چند جمله ای راجع به جوان های ایرانی که زمینه ساز ظهور حضرت بقیة الله هستند صحبت می کنم . دلیل بر این مدعی که جوان های ایرانی زمینه ساز ظهور حضرت بقیة الله هستند آیات متعدد قرآن و روایات متعددی است که از نبی اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) نقل شده است . این روایات را هم اهل سنت نقل کرده اند و هم علمای شیعه . یکی از این آیات، آیه 38 از سوره محمد (ص) است که می فرماید: «و ان تتولوا یستبدل قوما غیرکم » .
مضمون آیه این است: اگر شما پشت کردید، منحرف شدید و احکام اسلام را پشت سر انداختید یک عده در آخرالزمان می آیند و به این احکام و ضوابط الهی عمل می کنند . «و ان تتولوا» اگر شما به اسلام و قرآن و نبی اکرم و ولایت پشت کردید «یستبدل قوما خیرکم » بدل آورده می شود عوض شما یک عده ای غیر شما که آنها هم در همین منظومه زندگی می کنند .
موقعی که این آیه نازل شد عرض شد یا رسول الله آن اشخاصی که بعد از ما می آیند و بدل و عوض ما هستند و آنها به احکام اسلامی می گروند چه کسانی هستند؟ موقعی که این سؤال از نبی اکرم (ص) شد حضرت سلمان پهلوی ایشان نشسته بودند . حضرت دست گذاشتند روی زانوی سلمان و فرمودند: قوم ایشان . سلمان فارسی ایرانی بود . اختلافی است که آیا سلمان اصفهانی بوده است یا اهل شیراز بوده است . این را ما مفصلا در نجف تحقیق کردیم و معلوم شد ایشان اصفهانی بوده اند و از دهات اصفهان . از طرف های زرین شهر و این حدود . حضرت فرمودند که اشخاصی از طایفه این شخص می آیند و دین اسلام را یاری می کنند . بعد حضرت فرمودند: «والذی نفسی بیده لوکان الایمان منوطا بالثریا لتناوله رجال من فارس » ; قسم به آن کسی که جان من در ید و قبضه اوست; یعنی قسم به خدا، قسم به ذات احدیت اگر ایمان در ثریا باشد ایرانی ها به آن دست می یابند و خود را به کمال ایمان می رسانند .
روایت دیگری است از حضرت صادق (ع) می فرمایند: «وان تتولوا یا معشرالعرب یستبدل غیرکم » ; اگر شما عرب ها عمل به وظایف شرعیه نکنید و اسلام را به نحو کمالش نپذیرید یک عده ای بعد از شما در آخرالزمان می آیند و اسلام را بحقیقته می گیرند و عمل خواهند کرد .
در تفسیر المیزان، تفسیر مجمع البیان، تفسیر فخررازی، تفسیر روح البیان و تفسیر ابوالفتوح . ذکر کرده اند که مراد از این که یک عده ای می آیند و اسلام را احیا می کنند و عمل می کنند، جوان های آخرالزمان هستند .
در روایت دیگری است که وقتی آیه نازل شد و فرمود: «و آخرین منهم لما یلحقوا بهم » ; شما که ایمان آوردید یک عده ای در آخرالزمان می آیند و به شما ملحق می شوند، سؤال کردند: یا رسول الله چه کسانی به ما ملحق می شوند . حضرت دست به شانه سلمان گذاشتند و فرمودند که: یک عده ای هستند در آخرالزمان از طایفه این شخص; یعنی ایرانی ها و اصفهانی ها، اینها می آیند و اسلام را یاری می کنند . حضرت فرمودند: اگر ایمان در کهکشان ها باشد عده ای از عجم به آن دست می یابند . حضرت در آن زمان، 1400 سال قبل از این تقریبا، تعریف شما را می کرده است که کنجکاو هستید، ولایتی هستید . حضرت صادق و امام محمد باقر هم همینطور .
آیه دیگر آیه 5 از سوره اسراء است . در این آیه می فرماید: «بعثنا علیکم عبادا لنا اولی باس شدید» ; اگر شما عمل نکنید به احکام الهی یک عده ای بر شما مسلط می شوند و شما را به ضرب و زور وامی دارند که عمل به احکام اسلام کنید . عرض کردند: یا رسول الله! اینها چه کسانی اند که بر ما مسلط می شوند و ما را به ضرب و زور وادار می کنند که ما مسلمان باشیم و عمل به احکام اسلام کنیم؟ حضرت فرمودند: در آخرالزمان عده ای می آیند و از عجم هستند، ایرانی ها هستند .
حضرت صادق (ع) نیز در روایت معتبری فرمودند که: حضرت حق در آخرالزمان قبل از ظهور حضرت بقیة الله عده ای را مهیا می کند و برای سرکوبی یهود می فرستد . قبل از ظهور حضرت بقیة الله حکومت یهود در بین حکومت های اسلامی باید نابود شود . این را امام صادق (ع) فرمودند . آنها چه کسانی هستند که نابود می کنند یهود را؟ ایرانی ها هستند . این هم یک روایت .
عیاشی از امام محمد باقر (ع) روایتی نقل می کند که در آن پرسیده می شود «اولی باس شدید» چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: اینها از اصحاب و انصار امام زمان در آخرالزمان هستند . روایت دیگری است از حضرت صادق (ع) قریب به همین مضمون است . حضرت سه مرتبه قسم خوردند: آن اشخاص که می آیند و اگر ایمان در ثریا باشد به آن دست می یابند و یهود را سرکوب می کنند: «والله هم اهل قم » ; اینها اهل قم هستند .
روایتی نقل شده که مفصل است . این روایت را ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه (جلد دوم، صفحه 184) نقل کرده است . می فرماید که: یک روز امیرالمؤمنین (ع) در کوفه مطالبی را بیان می کردند و موعظه و نصیحت می فرمودند، در آن زمان ایرانی ها اطراف امیرالمؤمنین (ع) را مثل پروانه گرفته بودند . اشعث - که حکمش معلوم است از بزرگان کوفه بود - آمد و جریان را دید خیلی به او برخورد و خیلی ناراحت شد که ما عرب هستیم و از بزرگان عرب لکن این ایرانی ها آمده اند و اطراف امیرالمؤمنین (ع) را مثل پروانه گرفته اند . ناراحت شد و شروع کرد یواش یواش جلو آمدن که: یا امیرالمؤمنین این سرخ پوستان، یعنی ایرانیان، اطراف شما را گرفته اند و بر ما چیره شده اند و خود را بر ما فضیلت می دهند . امیرالمؤمنین (ع) این کلام را که شنید ساکت شدند و چیزی نفرمودند و از ناراحتی پاهای مبارک خود را به منبر می زدند . صعصة بن صوحان که یکی از اصحاب خاص امیرالمؤمنین (ع) بود بلند شد و فرمود: یا امیرالمؤمنین گوش به این حرف ها ندهید شما مطالبی را بفرمایید که تا آخرالزمان در بین عرب و عجم مشخص باشد و شایع باشد . حضرت فرمودند: (منظورم اینجاست) آیا امر می کنید شکم پرستان را بپذیرم و مؤمنین و متقین و این جوان ها را از اطراف خود دور کنم؟ حضرت امیر به جوان های ایرانی در آن زمان افتخار می کرده است . بعد فرمودند: والله ایرانی ها شما را سرکوب می کنند . این هم یک روایت بود .
احمد حنبل، یکی از علمای اهل سنت، از نبی اکرم (ص) نقل کرده که حضرت فرمودند: خداوند اطراف شما را از ایرانی ها پر می کند و اینها چون شیرانی هستند و اهل فرار نیستند و از شما دفاع می کنند و دشمنان شما را نابود می کنند و از غنایم شما هیچ استفاده نمی کنند . حافظ ابونعیم که یکی دیگر از علمای اهل سنت است نقل می کند (خیلی جاها نقل کرده اند ایشان هم نقل کرده) که: نبی اکرم (ص) یک شب خوابی دیدند و بعد آمدند نشستند در بین اصحاب و فرمودند که من دیشب خواب دیدم که: یک عده ای گوسفند سیاه دنبال من بودند، بعد از مدتی این گوسفندهای سیاه نابود شدند و یک مشت گوسفندهای سفید و بسیار قوی اطراف من را گرفتند . تعبیرش چیست؟ ابوبکر گفت: یا رسول الله اجازه می دهید خواب را من تعبیر کنم؟ حضرت فرمودند: تعبیر کن . عرض کرد گوسفندهای سیاه ما هستیم، اطراف شما را گرفتیم ولکن ما می رویم کنار و ایرانی ها می آیند جلو و اطراف شما را می گیرند و شما را رها نمی کنند . حضرت مقداری صبر کردند و فرمودند: بله، جبرئیل بر من نازل شد و همین تعبیر را کرد . منظور این که روایات زیادی در فضیلت ایرانی ها و جوان های ایرانی و این که اینها متعبد و متعهد هستند و پابند اسلام و دین و قرآن، وارد شده و شاید روایاتی که در این زمینه وارد شده به حد تواتر رسیده باشد .
روایت دیگری است از اهل بیت که الان در نظرم نیست از کدامیک از معصومین (ع) نقل شده است . در این روایت نقل شده که از نبی اکرم (ص)، حضرت فرمودند: من به ایرانی ها بیش از شما اعتماد دارم . من به ایرانی ها بیش از شما عرب ها اعتماد دارم .
آیه شریفه می فرماید: «ان اکرمکم عندالله اتقیکم » ; هر کسی تقوایش بیشتر شد و بیشتر ملتزم شد که به ضوابط شرعی عمل بکند، در خانه خدا مقرب تر است . مقرب بودن و بزرگ بودن به لباس نیست، به سن نیست، به شغل نیست . بزرگی در نزد حضرت حق به تقواست .
برادران! این زمانی که ما در آن قرار گرفته ایم زمان بسیار مشکلی است . مشکلات زیاد است و روز به روز هم این مشکلات اضافه می شود . چرا؟ به واسطه ای که من مکرر از بزرگان شنیده ام; فرج حضرت بقیة الله، روحی له الفداء، خیلی نزدیک است و هر مقداری که که انسان به فرج نزدیک تر شود، مشکلات زیادتر می شود تا بیرونی ها بیرون بروند . امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه می فرمایند: «والذی بعثه بالحق نبیا لتبلبلن بلبلة و لتغربلن غربلة بل یستخرج من الغربال خلق کثیر» ; قسم به ذات احدیت که نبی اکرم را به حق برانگیخت، در آخرالزمان مردم امتحان می شوند . امتحان شدید . این گندم ها را دیده اید که پاک می کنند؟ در غربال پاک می کنند و بلند می کنند و بر هم می زنند . خاک ها و کثافت هایش می ریزد و کاه هایش یک طرف می رود . حضرت می فرماید: به قدری امتحانات شدید می شود و مردم غربال می شوند که اشخاص بزرگ بزرگ از توی غربال می افتند پایین و یک اشخاص خاص مؤمن خالص در غربال می مانند . «یستخرج من الغربال خلق کثیر» ; عده زیادی از غربال می ریزند . امتحان ست برادر من . مبادا که شیطان ما را فریب بدهد . مبادا که هوای نفس بر ما غالب شود . مشکلات را تحمل کن . شما نگاه کن طلا که به این قیمت است می دانید چقدر زحمت و چقدر ناراحتی ها را تحمل کرده است تا به این قیمت رسیده؟ سنگی که بیشتر نبود . توی کوره آن را گذاشتند . چقدر حرارت و آتش فشار به آن آورد . آنقدر چکش توی سر و مغز آن خورده است . آنقدر تحت فشار قرار گذاشته تا حالا یک سکه شده و حالا این مبلغ قیمت پیدا کرده یا دست بند شده یا سینه ریز شده است . خیلی فشار را تحمل کرده تا به این درجه رسیده است .
«ام حسب الناس ان یقولوا امنا و هم لایفتنون » ; آیا ما می گوییم که مسلمانیم و مؤمنیم و از دوستان پیغمبر و دوستان امام زمان و امتحان نمی شویم؟ نه; امتحان می شویم . شما یک شاگرد می خواهید بگیرید، یک رفیق می خواهید بگیرید که چهارصباح با هم باشید، چقدر امتحانش می کنید؟ خدا می خواهد که ذخائر خودش را تحویل این اولیا بدهد، اینها را امتحان نمی کند؟ هر مقداری که به فرج نزدیک تر می شویم، امتحانات هم شدیدتر می شود . تحمل بکنید! برای خدا استقامت داشته باشید! دعا بکنید که خداوند ایمان ما را در دوران آخرالزمان ثابت بدارد . مشکلات خیلی زیاد است . جوان ها، خواهرها، برادرها! الآن مخصوصا مشکلات زیاد است . خواهرها و برادرها! عفت و نجابت را رعایت کنید . صلاح شما، سعادت شما، تکامل شما، ثبوت ایمان شما، در این جهت است .
خدا شاهد است، مشکلات هست، تحمل کنید . حالا امتحانات زیاد است ما چه باید کنیم؟ باید از امتحانات درست بیرون بیاییم . راه درست از امتحان بیرون آمدن ما چیست؟ این است که انقلاب درونی ایجاد کنیم; یعنی بیاییم و خودمان را تهذیب کنیم . کسانی که خود را تهذیب نکرده باشند سعادت پیدا نمی کنند . اگر هم که ایمان پدری و مادری داشته باشند، لقلقه زبان بیش نیست . چون صفات رذیله نمی گذارد که ایمان در درون انسان جلوه گر شود . هر کدام از صفات رذیله در وجود انسان یک حجاب بسیار بزرگی است که اطراف روح را گرفته است . ایمان روز به روز ضعیف تر می شود . هر مقداری که معاصی و صفات رذیله بیاید و حجاب ها بیشتر شود این ایمان ضعیف تر می شود .
اگر من خواسته باشم که ایمانم قوی باشد و سراسر وجودم را بگیرد، راهش این است که انقلاب درونی ایجاد کنم . انقلاب درونی چیست؟ تخلیه و تحلیه است . صفات رذیله را در مقام اصلاحش بربیاییم .
حضرت حق در قرآن مکرر می فرماید: «قد افلح من تزکی » یا «قد افلح من زکیها و قدخاب من دسها» ; رستگار شد آن کسی که خودش را تزکیه کرد; یعنی صفات رذیله را از وجودش دور کرد و خود را محلای به صفات حمیده کرد و خودش را مؤدب به آداب اسلامی کرد . چنین شخصی «اتقی » است، «اکرم عندالله » است، «اسعد» است و «اکمل من جمیع الابعاد» است .
راهش این است که انسان این کتب اخلاقی را بردارد و مطالعه کند، ببیند آن صفات رذیله ای که در وجودش هست چیست؟ کتاب های اخلاقی، هم درد را بیان کرده و هم دوا را بیان کرده است . انسان درد را ببیند، دوایش را هم ببیند و خودش را معالجه کند . این یک راهش است . برای اصلاح خود و انقلاب درونی یک راه دیگر هم وجود دارد . آن چیست؟ توسلات و توجهات به حضرت بقیة الله، روحی له الفداء . از حضرت بخواهد . انسان یک توبه و انابه از اعمال و رفتار و گفتارش بکند، بعد توسلات به حضرت بقیة الله داشته باشد . مخصوصا اگر بشود یک ربع ساعت، ده دقیقه، نیم ساعت قبل از اذان صبح بلند شود، دو رکعت نماز بخواند، یک سلامی به امام زمان بدهد و خود را بیندازد در دامن امام زمان . یابن رسول الله کمکم کن، من راهی ندارم، چاره ای ندارم، اسیر نفسم، اسیر شیطانم . شیطان داخلی و خارجی من را محاصره کرده و دستبند به من زده است . تو نجاتم بده، حضرت عنایت می کنند، توفیق می دهند، توجه می کنند . امام زمان - به ذات احدیت قسم - احدی از موجودات را فراموش نمی کنند، نه من و شما را، نه ملائکه را، نه حیوانات را، نه سایر مخلوقات را . خودشان فرموده اند: «انا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم » ; من شما را رها نکرده ام . امام زمان اشراف دارد . احاطه قیومی بر عالم وجود دارد . «لولا الحجة لساخت الارض باهلها» . حضرت محیط هستند، می دانند، می بینند، صد درصد متوجه هستند . شما یابن الحسن را در جمیع احوال فراموش نکن، در همه گرفتاری ها فراموش نکن .
این تذکر را هم عرض بکنم; اوضاع خیلی خوبی نیست برادر من . من می دانم مکرر از بعضی از بزرگان نقل شده است . خودم چیزی ندارم لکن شنیده ام بزرگان فرموده اند: «فرج حضرت خیلی نزدیک است » و همین طور هم هست . الان خیلی از اشخاص از غربال در می روند و می افتند پایین و فسادشان ظاهر می شود و از خط ولایتی ها خارج می شوند . حواستان جمع باشد که مبادا از غربال خارج شوید، مقام رهبری هم - که خدا ان شاءالله حفظشان کند - مدتی قبل داستان مفصلی فرمودند که ما حصلش را عرض می کنم که: «فرج خیلی نزدیک بود لکن بداء حاصل شد .» همه باید بیشتر مقید باشند، متوجه باشند . یک توبه از اعمال گذشته و عزم و جزم بر ترک معصیت در آینده و داشته باشند . به نمازهای اول وقت و مخصوصا تسبیح حضرت زهرا (س) ؟ ! بعد از نمازها اهمیت دهند . چه آثاری دارد این تسبیح حضرت زهرا (س) . هم مشکل گشای امور دنیوی و اقتصادی، هم مشکل گشای امور معنوی و عرفانی است . از هر دو بعد آثار عجیبی برای تسبیح حضرت زهرا (س) است . این را فراموش نکنید و روزی صد مرتبه هم استغفار داشته باشید .
این روزنامه ها، این مجله ها و این هفته نامه ها، اینها زیاد است . همه را بخواهی ببینی که نمی توانی . بعضی ها را هم که نمی توانی . اگر بگوییم که جوان ها هم به کلی اینها را مطالعه نکنند که نمی شود، باید اهل اطلاع باشند، از اوضاع جهان اطلاع کمابیشی داشته باشند . یک روزنامه، دو روزنامه، یک مجله که اعتماد به آن داری، اینها را مطالعه کن . اخبار را هم در 24 ساعت یک دفعه که اخبار سراسری می گوید گوش بده . بقیه اش را به کارت بچسب . الان موقع ترقی شماست، الان موقع تعالی شماست . الان موقع سرمایه اندوزی شماست . عمرتان را ضایع نکنید . ما نفهمیدیم، کسی به ما تذکر نداد . عمرمان ضایع شد و هیچ ترقی و تعالی نداشتیم . اما شما عمرتان را ضایع نکنید، هدر ندهید . در مجالس و محافل نشستن و صحبت کردن و اشخاص را بزرگ و کوچک کردن فایده ای ندارد . یک روزنامه مطالعه کن . یک ساعت، نیم ساعت هم اخبار سراسری را بشنو و بقیه اش را به کارت بچسب . جدیت در تحصیل، جدیت در کسب و کار داشته باش و در مسائل سیاسی هم چشم بسته تبعیت کن از مقام رهبری . راه سعادت این است . راه تکامل این است . راه رضایت امام زمان این است . خدا می داند، آنچه من بین خود و خدای خود فهمیدم این است که برای شما عرض می کنم و همین مطلب را در قبر جواب می دهم . منظور این است، غنیمت بشمارید، در تمام مشکلات، چه مشکلات مادی باشد، چه معنوی باشد، چه اقتصادی باشد، اجتماعی و سیاسی باشد، در هر مشکلی که وارد شدید «یابن الحسن، یابن الحسن » را فراموش نکنید . امام زمان ملجا ماست، امام زمان پناهگاه ماست، سرپرست ماست . خودشان فرمودند: «نحن صنایع ربنا و الخلق بعد صنایعنا» . نمی گویم به سایر ائمه و امام زاده ها و سر قبور مؤمنین، اولیای الهی، شهدا، علما، نروید، این را نمی خواهم بگویم . می خواهم بگویم هر حاجتی که شما دارید، زیر نظر امام زمان باید به دست شما برسد . چون یگانه کسی که واسطه فیض است و می تواند در عالم وجود، افاضه کند حضرت بقیة الله است . سلام شما به سایر ائمه اهل بیت (ع)، سایر امامزاده ها، علما، شهدا هم به اجازه امام زمان است .
اهل بیت، ائمه اطهار (ع) دستور می دهند به فرزندشان حضرت بقیة الله (ع)، امامزاده ها تقاضا می کنند و بزرگان هم همینطور . یکی از اولیای الهی نقل کرده اند که حاجتی داشتم و مدت زیادی متوسل به امام زمان (ع) می شدم و ختمی گرفته بودم، یک شب خواب دیدم که حضرت بقیة الله (ع) نشسته اند و نامه های زیادی به محضر ایشان آورده اند، حضرت یکی یکی نامه ها را می دیدند و همه را می گذاشتند کنار . بعد یکی از نامه ها را که برداشتند، باز کردند و بوسیدند و به چشمشان گذاشتند و گذاشتند کنار . عرض کردم: یابن رسول الله اینها چیست؟ فرمودند: دوستان ما به امامزاده ها و اولیای الهی متوسل شده اند و آن بزرگواران برای من نامه نوشته اند که کار ایشان را اصلاح کنم . گفتم: یابن رسول الله آن نامه ای را که بین همه نامه ها بوسیدید و به چشمتان گذاشتید چه بود؟ گفتند: این نامه را عمویم حضرت ابوالفضل نوشته بود . چون آن بزرگوار نوشته بود من بوسیدم و به چشمم گذاشتم . منظور این بود که همه کارها زیر نظر امام زمان باید اصلاح شود که ملجاء ماست، امام ماست، معشوق ماست . خدا می داند من در بسیاری از مشکلات علمی همینطور کتاب را گذاشتم کنار و گفتم یابن رسول الله کمکم کن . خدا شاهد است مکرر، یکدفعه حواسم جمع شد، متوجه شدم مطلب خیلی روشن است، خیلی هویدا است .
این داستان را یکی از آقایان، نقل می کرد الان هم در تهران هست، گفت: یکی از دانشجویان مؤمن متقی خیلی خوب در خارج از رفیقان ما بود . چند سالی مشغول تحصیل بود و آمد تهران . بعد از برگشت دیدیم خیلی امام زمانی شده است . البته زمانی که پیش ما هم بود امام زمانی بود، اما آنجا خیلی قوی تر شده بود و علاقه و توجهش به امام زمان بیشتر شده بود . و همواره یابن رسول الله و یابن الحسن می گفت . گفتیم: آیا نکند کاسه داغ تر از آش شده اید؟ شما از ما جلو می زنی، گفت: من یک چیزی دیدم . گفتم: چه دیدی؟ گفت: ما چند سال در خارج بودیم و مشغول تحصیل در رشته طب . سال گذشته در سالن امتحانات قرار گرفتم، موقعی که سؤالات را دادند، من نگاه کردم، دیدم چیزی به ذهنم نیامد . سؤال اول، چیزی به ذهنم نیامد . یک مقداری فکر کردم و گفتم من که چیزی نفهمیدم . رفتم سراغ سؤال دوم، دیدم این را هم نفهمیدم . سؤال سوم و چهارم که ده تا سؤال بود . هیچ کدامشان به ذهن من نیامد . سرم را گذاشتم روی نیمکت و فکر کردم . دیدم رفقا و هم کلاسی ها همه مشغول هستند و سؤالات را حل می کنند و من همینطور مانده ام . بعد به ذهنم آمد: خوب، من حالا چند سال است اینجا هستم و حالا نتیجه کارم را می خواهم بگیرم . سه، چهار سال جوانی ام را اینجا مصرف کردم و حالا هیچ چیز به ذهنم نمی آید . خیلی ناراحت شدم . یکدفعه یادم آمد که شما می گفتی در موقع گرفتاری ها متوسل به امام زمان شو . می گوید: متوسل به امام زمان شدم و منقطع شدم از هر جهتی شروع کردم: «یابن الحسن، یابن الحسن » ، کمکم کن! آبرویم در معرض خطر است . مضطربم، چه بکنم؟ بعد گریه و بدنم شروع کرد به تکان خوردن . چند نفر اطراف متوجه شدند . گفتم: چیزی نیست . خود را نگه داشتم و قلبا متوجه به امام زمان بودم . یکدفعه مثل اینکه بدنم تکانی خورد و گرم شد . به سؤالات نگاه کردم، دیدم اولی خیلی عالی است . فورا حل کردم . در ظرف نیم ساعت تمام آن ده سؤال را حل کردم و رفتم ورقه امتحانی را دادم . فردا فرستادند دنبال من که بیا اینجا . گفتند، شما با یکی از این اساتید مربوط بودید؟ گفتم: نه، هیچ کس . گفتند: نمی شود، شما با یکی از این اساتید مربوط بودید . گفتم خدا می داند نه . به حضرت موسی قسم، به خدای موسی، به حضرت عیسی قسم ابدا نه . گفتند: امکان ندارد، همه دانشجویان چهار تا پنج، شش تا از سؤال ها را جواب دادند . چهار خطا داشتند، شش خطا داشتند . شما یکی از سؤال ها را هم خطا نکردی . تمام را جواب دادی . گفتم: کس دیگر مرا کمک کرد و جریان را گفتم و منقلب شدند . لذا حالا من در تمام مشکلات «یابن الحسن » را فراموش نمی کنم و می دانم که آقا من را فراموش نمی کنند . ما آقا را فراموش می کنیم لکن آقا ما را فراموش نمی کنند .
برادران در تمام مشکلات «یابن الحسن » را فراموش نکنید .
خدایا قسمت می دهیم به عزت محمد و آل محمد، فرج امام زمان نزدیک بگردان . موانع ظهورشان را برطرف بفرما . قلوب همه ما را به نور ایمان و معرفت و تقوا و ولایت و خلوص منور بگردان . اسامی همه ما را در طومار اصحاب و انصارشان ثبت و ضبط بفرما . خدایا قسمت می دهیم به عزت محمد و آل محمد، مشکلات این جوان ها، پسرها، دخترها را به نحو احسن حل بفرما . خدایا کسانی که خدمت به اسلام و قرآن و نظام می کنند مخصوصا مقام رهبری در کنف ولی عصر محصور و محفوظشان بدار و صلی الله علی محمد و آل محمد .