70- مأیوس شدن از مال مردم
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیانش دستور میدهد تا از خداوند متعال اینگونه بخواهند:
«... راجین لما عندک، آیسین مما عند غیرک» (29)؛
«... امید به آن چیزی دارم که نزد توست، و از آنچه نزد غیر توست مأیوسیم».
انسان غیرتمند نباید چشم طمع به مال دیگران داشته باشد و تنها باید امیدش به خدا و نعمتهایی که از ناحیهی او به ما میرسد، باید ولی هرگز نباید دست از کوشش و تلاش بردارد و در عین تلاش به خدا نیز امیدوار باشد.
71- مطلوبیت وسعت روزی
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند متعال عرضه میدارد:
«و ان توسّع علیّ رزقی» (30)؛
«و اینکه روزیم را بر من گسترش دهی».
وسعت روزی فی حدّ نفسه مذموم و ناپسند نیست و انسان باید از نعمتهای الهی استفاده نماید. خداوند متعال میفرماید:
(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ) (31)؛
«بگو: «چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگان خود آفریده، و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟!».
این وسعت روزی نباید او را از وظایفش غافل کرده و نسبت به مستمندان بیتفاوت باشد و با وسعت روزی از زاد و توشهی آخرت غافل گردد.
72- مقام رضا بالاتر از عفو
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در دعایی به ما چنین تعلیم داده تا از خداوند بخواهیم:
«... و ان تغفرلی خطیئتی و ترضی عنّی، فان لک ترض عنی، فانّی مسییء ظالم خاطیء عاصٍ، و قد یعفو السید علی عبده و لیس براض عنه» (32)؛
«... و این که لغزشم را بپوشانی و از من راضی گردی، و اگر از من راضی نگشتی پس مرا عفو نمایی، چرا که من بدکار، ظالم، خطاکار، گناه کارم، و گاهی مولی از بندهاش عقو میکند در حالیکه از او راضی نیست».
از جملات بالا استفاده میشود که انسان باید سعی کند که با توبه و انجام اعمال صالح خدا را از خود راضی کرده و اگر هم نتوانست لااقل کاری کند که خداوند از او بگذرد.
73- عادت دادن زبان به صواب و حکمت
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند متعال این چنین عرضه میدارد:
«و سدد السنتنا بالصواب و الحکمة» (33)؛
«و زبان ما را به صواب و حکمت تأیید و تثبیت فرما».
گاهی باید با کارهای خوب و عادت دادن زبان با آن از کارها و حرفهای ناشایست جلوگیری کرد، و با سدّسازی از حرفهای خوب به مقابلهی با حرفهای ناشایست رفت.
از آنجا که گناهان زبان بسیار است لذا حضرت (علیه السلام) موارد آن را به طور خصوص ذکر نکرده و به اطلاق آن واگذاشته است، و تنها به وسیلهی سدّ سازی در برابر گناهان زبان اشاره کرده است.
و نیز ممکن است که مقصود از این جمله این باشد که خدایا! ما را توفیق ده تا همیشه زبانمان گویای صواب و حکمت باشد.
74- زهد و خیرخواهی، دو وظیفهی دانشمندان
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند متعال این چنین عرضه میدارد:
«و تفضل علی علمائنا بالزهد و النصیحة» (34)؛
«و به دانشمندان ما زهد و بیرغبتی به دنیا و نصیحت و خیرخواهی عنایت فرما».
از جمله وظایف دانشمندان و علما، زهد و خیرخواهی و نصیحت است که یکی وظیفهی شخصی و دیگری وظیفهای است که مربوط به ارتباط علما با دیگران است. علما از آن جهت که الگوی مردم هستند لذا باید کاری نکنند که مردم از آنها زده شده و حرفهایشان را نپذیرند، و نیز از آن جهت که هدایتگر مردم به خیر و سعادتاند باید همچون پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) خیرخواه مردم باشند.
75- عنایات غیر واجب
برخی از عنایات الهی از باب وجوب لطف، بر خداوند واجب است، مثل ارسال رسل و انزال کتب و... ولی برخی عنایات است که بر خداوند واجب نیست و اگر خداوند بر بندهای انجام میدهد از روی تفضل است و لذا از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند متعال این چنین عرضه میدارد:
«و تفضل علی علماؤنا بالزهد و النصیحة، و علی المتعلّمین بالجهد و الرغبة و...» (35)؛
«و به دانشمندان ما زهد و بیرغبتی به دنیا و نصیحت و خیرخواهی، و به دانشپژوهان ما جدیّت و شوق و رغبت عنایت فرما و...».
76- کوشش و شوق، دو امر لازم برای دانش پژوه
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند متعال این چنین عرضه میدارد:
«و تفضل... علی المتعلمین بالجهد و الرغبة» (36)؛
«و دانش پژوهان کوشش و شوق عنایت فرما».
دانشجو و طالب علم اگر میخواهد که به سر حدّ کمال برسد دو وظیفهی اساسی دارد؛ یکی از آن دو کوشش است و دیگری عشق و شور و شوق نسبت به علم و رشتهای که انتخاب کرده است، وگرنه هرگز به کمال مطلوب خود نمیرسد.
77- پندپذیری و پیروی، دو وظیفهی مستمع
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در دعایی به خداوند متعال این چنین عرضه میدارد:
«و تفضل... علی المستمعین بالاتباع و الموعظة...» (37)؛
«و بر شنوندگان، پیروی و پندپذیری عنایت فرما...».
مستمعین نیز دو وظیفهی مهم و اساسی دارند که باید انجام دهند؛ یکی از آن دو پندپذیری از سخنان و نصیحتهای علماست، و دیگری پیروی از پندهایی است که از آنان شنیدهاند.
78- وقار و متانت دو وظیفهی پیرمردان
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در دعایی این چنین عرضه میدارد:
«و تفضل... علی مشایخنا بالوقار و السکینة» (38)؛
«و به پیرمردان ما وقار و متانت عنایت فرما».
از آن جا که بر پیرمردان سِنّی گذشته و از طرف دیگر الگوی کوچکترها هستند لذا باید دو وظیفه را در نظر داشته باشند؛ یکی وقار و متانت، و دیگری آرامش و سکینه است، که زیور و زینت آنان به حساب میآید.
79- ضرورت توبه در جوانی
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در دعایی برای جوانان این چنین عرضه میدارد:
«و تفضل... علی الشباب بالإنابة و التوبة» (39)؛
«و به جوانان بازگشت به سوی تو و توبه عنایت فرما».
توبه گرچه در پیری هم مورد پذیرش خداوند متعال است، ولی در جوانی توبه کردن چیز دیگری است، و چه خوش گفت شاعر پارسی گوی:
در جوانی پاک بودن شیوهی پیغمبری *** ورنه هر گبری به پیری میشود پرهیزکار
80- حیا و عفت، دو وظیفهی زنان
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در دعایی این چنین عرضه میدارد:
«و تفضل... علی النساء بالحیاء و العفة» (40)؛
«و به زنان حیا و عفت عنایت کن».
دو صفت است که زنان باید خود را به آن زیبنده نمایند، یکی حیا و دیگری عفت است، و اگر این دو صفت و حالت را که خداوند در وجود زنان قرار داده از بین برود جامعه به فساد کشیده میشود، و لذا دشمنان درصدد برآمده که وسایل بیعفتی و بیحیا کردن زنان را در جامعه منتشر کرده تا از این راه جامعه را به فساد کشیده و ایمان را از مردم بگیرند.
81- تواضع و سعهی صدر، دو وظیفهی ثروتمندان
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در دعایی این چنین عرضه میدارد:
«و تفضل... علی الأغنیاء بالتواضع و السعة» (41)؛
«و به ثروتمندان تواضع و سعهی صدر عنایت فرما».
اغنیا و بینیازان جامعه نیز دو وظیفهی اساسی دارند؛ یکی تواضع نسبت به زیردستان خود و دیگری سعهی صدر در برابر درخواست و حاجات مردم است. بسیاری از ثروتمندان هستند که چون به مال و منالی میرسند بر دیگران تکبّر کرده و همه را ذلیل و خوار میپندارند، و لذا اغنیاء باید از خدا بخواهند که هرگز به این حالت مبتلا نشوند.
82- صبر و قناعت، دو وظیفهی تهیدستان
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در دعایی این چنین عرضه میدارد:
«و تفضل... علی الفقراء بالصبر و القناعة» (42)؛
«و به تهیدستان صبر و قناعت عطا فرما».
فقیران و تهیدستان نیز دو وظیفهی اساسی دارند که همیشه باید در نظر داشته باشند؛ یکی صبر پیشه کردن در برابر مشکلات زندگی و دیگری قناعت داشتن نسبت به آنچه از روزی به دست آوردهاند، تا زندگی برایشان طاقتفرسا و تلخ نگردد.
83- لزوم پرهیز از شبههناک
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند متعال این چنین عرضه میدارد:
«و طهر بطوننا من الحرام و الشبهة» (43)؛
«و شکم ما را از طعام حرام و شبههناک پاک گردان».
ما وظیفه داریم همانگونه که باید از حرام شکمهای خود را پاک کنیم آن را نیز از اموال شبههناک پاک گردانیم؛ زیرا اموال و غذاهای حرام و شبههناک در روح و روان انسان تأثیر به سزایی دارد و میتواند مانع رسیدن انسان به کمال معنوی او گردد.
84- انسان، قاضی بر خود
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که دربارهی فرعون به خداوند متعال این چنین عرضه میدارد:
«... فجزیته بما حکم به علی نفسه» (44)؛
«... پس به آنچه بر خودش حکم کرده جزایش دهی».
انسان میداند و یا باید بداند که هرچه بر سر او میآید از ناحیهی خود اوست و این عمل اوست که منشأ آثار است چه خیر باشد و چه شرع و لذا خودش بر نفسش حکم کرده و قضاوت نماید.
85- تسلیم نفس در برابر خدا
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند متعال این چنین عرضه میدارد:
«اللهم انی استخیرک خیار من... أسلم الیک نفسه» (45)؛
«بارخدایا! همانا از تو طلب خیر میکنم، خیرخواهی کسی که خودش را تسلیم تو نموده است.»
از آن جا که انسان معصوم نیست و هر آن ممکن است که در گناه و یا خطا و لغزشی بیفتد و نفس سرکش و امارّهاش او را به کارهای ناپسند وادارد لذا جا دارد در عین این که با نفس امارهی به سوء مبارزه میکند خود را به خداوند متعال بسپارد.
86- توکل بر خدا در کارها
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند متعال این چنین عرضه میدارد:
«اللهم انی استخیرک خیار من... توکل علیک فی امره» (46)؛
«بارخدایا! همانا من از تو طلب خیر میکنم، خیرخواهی کسی که... در امرش بر تو توکل کرده است».
ما وظیفه داریم که در عین عمل به وظایف خود بر خدا توکل کرده و از او درخواست کنیم تا اسباب خیر را برای ما فراهم سازد.
87- لزوم حسن ظن به خداوند
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند متعال این چنین عرضه میدارد:
«... استشیرک بحسن ظنّی بک فی المأمول و المحذور» (47)؛
«... با تو به جهت حسن ظنی که به تو در امیدها و محذورات دارم مشورت میکنم».
هرچه که از جانب خداوند به انسان میرسد از آن جا که سبب و علت دارد و آن به اختیار و ارادهی خود انسان است، لذا باید به خداوند متعال حسن ظن داشته باشیم.
88- تفویض امر خود به خداوند
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند متعال این چنین عرضه میدارد:
«اللهم انی استخیرک خیار من فوّض الیک امره» (48)؛
«بارخدایا! همانا از تو خیر طلب میکنم، همانند خیرخواهی کسی که امرش را به تو تفویض نموده است».
از آنجا که خداوند متعال عالم به حقایق و عواقب امور بوده و برای بندگانش غیر از خیر و خوبی نمیخواهد لذا جا دارد که امور خود را به او واگذار کرده و از او خیر بخواهیم، و این به معنای دست کشیدن از کار و تلاش نیست، بلکه باید در عین انجام وظیفه، خود را نیز به خدا بسپاریم.
89- ضرورت صبر در انجام کارهای بزرگ
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند متعال این چنین عرضه میدارد:
«... واجمع لی اصحابی و صبّرهم» (49)؛
«اصحابم را برای من جمع کن و آنان را صبور گردان».
کارهای بزرگ در جهان نیاز به صبر و بردباری و آرامش خاطر دارد و از آن جا که امام زمان (علیه السلام) با یارانش در آخرالزمان در صدد پیاده کردن نظام اصیل اسلامی و عدالت در سطح کرهی زمین خواهند بود لذا اصحاب حضرت احتیاج به صبر و بردباری دارند که حضرت مهدی (علیه السلام) برای آنان دعا به صبر مینماید.
پینوشتها:
1. بحارالانوار، ج 101، ص 328.
2. همان.
3. بحارالانوار، ج 101، ص 328.
4. مزارکبیر، ص 165.
5. مزارکبیر، ص 165.
6. بحارالانوار، ج 101، ص 328.
7 . بحارالانوار، ج 101، ص 328.
8. بحارالانوار، ج 101، ص 328.
9. بحارالانوار، ج 101، ص 328.
10. بحارالانوار، ج 101، ص 328.
11. همان.
12. بحارالانوار، ج 101، ص 328.
13. زادالمعاد، ص 110.
14. مصباح، کفعمی، ص 770.
15. اقبال الاعمال، ص 290.
16. بحارالانوار، ج 53، ص 222.
17. مهج الدعوات، ص 329.
18. مهج الدعوات، ص 329.
19. بحارالانوار، ج 51، ص 307.
20. بحارالانوار، ج 51، ص 307.
21. بلد الامین، ص 333.
22. بلد الامین، ص 333.
23. مهج الدعوات، ص 28.
24. مهج الدعوات، ص 28.
25. همان.
26. البلد الامین، ص 393.
27. طه، آیه 14.
28. رعد، آیه 28.
29. البلد الامین، ص 393.
30. همان.
31. اعراف، آیه 32.
32. بحارالانوار، ج 95، ص 266.
33. البلد الامین، ص 349.
34 . البلد الامین، ص 349.
35. البلد الامین، ص 349.
36. البلد الامین، ص 349.
37 . المصباح، کفعمی، ص 208.
38. المصباح، کفعمی، ص 208.
39. المصباح، کفعمی، ص 208.
40. همان.
41. المصباح، کفعمی، ص 208.
42. همان.
43. المصباح، کفعمی، ص 208.
44. مهج الدعوات، ص 281.
45. بحارالانوار، ج 91، ص 239.
46. بحارالانوار، ج 91، ص 239.
47. همان.
48. بحارالانوار، ج 91، ص 239.
49. بحارالانوار، ج 85، ص 233.