از امام صادق علیه السلام روایت شده است: به داوود پیامبر وحی آمد که چون بندة مؤمنم مرتکب گناهی شود و به سویم بازگردد و هرگاه به یاد معاصی خویش افتد و از من شرمسار گردد، وی را بیامرزم و خلافش را از یاد فرشتگان نگهبانش ببرم و آن گناه را به حسنه مبدل سازم که از هر مهربانی مهربان ترم»
چون خداوند، علیم و حکیم است و به این ضعف ها و نقص های بشر آگاه است و می داند انسان در راه کمال، گاهی دچار اشتباه و خلاف می شود، لذا در توبه را برایش باز می گذارد و با اصلاح مسیر، به بنده اش اجازه می دهد، تا راه خود به سوی کمال را ادامه دهد
توبه کننده باید حقوق تضییع شدة مردم را جبران نماید و حق الناس را به طور کامل پرداخت کند و رضایت افرادی را که حقوق شان را تباه ساخته جلب نماید
توبه، به معنای بازگشت بنده از عصیان و سرکشی و روی آوردنش به طاعت و عبادت است. انسان در این حالت، دل را از گناه و معصیت خالی کرده، خود را برای رسیدن به بارگاه قرب الهی مهیا می کند، زیرا تاریکی گناه، میان او و الطاف الهی، حجابی گسترده افکنده است. البته بنده ای که می خواهد از گناه برگردد، باید ایمان، یقین و اعتقاد به توحید و اعتماد به خدا را در وجود خویش احیا کند تا بدین وسیله، شعله های ندامت در اندرونش برافروخته گردد و بدین سان، از معاصی گذشته متأثر شده و حتی آرزو کند که ای کاش آن رفتار بد و کردار زشت از او صادر نشده و در کارنامة اعمالش ثبت نشده بود.1
قرآن کریم، در ایة 70 سورة فرقان می فرماید: مگر کسی که توبه کند، ایمان آورد و عمل شایسته انجام دهد». بر اساس این ایه، ایمان و عمل نیک، قدرت آن را دارد که سیئات را به حسنات تبدیل کند و در صورت توبة راستین، بدی ها از کارنامة آدمی حذف و اعمال خوب جایگزین آن شود.2
مثال روشن آن، کودها و زباله هایی است که در مزارع، بوستان ها و باغ ها ریخته می شود، اما همین ضایعات که مزاحم بهداشت و سلامتی انسان ها هستند و بوی بد آن ها همه را آزرده می سازد، توسط ریشه های گل ها و گیاهان جذب شده و تبدیل به موادی نیکو می شوند و در افزایش بوی خوش گل ها و مزة شیرین میوه ها و خواص محصولات مؤثر واقع می شوند.
آری، انسان شاید تصور نکند، این همه فضولات تنفرآور، روزی چنین به عطرافشانی در بوستان ها و طراوت محصولات باغ ها کمک خواهد کرد. مثال دیگر، بذرهای میوه است که در درون خاک پوسیده کاشته می شود، اما رفته رفته این بذر، تبدیل به میوه ای خوش طعم یا گیاهی مفید خواهد شد.
این است معنای این ایه که: پس خداوند، بدی هایشان را به نیکی ها تبدیل می کند».3
خوشا به حال آنان که از بدی ها توبه کرده و زهرها و سم ها را به شهد باحلاوت مبدل ساخته اند.
بنده ای که سراپایش در آتش خطا می سوزد و پشیمانی و حسرت، در دلش آتشی سوزنده برپا کرده است و به هیچ کس و هیچ چیز امیدی ندارد تا او را از این وضع خطرناک و هلاک کننده رهایی ببخشد، متوجه چشمة پرفیض رحمت الهی می گردد که او را بازمی خواند و خطاهایش را می بخشد، چراکه خداوند، در حق بندگانش بسیار آمرزنده و مهربان است:
و هرکس توبه کند و نیکوکار شود، البته ندامتش به درگاه حق، قبول می شود».4
و این تا زمانی است که نفس در رفت و آمد بوده و فرصت باقی است و الّا پس از گذر فرصت، حسرت سودی ندارد. در حقیقت، توبه، پرتوی از فضل عظیم الهی و دری همیشه گشوده از رحمت پروردگار است، و بدبخت کسی است که خود را از این درگاه محروم کند و روز قیامت در مقام عذرخواهی بگوید: خدایا! نادان بودم، گرفتار غضب و شهوت گشتم و در برابر وسوسه های شیطانی عاجز شدم و...». در برابر این عذرها به او گفته می شود: مگر برای تو راهی قرار ندادیم، چرا این راه را بر روی خود بستی»؟
البته توفیق توبه را نیز باید از خداوند بخواهیم.
در موضوع توبه، حساب همة افراد یکسان نیست. تفاوت ها، شرایط و نوع غفلت ها، جهالت ها و اغراض و مقاصد افراد در قبولی ندامت، اثرهای گوناگونی می گذارد.
در سال نهم هجرت که بنا بود مسلمانان برای غزوة تبوک به قلمرو روم بروند، سه نفر از مسلمانان، بدون هیچ گونه عذری، در مدینه ماندند و نشستن در خانه را بر نبرد در راه خدا ترجیح دادند. چون لشکر پیامبر صلی الله علیه و آله از آن غزوه بازگشت، این سه نفر، به استقبال رفتند و بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله سلام کردند، اما خاتم رسولان از ایشان روی برگردانید و به عذرخواهی آنان اعتنایی نفرمود، مردم نیز تبعیت کردند و با این سه نفر قطع رابطه کردند. تا جایی که به قول قرآن، چنان شرایط، برای آنان سخت و آشفته شد که زمین با آن وسعت و فراخی، بر آنان تنگ شد و به ناچار به کوه ها پناه بردند. در این حالت، خداوند توبة آنان را پذیرفته و در پرتو عنایت پیامبر و جامعة اسلامی قرار گرفتند.5
در واقع، آن گاه که متوجه شدند پناهگاهی جز خدا ندارند، ندامت آنان نتیجه داد.
از قرآن چنین برمی اید که توبة کسانی پذیرفته می شود که از روی جهالت، یا بر اثر غلبة هوی و هوس گناه کنند، ولی بعد، به یک نوع معرفت و خودآگاهی برسند و از این مسیر بازگردند، والا بعد از قطعی شدن مرگ و آشکار شدن نشانه های آن، توبه قبول نمی شود.
علت عدم پذیرش ندامت در این حالات، آن است که ناامیدی از زندگی و خوف قیامت، او را ناگزیر به ندامت کرده و آن گاه که نه مجالی برای حیات دنیوی و نه فرصتی برای عملی مفید و صالح هست، پشیمانی سودی نخواهد داشت و این بازگشت، بازگشتی راستین و حقیقی نخواهد بود. وانگهی بنده، در چنین حالاتی به حسنات و ترک بدی ها مجبور و از حد تکلیف خارج شده و دیگر مستحق تشویق و تنبیه نیست.6
از امام صادق علیه السلام روایت شده است: به داوود پیامبر وحی آمد که چون بندة مؤمنم مرتکب گناهی شود و به سویم بازگردد و هرگاه به یاد معاصی خویش افتد و از من شرمسار گردد، وی را بیامرزم و خلافش را از یاد فرشتگان نگهبانش ببرم و آن گناه را به حسنه مبدل سازم که از هر مهربانی مهربان ترم».7
قرآن در ذکر اوصاف مؤمنان راستین، به همین ویژگی توبه توجه زیادی نموده است. سئوال این است که اگر شخصی به خدا ایمان دارد، پس چرا این ویژگی درباره اش ذکر شده است؟
جواب، این است که: آنان در راه راست در تلاشند، اما گاهی اشتباه می کنند و غافل می شوند؛ لذا راه صحیح برای شان باز است. اینان، در راه رسیدن به پروردگارشان، در تلاشند و امکان دارد گاهی سختی ها و مشکلات، آن ها را ناامید کند و یا وقتی به سختی ها دچار می شوند، جزع و فزع و فریاد کنند.
با توبه، آدمی می تواند این کاستی ها را برطرف کند و چون خداوند، علیم و حکیم است و به این ضعف ها و نقص های بشر آگاه است و می داند انسان در راه کمال، گاهی دچار اشتباه و خلاف می شود، لذا در توبه را برایش باز می گذارد و با اصلاح مسیر، به بنده اش اجازه می دهد، تا راه خود به سوی کمال را ادامه دهد. خدا می خواهد آدمی در تلاش به سوی حقیقت، سبک بار باشد؛ دلربایی ها، امیال نفسانی و شهوانی، او را سنگین ننماید و جاذبه های غلط، او را فریب ندهد.
بهره گیری از شادی های مشروع و نعمت های الهی، به شرط آن که در حد اعتدال باشد، همه فرع و شاخ و برگ آن سعادت واقعی است و نباید کمال طلبی ما را تحت شعاع قرار دهد. راننده ای که به سوی هدفی در حرکت است، می تواند در پارک ها و قهوه خانه های مسیر توقف کند، ولی باید بداند که نباید از مقصد اصلی باز بماند. فرصت ها کوتاهند و شیطان در کمین و توفان ها در حال وزیدن. مبادا باتلاق ها را با چشمه های ناب یکی بگیریم.
برای ساختن خود، باید ابتدا وابستگی های درونی و بیرونی را از بین برد. جاذبه هایی که انسان را به پستی می کشاند و او را به خوش گذرانی و عیش و نوش دعوت می کند، باید قاطعانه تحت کنترل ایمان و خرد دراید.
انسانی که صفحة افکار وجودش پاک و پیراسته شد و آفت های درونی را از بوستان خویش زدود، بهتر می تواند به شکوفایی برسد. غیر از این آفت زدایی، باید شاخ و برگ های اضافی که مانع رشد اصلی هستند، کنترل و احیاناً حذف شوند تا درخت وجود بتواند برگ و بار مفید دهد. یک باغبان، به آفت کش، مراقب است که گیاهان به آفت ها و مزاحم های مرگ آور مبتلا نشوند، اما کسی که آگاهی ندارد، فکر می کند آن باغبان، درختان باغش را مسموم می کند! آن گاه که باغبان با اره، شاخ و برگ های درختان را قطع می کند. شاید در نگاه اول، تصور شود او با باغ خویش سر ناسازگاری دارد و می خواهد این درختان سرسبز را از نعمت رشد و شکوفایی محروم کند ولی او می خواهد درخت از برخی وابستگی های مضر رها شود تا بهتر بتواند طراوت خود را به دست آورد.
آدمی هم در مسیر کمال طلبی و در جادة حقیقت، چنین وضعی دارد. باید موانع را از سر راه خود بردارد و به اصلاح خویش بپردازد و پیرایش و پالایش شده به سوی معبود گام بردارد.
پس باید فرصت ها را غنیمت شمرد و با چراغ توبه، تاریکی ها را روشن کرد.
شخص تائب، باید تصمیم قاطع بر ترک معصیت بگیرد و اگر احیاناً به دلیل طغیان نفس و اغوای شیطان به گناه روی آورد، بلافاصله عزم بر ترک آن کند. چون استغفار او، با مداومت بر گناه، پذیرفته نمی شود. چنین کسی به فرمایش امام رضا علیه السلام، خدای خویش را مسخره می کند.8
توبه کننده باید حقوق تضییع شدة مردم را جبران نماید و حق الناس را به طور کامل پرداخت کند و رضایت افرادی را که حقوق شان را تباه ساخته جلب نماید و اگر در طاعات و عبادات کوتاهی کرده، همه را قضا نماید. امام باقر علیه السلام فرمودند: تا حق هر ذی حقی را ادا نکنی، توبه صورت نگرفته است».9
شخصی در حضور حضرت علی علیه السلام عبارت استغفر الله» را بر زبان آورد. حضرت به وی فرمود: ایا می دانی استغفار چیست»؟ آن گاه فرمودند: برای آن شش چیز لازم است: ندامت از گذشته، عزم بر ترک آن برای همیشه، ادای حقوق دیگران، و نیز گوشتی که از حرام روییده با اندوه آب کنی تا گوشت جدید بروید، زحمت عبادت را بچشی، همان گونه که شیرینی گناه را چشیده ای و هرگاه چنین کردی بگو استغفر الله».10
1. بازگشت از کفر به ایمان و از ایمان عادتی و موروثی به باوری معرفتی، و دست برداشتن از اعتقادات موهوم، باطل و خرافی.
2. بازگشت از معصیت ـ چه کوچک و چه بزرگ ـ به سوی طاعت، و از تمرد به بندگی، و از مخالفت به موافقت.
3. بازگشت از مکروهات و نیت ها و خواطر شیطانی و امور لغو و بیهوده، که اگرچه عقاب آور نیستند، ولی موجب نقصان در نفس و تنزل مقامات معنوی می شوند.
4. بازگشت از کوتاهی ها یا تقصیرات در معرفت حق و شکرگذاری در برابر نعمت های الهی و انجام وظایف بندگی، آن چنان که شایسته و سزاوار خداوند متعال و یا لااقل در حد توان بنده است.
1. معراج السعاده، ملااحمد نراقی، ص 526.
2. مجمع البیان، طبرسی، ج 1، ص 201.
3. سوره فرقان، ایه 70.
4. سوره فرقان، ایه 71.
5. تفسیر المیزان، ج 9، ذیل ایات 46 و 118 سوره توبه. تاریخ پیامبر اسلام، ایتی، 639 ـ 640.
6. معارف و معاریف، ج 3، ص 702 ـ 703.
7. بحارالانوار، مجلسی، ج 6، ص 27.
8. اصول کافی، کلینی، ج 2، ص 504.
9. همان، ص 331.
10. بحارالانوار، ج 6، ص 36.