نوع اشک آسمان در احادیث با این تعابیر آمده است:
1-زمانی که آن حضرت شهید شد آسمان خون و خاکستر بارید. (بحارالأنوار:45/ 202 ـ 206)
2- در روایتی گریه آسمان را خاک سرخ نقل نمودهاند. (بحارالأنوار:45/ 211)
3- امام صادق(ع) میفرماید: گریة آسمان بر آن حضرت بعد از شهادت این بود که خورشید با سرخی طلوع و با سرخی غروب میکرد. (بحارالأنوار:45/212)
4- در روایتی امام صادق(ع) میفرماید: آسمان و زمین با سرخ شدن بر حسین بن علی8گریه کردند. (بحارالأنوار:45/ 210)
5- در روایاتی باریدن خاک قرمز و سرخی آسمان را گریة آن دانستهاند. (الخصائص الحسینیة: 108)
مدّت اشک آسمان نیز با این تعابیر ذکر شده است:
1-در روایتی امام صادق(ع) گریه آسمان را یک سال ذکر کردهاند. (بحارالأنوار:45/ 210)
2- در بیت المقدس به هنگام روز، از آسمان خون تازه بارید. (بحارالأنوار:45/ 204)
3- امام صادق(ع) به زراره فرمود: آسمان چهل روز خون گریه کرد و زمین چهل روز به سیاهی گریه کرد. (بحارالأنوار:45/206 ـ 207)
ب- اشک دریاها، ماهیان، کوهها، ستارگان، خورشید و ماه بر امام حسین(ع)
1- هنگامی که آن بزرگوار به شهادت رسید، فرشتهای اهل دریاها را چنین ندا کرد: «یا اهل البحار، البسوا ثوب الحزن فإن فرخ الرسول مذبوح؛ ای اهل دریاها، لباس حزن و اندوه بپوشید که فرزند زادة رسول خدا(ص) سر بریده شد» (تهذیب الاحکام:6/73)
2- امام صادق(ع) میفرماید: زمانی که امام حسین(ع) کشته شد کوهها خرد شدند و دریاها جاری گشتند (بحارالأنوار:45/ 207)
3- امام سجاد(ع) فرمود: دریاها با امواجشان، آسمانها و ارکان آنها، زمین و نواحی آن، درختان با شاخههایشان، ماهیان دریا، ملائکه مقربین و تمام اهل آسمانها بر حسین بن علی(ع) گریستند (بحارالأنوار:45/ 148)
4- ماهیان دریا بر آن حضرت گریستند به اندازهای که اشکهای آنان جاری شد (بحارالأنوار:45/ 202، 205)
5- در بیت المقدس در ایام شهادت حضرت، ماهیان را در آب دیدند که رنگی قرمز به خود گرفتهاند. (بحارالأنوار:45/ 204)
6- امام مجتبی(ع) به برادر خود فرمودند: بعد از شهادت شما، ماهیان دریاها بر شما گریه میکنند. (بحارالأنوار:45/ 218)
7-خورشید و ماه و ستارگان بر آن حضرت گریستند. (بحارالأنوار:45/ 202)
8-در بیت المقدس سه روز خورشید گرفت و کسوف شد، شب هم ستارگان دیده نمیشدند. بعد از سه روز هوا روشن شد و بعد معلوم شد حسین بن علی(ع) به شهادت رسیده است. (بحارالأنوار:45/204)
9- امام صادق(ع) به زراره فرمودند: خورشید چهل روز بر حسین بن علی8 با کسوف و سرخی گریه نمود.(بحارالأنوار:45/ 207)
ج-اشک جمادات بر امام حسین(ع)
1- امام صادق(ع) میفرماید: هشام، پدرم را به شام احضار کرد و از او دربارة کسانی که در شب شهادت امیرالمؤمنین(ع) در شهرهای دیگر بودند سؤال کرد چگونه متوجّه ماجرای شهادت حضرت شدند؟
حضرت امام باقر(ع) فرمودند: «در آن شب هر سنگی را که از زمین برمیداشتند زیر آن خون تازه دیده میشد تا طلوع فجر، و این ماجرا در شبی که حسین بن علی8 به شهادت رسید نیز اتفاق افتاد». هشام ناراحت شد و قصد جسارت به آن حضرت را داشت، ولی امام باقر(ع) کلامی فرمود که او آرام شد. (بحارالأنوار:45/ 204)
در عبارت دیگر آمده است هر سنگ و گیاهی را بر میداشتند از زیر آن خون تازه میجوشید. (بحارالأنوار:45/ 207)
2- امام صادق(ع) فرمود: زمانی که امام حسین(ع) کشته شد کوهها خرد و دریاها جاری شدند. (نقباء البشر:2/ 501)
د-اشک پرندگان و حیوانات وحشی بر امام حسین(ع)
1ـ پرندگان آسمان بر آن حضرت گریه کردند. (بحارالأنوار:45/202)
2ـ ندای پرندگان هنگام شهادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) چنین بود: «ألا قتل الحسین(ع) بکربلاء، ألا ذبح الحسین(ع) بکربلاء»، آگاه باشید حسین(ع) در کربلا کشته شد، آگاه باشید امام حسین(ع) در کربلا سر بریده شد. (بحارالأنوار:45/ 192).
3ـ پرندگانی که در کربلا بودند یا از کربلا عبور میکردند، خود را به خونهای شهدا آغشته کردند و به اطراف پر کشیدند و صدا به ناله و شیون بلند نمودند. (بحارالأنوار:45/ 192)
4ـ امام صادق(ع) میفرماید: بوم (جغد) روزها روزه است و از هنگام افطار تا صبح بر حسین بن علی(ع) گریه میکند. (بحارالأنوار:45/214)
حضرت امام رضا(ع) میفرماید: بوم در زمان جدم رسول خدا(ص) در منازل و قصرها آشیانه داشت. هنگامی که امام حسین(ع) به شهادت رسید، از آبادیها به خرابهها و کوهها رفت در حالی که میگفت: بد امتی هستید شما! ما از شما در امان نیستیم؛ زیرا پسر پیامبر خود را کشتید. (بحارالأنوار:45/ 214)
5ـ وحوش بیابان بر آن حضرت گریستند، به قدری که اشکهای آنان جاری شد.(بحارالأنوار:45/ 202، 205).
6ـ امیرالمؤمنین(ع) دربارة شهادت فرزند دلبندش امام حسین(ع) میفرماید: مثل اینکه میبینم انواع وحوش را که گردنها را بر قبر آن حضرت کشیدهاند و بر آن حضرت شبها تا صبح گریه و عزاداری میکنند. (بحارالأنوار:45/ 205)
(ع)ـ امام حسن(ع) به برادر خود امام حسین(ع) میفرماید: بعد از شهادت شما همه چیز حتی حیوانات وحشی بیابان برایت گریه میکنند. (بحارالأنوار:45/ 218)
[6]. اللهوف: 200-201. سخن حضرت چنین است: «فَلَقَدْ بَکَتِ السَّبْعُ الشِّدَادُ لِقَتْلِهِ وَ بَکَتِ الْبِحَارُ بِأَمْوَاجِهَا وَ السَّمَاوَاتُ بِأَرْکَانِهَا وَ الْأَرْضُ بِأَرْجَائِهَا وَ الْأَشْجَارُ بِأَغْصَانِهَا وَ الْحِیتَانُ وَ لُجَجُ الْبِحَارِ وَ الْمَلَائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ أَجْمَعُون.»
[7]. دخان(44):29.
[8]. حضرت امام باقر(ع) میفرماید: «ما اغرورقت عین بمائها من خشیة الله عز ّوجلّ إلّا حرّم الله جسدها على النار»؛ بحارالأنوار:90/335، حدیث 29؛ هیچ چشمى نیست که برای ترس از خدا اشک در آن حلقه زند، جز اینکه خداوند تمام آن بدن را بر آتش حرام سازد.
[9]. مائده(5):83؛ به سبب آنچه از حق شناختهاند، لبریز از اشک مىشود.
[10]. بحارالأنوار: 44/243، حدیث 37؛ «أن آدم(ع) لما هبط إلى الأرض لم یر حوّا فصار یطوف الأرض فی طلبها فمر بکربلا فاغتم، وضاق صدره من غیر سبب، وعثر فی الموضع الذی قتل فیه الحسین(ع)، حتى سال الدم من رجله، فرفع رأسه إلى السماء وقال: إلهی هل حدث منی ذنب آخر فعاقبتنی به؟ فإنی طفت جمیع الأرض، وما أصابنی سوء مثل ما أصابنی فی هذه الأرض. فأوحى الله إلیه: یا آدم! ما حدث منک ذنب، ولکن یقتل فی هذه الأرض ولدک الحسین(ع) ظلماً فسال دمک موافقة لدمه، فقال آدم: یا رب أیکون الحسین(ع) نبیاً قال: لا، ولکنه سبط النبی محمد(ص) ، فقال: ومن القاتل له؟ قال: قاتله یزید لعین أهل السماوات والأرض، فقال آدم(ع): فأی شئ أصنع یا جبرئیل؟ فقال: العنه یا آدم(ع) فلعنه أربع مرات ومشى خطوات إلى جبل عرفات فوجد حوّا هناک.»
[11]. بحار الأنوار:44/308؛ «...َقَالَ مُوسَى: یَا رَبِّ! وَ مَنِ الْحُسَیْنُ(ع)؟ قَالَ: لَهُ الَّذِی مَرَّ ذِکْرُهُ عَلَیْکَ بِجَانِبِ الطُّورِ، قَالَ: یَا رَبِّ! وَ مَنْ یَقْتُلُهُ قَالَ یَقْتُلُهُ أُمَّةُ جَدِّهِ الْبَاغِیَةُ الطَّاغِیَةُ فِی أَرْضِ کَرْبَلَاءَ وَ تَنْفِرُ فَرَسُهُ وَ تُحَمْحِمُ وَ تَصْهِلُ وَ تَقُولُ فِی صَهِیلِهَا الظَّلِیمَةَ الظَّلِیمَةَ مِنْ أُمَّةٍ قَتَلَتْ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّهَا فَیَبْقَى مُلْقًى عَلَى الرِّمَالِ مِنْ غَیْرِ غُسْلٍ وَ لَا کَفَنٍ وَ یُنْهَبُ رَحْلُهُ وَ یُسْبَى نِسَاؤُهُ فِی الْبُلْدَانِ وَ یُقْتَلُ نَاصِرُهُ وَ تُشْهَرُ رُءُوسُهُمْ مَعَ رَأْسِهِ عَلَى أَطْرَافِ الرِّمَاحِ، یَا مُوسَى! صَغِیرُهُمْ یُمِیتُهُ الْعَطَشُ وَ کَبِیرُهُمْ جِلْدُهُ مُنْکَمِشٌ یَسْتَغِیثُونَ وَ لَا نَاصِرَ وَ یَسْتَجِیرُونَ وَ لَا خَافِرَ.»
[12]. همة معصومین: از پیامبر(ص) تا امام زمان# بر مصیبت امام حسین(ع) گریستند، تا آنجا که شنیدن نام مبارکش سیلاب اشک از دیدگان مبارکشان جاری نموده و از آن به عنوان بزرگترین مصیبت اهل بیت: یاد کردهاند. اکنون نمونههایی از آن را بیان میکنیم:
1-حضرت رسول(ص) در روز ولادت امام حسین(ع) بعد از قرائت اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ آن جناب، ایشان را در دامنش نهاد و گریست. (بحارالأنوار: 43/238؛ 18/ 125؛ 44/ 250-251)
2- یکی از گریههای رسول خدا(ص) زمانی بود که جبرئیل بعد از خبر شهادت، خاک سرخی را خدمت پیامبر(ص) آورد و گفت: حسین(ع) در این زمین به شهادت میرسد. اشرف مخلوقات(ص) گریه کرد. جبرئیل عرض کرد: گریه نفرمایید یا رسول الله. خداوند متعال به زودی به وسیله قائم شما اهل بیت: انتقام او را خواهد گرفت. (بحارالأنوار:36/349)
3- گریة حضرت رسول(ص) زمانی که در کربلا توقف نمود و ماجرای شهادت امام حسین(ع) و محل دفن را بیان فرمودند و مردم گریه کردند. (بحارالأنوار: 44/248)
4- گریة حضرت رسول(ص) زمانی که داخل کوچه به حضرت امیر(ع) فرمودند: حسین را بگیر، و آن حضرت او را گرفت. رسول خدا(ص) مواضع مختلف بدن او از جمله زیر گلو، پیشانی، سینه، و لبها و دندانهای او را بوسید و گریست. امام حسین(ع) فرمودند: چرا گریه میکنید؟ فرمود: جای شمشیرها را میبوسم! (بحارالأنوار: 44/261)
5- گریة حضرت رسول(ص) هرگاه امام حسین(ع) را شاد میدید و زمانی که او را ناراحت میدید و هرگاه لباس نو میپوشید. (بحارالأنوار: 44/246)
6- گریه امیرالمؤمنین(ع) با فرق شکافته زمانی که در محراب کوفه افتادند و به امام حسین(ع) فرمودند: «یا اباعبدالله، أنت شهید هذه الأمة» و حضرت سید الشهدا(ع) گریه کردند. (الخصائص الحسینیة: 113)
7- گریة زینب کبری(س) و اهل بیت: در شب بیست و یکم ماه رمضان زمانی که حضرت زینب(س) از ماجرای کربلا سؤال کرد و پاسخ شنید که در همین کوفه با حال اسارت وارد خواهند شد. (الخصائص الحسینیة: 114)
8- گریستن امیرالمؤمنین(ع) زمانی که از نبرد صفین باز میگشتند و به کربلا رسیدند. راوی میگوید: آنقدر گریستند که اشک به سینة مبارک جاری شد و ما نیز گریستیم، پس ماجرای کربلا را فرمودند و محل شهادت حضرت ابا عبدالله(ع) را نشان دادند. (بحارالأنوار:44/ 252)
9- گریة حضرت صدیقة طاهره(س) در روز ولادت امام حسین(ع) و بعد از آن، هنگامی که رسول خدا(ص) خبر شهادت امام حسین(ع) را بیان فرمودند. (بحارالأنوار:44/ 233 ـ 244)
10- زمانی که فاطمه زهرا(س) وارد محشر میشوند و به جایگاه حضرت سیّد الشهدا(ع) نگاه میکنند، هزار نبی و هزار صدیق و هزار شهید و یک میلیون ملائکه عالی مقام از کروبیین، آن حضرت را در گریستن یاری مینمایند. آن حضرت چنان نالهای میزنند که هیچ ملکی در آسمانها نیست مگر آنکه بر آن حضرت گریان میشود و در پایان پیامبر(ص) ایشان را آرام میکنند. (بحارالأنوار:45/ 225)
11- حضرت فاطمه زهرا(س) هنگامی که میبینند سیّد الشهدا(ع) بدون سر وارد محشر میشوند و از رگهای گردن آن حضرت خون تازه جریان دارد، چنان نالهای میزنند که اهل محشر به گریه در میآیند! (بحارالأنوار:45/ 225)
12- در روز قیامت حضرت فاطمه(س) به محشر میآیند و پیراهن خون آلود حسین(ع) را به دست میگیرند و میفرمایند: خدایا، بین من و قاتلان پسرم حکم کن. (مناقب ابن شهر آشوب:3/ 327)
13- گریستن حضرت امیر(ع) در صفین بر سیّدالشهدا(ع) هنگامی که سید الشهدا(ع) آب را باز کردند و مسلمانان از تشنگی نجات یافتند. در آنجا حضرت امیر(ع) گریه کردند و ماجرای کربلا و اسب آن حضرت را بیان فرمودند. (بحارالأنوار:44/ 266)
14- گریة حضرت امام حسن مجتبی(ع) بر آن حضرت؛ روزی که سید الشهدا(ع) بر حضرت مجتبی(ع) وارد شد و گریه نمود. امام مجتبی(ع) سؤال کرد: ای اباعبدالله! چرا گریه میکنی؟ فرمودند: بر آنچه بر تو روا میدارند؟ امام حسن(ع) فرمودند: به من سمّی خواهند داد و کشته میشوم ولی «لا یوم کیومک یا أبا عبدالله»! هیچ روزی مانند روز تو نیست، و سپس ماجرای کربلا را فرمودند و اینکه آسمان و زمین بر تو گریه خواهند کرد (بحارالأنوار: 45/218.) و در روایتی دگر آمد: یکدیگر را در آغوش گرفتند و گریستند. (الخصائص الحسینیة: 191)
15- گریة امام سجاد(ع) بر آن حضرت، تا جایی که دوران زندگانی حضرت سجاد(ع) همواره همراه با اشک بود. گریههای آن حضرت در نماز و هنگام دعاها مشهور است، ولی عمدة اشک آن حضرت بر مصائب سید الشهدا(ع) بود و آنچه بر عموها، برادران، عموزادهها، عمهها و خواهرانش گذشته بود. تا آنجا که وقتی آب میآوردند تا حضرت میل کند، اشک مبارکش جاری میشد و میفرمود: «چگونه بیاشامم در حالی که پسر پیامبر را تشنه کشتند»؟! ( بحارالأنوار:44/ 145) یا میفرمودند: «چرا نگریم و حال اینکه پدرم را از آبی که برای حیوانات وحشی و درندهها آزاد بود منع کردند»؟ ( مناقب ابن شهر آشوب:2/ 264) و میفرمودند: «هرگاه شهادت فرزندان فاطمه زهرا(س) را به یاد میآورم گریهام میگیرد». ( بحارالأنوار:45/ 207)
امام صادق(ع) به زراره فرمود: جدم امام سجاد(ع) هرگاه حسین بن علی8را به یاد میآورد آنقدر اشک میریخت که محاسن شریفش پر از اشک میشد و با گریة او حاضران نیز گریه میکردند.(بحارالأنوار:45/ 207) شخصی عرضه داشت: آقای من! وقت آن نرسیده که گریة شما تمام شود؟ فرمودند: وای بر تو! یعقوب نبی(ع) دوازده پسر داشت و خداوند یکی از آنها را از او پنهان نمود. موی سر آن حضرت سفید شد و چشمان حضرت از گریه نابینا شد و کمر مبارکش خم شد، حال آنکه میدانست پسرش زنده است؛ ولی من در یک روز پدر، عمو و هفده نفر از خاندانم را دیدم که با بدنهای مجروح و سرهای جدا روی زمین گرم افتاده بودند، چگونه حزن من تمام شود و اشک من پایان پذیرد؟! ( لهوف: 210)
امام سجاد(ع) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد در حالی که روزها روزه و شبها به دعا و مناجات مشغول بود. وقت افطار یکی از غلامان آن حضرت غذا آورد و عرض کرد: آقای من، میل فرمایید. فرمود: «چگونه میل کنم در حالی که پسر پیامبر(ص)را در حال گرسنگی کشتند». ( بحارالأنوار:45/ 149)
16- امام باقر(ع) در روز عاشورا برای امام حسین(ع) مجلس عزا برپا نموده و بر مصائب آن حضرت گریه میکردند.
در یکی از مجالس عزا با حضور امام باقر(ع) کُمِیت شعر میخواند. وقتی به اینجا رسید که: «و قتیل بالطف...» امام باقر(ع) بسیار گریه کرد و فرمود: اگر سرمایهای داشتیم در پاداش این شعرت به تو میبخشیدیم، اما پاداش تو همان دعایی است که رسول خدا(ص) دربارة حسّان بن ثابت فرمودند که همواره به خاطر دفاع از ما اهل بیت: مورد تأیید روح القدس خواهی بود. (مصباح المتهجد:713)
17- گریة امام صادق(ع) به حدی بود که هرگاه فرزندان امام حسین(ع) را میدید گریه میکرد. (بحارالأنوار:45/208)
داود رقی میگوید: خدمت حضرت صادق(ع) بودم. حضرت آب طلبیدند و هنگامی که میل فرمودند دیدم چشمان مبارک حضرت پر از اشک شد و گریستند. سپس فرمودند: «ای داود، خدا قاتل حسین بن علی8را لعنت کند» (الکافی:6/392)؛ و در بعضی روایات اول سلام بر حضرت دادند و بعد قاتل حضرت را لعن نمودند.
زید شحام میگوید: امام صادق(ع) به جعفر بن عفان فرمود: به من خبر رسیده است که تو برای امام حسین(ع) نیکو شعر میگویی؟ عرض کرد: بله آقای من. فرمود: پس بخوان. او هم شروع به قرائت اشعار کرد. راوی میگوید: آنقدر حضرت و اطرافیان ایشان گریستند که اشک آن بزرگوار بر محاسن و صورت ایشان جاری شد. (وسائل الشیعه:10/ 466)
کُمِیت شاعر بر امام صادق(ع) وارد شد و برای امام حسین(ع) شعر و مرثیه خواند. آن حضرت گریة شدیدی نمود و بانوان در پس پرده نیز با صدای بلند گریه و ناله نمودند.(معالی السبطین:1/ 260)
عبدالله بن سنان میگوید: یکسال در روز عاشورا به خدمت آقایم حضرت صادق(ع) شرفیاب شدم. آن حضرت را با رنگ پریده و صورتی محزون مشاهده نمودم، در حالی که اشکهای چشم آن حضرت مانند دُر بر صورت مبارکش سرازیر بود. عرض کردم: چرا گریه میکنید؟ فرمود: مگر غافلی؟! آیا نمیدانی چه مصیبتی در چنین روزی بر امام حسین(ع) رسیده است؟! عرض کردم: دربارة روزة این روز چه میفرمائید؟ فرمود: از خوردن و آشامیدن دوری کن بدون نیت روزه، و بعد از نماز عصر به مقداری آب افطار کن. سپس فرمود: چون در این ساعت بود که آب را باز کردند و دست از کشتن برداشتند. (بحارالأنوار:45/63)
18- گریة امام رضا(ع) در حدی بود که فرمودند: «همانا روز مصیبت امام حسین(ع) پلک چشمان ما را مجروح نموده و اشک ما را جاری ساخته است». ( نفس المهموم:44.)
دعبل خدمت حضرت رضا(ع) آمد. آن حضرت دربارة شعر و گریة بر سید الشهدا کلماتی چند فرمودند تا اینکه فرمودند: ای دعبل، کسی که بر مصائب جدم حسین(ع) گریه کند خداوند گناهان او را میآمرزد. آنگاه حضرت رضا(ع) بین حاضران و خانوادة خود پردهای زدند تا بر مصائب امام حسین(ع) اشک بریزند، سپس به دعبل فرمودند: برای امام حسین(ع) مرثیه بخوان، که تا زندهای تو ناصر و مادح ما هستی. تا قدرت داری از نصرت ما کوتاهی مکن. دعبل در حالی که اشک از چشمانش میریخت، قرائت کرد:
أفاطم لو خلت الحسین× مجدلاً و قد مات عطشاناً بشط فرات
(اى فاطمه! اگر دیدى حسین را که در سنگلاخ زمین کربلا افتاده و جان مبارکش از بدن پاکیزهاش مفارقت کرده به کنار شط فرات)
پس صدای گریه امام رضا(ع) و اهل بیت آن حضرت بلند شد.(بحارالأنوار:45/ 257)
یکی از شیعیان از زیارت سیّدالشهدا(ع) برگشته بود و خدمت حضرت رضا(ع) رسید و مقداری از تربت امام حسین(ع) را برای آن حضرت آورده بود. هنگامی که امام رضا(ع) تربت جدش سیّدالشهدا(ع) را دید بسیار گریست. (بحارالأنوار:101/131)
19ـ گریه امام زمان# در زمان غیبت و ظهور و رجعت ادامه دارد. آن حضرت خطاب به جدّ بزرگوارش، سیّدالشهدا(ع) میفرمایند: «فلئن أخرتنی الدهور و عاقنی عن نصرک المقدور، و لم أکن لمن حاربک محارباً و لمن نصب لک العداوة مناصباً فلاَنْدُبنّک صباحاً و مساءً و لأبکین لک بدل الدموع دماً، حسرة علیک تأسفاً علی ما دهاک»؛ (بحارالأنوار:101/320) اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یاری تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم، هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک میریزم و به جای اشک در مصیبت شما خون از دیده میبارم و آه حسرت از دل پر درد بر این ماجرا میکشم.
در سوگ تو با سوز درون میگریم |
گر چشمه چشم من بخشکد تا حشر |
از نیل و فرات و شط فزون میگریم |
از دیده بجای اشک خون میگریم |
علاقة امام عصر# به اجداد معصوم: خویش بیش از اندازه است و مصائب آن بزرگواران، به ویژه حضرت سیّدالشهدا(ع) همیشه در منظر حضرت است. آن حضرت خطاب به ابا عبدالله(ع) در زیارت ناحیة مقدسه میفرمایند: «مجالس ماتم برای شما در اعلی علیین بر پا شد و حوریان بهشتی در عزای شما بر سر و صورت زدند و آسمان و ساکنانش گریستند». (بحارالأنوار: 101/323)
[13]. کاملالزیارات: 108، حدیث 1؛ «عَنْ أَبِی یَحْیَى الْحَذَّاءِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ الله(ع) قَالَ: نَظَرَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع) إِلَى الْحُسَیْنِ(ع)، فَقَالَ: یَا عَبْرَةَ کُلِ مُؤْمِنٍ فَقَالَ أَنَا یَا أَبَتَاهْ قَالَ نَعَمْ یَا بُنَیَّ!»
[14]. بقره(2):177؛ بلکه نیکى [واقعى و کامل که شایسته است در همة امور شما ملاک و میزان قرار گیرد، منش و رفتار و حرکات] کسانى است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان ... ایمان آوردهاند.
[15]. انفطار(82):11ـ 12: بزرگوارانى نویسنده * که آنچه را [از خیر و شر] انجام مىدهید، مىدانند [و ضبط مىکنند.] .
[16]. بحارالأنوار:43/35؛ «رأس البکائین ثمانیة:آدم، و نوح، و یعقوب، و یوسف، و شعیب، و داود، و فاطمه و زین العابدین:.»
[17]. مثیر الأحزان: 115؛ «قَالَ أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِیُ سُئِلَ(ع) عَنْ کَثْرَةِ بُکَائِهِ فَقَالَ إِنَّ یَعْقُوبَ فَقَدَ سِبْطاً مِنْ أَوْلَادِهِ فَبَکَى عَلَیْهِ حَتَّى ابْیَضَّتْ عَیْناهُ وَ ابْنُهُ حَیٌّ فِی الدُّنْیَا وَ لَمْ یَعْلَمْ أَنَّهُ مَاتَ وَ قَدْ نَظَرْتُ إِلَى أَبِی وَ سَبْعَةَ عَشَرَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی قُتِلُوا فِی سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ فَتَرَوْنَ حُزْنَهُمْ یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِی.»
[18]. مثیرالأحزان: 115: «فَقَدْ رُوِّیتُ عَنْ وَالِدِی رَحْمَةُ الله عَلَیْهِ أَنَّ زَیْنَ الْعَابِدِینَ(ع) کَانَ مَعَ حِلْمِهِ الَّذِی لَا تُوصَفُ بِهِ الرَّوَاسِی وَ صَبْرِهِ الَّذِی لَا یَبْلُغُهُ الْخِلُّ الْمُوَاسِی شَدِیدُ الْجَزَعِ وَ الشَّکْوَى لِهَذِهِ الْمُصِیبَةِ وَ الْبَلْوَى بَکَى أَرْبَعِینَ سَنَةً بِدَمْعٍ مَسْفُوحٍ وَ قَلْبٍ مَقْرُوحٍ یَقْطَعُ نَهَارَهُ بِصِیَامِهِ وَ لَیْلَهُ بِقِیَامِهِ فَإِذَا أُحْضِرَ الطَّعَامُ لِإِفْطَارِهِ ذَکَرَ قَتْلَاهُ وَ قَالَ وَا کَرْبَاهْ وَ یُکَرِّرُ ذَلِکَ وَ یَقُولُ قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ الله جَائِعاً قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ الله عَطْشَاناً حَتَّى یَبُلَّ بِالدَّمْعِ ثِیَابُه.»