4. مرگ اندیشی
«مرگ اندیشی» یکی از آموزه های ماه مبارک رمضان است که در دعاهای ماه مبارک مطرح شده است بی گمان یاد مرگ، به منزله آموزگاری بزرگ برای انسان هاست. شکی نیست که مرگ اندیشی و یاد قبر - این فرجام گریزناپذیر همه انسان ها - عاملی مهم برای تعدیل حرص و زیاده خواهی ها و کمک بزرگی برای رهایی از دل بستگی ها نسبت به جهان گذرای مادی و جاذبه های آن است. یاد مرگ، هشداری درباره «پایان پذیری فرصت ها»؛ «رنگ باختن لذت ها» و «افول آرزوها» است که می تواند با یادآوری «پایان پذیری لذت ها» مانع از ورود حسرت های آزار دهنده به دل، به گاه ناکامی ها شود و با گوشزد کردن «گذرا بودن دنیا و سختی های آن»، سطح تحمل انسان در برابر مشکلات زندگی را بالا ببرد و او را از ناامیدی به هنگام رو آوردن مشکلات باز دارد. اسکات پک می نویسد:
«اگر با علم به اینکه مرگ، همیشه با ما همراه است و روی شانه ما حرکت می کند زندگی کنیم، هر چند باز هم از این رفیق همراه می ترسیم، اما همواره مشاور عاقل را همراه خود داریم و با کمک این مشاور، دائماً می دانیم که مدت زندگی و محبت ورزیدن به انسان ها محدود است، و لذا باید همیشه حداکثر استفاده را از این فرصت زندگی و زمانی که در اختیار داریم بکنیم، اما اگر نخواهیم به طور کامل با حضور دهشتناک مرگ رو به رو شویم، خود را از مشاوره او محروم کرده ایم و احتمالاً نمی توانیم به روشنی زندگی کنیم». (1)
به جز مرگ در گوش جانت که خواند
که بگذر از این منزل کاروانی
به جز مرگ با جان عقلت که گوید
که تو میزبان نیستی، مهیمانی
به جز مرگ اندر حمایت، که گیرد
از این شوخ چشمان آخر زمانی
اگر مرگ نبود، که بازت رهاند
ز درس گرانان و درس گرانی
گر افسرده کرده است درس حروفت
تَفِ مرگ در جانت آرد روانی
تو بی مرگ هرگز نجاتی نیابی
ز ننگ لقب های اینی و آنی (2)
سنایی در بیت آخر اشاره کرده است که مرگ، اثر گذارترین شیوه برای رهایی از ننگ شهرت طلبی و دوستی نام آور است؛ زیرا با مرگ، به زودی آدمی به فراموشخانه می رود و نام او از لب ها و یاد او از دل ها پاک می شود و در اندک زمانی، حتی آثار او نیز از سطح این جهان خاکی برچیده خواهد شد. امام سجاد (علیه السلام) در دعای ابوحمزه ثمالی، بارها از مرگ و جهان قبر یاد و از شرایط دشوار جهان قبر، به پیشگاه خدا شِکوه می کند. در بخشی از این دعا می خوانیم: «خدایا، چه کسی بدحال تر از من خواهد بود، اگر با چنین حالی به قبر منتقل شوم، در حالی که چیزی برای آن، تدارک ندیده، آن را با عمل صالح، فرش نکرده ام».
5. دعا برای دیگران
از فرازهایی از دعاهای ماه مبارک رمضان می آموزیم که به یاد دیگران باشیم و برای آنها دعا کنیم. دعا برای دیگران تمرینی است عملی برای ورزیدگی در خیرخواهی نسبت به دیگران و رهایی از دام بخل و درآمدن از حصار تنگ نظری و خودگرایی. دعا برای دیگران، هموار ساختن راه، برای دست یابی به یکی از مهم ترین اصول حقوق بشر؛ یعنی «آنچه از خوبی ها که برای خود خواستن، برای دیگران هم خواستن» است و موجب می شود این باور شکل بگیرد که «خوشبختی انسان، در گروی خوشبختی دیگران است.» بنابراین، پس برای تحقق چنین مدینه فاضله ای، باید قدم نخست را برداشت و نخستین ساز و کار را عملی کرد و آن چیزی نیست، جز دعا برای دیگران. در حدیثی از امام باقر (علیه السلام) می خوانیم: «دعایی که بیشتر در معرض اجابت است و زودتر مستجاب می شود، دعا کردن برای برادران دینی در غیاب آنهاست.» (3)
نمونه ای از دعا برای دیگران- که از ادعیه ماه مبارک رمضان می آموزیم- دعایی است که مستحب است، پس از هر نماز واجب در این ماه خوانده شود: و: «اللهم اغنِ کلَّ فقیرٍ؛ اللهم اشبع کلِّ جائعٍ؛ اللهم اکسُ کلَّ عریانٍ؛ اللهم اقضِ دینَ کلِّ مدین؛ اللهم فرَّج عن کلِّ مکروبٍ؛ اللهم فُکَّ کلَّ اسیر؛ اللهم اشفِ کُلَّ مریض؛ خدایا، همه فقیران را بی نیاز فرما! خدایا، تمامی گرسنگان را سیر کن! خدایا، همه برهنگان را بپوشان! خدایا، دین [بدهی] همه بدهکاران را ادا فرما! خدایا، هر گرفتاری را شاد کن! خدایا، همه اسیران را آزاد کن! خدایا، تمامی بیماران را شفا بخش».
از یاد نبریم که حکمت اصلی سفارش اسلام به «دعا برای دیگران»، باید دغدغه ذهنی نسبت به انسان ها و شکل دهی احساس مسئولیت درباره دیگران و در پی آن، اقدام عملی برای اجابت این دعاها از سوی خود دعا کننده جست و جو کرد.
اسماء همسر جعفر طیار نقل می کند: «در لحظه های پایانی زندگانی حضرت زهرا (سلام الله علیها) متوجه آن بانوی بزرگ جهان هستی بودم. نخست غسل کرد و لباس ها را عوض کرد و در خانه مشغول راز و نیاز شد. جلو رفتم. ایشان را دیدم که رو به قبله نشسته و دست ها را به سوی آسمان برآورده و این گونه برای دیگران دعا می کند: «ای پروردگار بزرگ، به حق پیامبرانی که آن را برگزیده ای و به گریه های فرزندانم در فراق من، از تو می خواهم که از گناه کاران شیعیان من و شیعیان فرزندان من درگذری.» (4)
6. توجه به همسایگان
یکی از درس هایی که آموزه های ماه مبارک رمضان به ما یاد می دهد، همسایه داری و توجه به همسایگان است. چنان که می دانیم، در زندگی اجتماعی، از هم جواری با همسایه، گریزی نیست و صرف هم جواری نیز حقوقی دو سویه ایجاد خواهد کرد. در حقیقت، توصیه های فراوان اسلام به حُسن هم جواری و رعایت حقوق همسایه، افزون بر آنکه به شکل دهی رفتار درست با همسایه می انجامد، در گوارا شدن زندگی اجتماعی نیز اثرگذار است؛ زیرا رفتار درست و اخلاقی با همسایه - در عین حال که به دلیل «فعلی اخلاقی بودن»، سبب تعالی روحی ماست - به علت جلب رضایت همسایه، رفتار درست و صمیمی او با ما را نیز در پی دارد و همین مسئله، سبب گوارا شدن زندگی در کنار این همسایگان خواهد شد. از این رهگذر، همسایه داری و اکرام همسایه و چشم پوشی از لغزش های احتمالی او، مایه ثمره های دنیایی و موجب پاداش های معنوی برای ما می شود. کاتسینگر می نویسد:
مسیح (علیه السلام) می فرمود: «دوست داشتن خدا با همگی وجودمان، اولین و بزرگ ترین فرمان اوست؛ چه تنها چیزی است که به فرمان دوم او، یعنی اینکه ما همسایه مان را مثل خود دوست بداریم، معنا و ارزش می دهد.» احسان در حقیقت خود، این است که خدا را بیش از خودمان و همسایه مان را به قدر خودمان دوست بداریم.» (5)
از جمله دعاهایی که به ما درس همسایه داری و دوستی با همسایگان را می آموزد، دعایی است که امام سجاد (علیه السلام) آن گاه که ماه مبارک رمضان فرا می رسید، می خواندند. آن دعا این است:
«اللهمَّ وفقنا فیه ان نتعاهَدَ جیرانا بالافضالِ و العطیَّهِ؛ خدایا ما را موفق بدار که در این ماه، با فضل و عطا بخشی، با همسایگانمان رابطه دوستی برقرار کنیم». (6)
حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «خدا را خدا را درباره همسایگانتان که آنان سفارش شده پیامبر شمایند. آن حضرت، پیوسته درباره همسایگان سفارش می کرد، چندان که گمان بردیم، آنها را ارث بر، قرار خواهد داد». (7)
از یاد نبریم چه بسا برای آدمی، حوادث و مشکلاتی پیش می آید و نیازمند کمک دیگران می شود که در چنین احوالی، همسایگان، بیش از دیگران و پیش از دیگران می توانند به کمک او بشتابند. بدیهی است این فریاد رسی به هنگام همسایگان، در گروی رفتار نیک و شایسته با آنها در روزهای هم جواری با آنهاست. در حقیقت، ضرب المثل معروف «همسایه از همسایه ارث می برد»، افزون بر آنکه همسایه ها را مدیون همدیگر و وام دار یکدیگر معرفی می کند، آنها را در حلقه بستگان و فامیل ها قرار می دهد و آنان را به منزله یکی از اعضای فامیل انسان، به ما میشناساند.
7. نفاق ستیزی
یکی از ناهنجاری های بزرگ اخلاقی، رفتار نفاق آلود و دورویی در برخورد با دیگران است. نفاق به بازی گرفتن احساسات پاک مردم و تمسخر عملی آنان است. نفاق، نشانه زبونی و ترس انسان دورو است و از چند پارگی شخصیت انسان و تضاد روحی او حکایت می کند. به تعبیر استاد شهید مرتضی مطهری: «اساساً نفاق یعنی دورویی؛ و اختلاف و تضاد ظاهر با باطن، به این معنی که ظاهر موافق و باطن مخالف، و به اعتباری، ظاهر مسلمان و باطن کافر و به اعتباری، خوش ظاهر و بد باطن و به اعتباری دو چهره و دودوزه باز. نفاق از مقوله دروغ است». (8)
«منافقان و اهل باطل، نورشان نور موقت است و به زودی آن را از دست خواهند داد و پیرامونشان تاریک خواهد شد. و این نورها دو گونه است: یکی نورهایی که خودشان به دست خود و با تدبیر خود به وجود می آورند و مدتی هم گرد آن هستند (یعنی نور نقشه ها)، و دیگری نوری که در خلقت، نه برای آنها که برای هدف دیگری به وجود می آید، و اینها از جریان هایی که خود به وجود نیاورده اند می خواهند، استفاده کنند». (9)
در اعمال سحرهای ماه مبارک رمضان می خوانیم: «اللهم طهِّر قلبیِ مَن النفاق؛ خدایا قلب مرا از نفاق و دورویی پاکیزه بدار».
در دعای ابوحمزه ثمالی از خداوند می خواهیم: «و ابرِء قلبی من النفاق؛ و قلب مرا از نفاق، دور بدار».
نکته ای که درباره منافق در خور توجه است، روان شناسی اوست. بر اساس روایتی از حضرت علی (علیه السلام)، نفاق از زبونی و خواری شخص خبر می دهد. چنانکه آن حضرت در این باره می فرماید: «نفاق المرءِ ذلَّهٌ؛ دورویی شخص، خواری و زبونی است». (10)
کمال الدین میثم بحرانی در شرح این حدیث شریف می نویسد:
«از آنجا که شخص منافق و دورو، از باوری به باور دیگر خارج می شود و وارد حالتی می گردد که ورود در آن، روا نیست، خود دلیل بر آن است که نفس او در برابر چیزهای خیالی که بر آن وارد می شود و پاسخ دادن به وسوسه های شیطان، شکست خورده است. بلکه او در برابر هر چه از این امور که برنفس او وارد می شود، مقهور است. پس سبب می شود که در اعتقادات مخالف هم تردید کند، و در نتیجه یک بار از این عقیده و بار دیگر از عقیده دیگری پیروی کند و این است معنای خواری و پستی و زبونی». (11)
بنابراین، ماه مبارک رمضان با ادعیه شفابخشش به ما می آموزد که چگونه با روی آوردن به یک رنگی به شخصیت خود اصالت ببخشیم و خود را از در آویختن به دامان شخصیت ساختگی که بر شن زار نفاق و دورویی بنا می شود، ایمن بداریم.
8. فسادستیزی
در دعایی از ماه مبارک رمضان که مستحب است پس از هر نماز واجب خوانده شود، می خوانیم: «اللهُّمَ اصلح کلَّ فاسدٍ من امور المسلمین؛ خدایا هر امر فاسدی از امور مسلمین را اصلاح فرما».
آموزهای که این دعا برای ما دارد، ناخرسندی از وجود فساد در جامعه اسلامی و درخواست رفع هر فسادی از اجتماع مسلمانان، از خداوند است. قرآن کریم به دو مصداق از فساد اشاره می کند که «کفرورزی» و مانع تراشی بر سر راه بندگانی که راه خدا را می پیمایند» است کیفر مفسدان را عذاب متراکم اعلان فرموده، در این باره می فرماید: «الذین کفروا و صدوا عن سبیل الله زدناهم عذاباً فوق العذاب بما کانو یفسدونَ؛ کسانی که کفر ورزیدند و [خلق] را از راه خدا باز داشتند، به سبب فسادی که می کنند، عذاب بر عذابشان بیفزاییم». (نحل: 88)
نکته مهم درباره آموزه ماه مبارک رمضان در زمینه مبارزه با فساد، این است که فساد، مانع اصلی بر سر راه فضیلتها و پاکی هاست و همانند علف هرز که چون در مزرعه ای بروید یا محصول آن را به باد فنا می دهد یا حجم آن را به کمترین اندازه می رساند، رواج فساد نیز پاکی ها و فضیلت ها را به باد فنا می دهد و مانع از رویش و شکوفایی آنها می شود.
بر اساس این آموزه از ادعیه ماه مبارک رمضان، از اولویت های کارهای فرهنگی، فساد ستیزی و مبارزه با فساد است؛ زیرا نخست باید سرزمین جامعه اسلامی را از علف های هرز ناپاکی ها و فساد پیراست و آن گاه بذر پاکی ها را در آن افکند و به ثمره آن امیدوار بود.
مولوی، در داستانی زیبا در مثنوی می گوید: مردی انبار گندم داشت و چون هر روز به آن نگاه می کرد، می دید مرتب، از آن کاسته می شود. او از این امر شگفت زده شد. می دید با آنکه روزانه، بر گندم خویش می افزاید، نه تنها افزایش پیدا نمی کند، که همواره رو به کاهش می رود. تا آنکه روزی ماجرا را با شخصی با تجربه کار آزموده در میان می گذارد و آن شخص، دلیل کاهش گندم را وجود موش دزد در انبار او اعلام می داند و به او چنین توصیه می کند:
اول ای جان دفع شر موش کن
وانگه اندر جمع گندم کوش کن (13)
آن گاه مولوی در این باره چنین نتیجه می گیرد:
ما در این انبار گندم می کنیم
گندم جمع آمده گم می کنیم
می نیندیشیم آخر ما به هوش
کاین خلل در گندم ست از مکر موش
موش تا انبار ما حفره زده ست
ز آفتش انبار ما ویران شده ست
اول ای جان دفع شرّ موش کن
وانگه اندر جمع گندم کوش کن (13)
9. انتظار فرج و آرزوی دولت کریمه
انتظار ظهور، از خوش بینی به آینده، امید، کمال طلبی و ستم ستیزی منتظر خبر می دهد و پویا و بلند همتی او را به تصویر می کشد. کسی که در سر، سودای «تغییر وضع موجود به وضع مطلوب» را دارد، هیچ گاه از تباهی استعدادهای مادی و معنوی انسان ها در عصر غیبت، خرسند نیست و تعبیر رؤیاهای خویش را تنها در عصر ظهور و روزگاران دولت کریم جست وجو می کند.
«یکی از فقرات دعای افتتاح که بر آن بسیار تأکید شده، درباره اظهار علاقه نسبت به دولت اسلامی است که در پرتو ظهور حضرت ولیّ عصر (عج) برقرار خواهد شد. در ضمن جملات این فقره از دعا، هدف حکومت اسلامی و وظیفه ما نسبت به آن نیز بیان شده است. خوش بختانه همه ما مشمول این نعمت بزرگی الهی هستیم که معرفت حضرت ولی عصر (عج) و انتظار ظهور او به ما ارزانی گردیده است. اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (عج) از معتقدات مشترک بین تمام فرقه های اسلام، اعم از شیعه و سنی است. حتی در غیر مسلمان ها نیز به نوعی مسئله انتظار فرج و ظهور مصلح، مطرح است. (14) البته ما در مقام منتظر باید از هر نظر خود را بسازیم؛ از هواهای نفسانی دوری گزینیم و خود را آماده پذیرش او و انقلاب و قیام ایشان کنیم. بر این اساس، انتظار زمانی ارزشمند است که واقعاً به امام عصر (عج) علاقه مند باشیم و خواستار ظهور آن حضرت باشیم تا اسلام و مسلمانان را عزت ببخشد و احکام الهی را زنده کند و از اینکه احکام خدا در سراسر جهان، معطل مانده است، ناراحت باشیم. (15)
بازتاب آرزوی تحقق دولت کریمه و درس انتظار، این گونه در دعای افتتاح، بازتاب یافته است:
اللهم انا نرغبُ الیک فی دولهٍ کریمهٍ، تعِزُّ بها الاسلام و اهَلَهُ، و تذلُّ بها النفاق و اهله، و تجعلنا فیها من الدعاةِ الی طاعتِکَ، و القادهِ الی سبیلکَ، و ترزقنا بها کرامَهَ الدنیا و الاخرةِ.
خدایا ما به تو درباره تحقق دولت کریمه ای اشتیاق داریم که با آن، اسلام و اهلش را عزت بخشی و نفاق و اهل آن را خواری بخشی؛ و ما را در آیات دولت کریم از دعوت کنندگان به طاعتت و از پیشوایان راهت قرار دهی؛ و به ما در آن دولت، کرامت دنیا و آخرت روزی فرمایی.
هر که بهر تو انتظار کند
بخت و اقبال را شکار کند
بهر باران چون کشت منتظر است
سینه را سبز و لاله زار کند
بهر خورشید کان چو منتظر است
سنگ را لعل آبدار کند
آهنی کانتظار، صیقل کرد
روی را صاف و بی غبار کند
انتظار نثار بحر کرم
سینه را دُرج دُر، چو نار کند
بی کنار است فضل منتظرش
رانده را لایق کنار کند
تا قیامت تمام هم نشود
شرح آن کانتظار یار کند (16)
پینوشتها:
1. اسکات پک، عشق، راه کم گذر، ترجمه: مهدی مجردزاده کرمانی، صص 134 و 135.
2. حکیم سنایی غزنوی، دیوان، به اهتمام، مدرس رضوی رضوی، ص 677.
3. شیخ کلینی، اصول کافی، ج 6، ص 124.
4. همان.
5-جیمز. اس. کاتسینگر، تفرج در باغ حکمت، ترجمه: سید محمد حسین صالحی، ص 147.
6- صحیفه سجادیه، دعای چهل و سوم.
7- نهج البلاغه، نامه 47.
8- یادداشت های استاد مطهری، ج 7، ص 259.
9- همان، ص 239.
10. کمال الدین میثم بحرانی، شرح صد کلمه، ترجمه، عبدالعلی صاحبی، ص 163.
11- یادداشت های استاد مطهری، ص 239.
12- همان، ج 7، ص 260.
13- مولوی، مثنوی معنوی، تصحیح: نیکلسون، دفتر اول، بیت های 375-380.
14- محمدتقی مصباح یزدی، بر درگاه دوست، صص 139 و 140.
15- همان، ص 148.
16- کلیات شمس تبریزی، ص 298، غزل 985