سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر هوست را پیروی کنی، کر و کورت می سازد و فرجامت را تباه و تو رانابود می کند . [امام علی علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» بازنگرشى بر خلافت انسان در قرآن2

 

 

 

خلافت تمام انسان ها یا برخى از آنها
بخش دیگرى که مورد نقد و بررسى ناقد گرانقدر قرار گرفته، آن است که آیا تمام انسان ها خلیفه خدایند یا برخى از آنها؟
آنچه به عنوان دیدگاه نویسنده در نوشتار ناقد آمده است، تمام مطلب نیست و انصاف اقتضا مى کرد که ایشان به جاى متهم کردن نویسنده به تناقض گویى، ابتدا روح مطلب نویسنده را با دقت و وسواس بیشترى منتقل مى کردند، سپس به نقد آن مى پرداختند. عبارت نویسنده چنین است: «بر اساس ظاهر برخى از آیات ـ که از خلافت انسان به جاى خدا سخن مى گفت ـ این مقام اختصاص به گروه خاصى از انسان ها ندارد و تمام انسان ها از این منصب الهى بهره مندند. حال سؤال اینجاست که آیا مى توان به این ظاهرْ ملتزم شد و پیامبران و تکذیب کنندگان آنها و سایر جنایت کاران را خلیفه خدا به شمار آورد؟»
نویسنده سخن خود را چنین ادامه مى دهد که در مقام عمل، برخى انسان ها مشرک شده ند، برخى به تکذیب پیامبران پرداختند و برخى، از چهارپایان نیز بدتر شدند. «با توجه به آنچه گذشت، مى توان به این نتیجه رسید که اولاً، تنها تعداد محدودى هستند که در مقام عمل، مقام دریافت علم به اسما را دارا بوده و در نتیجه خلیفه خدا هستند؛ ثانیا، مقصود از آیاتى که به طور عام انسان ها را خلیفه خدا روى زمین معرفى مى کند، مى تواند این باشد که نوع انسانى به طور بالقوه مى تواند به جایى برسد که شایستگى دریافت علم به اسما را داشته باشد.»
نویسنده در ادامه براى مشخص کردن کسانى که شایستگى این مقام را دارند، آیاتى را بیان کرده که بیانگر هدف خداوند از آفرینش انسان ـ یعنى همان بندگى و رسیدن به کمال ـ است و سرانجام نتیجه مى گیرد: «کسانى به مقام خلیفه اللهى دست مى یابند که بیشترین تناسب را با هدف از آفرینش داشته باشند. از این رو، مى توان تصور کرد که میان خود خلفاى الهى نیز تفضیل و برترى وجود داشته باشد و برترین خلیفه کسى است که به طور کامل به هدف از آفرینش دست یافته باشد. به دیگر بیان، چنان که برخى محققان گفته اند، خلیفه خدا کسى است که بیشترین مناسبت و سنخیت را با خداوند داشته باشد.»
ناقد گرانقدر در بررسى این قسمت از سخنان نویسنده، بدون آنکه نقدى وارد کند، این گونه داورى مى نماید: «از مجموع این بیانات چنین استفاده مى شود که حکم ثابت و یقینى نمى توان داد؛ چون از یک سو همه انسان ها خلیفه خدایند و از سوى دیگر، حکم مى شود که تعداد محدودى داراى این مقام اند و در نهایت، به صورت تشکیک که حاکى از برخوردارى همه از خلافت، با نگاه نسبى است، به این مسئله نظر مى شود که مى توان نتیجه گرفت محقق و نویسنده مقاله در اینجا از ثبات و اطمینان برخوردار نبوده است و در نتیجه دچار تناقض گویى مى شود.»
روشن نیست که ایشان از کجاى سخن نویسنده، عدم ثبات و اطمینان و تناقض گویى را استنباط کرده است؟ اساسا آیا نویسنده حکم کرده است که همه انسان ها خلیفه خدایند تا بخواهد بعدا حکم خود را نقض کرده، گروه محدودى را خلیفه خدا بداند؟ نویسنده مدعى بود که ظاهر آیات، بر خلافت تمام انسان ها دلالت دارد، اما این ظهور با آیات دیگرى در تعارض است. از این رو، نمى توان تمام انسان ها را خلیفه خدا دانست. پس مقصود از آیاتى که بر خلافت تمام انسان ها دلالت دارد، آن است که نوع انسانى بالقوه مى تواند به این مقام دست یابد. چنان که مى گوییم تمام انسان ها مى توانند ابن سینا و فارابى و ملّاصدرا شوند، اما در عمل چنین نمى شوند. به نظر مى رسد در این گفتار تناقضى وجود ندارد.
افزون بر آن، نویسنده وقتى گفته است: «کسانى به مقام خلیفه اللهى دست مى یابند که بیشترین تناسب را با هدف از آفرینش داشته باشند»، اساسا در پى تعیین مصداق براى این مقام نیست تا ناقد بر آن خرده گرفته، آن گاه نویسنده را معتقد به برخوردارى تمام انسان ها از مقام خلافت بداند. بلکه نویسنده مدعى شد، اولاً، تمام انسان ها در مقام عمل، خلیفه خدا نیستند؛ ثانیا اگر کسانى خلیفه خدایند، به این دلیل است که بیشترین تناسب را با هدف از آفرینش انسان داشته اند
ناقد محترم در ادامه بر این سخن که «خلیفه خدا کسى است که بیشترین مناسبت و سنخیت را با خداوند داشته باشد»، چنین خرده مى گیرد: «چگونه ممکن است بین مخلوق، به صورت کلى، و خدا که خالق همه هستى است، سنخیت و مناسبت باشد، در حالى که بین خدا و خلقش، تباین کلى است: «بائن عن خلقه و الخلق بائن عنه.» قرآن کریم نیز هرگونه مماثلت و شباهت را بین خدا و خلقش نفى مى کند: «... لیس کمثله شى ء... .»
این اشکال، از ناقد فرزانه قدرى عجیب مى نماید. اولاً، حدیث «بائن عن خلقه و الخلق بائن عنه» در جوامع حدیثى ما وجود ندارد و ایشان خود نیز آن را مستند نکرده است. ثانیا، روشن است که مقصود نویسنده از سنخیت میان خالق و مخلوق، سنخیت در جوهر و ذات نیست تا ایشان چنین خرده گیرند، بلکه مقصود آن است که انسان مى تواند با در پیش گرفتن راه خدا، خلق و خوى الهى به خود گرفته، از این طریق انسانى خدایى شود. در این باره، حدیث معروف و دلنشین قرب نوافل را به یاد داریم که مورد تأکید عالمان ربانى بوده و هست: «وَ إِنَّهُ لَیتَقَرَّبُ إِلَى بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِى یسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِى یبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِى ینْطِقُ بِهِ وَ یدَهُ الَّتِى یبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِى أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِى أَعْطَیتُه.»5
استمرار یا انقطاع جانشینى براى خدا
قسمتى دیگر از مقاله که مورد بررسى و نقد ناقد محترم قرار گرفته، آن است که بر اساس سخنان نویسنده، اولاً در هر عصر مى تواند چند خلیفه وجود داشته باشد؛ ثانیا خلیفه باید فاضل ترین افراد باشد، از علم به اسما برخوردار باشد. از این رو، پیامبران که برترین انسان هایند، خلفاى خدایند؛ ثالثا وجود دو نفر که هم زمان عالم به اسما و خلیفه باشند، با واقعیت خارجى سازگار است که شاهد آن، هم زمانى دوران پیامبرى حضرت ابراهیم و لوط علیهماالسلام یا حضرت زکریا و عیسى علیهماالسلام است.
ناقد گرانقدر در این باره مى نویسد: «آنچه در این بخش دیده مى شود، تناقض روشن و آشکار این مطلب با مطالب گذشته است. نویسنده پیش از این همه انسان ها را خلیفه خدا مى دانست و در این قسمت، تنها پیامبران الهى را خلیفه برمى شمارد. ایشان خلیفه را اعلم افراد برشمرده بود؛ اما چگونه این اعلمیت با تعدد خلیفه در یک زمان سازگار است؟ نویسنده همچنین پرسشى مطرح مى کند و آن را بى جواب مى گذارد و آن اینکه اکنون باید دانست که چه ارتباطى میان مقام نبوت و امامت است؟»
درنگى در نقدهاى ناقد محترم، هادى به این نکات است:
1. نویسنده هرگز نگفته است که تمام انسان ها بالفعل خلیفه خداوندند، بلکه تصریح کرده است گروه محدودى از انسان ها بدین مقام مى رسند که توضیح آن پیش تر گذشت. آنچه در این مقام بر آن تأکید شده است، خلیفه بودن پیامبران است.
2. نویسنده خلیفه خدا را افضل انسان ها دانست، نه اعلم آنها، و تفاوت میان آن دو روشن است.
3. نویسنده خود پیش تر بدین مطلب تصریح کرده است که میان خلفاى الهى نیز تفضیل وجود دارد و اکنون نیز از مدعاى خود دفاع مى کند. بدین بیان که اگر خداوند بخواهد در یک دوره، تنها یک خلیفه داشته باشد، ناگزیر باید برترین انسان ها باشد، اما اگر لازم باشد چند خلیفه در یک دوره داشته باشد، آنها باید از دیگران برتر باشند، اما این امر منافاتى با این مسئله ندارد که میان خود ایشان نیز تفضیل برقرار باشد.
4. پرسشى که مدنظر ناقد محترم است، این بوده: «چه ارتباطى میان مقام خلافت و مقام نبوت و امامت است؟» این پرسش با تطبیق مقام خلافت بر نبوت و امامت پاسخ داده شده است.
قلمرو خلیفه اللهى
ناقد عزیز در این قسمت به خوبى روح سخنان نویسنده را منتقل کرده است. نویسنده در آن مقاله بر این باور بود که اولاً انسان خلیفه خداست؛ ثانیا تعیین قلمروى خلافت او بستگى به دانستن انگیزه جعل خلیفه از جانب خداوند دارد؛ ثالثا یکى از اهداف جعل خلیفه مى تواند هدایت انسان ها باشد. قواعد ادبى و عرفى هادى این نکته است که وقتى فردى فرد دیگرى را به طور مطلق جانشین خود مى کند و قرینه حالیه و مقالیه اى بر تقیید آن نمى آورد، نشان از جانشینى مطلق جانشینش دارد. در آیه سى ام سوره «بقره» نیز وضعیت به همین قرار است. رابعا زنده کردن مردگان، شفابخشى بیماران و... همگى شواهدى بر آن است که خلیفه خدا حتى بر حیات بخشى به مردگان به اذن خداوند نیز قادر است و خداوند او را جانشین خود در این امور نیز قرار داده است.
ناقد عزیز که اساسا خلافت انسان براى خدا را برنمى تابد، مى نویسد: «چرا ما ابتدا معنایى را براى خلیفه و خلافت برگزینیم که دچار محذورات متعدد شویم و ناچار دست به توجیهات سست بزنیم و در نهایت به بن بست برسیم... .»
در پاسخ باید گفت: سخن با ناقد عزیز در اصل معناى خلافت انسان است که این امر پیش تر تبیین شد. معنایى که نویسنده از خلافت برگزیده است، نه تنها محذور عقلى ندارد، بلکه روایاتى پرشمار مؤید آن است و افزون بر آن، فهم جمع پرشمار از عالمان دین نیز آن را تقویت مى کند. به نظر مى رسد، اگر محققى مخالفت هایى سنگین با دیدگاه خود ببیند، انصاف آن است که ـ بدون در پیش گرفتن راه تقلید در این گونه مسائل ـ تأمل در دیدگاه خود را شایسته بداند.
ناقد محترم مى نویسد: «وظایف برشمرده شده که ناظر بر رسالت پیامبران است، چه لزومى دارد تحت عنوان خلافت الهى مطرح شود؟ برپایى عدل و زمینه سازى کمال انسانى، از جمله شئونات پیامبران است و هیچ ربطى به شئونات خدا ندارد، بلکه خدا با ارسال رسل، زمینه هاى آن را فراهم آورده است. خدا کوتاهى در شئونات خود ندارد که به خلیفه نیاز داشته باشد.»
پاسخ این سخن پیش تر روشن شد که گفتیم پیامبران، خلفاى الهى اند و وظایف آنها نیز بر اساس داشتن این شأن است. از ناقد عزیز مى پرسیم: آیا یکى از شئونات خداوند متعال، هدایت بندگان است یا خیر؟6 پاسخ ایشان نمى تواند منفى باشد؛ زیرا در آیات فراوانى از قرآن کریم این صفت به خداوند نسبت داده شده است. آیا خداوند مى تواند خود به زمین آید و مردم را هدایت کند؟ پاسخ ایشان نمى تواند مثبت باشد؛ زیرا خداوند سنخیتى با عالم ماده ندارد.
روشن است که خداوند نمى تواند این شأن را نادیده بگیرد، بلکه براى این امر جانشینانى در نظر گرفته است تا این کار را انجام دهند. این فرایند، کاملاً طبیعى و پذیرفتنى است. چنان که در موارد دیگر نیز این فرایند به چشم مى آید. براى نمونه، خداوند در برخى از آیات بیان مى کند که او انسان ها را مى آفریند و جان آنها را مى گیرد.7 از سوى دیگر، مى دانیم فرشته اى خاص، مسئول گرفتن جان انسان هاست.8 آیا بر اساس سخن ناقد محترم، باید بگوییم خداوند عاجز بوده یا کوتاهى در شئونات خود داشته است؟
ناقد محترم در ادامه مى نویسد: «این مطلب که براى جانشین خدا، این همه اختیارات قایل شویم، درست نیست. حتى پیامبران هم که مواردى از کارهایشان شمرده شد، چنین اختیاراتى از جانب خدا نداشتند... .»
سخن ناقد عزیز ادعاى محض است و دلیلى به همراه خود ندارد. افزون بر آن، نویسنده مدعى نیست که همه خلفاى الهى، تمام اختیارات را دارند؛ بلکه بر اساس همان شایستگى هایى که دارند، اختیارات آنها سعه و ضیق پیدا مى کند و این امرى پذیرفتنى است.
همچنین ناقد گرانقدر، مى نویسد: «این عبارت که "عالم هستى براى کسب فیض الهى نیاز به جانشین خدا دارد تا واسطه فیض شود" نیز چندان وجیه نمى نماید؛ چراکه خدا عاجز نیست تا بدون واسطه، فیضى به بندگانش برساند. هرچند مى دانیم که خداى سبحان حکیم کارهاى جهان هستى را بر اساس اسباب و مسببات انجام مى دهد.»
اولاً، ناقد محترم امانت دارى را در نقل عبارت نویسنده رعایت نکرده است. نویسنده در مقاله خود چنین آورده بود: «برخى دیگر از مفسران نیز بر این باور شده اند که خداوند متعال به دلیل قصور عالم هستى از قبول فیض، جانشین و خلیفه اى روى زمین قرار داد تا واسطه فیض باشد. اگرچه اذعان به چنین حقیقتى ما را به ارزش والاى خلیفه آشناتر مى سازد، اما مى توان در تبیین بهتر حکمت جعل خلیفه چنین گفت... .»
چنان که روشن است، نویسنده ناقل سخن برخى مفسران بوده و خود نیز در ادامه به دنبال تبیین بهتر حکمت جعل خلیفه است.
ثانیا، ناقد خود بر این نکته اذعان مى کند که خداوند کارهاى جهان هستى را بر اساس اسباب و مسببات انجام مى دهد. اینک چه مانعى دارد که فیض خود را نیز بر اساس وساطت فیض جانشین خود انجام دهد.
ویژگى هاى خلیفه اللّه
بخش بعدى که ناقد محترم بدان پرداخته، مربوط به ویژگى هاى خلیفه اللّه است. وى پیش از نقد تفصیلى این ویژگى ها مى نویسد: «پرسشى که... به ذهن مى رسد، این است که اگر خلیفه این همه اختیارات و حاکمیت دارد، پس خدا چه کاره است؟ آیا اختیارات خلیفه با اراده و افعال الهى در هستى در تضاد واقع نمى شود؟ اگر این همه قدرت و حاکمیت براى خلیفه خدا قایل شویم، پس چرا پیامبران ـ این فرض که خلفاى الهى همان پیامبران الهى اند ـ بر مشرکان و مردم زمان خویش سیطره و حاکمیت اجتماعى نداشتند؟»
انصافا طرح این پرسش ها از ناقد محترم عجیب مى نماید. براى نمونه، از ایشان مى پرسیم: اگر ملک الموت مسئول گرفتن جان انسان هاست، پس خداوند چه کاره است؟ اگر جبرئیل پیام وحى را به پیامبران مى رساند، خدا چه کاره است؟ امیدوارم ایشان نفرمایند که خداوند مسئول کارها در بخش دیگرى است و تنها مسئولیت محدودى را به عزرائیل و جبرئیل داده است؛ چون در آن صورت، حاکمیت مطلق خداوند بر تمام هستى را کنار گذاشته و قایل به محدودیت خداوند شده اند، حال آنکه قرآن مى فرماید: «هُنَالِکَ الْوَلَایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ.» (کهف: 44)
روشن است که تدبیر تمام هستى بر عهده خداوند متعال است و مجموعه کارگزاران الهى با اراده او به رتق و فتق امور مشغول اند. خلیفه خدا نیز هرگز انسانى گنهکار نیست تا تصور شود اراده او با اراده الهى در تضاد است. همچنین ناقد محترم پرسیده است: اگر این همه قدرت براى جانشین خدا در نظر بگیریم، چرا ایشان در دوران خود سیطره اى بر مشرکان نداشتند؟
از ناقد محترم مى پرسیم: بر فرض که اساسا خداوند خلیفه اى نداشته باشد، اما اگر خداوند داراى قدرت مطلق و سیطره اى نامحدود بر جهان است، چگونه است که مشرکان در ملک خدا به بت پرستى مشغول بودند و کافران حتى وجود خدا را منکرند؟ آیا بت پرستى و انکار خدا به معناى عدم سیطره بر جهان نیست؟!
روشن است که اراده تشریعى خداوند، بر هدایت همه انسان ها تعلق گرفته است و این امر با عدم تحقق مراد، منافاتى ندارد؛ چه در آن صورت، اراده انسان ها نادیده گرفته خواهد شد.
ناقد عزیز در ادامه، هفت ویژگى مطرح شده از سوى نویسنده براى خلیفه اللّه را نقل و رد مى کند. پاسخ نقدهاى ایشان با توجه به آنچه گذشت، روشن مى شود و نیاز به پاسخ تفصیلى دیده نمى شود و تنها به بیان این نکته بسنده مى کنیم که وقتى کسى را خلیفه خدا مى دانیم، بدین معنا نیست که او بالفعل تمام اختیارات کارهاى خداوند را داشته باشد، بلکه ممکن است خداوند متعال جانشینان مختلفى داشته و هریک را مسئول انجام کارى کرده باشد. این سخن با این امر منافات ندارد که جنس خلیفه اللّه، جانشین خدا در کارهاى خداوند باشد.
رابطه میان خلافت با امامت شیعى
ناقد بزرگوار بدون نقل کامل سخنان نویسنده، این اتهام را مطرح مى کند که «ایشان بدون هیچ دلیل روشن و به صرف ادعا ابراز مى دارد: اکنون روشن مى شود که ارتباط وثیقى میان خلیفه اللهى و مقام امامت وجود دارد و متصدى منصب امامت مقام خلیفه اللهى را نیز داراست. البته روشن است که نمى توان گفت هر کسى خلیفه خداوند است، لزوما امام نیز هست.»
ناقد محترم، در حالى این نقد را وارد کرده است که نویسنده با بیان مقدماتى، به نتیجه یادشده رسیده است. نویسنده در نوشتار خود چنین نوشته است: «سنت جعل خلیفه روى زمین، سنتى همیشگى و پایدار است. بنابراین، نمى توان پس از وفات آخرین پیامبر، زمین را خالى از خلیفه دانست. اینک سؤال این است که اولاً خلیفه اللّه پس از ختم سلسله نبوت، چه کسانى هستند؟ ثانیا چه رابطه اى میان خلافت قرآنى و امامت شیعى وجود دارد؟ براى پاسخ به این سؤال مى توان از دو طریق وارد شد:
الف) گذشت که خلیفه باید برترین انسان ها باشد. عنوان «برترین انسان» همان چیزى است که شیعه از آن به عنوان «امام» یاد کرده و برخى مفسران اهل سنت نیز از آن با عنوان «انسان کامل» یاد کرده و وجود آن را در هر عصرى لازم دانسته اند. با توجه به آنچه گذشت، روشن مى شود که ارتباط وثیقى میان مقام خلیفه اللهى و مقام امامت وجود دارد و متصدى منصب امامت، مقام خلیفه اللهى را نیز داراست. البته روشن است که نمى توان گفت هر کسى که خلیفه خداوند است، لزوما امام نیز مى باشد... .»
چنان که ملاحظه مى شود، این گونه نیست که نویسنده بدون دلیل به طرح ادعا پرداخته باشد.
ناقدمحترم بر جمله پایانى متن یادشده چنین اشکال مى گیرد: «اگر از جمله ویژگى هاى خلیفه اللّه، برترین انسان بودن است و در هرزمان هم لازم است که خلیفه اى باشد و زمین بدون حجت و امام نخواهد بود، پس باید امام همان خلیفه باشد و خلیفه هم همان امام.»
با توجه به آنچه گذشت، پاسخ به این ایراد نیز روشن مى شود، بدین بیان که گاه از اختیارات جنس خلیفه اللّه سخن به میان مى آوریم، گاه مى گوییم: مصداقى خاص که خلیفه خداست، چه اختیاراتى دارد. اینکه امام چه وظایف و اختیاراتى دارد، در جاى خود ثابت شده است9 و در این مختصر، مجال پرداختن به این مسئله نیست. به طور مختصر به بیان این نکته بسنده مى کنیم که امام افزون بر مسئولیت هاى پیامبران ـ با اختلاف در حیطه جانشینى آنها ـ شأن اجراى احکام را نیز داراست. این مسئولیت و اختیار، براى تمام خلفاى الهى ـ یا همان مصادیق مفهوم خلیفه اللّه ـ وجود ندارد. بنابراین، هر امامى خلیفه است؛ اما هر خلیفه اى امام نیست.
ناقد محترم، در پایان این بخش مدعى مى شود که در قرآن اصلاً «تعبیر خلیفه اللّه نداریم و در روایات هم محدود و معدود بوده است.»
درباره این قسمت از سخنان ایشان باید گفت، اگرچه تعبیر خلیفه اللّه در قرآن نداریم، اما بیش از بیست روایت در متون شیعه و سنى وجود دارد که به صراحت ائمه را خلفاى الهى دانسته اند که در نوشتار نیز به برخى از آنها اشاره شده است. در این باره، امام رضا (ع) نیز به صراحت فرمودند: «الْأَئِمَّةُ خُلَفَاءُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِى أَرْضِه.»10
ناقد عزیز مدعى است که معناى نویسنده از خلیفه اللّه نادرست است: «بلکه احتمالاً معانى دیگرى است که با دلایل عقلى و نقلى سازگارتر است. معناى خلیفه اللّه این است که خدا جاعل و قراردهنده خلیفه است. نصب از جانب خدا، یا به صورت تکوینى است یا تشریعى؛ نه اینکه خدا براى خود جانشین برگزیند. در روایتى که از امام رضا (ع) نقل شده است، این احتمال معنایى قوى تر و بهتر است؛ زیرا دلایل و قراین نیز آن را تقویت مى کند.»
پرسش این است که معناى خلیفه اللّه چیست که خداوند آن را نصب کرده است. ناقد محترم به جاى بیان معناى آن، تنها از نصب او به وسیله خداوند سخن به میان آورده است. همچنین باید پرسید: در روایت امام رضا (ع) چه قراینى بر معناى موردنظر ایشان ـ که البته ناقد محترم آن معنا را بیان نکرده اند ـ وجود دارد؟
نتیجه گیرى
ناقد گرانقدر در قسمت نتیجه گیرى، بار دیگر بر تناقض گویى نویسنده تأکید کرده، مطالب ایشان را حاصل گفته بزرگان ـ نه برخاسته از دلیل و برهان عقلى و نقلى ـ مى داند. ایشان خود در پایان بدون ذکر دلیل مدعى مى شود که مسخلفٌ عنه، خدا یا ملائکه و اجنه نیستند، بلکه احتمالات قوى در آیه، جانشینى پیش از آدم، جانشینى انسان ها به جاى یکدیگر و همچنین جانشینى انسان هاى کامل به عنوان حجت خدا نسبت به حجت هاى قبل مى باشد و جمع بین این وجوه و معانى در آیه نیز استنکافى ندارد.
از آنجا که ناقد عزیز مدعاى خود را بدون ذکر دلیل مطرح کرده است، نمى توان به نقد سخن وى نشست، اگرچه برخى از این احتمالات، در بخش هاى نخستین مقاله نویسنده و این ردیه، پاسخ داده شده است.
منابع
ـ فاریاب، محمدحسین، «خلافت انسان در قرآن»، معرفت، ش 173، اردیبهشت 1391، ص 107ـ124.
ـ فاریاب، محمدحسین، معنا و چیستى امامت در قرآن، سنت، و آثار متکلمان، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1391.
ـ کلینى، محمدبن یعقوب، الکافى، تهران، اسلامیة، 1362.
پی‌نوشت‌ها:
1ـ محمدحسین فاریاب، «خلافت انسان در قرآن»، معرفت، شماره 173، اردیبهشت 1391، ص 107ـ124.
2ـ ر.ک: انعام: 57.
3ـ زمر: 44.
4ـ طه: 39.
5ـ محمدبن یعقوب کلینى، الکافى، ج 2، ص 352.
6ـ براى نمونه، ر.ک: بقره: 213.
7ـ نحل: 70.
8ـ سجده: 11.
9ـ ر.ک: محمدحسین فاریاب، معنا و چیستى امامت در قرآن، و آثار متکلمان.
10ـ محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 1، ص 193.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 94/3/24 :: ساعت 10:25 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 23
>> بازدید دیروز: 1239
>> مجموع بازدیدها: 1367447
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب