12 ) تحریف ناپذیری قرآن:
نظرگاه رسمی و حتی اجماعی اهل سنت و شیعه ی امامیه، اعتقاد به عدم تحریف قرآن مجید است. اما بعضی از بزرگان اهل سنت، از قرون پنجم و ششم به بعد، به شیعه تهمت زده اند که قائل به تحریف قرآنند. با تأسف باید گفت این تهمت بر مبنای بعضی از اقوال و آثار غیر مسؤولانه بعضی از محدثان و قرآن پژوهان شیعه زده شده است. به عبارت دیگر، قول به تحریف قائلانی در میان شیعه ی امامیه داشته است. در بعضی از آثار متقدمین از جمله در کافی ( کتاب الحجة، 228/1 ) و در تفسیر عیاشی و بصائر الدرجات و غیبت نعمانی و تفسیر او، احادیثی حاکی از قول به تحریف قرآن مجید وارد شده است. قریب به تمامی این گونه اقوال را علامه مجلسی، موافقانه در بحارالانوار، مجلد 92، ذیل بابی به نام « ما جاء فی کیفیة جمع القرآن » گرد آورده است. همچنین بعضی از اخباریان از جمله بزرگانی چون حر عاملی و ملامحسن فیض کاشانی و سید نعمت الله جزایری در بعضی ازاقوالشان که دو پهلوست، سخنانی حاکی از محتمل شمردن تحریف آورده اند. از همه غریب تر و فاجعه بارتر این است که حاج میرزا حسین معروف به محدث نوری ازشاگردان شیخ مرتضی انصاری، و صاحب مستدرک الوسائل که از بزرگترین محدثان شیعه در قرن چهاردهم هجری است، و بزرگانی چون حاج عباس قمی، و شیخ آقابزرگ تهرانی صاحب الذریعة شاگرد او هستند، کتابی در اثبات تحریف به نام فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب نوشته است که به صورت چاپ سنگی کراراً به طبع رسیده است. این کتاب انعکاس عظیمی در جهان اسلام و تشیع یافته است و می توان گفت شیعیان در ایران و عراق و شبه قاره هند، در رد و تخطئه او کوشاتر از اهل سنت بوده اند. او در این کتاب، دلایل عقلی و نقلی ( احادیث ) بسیاری در اثبات نظر خود آورده است و گویا انگیزه ی او در تدوین این کتاب این بوده است که چرا نام ائمه ی اطهار (علیه السّلام) که به خیال او حتی در کتاب آسمانی اهل کتاب وارد شده است، در قرآن کریم نیست و به امامت و ولایت آنان تصریح نشده است. از همان عصر تألیف این کتاب ( سال 1292 ق ) بسیاری از محققان رد و نقضهای مستدلی به صورت کتاب و رساله و مقاله در تخطئه کتاب او و نظرگاه او نوشته اند. در عصر حاضر، چند تن از فضلای معاصر در نفی تهمت تحریف از دامان شیعه ی امامیه و نیز در رد کتاب فصل الخطاب، کتابهای ارجمندی تألیف کرده اند که عناوین آنها عبارت است از صیانة القرآن عن التحریف، نوشته ی آیه الله خویی در کتاب البیان فی تفسیر القرآن ( 213-254 )؛ صیانة القرآن من التحریف، نوشته ی محمد هادی معرفت؛ حقائق هامة حول القرآن الکریم، نوشته ی سید جعفر مرتضی عاملی؛ التحقیق فی نفی التحریف عن القرآن الشریف، نوشته ی سید علی حسینی میلانی؛ اکذوبة تحریف القرآن بین الشیعه و السنه، نوشته ی رسول جعفریان ( ترجمه ی فارسی اش: افسانه تحریف قرآن ). اعلام و بزرگان شیعه ی امامیه از شیخ صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسی و سیدمرتضی و شیخ طبرسی گرفته تا آیات عظام و مراجع تقلید شیعه در عصر حاضر چون آیت الله بروجردی، آیت الله میلانی، آیت الله خویی، آیت الله گلپایگانی و امام خمینی، همه بالصراحه، هم از سوی خود و هم به عنوان سخنگو و نماینده ی شیعه بالصراحه اعلام و اثبات کرده اند که سخن ساده اندیشان و ناآگاهان شیعه و سنی در قول به تحریف قرآن، اعتبار و اساس تاریخی ندارد و اجماعی علما و ضروری دین و مذهب است که قرآن مجید، بدون یک کلمه کم و زیاد همان است که بر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده و با نظر و نظارت اکید ایشان، کتابت و سپس در عصر عثمان جمع و تدوین و استنساخ نهایی یافته است. و حضرت امیرالمؤمنین و سایر ائمه اطهار، (علیهم السّلام)، نیز همین جمع یعنی مصحف عثمانی را صریحاً و کراراً تأیید فرموده اند. ( برای تفصیل ــــ مقاله « تحریف ناپذیری قرآن » در همین کتاب ).
13 ) مکی و مدنی:
قرآن پژوهان اعم از اهل سنت یا شیعه برای شناخت سوره ها ( و آیات ) مکی و مدنی سه قاعده و یا معیار نهاده اند: 1 ) قاعده ی مکانی: آنچه در مکه ( و پیرامون آن ) نازل شده، ولو بعد از هجرت، مکی است. و آنچه در مدینه ( و پیرامون آن ) نازل شده است، مدنی است. 2 ) قاعده ی ناظر به انسانها: آنچه خطاب به اهل مکه باشد ( غالباً با « ایها الناس » یا « یا بنی آدم » مکی است، و آنچه خطاب به اهل مدینه باشد ( غالباً با خطاب « یا ایها الذین آمنوا » ) مدنی است. 3 ) قاعده ی زمانی که محققان آن را جامع و مانع تر شمرده اند، این است که آیات و سوره هایی که پیش از هجرت نازل شده است مکی است، و آیات و سوره هایی که پس از هجرت فرود آمده است مدنی است؛ چه در مکه نازل شده باشد، چه در مدینه یا در سفرها و غزوات ( ترجمه ی اتقان، 46/1-47؛ مناهل العرفان، 186/1-187؛ تاریخ قرآن، رامیار، 601-603 ). شناخت مکی و مدنی. سماعی است و ملاک همان است که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و صحابه و تابعان به ما رسیده است. بعضی نیز معیارهایی دیگر وضع کرده اند. از جمله:
الف ) « مشخصات سوره های مکی »:
1) هر سوره ای که کلاً دارد ( و این کلمه فقط در نیمه ی دوم قرآن آمده است ) 2 ) هر سوره ای که سجده دارد. 3 ) سوره هایی که در آغاز آن حروف مقطعه ( مانند « الم » و « الر » که بحثش گذشت ) آمده است ( جز بقره و آل عمران، و درباره ی رعد اختلاف است. ) 4 ) هر سوره ای که قصص انبیا و امت های پیشین دارد ( جز بقره ). 5 ) هر سوره ای که قصه آدم و ابلیس دارد ( جز بقره ). 6 ) سوره ای که یا ایها الناس دارد و یا ایها الذین آمنوا ندارد ( جز سوره ی حج ) 7 ) سوره های مفصل یعنی سوره های کوتاه اواخر قرآن. مرحوم صبحی صالح پس از برشمردن همین ضوابط یا مشخصات، و با قید این تصریح که این ضوابط « نشانه های قطعی » نیست، پنج نشانه ی دیگر برای سوره ها یا آیات مکی بر می شمارد: 1 ) کوتاهی آیات و سوره ها و ایجاز آنها و شدت و گرمی تعبیر آنها، و تجانس آوایی و موسیقایی. 2 ) دعوت به اصول ایمان به خداوند و روز قیامت و تصویر و توصیف بهشت و دوزخ. 3 ) دعوت به تمسک به اخلاق کریمه و استقامت در راه خیر. 4 ) مجادله با مشرکان و نفی احوال و اندیشه های آنان. 5 ) فراوانی سوگند، بر وفق اسالیب عرب.
ب ) « مشخصات سوره های مدنی »:
1 ) هر سوره ای که در آن حدود ( احکام ) و فرایض و قوانین اجتماعی و مدنی آمده است. 2 ) هر سوره ای که در آن اذن جهاد و احکامش آمده است. 3 ) هر سوره ای که در آن ذکر منافقان آمده است. ( جز عنکبوت ) ( مناهل العرفان، 189/1-191؛ تاریخ قرآن، رامیار، 605-607 ). صبحی صالح نشانه های دیگری هم برای شناخت سوره های مدنی برمی شمارد. 1 ) مجادله با اهل کتاب و دعوتشان به عدم غلو در دینشان. 2 ) طول اکثر سوره ها و بعضی آیات و اطناب آنها و اسلوب تشریعی آنها. 3 ) تفصیل براهین و ادله در مورد حقایق دینی ( مباحث فی علوم القرآن، 183-184 ). از اقوال مشهور این است که سوره ها و آیاتی که به اصطلاح شعرگونه تر یا شاعرانه ترند مکی اند، از جمله سوره های پرشور آخر قرآن.
سوره های قرآن از نظر مکی و مدنی به چهار دسته تقسیم می شوند: 1 ) سوره های مکی. 2 ) سوره های مدنی. 3 ) سوره های مکی با آیاتی مدنی. 4 ) سوره های مدنی با آیاتی مکی. بعضی فهارس که در عصر جدید برای آیات و کلمات قرآن تدوین شده است، از جمله المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، تدوین محمدفؤاد عبدالباقی، و فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم، تألیف دکتر محمود روحانی مکی [ =م ] بودن هر آیه را با علامت نامبرده، تعیین کرده اند. منبع اخیر حتی آیات مستثنیات ( مکی در مدنی و مدنی در مکی ) را هم با جدول های صریح و روشن نشان می دهد. طبق آمار و جداول فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم ( 39/1 ) « 4468 آیه ی مکی با 45653 کلمه و 1768 آیه ی مدنی با 32154 کلمه در قرآن مجید وجود دارد. یعنی هفتاد و یک و شش دهم درصد آیات قرآن مکی، و بیست و هشت و چهاردهم درصد آن مدنی است » . همچنین در فرهنگ آماری علاوه بر ضابطه های جدید و جدا از آنچه از منابع دیگر نقل کردیم ( 627/1 )، فهرست الفاظ و ماده هایی که آیات متضمن آنها مکی یا مدنی است، آمده است ( 631/1 به بعد ). قرآن پژوهان فوایدی برای شناخت مکی و مدنی برشمرده اند: 1 ) چون سوره ها و آیات مکی زماناً بر آیات مدنی مقدم است، لذا معیار خوبی برای تعیین ناسخ و منسوخ و خاص و عام و مطلق و مقید و نظایر آن دارد ( التمهید، 99/1؛ تاریخ قرآن، رامیار، 603 ). 2 ) شناخت تاریخ تشریع و حکمت تدریجی بودن آن. 3 ) اطمینان به سلامت و مصونیت قرآن از تغییر و تحریف که از اهتمام عظیم مسلمانان صدر اول به امر قرآن و همه شئون کوچک و بزرگ آن بر می آید که حتی آیاتی را که در سفر یا حضر، در شب یا روز، در تابستان یا زمستان و در بستر یا در حالت عادی بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده تعیین کرده اند ( مناهل العرفان، 188/1؛ تاریخ قرآن، رامیار، 603 ). قرآن پژوهان همچنین از سوره های مکی که حکم مدنی و سوره های مدنی که حکم مکی دارند ( یعنی با آنها معامله سوره های مکی می شود ) سخن گفته اند ( مباحث...، صبحی صالح، 173-174 ).
14 ) ناسخ و منسوخ:
نسخ در لغت به معنای ابطال و ازاله است و در اصطلاح علوم قرآن عبارت است از « رفع تشریع سابق که ظاهراً مقتضی دوام بوده به تشریع لاحق، به نحوی که جمع آنها یا ذاتاً یا به دلیل تنافی آشکار یا به دلیل خاصی از اجماع یا نص صریح ممکن نباشد » ( التمهید، 270/2 ) یا ساده تر: « رفع حکم شرعی، به دلیل شرعی ». ( مناهل العرفان، 72/2 ) یا « پایان یافتن تعبد مؤمنان به قرائت یک آیه یا حکم مستفاد از آن به هر دو » ( تفسیر بیضاوی ). خود قرآن مجید به وقوع نسخ در قرآن تصریح دارد. چنانکه می فرماید: « هر آیه ای را که نسخ کنیم یا فروگذاریم، بهتر از آن یا همانندش را درمیان آوریم » ( بقره، 106 ). همچنین: « و چون آیه ای را جانشین آیه دیگر سازیم و خدا داناتر است که چه فرو فرستاده است گویند تو دروغزنی. چنین نیست، بلکه اکثرشان نمی دانند » ( نحل، 101 ). همچنین: « خداوند هرچه را بخواهد می زداید یا می نگارد، و ام الکتاب نزد اوست » ( رعد، 39 ) از نظر قرآن پژوهان مسلمان، اعم از اهل سنت و شیعه، نسخ هم در قرآن و هم در سنت رواست، و نسخ قرآن به قرآن، و قرآن به سنت و سنت به سنت و سنت به قرآن جایز است. و سابقه دارد ( برای تفصیل ــــ تفسیر ابوالفتوح رازی، ذیل آیه ی 106 بقره ). بعضی نیز مانند یهودیان، منکر نسخ هستند و ایراد آنان به نسخ این است که می گویند خداوند عالم مطلق و علام الغیوب است و همه کلیات و جزئیات گذشته و حال و آینده را می داند، چرا حکمی می فرستد که بعد آن را تغییر دهد؟ در پاسخ گفته اند: خداوند عالماً و عامداً حکم اول را می فرستد و خود می داند که آن موقت و زماندار است، اگر چه این زمانداری آن بر بندگان یا حتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پوشیده باشد. سپس چون زمان آن سر رسید، حکم دوم را که متضمن تبدیل اعم از تشدید یا تضعیف حکم اول است، فرو می فرستد، موارد نسخ در قرآن بسیار است از جمله تبدیل عده ی زنِ شوهرمرده از یک سال ( بقره، 240 ) به چهار ماه و ده روز ( بقره، 234 )؛ یا مسأله تغییر و تحول قبله از بیت المقدس به سوی کعبه ( بقره، 144 )؛ یا پرداخت صدقه ای پیش از نجوا با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که حکم آن در آیه 12 سوره ی مجادله، و نسخ آن بلافاصله در آیه ی بعدی همان سوره آمده است؛ یا تبدیل وجوب نماز شب به استحباب که حکم آن در اوایل سوره ی مزمل، و نسخ آن در آخرین آیه ی همان سوره آمده است؛ سیوطی بر آن است که 19 مورد نسخ صریح در قرآن مجید وارد شده است ( ترجمه ی اتقان، نوع چهل و هفتم، 69/2 به بعد ). زرقانی 22 آیه ی مشهور به منسوخه بودن را مشروحاً یاد کرده و توضیح داده است مناهل العرفان، 151/2-165 ). نسخ فقط در احکام که معروض امرو نهی است و همه از آیات محکمات است رخ می دهد، نه در قصص و اخبار یا متشابهات. مگر آنکه یک نهی، در لباس نفی و به صورت خیری وارد شده باشد. قرآن پژوهان برای نسخ، انواعی شمرده اند: 1 ) نسخ حکم و تلاوت با هم ( مانند آیات مجعولی که اهل سنت قائلند که ابتدا وحی شده و سپس حکم و تلاوت آنها با هم نسخ شده است. این مورد را شیعه نمی پذیرد ). 2 ) نسخ حکم و ابقای تلاوت ( مانند آیاتی که پیشتر یاد شد، و نسخ اصطلاحی و مشهور همین است ). 3 ) نسخ تلاوت و ابقای حکم ( مانند آیه ی مجعول معروف به آیه ی رجم؛ این مورد را هم شیعه نمی پذیرد ) بعضی از مهمترین آثار ( چاپ شده ) درباره ی نسخ عبارتند از: 1 ) کتاب الناسخ و المنسوخ اثر ابوعبید قاسم بن سلام ( م 224 ق ) از اهل سنت که به کوشش جان برتون انتشار یافته است. 2 ) کتاب الناسخ والمنسوخ، اثر ابن متوج بحرانی، از علمای امامیه در قرن نهم هجری )، شرح سید عبدالجلیل حسینی قاری، که با ترجمه و تعلیق محمد جعفر اسلامی انتشار یافته است. 3 ) الناسخ و المنسوخ تألیف ابن العتائقی ( م 890 ق )، تحقیق عبدالهادی الفضلی که در مقدمه ی آن 73 کتاب در زمینه ی ناسخ و منسوخ معرفی شده است.