ابتدا باید دانست روزهاى که در قرآن مجید و روایات و معارف الهیه مطرح است نه روزهاى که با امساک از خوردن و آشامیدن و امتناع از برخى دیگر مفطرات حاصل میشود، بلکه روزهاى است که با شرایط خاص ظاهرى و ویژگیهاى مخصوص معنوى، و به میان آوردن حسنات اخلاقى، و اجتناب از محرمات و دورى گزیدن از کبائر و پافشارى نداشتن بر صغائر به دست میآید، که از طرفى سازنده تقوا و روحیه پرهیزکارى در انسان، و از سوى دیگر ایجاد کننده سپرى در برابر آتش دوزخ، و از جهت دیگر راهى به سوى رضایت الله و نهایتاً درى براى ورود به جنت الله است.
در دعاى روز اوّل ماه مبارک میخوانیم:
«اللهم اجعل صیامى فیه صیام الصائمین:»
خداوندا روزه مرا در این ماه روزه روزه داران قرار بده.
این جمله زیبا و معنوى که احتمالا از معصوم صادر شده، به این حقیقت اشارت دارد که عقاید و اعمال داراى دو مرحله سطحى و ظاهرى، و اصیل و ریشه دار است.
اعمالى که انجام میگیرد ولى سازنده تقوا و پاکى و ادب و تربیت در دنیا، و سازنده بهشت در آخرت، و مایه جذب رضایت حق نیست سطحى و ظاهرى، و توان رسیدن به قبولى حضرت دوست را ندارد، و عملى است که خارج از حوزه خواست خداست.
و اعمالى که انجام میگیرد و محصولش پاکى و تقوا و ادب و تربیت در دنیا، و سازنده بهشت در آخرت، و سبب جذب رضایت خداست اصیل و عمقى و ریشه دار و همان است که حضرت حق از مکلّف خواسته است.
روزه گاهى فقط روزه معده است، و کارى است سطحى و ظاهرى، و راه گشاى به سوى تقوا که فلسفه روزه است نیست، یعنى میدان تمرین و ریاضیت براى کشاندن اعضا و جوارح و قلب به عرصه تقوا نمیباشد، تقوائى که در سوره اعراف آیه 26 آمده بهترین پوشش است، وَ لِبَاسُ التَّقْوَى ذلِکَ خَیْرٌ وقتى روزه، خیاط چنین لباسى نباشد قطعاً روزه نیست، و از مدار لعلکم تتقون بیرون است.
قرآن میفرماید:
وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى: «1»
و توشه برگیرید، که بهترین توشه تقواست.
روزه سطحى و شکمى، روزهاى که شرایط لازم را دارا نباشد زمین پرورش محصولى چون تقوا نیست.
نمونه این دو نمونه یعنى سطحى و عمقى در مسئله ایمان و اعتقاد نیز در قرآن مجید آمده است:
قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ: «2»
اعراب میگویند ایمان آوردیم، بگو ایمان نیاورده اید بلکه بگوئید اسلام را به ظاهر پذیرفته ایم، ایمان واقعى در قلوب شما وارد نشده است.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ: «3»
فقط مؤمنان کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان واقعى آورده، سپس به چاه شک نمیافتند، و با مال و جانشان در راه خداوند جهاد میکنند، هم اینانند که در مؤمن بودن صادق و راستگویند.
سایر عبادات هم همین وضع را دارند یعنى گروهى از مردم آن را سطحى و ظاهرى انجام میدهند، و عقل و قلب آنان و معرفت در آن نقشى ندارند، و گروهى آن را عمقى و حقیقى و از بُن عقل و معرفت و باور قلبى انجام میدهند.
روزه واقعى روزهاى است که انسان را از سنگلاخهاى دشوار مادیت، و جادّههاى پر فراز و نشیب تعلقات دنیائى عبور داده به قله رفیع تقوا میرساند.
صوم که در فارسى به معناى روزه است در کتب لغت عربى به دو معنا آمده است:
1- امساک: یعنى خوددارى و امتناع از آنچه براساس فقه روزه را باطل میکند.
2- رفعت و بلندى
در شعر امرءُ القیس که از بزرگترین شعراى عرب است آمده:
«اذا صام النهار و هجّرا:»
هنگامى که روز به نقطه ارتفاع رسید و به شدت گرم شد چون مرتبه معنوى روزه از همه عبادات برتر و والاتر است نام صوم بر آن نهاده شده، بلندى مرتبه و رفعت روزه تا جائى است که با این که مکلّف آن را انجام میدهد ولى خداوند آن را به خود نسبت داده و جز او پاداشش را بر عهده خود میداند:
«قال النبى (علیهما السلام) قال الله تبارک و تعالى: الصوم لى وانا اجزى به:» «4»
پیامبر فرمود: خداوند تبارک و تعالى فرموده: روزه مراست و من به آن پاداش میدهم.
روزه طهارت و پاکى، و خالى زیستن از رذائل اخلاقى و ناپاکى هاست.
پیامبر میفرماید:
«وان سابه احدا وقاتله فلیقل انى امرء صائم، یعنى لیس عندى صفة سب ولاقتال:» «5»
اگر کسى به روزه دار ناسزا گفت یا با او به نزاع برخاست باید بگوید من مردى صائم هستم، یعنى روحیه سب گوئى و نزاع و مایه کار زشت براى من نیست.
این گونه برخورد با دیگران تمرینى براى تقویت قدم دل و جان براى رفتن به سوى تقوا است.
جایگاه و منزلت روزه در حدى رفیع و بلند است که از رسول خدا روایت شده است:
«لو اذن الله للسماوات والارض ان تتکلّما لبشرتا صوم رمضان بالجنة:»
اگر خداوند به آسمانها و زمین اجازه سخن گفتن دهد، قطعاً روزه داران ماه رمضان را به بهشت بشارت میدهند.
از روزه داران چنان که در روایات آمده به ضیافت الله دعوت شده است، آرى حضرت کریم و بلکه اکرم الاکرمین خوش دارد مهمانش را در حالى که گرسنه است به میهمانى دعوت کند، تا آنچه به او عنایت میفرماید او را خوش آید، سیر را به مهمانى بردن و بهترین غذا را در برابر او قرار دادن براى سیر لذت ندارد و بلکه باید گفت: دعوت از سیر براى غذا خوردن دعوت نیست بلکه به شوخى نزدیک تر است.
«دُعیتم فیه الى ضیافة الله:»
در ماه رمضان به ضیافت و میهمانى خدا دعوت شده اید.
بنابراین اگر روزه روزه دار واقعى باشد او را بر سر سفره کرامت خدا مینشاند، و راهى بهشت مینماید، و به منزلتى عظیم از پاداش و اجر میرساند، و اگر غیر این باشد محصولى جز گرسنگى و تشنگى ندارد!
از رسول خدا روایت شده است:
«کم من صائم لیس له من صومه الالجوع والعطش:» «6»
چه بسا روزه دارى که از روزهاش جز گرسنگى و تشنگى نصیبى نیست.
رفعت روزه تا جائى است که پیامبر بزرگ اسلام از آن زمانى که آیه امانت را تلاوت کرد به عنوان امانت یاد کرد:
«انما الصوم امانة فلیحفظ احدکم امانته:»
روزه امانت است، بر هر کدام شما واجب است که امانت دار باشد.
«وضع یده على سمعه و بصره فقال: السمع امانة والبصر امانة:»
رسول خدا دست بر گوش و چشمش گذاشت پس فرمود: گوش امانت است و چشم امانت است، یعنى در فضاى روزه گوش از آنچه خلاف خدا و اخلاق است ببندید، و چشم از آنچه که دیدنش موجب خشم خداست فرو بندید.
به نظر میرسد در حدى که بایست از عظمت روزه و مقام و منزلت این عبادت خالصانه، با مطالبى که در سطور گذشته تحریر شده آگاهى حاصل شود حاصل شد، و در این زمینه موشکافى و تحقیق بیشترى لازم نیست، امید است اهل ایمان از روزهاى که روزه داران واقعى برخوردار بودند بهرمند شوند و از این مائده معنوى و سفره الهى حظى وافر، و رزقى کامل نصیب آنان گردد، و با انجام این عمل بینظیر به مقامى والا رسیده، به قلّه تقوا دست یابند، و به کسب رضایت الله و جنت الله موفق شوند.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- بقره 197.
(2)- حجرات 14.
(3)- حجرات 15.
(4)- بحار، ج 96، ص 255 نقل از مکارم الاخلاق.
(5)- فتوحات، ج 9، ص 115 به بعد.
(6)- محجة البیضاء، ج 2، ص 136.