سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچ حرکتی نیست، مگر آنکه در آن نیازمند شناختی هستی . [امام علی علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» تأملی در معنای « رکوع» در آیه ولایت1

 

 

 

چکیده

کثرت نقل های فریقین حاکی از آن است که در زمان نزول آیه ولایت، امیرالمؤمنین علیه السلام در رکوع نماز، انگشتر خود را به سائلی بخشیده اند. این امر، علاوه بر آنکه مصداق اولیه و قطعی از گروه سوم اولیا - پس از خدا و رسول صلی الله علیه و آله - را مشخص می کند، ترجمه ی « ولی» به « سرپرست و صاحب اختیار» را بیش از پیش تثبیت می نماید؛ لذا چنانچه انطباق آیه با شأن نزول مخدوش گردد، برای شبهه گران پر سود می نماید. از این رو برخی تلاش کرده اند با ارائه ی معنای « خضوع» برای « رکوع»، بدین سو حرکت کنند. ما در مقاله حاضر، پس از مروری بر پیشینه ی این شبهه و سرنخ هایی از آن در روزگار معاصر، نشان خواهیم داد که این ادعا، فاقد پشتیبانی علمی است.

مقدمه

دلالت آیه ولایت (1) بر امامت امیرالمؤمنین علیه السلام، چنان قوی است که جای هیچ گونه تردیدی باقی نمی گذارد؛ بنابراین در این مقاله، البته قصد پرداختن به آن را - که در منابع زیادی قابل جستجو است - (2) نداریم و تنها به بررسی یکی از موضوعات مطرح شده درباره ی آیه می پردازیم. شأن نزول معهود آیه کریمه، با اعتبار بالایش، (3) نقش مهمی در یافتن مراد آن دارد و نشان می دهد که توصیف به کار رفته در آیه ( الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ‌ ) اولاً (4) به حضرت علی علیه السلام اشاره دارد؛ ثانیاً خاتم بخشی حضرت در رکوع نماز، نقطه ی اوج شأن نزول و انطباق دهنده ی آن با وصف یادشده است. در این قسمت آیه، مناقشه ای لغوی از سوی برخی صورت گرفته تا شاید این انطباق مخدوش گردد و البته نشان خواهیم داد که نقشی بر آب است.


پیشینه شبهه در قرون دور

با مطالعه ی تفاسیر فراوانی از اهل تسنن - ذیل آیه ولایت - هیچ اثری از معنای « خضوع» برای « رکوع» دیده نمی شود. طبری (قرن چهارم) در جامع البیان، زمخشری ( قرن پنجم) در الکشاف، قرطبی ( قرن هفتم) در الجامع لأحکام القرآن و...حتی اشاره ای هم به این معنا نکرده اند. ابن تیمیه ( قرن هشتم) نیز که تلاش سختی برای انکار دلالت آیه نموده و به زعم خود، اشکالات متعددی بر تفسیر آیه به امامت امیرالمؤمنین علیه السلام وارد کرده، (5) از معنای خضوع سخنی به میان نیاورده است. دقت کنید که اصلاً اشاره ای از سوی این مفسران به معنای مذکور - حتی به عنوان قولی ضعیف - نشده؛ نه اینکه اشاره کرده باشند و بعد آن را رد کنند. در این میان، فخر رازی ( قرن ششم) معنای « خضوع» را به عنوان یک احتمال مطرح کرده است.


نظری گذرا به رویکرد فخر رازی در این بحث

وی از ابتدا دو احتمال را درباره ی وصف ( الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ...) در آیه ی کریمه مطرح نموده است: اینکه مراد، عموم مؤمنان باشند و یا شخص معینی مورد نظر باشد. او ذیل گزینه ی نخست، سه احتمال در معنای « راکعون» ذکر کرده است؛ مطرح کردن این سه احتمال، نشان می دهد برای اونفس تکثیر اقوال و گسترش احتمالات مطلوب بوده است:
و أما قوله « وَ هُم راکِعُونَ» ففیه علی هذا القول وجوه:
الأول: قال أبومسلم: المراد من الرکوع الخضوع، یعنی أنهم یصلون و یزکون و هم منقادون خاضعون لجمیع أوامر الله و نواهیه.
و الثانی:أن یکون المراد: من شأنهم إقامه الصلاة، و خص الرکوع بالذکر تشریفاً له کما فی قوله ( وَ ارکَعُوا مَعَ الرَّاکِعینَ) ( البقرة، 43).
و الثالث: قال بعضهم: إن أصحابه کانوا عند نزول هذه الأیة مختلفون فی هذه الصفات، منهم من قد أتم الصلاة، و منهم من دفع المال إلی الفقیر، و منهم من کان بعد فی الصلاة و کان راکعاً، فلما کانوا مختلفین فی هذه الصفات لا جرم ذکر الله تعالی کل هذه الصفات؛ (6)
اما سخن خداوند ( وَ هم راکِعُون) بر مبنای این نظر ( که مراد، عموم مؤمنان باشند) در آن سه احتمال وجود دارد:
نخست: ابومسلم [ محمد بن بحر الاصفهانی، متوفای 322 ق] می گوید: منظور از « رکوع» و « خضوع» است؛ یعنی آنان نماز می گزارند و زکات می دهند و در برابر همه ی اوامر و نواهی الهی، تسلیم و خاضعند.
دوم: منظور این باشد که برپا داشتن نماز، منش و روش آنان ( مؤمنان وصف شده) است و این مطلب را با اشاره به رکوع بیان فرموده تا برای آن، جایگاه خاصی قائل شده باشد؛ مانند آیه 43 بقره: ( وَ ارکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ)
سوم: بعضی از آنان [ طبعاً مفسران] گفته اند: اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله در زمان نزول آیه، حالات مختلفی از صفات ذکر شده را داشتند؛ برخی نماز را به پایان رسانده بودند، بعضی مال به فقیر پرداخته بودند و برخی در نماز و در رکوع بودند. از آنجا که ایشان ( در زمان نزول آیه) در این اوصاف تفاوت داشتند، خداوند همه ی این صفات را ذکر فرمود. (7)
نقد قول اول و اثبات اینکه محمل علمی ندارد، موضوع مقاله حاضر است. فخر نیز تنها آن را از قول یکی از اسلاف خود، بی هیچ توضیح یا سند لغوی ذکر کرده است. دو قول بعدی، گر چه مبتنی بر معنای معهود « رکوع» ( و نه « خضوع») است، اما نهایتاً مقابل نظر شیعه علم شده و در آنجا تأمل دارد.
قول دوم، سخن بی دلیل است؛ بنا بر پیش فرض مطرح شده، خداوند در بخش آخر آیه، عامه مؤمنان را وصف نموده که « نماز را برپا می دارند» و « زکات می دهند»؛ پس چه نیاز به تکرار موضوع نماز بوده است؟ به علاوه توضیح ( هُم رَاکِعُون) به اینکه شأن آنان اقامه نماز است - اگر عبارت تحمل آن را داشته باشد - ، در عبارت قبلی، یعنی ( یُقِیمُونَ الصَّلَوهَ) ( نماز را بر پا می دارند) مستتر است. این تعبیر، فراتر از « یُصلّون»، نشانه ی اهتمام آنان به نماز و مستلزم استمرار و مداومت در نماز است؛ لذا این احتمال، متضمن تکراری بی دلیل نیز هست. قول سوم، نیز بی پایه و سست است؛ گویا فخر رازی، به قدری در رد نظر شیعه تمرکز یافته که از ادعای خودش غافل شده است. وی احتمالات فوق را بر مبنای این که آیه، در مقام وصف عموم مؤمنان بوده باشد ذکر کرد؛ یعنی بر اساس این ادعا که آیه فرموده باشد: دوست و یاور شما خدا و رسول و عموم مؤمنان برپا دارنده ی نماز، زکات ده و راکعند. خوب در این فرض چه نیازی است تا حالات این مؤمنان در هنگام نزول آیه بیان گردد و گفته شود برخی نماز را به پایان رسانده بودند، بعضی مال به فقیر پرداخته بودند، برخی در نماز و در رکوع بودند. ضمناً ( یُقِیمُونَ الصَّلوَة) - بر خلاف اشاره ی فخر - معنایش « نماز را به پایان رسانده اند» نیست تا لازم آید حال آنان که هنوز نماز را تمام نکرده و در رکوعند، جداگانه وصف شود. به علاوه بر این فرض معیوب، لابد باید وصف آنان را که در قیام، سجده، تشهد و... بودند نیز بیان می کرد؛ ضمن اینکه برخی مؤمنان نیز در زمان نزول آیه در حال کسب، صنعت، کشاورزی و... بوده اند؛ توصیف آنان چه می شود؟
اگر شیعه می گوید توصیفات آیه، بر اساس شأن نزول مستحکم آن، امیرالمؤمنین علیه السلام را نشانه گرفته، این توصیفات را « وصف مشیر» می داند؛ اما در نظر مخالفین، اشاره ای در کار نیست تا آیه بخواهد همه ی مؤمنان را با اوصاف شان مقارن نزول آیه، مشار الیه قرار دهد!
این توضیحات را آوردیم تا نشان دهیم اگر فخر رازی معنای « خضوع» را برای رکوع - و لو به صورت یک احتمال و تنها با نقل از یک نفر - ذکر کرده باشد، تا چه حد حاضر بوده برای نفی استناد شیعه در این آیه به مهملات رو بیاورد.
اکنون به مناسبت و برای روشن تر شدن رویکرد یاد شده ی وی، خالی از لطف نیست به یکی دیگر از تلاش های عجیب - و البته متعدد - او در انکار عقیده شیعه درباره ی آیه ولایت نیز اشاره کنیم. از آنجا که در استدلال شیعه، از حصر به کار رفته در آیه با کلمه « انّما» استفاده شده، فخر رازی اساساً موضوع را رد می کند و می نویسد:
لا نسلم أن کلمة إنما للحصر، و الدلیل علیه قوله ( إنَّما مَثَلُ الحَیاة الدُّنیا کَماءِ أَنزَلناهُ مِنَ السَّمآءِ) ( یونس/24) و لا شک أن الحیاة الدنیا لها أمثال أخری سوی هذا المثل، و قال ( إنَّمَا الحَیاة الدُنیا لَعِبُ وَ لَهوُ) ( محمد/36) و لا شک أن اللعب و اللهو قد یحصل فی غیرها؛
ما نمی پذیریم که کلمه « انما» برای حصر باشد؛ دلیل آن نیز قول خداوند است که می فرماید: ( انّما [ که وی ترجمه اش به فقط را نمی پذیرید] مثل زندگی دنیا همانند باران است که آن را از آسمان نازل می کنیم ) و شکی نیست که زندگی دنیوی مثال های دیگری غیر از این نیز دارد و فرمود: ( انما زندگی دنیا بازیچه است) و بی تردید بازیچه بودن، برای غیر زندگی دنیوی نیز وجود دارد. (8)
در بررسی اجمالی مطلب اشاره می کنیم که اولاً فخر رازی دهها بار عباراتی از قبیل « کلمة إنما للحصر» (9) را در تفسیرش تکرار کرده است؛ ثانیاً وی که معنای حصر را در دو آیه ی مورد استنادش نفی کرده، درباره ی آیه ی: ( اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلاَدِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ یَکُونُ حُطَاماً وَ فِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٌ وَ مَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلاَّ مَتَاعُ الْغُرُورِ ) (10) چه می تواند بگوید؟ در ابتدای آیه، زندگی دنیا با قید « انما» بازی، سرگرمی، تجمل پرستی، فخر فروشی در میان آدمیان و... دانسته شده - که دو وصف نخست، درست مانند مثال دومی است که او آورد و منکر حصر بودنش شد - و در پایان فرموده: ( زندگی دنیا جز متاع فریب نیست). اگر فخر بتواند در اینکه « انما» از « اداة حصر» است تردید کند، دلالت « ما» و « إلَّا» بر حصر را نمی تواند انکار کند. در نتیجه واضح است که عبارت اخیر آیه، استدلال وی درباره ی آیه ی شریفه ( أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ) و مانند آن را، قویاً باطل می کند.
در پاسخ اشکالاتی که فخر رازی درباره ی تفسیر آیات مورد استنادش آورده - گرچه بر عهده ما و او به یک اندازه قرار دارد، اما - باید بگوییم که با اندک دقتی در آیه 36 سوره محمد صلی الله علیه و آله - که او بخشی از آن را آورده - و آیه ی قبلش، پاسخ روشن می شود:
( فَلاَ تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَکُمْ وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ‌ * إِنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا یُؤْتِکُمْ أُجُورَکُمْ وَ لاَ یَسْأَلْکُمْ أَمْوَالَکُمْ‌ ) (11)
پس هرگز سست نشوید و [ دشمنان را] به صلح [ ذلت بار] دعوت نکنید در حالی که شما برترید و خداوند با شماست و چیزی از [ ثواب] اعمالتان را کم نمی کند! * زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی است و اگر ایمان آورید و تقوا پیشه کنید، پاداش های شما را می دهد و اموال شما را نمی طلبد.
از سیاق کاملاً معلوم است که « زندگی دنیا»یی که انحصاراً بازی و سرگرمی دانسته شده، آن زندگیی است که باعث شود مسلمانان در شرایط جهاد، از روی دنیا طلبی تن به صلح دهند؛ و الا در ادامه آیه ی 36 می فرماید که پاداش مؤمنان پرهیزگار محفوظ است. این پاداش وعده داده شده، به خاطر مجاهدت های صورت گرفته در دنیاست. طبعاً ظرف بروز این مجاهدت ها حیات دنیایی این مؤمنان بوده که قطعاً این حیات، لهو و لعب نیست.
فخر رازی، در عین تلاش فراوان برای انکار دلالت آیه بر امامت، شأن نزول مربوط به امیرالمؤمنین علیه السلام را ذکر کرده و صرفاً با ایرادات دلالی در مقام رد آن بر آمده - و نه اشکالات نقلی -؛ ایرادهای سستی مانند این ادعا: « دفعُ الخاتم فی الصلاة للفقیر عمل کثیر»(12). معلوم است که اینجا هم وی خلاف مسلّمات و این بار مخالف احکام فقهی مذهب خود - بلکه مغایر اجماع فقهای فریقین - سخن گفته است. « عمل کثیر» چنانکه - از نفس این تعبیر فهمیده می شود - و در فقه مذاهب اربعه تسنّن نیز ذکر شده، کاری است که به واسطه ی آن، ناظر بیرونی تصوّر ( یا یقین) کند شخص در نماز قرار ندارد. مثالی که برای آن ذکر شده، برداشتن سه قدم متوالی است (13) و از موارد مباح - به استناد روایتی که در منابع متعدد آنان ذکر شده (14) - کشتن عقرب و مار در نماز، به شمار آمده است. نمونه دیگر « باب جواز حمل الصبیان فی الصلاة» در صحیح مسلم است (15) و... پس تنها با عینک تعصب و غرض ورزی ممکن است دست دراز کردن به سوی سائلی برای دادن صدقه، عمل کثیر و مبطل نماز محسوب گردد.
خلاصه ی مطلب اینکه روایات شأن نزول، با رد اشکالات فخر رازی از قبیل مورد ذکر شده - که در جای خود قویاً انجام شده - به قوت خود باقی خواهد ماند.


پیشینه ی شبهه در دوران نزدیک

گفته شد که در بیانات انبوهی از مفسرین متقدم - بر خلاف فخر رازی - اثری از معنا کردن « رکوع» به « خضوع» دیده نمی شود؛ اما در دوران اخیر رویکرد برخی - به ویژه مفسرینی که صبغه سلفی دارند - تغییر کرده است؛ آنان علاوه بر این ادعا، بهای زیادی نیز به آن داده و به عنوان نظر قطعی یا اصلی ذکر کرده اند. شوکانی ( متوفای 1250ق) می نویسد:
( و هم راکعون) جملة حالیة من فاعل الفعلین اللذین قبله و المراد بالرکوع: الخشوع و الخضوع، ای یقیمون الصلاة و یوتون الزکاة و هم خاشعون خاضعون لا یتکبرون، و قیل: هو حال من فاعل الزکاة و المراد بالرکوع هو المعنی المذکور: ای یضعون الزکاة فی مواضعها غیر متکبرین علی الفقراء و لا مترفعین علیهم و قیل: المراد بالرکوع علی المعنی الثانی: رکوع الصلاة و یدفعه عدم جواز اخراج الزکاة فی تلک الحال. (16)
بنابراین، وی جمله ی ( و هم راکعون) را به معنای خاشع و خاضع بودن نماز گزاران و زکات دهندگانی که در حال انجام این افعال، یا - تنها - زکات دهندگان در حال ادای زکات دانسته است. او با اشاره به معنای « رکوع نماز» - البته بدون هیچ ذکری از امیرالمؤمنین علیه السلام و روایات مربوط - آن را با ادعای منع پرداخت زکات در نماز - که طبعاً بازگشتش به همان شبهه فعل کثیر است و پاسخ آن را دادیم - رد کرده است.
صاحب تفسیر المنیر - که معاصر است - عبارت ( و هم راکعون) را جمله ای معطوف به دو جمله ی قبل دانسته و به اختصار می نویسد:
« و هم خاضعون لأوامر الله، بلا تململ و لا تضجر و لا ریاء؛ (17) و آنان [ مؤمنان نمازگزار و زکات پرداز] در برابر اوامر الهی خاضعند، بدون احساس سختی یا نگرانی و بی ریا».


انتشار شبهه در زمان حاضر

در زمان حاضر که دوره ی رسانه های نوظهور است، شبهه مورد بحث، میدان بیشتری می یابد. در حجم انبوه سایت های اینترنتی و شبکه های ماهواره ای، دقت استناددهی رو به کاهش می گذارد و مطلب بی نام و نشان - گاه با نویسنده مجهول و حتی فقدان استناد - رواج می گیرد. در این فضاها، گاه در تفسیر آیه، فقط معنای « خضوع» برای « رکوع» نقل می گردد و حتی از ذکر معنای « رکوع نماز» به کلی چشم پوشی می شود. به این نمونه توجه کنید:
( و هم راکعون) به معنی خضوع کنندگان برای پروردگارشان و مطیعان اوامرش است. رکوع در اصل لغت به معنی خضوع است. ثعلب می گوید: « الرکوع الخضوع. رکع، یرکع، رکعاً و رکوعاً: طأطأ رأسه؛ رکوع به معنای خضوع است. رکع، یرکع، رکعا و رکوعا یعنی: سرش را پایین آورد و خاضع شد».... به این معنی در قرآن باز هم به کار رفته؛ مثلاً در این قول خداوند: ( و راکعی مع الراکعون) چون که در نماز کسانی که قبل از ما بودند رکوع نبوده...(18)
سخن ثعلب و عبارت بعدی - که البته سندش در سایت ذکر نشده - به نقل از لسان العرب است که تفصیلاً در نقد آن سخن خواهیم گفت؛ اما عجالتاً توجه نمایید که عبارت لسان العرب بدین شرح است: « الرکوع: الخضوع، عن ثعلب. رکع یرکع رکعاً و رکوعا: طأطأ راسه و کل قومة یتلوها الرکوع و السجدتان من الصلوات، فهی رکعة...» در این عبارت چند نکته وجود دارد:
اولاً: ابن منظور، با وجود آنکه معنای خضوع را از ثعلب نقل کرده، اما بر خلاف متن فوق، آن را « معنای اصلی» ندانسته است.
ثانیاً: در ادامه، رکع را معنا کرده: « سرش را پایین آورد ( طأطأ راسه)» و سپس از « رکوع» و « رکعت» نماز سخن گفته و هیچ اشاره ای به معنای « خضوع» نیست؛ لذا عبارت بیان شده در سایت، سندیت ندارد و کذب است.
ثالثاً: این ادعا که در ( و ارکعی مع الراکعون) معنای « خضوع» مراد باشد و نیز اینکه « در نماز پیشینیان ما رکوع نبوده» بی دلیل و ساختگی است؛ طوری که حتی کسانی مانند فخر رازی و شوکانی هم بر خلاف آن نظر داده اند.
این نمونه ای بود از ادعاهای بی سند در فضاهای تبلیغی معاصر که با حجم انبوه صورت می گیرد. (19)


عیار سنجی ادعای ارائه شده درباره معنای « رکوع»

اعتبار سنجی (1):

آیا « رکوع» در لغت به معنای « خضوع» است؟
برای راستی آزمایی این ادعا، کافیست عبارات چند کتاب مهم و معتبر لغت، ذیل ریشه «رک ع» را مرور کنیم. یادآور می شود که ما تمام معانی ذکر شده ذیل این ریشه در کتب نامبرده را - بدون هیچ گزینشی - بازگو می کنیم:
مدرک1:

خلیل بن احمد فراهیدی ( متوفای 175ق) در کتاب العین - که قدیمی ترین منبع موجود در لغت عرب است - می نویسد:
رکع: کل قومة من الصلاة رکعه و رکع رکوعاً و کل شیء ینکب لوجهه فتمس رکبته الأرض او لاتمسها بعد ان یطأطیء راسه فهو راکع قال لبید: أخبر أخبار القرون التی مضت * ادب کانی، کلما قمت، راکع (20)؛
هر ایستادن از نماز یک « رکعت» است و « رکع رکوعاً» به هر چیزی [ کسی] گفته می شود که به رو افتاده باشد چه آنکه زانوانش به زمین برسد یا نه و بعد از اینکه شخص سرش را پایین آورد، راکع گفته می شود.
لبید می گوید:...(21)
مدرک 2:

جوهری ( متوفای 393) در الصحاح می نویسد:
الرکوع: الانحناء و منه رکوع الصلاة و رکع الشیخ: انحنی من الکبر؛ (22)
رکوع خمیدگی است و رکوع نماز از آن گرفته شده و « رکع الشیخ» یعنی پیرمرد از شدت کهولت قد خمیده شد.
مدرک 3:

احمد بن فارس ( متوفای 395ق) در معجم مقاییس اللغة چنین می نویسد:
( رکع) الراء والکاف و العین اصل واحد یدل علی انحناء فی الانسان و غیره. یقال رکع الرجل اذا انحنی و کل منحن راکع. قال لبید: أخبر اخبار القرون التی مضت * ادب کانی کلما قمت راکع. و فی الحدیث ذکر المشایخ الرکع یرید به الذین انحنوا و الرکوع فی الصلاة من هذا ثم تصرف الکلام فقیل للمصلی راکع و قیل للساجد شکرا راکع. قال الله تعالی فی شأن داود علیه السلام، ( فاستغفر ربّه و خرّ راکعاً و أناب) (23)؛
رکع معنای حقیقی واحدی دارد که بر خمیدگی در انسان و غیر آن دلالت می کند. وقتی کسی خم شود، گفته می شود: « رکع» و هر خمیده ای را « راکع» گویند. لبید گفته است: (24)... و در حدیث به پیرمردان، « رکع» گفته شده که منظور کسانی اند که خمیده اند و رکوع نماز از همین باب است. سپس کلام تحوّل یافته و اساساً به نمازگزار راکع گفته شده است؛ همان طور به کسی هم که سجده ی شکر نموده «راکع» می گویند. خداوند در شأن داوود علیه السلام فرمود: ( او از پروردگار خود استغفار نمود و سپس به سجده افتاد و بازگشت نمود).
مدرک 4:

فیروز آبادی ( متوفای 817ق) در قاموس المحیط می گوید:
رکع المصلی رکعة و رکعتین و ثلاث رکعات، محرکة صلی و الشیخ: انحنی کبراً، اوکباً علی وجهه و افتقر بعد غنی و انحطت حاله و کلّ شی یخفض رأسه فهو راکع و الرکوع فی الصلاة: أن یخفض رأسه بعد قومة القراءة حتی تنال راحتاه رکبتیه أو حتی یطمئن ظهره. و الرکعة بالضم: الهوة من الارض؛ « رکع المصلی...»... نمازگزارد و « رکع الشیخ» یعنی قدش از شدت پیری خمید یا با صورت به زمین افتاد و یا پس از غنا فقیر شد و وضعیتش نزول کرد و هر چه را که سر به پایین آورد، راکع می گویند و رکوع نماز آن است که پس از قیام همراه قرائت، سر را پایین آورد تا کف دستانش به زانوانش رسید یا اینکه پشتش هموار گشت... و « رکعة» به معنی جای بلند از زمین است.
چنانکه ملاحظه شد، در این چهار کتاب لغت، اصلاً ذکری از معنای خضوع نیست. در تکمیل شواهد فوق، سرنخ معنای « خضوع» را در سایر کتب لغت دنبال می کنیم:
مدرک 5:

راغب اصفهانی ( متوفای 502ق) که او نیز متقدم و کتابش از منابع مهم لغت قرآنی است می نویسد:
الرکوع: الانحناء فتارة یستعمل فی الهیئة المخصوصة فی الصلاة کما هی، و تارة فی التواضع و التذلل، إما فی العبادة و إما فی غیرها نحو: ( یا أیُّها الَّذِینَ آمَنِوا ارکَعِوا و اسجُدُوا) ( حج/ 77)، ( وَ ارکَعُوا مَعَ الرَّاکعِینَ) ( بقره/43)، ( وَ العاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ) ( بقره/125)، ( الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ) ( توبه/ 112) قال الشاعر: أخبّر أخبار القرون الّتی مضت/ أدبّ کأنّی کلّما قمت رَاکع؛ (25)
رکوع به معنای خمیدگی است؛ پس گاه در معنای وضعیت مخصوص در نماز - آن طور که هست - به کار می رود و گاه به معنای تواضع و اظهار کوچکی؛ در عبادت و غیر آن؛ مانند: ( ای کسانی که ایمان آورده اید، رکوع کنید و سجده کنید) ( حج/77)، ( [ و نماز را بپا دارید، و زکات را بپردازید] و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید) ( بقره، 43)، ( و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان» ( بقره/ 125)، ( رکوع کنندگان و سجده کنندگان) ( توبه، 112) شاعر گفته : [ آیا جز این است که اگر مرگم تأخیر شود/ حتماً بر عصا تکیه می کنم و انگشتانم بدان مشتاق می شود/ و در آن صورت] از اخبار قرون گذشته خبر می دهم/ آهسته حرکت می کنم و هر گاه برخیزم، خمیده هستم.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 94/6/29 :: ساعت 1:15 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 566
>> بازدید دیروز: 309
>> مجموع بازدیدها: 1355575
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب