همانگونه که در روایت فوق بیان شد، حضرت امام حسین (ع) علت و عامل اشک هر مؤمنی است. با جستجو در منابع روایی فهمیده میشود این تعبیر برای هیچ یک از معصومین: بجز حضرت سیّدالشهدا (ع) استعمال نشده است که این میتواند یکی دیگر از امتیازات و افتخارات حضرت بر دیگر ائمّة اطهار: باشد. نکتة دیگر این است که خداوند میزان ایمان را وابسته به علاقة به حضرت سیّدالشهدا (ع) معرّفی میکند. به عبارت دیگر هر که بر عزای حضرت اشک بریزد، از زمرة مؤمنان و سعادتمندان قرار میگیرد.
یکی از پرسشهای مهم آن است که انسان به چه مقدار اشک بریزد تا در زمرة مؤمنان حقیقی قرار گیرد و بهشت بر او واجب شود. معصومین: بر این باورند که هر فردی، حتّی به اندازة بال مگسی اشک بریزد، به پاداش عظیمی از سوی پروردگار دست مییابد. أبی هارون مکفوف[24] از حضرت امام صادق (ع) چنین نقل میکند:
«وَ مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى الله عزّ و جلّ وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّةِ[25]؛
هر کسی که در نزد او نام جدّ بزرگوارمان، حضرت سیّدالشهدا (ع) برده شود و از دیدگان او، حتّی به مقدار بال مگسی اشک جاری شود، ثواب و پاداش آن فقط نزد خداوند متعال بوده و خدای منّان کمتر از بهشت برای گریه کننده راضی نمیشود.»
در این روایت حضرت امام صادق (ع) مقدار اشک را به کمترین شیء ممکن مثال زده و پاداش آن را بسیار عظیم دانسته است؛ به گونهای که کمترین پاداش آن بهشت است؛ امّا بالاترینِ پاداش در روایت بیان نشده است.
این روایت میتواند به مؤمنان و گریهکنندگان حضرت سیّدالشهدا (ع)، بشارتِ سعادتمندی و رستگاری در دنیا و آخرت را داده و آنان را خوشحال و راضی نماید.
نقل است وقتى حضرت امام حسین (ع) بر خاک افتاد، شمر[26] به سنان[27] دستور داد تا سر از بدن حضرت جدا کند. سنان در پاسخ او گفت:
«و الله لا أفعل، فیکون جدّه محمّد (ص) خصمى»؛
به خدا قسم، من این کار را نمىکنم، چون جدّش دشمن من خواهد بود!»
«فغضب شمر لعنه الله و جلس على صدر الحسین (ع)و قبض على لحیته و همّ بقتله فضحک الحسین (ع)فقال له: أتقتلنى و لا تعلم من أنا؟؛
شمر از این سخن خشمگین شد و روى سینة مبارک حضرت نشست و محاسن ایشان را در دست گرفت و قصد کشتن امام را کرد؛ در این حال امام لبخندى زد و به او فرمود: چگونه مرا مىکشى؟ آیا نمىدانى من کیستم؟»
پاسخ شمر در این جا خیلى عجیب و تکان دهنده است. او گفت:
«فقال: أعرفک حق المعرفة: أمّک فاطمة الزهراء (س)، و أبوک على المرتضى (ع)، وجدّک محمّد المصطفی (ص)، و خصمک العلى الأعلى، أقتلک و لا أبالى[28]؛
تو را به خوبی مىشناسم: مادرت فاطمه زهرا (س) و پدرت على مرتضی (ع) و جدّت محمّد مصطفی (ص) است. با این همه، پروردگار دشمن توست. از این رو، تو را مىکشم و باکى از چیزى ندارم!»
عناد و جهل انسان را به هر جایی میکشاند! وقتى انسان جاهل باشد و جاهلانه به دنبال معلّم و رهبر بگردد، به جاى پیامبراکرم (ص) به دام شیاطین، مارکس، هِگل و انگِلس مىافتد و به راحتى دین پیامبر‘ را به معاویه مىسپارد و به حضرت امیرالمؤمنین (ع) پشت مىکند و در خیال باطل خویش خدا را دوستدار یزید و دشمن امام حسین (ع) مىبیند.
از این روست که پیامبر اکرم (ص)جهل را بزرگترین فقر[29] و امام رضا (ع)آن را سختترین دشمن انسان مىشمارند.[30] چون اگر کسى با آن زندگى کند، ساختمان سعادت دنیا و آخرت خود را بر باد داده است.
پی نوشت ها:
[1]. آلعمران(3):30؛ روزى که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر شده مىیابد.
[2]. امالی «صدوق»:192؛ حضرت امام رضا (ع) میفرماید: «یابن شبیب، إن بکیت على الحسین (ع)حتى تصیر دموعک على خدیک غفر الله لک کل ذنب أذنبته، صغیراً کان أو کبیراً، قلیلا ًکان أو کثیراً.»
[3]. العوالم:534؛ «قالَ رَسُولُ الله (ص): یا فاطِمَةُ (س)! کُلُّ عَین باکِیةٌ یَوْمَ الْقِیامَةِ، إِلاّ عَینٌ بَکَتْ عَلی مُصَابِ الْحُسَیْنِ (ع) فَإِنَّها ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعِیم الْجَنَّةِ.»
[4]. بحارالأنوار: 44/292 باب 34.
[5] . اللهوف علی قتلی الطفوف: 10 و الکافی: 2/483 حدیث 7.
[6]. بحارالأنوار:44/292، باب 34. قسمتی از روایت : «لَمَّا أَخْبَرَ النَّبِیُّ (ص) ابْنَتَهُ فَاطِمَةَ بِقَتْلِ وَلَدِهَا الْحُسَیْنِ وَ مَا یَجْرِی عَلَیْهِ مِنَ الْمِحَنِ بَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاءً شَدِیداً وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ قَالَ فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ فَاشْتَدَّ بُکَاؤُهَا وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ فَقَالَ النَّبِیُّ یَا فَاطِمَةُ! إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ.»
[7]. همان.
[8]. در منابع روایی روایاتی وجود دارد که نشانگر گریة فرشتگان الهی برای مصائب حضرت سیدالشهدا (ع)است. اکنون به نمونههایی از این روایات اشاره میکنیم:
1- در زیارت ناحیه مقدّسه آمده است: «واختلفت جنود الملائکة المقربین تعزی أباک امیرالمؤمنین (ع)» ملائکه در دستههای مختلف در آن روز برای عرض تسلیت خدمت امیرالمؤمنین (ع) میرسیدند. (بحارالأنوار:98/241)
2ـ فرشتهای که خبر شهادت امام حسین (ع) را برای حضرت رسول (ص) آورد جبرئیل بود. او در حالی که با خود تربت آن حضرت را آورده بود و بوی خوشی از آن به مشام میرسید، بالهای خود را باز کرده بود و ناله و گریه میکرد. (بحارالأنوار:44/ 237)
3ـ همة ملائکه زمین و آسمان و رضوان و مالک و حاملان عرش بر آن حضرت گریستند. (بحارالأنوار:45/ 202)
4ـ امام صادق (ع)میفرماید: ملائکهای که نزد قبر آن حضرت هستند گریانند و از گریة آنها همة ملائکة آسمان میگریند. (بحارالأنوار:45/207)
5ـ صفوان جمال میگوید: امام صادق (ع) را در یکی از مسیرهای منتهی به مدینه دیدم و ما قصد رفتن به مکه داشتیم. عرض کردم: ای پسر رسول خدا، شما را محزون و ناراحت و دلشکسته میبینم؟ امام (ع) فرمود: اگر تو میشنیدی آنچه من میشنوم این سؤال را نمیکردی. عرض کردم: چه چیزی را میشنوید؟ فرمود: نفرین ملائکه بر قاتلان امیرمؤمنان (ع) و قاتلان حسین بن علی8 وگریة جن و ملائکه و شدت جزع و نالة آنها را. چه کسی با این حال میل به غذا و آشامیدنی و خواب دارد؟ (بحارالأنوار:45/ 226)
6ـ امام صادق × میفرماید: چهار هزار ملکی که برای یاری سید الشهدا (ع) آمدند و حضرت اجازه نفرمود، تا روز قیامت نزد قبر آن حضرت گریان و غبار آلود هستند؛ و رئیس آنها ملکی به نام «منصور» است. (بحارالأنوار:45/ 220- 223)
7ـ امام صادق (ع) میفرماید: حادثة عاشورا که اتفاق افتاد ملائکه ضجّه زدند و به درگاه الهی ناله کردند که بار الها این چنین میکنند با حسین (ع)، برگزیده و فرزند نبی تو؟! ندا رسید: ملائکة من، آرام باشید. به عزت و جلالم قسم که از آنان انتقام میگیرم.
سپس خداوند متعال امامان از فرزندان حسین (ع) را به ایشان نشان داد و ملائکه شاد شدند. در این هنگام دیدند یکی از آن بزرگواران به نماز ایستاده است. خداوند متعال فرمود: از آنان انتقام خواهم گرفت به این آقایی که ایستاده است. (بحارالأنوار:45/ 221)
8ـ در روایتی امام صادق (ع) میفرماید: ملائکة روز و شب با ملائکة حائر حسینی مصافحه میکنند، ولی ملائکة حائر از شدت اشکی که میریزند نمیتوانند جواب آنها را بدهند، و منتظر میشوند تا طلوع فجر و بعد جواب آنها را میدهند و از مسائل آسمانها سؤال میکنند. در بین این دو وقت، نه حرفی میزنند و نه سستی در گریه و دعا دارند. (بحارالأنوار:45/ 224)
9 ـ امام صادق (ع) میفرماید: وقتی فاطمه (س) به زوّار آن حضرت نگاه میکند، چنان ناله و گریهای مینماید که ملکی در آسمانها نمیماند مگر آنکه بر گریة آن حضرت گریه کند، تا آنکه رسولخدا (ص) آن حضرت (س) را آرام مینماید. (بحارالأنوار:45/ 222)
10ـ امام صادق (ع) فرمود: ملائکه چهل روز بر حسین بن علی (ع) گریستند. (نفس المهموم:490)
[9]. قال ابوعبدالله (ع): «لیس من ملک فى السموات والأرض إلا یسألون الله تبارک و تعالى أن یوذن لهم فى زیارة الحسین (ع) ففوج ینزل و فوج یعرج.» کامل الزیارات:111؛ امام صادق (ع) فرمود: هیچ فرشتهاى در آسمانها و زمین نیست، مگر اینکه مىخواهد خداوند متعال به او رخصت دهد تا به زیارت امام حسین (ع) مشرف شود، چنین است که همواره فوجى از فرشتگان به کربلا فرود آیند و فوجى دیگر عروج کنند و از آنجا اوج گیرند. در مورد رفتوآمد فرشتگان الهی و زیارت حضرت سیّدالشهدا (ع) میتوانید به کتاب کامل الزیارات، ابن قولویه: 195 و 252 مراجعه نمایید.
[10]. الکافی:4/201؛ «ابوعبدالله (ع) قال: فلما ولى إبراهیم قالت هاجر: یا إبراهیم إلى من تدعنا؟ قال: أدعکما إلى رب هذه البنیة قال: فلما نفد الماء وعطش الغلام خرجت حتى صعدت على الصفا فنادت هل بالبوادی من أنیس ثم انحدرت حتى أتى المروة فنادت مثل ذلک ثم أقبلت راجعة إلى ابنها فإذا عقبه یفحص فی ماء فجمعته فساخ ولو ترکته لساح.»
[11]. کاملالزیارات: 101، حدیث6؛ «عَنْ مِسْمَعٍ کِرْدِینٍ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ الله (ع): مَا بَکَى أَحَدٌ رَحْمَةً لَنَا وَ لِمَا لَقِینَا إِلَّا رَحِمَهُ الله قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ الدَّمْعَةُ مِنْ عَیْنِهِ فَإِذَا سَالَ دُمُوعُهُ عَلَى خَدِّهِ فَلَوْ أَنَّ قَطْرَةً مِنْ دُمُوعِهِ سَقَطَتْ فِی جَهَنَّمَ لَأَطْفَأَتْ حَرَّهَا.»
[12]. سبطبنجوزی(654) مورخ و واعظ معروف و حنبلی مذهب است. او از مورخین معروف و سرشناس اهل تسنّن است و پس از شیخ مفید اخبار کربلا و عاشورا را نقل کرده است. کتاب تذکرة الخواص من الأُمة بذکر خصائصالأئمة معتبرترین کتاب اوست.
[13] . بحارالأنوار: ج 44 ص 318 ، امام حسین (ع) فرمودند: خداوند بر چهار گروه بسیار خشم و غضب گرفت اول یهودیان که عزیر را پسر خدا میدانستند و دوم مسیحیان که خدا را با روح القدس و عیسی (ع) همراه کردند و سوم مجوسیان که آفتاب و ماه را میپرستیدند و چهارم گروهی که تصمیم به قتل من گرفتند.
[14]. الصواعق المحرقه: 194؛ تذکره الخواص: 154؛ و به نقل ابنالجوزی «لما قتل الحسین (ع) أظلمت الدنیا ثلاثة أیام ثم ظهرت الحمرة فی السماء؛ أخرج عثمان بن أبی شیبه أن السماء مکثت بعد قتله سبعة أیام تری علی الحیطان کأنها ملاحف معصفرة من شدة حمرتها؛ عثمان بن ابی شبیه روایت کرده است که آسمان بعد از شهادت حسین بن علی (ع) هفت روز به صورت سرخ رنگ(ملحفههای سرخ رنگ) دیده میشد. همچنین در نسخة تذکرة الخواص اضافه شده است که: لما قتل الحسین بن علی بکت [علیه] السماء و بکاؤها حمرتها.»
[15]. بحارالأنوار:44/242-243.
[16]. حضرت امام سجّاد (ع) به حضرت زینب (س) فرمود: «أنتَ بِحَمدلله عالِمة غیر معلّمة، فهمة غیر مفهمة».(احتجاج:2/31؛ بحارالأنوار:45/164)
[17]. کامل الزیارت:260-266؛ «قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (ع) ... إِنَّهُ لَمَّا أَصَابَنَا بِالطَّفِّ مَا أَصَابَنَا وَ قُتِلَ أَبِی (ع) وَ قُتِلَ مَنْ کَانَ مَعَهُ مِنْ وُلْدِهِ وَ إِخْوَتِهِ وَ سَائِرِ أَهْلِهِ وَ حُمِلَتْ حَرَمُهُ وَ نِسَاؤُهُ عَلَى الْأَقْتَابِ یُرَادُ بِنَا الْکُوفَةُ فَجَعَلْتُ أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ صَرْعَى وَ لَمْ یُوَارَوْا فَیَعْظُمُ ذَلِکَ فِی صَدْرِی وَ یَشْتَدُّ لِمَا أَرَى مِنْهُمْ قَلَقِی فَکَادَتْ نَفْسِی تَخْرُجُ وَ تَبَیَّنَتْ ذَلِکَ مِنِّی عَمَّتِی زَیْنَبُ بِنْتُ عَلِیٍّ الْکُبْرَى فَقَالَتْ: مَا لِی أَرَاکَ تَجُودُ بِنَفْسِکَ یَا بَقِیَّةَ جَدِّی وَ أَبِی وَ إِخْوَتِی فَقُلْتُ وَ کَیْفَ لَا أَجْزَعُ وَ أَهْلَعُ وَ قَدْ أَرَى سَیِّدِی وَ إِخْوَتِی وَ عُمُومَتِی وَ وُلْدَ عَمِّی وَ أَهْلِی مُضَرَّجِینَ بِدِمَائِهِمْ مُرَمَّلِینَ بِالْعَرَاءِ مُسَلَّبِینَ لَا یُکَفَّنُونَ وَ لَا یُوَارَوْنَ وَ لَا یُعَرِّجُ عَلَیْهِمْ أَحَدٌ وَ لَا یَقْرَبُهُمْ بَشَرٌ کَأَنَّهُمْ أَهْلُ بَیْتٍ مِنَ الدَّیْلَمِ وَ الْخَزَرِ فَقَالَتْ لَا یَجْزَعَنَّکَ مَا تَرَى فَوَ الله إِنَّ ذَلِکَ لَعَهْدٌ مِنْ رَسُولِ الله إِلَى جَدِّکَ وَ أَبِیکَ وَ عَمِّکَ وَ لَقَدْ أَخَذَ الله مِیثَاقَ أُنَاسٍ مِنْ هَذِه الْأُمَّةِ لَا تَعْرِفُهُمْ فَرَاعِنَةُ هَذِهِ الْأَرْضِ وَ هُمْ مَعْرُوفُونَ فِی أَهْلِ السَّمَاوَاتِ أَنَّهُمْ یَجْمَعُونَ هَذِهِ الْأَعْضَاءَ الْمُتَفَرِّقَةَ فَیُوَارُونَهَا وَ هَذِهِ الْجُسُومَ الْمُضَرَّجَةَ وَ یَنْصِبُونَ لِهَذَا الطَّفِّ عَلَماً لِقَبْرِ أَبِیکَ سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ (ع) لَا یَدْرُسُ أَثَرُهُ وَ لَا یَعْفُو رَسْمُهُ عَلَى کُرُورِ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامِ وَ لَیَجْتَهِدَنَّ أَئِمَّةُ الْکُفْرِ وَ أَشْیَاعُ الضَّلَالَةِ فِی مَحْوِهِ وَ تَطْمِیسِهِ فَلَا یَزْدَادُ أَثَرُهُ إِلَّا ظُهُوراً وَ أَمْرُهُ إِلَّا عُلُوّاً ....»
[18]. الاحتجاج:2/37؛ بخشی از احتجاج حضرت زینب (س) در کاخ یزید: «ثم کد کیدک، واجهد جهدک، فوالله الذی شرفنا بالوحی والکتاب، والنبوة والإنتخاب، لا تدرک أمدنا، ولا تبلغ غایتنا، ولا تمحو ذکرنا، و لایرحض عنک عارنا، وهل رأیک إلا فند، وأیامک إلا عدد، وجمعک إلا بدد، یوم یناد المنادی ألا لعن الله الظالم العادی.»
[19]. مائده(5):83؛ و چون آنچه را که بر پیامبر اسلام نازل شد بشنوند، دیدگانشان را مىبینى که به سبب آنچه از حق شناختهاند لبریز از اشک مىشود و مىگویند. پروردگارا! ایمان آوردیم، پس ما را در زمر? گواهان [به حقّانیّت پیامبر و قرآن] بنویس.
[20]. المنجد: ذیل مادة «دمع».
[21]. المنجد: ذیل مادة «فیض».
[22]. حضرت امام باقر (ع)فرمودند: «و لا یکون شهداء علی الناس إلا الأئمة: و الرسل، فأما الأمة فإنه غیر جایز أن یستشهدها الله، و فیهم من لا تجوز شهادته فی الدنیا علی حزمة بقل»؛ تفسیر نورالثقلین:1/135، حدیث414؛ و تنها امامان و پیامبران بر مردم شهادت میدهند و ممکن نیست خود امّت از سوی خداوند به شهادت گرفته شوند، در حالی که در میان امّت کسانی هستند که شهادت آنها در دنیا حتّی بر (امور بیارزشی مانند) دستهای سبزی پذیرفته و معتبر نیست.
[23]. کاملالزیارات: 108. متن روایت چنین است: «عَنْ أَبِیعَبْدِالله (ع) قَالَ نَظَرَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ إِلَى الْحُسَیْنِ (ع)، فَقَالَ: یَا عَبْرَةَ کُلِّ مُؤْمِنٍ! فَقَالَ: أَنَا یَا أَبَتَاهْ؟ فَقَالَ: نَعَمْ یَا بُنَیَّ. سلام بر تو! ای کسی که مایة اشک هر مؤمنی هستی؛ امام حسین (ع) فرمود: آیا منظور شما، من هستم؟ حضرت فرمود: آری ای فرزندم.»
[24]. نام کامل او موسی بن عمیر و اهل کوفه بوده است. او را جزو اصحاب امام باقر و امام صادق8 برشمردند. (مستدرکات علم رجال الحدیث:8/470)
[25]. کاملالزیارات:104، روایت 3.
[26]. نام کامل وی شمر بن ذی الجوشن ضبابی کلابی شرحبیل و کنیهاش ابوالسابغه بود. او قبل از اسلام آوردن، از رؤسای قبیله هوازن بود. در جنگ صفین در صف یاران امام علی (ع) حضور داشت، سپس در کوفه اقامت کرد و به روایت حدیث مشغول شد.
در واقعة کربلا از سران اصلی سپاه عمر بن سعد و قاتل اصلی امام حسین (ع) بود. عبیدالله بن زیاد سر مقدس اباعبدالله الحسین (ع) را توسط او برای یزید به شام فرستاد. پس از آن شمر به کوفه بازگشت. هنگامی که مختار بن ابی عبیده ثقفی در کوفه قیام کرد و به تعقیب قاتلین امام حسین (ع) پرداخت، شمر از کوفه فرار کرد. مختار غلام خود را با گروهی به دنبال او فرستاد. اما در فرصتی، شمر غلام مختار را کشت و به فرار خود ادامه داد. سرانجام در سال 66 هجری قمری، جمعی از سپاهیان مختار به سرکردگی ابوعمرو او را یافتند و کشتند.(لغتنامه دهخدا)
[27]. پدر او ابوعمرو و پدر بزرگش انس نام داشت و او را به اسم پدربزرگش میشناختند. سنان در کوفه متولد شده است، امّا تاریخ ولادتش معلوم نیست. بنا بر نقل ابن ابی الحدید از ابن هلال ثقفی، در زمان خلافت علی (ع)، سنان کودک بوده است و آن حضرت خبر میدهد که فرزند رسول خدا (ص) به دست او کشته خواهد شد(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید:2/ 286.) برخی تواریخ، سنان را جنگجو و شاعری سبکسر و مجنون دانستهاند(انساب الاشراف:3/ 204). در هنگام آشفتگی اوضاع کوفه پس از مرگ یزید، سنان که به عنوان یکی از قاتلان اصلی حسین (ع) شناخته میشد؛ زندگانی پنهانی در پیش گرفت و در برخی از نقلها، پس از قیام مختار ثقفی، از کوفه خارج شد و به بصره و اطراف آن گریخت(البدایة و النهایة:8/ 272) در برخی منابع آمده که سنان به دست یاران مختار ثقفی کشته شد؛ و در برخی منابع، مرگ او را در زمان امارت حجاج ثقفی بر کوفه دانستهاند(انساب الاشراف:6/ 410).
[28] . بحار الأنوار: 45/ 56.
[29]. بحار الأنوار: 2/22؛ «قال (ص): یا علی (ع)! نوم العالم أفضل من ألف رکعة یصلیها العابد، یا علی (ع)! لا فقر أشد من الجهل.»
[30]. الکافی:1/11، حدیث 4؛ «الرضا (ع)یقول: صدیق کل امرء عقله، وعدوه جهله.»