنگ است بداند که اهل بهشت است و حفظ این هماهنگى تا لحظه مرگ براو واجب است، و اگرهماهنگ نیست بداند اهل دوزخ است ولى پیش از مرگ میتواند با توبه و انابه و اصلاح حال و مال، خود را از دوزخ رهانیده و مستحق بهشت الهى میکند.
حیات دوباره پس از مرگ دوم
اعجاب انسان از زنده شدن پس از مرگ باتوجه به این که روزى خاک مرده بوده و به اراده حق زنده گشته اعجابى بیهوده و بیپایه است.
او اگر در اطوار خلقت خود، ونیز اطوار خلقت موجودات و مرگ و حیات آنان دقت کند نه این که نسبت به مسئله حیات پس از مرگ تعجب نخواهد کرد بلکه به راحتى و حتى بدون تکیه بر بحث علمى و فلسفى حیات پس از مرگ را خواهد پذیرفت.
چه بسا انفجارهائى که در ذرات، در اتمهاى تراکم، در ستارهها انجام میگیرد و برخى از اشخاص تصور میکنند چهارچوب وجود آنها و ذات و هویتشان در گودال تاریک نیستى و عدم قرار میگیرد، درحالى که تصور آنان صددرصد باطل است و آزمایشات علمى، و تجربههاى دانشمندان و مشاهدات حسى اهل بصیرت غیر این را میگوید.
مجموعه جهان ما که به منزله یک اتم با حجمى غیرقابل اندازه گیرى است با یک اتم که قوى ترین ابزار ذره بینى قابل مشاهده نیست از لحاظ پدیدآمدن و مردن و حیات دوباره یافتن در سیطره یک نظم و در حاکمیت یک قانون است، انفجار و پراکنده شدن ذرات سبب معدوم شدن نیست، بلکه اجزاء پراکنده چه اجزاء پراکنده جهان هستى باشد چه اجزاء پراکنده یک اتم مثلًا اتم اورانیوم دوباره میتوانند از پراکندگى به اجتماع درآیند و جهان و اتم بعدى را به صورتى محکم تر و زیباتر و پابرجاتر بسازند.
قرآن مجید در آیات بسیارى از انفجار کامل همه جهان خبر میدهد ولى اعلام مینماید که پس از درهم ریخته شدن ستارهها و متلاشى شدن کوهها و برافروخته شدن و مشتعل گشتن دریاها دوباره هستى صورت دیگر خواهد گرفت و همین زمین وآسمان به شکلى دیگر ظهور خواهند کرد.
یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ: «9»
در روزى که زمین به غیراین زمین و آسمانها به غیراین آسمان تبدیل شود و همه در پیشگاه خداى قهار حاضر گردند.
دانشمندان پس از مطالعات عمیق و دقیقى که در خصوص اتم اورانیوم به عمل آوردهاند چنین نتیجه گرفتهاند که هرگاه یک برق قوى که بیش از 7 تا 10 میلیون ولت برق داشته باشد از اتم اورانیوم برخلاف حرکت وى عبور دهند حرکت الکترونها متوقف میشود و براثر این توقف طبعاً انفجار مهیبى رخ خواهد داد که چندین میلیون درجه حرارت تولید میکند به طورى که حرارت آن به اندازه حرارت ستارگان میرسد.
در این هنگام خورشید اتم یعنى پرتون به خاموشى میگراید و تمام اجسام آن به حالت الکتریک درآمده و دنیاى بمب اتم تمام موجودات خود را از دست خواهد داد.
جهان پهناور آسمانها و کهکشانها چون جهان شگفت دیگرى را میتوان تصور کرد. و مطالعه درخصوص اتم و انفجار بمبهاى اتمى میتواند نمودارى از چگونگى این جهان و انفجار رستاخیز آن را در چشم انداز ما مجسم سازد و به ما بفهماند این بمب اتمى که منفجر میشود درحقیقت جهانى هم چون جهان ماست.
آیا بمب اتم پس از انفجار نیست و نابود میگردد و هیچ میشود، و در تاریک خانه عدم و نیستى فرو میرود؟! مسلم نه، بلکه وقتى یک بمب منفجر میشود ذراتش به صورت گرد از هم پراکنده و پاشیده میگردند و این گردها همان پارههاى اتم هستند که ازهم جدا و متفرق گشته اند.
این اجزاء پراکنده دوباره رشد مینمایند و روبه تکامل میگذارند و دومرتبه به صورت نخستین (اتم) عود کرده رستاخیز خود را آغاز مینمایند تا این که کدام یک سعادت داشته داخل شهر زیباى پرتون شده و الکترونها به دور آن پروانه وار بگردند، و کدام یک از سعادت محروم باشند که جزء الکترونها گشته دائماً متحیر و سرگردان، هم چون ذغال هاى آتش گردان به دورهسته آتش زائى درچرخش باشند، و نیز تا کدام یک از اتمها صالح باشند که اجزاء و ذرات الماس و طلا گشته و پیوسته برآویزه گوشوارهها قرار گیرند و کدام یک پست و بیمقدار باشند که اجزاء و ذرات شن و لاى را تشکیل دهند و نیز تا کدام خوشبخت باشند که ذرات گُل و ریحان را به وجود آورند و در باغستانها و در تالار مهمان خانهها جاى گیرند و کدام یک بدبخت و بدکار بوده که اجزاء و ذرات هیزم گشته در آتش بسوزند.
ابداً نباید به نظر بعید برسد، و دور از عقل و منطق باشد که جهان ما که تراکمى از اتمهاى گوناگون است پس از انفجار و خاموش شدن خورشیدش این چنین باشد، یقیناً جهان و انسان که هریک به مثابه یک اتم هستند و ساختمانشان ترکیبى از اتمهاست پس از متلاشى شدن و پراکنده گشتن ذراتشان دوباره شکل وصورت جدید میگیرند خوشبختشان بهشت و بهشتى، و تیره بختشان دوزخ و دوزخى میشود:
آرى بخشى از جهان درقیامت بهشت و دوزخ و گروهى از مردم که مؤمن و صالحاند بهشتى و گروه دیگر که کافر و ناصالحاند دوزخى میگردند:
وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ: «10»
خدا به مردان و زنان با ایمان بهشتهائى را وعده داده که از زیر درختانش نهرها جارى است، درآن جاودانه اند، ونیز سراهاى پاکیزهاى را دربهشتهاى ابدى وعده فرموده، وهمچنین خوشنودى و رضایتى از سوى خدا که از همه آن نعمتها بزرگ تر است، این همان کامیابى عظیم است.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ ...
اى اهل ایمان خود و خانواده خویش را ازآتشى که هیزم آن انسانها و سنگهایند حفظ کنید.
حیات پس از مرگ حقیقتى است که چون یک رودخانه در بستر هستى درجریان است و ابداً جائى براى انکار و یا شگفتى و تعجب ندارد.
جزیره مرجانى بیکینى و اینوتوک در بین سالهاى 1946 و 1958 به وسیله بمبهاى اتمى آمریکا منفجرشد و آتش سوزان ناشى از بمبها همه جا را سوزانید و به نظر اولیه نیست و نابود کرد، واثرى از حیات در دو جزیره و موجوداتش باقى نگذاشت.
همه وجودات زنده این دو جزیره نابود شدند و ازمیان رفتند و دیگر احدى امید به زنده شدن و تجدید حیات مردگان دراین سرزمین نداشت ولى در برابر 59 آزمایش بمب اتمى که در این دو جزیره صورت گرفت و ازحیات کوچک ترین نشانه و اثرى نماند، باردیگر محیط این دوسرزمین براى حیات آماده گشت و زندگى به صورت جالبى نمایان شد و اکنون این دو منطقه رستاخیز و تجدید حیات خود را پس از گذشت 9 سال از بمباران به دست آورد.
آخرین گروه تحقیقاتى اعزامى که درسال 1964 به این مناطق سفر کردند، ارمغان تازهاى از تجدید حیات به همراه آوردند. در این منطقه به تدریج پرندگان با زندگى و حیات انس دوباره گرفتند، و گیاهان گوناگون تجدید حیات یافتند.
وَ آیَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَةُ أَحْیَیْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا: «11»
واین براى مردم نشانهاى [از قدرت خدا در رابطه با تجدید حیات و رستاخیز موجودات است] که زمین مرده را زنده نموده و ازآن دانه رویاندیم.
در جزیره نامو که یکى از جزایر بیکینى است یک نوع نارگیل تجدید حیات یافته که در زمین شوره زار آن جزیره روئیده شده است، با این که در هنگام انفجار بمب اتمى تمام درختان نارگیل و سایر گیاهان و حیوانات این جزیره به کلى محو و نابود شده بود.
آیا این تجدید حیات و این رستاخیز که در برابر چشمان ما انجام گرفته پس از این که انفجار بمبها مرگ را بر گیاهان و حیوانات جزیره براى چندین سال حاکم کرد و اثرى از حیات نگذاشت، دلیل بر امکان رستاخیز و تجدید حیات و زندگى دوباره ما پس از مرگ و ویران شدن جهان نیست؟
بیتردید براساس آیات قرآن و روایات استوار و محکم و آنچه که پس از بمبارانها در جزائر بیان شده اتفاق افتاد انسان پس از مرگ حیات دوباره مییابد: ثُمَّ یُحْیِیکُمْ
آرى همانطور که در ابتداى کار دراین جهان باقدرت حق حیات پدید آمد و از مواد مرده و بیجان نباتات و حیوانات و سپس اولین انسان بدون پدرومادر به وجود آمدند و دیگر انسانها در رحم مادر از یک دانه سلول ساخته و پرداخته و زنده شدند، بار دیگر مردگان در جهان قیامت که جهان جدید است حیات میگیرند و زنده میشوند.
کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ: «12»
آنگونه که آغازتان کرد و از خاک مرده آفریدتان و حیاتتان بخشید به همان گونه و با تکیه برهمان قدرت آغازگر بازخواهید گشت.
ذرات بدن انسانها که پس از مرگ به خاک تبدیل شده، از میان قبرها و آشیانه پرندگان و لانه درنگان و میدانهاى جنگ و اعماق دریاها گردآورى میشود و همان طور که در رحم مادران پس از گردآمدن انبوه سلولها و مصالح ساختمانى بدن ناگهان انقلابى پدید میآید وهریک از سلولهاى مختلف و پراکنده که مربرط به یک عضوى است اجزاء خود را پیدا کرده و تشکیل عضوى میدهند، اعضاء و ذرات پراکنده مردگان نیز درسایه قدرت و اراده و خواست حق اجزاء خود را پیدا کرده انسانى را تشکیل میدهند، سپس همانطور که خدا ابتدا در پیکر بیحس و حال آدم و جنین روح دمید دراین جسمها روح میدهد. «13» وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ: «14»
و در صور میدمند ناگهان همه آنان از قبرها به سوى پروردگارشان میشتابند.
أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ یَعْیَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِرٍ عَلى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتى؟ «15»
آیا ندانسته اند؟ [که قطعاً دانستهاند و میدانند] خدائى که آسمانها و زمین را آفرید و از آفریدن آنها درمانده و خسته نشد قدرت دارد که مردگان را زنده کند آرى بدون تردید او بر هر کارى تواناست.
فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ ذلِکَ لَمُحْیِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ: «16»
پس با دقت و تأمل به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مردگیاش زنده میکند، بیتردید این خداى قدرتمند زنده کننده مردگان است و او برهرکارى تواناست.
پس در رابطه با زنده شدن مردگان که به اراده حق و قدرت بینهایت او انجام میگیرد، و یک بار هم از خاک مرده انسان زنده آفریده است و بار دیگرهم مرده او را زنده میکند هیچ تردید و شکى باقى نمیماند، و این مطلب یعنى مردن و تجدید حیات که در تمام هستى دیده میشود و کسى تعجب نمیکند نسبت به انسان هم که یکى از اجزاء هستى است جاى تعجب و شگفتى ندارد.
«یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَیِّنَ لَکُمْ وَ نُقِرُّ فِی الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّى وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلا یَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئاً وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ. ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ یُحْیِ الْمَوْتى وَ أَنَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.» «17»
اى مردم اگر در برانگیخته شدن پس از مرگ در تردید و شک هستید پس به این حقیقت با کمال دقت توجه کنید که ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، آنگاه از علقه، بعد از آن از پاره گوشتى با آفرینش کامل یا غیرکامل تا براى شما روشن کنیم [که ما به برانگیختن مردگان توانائیم] و آنچه را میخواهیم تا مدتى معین در رحمها مستقر میکنیم آنگاه شما را به صورت کودک از رحم مادر بیرون میآوریم تا آن که به قدرت فکرى و نیرومندى جسمى خود برسید و برخى از شما پیش از کهنسالى قبض روح میشوید، و برخى از شما را به پائین ترین دوره عمر برمیگردانند تا در نتیجه از دانشى که داشتند چیزى ندانند، [واز نشانههاى دیگر قدرت ما این که] زمین را در زمستان خشک و افسرده میبینى پس چون آب باران برآن نازل میکنیم میجنبد و برمیآید و از هرنوع گیاه تر و تازه و بهجت انگیزى میرویاند. همه این امور که براى شما بیان شد بخاطر این است که بدانید خدا همان حق است و این که او مردگان را زنده میکند و این که او برهرکارى تواناست.
دراین آیات روى مسئله حرکت و تحول و تبدل تکیه شده و براى رفع استبعاد، و شگفتى و تعجب، همه مردم را متوجه مسئله حرکت و تحول و تبدل میکند، و این که ذرات خاکى بدن شما را باز باتحول و تبدل و باحرکت دادن به صورت بدن اول درمیآوریم، به طورى که همین بدن فعلى شما را باحرکت دادن و متبدل کردن خاک به صورت بدن درآوردیم.
از لحن مخصوصى که این آیات دارد کاملًا این حقیقت استفاده میشود که جسم و بدن انسان پس از تبدل به خاک، تبدلات و تحولاتى را درپیش دارد و با تحولاتى که پیش خواهد آمد باز به صورت بدن و جسم براى روح درمیآید به این معنى که ذرات خاکى بدن انسان دفعة و بدون یک سلسله تحولات و تبدلات به صورت بدن درنمیآید، بلکه با یک رشته تحولات و تبدلاتى به صورت جسم و بدن درآمده و در قیامت حاضر میشود، تحولاتى که دراثر آن بدن ساخته شده متناسب با نظامهاى بیان شده است.
وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ (78)، قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ: «18»
در دو آیه نیز با لحن و بیان و تعبیرخاصى به همین حقیقت اشاره نموده میفرماید:
آنان که منکر معاد هستند با لحن انکار و استبعاد میگویند: چه کسى به استخوانهاى پوسیده حیات میدهد و آنها را زنده میکند، درپاسخشان بگو که: استخوانهاى پوسیده را آن که ابتداء آنها را از خاک مرده به وجود آورد و به آنها حیات داد زنده میکند، یعنى همان مبدء متعال که ابتداء با تدبیر ربوبى خود و براساس یک سلسله قوانین و سنن حساب شدهاى خاک و ذرات دیگر را به حرکت آورد و بعد از یک رشته تبدلات آنها را به صورت استخوان درآورد و زنده ساخت، استخوانهاى پوسیده و به صورت ذرات خاک درآمده را نیز براساس یک سلسه قوانین حساب شده و باحرکت و تبدل به صورت استخوان درآورده و به آنها حیات دوباره میبخشد. ثُمَّ یُحْیِیکُمْ
در آخر آیه دوم نکتهاى هست و با تعبیر:
وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ
به آن اشاره شده این است که میفرماید: خداى متعال به هرخلق و ایجادى دانا است، یعنى او به خوبى میداند که ذرات خاکى بدن انسان و استخوانهاى پوسیده را درکدام شرایط و درکدام مسیرى باید قرار دهد تا باز به صورت بدن و استخوانها آمده و زنده شود.
بنابراین ملاحظه میکنیم که قرآن مجید در زنده شدن بدنهاى مرده و جسمهاى متلاشى شده روى مسئله حرکت و تغییر و تبدل تکیه نموده و این بعید شمردن را که چگونه بدن به خاک مبدل شدهاى دوباره به صورت بدن وجسم اولى درمیآید؟ با اشاره به این که بدن اولى و جسم نخستین شما را با تبدل و حرکت دادن ذرات به صورت بدن درآوریم برطرف نموده میفرماید: خلق و ایجاد بعدى و دوباره ساختن جسم شما مانند خلق و ایجاد اول است، و به طورى که در ابتداى کار ذرات خاکى و غیره را با تبدل به صورت بدن درآوردیم درقیامت و معاد هم ذرات بدنى انسانها را با تبدل به صورت همان بدنهاى نخستین درمیآوریم، و اگر تبدیل خاک و ذرات به بدن انسان کارى محال و ممتنع بود و اشکالى در این تحویل وجود داشت نه تنها درهنگام معاد و قیامت، بلکه در اصل و ابتداى کام هم محال و ممتنع بود.
بنابراین استبعاد منکرین معاد، جزیک استبعاد بیاساس چیز دیگرى نیست. «19»
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- اعراف، آیه 29.
(2)- زمر، آیه 42.
(3)- مؤمنون، آیه 80.
(4)- سجده، آیه 11.
(5)- انعام، آیه 61.
(6)- 93.
(7)- علم الیقین، ج 2، ص 845.
(8)- علم الیقین فیض، ج 2، ص 853.
(9)- ابراهیم، آیه 48.
(10)- توبه، آیه 72.
(11)- یس، آیه 33.
(12)- اعراف، آیه 29.
(13)- گذشته و آینده جهان، 167.
(14)- یس، آیه 51.
(15)- احقاف، آیه 33.
(16)- روم، آیه 50.
(17)- حج، آیات 6- 5.
(18)- یس، آیات 79- 78.
(19)- معاد یا زگشت به سوى خدا، 129.