در این بخش از نوشتار، دوباره پرسش را این گونه مطرح می کنیم که آیا در خصوص زمینه سازی برای ظهور، دلیلی وجود دارد؟
در پاسخ می توان گفت: برخی از روایات به طور کلی بر این مطلب دلالت دارند؛ از جمله روایتی که طبرانی و ابن ماجه از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می کنند که فرمود: «یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه».(29) مردمی از مشرق خروج می کنند و زمینه حکومت مهدی (عج) را آماده می سازند. و در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام می خوانیم که درباره طولانی شدن عذاب بنی اسرائیل می فرماید:
«فلما طال علی بنی اسرائیل العذاب ضجوا و بکوا الی اللّه اربعین صباحا فاوحی اللّه الی موسی و هارون یخلصهم من فرعون فحطّ عنهم سبعین و مأة سنة، قال [الراوی[ فقال ابوعبداللّه هکذا انتم لو فعلتم لفرج اللّه عنا، فاما اذ لم تکونوا فان الامر ینتهی الی منتهاه».(30)
می رسد.
این روایت به صراحت بیان می کند که اگر درست اقدام شود، می توان طول غیبت را کاهش داد.
از نظر عقلایی نیز می توان گفت: تشکیل حکومت جهانی با آن عظمت و شکوه، به صورت دفعی هر چند محال نیست، اما دلیل عقلی یا نقلی معتبر بر چنین وقوعی نداریم. هر چند ممکن است خود ظهور به دلیل عدم توقیت، به طور «بغتة» و ناگهانی صورت گیرد، اما قطعا نمی توان گفت بدون هیچ زمینه ای انجام می شود.
شهید مطهری می نویسد: بعضی از علمای شیعه که به برخی از دولت های شیعی معاصر خود حسن ظن داشته اند، احتمال داده اند که دولت حقّی که تا قیام مهدی موعود ادامه خواهد یافت، همان سلسله مورد نظر باشد.(31)
اجرای عدالت، پیاده کردن احکام الهی و جلوگیری از فحشا محکوم دادگاه او و طعمه شمشیر وی باشد؟
آیت اللّه مکارم شیرازی نیز، درباره آمادگی های لازم برای حکومت جهانی می نویسد: برای این که دنیا چنان حکومتی را پذیرا باشد، چند نوع آمادگی لازم است:
1 ـ آمادگی فکری و فرهنگی: یعنی سطح افکار مردم جهان آن چنان بالا رود که بدانند مثلاً مسأله «نژاد» یا «مناطق مختلف جغرافیایی» مسأله قابل توجهی در زندگی بشر نیست و تقاوت رنگ ها و زبان ها و سرزمین ها نمی تواند بشر را از هم جدا سازد...
2 ـ آمادگی اجتماعی: مردم جهان باید از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته شوند، تلخی این زندگی مادی و یک بعدی را احساس کنند و حتی از این که ادامه این راه یک بعدی ممکن است در آینده مشکلات کنونی را حل کند، مأیوس گردند.
3 ـ آمادگی های تکنولوژی و ارتباطی: بر خلاف آن چه بعضی می پندارند که رسیدن به مرحله تکامل اجتماعی و رسیدن به جهانی آکنده از صلح و عدالت، تنها با نابودی تکنولوژی جدید امکان پذیر است، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک حکومت عادلانه جهانی نخواهد بود، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفی محال باشد... سپس می افزاید معجزه، استثنایی است منطقی در نظام جاری طبیعت، برای اثبات حقانیت یک آیین آسمانی؛ نه برای اداره همیشگی نظام جامعه.(32)
بتواند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را به دوش بکشد.
این در درجه اول نیاز به بالا بردن سطح اندیشه و آگاهی و آمادگی روحی و فکری برای پیاده کردن آن برنامه عظیم نیاز دارد... .
منتظر واقعی برای چنان برنامه مهمی نمی تواند نقش تماشاچی را داشته باشد...(33)
مؤید این سخن، ادعیه عهد است که در آن گفته می شود:
«اللهم انی اجدد فی صبیحة یومی هذا و ما عشت من ایامی عهدا و عقدا و بیعة له فی عنقی، لا احول عنها، و لا ازول ابدا».(34)
از آن برنمی گردم و آن را از بین نمی برم.
اگر از یک سو آمادگی، شرط حضور و ظهور باشد و از سوی دیگر، این آمادگی به دست خود انسان صورت گیرد، طبیعی است که انسان می تواند در تعجیل ظهور نقش داشته باشد.
در این جا آیاتی از قرآن کریم را که به نوعی می تواند بر مسأله زمینه سازی ظهور مصلح موعود دلالت کند، یادآور می شویم. باید توجه داشت، آیاتی که بر این امر دلالت دارد، بر دو گونه است:
منظور از آیات عموم آیاتی است که به طور کلی و عمومی بر زمینه سازی ظهور مهدی (عج) دلالت می کند. مثل آیات دعا؛ از جمله آیه
«ادعونی استجب لکم»(35) مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم. و آیه «و اذا سألک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذ دعان».(36)
کننده را به هنگامی که مرا می خواند پاسخ می گویم.
با توجه به این که از یک سو خداوند سبحان اجابت دعا را تضمین کرد و از سوی دیگر پیشوایان دین علیهم السلام به دعای تعجیل سفارش کرده اند، شکی نیست که دعا از مهم ترین عوامل زمینه ساز، برای ظهور است.
چنان که پیش از این نیز گفته شد: به ما سفارش شده است که برای تعجیل در فرج حضرت حجت، زیاد دعا کنیم؛ «و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم» برای تعجیل فرج زیاد دعا کنید که فرج شما در آن است.
نکته جالب توجه در این روایت، این است که فرج امام زمان (عج) فرج ما دانسته شده است و دعا برای فرج آن حضرت در واقع دعا برای فرج و رفع گرفتاری خود ما است. به تعبیر دیگر مشارالیه ذلک، الفرج است یعنی فرج حضرت، فرج شما هم هست. برگشت اسم اشاره به قریب نیز موافق این انتخاب است. گرچه بازگشت به آثار دعا نیز چندان بی وجه نیست یعنی فرج شما در گرو آثار دعا بر فرج است.
در بسیاری از آثار رسیده از ائمه معصومین علیهم السلام دعای تعجیل فرج آمده که خود بیانگر آماده سازی برای ظهور منجی است چرا که دعا افزون بر این که یاری و کمک خواستن از خداوند قادر و توانا است، موجب آمادگی فکری و قلبی شده نوعی توجه به وظایف و عهد و پیمان را به دنبال دارد. از جمله:
در دعای عهد:
«فاظهر اللهم ولیک... حتی لایظفر بشیی ء من الباطل الا مزقه و یحق الحق و یحققه،...»(37)
محقق گرداند.
و در صلوات بر آن حضرت چنین آمده است که
«اللهم صل علیه و قرب بعده و انجز وعده و اوف عهده واکشف عن بأسه حجاب الغیبة...»
خدایا درود بر او فرست. و دوری اش را نزدیک گردان و وعده اش را حتمی ساز و عهدش را وفا کن و از گرفتاریش حجاب غیبت را بر طرف فرما.
و در دعای معروف «اللهم عرفنی نفسک»، بعد از بیان شکوائیه به خاطر فقدان نبی و ولی، مشکلات دوران، فزونی دشمن و کمی دوستان، چنین آمده است:
«اللهم فافرج ذلک بفتح منک تعجله»
خدایا فرج آن را با گشایشی شتابان برسان.
و نیز آمده است که:
«اللهم انا نسألک ان تأذن لولیک فی اظهار عدلک فی عبادک...»(38)
خدایا، از تو درخواست می کنیم که به ولیّ خودت اذن دهی تا عدلت را در میان بندگانت آشکار سازد.
نکته دیگری که در این جا مطرح است این که، دعا برای تعجیل در فرج و ظهور، باید با کیفیت ویژه باشد. به دیگر سخن، باید همراه با ندبه، استغاثه(39) و صدا زدن باشد. مؤید این سخن زیارت حضرت حجت بن الحسن علیه السلام است که نام دعای ندبه به خود گرفته است که فرازی از آن دعای شریف عبارت است از:
«این بقیة الله التی لاتخلوا من العترة الطاهرة، این المعد لقطع دابر الظلمة، این المنتظر لاقامة الامت و العوج، این المرتجی لازالة الجور والعدوان، این المدخر لتجدید الفرائض و السنن، این المتخیر لاعادة الملة و الشریعة، این المؤمل لاحیاء الکتاب و حدوده، این محیی معالم الدین و اهله، این قاصم شوکة المعتدین، این هادم ابنیة الشرک و النفاق، این مبید اهل الفسوق و العصیان و الطغیان، این حاصد فروع الغی و الشقاق، این طامس آثار الزیغ و الاهواء، این قاطع حبائل الکذب و الافتراء، این مبید العتاة و المردة، این مستأصل اهل العناد و التضلیل و الالحاد، این معز الاولیاء و مذل الاعداء...»(40)
کجاست عزت بخش دوستان و خوارکننده دشمنان....
در این زیارت بر خلاف دیگر زیارت ها، سخن از کارهای انجام شده نیست، بلکه این دعا به آرمان ها و اهداف آینده نظر دارد که ضمن صدا زدن برای آمدن آن حضرت، اهداف ظهور و قیام نیز روشن می کند. در این زیارت به نحوی راز و نیاز می کند که گویا گم شده ای دارد و در پی او ناله و ندبه می کند و دعوتش می کند که هر کجا هستی، بیا.
نکته بسیار مهمی که در این جا وجود دارد، این است که این ناله و ندبه به صورت فردی چندان کارساز نیست، بلکه می بایست همگانی باشد که ما از آن به استغاثه عمومی تعبیر می کنیم و در ذیل آیه نصر بدان خواهیم پرداخت.
منظور از آیات خصوص، آیاتی است که با مسأله زمینه سازی ظهور مهدی (عج) قابل انطباق است. که عبارتند از:
1 ـ آیه تناوش، که می فرماید:
«و قالوا آمنا به و انی لهم التناوش من مکان بعید».(41)
و می گویند: «به حق ایمان آوردیم.» ولی چگونه می توانند از فاصله دور به آن دسترسی پیدا کنند.
این آیه دسترسی به ایمان [از جمله مهدی] از مکان دوردست را ناممکن می داند.
طبرسی در مجمع البیان پس از تفسیر آیه می نویسد: این مربوط به جنگ بیداء [خروج سفیانی در آستانه قیام مهدی علیه السلام ] و خسف آن است؛ بدین بیان که، سپاه سفیانی به هنگام رویایی با سپاه مهدی علیه السلام می گویند: «آمنا به»، اما خداوند می فرماید: «انی لهم التناوش من مکان بعید». چگونه ممکن است این ایمانی که زمان آن منقضی شده است، به حال آنان نفعی داشته باشد.(42)
خلاصی خود قرار دادند و ایمان اضطراری که از روی خوف و وحشت باشد، ارزشی نخواهد داشت.
در مجموع می توان از این آیه استفاده کرد که اگر ایمان به مهدی علیه السلام واقعی [از جای نزدیک و قرب ولایی [باشد، می تواند عاملی برای دسترسی به آن حضرت باشد. اما چنان چه ایمانی باشد، ظاهری و [از مکان بعید، و دور از محبت و ولایت] اثری نخواهد بخشید.
2 ـ آیه تغییر، که می فرماید:
«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»(43)
تغییر دهند.
علامه طباطبایی می نویسد: بین نعمت های الهی که به انسان داده شده است و بین حالات نفسانی انسان تلازم برقرار است. اگر انسان بر مبنای فطرت گام برداشت و ایمان و عمل صالح را کسب نمود، نعمت دنیا و آخرت در پی خواهد داشت، اما اگر خودشان احوال خود را تغییر دهند، خدای سبحان نیز نعمت ها را دگرگون می سازد.
ممکن است از آیه استفاده عموم نمود و گفت: بین حالات نفسانی انسان و بین اوضاع خارجی نیز تلازم وجود دارد؛ خواه نسبت به امور خیر باشد یا شر. بدین معنا که اگر جامعه ای بر ایمان و اطاعت و شکر نعمت بودند، نعمت های ظاهری و باطنی به آن ها روی می آورد و تا زمانی که حال خود را تغییر نداده اند باقی است، ولی زمانی که وضع خود را دگرگون ساخته و فکر و فسق را برگزیدند، نعمت از آنان بازپس گرفته می شود.(44)
اصلاحی در جامعه، می تواند، نویدی بر اسباغ نعمت الهی ظهور و حضور باشد.
3 ـ آیه ایمان و تقوا: چنان که می فرماید:
«و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض».(45)
زمین را بر آن ها می گشودیم.
این آیه بیانگر این است که اگر افراد جامعه، خود را از رذایل اخلاقی، فکری و عملی پاک سازند و با ایمان آوردن به مبدأ، معاد، و دیگر امور، تقوای الهی پیشه کنند، همه درهای رحمت و برکت خداوند به روی آنان گشوده خواهد شد. شکی نیست که ظهور حضرت نیز یکی از مصادیق برکت است.
البته این مسئله مستلزم ایمان جمعی و نوعیِ جامعه است و رسیدن به این درجه از ایمان هر چند در جوامع بزرگ و آلوده به کفر تا حدود زیادی محال می نماید، اما در جوامع ایمانی و برای کسانی که ادعای محبت و ولایت دارند، کاری ممکن و لازم است.
4 ـ آیه یأس: می فرماید:
«حتی اذا استیأس الرسل و ظنوا انهم قد کذبوا جائهم نصرنا».(46)
هنگام، یاری ما به سراغ آنان آمد.
در روایات نیز به مسأله یأس اشارت شده است:
«ان هذا الامر لا یأتیکم الا بعد ایاس...».(47)
این امر (ظهور) نمی آید شما را مگر پس از ناامیدی.
با این تفاوت که مفاد آیه، بیانگر یأس انبیا از گرویدن مردم، به دلیل تکذیب آنان است و مضمون روایت ناامیدی مردم از سامان پذیری امور حکایت دارد، ولی هر دو سوی قضیه، به یک امر بازمی گردد و آن هم مهیا شدن نصرت الهی برای مؤمنان و نابودی دشمنان است. اگر در داستان انبیای غضب و عذاب الهی برای یاری مؤمنان است، ارمغان ظهور مهدی علیه السلام ، نیز پیروزی مؤمنان بر جباران و ستمکاران و عاصیان است.
5 ـ آیه نصر: می فرماید:
«ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لما یأتِکم مثل الذین خلوا من قبلکم مستهم البأساء و الضراء و زلزلوا حتی یقول الرسول و الذین آمنوا متی نصر اللّه الا ان نصر اللّه قریب».(48)
ایمان آورده بودند، گفتند: پس یاری خدا کی خواهد آمد؟ آگاه باشید یاری خدا نزدیک است.
این آیه ضمن این که می فهماند، بهشت و از جمله بهشت حکومت مهدوی را به راحتی نمی دهند، بلکه آمیخته با مشکلات و نارسایی های بیرونی چون فقر و ناامنی و کمبودهای درونی چون بیماری و امثال این ها است، بیانگر این حقیقت است که دست یابی به رفاه، آسایش، امنیت و پیروزی، در گرو خواست عمومی است. تا بدان جا که پیامبر یک امّت نیز می باید در پس یک سلسله حوادث آزار دهنده و به قول قرآن زلزله ای دهشت زا و اضطراب آفرین، به همراه امتش دست به تضرع و دعا بردارد و از خدا تقاضای نصر نماید.
این یک استغاثه عمومی است که در موارد بسیار سخت لازم می باشد و همان گونه که پیش از این نیز یادآور شدیم، امام صادق علیه السلام پس از نقل انتظار بنی اسرائیل از موسی علیه السلام فرمود:
«هکذا انتم لو فعلتم لفرج اللّه عنا، فاما اذ لم تکونوا فان الامر ینتهی الی منتهاه».
همچنین شما اگر چنین کنید، خداوند فرج ما را می رساند و اگر مانند آنان نباشید، امر (فرج) به زمان معین خود موکول می شود.(49)
و منجی است.
از آن چه گذشت، چنین استفاده می شود که عمده ترین وظیفه هواخواهان برای زمینه سازی امر ظهور و تعجیل در فرج عبارت است از:
1 ـ دعا با شرائط ویژه؛ «و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم»
2 ـ ایمان و تقوا؛ «و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض»
3 ـ دوری از گناه؛ «فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نکرهه»
4 ـ تقرب؛ «و قالوا آمنا به و انی لهم التناوش من مکان بعید»
5 ـ نومیدی؛ «ان هذا الامر لایأتیکم الا بعد ایاس»، و «فانه انما یجیی ء الفرج علی الیأس و قد کان الذین من قبلکم صباحا و مساءً».
6 ـ انتظار واقعی؛ «اذا افتقدوا حجة اللّه فلم یظهر لهم وحجب عنهم فلم یعلموا بمکانه فعندها فلیتوقعوا الفرج صباحا و مساءً».
7 ـ دعوت به دین خدا؛ «المنتظرون لظهوره... اولئک المخلصون حقا و شیعتنا صدقا و الدعاة الی دین اللّه سرا و جهرا»
8 ـ همدل شدن دوستان؛ «و لو ان اشیاعنا و فقهم اللّه علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا»
9 ـ سازماندهی و آماده شدن
10 ـ تشکیل حکومت تمهیدی
1. بحارالانوار، ج 53، ص 189.
2. قصص / 5.
3. انبیاء / 105.
4. اعراف/ 187.
5. رک: بحار الانوار، ج 53، ص 2.
6. احزاب / 63.
7. شوری / 18.
8. رک: بحار الانوار، ج 53، ص 2.
9. رک: البرهان فی علامات آخرالزمان، ص 78؛ منتخب الاثر، ص 310؛ ینابیع المودة، ج 3، ص 115.
10. آل عمران / 104.
11. نور / 21.
12. توبه / 67.
13. رک: صافی گلپایگانی، لطف اللّه، منتخب الاثر، ص 334.
14. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 97.
15. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 98.
16. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 113.
17. رک: بحارالانوار، ج 53، ص 177، و الزام الناصب، ج 2، ص 467.
18. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 91، و ج 52 ص 113.
19. هود / 93.
20. ر.ک: بحارالانوار، ج 52، ص 129؛ اعراف / 71.
21. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 129.
22. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 122.
23. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 122.
24. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 95.
25. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 122، و یوم الاخلاص، ص 203.
26. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 92، و حایری یزدی (بارحینی)، الزام الناصب، ج 1، ص 428.
27. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 111.
28. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 129 و 110.
29. رک: البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان، ص 147.
30. رک: بحارالانوار، ج 52، ص 131.
31. ر.ک: مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی، ص 68.
32. رک: مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی علیه السلام ص 80 تا 83.
33. رک: مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی علیه السلام ، ص 100.
34. رک: بحارالانوار، ج 53، ص 96.
35. غافر / 60.
36. بقره / 186.
37. رک: بحارالانوار، ج 53، ص 96.
38. رک: بحارالانوار، ج 53، ص 189.
39. ندب و ندبه به معنای دعوت، و غوث اغاثه به معنای یاری خواستن است. رک: المصباح المنیر، ندب و غوث.
40. رک: بحارالانوار، ج 102، ص 107.
41. سباء / 52.
42. رک: طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان، ج 4، 398، تفسیر صافی، ج 4، 227.
43. رعد / 11.
44. رک: طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 11، ص 213 ـ 314.
45. اعراف / 96.
46. یوسف / 110.
47. ر.ک: بحارالانوار، ج 52، ص 111.
48. بقره / 214.
49. ر.ک، بحارالانوار، ج 52، ص 131