دورى از قرآن
شروع انحطاط ملت اسلام پس از برترى، فاصله گرفتن از «قرآن مجید» بود.
کتابى که جامعترین و بهترین دستورات را براى زندگى مردم آورد و مهمترین سنگر، براى محفوظ ماندن آنان از گناه، و مفاسد و عقب افتادگىها بود.
کتابى که از مرده ترین ملتها، بهترین جامعه را به وجود آورد و سیادت و آقایى آنان را بر تمام جهانیان تضمین کرد.
قرآن مجید به عنوان چراغ روشنگر زندگى، از طرف خداى متعال به انسان عرضه شد و وعده داد: در سایه عمل به آن، انسان به تمام معارف و حقایق عالى دست یابد.
جدایى از این معدن گرانبها و سرشار و پر سرمایه، اولین عامل عقبافتادگى ملت اسلام از زمانهاى گذشته شد، و این عقب ماندگى به تدریج از قرون قبل شروع شد و متأسفانه تا امروز که توسعه همه جانبه یافته است.
مدتها مىگذشت که جامعه اسلامى از قرآن فاصله گرفته بود، ولى هنوز مسلمین از برکت معنویت اسلام بر سر پا بودند؛ امّا به تدریج از درون آنها حال خمودگى، رکود مادى و معنوى شروع شد و تا امروز که با دیدگان خود ضررهاى غیر قابل جبران را مىنگرند، ادامه یافته است.
البته قبل از ورود برنامههاى اسلامى و علوم الهى (که نتیجه زحمات دانشمندان اسلام بود) به اروپا و مغرب زمین، مسلمین این چنین گرفتار ناراحتى نبودند؛ ولى پس از بیدارى آنان، و رشد زندگى مادى در اروپا، غفلت و غرور و عیاشى و شهوت پرستى جامعه اسلامى، رشته سیادت در آنجا قرار گرفت و ملت اسلام توسط برنامه هاى استعمارى آنان، در معرض چپاول و یغماگرى، دزدى، بردگى غرب و دریوزگى از جهان اروپا قرار گرفتند.
اندوه دل
با کمال تأسف به همان نسبت که اروپا و مغرب زمین در سایه علم و دانش با سرعتى شگفت انگیز، به سوى تعالى و ترقى مادى در حرکت بود، مسلمانان هم بر اثر غفلت و دورى از منبعى چون قرآن، به انحطاط و پستى رهسپار شدند.
قرآن سرمایه پروردگار عالم در میان توده بشرى است. قرآن کریم معجزه جاوید بزرگترین شخصیت انسانى است. حقِّ کتاب الهى از هر حقى بزرگتر و برتر است و اداى حق این کتاب، از طرف انسان از هر فریضهاى واجبتر است.
قرآن راهنماى بشر به سوى سعادت، و بازدارنده انسان از ذلّت، شقاوت، بدبختى و هلاکت است.
در سراسر جهان، قرآن نه فقط به عنوان کتابى که داراى احکام فقهى است شناخته شده؛ بلکه به عنوان کتابى شناخته شده که حاوى قوانین سیاسى، قضایى، جزایى، مدنى، اجتماعى، جسمى، روحى، مادى، معنوى و اخلاقى است.
کتابى که با توانایى کامل، بشر را از هر جهت اداره مىکند؛ ولى با کمال تأسف در اداره امور ملت اسلام، جایش خالى است؛ زیرا تنها بهرهاى که از او برده مىشود، به عنوان تبرک در پارهاى از مراسمهاى زندگى است، مانند: بستن به بازوى طفل براى رد چشم زخم، و قرار دادن کنار سفره عقد براى صمیمیت و شگون، و به همراه داشتن براى محفوظ ماندن از حادثه. اگر هم عدهاى از دانشمندان بر آن شرح و تفسیر بنویسند، فقط در خور استفاده علمى محض آنهم براى استفاده عدهاى محدود است، نه عملى. این است اولین عامل انحطاط مسلمین.
این کتاب مجموعه قوانین از تکالیف زندگى روزانه تا تشریفات دینى، از تزکیه نفس تا حفظ بدن و بهداشت عمومى در زندگى و از حقوق اجتماعى تا فردى و از اخلاقیات تا بیان رذایل و از مکافات عمل در این جهان و آن جهان را در بر دارد، ولى امروز کدام ملّت اسلامى است که عمل به این کتاب، در مجموع مقرراتش قرار گرفته باشد؟