انقلاب اسلامی رهین عاشوراست از آن مایه , مدد گرفت و نصرت یافت . شخصیتها, حادثه ها و کلام و سکوت آن واقعه , درسای رهنمای انقلاب بودند. وجدان امت شیعی ایران , آن رویداد را با خون و پوست و گوشت واستخوان لمس کرد. نسلها گذشته و نام کربلا و عاشورا, در یاد و خاطر عبور کرد.انقلاب , مجال تاویل عینی آن خاطرات را داد.
امام خمینی , رهبری کبیرانقلاب , با عاشورا,الفتی دیرین داشت . آن حادثه ,ایشان را سوگمندانه در تب و تاب می افکند.اشک امام را, جز در مصیبت حسینی , کس بر چهره آن بزرگوار, ندید. در هیچ شرایطی از اقامه عزای حسینی رویگردان نشد, حتی در پاریس و دراوج قیام ,از ولایت خویش , غافل نگشت و حوادث روزمره او راازاقامه عزای حسینی 39 و خواندن زیارت عاشورا 40 بازنداشت .
امام خمینی ,از آنان بود که اعتقاد داشت که : هیچ چیز دیگر, جایگزین احیای آن شعائر نخواهد شد, حتی جهاد و طلب دانش را نبایستی بهانه نسیان آن قرار داد. یکی از شاگردان امام , نقل کرده اند:
یکی از علماء و مدرسین قم , قصد داشتند برای زیارت به عتبات مشرف شوند, من در خدمت امام به دیدن او رفتیم ... در آن مجلس ,امام فرمودند: شما برای زیارت به عتبا می روید و حوزه علمیه نجف , جای مباحثات طلبگی است , کسانی که به دیدن مشا می آیند, ممکن است بحثهای علمی را شروع کنند, مواظب باش , بحثهای طلبگی , شما رااز زیارت بازندارد . 41
امام بااین تلقی , ههضت معاصر را رهبری وارزیابی می کردند.ایشان جز در پرتواین پیوستگی , توفیق نهضت را غیرممکن می یافتند. در نامه ای از نجف به اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در امریکا و کانادا, مرقوم فرمودند:
[پانزده خرداد که مصادف با دوازده محرم بود, سند زنده مخالفت شجاعانه ملت ایران در مقابل استبداد عمال اجانب و در قبال استعمار چپ و راست بود واز شعله های فروزان نهضت سید مظلومان , در مقابل دستگاه استبداد بنی امیه , علیهم اللعنه , بود. فداکاری ملت شجاع و متدین ایران , در سایه فداکاری حضرت سیدالشهداء,علیه السلام , بود. باید در پناه قضیه بزرگ عاشورا, محروم و پانزده خرداد زنده و جاوید بماند]. 42
در مدیدایام نهضت هماوایی علنی تر شد. قیام 15 خرداد, در محرم رخ داد. سخنرانی امام در عاشورای 42, برای اولین بار در نهضت روحانیت , شخص شاه را مورد تهاجم قرار داد. در آن سخنرانی پرشکوه , هشدار و تهدید کردند:
[من به تو نصیحت می کنم : دست ازاین اعمال و رویه بردار] 43 .
در همان سخنرانی امام , فرمودند:
[عده ای از وعاظ و خطباء تهران را برده اند سازمان امنیت و تهدید کرده اند که از سه موضوع حرف نزنند:از شاه بدگویی نکنند, به اسرائیل حمله نکنند و نگویند که اسلام در خطراست .
تمام درگیریها وواختلافات ما در همین سه موضوع نهفته است .اگرازاین سه موضوع بگذریم , دیگراختلافی نداریم]. 44
بدینگونه عاشورا, بستر جریان صحیح نهضت بود تا جهت گیری اصلی را بنمایاند. هواداران راستین خویش را گردآورد و تپش و خیزش را در آنان , بیافریند. واقعه قیام قم در سال 57, در ماه محرم رخ داد و این ادعا را, مجددا,مبرهن ساخت .امام , بااین دریافت , درگرامیداشت آن واقعه نوشتند:
ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد... ماهی که به نسلها در طول تاریخ , راه پیروزی بر سر نیزه را آموخت . ماهی که شکست ابرقدرتها را در مقابل کلمه حق به اثبات رساند...اکنون که ماه محرم چون شمشیر الهی در دست سربازان اسلام و روحانیون معظم و خطبای محترم و شیعیان عالی مقام سیدالشهداءاست , باید حداعلای استفاده از آن را بنماید 45
شعارهای انقلاب از نهضت حسینی الهام می یافت .
آن گفتارها, کلام بیگانه ای نبود تا هاضمه نهضت آن را نپذیرد, صدها سال با آن خو گرفته بود و نسلهای متمادی آن حوادث را در یاد نسل آینده , به یادگار نهادند و چنین شد که شعارهای انقلاب اسلامی , با امواج وجودی عواطف و شعور ملت هماهنگ شد و شتاب نهضت را پدید آورد.
شعار[ :نهضت ما حسینی , رهبر ما خمینی] و دهها شعار مشابه ,ازاین الگوگیری حکایت داشت .
پس از پیروزی و تهاجم گرایشهای گروهی ,امام ازاین اصالت دفاع کردند و در لزوم احیا واستمرار سنت عاشورا, تاکید ورزیدند. آن بزرگوار, مسجد و حسینیه ها را متلازم می یافتند. عبادت و عش و حماسه را در تلفیق این دو مرکز می توان یافت .اگر در جامعه شیعی , سنت عاشورا به فراموشی سپرده شود, رازبقای تشیع در خطر خواهدافتاد و بااین تلقیات واقع بینانه , دراوج وقائع لانه جاسوسی و پیدایش روح حماسی ضد امریکایی ,امام در محرم سال 58, در لزوم گرامیداشت شعائر عاشورا, کوبنده ترین و مبوسطترین سخنان راابراز فرمودند. در بخشی از آن سخنان آمده است :
ائمه ,این قدراصرار کردند به این که مجمع داشته باشید, گریه بکنید... برای این که حفظ می کنداین , (گریه و عزاداری ) کیان مذهب ما را,این دستجاتی که درایام عاشورا راه می افتند, خیال نکنند که ما این را تبدیل می کنیم به راهپیمایی .
بدینگونه امام , تبیین فرمودند که , نیروی انرژی زای انقلاب ,اتکای به نهضت عاشورااست . مقاومت در یک جبهه نابرابر, جز درس آموزی از قیام کربلا مکن نیست . در عرصه مقابله بااستکبارجهانی , چه امید و مددی جز آن می توان داشت ,اگر چنان اسوه ای در یاد نباشد, دیر یا زود رعب و وحشت در دل نسل انقلاب , ره می یابد و آینده ای تیره و تار در باورها, ترسیم می گردد. پایداری واستقامت در مقابل ظلمات متراکم فتنه و نیرنگ , کار آسانی نیست , پشتوانه ای مطمئن و آینده ای روشن می طلبد و نهضت عاشورا, تضمین گر آن اتکاء وامیداست .
حضور عاشورا, در سالیان جنگ تحمیلی , توصیف ناکردنی است . در شبهای عملیات , یاد شب عاشورا, ذکر و ترنم لبها بود. نوار سر رزمندگان , بازوبند نیروها, رمز عملیات و هزاران سمبل دیگر را در یاد آن واقعه آذین بستند و وقائع کوچک و بزرگ آن رویداد, تجسم عینی یافتند. کودکان , نوجوانان , پیرمردان و زنان , یاد آن روز را به نمایش آوردند. در کوچک و بزرگ وقائع جنگ , جز عاشورا تسلی نبود. مادران داغدار, یاد جوانان حسینی را مرهم درد داشتند. زنان , یاد همسران شهیدان کربلا را در خاطر مرور کردند و همگان , مصیبت حسینی را جانمایه هزاران غم و درد نمودند. در تشییع گلهای خونین , سرود غم گداز نینوا را نواختند و سرشک میلیونها همدرد, نه در مصیب امروز, که در عزای تاریخ مظلومیت فرو ریخت .
رزمندگان وصیتنامه های خویش را با یاد نهضت حسینی متبرک می کردند.از آن درس می گرفتند. آموزه ای خویش را باز می گفتند و تفسیر آن حادثه را با زبان روشن و بی تکلف بیان می کردند. کمتر پیام و خاطره و وصیتنامه ای از نام و یاد عاشورا, فارغ می توان دید. در نگاشته های یکی ازاین عزیزان می خوانیم :
[توای حسین[ ع] !ای تو که معشوقی در مسلخ عشق صدها عاشقت را به قربانگاه کشاندی ,ای سیدالشهدا(ع) که آخرین شب حیات رااز دشمن مهلت خواستی , نه برای وداع با دنیا, با تمام دنائت , که اسفل السافلین است , بلکه برای وصال با عقبی با تمام عظمتش ...امروز جوانان ما تو را رهنمون راه خویش ساخته اند]. 47
و یا در نوشته ای دیگر, می یابیم :
خدا! ما مکتب شهادت رااز کسی آموختیم که فریاد ، احلی من العسل ، این انتخابش بر ماالگو گشت. 48
به برکت عاشورا,ادبیات جنگ شکل یافت . در شعر و سرود و نقاشی و فیلم و تاثر جنگ , حضور عناصر واقعه کربلا محسوس بود. شاعر جنگ , می سرود:
دیروزت اگر رو به قتال آوردیم .
در پاسخ تو زبان لال آوردیم
امروز به خیمه گاه آن دعوت ناب
صد علقمه لبیک زلال آوردیم 49
بدینگونه شعر جنگ از عناصر عاشورا, مدد گرفت . آن حادثه را, به روایت آورد و خون در کالبدامت , تزریق کرد. کربلا, یاد آشنایی بود که نسل نو را به سوی خود خواند و ذوق و هنر به کمک آن آمد. صحنه های خون و پیکار, یاد دشت خونین کربلا را به خاطر آوردند و شاعران سرودند:
دزفول به نینوای خون می ماند
هر خانه به نخل سرنگون می ماند 50
سکوت و قعود مخاطبان حسین[ ع] , جانگداز بود واینک انبوه بسیجیان شوق آور نمود. در بیان شعر, لبیک نسل نو, ترسیم گردید. آنان که در کربلا, نزیستنداما شور آن , زیستن و مردنی دیگر به آنان داد. آنان گفتند:
کربلا را خبر مرگ سواران سکوت
مردم از حنجره امت ما می آید 51
شور شهادت طلبی را, شعر جنگ از کربلا وام گرفت و حادثه عاشورا را در خدمت آن قرار داد. شاعر جنگ ,از صدها و هزاران واقعه کمک می گرفت که در آن حادثه رخ داد واز آن جمله :
از کربلا می آیند, بی سر, ولی سرافراز
در مکتب حسینی سرها طلایه دارست
از دیدگان بر در خون می چکد سراسر
این آستان خاموش پوشیده از غبارست
حلاج و دار معراج خونین ترین حماسه است
ای خیلی نابکاران ,این قوم سربداراست 52
وانبوه سربدار, در پناه آن سر طلایه دار قوت مقاومت یافت . نبرد طولانی و پراوج و خیز, جز دراقتدای به آن قیام , غیرمیسور بود واین الگو واتکاء, نعمت مبارک برای مقاومت امت شد. نسل جنگ , پیام عاشورا را شنید و در راه آن مایه گذارد. حدیث عشق رااز سوال برون دانست و در میدان بلا, رقص خون کرد و خدا را خونبهای خویش یافت .او در چهره خمینی , نوای مظلومیت حسین را مکرر دید و در پاسخ آن ,اهمال نکرد. شاعران ,این دریافت را عرضه کردند:
بهوش باش که تاریخ می شود تکرار
صدا, صدای حسین است کز جماران است 53
چاووشان جنگ و جهاد,از :[یک یا حسین دیگر] سخن گفتند و داغداران عاشق , مرهم زخم هزار ساله را در حضور بی دریغ , درمان کردند. خون و بوی و یاد تربت و مزار حسینی , دل ربود و جان ستاند واز خاک گلگون , ستاره های فلک گردون ساخت تا بدرخشد و بمانند: (کل شی هالک الا وجهه) .
واینک برای امروز و روزهای دیگر, نبایستی از آن پشتوانه , غافل شد و در خود, تنید واز عاشورا برید.امت مظلوم , با مکر و فریب و قدرت و تزویر, درگیر خواهد بود و دراوج ناکامیها, یاد و خاطر حادثه کربلا, بانگ جرس غافلان است وامید بیداران .
در سطور گذشته , به نکاتی ازایام ماضی اشاره شد و اینک , مجال و عرصه ای کوتاه برای سخن از آینده می ماند, دراین مختصر, نکات اهم یاد می شوند. پایداری و تکامل سنت احیای عاشورا, در به کارگیری این نکات می باشد. آهنگ عاشورا را بایستی دراین بستر هماهنگ کرد واز آن ,امداد بیشتر را, عنایت داشت .
1. عاشورا, آمیخته ای از بار عاطفی است .این دو چهره از آن رویداد است .از مهمترین نکات , توجه به تلفیق این دو بعد خواهد بود. در سیر تاریخ هزار و چهارصد ساله , گاه و بیگاه یک رویه , قویتر شده و صفحه دیگر, در غروب و محاق گرفتار گردیده است .این مساله ازابتلائات آن واقعه است . در مواردی , چندان جنبه عاطفی واقعه عاشورا,اهمیت یافته است که هر چیز برای رسیدن به دریای عواطف مخاطبان , مجاز و مشروع تلقی گردیده است . همچنین حادثه عاشورا, به ابزاری برای گریاندن و گریستن مبدل شده واز جهت گیری حوادث عینی تهی و خارج گردیده بود.
شاگردان امام خمینی نقل کرده اند که :
[در روز هشتم محرم سال 42, در حیاط منزل ,ایشان نشسته بودند که دسته ای از سینه زن ها آمده بودند و نوحه می خواندند.امام فرمودند: ببین چی می خوانند؟ آنهااز همان شعرهای قدیمی که ای حسین جان کفن نداشتی و... می خواندند.امام فرمودند: ببین آخر,اینها شعاراست که اینها می خوانند].
تاسف امام , دراین رجوع تک بعدی , به حادثه عاشوراست . نکته ای که سالیان طولانی , عاشورا با آن آفت , درگیر و مبتلا بوده است .
علاوه براین , عاشورا, با مشکل دیگر نیز روبرو شد: برخی آن را در قالب حماسی , خلاصه می دیدند واز رویت جوانب عاطفه خیز آن , غافل و عاجز می ماندند.
تلقی واقعی رااز عاشورا, بایستی براساس آمیزه حماسه و عاطفه دانست . روایت گران و تفسیر کنندگان آن واقعه , باید گدا زندگی و خیزش آوری آن را در کنار یکدیگر, حکایت کنند. هیچ یک ازاین دو موج , نبایستی دیگری را در خود هضم کند و در هم بشکند.
در سالیان اخیر, (آغازانقلاب تاکنون ) زمینه های تلفیق این دو جنبه , فراهم شده بود. وقائع نهضت و جنگ ,این مجال را دادند که خرد وانقلاب درهم بیامیزند و یااحساس و هیجان ممزوج گردندامااینک با خاتمه جنگ وافول عناصر بیرونی خیزش ,این مخاطره وجود دارد که بار حماسی این حادثه , کمرنگ شود و یااز خاطر برود. شعارها و نوحه ها, تعیین کننده این جهت گیری هستند. می توان به ارزیابی آن پرداخت و به تفسیر نشست و در فرض پذیرش چنین حرکتی به چاره جویی روی آورد.این نکته را نبایداز خاطر کنار گذارد که نگاهداری روح حماسی عاشورا, توان بالفعل و بالقوه انقلاب را تضمین می کند و نبایستی , به امید سکوت امروز,از هزاران واقعه ممکن غافل شد و ذخیره ها رااز کف داد.
2. واقعه عاشورا را, بایستی با روح مردم آمیخت واز آن بهره برد. مباد, سنت احیای عاشورا نفرت زا شود و به جای اقبال ,اشمئزاز بیافریند. دراین میان , سیاست تبلیغی , رسانه های گروهی , تصمیم گیرندگان مراکز آموزشی , تفریحی و... نقش اساسی را دارند, بویژه آنجا که محرم و صفر با تابستان وایام فراغت , همراه باشد, توجه به این اصل ضروری تر می نماید.
به نظر می آید که باید عادتهای اجتماعی و سنتهای شرعی را تفکیک کرد. پاره ای از مرسومات حادثه عاشورا, عادت اجتماعی هستند و نه واجب و مستحب در شرایطی می توان ازاین مرسومات ,اغماض کرد و در مواردی دیگر, به تشخیص مصلحت پرداخت و رعایت اهم را کرد.
بدون تردید, برخورد با چهره مستمر و غبارآلود غم و حزن در مدتی مدید در زندگی ماشینی امروزین , غیرممکن و یا دشواراست بویژه اگر تصادفا باایام فراغت و فصل استراحت همراه باشد واکنون چنین واقعیتی در مقابل دیداست , کارگران فرسوده از محیط کار, محصلان فارغ از تحصیل , جوانان در جستجوی معاش و...از فضای آکنده از حزن و سوگواری در مدتی طولانی , خسته و دلمرده خواهند شد. برای این مساله باید فکری برداشت و چاره ای اندیشید.این راه , نباید به قربانی شدن سنت احیای عاشورا, منتهی شوداما باید با توجه به وقایع عینی جامعه , ترسیم گردد. دلخوش کردن پاره ای از کهنسالان مقدس , وظیفه سیاستگذاران نیست . برنامه ریزان , بایداکثریت جامعه را در نظر بگیرند,اکثریتی که به عاشورا دلباخته انداما درگیر مشاغل سنگین و دارای اعصاب فرسوده اند. باید برای نسل خستگان , فضای آرامی جستجو نمود و بااین توجه , درباره سیاست تبلیغی محرم و صفر برنامه ریزی کرد.
3. هماهنگی بین صدا و سیما و خطابه های شفاهی وعاظ و سخنرانان مذهبی , لازم می نماید. بارها گفته شده است که اشباع مذهبی از طریق این دو رسانه , یکی از عوامل کاهش حضور مستقیم در مساجد و تکایاست . برخی ازافراد, به استماع سخنرانی و یا مراسم سوگواری از طریق این دور رسانه ,اکتفا می کنند, بویژه در مناطقی که مراسم پخش شده ازاین دو رسانه , کیفیت برتری نیست به وعظ و مراسم محلی دارد. و در نتیجه , فوائد تجمع و حضور,از دست می رود.
4. تحریف زدایی از مراسم عاشورا, سخنی مکرراما ناشنوده باقی مانده است . به عنوان نمونه : در بسیاری موارد,[ حسن صوت] جبران همه چیز را می کند. وقائع مخدوش و بی اصالت , به راحتی نقل می شوند و ترسیم های ناصواب از حادثه عاشورا, تکرار می گردند.این حوادث ,ایجاب می کند که از هرج و مرج دستگاه خطابه و مداحی و نوحه خوانی , جلوگیری شود و کسوت و ظاهر والحان خوش , جایگزین همه چیم نگردند. دستگاه شعائر حسینی , پرارج تراز آن می نماید که بااین بی مبالاتی با آن برخورد گردد. چگونه می تواند عواطف واحساس جامعه را در خدمت کسانی قرارداد که از دانش لازم و تخلق مناسب , بهره مند نیستند؟
5.استفاده از وقائع عاشورا در هنر تصویری در قالب مراسم[ تعزیه] محدود مانده است . مراسمی که در سالهای دور, به شکل متکامل تری انجام شده واینک تقلیدی درست و نادرست از آن روزگار, گاه و بیگاه عرضه می شود. راههای تلاش دیگری دراین باب مفتوح است که برخی از هنرمندان مسلمان , نمونه های ازاین تلاشها راارائه کرده اند, 54اما به جمعیتی افزونتر و همتی پرارجتر محتاج خواهد ماند.
6. مبلغان مذهبی , فرصت محرم و صفر را مغتنم بشمارند.این زمینه , به برکت عاشورا, میسور شده است . سخنی است از مرحوم شیخ عباس قمی که می فرمود : مردم بهترین سرمایه شان یعنی , وقت را, دراختیار ما قرار می دهند, ما باید همانند آن را, در مقابل , به آنان بدهیم .
توجه به اوقات مردم واهمیت دادن به آن , مسؤولیت آفرین است وایجاب می کند که وقت لازم صرف سخنرانی های مذهبی بشود.اعتماد به حافظه واطلاعات پیش پاافتاده , نسل باید با تمامی امکانات ,اهم موضوعات مورد نیاز رااحصا کرد و برای آن مقولات , مطالبی در خور, کاوش و عرضه نمود.
7. ضرورت تالیف کتابهای مقاتل و سروده ها و نوحه های متقن و مورد اعتماد, هنوز جدی می نماید. درارتباط با حادثه کربلا, بایستی سیر تاریخی را بااتکای به منابع اصلی , دنبال کرد و متن قوی و مناسب را پدید آورد. همچنین تلاشی گسترده برای سیاست شعر و شعار عاشورا باید برگزید.
ازجملات فوق , مراد قالبی و رسمی کردن منابع و نوشته ها نیست , بلکه بایدافراد و گروههایی قوی این کارها را به عهده گیرند تا مردم عادی وافراد نیازمند,احساس اعتماد کنند واز آن تالیفات سود جویند.
در پایان این مقال , تاکید می شود که سخن دراین مقوله ,افزون از این سطوراست . قیامی به وسعت آثار عاشورا, در چند بند و فصل نمی گنجد. آنچه مهم می نمایدارج نهادن به این رخداداست و شکرگزاری این نعمت ربوبی که کام و ذائقه این امت را, با یاد و تربت حسین آشنا ساخت .امید آن که این محبت دوام بیابد و در دنیا و عقبی رهگشایمان باشد.
1. تاریخ الاسلام , دکترابراهیم حسن , ج 1.399.
2.تاریخ العرب , فیلیپ حتی , 2.253. به نقل از :جهادالشیعه , سمیره المختاراللیشی .27.
3. تاریخ طبری , ج 4.352.
4. موارد متعدد در تواریخ نقل شده است واز آن جمله :
مشاجره مادراین زیاد بااو :تاریخ طبری , ج 4.371.
اعتراض همسر خولی به او :تاریخ طبری , ج 4.348.
برخورد همسر کعب بن جابر )قاتل بریرین خفیر) بااو :تاریخ طبری , ج 4.247.
اعتراض زن یزدید بن معاویه نسبت به شهادت امام : تاریخ طبری , ج 6.267 و...
5.از آن جمله ندامت ندامت ایوب بن مشرح , رضی بن منقذ عبدی و... ر.ک : تاریخ طبری , ج 4.248 ج 6.248.
همچنین کسی که سرامام را به کوفه آورد, در تحلیل از شخصیت امام , اشعاری را بیان کرد: رکابم رااز زر و سیم بیا کن , زیرا سرور پارسایان را کشتم ...
ابن زیاد,از گفتاراو, خشمناک شد و گفت : بااین عقیده , چرا در قتل او شرکت کردی ؟ هیچ پاداشی از من نخواهی گرفت . عقدالفرید, ج 381.4 مروج الذهب , ج 2.65.
6.از آن جمله : به نامه ابن عباس به ابن زیاد رجوع کنید :تاریخ یعقوبی ج 2.187186.
7. الارشاد, مفید,.123.
8. تاریخ النیاحه , قرشی , ج 1.73.
10. حیاه الامام الحسین , قرشی , ج 3.253347.
11. تاریخ النیاحه , شهرستانی , ج 98.1 تاریخ طبری , 4.357.
12. سیره الائمه الاثنی عشر, هاشم معروف الحسنی , ج 2.133125.
13. حیاه الامام الحسین , قرشی , ج 3.393376.
14.مقتل سیدالاوصیاء, .154. به نقل از :تاریخ النیاحه , سید صالح شهرستانی , ج 1.165.
17. نهضه الحسین , هبه الذین شهرستانی .151.
18. الکامل ,ابن اثیر, ج 4.45.
19. تاریخ النیاحه , شهرستانی ج 104.1 ریاض الاحزان , 9,605.
20.سیره الائمه الاثنی عشر, هاشم معروف الحسنی , ج 146.2 الکامل ابن اثیر, ج 73.4 ثوره الحسین , محمد مهدی شمس الدین , . 267261 حیاه الامام الحسین , فرشی , ج 3.453.
21. سیره النیاحه , شهرستانی ج 104.1 ریاض الاحزان , 59.60.
22. تاریخ یعقوبی , ج 2.195.
23. الحیاه السیاسه الامام الرضا, هاشم معروالحسنی , ج 2.146.
24. مقاتل الطالبین ,ابوالفرج اصفهانی , 597.
25. همان مدرک , 521.
26. از موارد دیگر, می توان به حضور یحیی ( از فرزندان زید) برمزار حسین در دوره عباسیان یاد کرد که در آن مقام , به ارتباط با زائران حسینی پرداخت و قیامی علیه عباسیان شکل داد. ر.ک : امامان شیعه و جنبشهای مکتی , مدرسی ,.126.
27. آل بویه , علی اصغر فقیهی .
28.دول الشیعه , مغنیه , .66. نقل از تاریخ النیاحه , شهرستانی , ج 1.112.
29. نهضه الحسین , هبه الدین شهرستانی , .166.
30. مقاتل الطالبین ,ابوالفرج اصفهانی , .151.
31. نهضه الحسین , شهرستانی , .165.
32. همان مدرک .
33. همان مدرک , .67.
34. ادبیات انقلاب در شیعه , صادق آئینه وند, ج 1.93.
35. نهضه الحسین , هبه الدین شهرستاین ,.170.
36. ضحی الاسلام ,احمدامین .
37. اشاره ای به شعر جعفرین عفان که سابقااز آن یاد شد.
38. اشاره به سروده اوثمیله که سابقا ذکر شد.
39. سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی , خاطرات سید علی اکبر محتشمی , گردآوری م . وجدانی .
40. سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی , ج 4.46.
41. همان مدرک , ج 11094.
42. نهضت امام خمینی , حمید روحانی , ج 2.516.
43. همان مدرک , 1.456.
44. همان مدرک .
45. صحیفه نور, ج 3.226.
46. همان مدرک , 10.216.
47. سرایش هجران , دفتر دوم ,انجمن اسلامی دبیرستان شهید حکمت ,.33.
48. همان مدرک , .44.
49. همراه با حلق اسماعیل , مجموعه شعر حسن حسینی ,.106.
50. مجموعه شعر جنگ , به کوشش و گردآوری محمود شاهرخی و مشفق کاشانی , .59.
51. همان مدرک , .67.
52. همان مدرک .
53. همان مدرک , 369.
54. از آن جمله : نمایش نور و صوت دوازده بند محتشم کاشانی : باز این چه شورش است... که به کارگردانی کمال سید جوادی در تالار وحدت , چندین سال پیش ,اجرا شد.