21) تجوید و ترتیل:
به تعریفی ساده، تجوید علم و قواعد درست خواندن، و ترتیل، هنر درست خوانی قرآن مجید است. تجوید از علوم شرعی و علوم قرآنی است. قدمت آن به عصر رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم) و مواظبت ایشان بر ادای درست کلمات قرآنی و آموختن درست خوانی قرآن بازمی گردد. امت اسلامی همچنانکه به فهم معانی قرآن و اقامه ی حدود آن متعبد بوده اند، به درست خواندن الفاظ و اصطلاحاً اقامه ی حروف آن هم به صفتی که از ائمه ی قرائت دریافت می کردند، کوشا بودند و این تلقی شفاهی سینه به سینه از طریق قاریان و مُقریان و نهایتاً به سنت و قرائت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) منتهی می شده است که مخالفت با آن یا عدول از آن جایز نیست و تشبه به آن و پیروی هر چه دقیق تر از آن، هدف اعلای علم تجوید است. تجوید از شعب علم قرائت است. فرق آن با قرائت این است که علم قرائت متصدی ضبط صحیح کلمات قرآن است که هم اعراب آن درست باشد و هم ثبت و ضبط کلمات که مثلاً « طلح » درست است یا « طلع ». اما تجوید بعد از علم قرائت و ضبط متن مجال ظهور می یابد و به ادای شفاهی درست کلمات مربوط می گردد. ابن الجزری ( م 833 ق ) قرآن شناس و قرائت پژوه معروف در تعریف دیگری از تجوید می نویسد: « تجوید آرایه ی تلاوت و پیرایه ی قرائت است و عبارت است از اعطای حقوق حروف به آنها و حفظ ترتیب و مراتب آنها و بازآوردن حرف به مخرج و اصل آن و پیوستن آن به نظیرش و تصحیح تلفظ و تلطیف نطق با نظر به صیغه و ساختمان هر کلمه بدون اسراف و تکلف و افراط » ( النشر، ابن الجزری، 211/1 ). مبحث وقف و ابتدا هم از مباحث تجوید است و وقف یعنی درنگ کردن و در اصطلاح تجوید جدا ساختن کلمه است از مابعدش ( برای تفصیل ــــ مقاله ی « تجوید » در همین کتاب ). ترتیل یعنی هنر درست و شمرده و شیوا خواندن قرآن مجید و در قرآن چند بار و روشن تر از همه در آیه ی سوم سوره ی مزمل به آن توصیه شده است: و رتل القرآن ترتیلاً ( و قرآن را شمرده و شیوا بخوان ). وقتی درباره ی همین آیه ی قرآنی از امیرالمؤمنین (علیه السّلام) پرسیدند فرمود: « الترتیل تجوید الحروف و معرفة الوقوف » ( ترتیل، خوب ادا کردن حروف و آشنایی به وقفهای قرآن است ) ( النشر، ابن الجزری، 209/1 ). همین ابن الجزری در تعریف ترتیل می نویسد: « پیوسته و آهسته خواندن بدون شـتاب است و قرآن بدون شتاب و به تأنی نازل شده است » [و باید به همان نحو با تأنی خوانده شود] ( پیشین، 207/1-208 ) ( برای تفصیل ـــــ مقاله ی « ترتیل » در همین کتاب ).
22) قصص قرآن:
یکی از مضامین سراسری و تکرار شونده ی قرآن مجید، قصص انبیا و اقوام و نیز سایر قصه هاست، که غالباً دربردارنده ی نکته ها و عبرتهاست. بررسی و شناخت قصه های قرآنی، خود یک شعبه از علوم قرآنی را تشکیل می دهد. چنان که در اشاره به سبک قرآن مجید گفته شد، بیان قرآنی پیگیر، دنباله دار، پیوسته و متحدالمضمون نیست، بلکه همچون دسته گلی است از گل های رنگارنگ، و تلفیقی است از مضامین متعدد و بندرت یک داستان از آغاز تا انجام به دنبال هم می آید. استثناهای معروف یعنی بیان سراسری، عبارت است از داستان حضرت یوسف (علیه السّلام) و برادرانش که به صورت یکپارچه سراسر سوره ی یوسف را در بر می گیرد. و داستان موسی در سوره ی طه، و داستان داوود (علیه السّلام) در سوره ی « ص » و داستان سلیمان (علیه السّلام) در سوره ی نمل، یا نوح (علیه السّلام) در سوره ی نوح، یا هود (علیه السّلام) در سوره ی هود. ولی داستان یونس در سوره ی یونس حتی به اندازه ی چند آیه هم نیست. و داستان ابراهیم (علیه السّلام) فقط در سوره ی ابراهیم نیست. و در سوره ی ابراهیم، فقط داستان ابراهیم (علیه السّلام) نیست، بلکه مضامین و قصص دیگر هم هست. و بقیه و بلکه عمده ی داستان ابراهیم (علیه السّلام) را باید در سوره ی بقره و سوره های دیگر یافت. اشاره به ابراهیم (علیه السّلام) در 15 سوره ی قرآن پراکنده است ( فرهنگ موضوعی قرآن، ذیل « ابراهیم » ) یا همچنین داستان موسی (علیه السّلام) در 21 سوره پراکنده است ( پیشین، ذیل « موسی » ). نیز گفتنی است که قصص قرآن، اعم از قصص انبیاست. یعنی در قرآن، داستان هایی جز قصص انبیا هم هست. از جمله داستان اصحاب کهف، یا داستان قارون در سوره ی قصص. بعضی شخصیت ها یا اعلام قصص قرآن عبارت است از: آدم، آزر، ابلیس، ادریس، ارم ذات العماد، اسحاق، اسماعیل، اصحاب الاخدود، اصحاب الرس، اصحاب الرقیم ( که با اصحاب کهف یکی است )، اصحاب السبت، اصحاب السفینه، اصحاب الصفه ( بدون بردن نام آنها )، اصحاب الفیل، اصحاب القریه، اصحاب الکهف، بنی آدم، بنی اسرائیل، تُبع، ثمود، جالوت، جن، حواء ( بدون بردن نام )، حواریون، خضر ( رجل صالح )، داود، ذوالقرنین، ذوالکفل، روم، زکریا، زلیخا ( بدون اسم )، زید بن حارثه، زینب بن جحش ( بدون اسم )، سامری، سبأ، سحره، سلیمان، شعیب، صالح، طالوت، عاد، عُزیر، عیسی بن مریم، فرعون، قارون، کنعان بن نوح ( بدون اسم )، لقمان، لوط، حضرت محمد بن عبدالله ( صلی الله علیه و آله و سلم)، مدین، مریم، مؤتفکات ( شهرستان های لوط )، موسی، نصاری، نمرود، نوح، هابیل و قابیل، هاروت و ماروت، هارون، هامان، هود، یأجوج و مأجوج، یحیی، یعقوب، یونس، و یهود ( برای تفصیل ـــ فرهنگ موضوعی قرآن، ذیل « قصص قرآن » ).
بعضی از قصص قرآن، مانند قصه ی آدم و ابلیس و موسی و فرعون و عیسی و مریم و توفان نوح در کتاب مقدس ( عهد عتیق ) هم سابقه دارد. که هم قرآن و هم تاریخ فرهنگ رسمی اسلام و شیعه، حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله و سلم) را بی خبر از آنها می داند. در قرآن تصریح شده است که پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) فقط از طریق وحی از آنها باخبر شده و آنها را دریافت کرده است. ( از جمله آل عمران، 44؛ هود، 49؛ یوسف، 102؛ شوری، 52 ) و می فرماید: « به خوبی می دانیم که ایشان می گویند همانا بشری او را آموزش می دهد. [ این سخن درست نیست چرا که ] زبان کسی که اینان کژاندیشانه ادعا می کنند گنگ و بیگانه است واین زبان [ زبان قرآن ] عربی [شیوا ] روشن است » ( نحل، 103 ). به هر حال اگر قصه شناسان یا مستشرقان، نظری جز این داشته باشند، مورد قبول مسلمانان و قرآن پژوهان مسلمان نیست، گفتنی است که بعضی از صحابه که ابتدا از اهل کتاب ( غالباً یهودی ) بودند، سپس اسلام آورده بودند، پس از نزول قصص قرآن برای شرح و بسط آن قصص، شرح و بسط هایی از فرهنگ خود، نقل می کردند که به آنها در مورد یهود اسرائیلیات و در مورد نصاری نصرانیات گفته می شود و غالباً از وهب بن منبه،کعب الاحبار، و عبدالله بن سلام نقل شده و در بعضی تفاسیر قرآن راه یافته است و در مورد روا یا ناروا بودن آنها احادیث مختلفی نقل شده است. ( « ـــ اسرائیلیات » در دایرة المعارف تشیع ).
قرآن پژوهان برای قصص قرآن فوایدی برشمرده اند: 1 ) قصص انبیاء جزو برترین معارف آن روزگار بوده است، و چیزی که جز بعضی از راسخان در علم از اهل کتاب، از آن اطلاع نداشتند، از طریق وحی به پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) می رسید و دستمایه ی تحدی آن حضرت ( صلی الله علیه و آله و سلم) بود، و ضمناً نشان می داد که عربها با اسلام و این اخبار و قصص از « فرهنگ » جاهلیت به درآمده اند. 2 ) معرفت به تاریخ گذشتگان. 3 ) شناخت چون و چند حرکات [ و به قول امروزیها فلسفه ] تاریخ. 4 ) موعظه و تهدید مشرکان. 5 ) این قصص غالباً با اسلوب محاوره بیان می شد که سبک و شیوه ای به کلی تازه در ادب عرب، و مایه ی اعجاب و تحسین شنوندگان؛ و جزو مبانی هنر و اعجاز ادبی قرآن بود. 6 ) پند و عبرت گرفتن از سرگذشت پیشینیان و سبب هلاک آن، که غالباً شرک و فساد و طرد انبیاء عظام الهی بوده است. 7 ) آموختن به مسلمانان که « بر و بحر وسیعست و آدمی بسیار » و فواید دیگر ( ــــ اصول التفسیر و قواعده، نوشته ی خالد عبدالرحمن العک، 68-70 ).
پس از احادیثی که دربردارنده ی شرح و بسط قصص انبیا و نیز اسرائیلیات است، کهنترین منابع قصص قرآن، عبارت است از تاریخ طبری، و تواریخ دیگر مانند یعقوبی و مسعودی، عرائس المجالس فی قصص الانبیاء، اثر ابواسحاق احمد ثعلبی ( م 427 ق ) ؛ قصص الانبیاء کسائی؛ و تفاسیر قرآن از جمله ترجمه تفسیر طبری، قصص برگرفته از تفسیر سورآبادی؛ قصص الانبیاء نیشابوری؛ تحقیق در تفسیر ابوالفتوح رازی به کوشش عسکر حقوقی که جلد سوم آن تماماً نصوص قصص قرآن برگرفته از همین تفسیر است؛ و دیگر از آثار قرآن پژوهان شیعه، قصص الانبیاء قطب الدین راوندی ( به کوشش غلامرضا عرفانیان یزدی که در مقدمه ی تصحیح خود از این اثر 174 کتاب در قصص قرآنی و قصص الانبیاء را معرفی کرده است ). همچنین: قصص قرآن صدرالدین بلاغی؛ اعلام قرآن محمد خزائلی؛ تاریخ انبیا، تألیف و ترجمه ی سید محمدباقر موسوی و علی اکبر غفاری که ترجمه و توسعه و تهذیب قصص القرآن، تألیف محمداحمد جادالمولی [ و دیگران] است؛ و اثری ارزشمند به نام دراسات فنیة فی قصص القرآن، اثر محمود بستانی.
23 ) فقه یا احکام قرآن:
قرآن مجید که در اصطلاح فقه و اصول به آن « کتاب » می گویند، اولین و مهمترین مصدر تشریع احکام و منشأ فقه اسلامی است. « قرآن، جامع قوانین الهی و معیار سنجش اخبار و احادیث بوده و خواهد بود و بر همین اساس است که از زمان نزول بر پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) تا به امروز و برای همیشه به عنوان اولین مرجع احکام مورد توجه فقهای اسلامی بوده و خواهد بود. و در تاریخ فقاهت و اجتهاد، خود گواه این مدعاست. » ( منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، نوشته ی محمد ابراهیم جناتی، 6 ). معروف است که آیات فقهی یا آیات الاحکام در قرآن مجید در حدود پانصد آیه است ( پیشین، 13، 14 ). ولی استنباط از قرآن، نیاز به معارف بسیار و احاطه بر علوم زبانی و ادبی ( از جمله لغت و نحو و معانی و بیان ) و علوم قرآن ( از جمله شناخت ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و اسباب نزول ) و علوم شرعی و مبادی فقه و اصول دارد تا فی المثل محقق دریابد که هر امری در قرآن حاکی از وجوب نیست، و هر وجوبی با امر بیان نمی شود و گاه نهی در قالب نفی و اخبار جانشین انشاء است. عملاً اگر کسی به درجه ی اجتهاد نرسیده یا لااقل قریب الاجتهاد نباشد، استنباط فقهی اش از قرآن، اتقان و اعتبار علمی ندارد. همین مسأله است که مسأله حجیت ظواهر قرآن را که پیشتر هم از آن بحث کردیم، به آسانی نمی توان پذیرفت ( نیز ــــ « در حجیت کتاب »، در اصول فقه، تألیف محمد رشاد، 200 ). مراد از این تردید، تأیید یا تقویت موضع اخباریان نیست که کتاب را به شرط سنت و فقط از طریق سنت قابل فهم می دانند، غافل از آنکه ائمه اطهار، (علیهم السّلام)، قرآن را میزان و محک صدق اخبار منقول از خود شمرده اند، بلکه مراد ما تأیید موضع اصولیان و بیان ضرورت و اهمیت اجتهاد است. و نهایتاً چنانکه محققان گفته اند قرآن مجید با آنکه قطعی الصدور است، ظنی الدلالة است. ( نیز ــــ اصول فقه، مظفر، ترجمه ی علیرضا هدایی، 47/2-48 ). فقها و قرآن پژوهان فقهی مشرب همه ی مذاهب اسلامی، کتب بسیاری در فقه قرآن یا احکام القرآن تألیف کرده اند. قدیمی ترین آنها آیات الاحکام اثر محمد بن سائب کلبی است ( م 146 ق ) و از امهات متونی که در این زمینه موجود و مدار تحقیق و مراجعه است، این آثار است: فقه القرآن، تألیف قطب راوندی ( م 573 ق )؛ کنز العرفان فی فقه القرآن، تألیف فاضل مقداد سیوری ( م 826 ق ) که تحت عنوان تفسیر شاهی به فارسی درآمده است؛ زبدة البیان، تألیف مقدس اردبیلی ( م 993 ق ) ؛ قلائد الدرر فی آیات الاحکام بالاثر، تألیف احمد بن اسماعیل جزائری ( م 1150 ق ) ؛ مسالک الافهام فی تفسیر آیات الاحکام، تألیف فاضل جواد کاظمی ( اواسط قرن یازدهم هجری )؛ آیات الاحکام، تألیف محمد باقر قایینی ( م 1352 ق ). و در عصر جدید دو اثر خوش تدوین در این زمینه از سوی دانشمندان شیعه عرضه گردیده است. نخست، ادوار فقه ( مجلد دوم ) اثر محمود شهابی، دیگر احکام قرآن، اثر محمد خزائلی ( نیز ــــ منابع اجتهاد پیشگفته، 9-10 که 32 اثر از آثار فقهای شیعه و دهها اثر از فقهای سایر مذاهب اسلامی را معرفی کرده است ).
24 ) ترجمه ی قرآن:
درباره ی جواز ترجمه ی قرآن، قرنها بین علما و فقهای مذاهب اسلامی بحث و اختلاف نظر بوده است و چون اغلب فقها و ائمه اربعه ی اهل سنت ( جز ابوحنیفه که قول اولش بر جواز بوده، سپس آن را موکول به ندانستن عربی کرد ) حکم داده اند که خواندن فاتحه و سوره در نماز جز به عربی روا نیست، بعضی استنباط کرده اند که شاید اصولاً ترجمه ی قرآن به هیچ زبانی روا نیست. اما سابقه ی ترجمه ی قرآن بسیارکهن است و معروف است که سلمان فارسی بسم الله الرحمن الرحیم را به « نام یزدان بخشاینده » ترجمه کرده بوده است. ( تاریخ قرآن، رامیار، ص 653 ). در این زمینه قولی مهم وجود دارد. سرخسی در کتاب المبسوط ( قاهره، 1324 ق، 37/1 ) می نویسد: اهل فارس نامه ای به سلمان فارسی نوشتند که فاتحه را برای آنان به فارسی بنویسد، و نوشت. آنگاه آنان آنچه را که نوشته بود در نماز می خواندند، تا زبانشان نرم [ و قادر به تلفظ عربی ] شد. و این امر را به نبی اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کردند، حضرت انکاری نفرمودند. » عبداللطیف طیباوی ( 1910-1981 ) مقاله ی پرباری تحت عنوان « احکام ترجمة قرآن الکریم و تاریخها » نوشته است ( ــــ مجلة مجمع اللغة العربیة بدمشق، المجلد الرابع و الخمسون، الجزء الثالث، شعبان 1399 ق/ 1979 م، صص 635-660 ) طیباوی با نقد تاریخی و اظهار اینکه در عهد رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم) ایرانیها اسلام نیاورده بودند، تا چنین مشکلی برایشان پیش آید، این قول را رد می کند. استاد محمد حمیدالله که استدراکاتی بر مقاله ی طیباوی در همان نشریه ( المجلد الخامس و الخمسون، الجزء الاول، صفر الخیر 1400 ق/1980 م، صص 362-365 ). نوشته است، نقد و جرح طیباوی را در این مورد رد می کند و می گوید در روایت « بلاد فارس » نیامده است، بلکه « قوم من الفرس » آمده است و بین صحابه و بین بسیاری از ساکنان یمن، ایرانیان مسلمان بسیار بوده اند. ابوحنیفه نخستین فقیه بزرگی است که به جواز قرائت قرآن به فارسی در نماز فتوا داده است، و بر مبنای رأی او بعضی از یارانش به جواز ترجمه ی قرآن در نماز به زبان های دیگر از جمله ترکی، هندی، سریانی و عبری رأی داده اند. ابویوسف و شیبانی، معاصران ابوحنیفه، با او مخالفت ورزیده و قرائت قرآن را به فارسی فقط برای کسی که عاجز از قرائت عربی باشد، تجویز کرده اند. بعضی از محققان نیز برآنند که ابوحنیفه بعدها از قول خود بازگشته است. ( ــــ الهدایة فی الفروع، تألیف علی المرغینانی، هند، 1302 ق، 86/1 ). از قدما، سیوطی و از معاصران، محمد رشید، رضا در تفسیر المنار (313/9، 319-320 ) قائل به رجعت ابوحنیفه از حکم خود شده اند. گویا پیروان ابوحنیفه در گذشته و حال به این جواز عمل نکرده اند. و همواره نماز را به عربی خوانده اند. قوی ترین حجت طرفداران ترجمه ی قرآن این است که خداوند می فرماید: لاَ یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا ( بقره، 285 ). با این وصف، شافعی چنین حکم داده است که قرائت قرآن جز به عربی جایز نیست، زیرا قرآن به این زبان نازل شده است و به زبان دیگر، و در ترجمه، دیگر قرآن نیست؛ و معجزه بودن قرآن منوط به عربی بودن آن است؛ و چون به زبان دیگر ترجمه شود، صفت اعجازش از بین می رود. ولی کسی که عاجز از قرائت به عربی باشد، باید در نماز به جای قرائت سوره های قرآن، تسبیح یا تهلیل گویند ( ــــ مقاله ی طیباوی؛ پیشگفته، صص 640-641 ). جاحظ بر آن است که ترجمه ی شعر عربی ممکن نیست، زیرا چون حکمت عرب ( شعر عربی ) به غیر عربی بر می گردد، اعجاز و هنرش بر باد می رود. سپس می گوید که ترجمه ی قرآن از شعر هم دشوارتر و خطرات آن بزرگتر است. ( ــــ کتاب الحیوان، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1353 ق، 74/1-77 ). اخوان الصفا هم قائل به ترجمه ناپذیری قرآن اند. ( ــــ رسائل اخوان الصفا، قاهره، 1347 ق/ 1928 م، 153/3، 171، 353 ). در عصر جدید محمدرشید رضا قائل به غیر ممکن بودن ترجمه ی قرآن به هر زبان دیگر، و لزوم جهد بلیغ هر مسلمان برای حفظ بعضی سوره های قرآن برای قرائت در نماز است، ولی جز در مورد نماز، ترجمه ی آزاد با تفسیری یا نقل به معنی را بی اشکال می داند. و شیخ مصطفی المراغی، شیخ جامع الازهر و صاحب تفسیر معروف، بر وفق مذهب حنفی، قرائت ترجمه ی حروف به حرف قرآن را به زبان های دیگر در نماز جایز می دانست و ترجمه ی قرآن را به زبان های دیگر مفید می شمرد و تشویق می کرد، چنانکه به پیکتال که اصلاً انگلیسی بود و اسلام آورده بود، در ترجمه ی قرآنش به انگلیسی مدد می رساند. از سوی دیگر علمای شیعه، جز در مورد نماز، همواره طرفدار جواز و لزوم ترجمه ی قرآن بوده اند ( از جمله ــــ رأی و نظر صریح آیت الله خویی در البیان، تعلیقه ی 5 ). ترجمه ی قرآن به فارسی گویا ( قطع نظر از یک ترجمه ی کهن سندی که محفوظ نمانده است ) قدیمی ترین و نخستین ترجمه ی قرآن به زبان دیگر است و بیش از هزار سال پیشینه دارد. تاکنون قدیمی ترین ترجمه ی فارسی، ترجمه ی تفسیر طبری دانسته می شد، که در اواسط قرن چهارم هجری در ماوراءالنهر، به دستور منصور بن نوح سامانی، و تجویز علمای عصر، صورت گرفته است. اما ترجمه ی معروف به قرآن قدس که در سال های اخیر به کوشش دکتر علی رواقی انتشار یافته است، از آن هم کهن تر می نماید. ترجمه ی قرآن موزه ی پارس، که تصحیح و طبع آن نیز به کوشش دکتر رواقی انجام گرفته، ترجمه ای ناقص اما بسیار ارزشمند، از حدوداً اوایل قرن پنجم هجری است.
« ترجمه ی قرآن مورخ 556 ق » به کوشش دکتر محمد جعفر یاحقی انتشار یافته است. محمد آصف فکرت فهرست توصیفی نسخ خطی قرآنهای مترجم ( ترجمه دار ) کتابخانه ی مرکزی آستان قدس رضوی را که جلد اول آن، معرفی 326 ترجمه را در بردارد، منتشر کرده است. ترجمه های کهن دیگر که در دل تفاسیر آمده است عبارتند از: ترجمه ی مندرج در تفسیر تاج التراجم فی تفسیر القرآن للاعاجم، تألیف عمادالدین طاهر اسفراینی ( م 471 ق ) مشهور به شهفور که به کوشش آقای نجیب مایل هروی نزدیک به انتشار است؛ ترجمه ی مندرج در تفسیر قرآن مجهول المؤلف، مشهور به « تفسیر کمبریج » ( به خاطر آنکه تنها نسخه ی ناقص بازمانده از آن در کتابخانه ی دانشگاه کمبریج محفوظ بوده است ) که به کوشش دکتر جلال متینی در 2 مجلد انتشار یافته است؛ ترجمه ی تفسیر سورآبادی [= ابوبکر عتیق نیشابوری] که ترجمه ی آیات و قصص قرآنی آن به کوشش استاد یحیی مهدوی و مهدی بیانی در دو مجلد انتشار یافته است، و کلِّ تفسیر به همت آقای علی اکبر سعید سیرجانی در دست طبع است. گفتنی است که سورآبادی در سال 494 ق درگذشته است؛ ترجمه ی قابل توجه و مهم دیگری که باز در دل تفسیرمحفوظ مانده است، ترجمه ی مندرج در تفسیر نوبت اول کشف الأسرار و عُدة الابرار، اثر ابوالفضل میبدی ( م 520 ق ) است که بر مبنای گسترش امالی تفسیری خواجه عبدالله انصاری تدوین شده است. پس از آن، ترجمه ی مندرج در تفسیر ابوالفتوح رازی شایان ذکر است. پس از ترجمه های مندرج در تفسیر منهج الصادقین ملا فتح الله کاشانی و تفسیر جلاءُ الاحزان [ = تفسیر گازر ]، که اهمیت طراز اولی ندارند، به یک ترجمه ی بسیار شیوا می رسیم: ترجمه ی شاه ولی الله دهلوی ( م 1176 یا 1179 ق ) که بارها در هند و پاکستان به طبع رسیده است. از سراسر عصر قاجار یک ترجمه ی قابل توجه باقی مانده است که به قلم محمد طاهر مستوفی شیبانی معروف به بصیرالملک است که از رجال فرهنگی و درباریان ناصرالدین شاه بوده است. این ترجمه بارها، از جمله در سال 1344 ش از سوی انتشارات محمدحسن علمی به طبع رسیده است.
در عصر جدید نخستین ترجمه ی مهم قرآن مجید، ترجمه ی عبدالحسین آیتی معروف به آواره ( 1288-1371 ق ) است که در جوانی از سلک روحانی به درآمد و به بهائیه گرایش یافت و کتاب الکواکب الدریة فی مآثر البهائیة را در تاریخ بهائیت نوشت و از مبلغان طراز اول این فرقه گردید. سپس از ناراستیهایی که دید سرخورد و از بهائیت تبری جست و کتاب کشف الحیل ( 3 جلد، 1310 ش ) را در رد بهائیت و بیان پشیمانی خود نوشت. ترجمه ی او از قرآن مجید کتاب نُبی یا قرآن فارسی نام داد. ( 3 جلد، یزد، 1326-1326 ش ). ( درباره ی او ــــ دایرة المعارف تشیع، 241/1-242 ).
بهترین و شاید آخرین ترجمه ی تحت اللفظی قرآن در عصر جدید، ترجمه ی محمدکاظم معزی است که بارها تجدید چاپ یافته است. مرحوم محیی الدین مهدی الهی قمشه ای ( 1318-1393 ق/ 1352 ش ) از عرفا و شعرا و علمای ذوفنون معاصر در حدود سال های 1320 ش ترجمه ی خوشخوانی از قرآن کریم به دست داد. به تحقیق هیچ ترجمه ای از ترجمه های جدید قرآن این چنین با استقبال عظیم مردم مواجه نشده که بارها به تجدید چاپ رسیده است. حسن و عیب این ترجمه یک چیز و آن افزودن و مزج تفسیر با ترجمه است. با وجود این اقبال بی سابقه ی مردم، قرآن پژوهان این ترجمه را آکنده از اغلاط علمی می دانند ( برای تفصیل ــــ نقد بسیار مفصل بهاءالدین خرمشاهی بر این ترجمه در کتاب حاضر ).
در عصر جدید که اصولاً صناعت ترجمه بهبود کلی یافته است، ترجمه ی تحت اللفظی قرآن مجید نیز موقوف شده است. ترجمه ی مرحوم ابوالقاسم پاینده ( 1290-1363 ش ) نویسنده و مترجم پرکاری که ترجمه ی تاریخ طبری یکی از کارهای اوست، ترجمه ای متین و استوار است ولی خالی از اغلاط نیست؛ علامه محمد فرزان نقد مفصل و عالمانه ای بر آن نوشته است. تا پیش از انقلاب اسلامی ایران ( 1357 ش ) دو ترجمه ی قابل توجه از قرآن نیز داریم؛ ترجمه ی حکمت آل آقا؛ و ترجمه ی زین العابدین رهنما ( همراه با توضیحات در پای صفحه، در 4 مجلد ). پس از انقلاب اسلامی توجه به ترجمه ی قرآن در ایران بالا گرفته است و چندین ترجمه انتشار یافته است. ازجمله ترجمه ی جلال الدین فارسی؛ ترجمه ی محمدباقر بهبودی با عنوان معانی القرآن که ارزش علمی آن نازل شده است، ولی از نظر احتوا بر تفسیر همانند ترجمه ی قمشه ای است ( ــــ نقد بهاءالدین خرمشاهی بر این دو ترجمه در کتاب حاضر؛ همچنین ــــ نقد محققانه ی حسین استادولی بر ترجمه ی بهبودی در مجله ی مترجم، ویژه ی ترجمه قرآن، 1372 ش ). همچنین ترجمه ابوالقاسم امامی؛ ترجمه ی محمد خواجوی ( ــــ نقد خرمشاه در کتاب حاضر ). ترجمه ای که بیشتر از سایر ترجمه های جدید از استقبال مردم برخوردار بوده است، ترجمه ی شیوای عبدالمحمد آیتی است ( ــــ نقد خرمشاهی در کتاب حاضر ). چند ترجمه ی دیگر نیز به قلم سید جلال الدین مجتبوی، علی اصغر حلبی، محمدمهدی فولادوند، محمدحسین روحانی و بهاءالدین خرمشاهی ( همراه با توضیحات و واژه نامه عربی - فارسی ) در مراحل مختلف طبع و نزدیک به انتشار است.
طبق آمار منتشر شده در « کتاب شناسی جهانی ترجمه های قرآن مجید » ( به انگلیسی، ویراسته ی اکمل الدین احسان اوغلی، طبع استانبول ) که کتاب شناسی ترجمه های قرآن را به هر زبان، از سال 1515 تا 1980 م در بر دارد، قرآن مجید از آغاز تا زمان تألیف این کتاب شناسی ( 1980 م ) به 65 زبان ترجمه شده است. روی هم رفته مشخصات کتابشناختی 2.762 ترجمه و تفسیر قرآن ( به اعتبار اینکه دربردارنده ی ترجمه است ) در این اثر آمده است. قدیمی ترین ترجمه ی قرآن به زبان های اروپایی، ترجمه ی انگلیسی ناقصی است که در سال 1515 م منتشر شده، ولی نخستین ترجمه ی کامل به زبان لاتین است که در سال 1543 م انتشار یافته است. بهترین ترجمه های فرانسوی قرآن، ترجمه کازیمیرسکی و ترجمه ی بلاشر است. بهترین ترجمه های آلمانی قرآن، ترجمه ی اولمان، ترجمه ی هنینگ، و اخیراً ترجمه ی همراه با توضیحات و واژه نما ( کنکور دانس ) اثر رودی پارت است. در دایرة المعارف اسلام ( در پایان مقاله ی « قرآن » ) از هشت ترجمه ی قرآن به روسی یاد شده است. آخرین و بهترین ترجمه ی قرآن به روسی، که در مقاله ی مزبور به آن اشاره شده است، ترجمه ی اسلام شناس شهیر روسی کراچفسکی است ( 1963 م ). نظر به اهمیت بیشتر زبان انگلیسی، در اینجا به ترجمه های انگلیسی قرآن مبسوط تر می پردازیم. ذیلاً 34 ترجمه ی کامل قرآن مجید را که به قلم مسلمان ها و نیز غیرمسلمان ها به انگلیسی درآمده است. با اشاره ای کوتاه به هر یک، یاد می کنیم.
الف ) ترجمه ی انگلیسی مسلمانها از قرآن:
1 ) ترجمه ی محمد ابوالحکیم خان ( پاتیالا، 1905 م، ترجمه ای تحت اللفظی و دارای تمایلات قادیانی است ). 2 ) میرزا حیرت دهلوی ( دهلی، 1912م؛ نثر ترجمه ضعیف است ). 3 ) ابوالفضل میرزا ( الله آباد، 1912 م، همراه با اندکی یادداشت ). 4 ) محمد مارمدوک ویلیام پیکتال ( لندن، 1930 م؛ دارای نثر فاخر و سبک کتاب مقدس است. این ترجمه تا سال 1980 م، 24 بار به طبع رسیده است. از بهترین ترجمه های انگلیسی قرآن است ). 5 ) عبدالله یوسف علی ( لاهور، 1934-1937. این ترجمه تا سال 1988 م، 35 بار به چاپ رسیده است؛ دارای یادداشت های توضیحی بسیار در پای صفحات. از بهترین ترجمه های قرآن به انگلیسی ). 6 ) عبدالمجید دریابادی ( لاهور، 1941-1957 م، همراه با یادداشت. ترجمه ای است دقیق با نثر انگلیسی خوب ). 7 ) علی احمدخان جولندری ( لاهور، 1962 م؛ ترجمه ای ضعیف و دارای اشتباهات ) 8 ) میراحمدعلی ( کراچی، 1964؛ همراه با یادداشت های بسیار از نظرگاه شیعه ی امامیه، با بحثی جامع در رد تهمت تحریف قرآن ) 9 ) عبدالرحمن طارق و زین الدین گیلانی ( لاهور، 1966 م، بدون متن قرآن، اثر متوسط ). 10 ) سیدعبداللطیف ( حیدرآباد، 1969 م، بدون متن قرآن، و بدون یادداشت، اثری متوسط ). 11 ) میرهاشم علی ( توکیو، 1974 م. همراه با تقسیمات جدید و داخلی سوره ها با نثر خوب ). 12 ) تقی الدین هلالی و محمد محسن خان ( شیکاگو، 1977 م. با توضیحاتی برگرفته از تفسیر طبری و ابن کثیر. دارای گرایش های سلفی ). 13 ) محمد احمد مفسر ( لندن، 1979 م. ترجمه ای است تفسیرآمیز و دارای آراء غریب در تفسیر ). 14 ) محمد اسد ( جبل طارق، 1980 م. مترجم از یهودیت به اسلام درآمده است. او بعضی مسلمات قرآنی از جمله افتادن ابراهیم در آتش و سخن گفتن عیسی در مهد را منکر است و به نحو دیگر ترجمه و تفسیر می کند. همراه با یادداشت های توضیحی وتفسیری و چند مقاله ی ضمیمه ). 15 ) محمود ی. زید ( بیروت، 1980 م؛ مبتنی بر ترجمه ی ن.ج. داود از قرآن، و گاه اشتباهات ترجمه ی او را تکرار می کند ). 16 ) شیخ محمد سرور ( الم هورست، 1981 م. به میزان نود درصد اقتباس و انتحال از ترجمه ی محمدعلی لاهوری از قرآن است، و در فهرست موضوعی اش مدخلهایی از معتقدات شیعه مانند امامت، شهادت حسین بن علی (علیه السّلام)، خمس، و غیره وارد شده، حال آنکه ترجمه اصولاً فاقد یادداشت های توضیحی است ). 17 ) احمدعلی ( کراچی، 1984 م. آراء اصالت عقلی غریب و شاذی درباره ی جهنم و سنگباران لشکر حبشه و نظایر آن دارد که در ترجمه اش منعکس است ). 18 ) ت.ب. اروینگ ( ورمونت، 1985 م؛ نخستین ترجمه ی قرآن به انگلیسی امریکایی. نه متن قرآن را به همراه دارد و نه یادداشت های توضیحی. درباره ی این ترجمه ــــ مقاله ی بهاءالدین خرمشاهی در کتاب سیر بی سلوک، و کتاب حاضر ). 19 ) م.م. خطیب ( لندن، 1986 م. ترجمه ای خوشخوان با نثری پاکیزه و بدون گرایش به نثر کتاب مقدسی، به نحوی که در ترجمه پیکتال، یوسف علی، و دریابادی دیده می شود. شامل مقدمه ای درباره ی اسلام و سیره ی نبوی و یادداشت های توضیحی. دارای معدودی بی دقتی در ترجمه ی بعضی آیات. 20 ) م. فاطمی ( لاهور، بدون تاریخ ).
ب ) ترجمه ی انگلیسی غیر مسلمان ها از قرآن:
21 ) محمدعلی ( لاهور، 1917 م. تا سال 1988 م بیش از ده بار به طبع رسیده است، دارای گرایش قادیانی از جمله در نفی خاتمیت پیامبر حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله و سلم)، و انکار بعضی معجزات منعکس در قرآن؛ زبان ترجمه هم پاک و پیراسته نیست ). 22 ) غلام سرور ( سنگاپور، 1980 م. تا سال 1988 م 8 بار چاپ شده است. دارای گرایش های قادیانی. در مقدمه، نقد درخشانی درباره ی ترجمه های قرآن به قلم سیل، رادول، پامرو محمدعلی دارد. متن قرآن و نیز یادداشت های توضیحی به همراه ندارد ). 23 ) شیرعلی ( لاهور، 1955 م. تا سال 1988 م 13 بار تجدید چاپ شده است. این ترجمه، ترجمه ی رسمی قادیانیهاست و آراء و عقاید آنان را در ترجمه ی خود بیش از دیگران راه داده است. 24 ) صلاح الدین پیر ( امین آباد، 1960م. این ترجمه هم دارای گرایش های قادیانی است ). 25 ) خادم رحمان نوری ( شیلونگ، 1964 م. دارای تمایلات قادیانی و صوفیانه ). 26 ) ملک غلام فرید ( ربوه، 1969 م. این ترجمه همراه تفسیری است که مبتنی بر ترجمه ی اردوی میرزابشیرالدین محمود احمد است. دارای گرایش های قادیانی است ). 27 ) ظفرالله خان ( لندن، 1970 م. از ترجمه های قابل توجه قادیانه است که همچون سایر مترجمان قادیانی، خاتمیت نبوت پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم) را قبول ندارد ). 28 ) الکساندر راس ( لندن، 1649 م. این ترجمه تا سال 1988 م 8 بار به طبع رسیده است. ) 29 ) جورج سیل ( لندن، 1734 م. در سال 1975 م صد و بیست و سومین طبع آن انتشار یافت. شامل مباحثی درباره ی سیره و قرآن است). 30 ) ج.م. رادول ( لندن، 1861 م. سوره ها را به ترتیب سنوی ( به ترتیب نزول ) مرتب کرده است. پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) را مؤلف قرآن می داند. تا سال 1980 م 32 بار تجدید چاپ یافته است. در هر حال جزو ترجمه های خوب قرآن بشمار می آید ). 31 ) هـ. پامر ( لندن، 1880 م تا سال 1980 م 15 بار به طبع رسیده است ). 32 ) ریچارد بل ( لندن، 1937 م. قائل به تقطیع هر گروه از آیات بر وفق یک نوبت وحی است و مقدمه ی مفصلی در تاریخ قرآن و ترتیب توالی آیات قرآن نوشته است. که به صورت مجلدی مستقل همراه این ترجمه و سپس جدا از آن با تهذیب و تنقیح مونتمگری وات منتشر شده است ). 33 ) آرتور جان آربری ( لندن، 1955 م تا سال 1988 م 12 بار تجدید چاپ یافته است. فاقد یادداشت های توضیحی. اما دارای مقدمه ای ارزشمند در باب اهمیت سبک قرآن است. این ترجمه در مجموع به عنوان بهترین ترجمه ی قرآن به قلم یک غیرمسلمان شناخته شده است ). 34 ) ن.ج. داود ( لندن، 1956 م تا سال 1988 م 11 بار تجدید طبع یافته است. داود یک یهودی عراقی است. در چاپ های اول، سوره ها را طبق نزول مرتب کرده بود، و نه متن قرآن را به همراه داشت و نه شماره های آیات را یاد کرده بود. این ترجمه طبع انتشارات معروف پنگوئن است و در چاپ های اخیر، نظم و ترتیب آن را بر وفق قرآن رسمی جهان اسلام درآورده اند. ( منبع معرفی ترجمه های سی و چهارگانه انگلیسی قرآن، مقاله « کتاب شناسی توصیفی ترجمه های انگلیسی قرآن کریم » ( به انگلیسی ) نوشته ی ا. قدوایی در نشریه ی همدرد اسلامیکوس، دوره ی 11، شماره ی 4، زمستان 1988 م است ).