ساعتى به شهادت مانده، به قرآن، نماز، حج، ایتام، اصلاح ذات البین، جهاد و تقوا وصیت کرد، «1» بعد کار ابن ملجم را در وصیت خود گذاشت. «2» چه کسى این کار را در عالم کرده است که با فرق شکافته بگوید: با قاتلم این گونه برخورد کنید؟ یعنى او را به همه وصیتهاى خود وصل کرده است. وصیت او چه بود؟
حسن جان! اگر زنده ماندم که امر قاتل در اختیار خودم است و به شما ارتباطى ندارد. من مىدانم که با او چه کنم. على جان! نگفتى مىخواهى چه کنى، اما ما تو را مىشناسیم و مىدانیم که مىخواستى چه کار کنى. مىخواستى خوب شوى، کیسه پولى به او بدهى و او را آزاد کنى. این را ما مىدانیم.
اى انسان بىنظیر عالم! اى فرد! اى یگانه! خدا در ساختمان تو چه کرده است؟ گنجایشى به او داد که تمام ارزشهاى اخلاقى در او جمع باشد.
امیرالمؤمنین علیه السلام بر تمام هستى حکومتى دارد که آن حکومت بود و هست و خواهد بود. حکومتى نیز در گوشهاى از زمین بر مردم کوفه داشت. اما آن حکومتى که بر تمام مردم داشت، بسیار قوى بود، ولى همراه با عدالت.
در کوفه، در اوج قدرت، براى هدایت مردم سخنرانى مىکند، یکى از خوارج نهروان، از وسط جمعیت بلند شد و با عصبانیت گفت: «تَبّاً لَکَ یا عَلى» مرگ بر تو، چقدر هنرمندانه حرف مىزنى. چندین نفر آمدند زبانش را از دهانش بیرون بکشند، از روى منبر فرمود: مقصود او چه کسى بود؟ گفتند: على جان! تو. گفت:
پس چرا شما تکان مىخورید؟ شما براى چه تصمیم مىگیرید؟ آرام باشید، بگذارید بقیه سخنرانى را گوش بدهد، شاید بیدار شود. «3» حاکمى در این کره زمین با دشمنش این گونه رفتار مىکند؟ اگر کسى واقعا شیعه باشد، یعنى خدا و پیغمبر صلى الله علیه وآله به او شیعه بشود بگویند، به تمام مقدسات عالم، در قیامت اهل نجات است. اگر شیعیان با تمام گناهان، صدها بار دل على علیه السلام را سوزانده باشند، باز در قیامت به خدا مىگوید: اینها را به من واگذار کن تا با خود به بهشت ببرم. چه کسى اخلاق او را دارد؟
على علیه السلام ظرف توحید کیفى است. بیان توحید کیفى کار من نیست. ما فقط مىتوانیم توحید علمى را بیان کنیم و مقالات فلاسفه و حکما در باب توحید را شرح دهیم، ولى بیان توحید کیفى کار ما نیست.
على علیه السلام ظرف تمام حقایق نبوت، امامت، علم و اخلاق است و در این زمینه هیچ چیزى کم ندارد. این معمار اول على علیه السلام است.
على علیه السلام پروش یافته قرآن
معمار دومى که على علیه السلام را ساخت، قرآن بود. چه کسى مىداند قرآن چیست؟
از عالم ربانى، وجود مبارک علامه طباطبایى، «4» که سى سال زحمت کشید تا این تفسیر «المیزان» را نوشت، که حکماى شیعه مىگویند: صد سال دیگر معلوم مىشود که علامه در این تفسیر چه کرده است. در نوشتههاى شهید مطهرى نیز خواندهام که ایشان گفته است: صد سال دیگر باید بفهمند که علامه چه کار کرده است. من دو گوشه کوچک درباره عظمت قرآن براى شما ذکر کنم.
شخصى پرسید: این هزار و پانصد سال، شما مفسرین قرآن شیعه و سنى چقدر از قرآن را فهمیدهاید؟ ایشان فرمودند: تمام مفسرین شیعه و سنى اگر بخواهند تفسیرهایشان را جمع کنند و همه در یک صف بایستند، مىگویم: تا لب دریا آمدیم و از بیرون امواج را نگاه کردیم، موجها را نوشتیم و درون آن را نمىدانیم که چه خبر است.
این قرآن است. رسول خدا صلى الله علیه وآله مىفرمایند: در روز قیامت، وقتى پروردگار قرآن را در معرض دید اولین و آخرین قرار مىدهد:
«یَأتِى القُرآنُ یَوْمَ القِیامَهِ بِکْراً»
در قیامت تمام عالمیان مىبینند که این قرآن از نظر مفاهیم هنوز دست نخورده
است.
دریایى است که چیزى از درونش بیرون نیامده است. آن وقت کل این قرآن، على علیهالسلام را ساخته است. من دیگر نمىتوانم بهتر توضیح دهم. فقط بگویم: على علیه السلام
قرآن است و قرآن نیز على علیه السلام است. هیچ چیز از قرآن نیست که در على علیه السلام نباشد.
کدام قرآن؟ این قرآنى که روى کاغذها است؟ نه، آن قرآنى که به صورت کیفى در شب قدر نازل شده است:
«أَنزَلْنَهُ فِى لَیْلَهِ الْقَدْرِ» «5» آن قرآن درعلى علیهالسلام جلوه کرد وایشان را ساخت. نه این قرآن لفظى. لفظ قرآن که ما را مىسازد.
ساختمان وجود ما را قرآن لفظى ساخته است، مثلًا به ما گفته است: نماز بخوان، ما گفتیم: چشم، این نماز ما، معمارى قرآن بر وجود ما است. روزه، توبه، حج، خمس، زکات و اعمال صالح معمارى الفاظ قرآن بر ساختمان وجودى ما است، ولى على علیه السلام کیفیت را قرآن معمارى کرده است.
پیغمبر صلى الله علیه وآله سومین معمار وجود على علیه السلام
معمار و سازنده سوم این ساختمان، پیغمبر عظیم الشأن اسلام صلى الله علیه وآله است. اینجا جملهاى از خود على علیهالسلام بشنوید که مىفرمایند: پیغمبر صلىاللهعلیهوآله از نظر آداب انسانى ساخته خدا است و من ساخته شده پیغمبر صلى الله علیه وآله هستم.
پیغمبر صلى الله علیه وآله درباره امیرالمؤمنین علیه السلام جمله اى دارند که خیلى کوتاه است، اما حرف عجیب و نابى است که انسان را شگفت زده مىکند.
گوشهاى از آن جمله این است که: در قیامت اگر به من بگویند: یا رسول الله! در عمر خود چه کردى تا بتوان تمام درهاى بهشت را به رویت باز کرد، مىگویم: من على علیه السلام را ساختم. مىگویند کافى است، چون تو کار را تمام کردى. دیگر چیزى نمىخواهد بگویى.
ساختن على علیهالسلام هنر پیامبر صلى الله علیه وآله بوده است. اگر خدا مىخواست که على علیه السلام را در زمان حضرت ابراهیم علیهالسلام به دنیا مىآورد و به او مىگفت که او را بساز، حضرت ابراهیم علیه السلام مىتوانست کعبه بسازد، نه على علیه السلام را. حضرت ابراهیم علیه السلام باید محل
زاییده شدن على علیهالسلام را مىساخت. کار او ساختن على علیه السلام نبوده است.
ابن جنید بغدادى مىگوید: على جان! درباره تو چه بگوییم. دشمنان تو از شدت دشمنى، حتى بردن اسم تو را ممنوع کردند و دوستانت از ترس، حرف تو را نزدند. هر دو طرف تو را پنهان کردند، ولى تو از هر خورشیدى در این عالم فروزانتر هستى.
منشأ کون و مکان على است، على
مبدأ انس و جان على است، علی مظهر حق به عالم ملکوت
نور مطلق بدان على است، علی اسم اعظم، پدیده لوح و قلم
بر سر عرش، جان على است، علی یعنى اول ظهور ایزد پاک
به عیان و نهان على است، علی آسمانها که دور زمین گردید
بر یکى نقطه، آن على است، علی چون نبى میهمان یزدان شد
دید خوش میزبان على است، على «6»
پیامبر صلى الله علیه وآله در شب معراج سؤالى کرد: خدایا! بىواسطه با من حرف مىزدى، یا حرفها را به على علیه السلام مىگفتى و او به من مىگفت؟ فرمود: نه، حبیب من، چون محبوبترین خلق در قلب تو و نزد خودم على علیه السلام است، با صداى على علیه السلام با تو حرف زدم. «7»
کیستى اى که همه عالمى گر تو نبودى همه عالم نبود
در شب معراج که حق با على گفت سخن غیر تو محرم نبود «8»
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- بحار الأنوار: 75/ 99، باب 18؛ «وَصِیَّتُهُ علیهالسلام عِنْدَ الْوَفَاهِ- هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ عَلِىُّ بْنُ أَبِى طَالِبٍ- ثُمَّ إِنِّى أُوصِیکَ یَا حَسَنُ وَ جَمِیعَ وُلْدِی- وَ أَهْلَ بَیْتِى وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِى مِنَ الْمُومِنِینَ- بِتَقْوَى اللَّهِ رَبِّکُمْ- وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ- وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا- فَإِنِّى سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلىاللهعلیهوآله یَقُولُ- صَلَاحُ ذَاتِ الْبَیْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّهِ الصَّلَاهِ وَ الصَّوْمِ- وَ إِنَّ الْمُبِیرَهَ وَ هِىَ الْحَالِقَهُ لِلدِّینِ فَسَادُ ذَاتِ الْبَیْنِ وَ لا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ- انْظُرُوا ذَوِى أَرْحَامِکُمْ- فَصِلُوهُمْ یُهَوِّنُ اللَّهُ عَلَیْکُمُ الْحِسَابَ- اللَّهَ اللَّهَ فِى الْأَیْتَامِ لَا یَضِیعُوا بِحَضْرَتِکُمْ- فَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلىاللهعلیهوآله یَقُولُ- مَنْ عَالَ یَتِیماً حَتَّى یَسْتَغْنِیَ- أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ بِذَلِکَ الْجَنَّهَ- کَمَا أَوْجَبَ لآِکِلِ مَالِ الْیَتِیمِ النَّارَ- اللَّهَ اللَّهَ فِى الْقُرْآنِ- فَلَا یَسْبِقَنَّکُمْ إِلَى الْعِلْمِ بِهِ غَیْرُکُمْ- اللَّهَ اللَّهَ فِى جِیرَانِکُمْ- فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلىاللهعلیهوآله أَوْصَى بِهِمْ- مَا زَالَ یُوصِى بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَیُوَرِّثُهُمْ- اللَّهَ اللَّهَ فِى بَیْتِ رَبِّکُمْ فَلَا یَخْلُو مِنْکُمْ مَا بَقِیتُمْ- فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا- وَ أَدْنَى مَا یَرْجِعُ بِهِ مَنْ أَمَّهُ أَنْ یُغْفَرَ لَهُ مَا سَلَفَ- اللَّهَ اللَّهَ فِى الصَّلَاهِ- فَإِنَّهَا خَیْرُ الْعَمَلِ إِنَّهَا عِمَادُ دِینِکُمْ- اللَّهَ اللَّهَ فِى الزَّکَاهِ- فَإِنَّهَا تُطْفِئُ غَضَبَ رَبِّکُمْ- اللَّهَ اللَّهَ فِى صِیَامِ شَهْرِ رَمَضَانَ- فَإِنَّ صِیَامَهُ جُنَّهٌ مِنَ النَّارِ- اللَّهَ اللَّهَ فِى الْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاکِینِ- فَشَارِکُوهُمْ فِى مَعَایِشِکُمْ- اللَّهَ اللَّهَ فِى الْجِهَادِ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ أَلْسِنَتِکُمْ- فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ رَجُلَانِ إِمَامٌ هُدًى- أَوْ مُطِیعٌ لَهُ مُقْتَدٍ بِهُدَاهُ- اللَّهَ اللَّهَ فِى ذُرِّیَّهِ نَبِیِّکُمْ- لَا تُظْلَمَنَّ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ- وَ أَنْتُمْ تَقْدِرُونَ عَلَى الْمَنْعِ عَنْهُمْ- اللَّهَ اللَّهَ فِى أَصْحَابِ نَبِیِّکُمُ- الَّذِینَ لَمْ یُحْدِثُوا حَدَثاً وَ لَمْ یَأْوُوا مُحْدِثاً- فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلىاللهعلیهوآله أَوْصَى بِهِمْ- وَ لَعَنَ الْمُحْدِثَ مِنْهُمْ وَ مِنْ غَیْرِهِمْ- وَ الْمُووِىَ لِلْمُحْدِثِینَ- اللَّهَ اللَّهَ فِى النِّسَاءِ وَ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ- فَإِنَّ آخِرَ مَا تَکَلَّمَ بِهِ نَبِیُّکُمْ أَنْ قَالَ- أُوصِیکُمْ بِالضَّعِیفَیْنِ- النِّسَاءِ وَ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ- الصَّلَاهَ الصَّلَاهَ الصَّلَاهَ- لَا تَخَافُوا فِى اللَّهِ لَوْمَهَ لَائِمٍ- یَکْفِکُمْ مَنْ أَرَادَکُمْ.»
(2)- الإرشاد، شیخ مفید: 1/ 21؛ «فَلَمَّا أُدْخِلَ ابْنُ مُلْجَمٍ عَلَى أَمِیرِ الْمُومِنِینَ علیهالسلام نَظَرَ إِلَیْهِ ثُمَّ قَالَ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ إِنْ أَنَا مِتُّ فَاقْتُلُوهُ کَمَا قَتَلَنِى وَ إِنْ سَلِمْتُ رَأَیْتُ فِیهِ رَأْیِى.»
(3)- نهجالبلاغه: حکمت 420؛ «وَ رُوِىَ أَنَّهُ علیهالسلام کَانَ جَالِساً فِى أَصْحَابِهِ فَمَرَّتْ بِهِمُ امْرَأَهٌ جَمِیلَهٌ فَرَمَقَهَا الْقَوْمُ بِأَبْصَارِهِمْ فَقَالَ علیهالسلام إِنَّ أَبْصَارَ هَذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِحُ وَ إِنَّ ذَلِکَ سَبَبُ هِبَابِهَا فَإِذَا نَظَرَ أَحَدُکُمْ إِلَى امْرَأَهٍ تُعْجِبُهُ فَلْیُلَامِسْ أَهْلَهُ فَإِنَّمَا هِىَ امْرَأَهٌ کَامْرَأَتِهِ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْخَوَارِجِقَاتَلَهُ اللَّهُ کَافِراً مَا أَفْقَهَهُ فَوَثَبَ الْقَوْمُ لِیَقْتُلُوهُ فَقَالَ علیهالسلام رُوَیْداً إِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ أَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْبٍ.»
(4)- شرح حال ایشان در کتاب تواضع و آثار آن، جلسه اول آمده است.
(5)- قدر 1: 97؛ «قرآن را در شب قدر نازل کردیم.»
(6)- صغیر اصفهانى.
(7)- بحار الأنوار: 18/ 386، باب 3؛ إرشاد القلوب: 2/ 233، الجزء الثانى؛ «وَ مِنْ کِتَابِ الْمَنَاقِبِ لِلْخُوَارَزْمِىِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ وَ قَدْ سُئِلَ بِأَىِّ لُغَهٍ خَاطَبَکَ رَبُّکَ لَیْلَهَ الْمِعْرَاجِ فَقَالَ خَاطَبَنِى بِلُغَهِ عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ علیهالسلام وَ أَلْهَمَنِى أَنْ قُلْتُ یَا رَبِّ أَ خَاطَبْتَنِى أَنْتَ أَمْ عَلِىٌّ فَقَالَ یَا أَحْمَدُ أَنَا شَىْءٌ لَیْسَ کَالْأَشْیَاءِ وَ لَا أُقَاسُ بِالنَّاسِ وَ لَا أُوصَفُ بِالْأَشْیَاءِ خَلَقْتُکَ مِنْ نُورِى وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً مِنْ نُورِکَ فَاطَّلَعْتُ عَلَى سَرَائِرِ قَلْبِکَ فَلَمْ أَجِدْ عَلَى قَلْبِکَ أَحَبَّ مِنْ عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ علیهالسلام فَخَاطَبْتُکَ بِلِسَانِهِ کَیْمَا یَطْمَئِنَّ قَلْبُکَ.»
(8)- میرزا حبیب اللّه خراسانى.