آئینه از نگاه که آزار دیده است؟
این شهر پاک ، حمله ی تا تار دیده است
از من مخواه گفتن تصویر روشنی
هر چیز دیده آینه ام تار دیده است
ناخن به جیوه میکشد و جیغ میزند
از بسکه چهرهای گنهکار دیده است
یکروز از کنار درختی عبور کرد
ترسید و گفت: هیکل یک دار دیده است
خورشید را که دید به "العفو" سرگذاشت
انگار کن جهنم دوار دیده است
"کفتار "را به صورت گفتار خواند و گفت:
گفتار را شبیه به کفتار دیده است
حتی نماز را به کراهت اقامه کرد
جای چمن همیشه نمکزار دیده است
تسبیح را که دید اعوذ برب گفت
میگفت مهره ی کمر مار دیده است
بس که به نام عشق سر کار مانده بود
هر عاشفی که دیده سر کار دیده است
باید به باز سازی آئینه فکر کرد
این شهر پاک حمله ی تاتار دیده است
یاعلی