)
5. تفقد و دل جویی از اولیا به هنگام مرگ
از دیگر عنایات منجی عالم بشریّت نسبت به انسان ها، فریادرسی و تفقد به هنگام مرگ و خروج روح از بدن است؛ لحظات حساس و به یاد ماندنی که هر کس از آن حالت، وحشت و اضطراب دارد و بر خود می لرزد؛ « همان طوری که در روایات آمده است از موسی بن عمران – علی نبینا و آله و علیه السلام – سؤال شد: یا أهون الانبیاء موتاً کیف وجدتَ الموتَ؟! »؛ ای کسی که در میان انبیا [علیهم صلوات الله] راحت ترین مرگ را در پیش داشتی [عزرائیل نارنج خوشبوئی را به موسی (علیه السلام) داد. وقتی او استشمام کرد با خروج هوا از تن، جان موسی (علیه السلام) به ملکوت اعلا رفت.] چگونه مرگ وحالات او را یافتی و بر تو چه گذشت؟ موسی (علیه السلام) پاسخ داد: کشاة تسلخ و هی حیّة؛ همانند گوسفند زنده ای بودم که در حال حیات، پوست او را از بدنش جدا می کردند تا سپس قطعه قطعه شود. (1)
امام موسی بن جعفر (علیه السلام) بارها در مناجات های خویش می گفت:
اللّهُمَّ إِنِّی أَسأَلُکَ الرّاحَةَ عِندَ المَوتِ وَ العَفوَ عِندَ الحِسَابِ؛ (2) بار خدایا! از تو آسایش و آرامش به هنگام مرگ را خواستارم و نیز گذشت و بزرگواری ات را به هنگام حساب رسی می طلبم.
حال با توجه به این مرحله ی وحشتناک از مراحل تکامل انسان و انتقال از جهان مادی به جهان آخرت، تکیه گاه و منجی و فریادرسی هم چون حجة بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه ارزش والایی دارد! او در این لحظات حسّاس و وحشتناک بر بالین افراد می آید و تا آنان امام زمان خویش را نبینند از این جهان به دار باقی منتقل نخواهند شد و مسیر بعدی خویش را طی نخواهند کرد، زیرا او راه را نشان می دهد. توسط او درب های رحمت الهی باز می گردد و از نعمت دائمی برخوردار می شود و لبخند موفقیت آمیز بر لبان و چهره ی مؤمن آشکار می شود و از جانب دیگر بدون وجود پربرکت او و با خشم او، عذاب های دردناک شامل جنایت کاران و اهل معصیت و دنیا پرستان خواهد شد و از آن جا به سوی جهنم و آتش سرازیر می گردند. پس آخرین امضا یعنی امضای خروج از این جهان و ورود به بهشت برین و یا آتش دوزخ در دست اوست و او همانند جدش، امیر مؤمنان (علیه السلام) قسیم الجنة و النار (تعیین کننده بهشتیان و دوزخیان) است.
اصبغ بن نباته گفته است در محضر مولایم، امیرمؤمنان علی (علیه السلام) بودم. حارث همدانی به همراه جمعی از شیعیان به دیدار آن حضرت تشرف پیدا کرد. حارث مریض بود و با سختی قدم بر می داشت. همین که علی بن ابی طالب (علیه السلام) متوجه آمدن او شد، چند قدمی به استقبال وی رفت، زیرا برای حارث قدر و منزلت والائی قائل بود. حضرت امیرمؤمنان (علیه السلام) پس از خیر مقدم و سخنان کوتاهی فرمود: أُبَشِّرُکَ یَا حَارِثُ لَتَعرِفَنِّی عِندَ المَمَاتِ وَ عِندَ الصِّرَاطِ وَ عِندَ الحَوضِ وَ عِندَ المُقَاسَمَةِ، قَالَ الحَارِثُ: وَ مَا المُقَاسَمَةُ؟ قَالَ (علیه السلام) مُقَاسَمَةُ النَّارِ، أُقَاسِمُهَا قِسمَةً صَحِیحَةً أَقُولُ هَذَا وَلیِّی فَاتُرکِیهِ وَ هَذَا عَدُوِّی فَخُذِیهِ؛ بشارت باد تو را ای حارث [همدانی] هر آینه مرا به هنگام مرگ خواهی شناخت و به هنگام عبور از صراط و در نزد حوض کوثر و به هنگام مقاسمه، عرض کرد: مقاسمه چیست؟ امام (علیه السلام) فرمود: تقسیم آتش. من آن را به طور صحیح تقسیم می کنم؛ یعنی هر کس با نظر ما به سوی بهشت و یا جهنم خواهد رفت و نتیجه اعمال صحیح خویش را خواهد دید. من می گویم این شخص از اولیای ماست. پس رهایش کنید، به بهشت خواهد رفت و یا آن دیگر از دشمنان ماست، او را بگیرید و به عذابش برسانید... .
سپس امیرالمؤمنین (علیه السلام) دست حارث همدانی را گرفت و به طرفی رفتند و فرمود: ای حارث! من دستت را گرفتم؛ همان طور که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روزی دست مرا گرفت و با من گفت و گو کرد. من از حسادت قریش و منافقان نسبت به خود شکوه کردم و از آن چه بر من روا داشتند نالیدم. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: آن گاه که قیامت بر پا شود من به ریسمان الهی و به دامن عرشِ اطمینان آفرینش چنگ می زنم و تو یا علی! دامن مرا خواهی گرفت و ذریه تو به تو تمسّک می جویند. آن گاه شیعیان تو به حریم و محدوده ی امن شما وارد می شوند و از عصمت و امنیت والائی برخوردار خواهند شد. در آن هنگام خداوند – عزّو جلّ – با پیامبر گرامی اش چه برخورد زیبایی خواهد نمود و چه نعمت هایی را در اختیارش خواهد گذاشت و پیامبر با جانشین خود چه خواهد کرد؟! سپس فرمود: آرام باش ای حارث همدانی! چیزی از عمر طولانی دنیا باقی نمانده است. تو با هر کس که دوست داری محشور خواهی شد و هر آن چه را انجام داده ای نصیبت می گردد و پاداش آن را خواهی دید. [امیرمؤمنان (علیه السلام) جملات فوق را سه بار تکرار کردند]
حارث از جای خود برخاست، در حالی که ردایش بر روی زمین کشیده می شد، با خود می گفت: ما که غصه ای نداریم چه زمانی مرگ ما را در می یابد و یا توفیق ملاقات با مرگ [عزرائیل] را پیدا کنیم.
این خبر در سندهای متعدد و گوناگون ذکر شده است. ابوهاشم سید حمیری – رحمة الله علیه – مطالب فوق را از زبان امیر بیان (علیه السلام) خطاب به حارث همدانی چنین سروده است:
یَا حَارِ هَمدَانَ مَن یَمُت یَرَنی *** مِن مُؤمنٍ أو مُنَافِقٍ قُبُلاً
یَعرِفُنِی طَرفُهُ وَ أَعرِفُهُ *** بِنَعتِهِ وَ اسمِهِ وَ مَا عَمِلا
وَ أنتَ عِندَ الصِّرَاطِ تَعرِفُنِی *** فَلا تَخَف عَثرَةً وَ لا زَلَلاً
أَسقِیکَ مِن بَارِدٍ عَلَی ظَمَإِ *** تَخَالُهُ فِی الحَلاوَةِ العَسَلا
أَقُولُ لِلنَّارِ حِینَ تُوقَفُ لِلعَرضِ *** دَعِیهِ لا تَقبَلِی الرَّجُلا
دَعِیهِ لا تَقرَبِیهِ إِنَّ لَهُ *** حَبلاً بِحَبلِ الوَصِیِّ مُتَّصِلاً (3)
ای حارث همدانی! هر کس از انسان ها (مؤمن و منافق) که در آغوش مرگ قرار گیرد مرا می بیند.
او با چشم خویش مرا می شناسد و من او را با همه ی صفات و نام و نشان و آن چه انجام داده است نیز می شناسم.
و تو ای حارث! به هنگام عبور از صراط مرا خواهی شناخت. پس از هیچ گونه لغزش و غفلتی بر خود بیم ناک مباش.
من تو را از آب گوارا و سردی که گویا در شیرینی و گوارا بودن همانند عسل [مُصفّی] است سیراب خواهم نمود.
من آن گاه که آتش جهنم شعله کشد و به سوی افراد نزدیک شود، فرمان خواهم داد که ای آتش نزدیک نشو و آن کس را در بر مگیر!
او را به حال خویش واگذارید و به او نزدیک نشو، زیرا او دارای پیوند و اتصال به [حبل الله المتین] وصی رسول خدا [صلی الله علیه و آله و سلم] است.
امام موسی بن جعفر (علیها السلام) در تشییع جنازه ی خاتم شیعه (شطیطه) نیشابوری شرکت نمود. چون مراسم به پایان رسید، به محمد بن علی نیشابوری (نماینده ی مردم نیشابور در امر وجوهات و اموال متعلقه به امام معصوم (علیه السلام) بود) فرمود: به دوستان و شیعیان ما بگویید: إِنّی وَ مَن یَجزِی مَجرَایَ مِنَ الأَئِمَّةِ لا بُدَّ لَنَا مِن حُضُورِ جَنَائِزِکُم فِی أیِّ بَلَدٍ کُنتُم فَاتَّقُوااللهَ فِی أَنفُسِکُم؛ همانا من و هر کس از امامان معصوم که در جای گاه امامت خویش باشند به هنگام مرگ و تشییع جنازه شما حاضر می شویم، در هر شهری (و مکانی) که مرگ شما اتّفاق افتد. پس نسبت به صیانت و حفاظت از جان های خود تقوای الهی را در نظر بگیرید و حدود و ثغور حریم الهی را مراعات کنید. (4)
6. مقدّرات مردم در لیلة القدر
تعیین سرنوشت و مقدّرات یک ساله انسان در « لیلة القدر » از جمله عقاید ژرف امت اسلامی است که مذاهب و فرقه های مختلف بر آن اعتراف کرده و گفته اند:
خداوند سبحان توسط فرشتگان خویش برنامه یک ساله ی بندگانش را اندازه گیری و تعیین می کند و بر همان اساس حکم می نماید. بعد هم توسط عوامل اجرایی حضرت حق – جلّ و علا – در مسیر عینیت و وجود خارجی قرار خواهد گرفت.
مفسّر بزرگ، علامه طباطبایی (رحمه الله) گفته است: مراد از قدر [لیلة القدر] اندازه گیری است. پس شب قدر، شب سنجش نیازمندی ها و تعیین خواسته هاست. خدای – تعالی – در آن شب، حوادث یک ساله را یعنی از آن شب قدر تا شب قدر سال آینده را تقدیر می کنند؛ زندگی، مرگ، ازدواج، طلاق، حج بیت الله الحرام، انجام حسنات و دوری از بدی ها و زشتی ها، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهای دیگر از این قبیل را مقدّر می سازد. آیه سوره دخان هم که در وصف شب قدر است بر این معنا دلالت دارد: (فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ * أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ * رَحْمَةً مِّن رَّبِّکَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ)؛ (5) » در آن شب [قدر] هر حادثه ای که باید واقع شود خصوصیاتش مشخص و محدود می گردد. این امری است تخلف ناپذیر؛ امری است از ناحیه ی ما و ماییم فرستنده رحمت از ناحیه پروردگارت.
فرق به معنای جداسازی و مشخص کردن دو چیز از یک دیگر است و فرق و جدایی هر امر حکیم غیر از این معنا ندارد که آن امر و واقعه ای که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازه گیری مشخص سازند. (6)
امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمود: فِی لَیلَةِ تِسعَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضَانَ التَّقدِیرُ وَ فِی لَیلَةِ إِحدَی وَ عِشرِینَ القَضَاءُ وَ فِی لَیلَةِ ثَلاثٍ وَ عَشرِینَ إبرَامُ مَا یَکُونُ فِی السَّنّةِ إِلَی مِثلِهَا لِلهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ أَن یَفعَلَ مَا یَشَاءُ فِی خَلقِهِ (7)؛ در شب نوزدهم ماه رمضان، مقدرّات [تقدیر و اندازه گیری] انجام می شود و در شب بیست و یکم ماه رمضان احکام الهی قطعی می گردد و در شب بیست و سوم ماه رمضان احکام قطعیه جهت اجرا به تصویب نهایی می رسد.
پس سیر مراحل این احکام برای مدت یک سال تا همان شب خواهد بود که خداوند – عزّ و جلّ – با اختیار کامل آن چه را بخواهد برای آفریدگان خویش انجام می دهد و نیز امام صادق (علیه السلام) در ذیل آیات سوره قدر می فرمود: إِذَا کَانَ لَیلَةُ القَدرِ نَزَلَتِ المَلائَکةُ وَ الرُّوحُ وَ الکَتَبَهُ إِلَی سَمَاءِ الدُّنیَا فَیَکتُبُونَ مَا یَکُونَ مِن قَضَاء اللهِ تَعَالَی فِی تِلکَ السَّنَةِ؛ (8) آن گاه که شب قدر فرا رسد فرشتگان به همراه روح [فرشته ای خاص] و کاتبان و نویسندگان خاص به آسمان دنیا فرود خواهند آمد. سپس احکام قطعی الهی را به تحریر در می آورند که این احکام، الزامی است و در طول سال به اجرا درمی آید.
امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و تصویب مقدّرات
در شب قدر آن گاه که مقدّرات الهی به رشته تحریر درآمد، جهت حتمی و قطعی شدنش به خدمت حضرت بقیّة الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهند رساند. در آن وقت جلوه ی سلطنت و عظمت و جلالت خلیفة اللهی او به مرحله ی ظهور می رسد. امضای او بسیاری از برکات و نعمات را برای افراد و گروه ها و جمعیت ها به دنبال دارد؛ همان طور که تأیید او ذلّت و سیاه بختی و تیره روزی برخی دیگر که مقدمات را خود فراهم کرده اند، به دنبال خواهد داشت.
مردی در محضر امام باقر (علیه السلام) بود، پرسید: یابن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)! شما شب قدر را می شناسید؟
امام (علیه السلام) فرمود: کیف لا نعرف لیلة القدر و الملائکةُ یطوفون بنا فیها؛ (9) چگونه شب قدر بر ما شناخته نباشد در حالی که فرشتگان الهی بر گرد ما طواف می کنند و ما محور همه ی امور خواهیم بود و نیز امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه ی (تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا... )؛ فرمود: تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَ رُوحُ القُدُسِ عَلَی إِمَامِ الزَّمَانِ وَ یَدفَعُونَ إِلَیهِ مَا قَد کَتَبُوه (10)؛ فرشتگان به همراه روح القدس از آسمان در شب قدر فرود می آیند و بر امام زمان (علیه السلام) وارد می شوند؛ آن گاه آن چه از مقدّرات را که مکتوب داشته اند جهت امضای نهایی به محضر مبارک آن حضرت تحویل می دهند و در روایتی دیگر از امام صادق (علیه السلام) رسیده است که به محمد بن عمران فرمود:
در شب قدر مقدّرات جهت امضا و پایان بخشی آن به دست او می رسد. او آن ها را امضای نهایی خواهد نمود و به مقدرات سالانه تا شب قدر آینده پایان می بخشد. عرض کرد: جانم به فدایت! به چه کسی مقدرات الهی ختم می شود و امضای نهایی را خواهد کرد؟
امام صادق (علیه السلام) فرمود: به صاحب [الزمان] شما و چنان چه او نبود، مقدرات هر کس از سوی خداوند در آن سال شناخته نمی شد. (11)
پس از مجموعه ی آیات و روایات معلوم می شود خشنودی حضرت بقیّة الله الاعظم در شب قدر از اهمیت والائی برخوردار است و همه چیز در پایان کار به امضای نهایی پربرکت او بستگی دارد، زیرا خشنودی و تأیید او، کاشف از رضایت حضرت حق است و این اراده ی باری تعالی است که تا او امضای نهایی را نکند مقدّرات قطعیّت نیابد. از این رو در روایات زیادی، دعا برای او و فرجش را بر دعاهای دیگر مقدم دارید و گفته شده است بهترین دعاها درخواست یاری و پیروزی و اعانت بر او و امر فرج او می باشد و در دستورالعمل های شب بیست و سوم ماه رمضان آمده است:
در همه ی حالات خویش چه در رکوع و چه در سجود و چه در قیام و یا نشسته که مشغول نیایش هستید برای امام زمان خویش با مضامین و یا الفاظ ذیل دعا کنید:
بار خدایا! برای حجة بن الحسن المهدی در این ساعت و یا هر ساعتی دیگر، ولی و نگه دارنده و رهبر یاری رسان و راهنما و مُعین باش تا زمین را از عدل و داد پرکند و برای مدت طولانی از وجود پربرکتش مردم بهره مند گردند. (12)
پینوشتها:
1. علامه میرداماد، مناهج الشارعین، ص 590.
2. الفروع من الکافی، ج 3، ص 323، ح 10 و تهذیب الاحکام، ج 2، ص 300، ح 5، ب 13.
3. بحارالانوار، ج 6، ص 178؛ ج 65، ص 120؛ أمالی شیخ طوسی، ص 625، مجلس 30 و أمالی شیخ مفید، ص 3، مجلس اول روز شنبه. (لازم به ذکر است اختلاف اندکی در برخی از بندها، آن هم در لغات آمده است که حائز اهمیت نیست.)
4. میرزا محمد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم، ج1، ص 103، ح 90.
5. دخان، آیه 4 – 6.
6. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 379.
7. وسائل الشیعة، ج 10، ص 357، ح 13596.
8. ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج 5 ص 353 و بحارالأنوار، ج 40، ص 100.
9. تفسیر القمی، ج 2، ص 431 و تفسیر الصافی، ج 5، ص 353.
10. بحارالأنوار، ج 94، ص 14 و ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر أصفی، ج 2، ص 1463.
11. بحارالانوار،ج 94، ص 20.
12. در جاهای دیگر به مناسبت های مختلف روایات و دعاهای منصوص ذکر شده است و در این جا نیازی به تکرارآن نمی باشد.