ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی، ماه تنزیل قرآن و ریزش باران وحی و وزش نسیم مهر خداوندی یک بار دیگر با آمدنش دل های عاشق و خسته را غرق شادی و شعف کرد.
خداوند بزرگ، در این ماه با فراخوانی بندگان خویش بر خوان گسترده اش هیچ لطف و عنایتی را از آنان دریغ نفرموده و تمام برکات را در دسترس آنان قرار داده است.
در این ماه مبارک، درهای بهشت، باز و درهای جهنم، بسته شده است و شیاطین در زنجیرند و این الطاف، زمینة التفات و توجه بندگان را به ذات اقدس الهی فراهم و جان تشنه آنان را مهیای دریافت پیام های هدایت و سعادت کرده است.
ماه مبارک رمضان، ماه توبه و بازگشت به خداوند رؤوف و غفور و ماه تضرع و استغاثه و دعا و نیایش به درگاه پروردگار عالمیان است؛ ماهی که به فرمودة پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه و آله و سلم:
دعای شما در این ماه مستجاب است[1]
یکی از دعا های این ماه دعای: «اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَی أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ...» است. در روایتی از نبی مکرم اسلام صل الله علیه و آله و سلم نقل شده است که آن حضرت فرمود:
هر کس این دعا را در ماه رمضان بعد از هر نماز واجب بخواند، حق تعالی گناهان او را تا روز قیامت بیامرزد.[2]
نکتة جالب و قابل توجه، این که با دقت و تأمل در بسیاری از روایات عصر ظهور متوجه خواهیم شد تمام این خواست ها و آرمان های والای انسانی و اهداف متعالی در این دعا، در دولت کریمة «قائم آل محمد علیه السلام » و آن عدل منتظر عجل الله تعالی فرجه الشریف تحقق خواهد یافت و جلوة تام و تمام هر چه در این دعای شریف آمده است ، در دولت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف جلوه گر خواهد شد؛ لذا مهمانان خدا در این موسم سرسبزی و خرمی دل ها، با زمزمة این دعا ظهور آن حجت خدا و خاتم اوصیاء عجل الله تعالی فرجه الشریف را از معبود خویش می طلبند. در این نوشتار، فرازهایی از این دعای شریف را با استناد به روایات و احادیث معصومان علیهم السلام تبیین می کنیم:
در اولین فراز این دعای شریف، از خداوند متعال می خواهیم: «خدایا! بر اهل قبور، نشاط و سرور عطا کن».
در کدامین روز، اهل قبور و مردگان، شادمان و مسرور خواهند شد و فرح و شادمانی به درون قبرها نیز نفوذ خواهد کرد؟
پاسخ، این است که این زمان، زمانی نخواهد بود، مگر آن هنگام که مهدی منتظر علیه السلام پرده از رخ بگشاید و با ظهورش همگان را- حتی مردگان داخل قبر را- شادمان کند.
امام صادق علیه السلام دربارة شادی و سرور مؤمنانی که سال های زیادی انتظار ظهور قائم را کشیده و از دنیا رفتند، می فرماید:
گویا می بینم قائم را بر پشت کوفه؛ در حالی که زره رسول الله صل الله علیه و آله و سلم را پوشیده... و در آن حال، هیچ مؤمنی در قبر نمی ماند مگر این که شادی و سرور در قبر او داخل می شود و این، در حالی است که آن ها در قبرها به دیدار هم می شتابند و قیام آن حضرت را به یکدیگر مژده می دهند. » [3]
آری در آن زمان است که در تمام عوالم- از فرشیان تا عرشیان و از پرندگان آسمانی تا ماهیانِ پهلو گرفته در قعر دریاها، از دل های خستة مظلومان بی پناه تا قبر منتظران چشم به راه- شادی و سرور بر پا خواهد شد.
در دومین فراز از این دعای شریف، از پروردگار عالمیان، این گونه می خواهیم: «خدایا! هر فقیر را بی نیاز کن».
ریشه کن شدن فقر و برپایی رفاه اقتصادی و رفع همه نیازها جز در سایة اکسیر عدالت ممکن نخواهد بود و با اجرای اصل عدالت اجتماعی و برپایی قسط قرآنی این مهم، امکان پذیر خواهد بود. فقر، میوة فاسد درخت بی عدالتی است و آن گاه که عدالت بر جامعه حاکم شود، فقر معنایی نخواهد داشت؛ همان طور که امام صادق علیه السلام دراین زمینه می فرماید:
... إِنَّ النَّاسَ یَسْتَغْنُونَ إِذَا عُدِلَ بَیْنَهُم ... ؛[4] مردمان بی نیاز می شوند آن گاه که عدالت، بینشان حکمفرما باشد.
روی همین اصل، در دولت عدل مهدوی، فقر ریشه کن خواهد شد و بی نیازی تمام جامعه را فرا خواهد گرفت و خداوند برکاتش را بر مردم فرو خواهد فرستاد.
پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در این باره می فرماید:
در زمان مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ... مال همی خرمن شود هرکس نزد مهدی آید و بگوید: «به من مالی ده «مهدی بی درنگ بگوید: «بگیر».[5]
قطعاً تمام این بخشش های حضرت، نتیجة مساوات و عدلی است که او برقرار خواهد کرد و در نهایت، منجر به رفع فقر و بی نیازی در جامعه می شود.
«خدایا! هر گرسنه را سیر کن»
اگر او بیاید، گرسنگان، طعم تلخ گرسنگی را فراموش خواهند کرد و بینوایان، به نوایی می رسند و طعم غذا را به آنان می چشاند. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:
یلعق المساکین الزّبد...؛[6]
به بینوایان، طعم کره را می چشاند.
در عصری که ثروت، از دست طبقة خاص (ثروت اندوزان و غارتگران اموال عمومی) خارج شود و ثروت های جامعه در مسیر نیازهای عمومی آن مصرف شود، آیا می توان تصور کرد فردی گرسنه بماند؟ اگر جامعه به این مرحله از عدالت و کمال برسد، قطعاً نه گرسنه ای خواهد ماند، نه یک فرد نیازمند به صدقات.
خدایا برهنگان را بپوشان.
در دولتی کریمانه که رهبری بخشنده چون مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف داشته باشد، برهنگی از دامان جامعه رخت خواهد بست؛ زیرا:
مهدی، بخشنده ای است که مال را به وفور می بخشد.
یکون عطاؤه هنیئاً؛[8] عطایش گوارا می باشد.
«خداوندا! دین هر مدیونی را ادا کن».
او قرض مقروضان را ادا خواهد نمود و دین همة بدهکاران را ادا خواهد کرد. آن روز که او بیاید، بدهکاری نمی ماند مگر این که آن حضرت بدهی او را پرداخت می کتد تا آن جا که حتی اگر کسی کشته شود نیز بدهی اش را پرداخت خواهد کرد. امیر مؤمنان، علی علیه السلام در این باره می فرماید:
]در آن روز[ بدهکاری نمی ماند، مگر این که بدهی او پرداخت شود ]به وسیله حضرت[ مظلمه و حقی بر گردن کسی نمی ماند، جز این که به صاحب حق باز گردانده می شود. کسی کشته نمی شود، مگر این که دیة او را می پردازد و هیچ کسی به قتل نمی رسد، مگر این که بدهی های او را می پردازد و خانواده اش را چون دیگر افراد اداره می کند ] و نام خانواده اش را در بخش عطایا مقرر می نماید.[
«خدایا! هر گرفتاری را گشایش عطا کن»
او است که با عنایت خداوند قادر متعال، غم و اندوه را از دل های شیعیان رفع، و بلایا و گرفتاری ها را از جامعه- خصوصاً شیعیانش- دفع می کند. پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم در این زمینه می فرماید:
خداوند، به وسیله مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از امت رفع گرفتاری می کند.
و در حدیث دیگری از آن حضرت نقل شده است:
به دست او ]مهدی[ خداوند، روزگار آزمندی و سختی و فشار را به سر می آورد.[10]
امام صادق علیه السلام نیز در این بارة می فرماید:
او برطرف کنندة رنج ها و اندوه ها از شیعیان است، بعد از اندوهی سخت و بلایی طولانی و ستمی جانکاه. خوشا به حال آنان که آن زمان را درک کنند! [11]
خود آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرماید:
انا خاتم الاوصیاء و بی یدفع الله عن اهلی و شیعتی؛[12] من خاتم اوصیا هستم. خداوند، به وسیلة من، بلاها و گرفتاری ها را از خاندان و شیعیانم دفع می کند.
«خدایا! همة اسیران را آزاد فرما»
او است عدل منتظر که همة اسیران در بند، به دست او از قید اسارت آزاد می شوند و از همة گرفتاران، رفع گرفتاری می شود و هر تبعیدی و اسیر دور از وطن و خانواده، به آغوش میهن خویش و کانون گرم خانواده اش باز می گردد و حلاوت زندگی در پرتو عدل را در می یابد.
رسول گرامی اسلام صل الله علیه و آله و سلم از این مطلب خبر داده و فرمود:
خداوند، مردی از بهترین فرزندان و پاک ترین عترت من بر می انگیزد که سراپا عدل و برکت و پاکی است که... به وسیلة او همة اسیران اسلامی را هر کجا باشند، آزاد می سازد.[13]
«خداوندا! همة مفاسد امور مسلمین را اصلاح فرما».
با دست الهی آن مصلح کل، هر فساد و مفسدی از جامعه ریشه کن و بساط ظلم و ستم و بی عدالتی از جامعه برچیده خواهد شد. خداوند، به وسیلة او آتش فتنه ها را خاموش و عدالت و امنیت را بر تمام دنیا حاکم خواهد کرد. پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلممی فرماید:
لیصلح الأمة بعد فسادها؛[14]
خداوند، ]به وسیلة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف [ این امت را پس از آن که تباه شده اند، اصلاح می کند.
«خداوندا! به همه بیماران شفا عنایت کن»
چون در روزگار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف رشد علمی و فرهنگی در جامعه به اوج و تکامل می رسد و بهداشت و درمان در حد مطلوب آن وجود دارد، بیماری ها کاهش یافته و تعداد اندکی از مردم به بیماری دچار می شوند. افزون بر این که بسیاری از بیماران غیرقابل درمان با مدد الهی به دست آن حضرت بهبود می یابند؛ پس به جرأت می توان گفت در حکومت اوست که همة بیماران بهبود می یابند. امام حسین علیه السلام در این باره می فرماید:
و لایبقی علی وجه الأرض أعمی ولا مقعد ولا مبتلی الّا کشف الله عنه بلاءه بنا؛[15]
هیچ نابینا، زمین گیر و دردمندی بر روی زمین نمی ماند، مگر آن که خداوند، درد او را به وسیلة ما برطرف می سازد.
«خدایا! بد حالی ما را به نیکویی حال خودت تغییر ده»
چه روزی بدحالی ها به خوشحالی تبدیل خواهد شد؟ این سؤالی است که بسیاری از افراد، دنبال پاسخ آن هستند؛ ولی با رجوع به فطرت خدایی انسان، به این پاسخ خواهیم رسید. آن روزی بد حالی ها به خوشحالی مبدّل خواهد شد که ظلم و ستم، حرص و طمع، بغض و کینه از جامعه رخت بر بندد و اختلافات مرتفع شود؛ روزی که استبداد و استعمار ریشه کن شود؛ روزی که فقر و فساد و بی عدالتی از دامن جامعه زدوده شود؛ روزی که عدل و داد سراسر جهان را فراگیرد؛ روزی که صفا و صمیمیت و امنیت و آرامش بر جامعه حاکم شود؛ روزی که ندای توحید، همة جهان را فراگیرد و روزی که حقوق انسان ها محترم شمرد شود؛ روزی که انسان ها در پرتو تربیت الهی به مرحله رشد و کمال و فرزانگی علمی و اخلاقی برسند و ... همة این موارد و اصلاً تمام فضائل و کمالات، در دولت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف تجلی عینی پیدا خواهد کرد.
«خداوندا! تو بر هر چیز توانایی».
در آخرین فراز این دعای شریف، میهمانان خدا با اعتراف به قدرت لایزال الهی می گویند: «تو بر هر امر، قادر و توانایی» و ظهور موفور السرور آخرین حجت الهی، یوسف زهرا علیها السلام نیز به دست تو است.
مولود خجستة نیمة این ماه مبارک، امام حسن مجتبی علیه السلام نیز می فرماید:
پس خداوند با قدرت خود، او را در صورت جوانی که کمتر از چهل سال دارد، ظاهر می سازد، تا بدانند که خداوند بر هر کاری توانا است.[16]
آری؛ کنار رفتن پردة غیبت و ظاهرشدن آخرین ذخیرة الهی و آخرین خورشید عالمتاب آسمان ولایت و امامت به اذن و ارادة او است.[17] دعاهای ما نیز بی تأثیر نبوده و نیست؛ همان طور که خود آن وجود نازنین ما را به دعا برای تعجیل فرجش امر کرده است:
برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید و خود حضرت نیز برای فرج دعا می کند.
محمد بن عثمان عمری، دومین سفیر آن حضرت نقل می کند:
آن حضرت را برای آخرین بار، در مکه کنار خانة خدا دیدم که دست به دعا برداشته و عرضه می دارد: «اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی ؛[19] بار خدایا! آنچه به من وعده کرده ای، انجام ده».
لذا بر دلدادگان آن مهر تابان و آن پیدای پنهان، لازم است در این ماه بزرگ و ماه قبول دعاها، همواره بر این دعای شریف «اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن... » اصرار بورزند و ظهور حضرتش را خالصانه از خداوند متعال بخواهند.
پی نوشت ها:
[1]. عیون اخبار الرضا علیه السلام ج 1، ص230.
[2]. بلدالامین، ص 222 ؛ مصباحکفعمی، فصل 45، ص 617 .
[3]. کمال الدین، ج 2، ص 653.
[4]. کافی، ج 3، ص 568.
[5]. بحارالانوار، ج 15، ص 88.
[6]. الامام المهدی، ص 271.
[7]. امام باقر علیه السلام ، روزگار رهایی، ج 2، ص 598.
[8]. پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم، بحارالانوار، ج51، ص 82.
[9]. بحارالانوار، ج 51، ص 75؛ غیبت طوسی، ص 114.
[10]. بحارالانوار، ج 51، ص 75.
[11]. روزگار رهایی، ج 1، ص 381.
[12]. بحارالانوار، ج 53، ص 181.
[13]. الملاحم و الفتن، ص 108 به نقل از روزگار رهایی، ج 2، ص 650.
[14]. بحارالانوار، ج51، ص 83.
[15]. بحارالانوار، ج 53، ص 62.
[16]. کمال الدین، ج 1، ص 582.
[17]. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرماید: «فلا ظهور الا بعد اذن الله؛ ظهوری نیست مگر بعد از اذن الهی» بحارالانوار، ج 52، ص 175.
[18]. بحارالانوار، ج 53، ص 177.
[19]. همان، ج 51، ص 351 و ج 52، ص 30.