در فضیلت احیاى شب قدر همین بس که در روایت آمده:
کانَ ابُو عَبْدِاللَّهِ علیه السلام مَریضاً مُدْنِفَاً فَامَرَ فَاخْرِجَ الى مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه و آله فَکانَ فِیهِ حَتَّى اصْبَحَ لَیْلَةَ ثَلاثٍ وَ عِشْرینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ. «1»
امام صادق علیه السلام در مرض مشرف به موت، امر فرمود در شب بیست و سوم او را به مسجد پیامبر ببرند، تمام شب را در مسجد بود تا صبح روز بیست و سوم رسید.
زراره مىگوید: حضرت صادق علیه السلام فرمود: در شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم قرآن را برگیر و باز کن و روبهروى خود قرار ده و بگو:
الَّلهُمَّ انّى اسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ، وَ ما فِیهِ وَ فیهِ اسْمُکَ الاْکْبَرُ وَ اسْماؤُکَ الْحُسْنى وَ ما یُخافُ وَ یُرْجى انْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ.
خدایا از تو درخواست مىکنم به حق کتاب نازل شدهات و آنچه در آن است، و در آن است نام بزرگترت، و نامهاى نیکوترت و آنچه بیمانگیز است و امیدبخش. اینکه مرا از آزادشدگان از آتش دوزخ قرار دهى.
و هر چه مىخواهى از خدا بخواه. «2»
امام صادق علیه السلام درباره احیاداران شب بیست و سوم فرمود:
خوشا به حال راکعان و ساجدان آن شب، و آنان که خطاهاى گذشته را در نظر مىگیرند و اشک مىریزند، من امید دارم که چنین افرادى از پیشگاه مقدس حق ناامید نشوند. «3» حضرت صادق علیه السلام از پدرانش از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت مىکند:
خداوند از میان روزها روز جمعه را، و از میان ماهها ماه رمضان، و از بین شبها شب قدر را انتخاب کرد. «4» رسول حق صلى الله علیه و آله فرمود:
هذا شَهْرُ رَمَضانَ شَهْرٌ مُبارَکٌ، افْتَرَضَ اللَّهُ صِیامَهُ، تُفْتَحُ فِیهِ ابْوابُ الْجِنانِ، وَ تُصَفَّدُ فیهِ الشَّیاطینُ، وَ فیهِ لَیْلَةٌ خَیْرٌ مِنْ الْفِ شَهْرٍ، فَمَنْ حُرِمَها حُرِمَ- یُرَدِّدُ ذلِکَ ثَلاثَ مَرّاتٍ. «5»
این است ماه رمضان، ماه مبارکى که خداوند روزه را در آن واجب فرموده، در این ماه درهاى بهشت باز است، و شیاطین در غل و زنجیرند، شب قدر که بهتر از هزار ماه است در این ماه مبارک قرار دارد، کسى که از آن محروم شود از برکات عظیمهاش محروم شده- این مسئله را حضرت سه بار فرموده است.
در باب اهمیّت شب قدر و اعمال و اذکار و اوراد وارده در آن، و کیفیّت شب زندهدارى در آن فضاى ملکوتى به جلد 94 «بحار الأنوار» و «زاد المعاد» و «مفاتیح الجنان» مراجعه نمایید.
تفسیر سوره قدر
در تفسیر فرات الکوفى، حدیثى متفاوت در شأن شب قدر نقل شده است:
امام صادق علیه السلام در تفسیر سوره قدر مىفرماید:
إِنَّآ أَنزَلْنهُ فِى لَیْلَةِ الْقَدْرِ
اللَّیْلَةُ فاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ، فَمَنْ عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِها فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّما سُمِّیَتْ فاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِها (اوْ مِنْ مَعْرِفَتِها) وَ قَوْلُهُ
وَ مَآ أَدْرَیکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ* لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مّنْ أَلْفِ شَهْرٍ
یَعْنى خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ مُؤْمِنٍ وَ هِىَ امُّ الْمُؤْمِنینَ.
تَنَزَّلُ الْمَلئِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا
وَ الْمَلائِکَةُ الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ یَمْلِکُونَ عِلْمَ آلِ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله وَ الرُّوْحُ الْقُدُسِ هِىَ فاطِمَةُ علیها السلام
بِإِذْنِ رَبّهِم مّن کُلّ أَمْرٍ* سَلمٌ هِىَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ
یَعْنى حَتَّى یَخْرُجَ الْقائِمُ علیه السلام. «6»
در آیه إِنَّآ أَنزَلْنهُ فِى لَیْلَةِ الْقَدْرِ مقصود از «لیلة» فاطمه علیها السلام است و منظور از «القدر» خداوند است، پس هر که حق فاطمه را بشناسد، شب قدر را درک کرده است و همانا او فاطمه نامیده شد چون مردم از کسب معرفت حقیقى او باز ماندهاند.
و گفته خداوند: وَ مَآ أَدْرَیکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ* لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مّنْ أَلْفِ شَهْرٍ مقصود این است که او بهتر از هزار مؤمن است که فاطمه مادر مؤمنان مىباشد.
و تَنَزَّلُ الْمَلئِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا «ملائکه» مؤمنان عالمى هستند که داراى دانش خاندان و اهل بیت نبوّتند. «روح» جان پاک و قدسى فاطمه علیها السلام است.
و بِإِذْنِ رَبّهِم مّن کُلّ أَمْرٍ* سَلمٌ هِىَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ یعنى تا هنگامى که حضرت حجت قائم آل محمد علیه السلام ظهور نماید.
و نیز فرمود:
بِإِذْنِ رَبّهِم مّن کُلّ أَمْرٍ
أَىْ بِکُلِّ أَمْرٍ إِلى مُحَمَّدٍ وَ عَلِىٍّ سَلامٌ. «7»
فرشتگان برنامه هر امرى و رخدادى را بر محمد صلى الله علیه و آله و على علیه السلام تسلیم مىکنند و در سلامت و رحمت، امور را تا دمیدن سحرگاهان؛ تقدیر و تحکیم مىنمایند.
مناسب با روایت فوق در تشریح محور بودن فاطمه و باب معراج وحى و نبوّت، حدیثى از عبداللّه بن عجلان سکونى است که مىگوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود:
خانه على و فاطمه از غرفههاى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله است و سقف خانه آنها عرش پروردگار، و در دل خانه آنها روزنهاى به عرش است که وحى فرشتگان از آنجا فرود مىآید. در شب و روز و در هر ساعت و پلک بر هم زدن، فوج فوج فرشتگان بدون وقفه فرود مىآیند و بالا مىروند. خداوند تبارک و تعالى آسمانها را براى ابراهیم گشود تا چشمش به عرش افتاد و قدرت نظر کردن او را افزون کرد. خداوند نیروى دید محمد و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را افزایش داده که عرش را در میان خانه خود مشاهده مىکردند؛ و براى آنها سقفى جز عرش نبود، و خانههاى آنها سقفش؛ عرش رحمان است و محل عروج دسته دسته بدون توقّف فرشتگان و روح مىباشد. هر یک از خانههاى اهل بیت علیهم السلام خانواده معراج ملائکه است. به دلیل آیه: تَنَزَّلُ الْمَلئِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبّهِم مّن کُلّ أَمْرٍ* سَلمٌ هِىَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ
گفتم: مّن کُلّ أَمْرٍ (از هر امرى) فرمود: به کل امر (براى همه امرى). گفتم:
اینگونه نازل شده فرمود: آرى. «8» لیلة القدر یک شب است. «ة» در «لیلة» دلالت بر وحدت مىکند و در طول هر سال یک شب است. سپس خداوند یک شب را از شبهاى ماه رمضان را بر شبهاى هزار ماه دیگر برترى داد و آن را شب قدر نامیده است.
شب در مسائل معنوى جایگاه ویژهاى دارد. پروردگار براى اهداى تورات، حضرت موسى علیه السلام را به مناجات شبانه فرا خواند.
قرآن، زمان مناسب براى استغفار و تهجّد را، هنگام سحرگاهان بر مىشمرد.
عروج پیامبر صلى الله علیه و آله به آسمان هنگام شب بوده است و پیامبر مأمور شد که مناجات و عبادتهاى شبانه داشته باشد. حتى خداوند چند بار به شب سوگند یاد کرده است.
از این رو بیشتر کرامات و ارتباطات و راز و نیاز مخلوقات با خالق خویش، شب هنگام است؛ زیرا در شب بیشتر مردم از امور دنیوى فراغت دارند، بیشتر به یاد پروردگارشان هستند. فضیلت عبادت و نیایش در آن، نیز از اعمال عبادى روز، افزونتر است.
رمز تقارن شب تقدر بشر با شب نزول قرآن، شاید این مطلب باشد که سرنوشت بشر وابسته به قرآن است. اگر اهل قرآن باشند نیکبخت و گرنه نگون بخت مىگردند.
ابوذر غفارى مىگوید: به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کردم؛ اى پیامبر خدا! آیا شب قدر همان شبى مىباشد که در عهد انبیا علیهم السلام نیز امر بر آنان نازل مىشده است و پس از رحلت آنان، امر در آن شب تعطیل شده است؟ حضرت فرمود:
خیر، شب قدر تا روز قیامت باقى است. «9» اصبغ بن نباته از حضرت على علیه السلام روایت نموده که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به من فرمود:
یا على! آیا میدانى معنى شب قدر چیست؟ عرض کردم: نه، اى رسول خدا! پس حضرت فرمود: خداوند تبارک و تعالى آنچه در آن شب، تقدیر و سرنوشتِ انسان تا روز قیامت خواهد بود، تحکیم و اندازهگیرى نموده است و در آنچه خداى عز و جل به ولایت تو و ولایت امامان از نسل تو تا روز قیامت، فرمان داده است. «10» بیان حقیقت باطنیّه شب قدر در الفاظ و جملات نمىگنجد؛ همانگونه که تحدید به زمان و مکان و عدد در حدّ اشاره، براى درک محدود انسان است.
لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مّنْ أَلْفِ شَهْرٍ شب قدرى که برتر و بهتر از هزار ماه است. با اینکه شب قدر در هر سال یک مرتبه است و هزار ماه هشتاد و چهار سال مىشود.
خداوند نفرمود: شب قدر بهتر از هشتاد و چهار سال است؛ نکتهاش این است:
مقصود حق، تحدید به حدّ معیّنى نیست و فضیلت شب قدر از ابتدا تا انتهاى این جهان از همه اوقات دیگر بیشتر است. ولى چون هزار، عدد کاملى است کنایه از کلّ روزهاست.
بنابراین هزار، عدد کاملى است و تنها رمزى است که اگر تا آخر جهان، عمر و زندگى انسان بدون کسب کمالى معنوى سپرى شود هیچگونه ارزشى ندارد، چه رسد به اینکه آن عمر در راه ستم کردن به دیگران یا در مسیر شیطان باشد.
هزار ماه، کنایه از تمامى مخلوقات است و شب قدر اشاره به کاملترین و برترین موجودات، حضرت ختمى مرتبت صلى الله علیه و آله که در حقیقت مظهر لیلة القدر است و پس از ایشان اهل بیت معصومین علیهم السلام به ویژه حضرت بقیة اللّه الاعظم علیه السلام مىباشند.
خداوند هزار و یک اسم دارد که در شب قدر، همه آن اسماى اعظم الهى، در نبىّ گرامى صلى الله علیه و آله تجلّى کرده است.
شأن نزول سوره قدر
در داستان نزول سوره قدر آمده است:
امام حسن مجتبى علیه السلام از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل فرمود: پیغمبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله در خواب دید قوم بنى امیّه یکى پس از دیگرى بر بالاى منبر ایشان مىروند و خطبه مىخوانند. پس حضرت از این خواب دلتنگ و ناراحت شد. جبرئیل نزد ایشان رفت و تسلیت داد و سوره کوثر و سوره قدر را ابلاغ کرد.
سهل ساعدى مىگوید:
پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله در عالم خواب دید میمونها و بوزینههایى بر فراز منبرش بالا و پایین مىروند. آن حضرت از دیدن این خواب غمگین و ناراحت گردید، پس از این حکایت، هرگز کسى ایشان را خندان ندید تا رحلت فرمود.
قاسم بن فضل حرّانى مىگوید:
وقتى مدّت حکومت دودمان بنىامیه را برشمردیم هزار ماه بوده است. «11» امام صادق علیه السلام در این باره مىفرماید:
رسول خدا صلى الله علیه و آله در عالم خواب مشاهده نمود که بنىامیّه از منبرش بالا مىروند و مردم را از راه هدایت برمىگردانند. پس شب را اندوهگین به صبح رسانید.
جبرئیل علیه السلام بر او نازل شد و عرض کرد: اى رسول خدا صلى الله علیه و آله! چه شده تو را غمگین و افسرده مىبینم؟!
فرمود: اى جبرئیل! دیشب خواب دیدم که بنىامیّه از منبرم بالا مىروند و مردم را گمراه مىکنند.
جبرئیل عرض کرد: به آن خدایى که تو را بر حق به نبوّت مبعوث کرده است من اطلّاعى بر آن نداشتم سپس به آسمان عروج کرد و در مدّت کوتاهى با آیهاى از قرآن فرود آمد و آن آیه:
أَفَرَءَیْتَ إِن مَّتَّعْنهُمْ سِنِینَ* ثُمَّ جَآءَهُم مَّا کَانُواْ یُوعَدُونَ* مَآ أَغْنَى عَنْهُم مَّا کَانُواْ یُمَتَّعُونَ» «12»
پس خبر ده اگر ما آنان را سالیانى بهرهمندى و برخوردارى دهیم،* سپس آن عذابى که به آن تهدید مىشدند، به سراغشان آید.* آنچه را [چند سال] همواره از آن برخوردارى مىیافتند [عذاب را] از آنان دفع نخواهد کرد.
و همچنین آیه:
إِنَّآ أَنزَلْنهُ فِى لَیْلَةِ الْقَدْرِ* وَ مَآ أَدْرَیکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ* لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مّنْ أَلْفِ شَهْرٍ» «13»
ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.* تو چه مىدانى شب قدر چیست؟* شب قدر، بهتر از هزار ماه است.
و خداوند منّان شب قدر را براى پیامبرش بهتر از هزار ماه سلطنت بنىامیّه قرار داد. «14»
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- بحار الأنوار: 47/ 53، باب 4، حدیث 87؛ مستدرک الوسائل: 7/ 474، باب 23، حدیث 8692.
(2)- بحار الأنوار: 94/ 4، باب 53، حدیث 5؛ مستدرک الوسائل: 7/ 475، باب 23، حدیث 8695.
(3)- بحار الأنوار: 94/ 4، باب 53، ذیل حدیث 5.
(4)- بحار الأنوار: 94/ 7، باب 53، حدیث 9؛ مستدرک الوسائل: 6/ 63، باب 32، حدیث 8660.
(5)- بحار الأنوار: 93/ 366، باب 46، حدیث 41؛ الأمالى، شیخ مفید: 301، حدیث 1.
(6)- تفسیر فرات الکوفى: 581، حدیث 747؛ بحار الأنوار: 25/ 97، باب 3، حدیث 69.
(7)- تفسیر فرات الکوفى: 581، حدیث 746؛ بحار الأنوار: 36/ 145، باب 39، حدیث 116.
(8)- بحار الأنوار: 25/ 97، باب 3، حدیث 70؛ تأویل الآیات الظاهرة: 792.
(9)- بحار الأنوار: 25/ 97، باب 3، حدیث 71؛ تأویل الآیات الظاهرة: 792؛ تفسیر البرهان: 10/ 354، سوره قدر.
(10)- بحار الأنوار: 94/ 18، باب 53، حدیث 38؛ معانى الأخبار: 315، حدیث 1.
(11)- بحار الأنوار: 44/ 59، باب 19، حدیث 7؛ المناقب، ابن شهر آشوب: 4/ 36.
(12)- شعراء (26): 205- 207.
(13)- قدر (97): 1- 3.
(14)- الکافى: 4/ 159، حدیث 10؛ بحار الأنوار: 28/ 77، باب 2، حدیث 36