وقتی عروسی یا مهمانی دعوت می شویم، حسابی به ظاهرمان می رسیم، و خودمان را رنگ و بویی می دهیم، از نوک سر گرفته تا کف پا، همه را خوشگل و قشنگ می کنیم که توی چشم مردم، خوش تیپ و با سلیقه باشیم. از این کار همیشه لذت می بریم، اگر یک وقتی هم دل و دماغ نداشته باشیم، کلاً بی خیال مجلس می شویم.
ماه رمضان
یک عمر به ظاهرمان رسیدم، یک عمر دنبال لباس های قشنگ و آرایش خوب بودیم، که فقط زیبا نشان بدهیم. یک عمر پول هایمان را خرج جسم مان کردیم، از مواد غذایی عالی و پر ویتامین گرفته تا لباس های مارک دار و قشنگ! حتی شده بابتش پول قرض گرفتیم، به مردم رو انداختیم، فقط به خاطر ظاهرمان! ولی تا حالا شده به سراغ دلمان برویم؟ دستی به سر و رویش بکشیم و ببینیم که چقدر گرد و غبار گناه گرفته است، اگر خوب به دلتان نگاه کنید حتماً متوجه می شوید خیلی وقت است که رنگ و بویی به خودش نگرفته و زیبا نشده!
بدون شک نیاز دارد که در خانه ی خدا برویم و برای زیبایی دلمان دست گدایی به سویش دراز کنیم. ماه رمضان می تواند بهترین فرصت برای این کار باشد.
نگرانی های قبل از ماه رمضان
چند سالی است که ماه رمضان توی فصل گرماست، به خاطر گرمی هوا، روزه گرفتن به نسبت سخت تر از فصول دیگر سال است، قبلش کلی عزا می گیریم که وای چند روز دیگر ماه رمضان! هوا خیلی گرم، واقعاً روزه گرفتن خیلی سخت است! توی این گرما کی حال روزه گرفتن دارد! خلاصه کلی غر می زنیم و نعوذ بالله پیش پیش منت سر خدا می گذاریم!
حتماً این حدیث را بحار الانوار، ج 93، ص 257، ح 14 نخوانده ایم که رسول خدا (ص) فرموده اند: «روزه گرفتن در گرما، جهاد است» و همیشه یادمان می رود که خدا توی ماه رمضان طاقتش را می دهد، روزی اش را می دهد و از همه مهم تر احساس قشنگش را می دهد، ماه رمضان صفایی دارد که در هیچ ماهی نمی توان یافت، حتی اگر در اوج گرما باشد! توی این ماه به مهمانی خدا می رویم، نباید یادمان برود که خدا بهترین میزبان است و نمی گذارد که به مهمانش بد بگذرد، منتهی در اینجا دیگر با جسمت کاری ندارد، بلکه روحت را جلا می دهد، صفا می دهد، باید زیبا دل شوی تا زیبارو نشان دهی! در این ماه زیبایی نه در چهره ات، بلکه از روحت پدیدار است، بی رمقی جسمت، خبر از زیبایی روح و جانت می دهد.
سحرهای ماه رمضان
از لحظه ای که برای صرف سحری از خواب شیرین بلند می شوی و دل از دنیا می بُری و رو به خدا می آوری، خدا به پاداش این کار، به تو یک حس قشنگ می دهد، احساسی متفاوت با سحرهای دیگر. انگار توی تاریکی هوای سحر، نوری تو را به دنبال خودش می کشاند، یک احساس معنوی قشنگ، تمام وجودت را برای روزه داری در گرمای تابستان آماده می کند. باید در فضای آزاد، مثلا در حیاط خانه تان باشی که تفاوت بوی سحر رمضان با ماه های دیگر را کاملاً احساس کنی! وقتی اذان صبح می رسد، باید زیر سقف آسمان باشی که ببینی آسمان تیره با وجود ستاره های پر نور، چقدر قشنگ و جذاب شده، انگار آسمان نیز روزه دارست! باید با تمام جسم و جانت مناجات کنی، استغفار بطلبی که بدانی خدا در این سحرهای رمضان چه زیبایی را نهفته است! درک این زیبایی فقط یک کلید دارد و آن هم خلوص در عبادت است!
روزهای ماه رمضان
در طول روز هوا بس گرم است و طاقت فرسا! 16 ساعت روزه داری! این بار زیر سقف آسمان بودن، چیز دیگری است ...
در ماه رمضان زیبایی را باید نه در جسم آدمیان بلکه در روح شان یافت، زیبایی را باید در روان آن کارگر ساختمانی دید که با زبان روزه تمام روز را مشغول کار کردن است و با آن سن و سال، زیر آفتاب تابستان و گرمای غیر قابل وصف آن، با زبان تشنه و شکم گرسنه و احتمالا ضعفی که تمام جسمش را فرا گرفته می تواند بار سنگین سیمان را حمل کند. خدایا تو زیبایی را در توانایی او قرار دادی، که چنین همت آهنین دارد و برای اجرای دستور تو و کسب نان حلال جهادگونه حرکت کند.
زیبایی وقتی در وجود مرد جوشکار، تبلور می یابد که در ماه رمضان، با وجود سن بالا، سال هاست، روزه دارست! لب های خشک و ترک برده اش، صورت برافروخته و جسم نحیفیش، دیگر توان راه رفتن ندارد، او را باید در حین کار کردن دید که چگونه با خدایش خلصانه راز و نیاز می کند، زیبایی را به راحتی می توان در او یافت، از نان حلالش، از زبان بی گناهش، از دستان بی جانش و از پاهایی که به راه راست است نه کج!
خدایا چقدر به تو عشق می ورزد که سال هاست کمر همت بسته و شرایط سخت روزه داری را در این روزهای گرم تابستان تحمل می کند. یقیناً در دل او نوری است که زیبایی الهی را می بیند. زیبایی در روح آن کارگر نانوایی است که در کنار دستگاه پخت نان کار می کند و گرمای تحمل ناپذیر کوره آتش را تحمل می کند، فقط برای انجام فریضه ی الهی و خشنودی او. باید در آخرِ روز او را دید که چقدر لب هایش خشکیده و دست و پاهایش بی رمق است! باید زیبایی را در روح و روان او دید نه در جسم رنجور او!
این واجب الهی وقتی عرصه را تنگ می کند که صبح ساعت 8 برای جوشاندن قیر کمر همت ببندی و تا نزدیکی های افطار در این حرارت طاقت فرسا، زکات بدن را ادا کنی. سختی آن برای خود کارگران نیز قابل شرح نیست، گاهی آنقدر تشنه می شوند که احساس می کنند توان پلک زدن هم ندارند، ولی در همان حین مجبورند زمین را قیرپاشی کرده و به کار ادامه دهند.
الهی می دانم که همیشه پشت و پناه آنها هستی و می دانم که برخی از آنها فقط روزهای تعطیل را روزه می گیرند چون اگر بخواهند همه ماه رمضان را روزه بگیرند باید خانه نشین شوند و چون نان آور خانواده هستند، این کار شدنی نیست. باید چشم ها را شست و جور دیگر نگاه کرد که بتوان این زیبایی ها را دید!