44- تلاشگر تا حد توان
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که دربارهی امام حسین (علیه السلام) فرمود:
«اشهد انک... کنت... باذلاً للمجهود» (1)؛
«گواهی میدهم که تو... تلاشگر تا در حدّ توان بودی».
انسان وظیفه دارد تا در حدّ توان خود در راستای پیاده کردن اهداف اسلام تلاش کرده و کوشا باشد؛ زیرا ما مأمور به انجام وظیفه هستیم نه نتیجه، و نتیجه به دست خداست تا چه صلاح بداند، همانگونه که امام حسین (علیه السلام) هرچه توان داشت در راه پیاده کردن اهداف بلند اسلام دریغ نکرده و از آن فروگذار ننمود.
45- زهد در دنیا و میل به آخرت
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که دربارهی امام حسین (علیه السلام) فرمود:
«اشهد انک... کنت... زاهداً فی الدنیا زهد الراحل عنها، ناظراً الیها بعین المستوحشین منها، آمالک عنها مکفوفة، و همّتک عن زینتها مصروفة، و ألحاظک عن بهجتها مطروفة، و رغبتک فی الآخرة معروفة...» (2)؛
«گواهی میدهم که تو... زاهد در دنیا همچون شخص کوچ کننده از آن، نگرندهی به آن به دیدهی ترسندگان از آن بودی که آرزوهایش از آن بازداشته شده و همتش از زینتهایش برگرفته شده است. تو که نگرندهی زرق و برقهایش با گوشهی چشم بوده و رغبت و میلت به آخرت شناخته شده بود...».
سعی کنیم که نسبت به دنیا دلبستگی نداشته باشیم و به مانند کسی زندگی کنیم که هر لحظه آمادهی کوچ کردن از آن است و با چشم ترسناک به او بنگریم که مبادا ما را در آن غوطهور سازد، و آرزوهای طول و دراز در دنیا نداشته باشیم تا ما را از فکر در آخرت بازدارد، و عمدهی میل و رغبت خود را به آخرت و امر آن مصروف داریم، همانگونه که امام حسین (علیه السلام) چنین بود.
46- نهی از منکر به قلب و زبان به مقدار ممکن
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به امام حسین (علیه السلام) فرمود:
«... تُنْکِرُ المنکر بقلبک و لسانک، علی حَسَب طاقتک و امکانک» (3)؛
«... با قلب و زبانت به مقدار توانت زشتی را زشت میشمردی».
مرحلهی اول نهی از منکر، تنفّر و انزجار قلبی از انجام منکر در جامعه است و در مرحلهی دوم باید با زبان نهی از منکر کرد و به مردم گفت، و در مرحلهی سوم به حسب امکان و طاقت خود باید دست به اقدام عملی زد با در نظر گرفتن شرایط آن، همانگونه که امام حسین (علیه السلام) این چنین نمود.
47- قیام، هنگام فراهم شدن شرایط
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که دربارهی امام حسین (علیه السلام) خطاب به او فرمود:
«ثم اقتضاک العلم للإنکار، و لزمک ان تجاهد الفجّار» (4)؛
«آنگاه که موقعیت مقتضی گردید پرچم مخالفت برداشته و با مخالفان کارزار کردی».
گاهی منکر به حدّی در جامعه شیوع مییابد که با سخن گفتن و نهی کردن برچیده نمیشود و احتیاج به یک تحول و دگرگونی کلّی است و این احتیاج به یک عملی بزرگ دارد گرچه به شهادت خود و اهل بیت و اصحاب باوفایش منجر شود، همانگونه که امام حسین (علیه السلام) این چنین کرد.
48- دعوت به سوی خدا با برهان و خطابه
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که دربارهی امام حسین (علیه السلام) فرمود:
«... و دعوت الی الله بالحکمة و الموعظة الحسنة» (5)؛
«... و مردم را به سوی خدا با حکمت [برهان] و موعظهی حسنه [خطابه] دعوت نمودی».
امام حسین (علیه السلام) در قیام خود از هر راهی برای ارشاد و بیداری مردم استفاده کرد؛ هم اقامهی برهان نمود و هم مردم را موعظه کرد و در آخر هم که حجت بر آنها تمام شد و آنکه بنا بود حق را بپذیرد پذیرفت و بدکاران نیز باطن و طینت خود را رو کردند، با آنان به مقابله پرداخت. ما نیز باید از آن حضرت درس بگیریم.
49- مساوات در قضاوت
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به امام حسین (علیه السلام) فرمود:
«اشهد انک... تُساوی فی الحکم بین القویّ و الضعیف» (6)؛
«گواهی میدهم که تو... بین قویّ و ضعیف در قضاوت به مساوات رفتار کردی».
امام حسین (علیه السلام) کسی بود که قوی و ضعیف را به یک چشم میدید و هیچگاه قوت قوی باعث نمیشد که نگاه خاص و فوقالعاده به او داشته باشد و در مقابل به ضعیف با دید حقارت نگاه کند، و این امری است که با مراجعه به سیرهی عملی امام حسین (علیه السلام) استفاده میشود، همانگونه که در کلام فوق نیز به آن اشاره شده است. ما نیز باید در این امر از امام حسین (علیه السلام) الگو بگیریم.
50- تکفل ایتام
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به امام حسین (علیه السلام) فرمود:
«اشهد انک... کنتَ ربیع الایتام» (7)؛
«گواهی میدهم که تو... پرورنده و متکفّل یتیمان بودی».
امام حسین (علیه السلام) بسیار یتیم نواز بود و امور آنان را شخصاً تکفّل مینمود و همانند پدرش امام علی (علیه السلام) امور آنان را سرپرستی مینمود، و لذا برای یتیمان همانند رویش تازهی بهار بود. ما نیز باید امام حسین (علیه السلام) را الگوی خود قرار داده و از او درس بگیریم و با یتیم نوازی خشم خدا را فرو نشانیم.
51- پناه مردم بودن
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به امام حسین (علیه السلام) فرمود:
«اشهد انک... کنت... عصمة الأنام» (8)؛
«گواهی میدهم که تو... ملجأ و پناه مردم بودی».
امام حسین (علیه السلام) در شداید و گرفتاریها ملجأ و پناه مردم بود و لذا هر کس حاجتی داشت به او مراجعه میکرد و او نیز با گشادهرویی در صورت امکان حاجاتش را برآورده مینمود، ما نیز باید از امام حسین (علیه السلام) درس گرفته و او را در این امر الگوی خود قرار دهیم.
52- عزت اسلام بودن
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به امام حسین (علیه السلام) فرمود:
«اشهد انک... کنت... عزَّ الاسلام» (9)؛
«گواهی میدهم که تو... مایهی عزت اسلام بودی».
سعی کنیم همانگونه که امام حسین (علیه السلام) با کاری که کرد و باعث عزت و آبروی اسلام شد ما نیز در راستای عزت بخشیدن به اسلام کوشا باشیم و کاری نکنیم که آبروی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اسلام ریخته شود و اسلام زیر سؤال برود.
53- جلوگیری از بازیچه شمردن دین
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به امام حسین (علیه السلام) فرمود:
«اشهد انک... تکفّ العابث و تزجره» (10)؛
«گواهی میدهم که تو... بازیچه شمرندهی دین را از کارش بازداشته و او را منع نمودی».
یزید بن معاویه کسی بود که به طور علنی دین را به مسخره و بازیچه گرفته و با آن به مبارزه پرداخت، و کاری که امام حسین (علیه السلام) کرد یزید و یزیدیان را از کارشان بازداشته و آنها را از اهدافش بازداشت. ما نیز باید همچون امام حسین (علیه السلام) با کسانی که دین را بازیچه گرفتهاند به مقابله پردازیم.
54- لزوم اطاعت از خدا در پنهان و آشکار
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«السلام علی من اطاع الله فی سرّه و علانیته» (11)؛
«سلام بر کسی که - امام حسین (علیه السلام) - در نهان و آشکار خداوند را اطاعت نمود».
خداوند متعال همه جا بوده و هست و از اسرار و نهان باخبر میباشد، و لذا نمیتوان در مکانهای مخفی او را نافرمانی نمود.
55- افتخار اولیا به شهادت
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«السلام علی یحیی الذی ازلفه الله بشهادته» (12)؛
«سلام بر یحیی که خداوند او را به شهادت مفتخر ساخت».
مرگ بر چند نوع است؛ یکی مرگ طبیعی که عنوانی بر آن منطبق نیست تا موجب افتخار و شرف او گردد، و دیگری مرگ در راه خدا که شهادت نامیده میشود، این مرگ از آن جهت که باعث حیات خود و دیگران است افتخار و شرف است، و لذا بزرگان و افراد فهمیده آرزوی چنین مرگی را داشته و به آن افتخار میکردند.
56- امکان مصلحت در تأخیر اجابت
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیانش تعلیم میدهد که چنین خداوند متعال را خطاب کنند و از او اجابت بخواهند:
«... فانّ أبطأ عنّی عتبت بجهلی علیک و لعلّ الذی ابطأ عنّی هو خیر لی؛ لعلمک بعاقبة الامور» (13)؛
«... پس اگر به تأخیر انداختی [اجابت را] از من، به جهت جهالتم بر تو سرزنش نمایم، در حالی که شاید آنچه را که از من تأخیر انداختی خیر برایم باشد؛ زیرا تو به عاقبت امور آگاهی داری».
برخی چون دعایشان دیر به اجابت میرسد جهالت کرده و خدا را سرزنش میکنند در حالیکه نمیدانند شاید خیر برای او در تأخیر اجابت باشد؛ زیرا خداوند عالم و دانا به عواقب امور است.
57- صبر خداوند بر پستی بندگان
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیانش دستور میدهد تا به خداوند متعال عرضه بدارند:
«... فلم أرِ مولیً کریماً اصبر علی عبد لئیم منک علیّ یا ربّ، انّک تدعونی فأولّی عنک، و تتحبب الیّ فأتبغّض الیک، و تتودّد الیّ فلا اقبل منک، کأنّ لی التطول علیک، فلم یمنعک ذلک من الرحمة لی و الاحسان الیّ و التفضّل علیّ بجودک و کرمک» (14)؛
«... من مولای کریمی را صبورتر بر بندهی پست از تو بر خودم سراغ ندارم، ای پروردگار من! تو مرا میخوانی ولی من از تو روی برگردانم، تو به من محبت میکنی ولی من با تو دشمنی میورزم، تو به من طرح دوستی میدهی ولی من از تو قبول نمینمایم، گویا که منت از من بر توست، ولی [در عین حال] این امور تو را مانع از رحمت و احسان و تفضّل به جود و کرمت بر من نشده است».
بسیاری از مردم هستند که صبر و تحملشان در برابر پستی افراد شرور کم است و لذا زود غضب کرده و عکسالعمل نشان میدهند، ولی خداوند در این باره صبر زیادی دارد و به زودی افراد شرور را مجازات نمیکند، ولی هرگاه کار زشت افراد شرور به نهایت رسید و غضب خدا برانگیخته شد چنان عذاب بر او وارد میشود که او را ریشهکن میسازد.
58- نهراسیدن از ملامت ملامتگران
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که دربارهی امام علی (علیه السلام) فرمود:
«و لا تأخذه فی الله لومة لائم» (15)؛
«و در راه خدا ملامت هیچ ملامت کنندهای در او اثر نداشت».
مطابق روایتی که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده حضرت علی (علیه السلام) در راه خدا هیچ ملاحظهای نداشت و با مخالفان شدیداً برخورد مینمود، و همانگونه که در عبارت فوق آمده از ملامت هیچ ملامتگری نمیهراسید؛ زیرا خود را در حال انجام وظیفه میدید.
59- خداوند، بهترین تکیه گاه
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در دعایی این چنین عرضه میدارد:
«الهی! لا رکن لی اشدّ منک، فآوی الی رکن شدید» (16)؛
«بارخدایا! تکیهگاهی برای من محکمتر از تو نیست، پس به تکیهگاه محکمی پناه میبرم».
بهترین پناه و مدافع و حافظ و نگهبان انسان خداوند متعال است که باید به او پناه برد و اگر ما به اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) متوسل میشویم بدین جهت است که ما را به این پناه و رکن محکم رهنمون میکنند.
60- انسان، و غریزههای خدایی
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در دعایی این چنین عرضه میدارد:
«الهی! فحفظاً حفظاً لغرائز غرسها و شربها بید الرحمن» (17)؛
«بارالها! حفظ کن آن غریزهها و امیالی را که ایجاد و بقاء آن به دست رحمن [توست]».
خداوند متعال در وجود انسان امیال و غرایزی را به مقتضای رحمانیّتش کاشته و آن را آب یاری کرده است که در راستای حفظ نوع او و تکاملش مؤثر بوده است، و لذا باید از خداوند متعال بخواهیم تا آن غرایز را برای ما محفوظ بدارد.
61- لزوم محافظت از غرایز درونی
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند متعال عرضه میدارد:
«الهی! فحفظاً حفظاً لغرائز غَرْسها و شُرْبها بید الرحمن... ان تکون بید الشیطان تُحَزُّ و بفأسه تُقْطَع و تُجَزُّ» (18)؛
«بارالها! اغراض و امیالی که ایجاد و بقای آن به دست رحمانیت توست... آن را از دسترسی شیطان که آن را حرکت دهد، و با وسیلهاش آن را قطع کرده و ببرد، حفظ نما».
گاهی غرایز و امیال انسان که میتواند در راستای کمال ما قرار گیرد به دست شیطان میافتد و او آنها را به حرکت درآورده و با ابزارهایی که دارد قطع کرده و میبرد، و لذا باید از خداوند بخواهیم که امیال و غرائزمان را حفظ کرده و در راه مستقیم و صحیح قرار دهد.
62- پناه به خدا از دلبستگان به دنیا
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیانش فرمود تا از خداوند متعال این گونه درخواست حاجت کنند:
«... و تحفظنی فی هذه الدنیا الدنیة من شرّ سلاطینها و فجّارها و شرارها و محبّیها، و العاملین لها فیها» (19)؛
«... و مرا در این دنیای پست از شرّ سلاطین و فجّار و اشرار و دوستداران دنیا و عملکنندگان در دنیا برای دنیا، حفظ فرما».
اگر به دنیا به دید استقلالی نگریسته شود و مزرعه بودن آن برای آخرت ملاحظه نگردد به طور حتم پست خواهد بود و انسان را به اوج ذلت خواهد کشانید؛ و لذا کسی که دوستدار دنیاست و در آن فقط برای دنیا کار میکند شرور خواهد بود و باید از شرّ او به خداوند پناه برد.
63- گمان نیک به خدا داشتن
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که میفرماید:
«... و ان یقول العبد بنیّة صادقة و لسان صادق: (یا رب)، فتکون عند ظنّ عبدک بک» (20)؛
«... و این که بنده با نیت راستین و زبان پاک بگوید: (ای پروردگار من!)، و تو نزد گمان بندهات به تو میباشی».
بنده هرگاه به درگاه الهی روی آورد باید با نیتی پاک و زبانی راستگو، خدا را صدا زند و از او حاجت خود را بخواهد، و گمان نیک به او داشته باشد که در هر حال خیرخواه و مصلحتاندیش اوست و هرگز بر او بدی را نمیخواهد، و بداند که اگر مصلحت باشد خواستهاش برآورده میگردد یا حداقل عنایتی به او خواهد شد و او را دست خالی بازنمیگرداند.
64- ناامید نشدن مظلوم
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند متعال فرمود:
«انت الذی... تَرُدُّ المغلوبَ غالباً، و المطلوب طالباً، و المقهور قاهراً، و المقدور قادر؛» (21)؛
«تو کسی هستی که... ستم کشیده را مسلط، و طلب شده را طلب کننده، و مظلوم را زورمند، و کسی که در معرض تعرّض باشد را قادر میگردانی».
انسان در هیچ حال نباید از رحمت الهی مأیوس باشد گرچه مغلوب و مقهور و مظلوم واقع شده است؛ و اگر در رفع غلبه و ظلم از خود کوشا باشد بداند که خداوند نیز او را یاری کرده و روزی فرامیرسد که ورق برگشته و او غالب شده و ظالم در دستانش گرفتار خواهد شد، و این یک سنت همیشگی خداوند است.
65- امید در ناامیدی
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در دعایی به خداوند متعال این چنین عرضه میدارد:
«یا من اذا ولج العبد فی لیلٍ من حیرته بهیم، و لم یجد له صریخاً یصرخه من ولیّ حمیم، وجد من معونتک صریخاً مغیثاً» (22)؛
«ای آنکه هرگاه بنده در تاریکی شب متحیّرانه تو را بخواند و دوست مهربانی برای یاری و پناه نداشته باشد، از یاری تو پناه و دادرسی مییابد...».
برخی مواقع میشود که انسان گرفتار شده و به حدّی این گرفتاری شدید میشود که مأیوس میگردد و هرکه را صدا میزند کسی به فریادش نمیرسد، در آنجاست که خداوند متعال به فریاد او رسیده و او را نصرت میدهد؛ چرا که اوست که هرگز بندهاش را رها نخواهد کرد گرچه گاهی مصلحت در تأدیب او باشد.
66- امکان زیاد شدن مال از حلال
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیانش دستور میدهد تا از خداوند متعال اینگونه بخواهند:
«... و اکثر من الحلال مالی» (23)؛
«... از [راه] حلال مالم را زیاد گردان».
برخی میگویند: ممکن نیست که مال انسان از راه حلال زیاد گردد، ولی میتوان گفت که اگر خداوند عنایت و لطف نماید انسان میتواند مال حلال خود را زیاد کند، و در غیر این صورت مالهای فراوانی که انسان جمع میکند در کنارش حقوق مستضعفان است که او ضایع کرده است.
67- راضی به رضای الهی بودن
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیانش دستور میدهد تا از خداوند متعال اینگونه بخواهند:
«... و خِر لی فی جمیع اموری و افعالی، و رضّنی بها» (24)؛
«... و برای من در تمام امور و کردارم تو اختیار بنما، و مرا به آن راضی گردان».
انسان باید در عین اینکه مشغول انجام وظایف خود است امورش را به خداوند واگذارد و از آنچه بر او مقدّر میشود راضی باشد، و همهی اینها را از خدا بخواهد تا به او لطف و عنایت نماید.
68- استحقاق ثواب و بهشت با نیکی به والدین
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیانش دستور میدهد تا از خداوند متعال اینگونه بخواهند:
«و الهمنی من برّهما مااستحق به ثوابک و الجنة» (25)؛
«و مرا از نیکی به پدر و مادرم نوعی را الهام نما که با آن مستحق ثواب و بهشت تو گردم».
برخی از کارهای نیک است که اگر انسان در حق پدر و مادر انجام دهد مستحق ثواب خداوند و بهشت او میگردد، و در این راستا باید از خداوند بخواهیم آن کارهای نیک را به ما الهام کرده و توفیق آنها را به ما بدهد تا با انجام آن مستحق این دو پاداش عظیم از جانب خداوند شویم.
69- زنده شدن دل به یاد خدا
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیانش دستور میدهد تا از خداوند متعال اینگونه بخواهند:
«... و تحییَ فؤادی بذکرک» (26)؛
«... و دلم را به یاد خود زنده کنی».
مطابق آیات قرآن کریم، زنده شدن دل به یاد خداست که از راه نماز حاصل میشود؛ زیرا خداوند متعال میفرماید:
(وَأَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِکْرِی) (27)؛
«و نماز را برای یاد من بپادار».
و نیز میفرماید:
(أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) (28)؛
«آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابد».
و لذا باید از خداوند متعال بخواهیم تا ما را در رسیدن به این حال یاری فرماید.