السلام
و صوم شهر رمضان فانه جنه من العقاب ».
روزه ماه رمضان سپری است برای جلوگیری از عذاب «لکل شی ء زکاه و زکاه البد الصیام ».
برای هر چیز زکاتی است و زکات بدن روزه است [و انسان را در برابرشهوات نفس قوی می کند]
«والصیام ابتلاء لاخلاص الخلق ».
خداوند روزه را واجب کرد برای امتحان مردم.
«کم من صائم لیس له من صیامه الا الجوع والظماء».
بسا روزه داری را که از روزه داشتنش جز گرسنگی و تشنگی نمی ماند.
«صیام القلب عن الفکر فی الاثام افضل من صیام البطن عن الطعام ».
روزه داری دل از این که در اندیشه گناهان باشد بالاتر از روزه گرفتن شکم از طعام است.
«صوم النفس عن لذات الدنیا انفع الصیام ».
خودداری از لذات دنیا سودمندترین روزه گرفتن هاست.
«... و مجاهده الصیام فی الایام المفروضات تسکینا لاطرافهم، وتخشیعا لابصارهم، و تذلیلا لنفوسهم،و تخفیضا لقلوبهم، و اذهاباللخیلاء عنهم لما فی ذلک من... و لحوق البطون بالمتون من الصیام تذللا».
خداوند بندگان مومنش را حفظ می کند به وسیله... کوشش در گرفتن روزه در روزهای واجب، برای آرام ماندن دست وپا و دیگر اعضاء ازنافرمانی و خشوع چشم ها و فروتنی جان ها و زبونی دل ها و بیرون کردن کبر و خودپسندی از آنان زیرا در... روزه است رسیدن شکم ها به پشت هابرای خضوع و اظهار عجز.
«صوم الجسد الامساک عن الاغذیه باراده و اختیار خوفا من العقاب ورغبه فی الثواب والاجر».
روزه گرفتن بدن خودداری کردن از خوردن غذاست به اراده و اختیار درحالی که از عقاب الهی ترس داشته باشد و به اجر و ثواب رغبت نشان دهد.
«صوم النفس امساک الحواس الخمس عن سایر المآثم و خلو القلب من جمیع اسباب الشر».
روزه گرفتن نفس خودداری کردن حواس پنج گانه است از همه گناهان وپاک کردن دل است از کلیه اسباب شر و زشتی.
«صوم القلب خیر من صیام اللسان و صوم اللسان خیر من صیام البطن ».
روزه داشتن دل بهتر است از روزه داشتن زبان و روزه داشتن زبان بهتر است از روزه داشتن شکم.
«الله الله فی صیام شهر رمضان فان صیامه جنه من النار».
خدا را، خدا را درباره روزه ماه رمضان که روزه آن سپر است از آتش.
«الصوم عباده بین العبد و خالقه لایطلع علیها غیره و کذلک لایجازی عنها غیره ».
روزه عبادتی است بین بنده و خالقش که هیچ کس جز خدا بر او اطلاع ندارد و جز خداهم کسی جزای او را نمی دهد.
«لیس الصوم الامساک عن الماکل والمشرب، الصوم الامساک عن کل مایکره الله ».
روزه فقط امساک از خوردن و خوابیدن نیست بلکه روزه امساک است ازآن چه خداوند آن را اکراه دارد.
«کم من صائمٍ لیس له من صیامه الّا الجوع و الظّمأ، و کم من قائمٍ لیس له من قیامه الّا السّهر و العناء، حبّذا نوم الأکیاس و افطارهم.»(نهج البلاغه، حکمت 145)
چه بسیار روزه داری که از روزه خود جز گرسنگی و تشنگی بهره ای نبرد و بسیار شب زنده داری که از شب زنده داریش بهره ای غیر از بیداری و رنج ندارد، چه خوب است خواب عارفان زیرک و افطارشان.
«لکلّ شی ءٍ زکاةٌ و زکاة البدن الصّیام.»(نهج البلاغه، حکمت 136)
برای هر چیزی زکاتی است و زکات بدن روزه گرفتن است.
«فرض اللّه الصّیام ابتلاءً لاخلاص الخلق.».(نهج البلاغه، حکمت 252)
خداوند روزه را آزمایشی برای اخلاص بندگانش قرار داد.
«قال علیه السلام فی بعض الأعیاد: انّما هو عیدٌ لمن قبل اللّه صیامه و شکر قیامه و کلّ یومٍ لایعصی اللّه فیه فهو عیدٌ.»
(نهج البلاغه، حکمت 428)
امام علیه السلام در یکی از اعیاد فرمود: همانا امروز عید است برای کسی که روزه اش مورد قبول، و شب زنده داریش مشکور باشد، و هر روزی که در آن معصیت خدا نشود، آن روز، عید است.
«الصّوم عبادةٌ بین العبد و خالقه، لایطّلع علیها غیره، و کذلک لایجازی عنها غیره.»(ابن ابی الحدید، ج 20، ص 296)
روزه، عبادتی است میان بنده و آفریدگارش و کسی غیر از او بر آن آگاه نمی گردد و همچنین کسی غیر از او بدان پاداش نمی دهد.
«لیس الصّوم الامساک عن المأکل و المشرب الصّوم الامساک عن کلّ ما یکرهه اللّه سبحانه.»
(ابن ابی الحدید، ج 20، ص 259)
روزه، امساک از خوردن و آشامیدن نیست بلکه روزه، خودداری از تمامی چیزهایی است که خداوند سبحان آنها را بد می داند.
«حبّب الیّ من دنیاکم ثلاثةٌ:اکرام الضّیف، والصّوم فی الصّیف، و الضّرب فی سبیل اللّه بالسّیف.».
(مستدرک نهج البلاغه، ص 187)
سه چیز از دنیای شما برایم دوست داشتنی است: گرامی داشتن مهمان، روزه داری در تابستان، و شمشیر زدن در راه خدا.
«صیام الأیّام البیض من کلّ شهرٍ یرفع الدّرجات و یعظّم المثوبات.»(غررالحکم، ج 1، ص 416،62)
روزه داری در ایام البیض(سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم) از هر ماهی، درجات آدمی را بالا برده و پاداشش را بزرگ می سازد.
«الصّیام أحد الصّحّتین.»(غررالحکم، ج 1، ص 84،1723)
روزه داری یکی از دو تندرستی است.
«صوم الجسد الامساک عن الأغذیة بارادةٍ و اختیارٍ خوفاً من العقاب و رغبةً فی الثواب و الأجر.»
(غررالحکم، ج 1، ص 417،78)
روزه داری بدن، خودداری از غذاها با اراده و اختیار است در حالی که انسان از عقوبت (خدا) بترسد و به ثواب و اجر الهی میل و رغبت داشته باشد.
«صوم النفس امساک الخمس عن سائر المآثم و خلوّ القلب من جمیع اسباب الشرّ»
(غررالحکم، ج 1، ص 417،79)
روزه روح، خودداری حواس پنجگانه از همه گناهان و پاک کردن دل از کلیه اسباب شرّ و بدی است.
«صوم القلب خیرٌ من صیام اللّسان و صوم اللّسان خیرٌ من صیام البطن.»(غررالحکم، ج 1، ص 417،80)
روزه دل، بهتر از روزه زبان و روزه زبان بهتر از روزه شکم است.
«صیام القلب عن الفکر فی الآثام أفضل من صیام البطن عن الطعام.»(غررالحکم، ج 1، ص 416،63)
روزه دل، از این که فکر در گناهان نکند برتر از روزه شکم از طعام است.
«صوم النفس عن لذّات الدّنیا أنفع الصیام.»
(غررالحکم، ج 1، ص 416،64)
خودداری نفس از لذتهای دنیا، سودمندترین روزه هاست.