گفتگو براى ازدواج
در میان مسلمانان و مردم مؤمن رسم بر این است، که پس از اتمام تحقیقات خانواده پسر و دختر، جهت امر ازدواج و مِهربران، و شرایط عقد و عروسى با هم به گفتگو مىنشینند.
سعى خانوادهها باید بر این باشد، که در مشورت و پاسخ سئوالات و پرسشهائى که در رابطه دختر و پسر مىشود، آن سئوالات و پاسخهائى که در چهارچوب شرع مقدس و جهت عقلائى مورد قبول است، با تمام وجود از خود صداقت نشان دهند.
سنّ واقعى دختر و پسر را بگویند، شغل پسر و دارائى وى و اخلاق و رفتار و روحیات، و طریقه معاشرت و معاشران وى را، و اینکه تحصیلات او در چه مرحلهاى است به راستى و درستى بیان کنند، اگر عیب و نقصى در او هست خبر دهند، شاید آن عیب و نقص قابل اغماض باشد، و نیز خانواده دختر در پاسخ به سئوالات خانواده پسر صداقت و انصاف به خرج دهند، و از گفتن سخن راست و کلام صدق وحشت نکنند، که بیان تمام مسائل لازم راه هرگونه اشکال و بنبست را در آینده مىبندد، و از پیش آمدن خسارت و تلخى و تفرقه، و به هم خوردن رابطه دو خانواده، و ایجاد بگو مگو جلوگیرى مىکند.
در این زمینه مکر و حیله و خدعه و تزویر و تدلیس و عیبپوشى، خلاف اخلاق و حرام شرعى، و معصیت بزرگ است، و دود این آتش در درجه اول به چشم زن و شوهر، و در مرحله دوم به چشم دو خانواده مىرود.
راستى و صداقت هر دو خانواده را از زیان و خسارت، و از به بار آمدن تلخى و محنت حفظ مىکند، و راه تصمیمگیرى را براى هر دو طرف آسان نموده، و موجب فلاح و نجات و رستگارى است.
تدلیس و خدعه و مکر و حیله گاهى مجوّز بهم خوردن عقد، و ساقط شدن مهر، و فسخ نکاح بدون طلاق است، و این گشایشى است که اسلام به یکى از دو طرف که در معرض خدعه و تدلیس قرار گرفتهاند داده است.
قرآن مجید و روایات مردم را از هر گونه خدعه و مکر و تدلیس و فریبدادن منع مىکنند، و خدعهگر را مستحق عقاب الهى در دنیا و آخرت مىدانند.
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) مىفرماید:
لِیْسَ مِنّا مَنْ ماکَرَ مُسْلِماً.
از ما نیست کسى که با مسلمانى مکر کند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) مىفرماید:
الْمَکْرُ بِمَنْ ائْتَمَنَکَ کُفْرٌ.
مکر به کسى که تو را امین خود قرار داده کفر است.
و نیز آن حضرت فرمود:
مَنْ مَکَرَ حاقَ بِهِ مَکْرُهُ.
کسى که خدعه و حیله کند و نسبت به مردم مکر بورزد، زیان و ضرر مکرش خود او را خواهد گرفت.
در خطبه 193 نهجالبلاغه حضرت مولا در ویژگى اهل تقوا مىفرماید:
وَلا دُنُوُّهُ بِمَکْر وَخَدیعَه.
نزدیک شدن اهل تقوا به مردم با کمک مکر و حیله نیست.
رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) مىفرماید:
الْمَکْرُ وَالْخَدیعَهُ وَالْخیانَهُ فِى النّارِ.
مکر و خدعه و خیانت در آتش جهنم است.
و نیز آن حضرت فرمود:
مَنْ کانَ مُسْلِماً فَلایَمْکُرُ وَلایَخْدَعُ فَإِنّى سَمِعْتُ جَبْرَئیلَ یَقُولُ: انَّ الْمَکْرَ وَالْخَدیعَهَ فِى النّارِ.
کسى که مسلمان است مکر و خدعه نمىکند، من از جبرئیل شنیدم مکر و خدعه در آتش است.
مسائل مربوط به تدلیس، و مخفى کردن عیوب مرد یا زن، و خدعه و حیله و خلاصه آنچه که مرد یا زن را در ادامه زندگى، یا طلاق، یا رها کردن بدون طلاق، و مدیون بودن مرد نسبت به مهر، یا ساقط شدن مهر و صداق آزاد مىگذارد در جلد صدم بحار چاپ مؤسسه وفاء بیروت صفحه 361 به بعد و در رسائل عملیه مراجع بزرگ در بخش ازدواج به طور مفصل آمده است.
***
وجوب پرداخت مِهر و صداق
پس از گفتگوى صادقانه بین دو خانواده، یا عروس و داماد، بنا بر اصول شرعیه در مسئله صداق در حدّى که افراط و تفریط در کار نباشد توافق نمایند.
البته به هر مقدار که در مهر و صداق آسانگیرى شود، و اندازه آن را در حد اعتدال قرار دهند بیشتر موجب خوشنودى حق است.
اولیاى اسلام براى اینکه زمینه ازدواج دختران و پسران بهتر و راحتتر فراهم شود، سفارش اکید نمودهاند که در مسئله مهر و صداق سختگیرى نشود.
خانوادهها تصور نکنند مهر سنگین باعث استحکام زندگى و تداوم آئین نکاح است، چه بسا دخترانى که با مهر سنگین به خانه پدر برگشتند و به خاک ذلت نشستند، و آرامش روحى خود را از دست دادند.
در این امور به رحمت و لطف و عنایت حضرت حق تکیه کنید، و از آنچه باعث دردسر و تحقیر و توهین در آینده براى یکى از دو طرف است بپرهیزید.
چون در مسئله مهر توافق حاصل شد، و به رضایت طرفین اصلى یعنى عروس و داماد اندازه آن معین گشت، به محض اجراى صیغه عقد نصف آن دین واجب بر عهده شوهر، و نصف دیگر پس از عروسى و زناشوئى و همخوابگى بر عهده مرد به عنوان دین شرعى مستقر مىگردد، چنانچه همان وقت عقد پرداخت شود، ذمه شوهر آزاد، و زن به حق شرعى و قانونى خود رسیده.
جوانان به این معنى توجه داشته باشند، که مهر و صداق پرداختش بر عهده آنان لازم، و امساک از رساندنش به صاحب حق حرام و گناه بزرگ است.
وجوب اداى مهر حقیقتى است که در قرآن مجید در سوره مبارکه بقره آیات 237 236 و 241 و در سوره نساء آیه 4 و سوره قصص آیات 27 و 28 و سوره احزاب آیه 49 به آن تصریح شده، و کسى را نمىرسد که در این زمینه و در زمینههاى دیگر کمترین ستمى به زن روا دارد.
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:
مَنْ ظَلَمَ امْرَأَهً مَهْرَها فَهُوَ عِنْدَاللّهِ زان یَقُولُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ یَوْمَ الْقِیامَهِ: عَبْدى زَوَّجْتُکَ أَمَتى عَلى عَهْدى فَلَمْ تُوفِ بِعَهْدى وَظَلَمْتَ أَمَتى فَیُؤْخَذُ مِنْ
حَسَناتِهِ فَیُدْفَعُ الَیْها بِقَدْرِ حَقِّها، فَإِذا لَمْتَبْقَ لَهُ حَسَنَهٌ أُمِرَ بِهِ الَى النّار بِنَکْثِهِ لِلْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُولًا.
کسى که مهر زن را ظالمانه نپردازد، نزد خداوند زناکار محسوب مىشود، روز قیامت حضرت حق به او خطاب مىکند، بنده من کنیزم را بر اساس پیمانى که با تو بستم «عقد و ازدواج» به تو تزویج نمودم،
به پیمان من وفا نکردى، و بر او ستم روا داشتى، سپس به اندازه حق زن از حسنات مرد برداشته در پرونده همسرش مىگذارند، و چون حسنهاى به اندازه پرکردن حق زن نماند، به گناه پیمانشکنى به آتشش مىبرند، عهد و پیمان مسئولیت دارد.
امام صادق (علیه السلام) مىفرماید:
السُّراقُ ثَلاثَهٌ:
مانِعُ الزَّکاهِ، وَ مُسْتَحِلُّ مُهُورِ النِّساءِ، وَ کَذلکَ مَنِ اسْتَدانَ وَلَمْیَنْوِ قَضاءَهُ.
دزدان سه طایفهاند:
آنان که از پرداخت زکات بخل میورزند، کسانى که خوردن و به غارت بردن مهر زن را حلال مىدانند، و مردمى که قرض مىگیرند و خیال اداى آن را ندارند.
حضرت رضا (علیه السلام) از پدران بزرگوارش از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت مىکند:
إِنَّ اللّهَ تَعالى غافِرُ کُلِّ ذَنْب إِلّا مَنْ جَحَدَ مَهْراً أَوِاغْتَصَبَ أَجیراً أَجْرَهُ
أَوْ باعَ رَجُلًا حُرّاً.
خداوند متعال آمرزنده هر گناهى است مگر گناه انکار مهر زن، یا غصب دستمزد اجیر، یا فروش انسان آزاد.
حضرت صادق (علیه السلام) فرمود:
أَقْذَرُ الذُّنُوبِ ثَلاثَهٌ: قَتْلُ الْبَهیمَهِ وَحَبْسُ مَهْرِ الْمَرْأَهِ، وَمَنْعُ الْاجیرِ أَجْرَهُ.
پلیدترین گناه قتل نفس، خوددارى از پرداخت مهر، و نپرداختن اجرت مزدور است.
از جانب اولیاء اسلام به زنان باکرامت توصیه شده، اگر زمینه مناسبى در برنامه بخشیدن مهر به شوهر ببینند، از این مرحله عالى اخلاقى که نشان جود و کرم و سخاوت و بزرگوارى است چشمپوشى نکنند.
در روایت بسیار مهمى از رسول خدا آمده:
ما مِنْ امْرَأَه تَصَدَّقَتْ عَلى زَوْجِها بِمِهْرِها قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِها إِلّا کَتَبَ اللّهُ لَها بِکُلِّ دینار عِتْقَ رَقَبَه قیلَ یا رَسُولَ اللّهِ فَکَیْفَ الْهِبَهُ بَعْدَ الدُّخُولِ؟ قالَ: إِنَّما ذلِکَ مِنَ الْمَوَدَّهِ وَالْالْفَهِ.
زنى که در زمان عقد، قبل از آنکه حق همبسترى و زناشوئى انجام بگیرد، مهرش را به شوهر ببخشد، به هر دینارى ثواب یک بنده آزاد کردن در نامه عملش ثبت مىشود، گفته شد یا رسول اللّه اگر بعد از انجام عروسى این بخشش انجام بگیرد چگونه است، فرمود هبه مهر پس از عروسى نتیجه محبت و انس است.
***
جهاز عروس
در میان مردم مؤمن و مسلمان رسم است که از باب پدرى و بزرگترى، و لطف و محبت، و عشق و علاقه، بزرگ خانواده، و ولىّ دختر، براى فرزند دلبند، و نور چشم عزیز خود، جهاز تهیه مىکند.
در این زمینه، باید به خانواده عروس و داماد این معنا را توجه داد، که داماد عزیز و خانواده محترمش قناعت را که اخلاق انبیاء و اولیاء و حقیقتى محبوب خداوند است از یاد نبرند، و آنچه را خانواده عروس به اندازه توان و قدرت خود به دنبال دختر فرستادند با چشم عنایت و محبت و با دیده قناعت بنگرند، تا خداى نخواسته، قدم سرزنش و تحقیر، و
سرکوفت، و حمله به شخصیت افراد، در سرزمین زندگى وارد نگردد. و پدر محترم عروس در تهیه جهاز شأن انسانى، و موقعیت اجتماعى خود و خانواده طرف را لحاظ کند، و از طرفى از اسراف در این مسئله بپرهیزد که خداوند دشمن مردم مسرف است.
نیازى نیست که جهازى وسیع، و اشیائى گرانقیمت، و اجناسى فوقالعاده تهیه شود، و خرج جهاز خارج از حدود شرعى و عرفى صورت گیرد، و دین و بدهى کمرشکنى به خاطر تهیه جهاز به جاى ماند.
در این مسئله حتماً از چشم همچشمى، و نظر به جهاز اسرافى دیگران دوختن بپرهیزید، و کارى نکنید، که جوانان توقعشان نسبت به جهاز سنگین زنده شود، و تنها سراغ دخترانى بروند که پدرانشان از ثروت بادآورده بهرهمندند، و براى سایرین در مسئله ازدواج دردسر و مشکلات لاینحل بوجود بیاید، که این همه خلاف انسانیت، و مورد نفرت حق و موجب عذاب و گرفتارى در روز قیامت است.
جهاز را از مال حلال، و ثروت پاک تهیه کنید، که عبادت واجب عروس و داماد در لباسها و فرشها و خانه تهیه شده صحیح و شرعى باشد.
خود را به خاطر فرزندان و توقعات بیش از اندازه آنان به دردسر دچار نکنید، و محض آنان راه عقاب و عذاب قیامت را به روى خود باز منمائید.
الگوى الهى و معنوى در جهاز عروس
علامه مجلسى در احوالات حضرت زهرا (علیها السلام) در کتاب باارزش بحار از قول حضرت صادق (علیه السلام) روایت مىکند:
امیرالمؤمنین از زندگى مادى جز یکى دو دست لباس، یک شتر، یک شمشیر، و یک زره چیزى نداشت، درآمد روزانه او از کار کردن در باغ و زمین کشاورزى دیگران تأمین مىشد، چون براى خواستگارى سیده زنان آفرینش به محضر رسول حق آمد، حضرت به او فرمود برخیز و زره را بفروش، زره را فروختم، پولش را در دامان رسول حق ریختم نه من گفتم چه مقدار است، و نه آن حضرت اندازهاش را از من پرسید.
مشتى از پولها را به بلال مرحمت کرد و فرمود با آن براى دخترم عطر تهیه کن، و قسمتى را به ابوبکر داد و فرمود لباس و اثاث منزل آماده نما، به عمار و جمعى از اصحاب فرمود او را در خرید لباس و اثاث خانه کمک کنید، آنچه خریده شد عبارت بود از:
1 پیراهن: هفت درهم
2 چارقد: چهار درهم
3 چادر سیاه خیبرى
4 یک تخت طنابپیچ
5 یک جفت تشک که روکش آن کتان مصرى و داخل آن لیف خرما و پشم گوسپند بود.
6 چهار بالش که روکشش چرم طائف و درونش پوشال بود.
7 یک پرده پشمین
8 یک حصیر
9 آسیاى دستى
10 یک طشت مسى
11 یک مشک آب
12 یک قدح
13 یک دولچه آب
14 یک آفتابه
15 یک خم سبزرنگ جهت نگهدارى آب یا مواد خوراکى
16 چند کوزه سفالین.
وقتى تمام اجناس را نزد رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) آوردند زیر و رو کرد و فرمود: خداوند براى اهل بیت مبارک کند.
آن مرد خدا در نوشتارش نوشته: این اجناس مختصر جهاز دخترى بود که پدرش قدرت و محبوبیّتى مافوق تصور داشت، و یارانش به جاى زر و سیم، جان و سر نثارش مىکردند، ولى نه دامادش را دچار غصه قرض کرد، و نه بیتالمال مسلمانان را که باید صرف مسکین و یتیم و مصالح عمومى شود، خرج خودنمائى و تجملات بیجا نمود، و نه سطح هزینه ازدواج را بالا برد، تا دیگران با الگو گرفتن از او در طول تاریخ دچار زحمت و رنج و محنت و غصه و اندوه شوند.
از همه مهمتر، آنقدر صفا و صمیمیت و یکرنگى و پاکى در کار بود، که وقتى خودش را از تهیه جهاز که وظیفه اخلاقى او بود عاجز دید، به داماد باکرامت پیشنهاد فروش زره داد، تا با قیمت آن جهاز و اثاث منزل تهیه کند، و این عمل را به هیچ عنوان موجب سرافکندگى و آبروریزى خود ندانست، و داماد باکرامت هم آنقدر صفا و پاکى و سلامت و نورانیت داشت، که کمترین سخنى تحت این عنوان که جهاز به عهده پدر دختر است به زبان نیاورد، و خیال آن را هم بر دل پاک و الهى خود نگذراند.
نتیجه این ازدواج یازده امام معصوم، و محصول این شجره طیبه از آن زمان تاکنون هزاران فقیه، دانشمند، حکیم، شاعر، عارف، عاشق حق، مرجع تقلید و انسانهاى مؤمن است، ازدواجى که از نظر برکت و برکات در تمام دوران هستى نمونه ندارد.
دعا در آستانه عروسى
مناجات با خدا، و دعا و تضرّع و زارى به پیشگاه حضرت او در تمام اوقات مطلوب، و به عنوان عبادت ارزیابى شده.
از جمله اوقات دعا، و دست برداشتن به سوى حق پیش از انجام مراسم عروسى است.
دعا در این زمان به اجابت نزدیک است، و زمینه تحقق آرزوهاى مشروع آماده است.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) مىفرماید: کسیکه قصد ازدواج دارد دو رکعت نماز بجاى آورد، و سوره حمد و یس را قرائت کند، و پس از پایان نماز به حمد و ثناى حق برخیزد و بگوید:
أللّهُمَ ارْزُقْنى زَوْجَهًصالِحَهٌ، وَدُوداً، وَلُوداً، شَکُوراً، قَنُوعاً، غَیُوراً، انْ احْسَنْتُ شَکَرَتْ، وَإِنْ اسَأْتُ غَفَرَتْ، وَانْ ذَکَرْتُ اللّهَ تَعالى اعانَتْ، وَانْ نَسیتُ ذَکَرَتْ، وَانْ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِها حَفِظَتْ، وَانْ دَخَلْتُ عَلَیْها سَرَّتْ، وَانْ امَرْتُها اطاعَتْنى، وَانْ اقْسَمْتُ عَلَیْها ابَرَّتْ قَسَمى، وَانْ غَضَبْتُ عَلَیْها ارْضَتْنى یا ذَالْجَلالِ وَالْاکْرامِ هَبْ لى ذلِکَ فَإِنَّما أَسْأَلُکَ وَلااجِدُ إِلّا ما قَسَمْتَ لى، فَمَنْ فَعَلَ ذلِکَ اعْطاهُ اللّهُ ماسَأَلَ.
خداوندا همسرى شایسته، با محبت، فرزندآور، سپاسگزار، قانع، باغیرت به من مرحمت فرما، چون به او نیکى کنم شکر کند، اگر در حقش به اشتباه و خطا بدى کنم گذشت نماید، اگر تو را یاد کنم کمکم دهد، اگر فراموش کنم یادآورى نماید، چون از نزدش بروم خودش و حیثیت مرا حفظ کند، به وقتى بر او وارد شوم خوشحال شود، امرش کنم از من فرمان ببرد، سوگندش دهم، به سوگندم پاىبندى کند، چون بر او خشم گیرم خوشنودم نماید، اى صاحب جلال و کرم این خواستهها را به من ارزانى دار، من از تو خواستم، و نمىیابم جز آنچه را مقدر من نمائى، آنگاه امیرالمؤمنین فرمود، هر کس در آستانه ازدواج چنین قدمى بردارد با عنایت و لطف حق به خواستههایش برسد.
آداب و اوقات عروسى
گروهى از خانوادهها تصور مىکنند، عقد و عروسى مجوزى براى انجام هر کارى است، که امیال و شهوات آنان اقتضا مىکند.
در زمان عقد و عروسى فرزندان خود، بنابر درخواست آنان، یا دوستان دو زوج، یا اقوام دست به محرّمات الهى مىزنند، و به خیال خود خوشى و لذت بیشترى را براى مجلس فراهم مىنمایند.
در حالى که عقد و عروسى باید توأم با وقار، و حفظ کرامت و شخصیت، و به دور از محرمات و گناهان، و عوامل تحریک شهوات باشد، تا موجبى براى جلب رحمت حق، و عاملى براى تحقق برکات الهى شود.
موسى بن جعفر (علیه السلام) فرموده: پرهیز از لذات و خوشیهاى غیرحرام به هیچ عنوان لازم نیست.
البته به وقت عقد و عروسى باید شاد بود، و عوامل و علل مشروع همچون خواندن با صداى نیکو، مزاح، انجام برنامههاى خندهآور را از یاد نبرد.
خواندن اشعار حکیمانه، سرودهاى بامفهوم و معنادار، شعارهاى شاد کننده، و انجام مراسمى که معمولًا در عرف زنان مسلمان در اینگونه مجالس بوده هیچ مانع شرعى ندارد، بیدار ماندن هم طبیعى این محافل است.
رسول حقّ مىفرماید: بیدارى تا دیروقت در سه برنامه بىاشکال است:
خواندن قرآن، طلب دانش، رساندن عروس به خانه شوهر.
اسلام عروسى را به هنگام شب بهتر مىداند، چنانکه عروسى حضرت زهرا به شب برگزار شد.
جابر انصارى مىگوید: چون رسول الهى فاطمه را براى على عقد فرمود، گروهى از کوتهنظران به حضرت اعتراض آوردند، که شما دخترت را به مهر اندک به على دادى، فرمود این عقد به اراده من نبود، خداوند على را به زهرا تزویج فرمود.
شب عروسى رسول حق استر سپید و سیاه خود را حاضر نمود، قطیفهاى روى آن انداخت و به فاطمه فرمود: سوار شو، به سلمان امر کرد، مهار شتر را بکش، و خود از پشت سر آن را مىراند، در میان راه صداى فرودآمدن چیزى شنید، نظر فرمود، دید جبرئیل و میکائیل هر کدام با هفتاد هزار فرشته از جایگاه رفیع خود فرود آمدهاند، سبب آمدن آنان را پرسید، پاسخ دادند، آمدهایم زهرا را تا خانه على بدرقه کنیم، سپس تبریک گفتند و صداى تکبیر از فرشتگان بلند شد، و رسول الهى هم اللّه اکبر گفت، از این جهت همراه عروس اللّه اکبر گفتن سنت شد.
آرى مراسم عروسى، و آداب شب شادى را باید چنان تهیه کرد، که باعث نزول فرشتگان و برکات حق شود.
حضرت صادق (علیه السلام) فرمود:
زُفُّوا عَرائِسَکُمْ لَیْلًا ...
عروس را شب به خانه شوهر ببرید.
حضرت رضا (علیه السلام) فرمود:
مِنَ السُّنَّهِ التَّزْویجُ بِاللَّیْلِ لِانَّ اللّهَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً وَالنِّساءُ انَّما هُنَّ سَکَنٌ.
عروسى در شب روش رسول خدا است، چه اینکه خداوند شب را مایه آرامش قرار داده، و زن هم آرامش خاطر است.
إِنَّهُ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ امَرَ بَناتُ عَبْدِالْمُطَّلِبِ وَ نِساءَ الْمُهاجِرینَ وَالْانْصارِ انْ یَمْضینَ فى صُحْبَهِ فاطِمَهَ وَانْ یَفْرَحْنَ وَیَرْجُزْنَ وَیُکَبِّرْنَ وَیَحْمَدْنَ وَلایَقُولَنَّ ما لایَرْضَى اللّهُ.
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمان داد دختران عبدالمطلب و زنان مهاجر و انصار شب عروسى حضرت زهرا (علیها السلام) دنبال آن دختر فرزانه حرکت کنند، شادى نمایند، شعر بخوانند، اللّه اکبر و الحمد للّه گویند، و از چیزى که خدا راضى نیست در گفتار خود بپرهیزند.
غذا دادن به مهمانان که زحمت کشیده و دعوت دو خانواده را پذیرفتهاند از نظر اسلام مستحب است.
رسول حق فرموده:
لا وَلیمَهَ الّا فى خَمْس: فى عُرْس، اوْ خُرْس، اوْ عِذار، اوْ وَکار، اوْرَکاز، فَالْعُرْسُ التَّزْویجُ، وَالْخُرْسُ النِّفاسُ بِالْوَلَدِ، وَالْعِذارُ الْخِتانُ، وَالْوَکارُ الرَّجُلُ یَشْتَرِى الدّارَ، وَالرَّکازُ الرَّجُلُ یَقْدَمُ مِنْ مَکَّهَ.
ولیمه نیست جز در پنج برنامه: ازدواج، تولد فرزند، ختنه، خرید خانه، و بازگشت از مکه.
روایت شده در شب عروسى حضرت زهرا پیامبر فرمود: یا على به احترام همسرت غذائى عالى تهیه کن، سپس اضافه فرمود و گفت: گوشت و نانش از ما، خرما و روغنش از شما، امیرالمؤمنین فرماید: من خرما و روغن خریدم، و پیامبر آستین بالا زد خرما را در روغن خرد کرد و به هم زد تا به صورت «حیس»
درآمد، و قوچى فرستاد سر بریدیم و نان زیادى پختند و فرمود: یا على هر که را خواهى دعوت کن، من رفتم مسجد فریاد زدم دعوت ولیمه فاطمه را بپذیرید.
رسول خدا در رابطه با دعوتى که از انسان براى شرکت در عروسى مىشود فرمود:
اذا دُعیتُمْ الَى الْعُرُساتِ فَابْطِئُوا فَإِنَّها تُذَکِّرُ الدُّنْیا، وَ اذا دُعیتُمْ الَى الجَنائِزِ فَاسْرَعُوا فَإِنَّها تُذَکِّرُ الْاخِرَهَ.
چون به عروسى دعوت شدید عجله نکنید که عروسى یادآور دنیا و زندگى ظاهرى است، و زمانى که به تشییع جنازه دعوت شدید بشتابید که یادآور آخرت است.
خانوادهها باید مجالس عقد و عروسى را به گونهاى ترتیب دهند، که اولًا براى بچهها و نوجوانان و جوانان بدآموزى و زمینه ترغیب و تشویق به گناه و معصیت نداشته باشد، و در ثانى مردم مؤمن و زنان مؤمنهاى که دعوت شدهاند، بتوانند با خیال راحت شرکت کنند.
مجلسىکه موافق شرایطاسلامى برپامىشود، وحدودالهى درآن حفظ مىگردد، کلاس درسى براى جوانان و محل نزول رحمت حق براى اهل آن مجلس است.
آداب زفاف
در زمینه زفاف و زناشوئى در قرآن مجید و روایات آدابى بیان شده، که رعایت آنها به سود زن و مرد و فرزندان آنهاست.
به سفارشاتى که در این زمینه از رسول خدا و اهل بیت در معتبرترین کتابهاى حدیث آمده توجه نمائید:
عروس وقتى به خانه داماد آورده شد اخلاق اقتضا مىکند داماد کفش عروس را از پا درآورد، پاى عروس را بشوید، از در خانه تا جائى که ممکن است آبپاشى کند، که با این برنامه هفتاد هزار رشته فقر از خانه قطع مىگردد، و هفتاد هزار رشته از برکت خانه را مىپوشاند، هفتاد فرشته رحمت بالاى سر عروس به پرواز درآید که برکت آن تمام زوایاى خانه را مىگیرد، عروس از بیماریهائى چون جنون، جذام، برص تا زمانى که در آن خانه باشد در امان مىماند.
در هفته اول عروسى، عروس از خوردن شیر، سرکه، گشنیز، سیب ترش خوددارى نماید، زیرا این چهار در رحم او اثر منفى گذاشته و ممکن است او را نازا کند.
رسول خدا فرمود: اگر زن در موقع خوردن سرکه به ایام عادت بنشیند پاک شدنش را از عادت کُند مىنماید، گشنیز زمان عادت را شدت مىدهد، و زائیدن را بر او سخت مىکند، سیب ترش عادت را به سرعت قطع مىکند، و ماندن خون در رحم تولید بیمارى مىنماید.
از آمیزش در اول ماه و وسط و آخر ماه خوددارى شود، زناشوئى در بعدازظهر انجام نگیرد.
سخن در آن وقت، و نظر دوختن کراهت شدید دارد، به وقت زفاف در فکر زن دیگر بودن براى روحیه و فرزندى که بوجود مىآید بسیار مضرّ است.
لباس مختصر به تن داشتن براى مرد و زن به وقت زفاف به اخلاق و وقار نزدیکتر است.
ایستاده عمل کردن برنامه حیوانات، و موجب ناراحتى است.
از برنامه زفاف در شب عید فطر، و عید قربان و زیر درخت، و روبروى خورشید، و بین اذان و اقامه، و شب پانزده شعبانو روى بام، و شب سفر پرهیز شود.
زفاف و عروسى در شب دوشنبه و ابتداى شب سهشنبه و شب پنجشنبه و روز پنجشنبه و شب جمعه و عصر جمعه داراى منافع مادى، و منافع بسیار مهم معنوى است.
در اوقاتى که از زفاف و زناشوئى منع شده، احتمال پدید آمدن زیان و ضرر براى فرزند از قبیل: جنون، جذام، حماقت، چشمچپى، گنگى، کورى، بخل، زن صفتى، جدائى و تفرقه، عقیمى، ششانگشتى، چهارانگشتى، فقر، حرص بر تجاوز به جان مردم، کوردلى، بدصورتى، و کودنى، خواهد بود.
و در زمانهائى که به آن سفارش شده، واقعیاتى براى فرزند از قبیل، حفظ قرآن، رضایت به قضاى حق، ایمان، ایمنى از عذاب، مهر و عاطفه، رقّت قلب، جود و سخاوت، پاکزبانى، علم و دانش، سلامت دین و دنیا، و رسیدن به مقام اولیاءاللهى تحقق خواهد یافت.
این سلسله مسائل را نمىتوان با ابزار مادى، و وسائل طبى تشخیص داد، حقایقى است که رسول باکرامت اسلام به عنوان وصیت و سفارش خطاب به امیرالمؤمنین داشتند، و از آن حضرت خواستند این سفارش مرا در زمینه مسئله زفاف و زناشوئى حفظ کن چنانکه من بعد از شنیدن از جبرئیل بر حفظ آن اقدام نمودم.
از درجا انجام شدن برنامه زناشوئى منع شده، زیرا درجا عمل کردن ستم نمودن به زن است، این برنامه پس از مقدماتى که از نظر روانى و جسمى براى زن یا مرد سودمند است باید انجام بگیرد.
رسول حق مىفرماید:
ثَلاثَهٌ مِنَ الْجَفاءِ: انْ یَصْحَبَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ فَلایَسأَلُهُ عَنْ اسْمِهِ وَ کُنْیَتِهِ، اوْ یُدْعَى الرَّجُلُ الى طَعام فَلایُجیبُ اوْ یُجیبُ فَلا یَأْکُلُ، وَ مُواقَعَهُ الرَّجُلِ اهْلَهُ قَبْلَ الْمُلاعَبَهِ.
سه برنامه از موارد ستم است: مردى با مردى همنشین شود، از اسم و کنیهاش نپرسد، انسان به مهمانى دعوت شود، اجابت ننماید، یا اگر اجابت کرد از غذاى دعوت کننده نخورد، و بدون مقدمات عاطفى، و جسمى عمل زناشوئى انجام بگیرد.
امام ششم فرمود:
ثَلاثٌ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلینَ: الْعِطْرُ، وَاحْفاءُ الشَّعْرِ، وَکَثْرَهُ الطَّرُوقَهِ.
سه چیز از روش انبیاء الهى است. استعمال بوى خوش، کوتاه کردن مو، و زیاد پاسخ گفتن به نیاز جنسى زن.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) مىفرماید: کناره گرفتن از زن، و محروم نمودن او از ارضاء غریزه جنسى موجب عذاب قبر است.
زفاف در ایام عادت معصیت، و منع آن بیش از چهار ماه بدون عذر، یا بدون رضایت همسر حرام و موجب عقاب، و در حال جنابت مکروه است.
على (علیه السلام) مىفرماید از انجام عمل جنسى بهطور درجا خوددارى کنید، زیرا براى زن نیازهاى عاطفى وجسمى هست، او را در این زمینه یارى دهید، سپس اقدام به برنامه زناشوئى کنید، هرگاه بهطور ناگهانى چشم شما به زن نامحرم افتاد، و زیبائى او براى شما شگفتآور بود، بلافاصله نزد همسر خود بروید، زیرا خداوند همان را که در آن نامحرم قرار داده، به همسر شما مرحمت فرموده، که گذشت از دیده دوختن به زن نامحرم، و نزد همسر خود رفتن راه شیطان را براى تسخیر قلب مىبندد.
اگر همسر نداشتید بدون فاصله دو رکعت نماز بخوانید، و خداوند را زیاد حمد کنید، وبر پیامبر وآلش صلوات فرستید، آنگاه ازفضل حضرت حق مدد بجوئید، که خداوند مهربان از باب رأفت خود، آنچه که شما را بىنیاز کند به شما حلال مىکند.
ثواب پاسخگوئى به نیاز جنسى زن به اندازهاى است که انسان را شگفتزده مىکند، در روایت بسیار مهمى آمده، رسول باکرامت اسلام به مردى فرمود:
اصْبَحْتَ صائِماً، قالَ، لا قالَ فَعُدْتَ مَریضَاً؟ قالَ: لا قالَ فَاتَّبَعْتَ جَنازَهً؟ قالَ لا قالَ فَاطْعَمْتَ مِسْکیناً؟ قالَ لا قالَ: فَارْجِعْ الى اهْلِکَ فَاصِبْهُمْ فَإِنَّهُ عَلَیْهِمْ مِنْکَ صَدَقَهٌ.
امروز را روزهاى؟ گفت: نه، آیا مریضى را عیادت نمودهاى؟ گفت: نه، به تشییع جنازهاى رفتهاى؟ عرضه داشت نه، فرمود: از کار افتادهاى را طعام دادهاى؟ گفت: نه، فرمود: پس به خانه برگرد، و
حق زناشوئى با همسرت را به انجام برسان که این برنامه از جانب تو براى او صدقه است!!
از مجامعت در صورتى که طفلى در آن مکان باشد باید پرهیز کرد، زیرا از نظر روانى و اخلاقى براى کودک زیانبار است، و به فرموده امام ششم احتمال بوجود آمدن زمینه زنا براى او در آینده باشد.
با شکم پر از این عمل باید پرهیز داشت، زیرا زیان جسمى دارد.
از عمل زفاف، در زمانى که طفل شیرخواره در گهواره است و مىبیند بپرهیزید.
راستى اسلام از نظر مسائل اخلاقى و عاطفى و تربیتى، بخصوص در مسئله رعایت حق زنان، و اشراف به تمام زوایاى حیات، و شئون زندگى چه مکتب با عظمت، و از نظر دید و بصیرت نسبت به واقعیات فردى و خانوادگى و اجتماعى، و همه امور مادى و معنوى چه آئین شگفتآورى است، آرى باید اینچنین باشد زیرا تجلّى وحى و دانش حق و بینش پیامبر و اهلبیت است نه برخاسته از فکر محدود زمینى.
(ان اللّه یحب التوابین و یحب المتطهرین)
«بقره/ 222»