عدالت در قرآن
عدالت، مهم ترین صفت هر انسان مومن و بارزترین ویژگی حکومت دینی و مردمی است. انسان در پرتو عدالت، به والاترین اهداف رشد و توسعه دست می یابد.
پیامبران بزرگ الهی علاوه بر برخورداری از مقام و موقعیت شگفت انگیز روحانی و معنوی شان، همه منادی عدالت و برپاکننده قسط و داد بودهاند. حسات بشری نیز در پی انتظاری طولانی در چارچوب عدالتی جهانی و فراگیر رقم خواهد خورد.
یکی از مهمترین الگو و نمونه های بارزی که اسلام به آن اهمیت زیادی داده، برقراری عدالت در بین افراد با هویت های مختلف است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَینِ وَالأَقْرَبِینَ إِن یکُنْ غَنِیا أَوْ فَقَیرًا فَاللّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن تَعْدِلُواْ وَإِن تَلْوُواْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا»؛
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! پیوسته به عدالت قیام کنید و براى خدا گواهى دهید، هر چند به زیان خودتان یا [به زیان] پدر و مادر و خویشاوندان [شما] باشد؛ اگر [یکى از دو طرف دعوا] توانگر یا نیازمند باشد، باز خدا به آن دو [از شما] سزاوارتر است؛ پس از پى هوس نروید که [در نتیجه از حق] عدول کنید و اگر به انحراف گرایید یا اعراض نمایید، قطعاً خدا به آنچه انجام مى دهید، آگاه است».(1)
در این آیه شریفه، خداوند به مومنان دستور أکید می دهد که در اجرای عدالت، کمال دقت را کنند و همیشه به حق و تنها به خاطر خدا شهادت دهند و نباید در ادای شهادت، هیچ فایده و غرض دنیایی را در نظر داشته باشند.
شهادت باید واقعی باشد؛ هر چند به زیان خود شهادت دهنده یا پدر و مادر و نزدیکان او تمام شود. نباید به خاطر ثروت و ترس از قدرت ثروتمند و قدرتمند و با به خاطر رحم و شفقت و دلسوزی نسبت به فقیر و مستمند از ادای شهادت حق خودداری شود؛ چرا که رضای خدا بهتر از رضای ایشان است و خداوند آگاه تر به مصلحت آن می باشد. بنابر این بر شاهدان لازم است بدون رعایت هیچ گونه امر دیگری، و تنها به خاطر رضای خدا، هر چه را می دانند، مطابق واقعیت اعلام کنند. (2)
عدالت در خطبه فدکیه
دختر داد پیشه و عدالت خواه پیامبر (صلی الله و علیه وآله) در ترسیم پرتوی از رهاورد زندگی ساز عدل و داد در زندگی انسان فرمود: «وَ العَدلُ تَنسیقاً لِلقُلُوب؛ و عدالت را برای پیوند قلب ها، مقرر فرمود».(3)
برای موهبت ارزشمند «عدالت» وصف و تعریفی زیبا تر و جامع تر و دقیق تر از این بیان نمی توان یافت؛ زیرا همان گونه که پیوند و ارتباط دانه های تسبیح یا گردنبند به وسیله ریسمان حاصل می شود و بدون آن، دانه ها از هم فرو پاشیده و نظام و هماهنگی آن ها از میان می رود، عدالت نیز در جامعه دارای چنین نقش و اثری است.
این عدل و داد است که در بعد فردی، خانوادگی، اجتماعی، ملی، منطقه ای و فرا منطقه ای و جهانی، دل ها را به هم پیوند می دهد و نظم و هماهنگی در خانه و جامعه پدید می آورد و مهر و صفا را جایگزین پراکندگی و از هم گسیختگی، درگیری و کشتار، ترور و وحشت می سازد.(4)
عدل و داد در نگرش اسلامی تنها ویژه زمامداران و فرمانداران و قاضیان نیست؛ بلکه ویژه هر انسان توحید گرایی است که زیر سایه عدالت حرکت کند و عدالت را پیشه خود سازد و برای بقا و شکوفایی گل بوته های مهر و محبت در دل ها، با همسر، خاندان، بستگان خویش و جامعه و جهان بر اساس عدالت و اداگری رفتار نماید.
برقراری عملی عدل و داد در ظرف یک ساعت بهتر از هفتاد سال شب زندهداری در شب و روزه داری در روز است؛ همچنانکه یک ساعت حکومت ظالمانه در پیشگاه خدای عدال، بد تر از هفتاد سال گناه فردی است.
عدالت و آزادگی در روایات
نقش رشد بخش عدالت و دادگری در انبوهی از روایات پیشوایان حقیقی دین و آموزگاران واقعی قرآن، مورد سفارش است و در آن سخنان حکیمانه، عبارت ها و جمله ها، تشبیه ها و ظرافت های دقیق و لطیفی به کار رفته است که هر کدام بسیار تفکر انگیز و درس آموز است و نشانگر رابطه شگرفی میان حاکمیت عدل و داد در جامعه از یک سو و فرود نعمت ها و برکت ها، قوام و دوام امور و شئون و تعالی جامعه ها و رشد و شکوفایی تمدن ها و فرهنگ ها از سوی دیگر است.
در روایتی از عدالت به میزان خدا تعبیر شده است: «إِنَ الْعَدْلَ مِیزَانُ اللَّهِ الَّذِی وَضَعَهُ لِلْخَلْقِ وَ نَصَبَهُ لِإِقَامَةِ الْحَقِّ فَلَا تُخَالِفْهُ فِی مِیزَانِه؛ به راستی که عدالت میزان خداست که برای زندگی شرافتمندانه مردم و برپایی و گسترش حق و فضیلت نصب فرموده است؛ بنابر این در میزان خدا مخالفت نورزید و با حاکمیت او هوس معاوضه نکنید».(5)
روایت دیگری عدالت را به عنوان قوی ترین اساس و بنیاد که قوام و دوام هستی بر آن است، معرفی کرده است: «الْعَدْلُ أَسَاسٌ بِهِ قِوَامُ الْعَالَم؛ عدالت اساس و پایهای است که برپایی و ماندگاری جهان بر آن قرار دارد«.(6)
در روایت دیگری آمده است: «عَدْلُ سَاعَةٍ خَیرٌ مِنْ عِبَادَةِ سِتِّینَ سَنَةً قِیامٍ لَیلُهَا وَ صِیامٍ نَهَارُهَا وَ جَوْرُ سَاعَةٍ فِی حُکْمٍ أَشَدُّ وَ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ مَعَاصِی سِتِّینَ سَنَة؛ برقراری عملی عدل و داد در ظرف یک ساعت بهتر از هفتاد سال شب زندهداری در شب و روزه داری در روز است؛ همچنانکه یک ساعت حکومت ظالمانه در پیشگاه خدای عدال، بد تر از هفتاد سال گناه فردی است». (7)
بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده مى گرداند»(9) فرمود: «منظور زنده کردن زمین با باران نیست؛ بلکه خداوند مردانی را می فرستد که عدالت را زنده می کنند و با زنده شدن عدالت، زمین نیز زنده می شود. هر آینه بر پا داشتن حدود (و احکام) خدا در روی زمین، از باران چهل صبحگاه سودمندتر است»
عدل مایه حیات و آبادانی
در برخی از گزاره های توصیفی، از عدل و عدالت به «مایه حیات و آبادانی» تعبیر شده و در مقابل، از ظلم و جور به «نشانه نیستی و مرگ» یا «در هم کوبنده و ویران کننده» یاد شده است؛ همچنانکه امام علی (علیه السلام) فرموده است: «العَدلُ حَیَاةٌ وَ الجَورُ مَمَاتٌ؛ عدالت حیات است و ظلم و جور، مرگ(اجتماعی)».(8)
امام موسی کاظم (علیه السلام) در شرح و تفسیر آیه «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یحْیی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا»؛ «بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده مى گرداند»(9) فرمود: «منظور زنده کردن زمین با باران نیست؛ بلکه خداوند مردانی را می فرستد که عدالت را زنده می کنند و با زنده شدن عدالت، زمین نیز زنده می شود. هر آینه بر پا داشتن حدود (و احکام) خدا در روی زمین، از باران چهل صبحگاه سودمندتر است».(10)
پینوشت ها:
1. نساء: 135.
2. طباره عفیف عبدالفتاح، روح الدین الاسلامی، مترجم: ابوبکر حسنزاده، ص514.
3. بحارالانوار، ج29، ص 221.
4. ر.ک: علی کرمی، منشور دادخواهی، نگاهی نو بر خطبه معجزه آسای خطبه فاطمه (سلام الله علیها)، ص 227.
5. لیثی واسطی، عیونالحکم و المواعظ، ص 151.
6. بحارالانوار، ج 75، ص 83.
7. الشعیری، جامعالاخبار، ص 154.
8. صادق احسان بخش، آثار الصادقین، ج12، ص 435.
9. حدید: 17.
10. شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 18، ص 308.