مسیحیت یکى از ادیان بزرگ ابراهیمى است که با پیشینه اى حدود دو هزار سال، مقبولیت و پیروان فراوانى دارد. پس از ظهور اسلام، آیین مسیحیت در زمره ى ادیان رسمى قرار گرفت و مسیحیان به عنوان «اهل کتاب» پذیرفته شدند. در این میان آیه 55 سوره آل عمران از نوعی برتری پیروان مسیح علیه السلام خبر می دهد که در جای خود بسی مهم و قابل تأمل و بررسی است.
آیه 55 آل عمران: «إِذْ قالَ اللَّهُ یا عیسى إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رافِعُکَ إِلَیَّ وَ مُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ جاعِلُ الَّذینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فیما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ» (به یاد آر) وقتی که خدا فرمود: ای عیسی ، همانا من (روح) تو را قبض نموده و به سوی (آسمان قرب) خود بالا برم و تو را پاک و منزّه از (معاشرت و آلایش) کافران گردانم و پیروان تو را بر کافران تا روز قیامت برتری دهم، آن گاه بازگشت شما به سوی من خواهد بود، پس (به حق) حکم کنم در آنچه بر سر آن با هم به نزاع بر می خواستید.
چگونگی برتری پیروان عیسی مسیح علیه السلام بر کفار
جَاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ. خبر از آینده پیروان راستین و بشارت به او می باشد. اسم فاعل (جاعل) به جای (اجعل) مانند متوفی،مطهر ، صفت و سنت ثابت خدا را می رساند. قرار و سنت پایدار است که پیروان مسیح علیه السلام بر کافران به او برتری یابند. (پرتوی از قرآن ج5، طالقانی) اما اینکه چرا خداوند فرموده: پیروان مسیح علیه السلام و سخنی از مسلمانان به میان نیاورده است؟
برتری پیروان مسیح علیه السلام بر قوم یهود
خداى تعالى نصارا را (یعنى آنهایى را که نیاکانشان به عیسى (علیه السلام) ایمان داشتند) بر یهود (یعنى آنهایى که نیاکانشان به عیسى (علیه السلام) کافر شدند و علیه آن جناب توطئه کردند) تفوق و برترى خواهد داد. و غرض در این مقام، بیان این معنا است که سخط الهى و عذاب او بر قوم یهود نازل خواهد شد و عذاب و مکر الهى بر آنان شدت خواهد گرفت
علامه طباطبایی رحمه الله در المیزان می فرمایند: مراد قرآن از" الذین کفروا" عموم یهود است، به خاطر کفرى که نیاکان آنها مرتکب شدند. و مرادش از" الذین اتبعوا" مطلق نصارا است، باز به خاطر اتباعى که نیاکانشان از عیسى (علیه السلام) داشتند، درست گفته ایم، البته ایمان نیاکانى از ایشان که ایمانشان مرضى خدا و اتباع از حق بود، نه ایمان آنهایى که قائل به تثلیث شدند و نه ایمان نصاراى معاصر با رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، چون بعد از ظهور اسلام وظیفه ایمانى نصارا پیروى از رسول اسلام و ایمان به دعوت او بود و آنهایى که از پذیرفتن دعوت آن جناب سرباز زدند، در حقیقت ایمانشان به مسیح (علیه السلام) هم ایمانى دروغى و غیر مرضى بود.
پس مراد از آیه شریفه مورد بحث این شد که خداى تعالى نصارا را (یعنى آنهایى را که نیاکانشان به عیسى (علیه السلام) ایمان داشتند) بر یهود (یعنى آنهایى که نیاکانشان به عیسى (علیه السلام) کافر شدند و علیه آن جناب توطئه کردند) تفوق و برترى خواهد داد. و غرض در این مقام، بیان این معنا است که سخط الهى و عذاب او بر قوم یهود نازل خواهد شد و عذاب و مکر الهى بر آنان شدت خواهد گرفت.
پیروان حق، پیروان حقیقی مسیح علیه السلام
مراد از" اتباع" در آیه شریفه پیروى حق است، اتباعى است که مرضى خداى سبحان است، پس عبارت" کسانى که تو را پیروى مى کنند" تنها صادق بر افرادى از نصارا است که تا قبل از ظهور اسلام و نسخ شدن دین عیسى (علیه السلام) بر نصرانیت استوار بوده اند و نیز بر افرادى از مسلمانان است که بعد از ظهور اسلام در پیروى از اسلام استقامت کردند و مى کنند، چون پیروى از اسلام هم پیروى از حق و در نتیجه پیروى از مسیح (علیه السلام) است.
نکته اینجاست که پیروان عیسی علیه السلام عنوانی است که به طور حقیقی بر مسلمانان نیز قابل انطباق است. آیه شریفه ممکن است علاوه بر بیان برتری مسیحیان بر یهودیان تا پایان دنیا، از برتری پیروان حقیقی عیسی علیه السلام ( که مسلمانانند) بر تمام کافران حتی مسیحیان بیگانه با مرام عیسی علیه السلام خبر داده باشد. (تفسیر راهنما ج2)
در این میان وجهى دیگر نیز هست و آن این است که بگوئیم: مراد از جمله:" الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ"، (همه در مجموع) نصارا و مسلمین است و آیه شریفه مى خواهد خبر دهد از اینکه یهود تا روز قیامت ذلیل و توسرى خور هر کسى است که معتقد باشد به اینکه پیروى از عیسى (علیه السلام) واجب است، عین همان بیانى که قبلا ذکر شده، و اگر کاملا دقت شود این وجه از بهترین وجوه در توجیه آیه شریفه است.(تفسیر المیزان)
پیروان عیسی علیه السلام عنوانی است که به طور حقیقی بر مسلمانان نیز قابل انطباق است. آیه شریفه ممکن است علاوه بر بیان برتری مسیحیان بر یهودیان تا پایان دنیا، از برتری پیروان حقیقی عیسی علیه السلام ( که مسلمانانند) بر تمام کافران حتی مسیحیان بیگانه با مرام عیسی علیه السلام خبر داده باشد
قرآن نتیجه عملکرد بنى اسرائیل و یهود را فروختن آخرت به دنیا دانسته است که نتیجه آن، این است که در عذاب آنها تخفیف داده نشده است. به بیان دیگر قرآن، اینان همانهایى هستند که (خودشان) گمراهى را با هدایت و عذاب را با آمرزش مبادله کردند. راستى چقدر مى توانند در برابر عذاب خداوند شکیبا باشند؟ البته این بدترین معامله و زیانبارترین تجارتى است که یک انسان در طول عمر خود انجام مى دهد. البته برخى از این مجازاتها کوتاه مدت و مختص برخى از بنى اسرائیل مى باشد و برخى همیشگى و تا قیامت ادامه دارد و برخى هم اساساً مربوط به جهان پس از مرگ و دادگاه الهى و رسیدگى به پرونده ها است. برخى از مجازات ها و نتایج موضع گیرى ها و عملکرد یهود که در قرآن به تفصیل مطرح شده، بدین قرارند:
غضب و خشم خدا : «و باءوا بغضب من الله »(بقره: آیه 61 ؛ آل عمران: آیه 112). . . و باز گرفتار خشم خدایى شدند.
ذلّت و خوارى: «و ضربت علیهم الذلّة» (بقره: آیه 61؛ آل عمران: آیه112) و (مهر) ذلت بر پیشانى آنها زده شد.
لعنت خدا و انبیاى الهى: «بل لعنهم الله بکفرهم» (بقره: آیه 88)
حبط و نابودى اعمال: «حبطت اعمالهم هل یجزون الاّ ما کانوا یعملون »(اعراف:آیه 147) اعمالشان نابود مى گردد، آیا جز آنچه را عمل مى کردند پاداش داده مى شوند.
عذاب آسمانى: «فارسلنا علیهم رجزاً من السماء بما کانوا یظلمون» (اعراف: آیه 162) (سیمای یهود در قرآن،حاجی صادقی)
با توجه به مطالبی که ذکر شد باید گفت می توان از آیه مورد نظر برداشت دیگری داشت و آن برتری و تفوق مومنین بر تمامی کفار و نزول عذاب و سخط الهی بر قوم یهود، آیه ای که در بادی امر از برتری فرقه ای خاص سخن می گوید ولی در باطن معنایی عمیق تر در بطن خویش جای داده است. «ما در کتاب زبور، پس از «ذکر» (شاید مقصود تورات باشد) چنین نوشتیم که در آینده صالحان و پاکان وارثان زمین خواهند بود و صفحه جهان براى ابد از لوث وجود افراد ناصالح پاک خواهد شد» (انبیاء105)