همانطور که در نوشته قبل گفتم میزان واقعیت آگاهی در خواب در مقایسه با تجربه برون فکنی کالبداختری بسیار ناچیز است. ولی این دلیل بر هم سنخ نبودن این دو تجربه نیست. حالت خاصی که دانشمندان رو به خودش جلب کرده حالت بی حسی کامل بدن درخواب میباشد۱. این حالت در خیلی از موارد به اینصورت پیش میاد که شخص خودش رو عاجز از تکان دادن بدنش میبینه و اکثرا از این حالت به وحشت میفتن ولی بعد از مدتی این حالت از بین میره و شخص میتونه بدنش رو تکان بده. اتفاقی که در این حالت افتاده اینه که بدن هنوز خوابه ولی انسان آگاهیش رو بدست آورده به همین دلیل تا بیداری کامل بدن شخص امکان هیچگونه تحرک رو نداره. این حالت کاملا طبیعیه و درصد زیادی از مردم حداقل یکبار در زندگیشون این حالت رو تجربه کردن. من خیلی از این حالات رو تجربه کردم. انسان ممکنه حس کنه چیزی روی سینه اش نشسته و این احساس اونو به وحشت میندازه. وقتی حالت بی حسی کامل به من دست داد من فکر میکردم چیزی روی من نشسته که این فکر به ذهنم رسید که نکنه جن باشه. ترس من وقتی پایان پذیرفت که به حقیقت این اتفاق آگاه شدم. من این حالت رو به این دلیل برای شما بیان کردم چون به بحث ما کاملا مرتبطه. در کسانی که در خواب آگاه میشوند این حالت وجود ندارد. ولی وقتی برون فکنی کالبداختری رخ میدهد این حالت دقیقا وجود داره. در حقیقت انسان وقتی میتونه برون فکنی کنه که دیگه از حواس پنجگانه اش استفاده نکنه و دیگر هیچ احساسی رو از بدنش دریافت نکنه. اگه بخوام ساده تر بگم وقتی ما بتونیم بدنمون رو به خواب ببریم و هنوز آگاه باشیم احتمال برون فکنی کالبداختری بسیار بالاست. اینکه میگم احتمال چون عوامل دیگری هم در موفقیت برون فکنی کالبداختری تاثیرگذار هستند که انشاءالله در فرصت مناست بیان خواهم کرد. ولی سوالی که ممکنه برای شما در این لحظه پیش بیاد اینه که چطور میشه از آگاهی در خواب برای برون فکنی کالبد اختری استفاده کرد؟ بذارید اینطوری براتون بگم. محیط و شرایط موجود در آگاهی در خواب تقریبا با محیط و شرایط موجود در تجربه برون فکنی کالبداختری یکی میباشد. آگاهی در خواب در واقع شامل همه تخیلات غنی ذهن میتونه باشه که ما به اونها واقعیت بخشیدیم و همچنین شامل خیلی از تمایلاتی است که مانع از دیدن حقیقت میشود. من اولین تجربه برون فکنی کالبداختری که داشتم از درون یک خواب روشن (این ترجمه من از Lucid Dream۲ میباشد که همان خوابی است که انسان در آن آگاه میشود) اتفاق افتاد. نصف شب بود و من همان روز امتحان فیزیک داشتم. ساعت ۲.۳۰ شب بود که به رختخواب رفتم. از همان ابتدا که به خواب رفتم خواب دیدنم شروع شد و جالب اینکه خوابی که میدیدم چندین بار تکرار میشد. دقیقا همان خواب بارها تکرار شد. در اون مدت که نزدیک به چند ماه میشد من هر روز کاملا برای آگاهی در خواب تمرین میکردم و نتایج بسیار خوبی گرفته بودم به طوری که هر هفته چندین بار در خواب آگاه میشدم. ولی این بار بسیار فرق داشت. من شاهد خوابی بودم که چندین بار تکرار میشد. خواب من به این صورت بود، من درون مکانی که دیوارهای کاملا سفید داشت قرار داشتم. شخصی روبروی من ایستاده و با من حرف میزند. من هم سعی در فهمیدن حرفهایش دارم برای همین هم به صدایش گوش فرا میدهم و هم به حرکت لبهایش نگاه میکنم و روی آنها دقت زیادی میکنم مگر بتوانم هماهنگی بین حرکت آنها و صدایی که میشنیدم رو تشخیص بدهم. بعد از مدتی که این کار را میکردم احساس سرگیجه و عدم تعادل میکردم و به روی زمین می افتادم. بلافاصله بعد از آن خواب تکرار میشد. بعد از مدتی من دقیقا خواب را که داشت تکرار میشد به خاطر داشتم و از آنجا که برای آگاهی در خواب به خوبی تمرین کرده بودم در یکی از فاصله های کوتاهی که شاید یک ثانیه نمیشد درباره این خواب فکر کردم و به خودم گفتم «این خواب داره تکرار میشه، پس دفعه بعد که خواب دوباره تکرار شد من میدونم که خواب هستم». خواب دوباره تکرار شد! ایندفعه من میدونستم چی میشه. کمی به صحبتهای اون مرد دقت کردم و به لبهاش دقت کردم تا مگر بتونم همانگی رو بین صدا و حرکت لبهاش تشخیص بدم و بفهمم چی داره میگه! بلافاصله من به اون مرد گفتم حرفهاتون با حرکت لبهاتون هماهنگی نداره و بعد از اون من به سردرد، سرگیجه و عدم تعادل دچار شدم و به سمت دیوار در حرکت بودم که به اون بخورم و زمین بیفتم ولی اینبار فرق داشت چون من به خواب آگاهی نسبی داشتم پس فکری رو که کرده بودم به یادم اومد و اینبار به جای اینکه به دیوار بخورم از اون رد شدم! در یک آن کل محیطی که در اون بودم محو شد و من حالت خلئ شدیدی را احساس کردم و مثل اینکه به یک باره از زیر فشار خارج بشم خودم رو در یک حالت آزادی و سبکی بی اندازه ای ببینم. بدرون اتاقم پرتاب شدم به هیچ عنوان احساس وحشت نداشتم ولی بجاش احساس تنهایی شدیدی داشتم. هیچوقت تا بحال مثل اون رو احساس نکرده بودم با تمام وجودم حس کردم تنهام. صورتم در فاصله ۱۰-۲۰ سانتیمتری از زمین اتاق قرار داشت. احساس موج بسیار شدید و صدای ارتعاش و وزوز شدیدی رو میشنیدم. زمانی که سرم رو به اطراف حرکت میدادم بیشتر میشد. من به وضوح میتونستم قالی کف زمین رو ببینم. کمی در جزئیات قالی دقت کردم و به یکباره کنترل خودم رو از دست دادم و همانطور که در هوا معلق بودم شروع به چرخش کردم. فکر میکنم برای لحظه ای خودم رو که خوابیده بودم دیدم. بعد از اون من خودم رو درون کره ای از عکسها دیدم. من میچرخیدم و به عکسها نگاه میکردم. اختلافی که این عکسها برای من داشتند این بود که من حس میکردم این عکسها عکسهایی از جاهایی واقعی هستند و کاملا زنده هستند. سعی کردم به جایی بروم ولی موفقیتی نداشت بعد از مدتی چرخش من به بدنم برگشتم.
۱. Sleep Paralysis برای اطلاعات بیشتری در این زمینه به پایگاه زیر مراجعه کنید: http://www.castleofspirits.com/sleep.html
۲.برای بدست آوردن اطلاعات بیشتری در این زمینه به زبان انگلیسی به پایگاه http://www.lucidity.com مراجعه کنید. موسس این پایگاه استفان لابرگ میباشد که یکی از محققین پیشتاز در این زمینه است و تاکنون تحقیقات علمی زیادی در این باره انجام داده است که میتوانید به قسمتی از آنها در پایگاهش دست یابید.
ادامه دارد