خفتگان , در رویای سرد بودند و بیداران بر فرازدار, خموش , آن سر بر[ نی] ,[ سرنی] را بازگو کرد و آتش بر خرمن فکند واز هزاران جدایی نالید که ازاصل شریعت , رو داده بود.
آن کاروان آغشته به خون ,از غم هزاران ساله سخن می گفت .از خونهای چکیده ,ازاشکهای ریخته ,از دردهای نهفته . چنین شد که آن حادثه و حماسه , ذکر آنان شد که زهر تلخ درد را, در کام داشتند و[ عاشورا] حکایتی از گذشته شد برای روایت غم حال .
دراین سوگنامه مختصر, قصد حکایتی گذرااز آثار وابعاد آن است و در نهایت , یاد کردی از تکلیف کنونی .این نقل , جز به ایجاز واجمال ممکن نیست ,اما در بازنگری به آن گذشته شعله های رهیاب واین قلم با این نیت , رقم زد و باامید آن , به بار نشست .
عاشورا, با تاریخ تشیع آمیخت و چهره ای نو, به آن داد بی تردید, پایداری و بقای شیعه , وامدار آن شد. دهها قیام در تپش آن احساس , پدید آمد و میلیونها شیعی , با آن واقعه کام گشودند و یا نفس بستند.
این نوشته رااز دکترابراهیم حسن , می توان به صدق نزدیک یافت که :
[تشیع پس از رویداد عاشورا با خون شیعه آمیخت و در ژرفای جانهایشان جوشش زد واعتقاد راسخ در درونشان , پدید آورد]. 1
همچنین بایدازاین سخن فیلپ حتی , یاد کرد که مبدا ظهور حرکتهای شیعی در دهم محرم تکوین یافت . 2 .
این تحلیل , بر تحقیق استوارند. قیام عاشورا, صورت و سیرت شیعه را دگرگون کرد و به آن بار و پشتوانه عاطفی حماسی داد و تشیع , به نهضت ,اعتراض و قیام , مبدل گردید.
در پرتو آن قیام , رخنه ای در جبهه متحد خصم اموی پدید آمد واولین درگیریهای ساختگی و واقعی را در میان آناان به وجود آورد.اظهارات یزید در نکوهش ابن زیاد, 3 برخوردهای خانوادگی بین زنان و مادران خاندان اموی با شوهران و فرزندانشان 4 و... نمونه هایی ازاین مواردند. در ندامت و تاسف واعتراض عده ای از شرکت جویان در سپاه اموی , نکاتی در منابع تاریخی نقل شده است 5 .
اولین زمرمه های اعتراض در روزهای اول حادثه , شنیده شد.از سوی صحابه و تابعین , عملکردامویان ناپسند دانسته شد 6 . مردم کوفه 7 و شام 8 و مناطق میان راه , در سوگ واقعه سهیم شدند. در کوفه , با اعتراض عبدالله بن عفیف , قیامی نه چندان وسیع ,اما هشدار دهنده , رخ داد 10 . و در مدینه , شیون و ناله شهر را فرا گرفت 11 .
دراین میان ,اهل بیت حسین , سازماندهان اعتراض بودند. خطبه های آنان , شعله های گداخته در خشم نهفته مردم بود. خطابه های امام سجاد 12 , زینب کبری 13 و... تاثیری حساس و بازماندنی در جاودانگی حادثه داشتند. مورخان گفته اند:
[بعداز هر خطبه ای , مردم با گریه و نوحه , به ضجه و زاری می پرداختند و زنان , مویهایشان را پریشان می کردند] 14 ...
این مجموعه ,اولین عقب نشینی ها را در کاخ رفیع فرعونی اموی همراه داشت .اجازه اقامه عزا به اهل بیت در شام , بازگشت محترمانه کاروان از شام به مدینه و...از آن جمله اند.اما حادثه عاشورا در پرده این تزویرها, مدفون نماند. واقعه , گدازنده تر از آن بود که عذر و مداهنه , آن را به فراموشی سپرد.اهل بیت پیامبر[ص] در سوگواری ماندند و آتش در خانه هایشان ,افروخته نشد و رنگ سیاه ماتم ,از آنان رخت بر نبست 17 . مادران و زنان سوگوار واقعه عاشورا,اندوه حادثه را نگاهداشتند. رباب , همسر حسین بن علی[ ع] یک سال در بیابان بدون خانه و سقف زیست , تا یادآور پیکر بی پناه همسرش باشد 18 . و سوگ ام البنین , دشمنان قسی القلب خاندان هاشمی رااز جا می کند 19 واین رویدادها و تصویرها, ترسیم بدیع از روایت کربلا بود. آنان که این واقعه را ندیده بودند, دراین نمودارها آن رخداد حزن انگیز را به اندوه عربت و دریغ نشستند و در خاطر و باورشان , نشاندند.
نهضتهای توابین , قیام مردم مدینه , شورش مختار و...از شعله عاشورا, پرتو گرفتند و در ترکیب خون و پیام آن , فرصت حضور یافتند. در نهضت توابین , شراره بلند آن , نمایان بود. قیام کنندگان , در کنار مزار حسینی , چندان گریستند که گفته شد: بیش از آن روز, در کنار آن مزار گریه ای چنین , دیده نشد 20 . آنان خونابه دل رااز دیدگاه بیرون ریخته و غم ماندن و در کنار حسین[ ع] نبودن را, با توبه ای خونین جبران کردند. آنان در خون خویش خضاب کردند و با جان خود, وداع کردند, و در صحنه جهاد, شعار[ یالثارات الحسین] را با خروش می سرودند 21 گر چه آن نهضت , در خون تپید,اما بار عاطفی - حماسی قیام عاشورا را یادآور شد و در وجدان امت شیعی , به یادگار نهاد و این اثری کم بها نبود.
بااین اعتراضات , شاخه سفیانی بانداموی , زمینه دوام نیافت .
فرزند یزید,از کردار نیاکان , تبری جست واقعه عاشورا را شرمساری خاندان خویش دانست 22اما حادثه عاشورااز نهضت علیه یک شاخه و یا یک نظام حکومتی , خارج شده بود. عاشورااز قالبها و ظاهرها, گذر کرده و در باطن فرهنگ دینی , ره یافته بود. کربلا و شهادت , دو واژه هم آوا شدند. یاد عاشورا, تب و تاب شهادت را می آفرید. در قیام های منتهی به سقوط سلطنت اموی , رگه های آثار قیام عاشورا, پدیدار بود. در جنبش زید و فرزنداو, تلؤلؤ خونرنگ آفتاب حسینی رخ نمود .
در قیام اعتراض آمیز خراسانیان , که به خلافت عباسیان انجامید, دعوت به اهل بیت , جذب قلوب می کرد و یاد مظلومیت حسینی , عواطف واحساسات را بر می انگیخت . به نوشته امیر علی :
واژه[ اهل بیت] سحر وافسونی را می ماند که دل گروههای گوناگون مردم را گردآورد و آنان را در لوای پرچم سیاه (رایت قیام ) قرار داد]. 23
سلطنت جدید (خلافت عباسی ) به آن وفادار نماند. هنوز چندی نگذشته بود که عاشورا و ملوکیت , در دو جبهه مقابل قرار گرفتند. خلفای عباسی به انهدام مزار و منع زوار حسینی کوشیدند 24 و کار پیشینیان را دنبال کردند. کربلا و عاشورا, جبهه معارض آنان بود, رنگ سیاه و سبز, نمی شناخت , با باطن و هویت حکومتها, کار داشت . بی رونق مزار,از رونق آن نمی کاست . خالصترین و زیباترین نمایه های عشق و شیفتگی را دراین تاریخ , مظلومان شیعی با یادگار نهادند. دراین روزگار بود که کربلا, حج اصغر شد و در عرفات آن صحرای بی نام و نشان , مرد و زن در جو بیم و هراس , دراحرام خونین بودند .
در روزگار عباسیان نهضتهای گوناگون از قیام عاشورا, مدد گرفتند. در قیام ابوالسرایا, در زمان خلافت مامون ,این تاثیرپذیری نماین بود. گفته اند : [او با سپاه به کربلا آمد و در جوار مزار جای گرفت و ازاهل بیت و ظلم های رفته بر آنان , سخن گفت]. 25
این نمونه , نشانه ای از آن بود که مزارامام , میقات قیام بود 26 . قدرتمداران , آن را به کینه گرفتند و با عاشورا و سنت آن , ناسازگاری نشان دادند.
در دوره افول قدرت عباسی و حاکمیت آل بویه ,احیای عاشورااز ممنوعیت در آمد 27 .
در سلطنت فاطمیین نیز, بزرگداشت آن حادثه , مرسوم شد 28 . در هر دو منطقه ,این رسم پایدار نماند, با سقوط آل بویه و صعود سلجوقیان , به قدرت , رسم پیشین زنده شد و در منطقه مصر, سرنگونی فاطمیان به دست ایوبیان , آن رسم و سنت را برچید.امااین دوره ا, فرصت بسط و شمول سنت عاشورا بود و بایستی آن را, دوره هایی مبارک برای احیای خاطر عاشورا دانست .
این فرصتها, دوره رسمی شدن سنت عاشورا نیست . آن را نبایستی بااین زاویه دید, متهم و محکوم کرد. عناصر عاشورا و کربلا و شهادت , نیازمند آن بودند که در دوره های آرام , جذب نیرو کنند و به بسط و شمول در معتقدات و روان نسل جدید جهان اسلام بپردازند. نسلی که در دوره انبساط خردگرایی واوج تمدن اسلامی می زیست و کم و بیش از گذشته تلخ تاریخ سلطنت , بی اطلاع و یا کم اطلاع بود. دوره آل بویه و فاطمیین , فرستهایی بودند که این تبلیغ , میسور شد. آن نسل , کم و بیش دریافتند که در گذشته تاریخ , چه انجام شده است و آن گذشته , چگونه به حال پیوند می خورد و هویتی مستقل و جدید را می طلبد. ,
این سخن , در دوره های اخیر نیز صادق است . صفویان , در پرداخت به قالب عاطفی عاشورا, تلاش کردند هر چند آن را در بعد حماسی کم بها انگاشتندامااین دوره فرصت , زمینه ای شد که جان سکنا گزین دراین مرز و بوم , با نام و یاد و تربت و بوی حسینی , هم آمیز شود و چنین شد که حسین عاشورا, در میان جمعیتی هماره در تبعید و نرج , محدود نبود, بلکه اکثریتی عظیم را در برگرفت و بسیاری از خیزش ها و تلاشهااز میان نسل این اکثریت , جوانه زد و رخ نمود.این سخن , به معنای تطهیر صفویان نیست . آنان در سلسله ملوکیت و پادشاهی می زیستند و با دیانت , نیامیختنداما نبایستی از بهره هایی که از آن دوره گرفته شد, غافل ماند. تشیع , پس ازاین دوره جنگ و گریز, در عهد صفویه تمرکز یافت و این مرکزیت به باروری و گردآوری میراث هزار ساله شیعی انجامید .
ادبیات ملل , با مواد تاریخی می آمیزند و تاریخهای گوناگون ,ادبیات و سبک متفاوت را می آفرینند. تاریخ سکون و عشرت , تخیلات لهو آلود را پدید می آورد. و واژه ها در بستر رخوت می غلطندو...اماادبیات شیعی , ازاقیانوس عواطف و حماسه عاشورا, بهره وری می گردد و به آن وامدار می شود.
ازابتدای واقعه , شاعران شیعی از آن حادثه مدد گرفتند و عناصر تخیل را به آن رویداد مظلومانه , آمیخته و سرشک دیده را با خونهای مطهر, عجین کردند واز شعر شیعی , سلاح بران ساختند.
کمیت اسدی , چکامه های زیبایی دراحیای آن حماسه سرود واز آن , در قصائد خود یاد کرد. قصیده میمه خویش گفته بود:
وقتیل بالطف غودرعنه
بین غوغاءامه وطغام 29
و شهیدی به طف رها شده بود
میان گروهی فرومایه واحمق واوباش
او جبهه معارض حسینی راافشا کرد و نشان داد که چگونه سفلگان و بی هنران , مرکب اهداف زورمداران شدند. پس ازاین سروده بود که امام سجاد(ع) فرمود: ماازادای پاداش تو ناتوانیم , خداوند به تو پاداش دهد.
در روزگاران شهادت زید,ابوثمیله اتار, در رثاءاو گفته بود:
من بین مقتول و بین مشرد
مردم راامنیت بسر برند واهل بیت پیامبر
یا در خون تپیده اند و یا آواره
عذر شادمانان دیروز شهادت او (زید)
و بهانه مسجدیان (در سکوت ) چیست ؟
ابو ثملیه , بااین سروده ,اشاره ای آشکار, به واقعه عاشورا داشت و آن حادثه را در خاطره ها, به یاد می آورد.
در روزگارامام صادق[ ع] بهره وری از حادثه عاشورا در شعر شیعی نمایان تر شد و آن امام همام , به این حضور, عنایت ویژه داشتند. گفته اند: جعفرین بن عفان , به محضرامام آمد و حضرت صادق[ ع] شعر می گویی و نیک می سرایی , لذا برای من برخی ازاشعارت را بخوان واو چنین خواند:
فقد ضیعت احکامه واستحلت
غداه حسین للرماح دریئه
وقد نهلت منه السیوف و علت
و غودر فی الصحراء لحما مبددا
احکام الهی , ضایع و محرمات او, حلال شده است
بامدادان حسین هدف نیزه های نوآموزان بود
شمشیرهاازاو سیراب شد و بالا رفت
او رها شد در صحرا چون گوشت پراکنده
که بر آن مرغان شکاری صبح و شام سپری کردند
همچنین از آن امام[ ع] نقل شده است که : به عماره فرمودند:
درباره حسین[ ع] شعری بخوان واو می گوید: من شعری را خواندم و حضرت گریست . شعری دیگری را طلب کرد و دو مرتبه اشک ریخت و همچنان من شعر خواندم واو گریه کرد تا نوای گریه رااز تمام خانه شنیدم 32 .
این وقایع , نشان می دهد که چگونه ائمه[ ع] اهتمام داشتند که عاشورا را در صحنه ادبیات شیعی , زنده نگاه دارند واز طریق ذوق و هنر, ذائقه انسان را با خود و عطر عاشورا آشنا کنند.
از شاعران دیگر آن دوره , سید حمیری است که در خدمت امام صادق[ ع] چنین سرود:
فقل لاعظمه الزکیه
در پایان این قصیده بود که صدای گریه و ناله از بیت امام[ ع] برخاست .این همنوایی حکایتی بوداز تاثیر شعر شیعی و تشویق بیت معصومین[ ع] از شاعرانی که استعداد خویش را, در خدمت حماسه عاشورا قرار دادند.
منصور نمری ,از شاعران دیگراین دوره , سروده بود:
تقتل ذریه النبی ویر
جون جنان الخلود للقائل
ویلک یا قاتل الحسین لقد
بوت بحمل ینو بالحامل
ما لشک عندی فی کفر قاتله
لکننی قداشک فی الخاذل 34
وای بر شما! نواده های پیامبر کشته می شوند
آنگاه برای قاتلانشان بهشت جاویدان آرزو می کنند
بدا به حال توای قاتل حسین !
بار گناهی که بدوش می کشی , گران و تحمل ناپذیراست
من در کفر قاتل او شک ندارم
تردیدم در کفر آنان است که او را در صحنه نبرد, تنها گذاردند.
بدینگونه شاعر شیعی , تفکر ترویج یافته را با تردید و نفی مواجه می نماید.او, حکایت از جو فتنه آلودی می کند که قاتلان و کشتار کنندگان , تطهیر شده اند و حاکمیت ,اذهان ساه و بسیط را ربوده است . در این مقام , شعر شیعی است که نه تنها جبهه معارض حسینی , که صحنه عریض و طویل قافله سکوت را نیز با سوال مواجه می کند.
دعبل , شاعر شهید شیعه , نیز, بااین برداشتها, حادثه عاشورا را عنصراصلی شعر حماسی می سازد. در قصیده تائیه سرود:
مدارس آیات خلت من تلاوه
و منزل الوحی مقفرالعرصات
افاطم لوخلت الحسین مجدلا
وقدمات عطشانا بشط فرات
اذن للطمت الخذ فاطم عنده
واجریت دمع العین فی الوجنات
افاطم قومی یا بنه الخیروا ندبی
نجوم سماوات بارض فلاه
دیار رسول الله اصبحن بلقعا
و آل زیاد تسکن الحجرات 35
مدارس آیات الهی از تلاوت کننده خالی گشته اند
و جایگاه وحی الهی به دیار خشک و تهی مبدل شده است .
ای فاطمه !اگر با حسین بر زمین افتاده تنها شدی
در حالی که تشنه در کنار شط فرات بدرود گفت
در آنگاه ای فاطمه ! بر چهره جنگ می زدی واشک دیده را بر گونه ها فرو می ریختی .
ای فاطمه !ای دختر نیکی ! برخیز و گریه و ناله کن
ستارگان آسمان برزمین .
سرزمین رسول خدا کویرگون است
و آل زیاد در قصرهای سنگی سکونت گزیده اند
شاعر شیعی دراین بستر سوز و گداز, عاشقانه سرود. جاودانگی جوشش خون حسینی را در بهارستان ادبیات شیعی , نمایان ساخت و شعر شیعه را, بیان سوز و درد نسل مظلوم قرار داد.
احمدامین , نگاشته است :ادبیات شیعی ,ادبیاتی عاطفی و با سوز و گدازاست و آن را,از ادبیات خوارج , که شعری حماسی است , جدا می داند 36 .
این نظر مورد تصدیق نیست , زیرا شعر شیعی , عاطفه و حماسه را در هم آمیخته است . آن روزگار, سوگ و سرشک در خدمت نهضت قرار داشت . آنگاه که شاعران شیعی ,از تضییع احکام الهی سخن می گفتند 37 , آیا جز حماسه و خیزش می توان نام دیگر بر آن نهاد. آن زمان , که شاعر شیعی , سکوت اهل مسجد را, در حوادث واقع براهل بیت پیامبر(ص) یاد می آورد 38 , جز خروش خشم علیه حکام , نامی دیگر داشت ؟ آیا بیهوده بود که شاعری چون دعبل , چهل سال دار خویش را بر دوش می کشید؟
بنابراین , بایستی امتیاز شعر شیعی رااز شعر معتزلی , که خردگرایانه بود, و شعر خوارج , که حماسی و برانگیزاننده بود, در ترکیب خهرد و عشق و حماسه دانست . دراین میان , عاشورا به عواطف و انگیزه های قیام , میدان حضور داد و شعر شیعی را, سرشاراز عناصر آن ساخت .