سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه تنها با افراد بی عیب برادری کند، دوستانش اندک شوند . [امام صادق علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» چه کسانی امام حسین (ع) را یاری نکردند؟

 


جریان سیدالشهدا علیه‌السلام شامل خود ایشان و یارانی می‌شد که در صحرای کربلا به‌همراه ایشان به شهادت رسیدند؛ افرادی که مبانی بنیادین و مبانی معرفتی خوبی داشتند و مسائل اسلامی را در دوره‌ی خود به‌خوبی درک کرده بودند. این جمع چون با استدلال و اندیشه‌ی صحیح به مسئله‌ی امامت پی برده بودند، دیگر در هر مسئله‌ای با امام حسین علیه‌السلام بحث‌وجدل نمی‌کردند و نگاه او را کامل‌ترین نگاه نسبت به همه‌ی مسائل و نسبت به همه‌ی رجال آن عصر می‌دانستند
 
از منظر جریان شناسی تاریخی، می توان طیف ها و افراد مختلف زمانه ی سیدالشهدا علیه السلام را در سه جریان کلی مورد بررسی قرار داد:

جریان اول
جریان سیدالشهدا علیه السلام شامل خود ایشان و یارانی می شد که در صحرای کربلا به همراه ایشان به شهادت رسیدند؛ افرادی که مبانی بنیادین و مبانی معرفتی خوبی داشتند و مسائل اسلامی را در دوره ی خود به خوبی درک کرده بودند. این جمع چون با استدلال و اندیشه ی صحیح به مسئله ی امامت پی برده بودند، دیگر در هر مسئله ای با امام حسین علیه السلام بحث وجدل نمی کردند و نگاه او را کامل ترین نگاه نسبت به همه ی مسائل و نسبت به همه ی رجال آن عصر می دانستند، زیرا نگاهشان به مسئله ی امامت این بود که امام، معصوم از هرگونه خطا و اشتباه است، بی هوا و مؤمن راستین است، سخنش سخن خداست و در عین حال دشمن شناسی قوی و مسلط به مسائل روز و خلاصه حجت است.

در عین حال که نگاه و مبانی این افراد سالم بود، آن ها عمل صالح و سالم هم داشتند. چون دید و نگاه سالم به تنهایی انسان را حفظ نمی کند. چه بسیار افرادی که در روز عاشورا به حقانیت امام حسین علیه السلام ایمان داشتند، ولی چون شکم هایشان از حرام پر بود، از قاتلان ایشان شدند. اما این افراد، هم نگاه و مبانی سالم داشتند، و هم عمل صالح.

جریان دوم
جریان دوم، جریان اموی به رهبری یزید بود که اساس آن برپایه ی ظلم و فساد استوار بود. باطل بودن جریانی مثل یزید الان برای ما کاملاً روشن است، اما در آن دوره با همه ی فسق و فجورهایش، شفاف نبود. منطق بنی امیه، منطق استکبار، منطق تفرعن و منطق قبیله ی برتر بود. نیازی به توضیح نیست که این منطق، منطق باطلی است و قدرت هایی مثل آمریکا، اسرائیل و انگلیس الان همان منطق بنی امیه را دارند و خود را برتر می دانند. می توان گفت مبانی مدرن غرب، همان نگاه بنی امیه است، اما با تئوری پردازی قوی تر و شیک تر. این تفکر باطل است و با فطرت انسانی تعارض دارد و جریان امام حسین در تعارض و تقابل با این جریان بود. تقابل جریان حسینی و اموی با یکدیگر کاملاً روشن است.

جریان سوم
اما در میان دو جریان فوق، جریان سومی وجود داشت که توجه به آن اهمیت ویژه ای دارد. این جریان، جریان گسترده و بزرگی است که زیاد به آن پرداخته نشده است، ولی واقعاً نیاز به بحث دارد. این جریان، خود به چند دسته ی کوچک تقسیم می شود. بسیاری از افراد این جریان کسانی بودند که در ظاهر یا حتی در مواردی در باطن، طرفدار و محب سیدالشهدا علیه السلام و خیلی مواقع هم همراه اهل بیت علیهم السلام بودند، اما این حب و ارادت مانند جریان رهروان سیدالشهدا علیه السلام حب و ارادت تام نبود؛ به طوری که حاضر نشدند با نهضت عاشورا همراهی کنند. البته هر قسم از این جریان به یک دلیلی که ذکر خواهد شد، حاضر نبودند هزینه ی قیام در کنار امام حسین علیه السلام را بپردازند.

قسم اول از این جریان افرادی هستند که در رکاب اهل بیت حرکت می کردند، اما به دنبال منافع مالی و دنیوی خود بودند. به هرحال ائمه ی اطهار علیه السلام به دنبال برپایی حکومت بودند، جایگاه و اعتباری در عالم و روزگار خود داشتند و عده ای می خواستند از این موقعیت برای خود دکانی باز کنند، دم و دستگاه درست کنند و به نان ونوایی برسند. بخشی از مردم کوفه و بصره را در آن زمان می توان جزء این گروه نام برد. یکی از چهره های برجسته ی این دسته، احنف بن قیس، یکی از سران قبایل بصره است که در جنگ صفین همراه امام علی علیه السلام بود، ولی وقتی امام حسین علیه السلام در مسیر حرکت به سوی کربلا طی نامه ای از او کمک خواست، گفت: «قد جرّبنا آل أبی الحسن فلم نجد عندهم إیالة ولا جمعا للمال ولا مکیدة فی الحرب»: «ما فرزندان اباالحسن را آزموده ایم. در نزد این ها از توانایی حکومت کردن، جمع آوری مال و ثروت و حیله و مکر در جنگ خبری نیست.»

وی با این جمله راز همراهی گذشته اش با اهل بیت علیهم السلام را فاش کرد، زیرا گفت من بارها خاندان علی علیه السلام را درک کرده ام، کنار آن ها که باشی، نه پول و ثروتی نصیبت می شود و نه پست و مقامی و نه در جنگ ها اهل نیرنگ هستند. پس قسم اول از این جریان به دنبال منافع مالی و دنیوی بودند و هر جبهه ای که این مسائل در آن تأمین می شد، به آن می پرداختند.

قسم دوم از این جریان که از امام فاصله گرفتند، افرادی بودند که در ظاهر خود را محب و ارادتمند به اهل بیت علیهم السلام می نمایاندند، اما در واقع ارادتی به آنان نداشتند و ابراز ارادتشان فقط یک ظاهرسازی بود؛ یکی از افرادی که می توان برای این قسم نام برد، عبدالله بن عمر است. زمانی که سیدالشهدا علیه السلام از مدینه به سوی مکه در حرکت بود، نزد امام رفت و گریه شدیدی کرد و از دشمنی یزیدیان با اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و بیعت مردم با یزید گفت. آن گاه امام علیه السلام را به صلح و بیعت دعوت نمود و عازم مدینه شد.

بعضی شاید درباره ی وی بگویند که ایشان فردی فقیه، عابد، زاهد و مقدس، اما قدری ساده اندیش و بی بصیرت بوده و به همین دلیل سیدالشهدا علیه السلام را یاری نکرده است، اما شواهد تاریخی چیز دیگری را نشان می دهد. همین عبدالله بن عمر در دوره ی قبل از سیدالشهدا علیه السلام، با امیرالمؤمنین علی علیه السلام بیعت نمی کند و می گوید دلیل اینکه من با شما بیعت نمی کنم این است که تو با اهل قبله و کسانی که نماز می خوانند می جنگی و لذا شک دارم که با تو بیعت کنم. اما همین فرد با حجاج بن یوسف که فردی خونریز و سفاک بود، بیعت می کند.

جالب این است زمانی که برای بیعت با حجاج می رود، حجاج می گوید دست من بند است، با پای من بیعت کن و می رود با پای حجاج بیعت می کند. حجاج بن یوسف شخصی سفاک است که طی بیست سال فرمانروایی خود، غیر از کسانی که در جنگ ها کشت، دوازده هزار نفر را بعد از دستگیری زیر شکنجه به قتل رساند، هنگامی که به درک واصل شد پنجاه هزار مرد و سی هزار زن در زندانش محبوس بودند که از این تعداد شانزده هزار نفر بدون لباس و عریان به سر می بردند. وی زنان و مردان را یکجا و در زندان های بی سقف حبس می کرد؛ به طوری که از گرمای تابستان و سرمای زمستان در امان نبودند. بعد عبدالله بن عمر با چنین آدمی بیعت می کند و در زمان بیعت کردن با وی می گوید که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمودند: «من مات و لا إمام له مات میته جاهلیه»؛ هرکس بمیرد و امامش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است.» حجاج هم دراز کشیده بود و گفت با پای من بیعت کن و عبدالله بن عمر با پای وی بیعت کرد.

دسته ی سوم از کسانی که در جریان قیام سیدالشهدا علیه السلام گوشه گیری کردند و با آن حضرت همراه نشدند، نه مشکل طمع مال داشتند و نه مشکل بیماردلی؛ یعنی انسان های بدی نبودند، اما به خاطر ضعف تحلیل و ضعف مبانی دینی شان اهل شک بودند و در مواقع حساس نمی توانستند تصمیم درست را بگیرند. افرادی مانند سلیمان بن صرد خزاعی از این دست به شمار می آیند. او آدم خوبی بود، اما به علت معرفت ناقص به امام حسین علیه السلام، ضعف تحلیل و فقدان بصیرت، از قافله ی عاشورا دور ماند. وی حتی به امام حسین علیه السلام نامه نوشت و ایشان را برای قیام به کوفه دعوت کرد. در نامه ی او و برخی از بزرگان شیعه ی کوفه چنین آمده است: «ما پیشوایی نداریم. نزد ما بیا تا که شاید خدا به واسطه ی شما ما را بر محور حق گرد آورد. نعمان بن بشیر در قصر حکومتی لانه کرده، ولی ما روز جمعه با او نماز نمی گزاریم و برای نماز عید همراهش از شهر خارج نمی شویم. اگر بفهمیم شما نزد ما می آیی، او را از شهر [کوفه] بیرون می کنیم و به شام برمی گردانیم.»

اما او روز عاشورا به یاری امام نیامد، درحالی که می دانست سیدالشهدا برحق است و یزید از ریشه فاسد است، اما شک کرد و نیامد. بعد همین سلیمان بن صرد بعد از عاشورا گفت که ما خودمان امام حسین علیه السلام را دعوت کردیم و ایشان مهمان ما بودند، ولی به خاطر عدم یاری ما به شهادت رسیدند. حالا باید برویم کشته شویم، شهید شویم تا پاک شویم و به همین دلیل فرمانده ی قیام توابین شد و طی سخنرانی اش گفت: «ما در انتظار آمدن خاندان پیامبرمان بودیم و به آن ها وعده ی یاری می دادیم و به آمدن ترغیب شان می کردیم، ولی وقتی آمدند، در یاری شان سستی کرده، دورویی کردیم و تماشاچی شدیم و منتظر ماندیم ببینیم چه می شود تا اینکه فرزند پیامبرمان و باقی مانده ی و شیره ی جان و گوشت و خون پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نزد ما کشته شد.» سپس به مردم گفت: «به پا خیزید که خدایتان خشمگین است. نزد همسرانتان و فرزندانتان بازنگردید تا خدا از شما راضی شود و گمان نمی کنم خدا راضی شود مگر اینکه قاتلانش را بکشید یا کشته شوید. از مرگ نترسید والله اگر از مرگ بهراسید، ذلیل می شوید.»

وقتی شخصیت سلیمان بن صرد را در زمان امیرالمؤمنین پیگیری می کنیم، می بینیم که حضرت برای جنگ جمل از کوفه نیرو درخواست کرده بود، ولی سلیمان نیامده بود. بعد از جنگ جمل، وقتی امام علی علیه السلام از بصره وارد کوفه شدند، سلیمان بن صرد خزاعی هم به دیدن حضرت آمدند، چون که از بزرگان کوفه محسوب می شد. وقتی خدمت امام علی علیه السلام رسید، حضرت او را سرزنش کرد که چرا به جنگ جمل نیامدی؟ سلیمان بهانه هایی آورد، اما حضرت علی علیه السلام نپذیرفتند و به او فرمود: «تو دچار تردید شده ای و منتظر ماندی و نیرنگ به کار بردی، درحالی که نزد من از مورد اطمینان ترین افراد بوده ای؛ چه چیز تو را واداشت تا از اهل بیت پیامبرت دست برداری؟» شخصیت سلیمان بن صرد به گونه ای بود که در کارها ثبات قدم نداشت، شک می کرد و دوباره تصمیم می گرفت. ابن سعد در کتاب «الطبقات الکبری» درباره ی سلیمان می نویسد: «کان کثیر الشک و الوقوف»؛ یعنی شخصیتش به گونه ای بود که خیلی در کارها تردید به دل راه می داد و توقف می کرد.

قسم چهارم شامل افرادی می شود که بررسی زندگی شان واقعاً برای امروز عبرت آموز است. این افراد حقیقتاً طرفدار امام حسین علیه السلام بودند. نه مشکل بیماردلی داشتند و اهل فساد بودند، نه نفاق و تردیدهای ناروا، و از جنگ و جبهه و جهاد هم نمی ترسیدند، اما نگاهشان به مسئله ی امامت مانند اصحاب سیدالشهدا علیه السلام نبود و آن معرفت عمیق و صحیح را به مسئله ی امامت و شخص امام حسین علیه السلام نداشتند، آن ها فکر می کردند همان گونه که خود امام گاه وبیگاه در اقداماتش با آنان مشورت می کند؛ همچنان که می توانند به امام مشورت بدهند، در برابر تصمیم امام هم می توانند تصمیم دیگری بگیرند، و خط برگزیده ی امام را اشتباه بشمارند و خط دیگری را که به نظرشان درست تر است؛ انتخاب کنند. آن ها در قضیه ی عاشورا معتقد بودند مبارزه ی نظامی با یزید کاری نادرست و بی ثمر است، زیرا کوفیان به امام علیه السلام وفا نمی کنند و امام در برابر یزید شکست می خورد و به شهادت می رسد. بنابراین طبق تحلیل خودشان به این نتیجه رسیدند که قیام امام حسین علیه السلام فایده ای ندارد. ازاین رو از همراهی با امام خودداری کردند.

این نگاه تعامل حتی به افراد خاندان بنی هاشم و اقوام سیدالشهدا علیه السلام هم سرایت کرده بود. نظر این افراد از نظر تحلیلی این بود که امام حسین علیه السلام می روند، جان خود را از دست می دهند و به نتیجه ای هم نمی رسند. امام حسین علیه السلام برای آن ها طی نامه ای نوشت: «فَأِنَّ مَنْ لَحِقَ بِی اُسْتُشْهِدَ وَمَنْ لَمْ یلْحَقْ بِی لَمْ یدْرِک الْفَتْحَ»؛ هرکس به من بپیوندد، شهید خواهد شد و هرکس به من ملحق نشود، به فتح و پیروزی نخواهد رسید.

ابن جعفر که خودش از بزرگان بنی هاشم و اقوام امام حسین علیه السلام است، جزء همین دسته قرار می گیرد. حتی در ماجرای کربلا فرزند خودش را تقدیم امام حسین علیه السلام می کند و فرزندش در ماجرای کربلا به شهادت می رسد، ولی خودش نمی رود و به حضرت می گوید که جنگ با یزید عواقب سوئی دارد و به نتیجه نمی رسد و ضربه می خوریم. بهتر است با تعامل و ادبیات نرم با این ها برخورد کنیم. به امام حسین علیه السلام می گوید: «از مکه خارج نشو. من از کاری که تو آهنگ انجام آن را کرده ای، نگران هستم، ترس دارم خود و خاندانت را به هلاکت بسپاری.» این جملات نشان دهنده ی این است که ایشان احساس می کند یک فهم مستقلی در مقابل فهم امام حسین علیه السلام می تواند داشته باشد.

یک سؤال بزرگ در اینجا پیش می آید که چگونه فردی مانند ابن جعفر که فرزند جعفر طیار، صحابه ی بزرگ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و پسرعموی سیدالشهدا علیه السلام است، با آن عظمت و بزرگی به این روز می افتد؟ تحقیق و بررسی که می کنیم، می بینیم این فرد انسانی بخشنده، اهل کمک، باسخاوت و انسانی خوش نام بوده است، اما گاهی مبتلا به بی پولی می شد. به تعبیر امروزی، در سبک زندگی اش اهل قناعت نبود و زندگی پرخرجی داشت. معاویه از همین مشکل و روحیه ی او استفاده کرد. او روی شخصیت ابن جعفر کار کرد و پول به او می داد. یک میلیون درهم برای وی مقرری تعیین کرد و یزید هم که آمد این یک میلیون درهم را به دو میلیون درهم تبدیل کرد. معاویه مدعی بود به هیچ یک از بنی امیه به اندازه ای که به پسر جعفر طیار کمک مالی کرده، کمک نکرده است. البته فرزند جعفر این مبلغ را صرف کنز و تجملات نمی کرد، بلکه انفاق هم می کرد. به هرحال این کار زمینه ی مراوداتش با معاویه را زیاد کرد، حتی آن قدر مراوداتش با بنی امیه زیاد شد که یک بار معاویه دختر وی را برای یزید خواستگاری کرد. او هم می خواست به این ازدواج رضایت بدهد، ولی امام حسین علیه السلام جلویش را گرفت و به وی فرمود: حالا دیگر کارت به جایی رسیده که می خواهی به این ها (بنی امیه) زن بدهی؟ این ها که خون بنی هاشم از شمشیرهایشان می چکد. بعد ابن جعفر در جواب سیدالشهدا علیه السلام گفت چه کار کنم، بدهی دارم و در سایه ی این ازدواج، مالی به من می رسد.

طرح معاویه این بود که با توجه به موقعیت جعفر طیار در خاندان، خانواده اش را در مقابل خانواده ی علی علیه السلام به عنوان رقیب مطرح کند. هدفش از بزرگ جلوه دادن فرزند جعفر کاستن منزلت فرزندان علی علیه السلام بوده است؛ چنان که یک بار به او گفت: «چقدر حسن و حسین را بزرگ می شماری؟ درحالی که آن ها بهتر از تو نیستند، پدرشان نیز از پدر تو بهتر نیست و اگر فاطمه دختر پیامبر نبود، می گفتم مادرت اسماء نیز از او کمتر نیست»؛ گرچه او به معاویه گفت به خدا این دو و پدرشان بهتر از من هستند. ولی اگر کید معاویه و خدعه ی او خوب برایش جا افتاده بود، می بایست به معاویه تودهنی محکم تری بزند، لکن ظاهراً به این نتیجه رسیده بود که با امویان باید با ادبیات ملایم گفت وگو کرد.

کسانی مانند محمدابن حنفیه و ابن جعفر و ابن عباس به خاطر ارادت قلبی و رابطه ی فامیلی ای که با سیدالشهدا علیه السلام داشتند، اگر کسی نزد آن ها با سیدالشهدا علیه السلام می جنگید، آن ها قطعاً به کمک حضرت می آمدند، ولی چون اساس حرکت را درست نمی دانستند، آن قدر پای کار امام نبودند که به همراه ایشان از شهری به شهر دیگر بروند. این موضوع نشان می دهد که انقلابی بودن و پای یک نهضت بودن، خودش مراتبی دارد و امثال ابن جعفر به خاطر ضعف تئوریک و روحیه ی سازش، فقط حداقلی از این روحیه را داشتند.

یکی دیگر از مصادیق دسته ی چهارم، ابن عباس است. او نیز آرام آرام محاسباتش نسبت به بنی امیه عوض شد؛ یعنی مبارزه ی مسلحانه با آنان را در آن شرایط سزاوار نمی دانست. زمینه های اشتباه محاسباتی جناب عبدالله بن عباس موجب شد که بنی امیه همچنان به او امیدوار باشند و سعی کنند از طریق او در اراده ی اهل بیت علیهم السلام در مبارزه با ظلم و استکبار امویان، اخلال ایجاد کنند.

امروز هم جریان استکبار یکی از مدل های نفوذش این گونه است. نگاه و مبانی امروز رهبر معظم انقلاب نسبت به موضوع نفوذ، برگرفته از نگاه سیدالشهدا علیه السلام است، زیرا تاریخ دوره ی سیدالشهدا علیه السلام را که پیگیری کنیم، می بینیم همان نگاهی است که سیدالشهدا علیه السلام نسبت به مواجهه با استکبار داشته اند. دشمنی آمریکا با ما، دشمنی با جمهوری اسلامی به عنوان یک کشور و حضرت امام و مقام معظم رهبری به عنوان یک شخص نیست، بلکه دشمنی با انقلاب اسلامی و حتی به طور کلی تر، با اسلام است.

اساساً بنی امیه با آمریکا و اسرائیل از جهات متعددی شباهت دارند. انگار ماهیت مشترکی در تاریخ دارند. همه زیاده خواه هستند، انحصارطلب اند، می خواهند همه ی عالم را زیر سلطه ی خود و حزب خود داشته باشند، نه تنها با شیعه و شیعیان، بلکه با اسلام و انقلاب اسلامی دشمنی دارند، درصدد نابودی اسلام هستند، می خواهند فرهنگ و سبک زندگی مردم همان گونه ای باشد که آن ها می خواهند، برای مردم اهمیت قائل نیستند، به راحتی به حقوق مردم تجاوز می کنند، مردم را برده ی خود می پندارند و از قتل وغارتشان هیچ باکی ندارند و برنامه ریز، زیرک، تشکیلاتی و حزبی عمل می کنند. در این میان، تنها کسانی تا آخر در مسیر حق می مانند که تابع بی چون وچرای «ولی زمانه» باشند و رفتار و گفتار خود را با وی مطابقت دهند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 94/8/12 :: ساعت 9:27 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 158
>> بازدید دیروز: 309
>> مجموع بازدیدها: 1355167
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب