آدمی موجودی است که کارهای خود را به میزان درجه شعور و آگاهی که از زندگی و اصالت های آن دارد، انتخاب می کند و وقتی آگاهی ها و تجربه های در زندگی بیشتر گردد و از دید وسیع تری بهره مند شود حالت بازبینی و بازسنجی نسبت به کارهای گذشته اش پیدا می کند در این بازبینی نسبت به گذشته گاهی دچار حالت پشیمانی می شود و کارهایی را که در گذشته انجام داده، ترک کرده و دیگر آن کار را انجام نمی دهد، بلکه درصدد جبران گذشته بر می آید. البته گاهی نیز در اثر آلودگی زیاد و وابستگی به اعمال گذشته و عادت به آنها با همان اعمال خود را سرگرم می سازد و از گذشته خود پیشمان نمی شود.
آن انسانی که با بازبینی گذشته در پرتو آگاهی ها دچار حالت ندامت و پشیمانی می شود. احساس می کند باید تغییر مسیر دهد و مسیر گذشته را طی نکند بلکه مسیر جدید برای خود انتخاب نماید این حالت ندامت و پشیمانی از گذشته و تغییر دادن مسیر را توبه می گویند. در واقع توبه آن است که انسان با ادراکات و آگاهی های زمان حاضر، اعمال و افکار گذشته اش را زیبنده انسانیت خود نمی بیند و در آن ها نوعی کوتاهی و تقصیر می بیند و می خواهد آن تقصیر و کوتاهی را جبران نماید.
یکی از مشخصات انسان نسبت به حیوانات و یکی از استعدادهای عالی در انسان مسئله توبه است، توبه یعنی انقلابی درونی علیه خویشتن، نوعی قیام از ناحیه خود انسان در برابر خود، از ویژگی های انسان است، به گفته برخی بزرگان، توبه عبارت است از عکس العمل داشتن مقامات عالی و مقدّس روح انسان علیه مقامات دانی و پست و حیوانی انسان، توبه عبارت است از قیام و انقلاب مقدّس قوای فرشته صفت انسان علیه قوای بهیمی صفت و شیطان صفت انسان، یعنی انسانی که انسانیت او بیدار شود علیه قوای بهیمنی و شیطانی و خوی درندگی به پا می خیزد و آن صفات را از خود دور می کند.
یکی از برنامه های مؤمنان آن است که او همیشه در یک حالت توبه از کوتاهی های گذشته است. برای همین جهت قرآن کریم خطاب به مؤمنان فرمود: «یا ایها الذین آمنوا توبوا الی اللّه توبة نصوحاً عسی ربّکم ان یکفّر عنکم سیّئاتکم و یدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار یوم لایخزی اللّه النّبی و الذّین آمنوا معه، نورهم یسعی بین ایدیهم و بایمانهم یقولون ربّنا اتمم لنا نورنا و اغفرلنا انّک علی کلّ شی ء قدیر؛(1) ای کسانی که ایمان آورده اید، از کارهای ناروا و نامناسبی که داشته اید به سوی خدا بازگشت نمائید، بازگشتی خالصانه(صادقانه و جدی و صیمیمانه) امید است با این کار پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغ هایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است وارد کند. در آن روزی که خدای سبحان پیامبر و کسانی را که به او ایمان آورده اند، خوار نمی کند، این در حالی است که نور آن ها از پیشاپیش آنها و از سوی راستشان در حرکت است و می گویند: پروردگارا نور ما را کامل کن و ما را ببخش که تو بر هر کاری قادر و توانایی.»
البته در سوره نور نیز خطاب به مؤمنان فرمود: «وتوبوا الی اللّه جمیعاً ایّها المؤمنون لعلّکم تفلحون؛(2)ای مؤمنان همه شما به سوی خدا توبه کنید شاید رستگار شوید.»
برای توضیح آیه مطالبی با عناوین ذیل مطرح و بررسی می شود.
همان طوری که آدمی برای حفظ سلامت جسمی اول باید به سراغ بهداشت رفته و با رعایت امور بهداشتی خود را از ابتلاء به بیماری حفظ کند و اگر در صورت عدم رعایت بهداشت و مسئله پیشگیری به بیماری مبتلا شد برای درمان بیماری اقدام کند و همانطوری که پیشگیری راحت تر از درمان است، برای انسانی که می خواهد به تهذیب نفس بپردازد پیشگیری و ترک گناه بهترین و راحت ترین راه است، نفسی که اصلاً آلوده به گناه نشود و با همان صفا و پاکی ذاتی باقی بماند یقیناً از گناه کاری که بعداً توبه کند افضل می باشد، انسانی که هنوز مزه گناه را نچشیده و به آن عادت نکرده بهتر و آسان تر می تواند از گناه چشم بپوشد تا آدمی که به گناه آلوده شد و می خواهد آن را ترک کند از این رو حضرت علی(ع) فرمود: «ترک الذنب اهون من طلب التوبه؛(3) ترک گناه آسان تر از طلب توبه است.» اما در عین حال اگر انسانی گرفتار گناه شد نباید از رحمت خدا مأیوس شده و آن آلودگی را ادامه دهد بلکه باید بداند که راه سیر معنوی و تکامل روحی و اصلاح نفس هیچگاه بسته نمی شود، بلکه خدای سبحان راه توبه را به سوی انسان باز نموده و از آنان خواسته به سویش بازگردند و با آب توبه لوح نفس را از آلودگی ها و پلیدی گناهان شستشو دهند. زیرا خدا فرمود: «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمة اللّه انّ اللّه یغفر الذنوب جمیعاً انّه هو الغفور الرحیم؛(4) به بندگان من که بر خود ستم کرده اند، بگو: از رحمت خدا مأیوس نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد و او بخشنده و مهربان است.»
الف: برای انسان مؤمنی که به خدا و قیامت و ثواب و عقاب و بهشت و جهنم و حساب و کتاب روز قیامت اعتقاد دارد و می داند که انسان با مردن از بین نمی رود، بلکه حیات او پس از مرگ همچنان ادامه پیدا می کند، و انسانی که می داند سعادت واقعی در عالم ابدیت باید تأمین شود، توبه از گناهانی که باعث گرفتاری به عذاب جهنم و شقاوت او در عالم ابدیت می گردد از ضروریات است تا با آن سعادت و رستگاری را برای خود فراهم نماید.
و خدا از در رحمت و لطفش راه توبه را برای بندگانش باز گذاشته تا با ورود به آن به آن سعادت دست یابند.
درست مانند انسانی که مسموم است و به سلامت خود می اندیشد هیچگاه در معالجه و اخراج سموم از بدن خود تردید و تأخیر روا نمی دارد از این رو به سرعت برای معالجه خود اقدام می کند. انسان گناهکار نیز باید بداند گناهان سمومی هستند که حیات ابدی آدمی را در معرض خطر قرار می دهد و او را از خدا و فیض و قرب و لقاء پروردگار محروم می سازد. به توبه می پردازد و به فکر جبران گذشته بر می آید. از این رو قرآن فرمود: اولاً توبه خالص و جدی و صادقانه داشته باشید و ثانیاً بدانید که این توبه خالص وسیله رستگاری اخروی و سعادت و حیات معنوی خواهد بود.
ب: با توجه به این که توبه بعد از گناه و نافرمانی و معصیت است و گناه آدمی را از مقام انسانیت ساقط می کند و او را در ردیف چارپایان و بلکه پایین تر قرار می دهد «اولئک کالانعام بل هم اضلّ؛ آنان مانند چارپایان بلکه گمراه ترند.» توبه موجب می شود که آدمی به انسانیت خود باز گردد بنابراین بر آدمی لازم است انسانیت خود را از طریق توبه باز یابد تا در قیامت به صورت انسان محشور گردد. زیرا توبه انسان را شستو می دهد از این رو پیامبر گرامی اسلام فرمود: «التائب من الذنب کمن لاذنب له؛(5) کسی که از گناه توبه کند همانند کسی است که اصلاً گناه نکرده باشد.»
توبه تنها ندامت و پشیمانی از گذشته نیست بلکه حقیقت توبه با سه علامت مشخص می شود:
الف: بیزاری قلبی از گناهان گذشته و تنفر و انزجار از آن و پشیمانی واقعی از آن.
ب: تصمیم جدی داشته باشد که در آینده مرتکب گناه نشود.
ج: تلافی و جبران اعمالی که در گذشته انجام داده و قابل جبران نیز باشد از باب مثال نماز نخوانده و روزه نگرفته، حال باید آنها را قضا نماید.
برای همین در آیه مورد بحث فرمود: «ای مؤمنان توبه خالص کنید توبه ای که از هر جهت خالص باشد، توبه ای که برای همیشه انسان را از معصیت جدا کند و لذا ارکان را به این ترتیب می توان ذکر کرد ترک گناه، ندامت، تصمیم بر ترک در آینده، جبران گذشته، استغفار.»
از پیامبر اسلام سؤال کردند: توبه نصوح چیست؟ آن حضرت فرمود: «ان یتوب التائب ثم لایرجع فی ذنب کما لایعود اللبن الی الضرع؛(6) توبه نصوح آن است که شخص توبه کننده به هیچ وجه بازگشت به گناه نکند آن چنان که شیر هرگز به پستان بر نمی گردد.»
توبه در صورتی موجب فلاح و رستگاری انسان می شود که شرائط آن تحقق پیدا کند قرآن کریم در سوره نساء فرمود: «انما التوبة علی اللّه للذین یعملون السوء بجهالة ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب اللّه علیهم و کان اللّه علیماً حکیما، ولیست التوبة للذین یعملون السیئات حتی اذا حضر احدهم الموت قال انّی تبت الآن و لاالذین یموتون و هم کفّار اولئک اعتدنا لهم عذاباً الیما؛(7) پذیرش توبه از سوی خدا تنها برای آنانی است که گناهی را از روی جهالت انجام دهند، سپس زود توبه کنند، خداوند توبه چنین اشخاصی را می پذیرد و خدا دانا و حکیم است، برای کسانی که کارهای بد را انجام می دهند و هنگامی که مرگ یکی از آن ها فرا می رسد می گوید: الآن توبه کردم توبه نیست و نه برای کسانی که در حال کفر از دنیا می روند، اینها کسانی هستند که عذاب دردناکی برایشان فراهم کرده ایم.»
از این آیات استفاده می شود که در صورتی توبه مقبول واقع می شود که دارای شرایط زیر باشد.
الف: توبه از گناهانی باشد که از روی جهالت انجام داده باشد یعنی انسانی که بر اثر طغیان امیال و شهوات و تسلط هوی و هوس و غلبه آن ها بر عقل و ایمان گناهانی را مرتکب شود در این صورت اگر توبه کند، توبه او مقبول واقع می شود.
ب: بعد از انجام گناه به زودی توبه کند یعنی انسانی که گناهی مرتکب شده نباید توبه را به تأخیر بیندازد بلکه وقتی متوجه شود که گناهی انجام داده بلافاصله به توبه اقدام کند زیرا اگر توبه نکند. این گناه در دل انسان ریشه می دواند و به صورت عادت در می آید که در این صورت چون آثار گناه در روایات قلب و روح انسانی باقی است. آن اثری که باید توبه داشته باشد نخواهد داشت.
ج: توبه در زمانی که آثار مرگ ظاهر شده و حالت احتضار رخ داده نباشد. زیرا در حال احتضار و در آستانه مرگ پرده ها از برابر چشم انسان کنار می رود و آدمی نتیجه اعمالی را که انجام داده می بیند. از این رو هر گناهکاری از اعمال بد خود پشیمان می شود و این پشیمانی به لحاظ این که نمی تواند با تکالیف و عمل همراه باشد سودی نخواهد داشت.
د: کسانی که در حالت کفر از دنیا می روند توبه آن ها نیز پذیرفته نمی شود بنابراین شرط قبولی توبه آن است که اولاً انسان قبل از مشاهده نشانه های مرگ توبه کند و ثانیاً با ایمان از دنیا برود.
آدمی که باید از گناه توبه کند آن گناه چیست که باید از آن توبه کرد. گناهان را از چند جهت تقسیم کرده اند از یک جهت گفته اند: گناهان یا مربوط به حق خداست یا مربوط به حق مردم.
علی(ع) فرمود: «الذنوب ثلاثة فذنب مغفور و ذنب غیر مغفور و ذنب نرجو لصاحبه و نخاف علیه قیل یا امیرالمؤمنین فبیّنها لنا قال نعم؛گناهان سه دسته اند گناهانی که خدای سبحان آن را می بخشد و گناهانی که خدای سبحان آن را نمی بخشد و گناهانی که انجام دهنده آن بین خوف و رجاء است.»
«اما الذنب المغفور فعبد عاقبه اللّه علی ذنبه فی الدّنیا و اللّه تعالی احلم و اکرم من ان یعاقب عبده مرّتین»، گناهی که خدا آن را می بخشد، گناهی است که انجام دهنده آن در دنیا کیفر گناهش را تحمّل کرده است (از باب مثال زنا کرده و حد بر او جاری شده دزدی کرده و حد سرقت بر او جریان پیدا کرد) در این صورت به لحاظ این که خدا دوبار انسانی را عقاب نمی کند و کیفر نمی دهد، در قیامت او را عذاب نخواهد کرد.
اما گناهی که خدای سبحان او را نمی بخشد گناهی است که انسان ها نسبت به همدیگر اعمال کرده اند که در این صورت این انسان در قیامت کیفر می بیند.
اما گناهی که صاحب آن در بین خوف و رجاء است گناهی است که خدا آن را بر خلق پوشانده و توبه را روزی فاعل آن قرار داده است و این انسان از سویی از گناهش می ترسد و از سوی دیگر به رحمت خدا امیدوار است.(8)
و از جهت گناهان را به صغیره و کبیره تقسیم کرده اند و گفته اند گناهان صغیره در صورتی که از گناهان کبیره اجتناب شود، مورد مغفرت و آمرزش قرار می گیرد. اما باید توجه داشت اگرچه برخی گناهان بالنسبه صغیره هستند اما در واقع چون تخلف از خدای بزرگ و عظیم است خود آن صغیره نیز در رابطه با خدا عظیم خواهد بود.
از جهتی می توان گفت هرچه که مانع سیر و سلوک انسان و قرب او به خدای متعال باشد گناه است و باید از آن اجتناب کرد خواه اخلاق رذیله و صفات پلید نفسانی باشد و خواه گناهان عملی باشد که به حق و حقوق مردم مربوط می شود، رذایل اخلاقی مانند ریاء، نفاق، حسد، بخل، سخن چینی، عیبجویی، دروغ، خلف وعده، حب دنیا، تبذیر و اسراف و صفات زشت دیگر و گناهان عملی مانند دزدی، آدم کشی، زنا، ربا دادن و ربا گرفتن، غصب اموال مردم، خیانت در امانت، استفاده از مسکرات، قمار بازی، ترک نمازهای واجب، ترک روزه واجب و مانند آن.
با توجه به این که از جهتی گناهان به صغیره و کبیره تقسیم شدند باید توجه داشت که گناهان صغیره با اسبابی به گناهان کبیره تبدیل می شود و آن اسباب عبارتند از:
1ـ اصرار بر صغایر یعنی انسان گناه صغیره ای انجام دهد و از آن توبه ننماید و آن را ادامه دهد.
2ـ شاد شدن از انجام گناهان.
3ـ نادیده گرفتن پوشیدن خدا و مهلت دادن به او و کیفر ندادن وی.
4ـ اظهار گناه بعد از انجام آن یا در حضور دیگر به گناه پرداختن.
5 ـ کوچک شمردن گناهان.
6ـ عالمانی که مورد توجه مردمند اقدام به انجام گناه کنند.
توبه واقعی و صادقانه آثاری دارد که به آن می پردازیم:
1ـ بخشیدن گناهان، و در نتیجه مانند انسانی شدن که اصلاً گناه نکرده است.
2ـ وارد شدن به بهشتی که نهرها از زیر درختان آن جاری است، بهشتی که پر از نعمت های جسمانی و روحی است.
3ـ محفوظ ماندن از خواری و رسوایی روز قیامت و روزی که خدا پیامبر و مؤمنان به او را خوار نمی سازد.
4ـ روشن شدن عرصه محشر در قیامت با نور آن ها، نوری که از پیش و از سوی راستشان در حرکت است.
5 ـ توجه بیشتر به خدا و تقاضای تکمیل نور و آمرزش گناه خویش از خدای سبحان.
6ـ رستگاری و فلاح در قیامت.
7ـ محبوب خدا واقع شدن، چنان که خدای سبحان فرمود: «انّ اللّه یحب التوابین و یحبّ المتطهرین؛(9) خدا توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد.»
در روایتی نیز آماده است: «اذا تاب العبد توبة نصوحاً احبّه اللّه فستر علیه فی الدنیا و الآخرة فقلت: و کیف یستر علیه؟ قال ینسی ملکیه ماکتبا علیه من الذنوب، ثم یوحی الی جوارحه: اکتمی علیه ذنوبه و یوحی الی بقاع الارض، اکتمی علیه ما کان یعمل علیک من الذنوب، فیلقی اللّه حین یلقاه و لیس شی ء یشهد علیه لشی ء من الذنوب.»(10)
امام صادق(ع) فرمود: وقتی که بنده ای توبه خالص کند، خدای سبحان او را دوست بدارد و او را در دنیا و آخرت بپوشاند، پرسشگر پرسید چگونه او را بپوشاند؟ امام فرمود: دو فرشته ای که گناهان او را نوشته اند به فراموشی سپرند؟، به اعضاء و جوارح او وحی می کند، گناهان او را کتمان کنند و به بقعه های زمینی وحی می کند گناهانی که انجام داده است بپوشانند و زمانی که خدا را ملاقات می کند در حالی است که چیزی نیست تا به گناهان او شهادت دهند.
بر اساس این روایت اگر انسانی توبه حقیقی کند و در توبه شرایط آن را رعایت کند محبوب خدا می شود و با محبوب خدا شدن تمام گناهان او از نامه اعمال او محو می گردد.
با توجه به این که انسان موجودی است که از سویی با اختیار و عقل آفریده شده و از سوی دیگر تمایلاتی در او نهاده شده که گاه این تمایلات انسان را به آلودگی و گناهان سوق می دهد و حتی گاهی عقل آدمی را مغلوب می سازد، وقتی که به خود می آید و به بازبینی اعمال گذشته می پردازد. گاهی در این بازبینی واقع بینانه پرونده گذشته خود را سیاه می بیند و احساس می کند از مقام انسانیت سقوط کرده و از خدای جهان آفرین دور گردیده و فاصله گرفته است، قرآن این درس امید را به انسان می دهد که می توانی از گذشته تاریک و سیاه خود فاصله بگیری و آن این است که تغییر مسیر بدهی و بر علیه خودت انقلاب کنی و انسانیت را بر خود حاکم کنی و با توبه این تحوّل روانی در خود ایجاد نمایی و خود را اصلاح کنی. کارهایی را که از روی جهل یا هوس های آنی انجام دادی در نظر بگیری و آثار آن را در زندگی خود بررسی نمایی و واقعاً و صادقانه و صمیمانه تصمیم بگیری کارهای گذشته را ترک و آن چه قابل جبران است جبران کنی، و هیچگاه یأس و ناامیدی به خود راه ندهی زیرا خدای سبحان همه گناهان را می بخشد و نه تنها همه گناهان را می بخشد بلکه به رستگاری و فلاحی می رسی و به بهشت خدا وارد می شوی و از نعمت بیکران الهی بهره مند و از نعمت های فراوان آن برخوردار خواهی شد.
1. سوره تحریم، آیه 8.
2. سوره نور، آیه 31.
3. بحارالانوار، ج 73، ص 364.
4. سوره زمر، آیه 53.
5. اصول کافی، ج 2، ص 316.
6. مجمع البیان، ج 10، ص 318.
7. سوره نساء، آیه 17 ـ 18.
8. الحقایق فیض کاشانی، ص 292 ـ 293.
9. سوره بقره، آیه 222.
10. اصول کافی، ج 2، ص 430.