»» نقش نماز در شخصیت جوانان8
آنچه در اسرار سلام بیان شد در حدیث طولانى از امام صادق(علیه السلام)وارد شده که خلاصه آن این است که: «معناى سلام در پایان هر نماز، امان است و هرکس تسلیم امر الهى باشد در امان است و سلام نامى از نامهاى خداوند متعال است که میان خلق خود به ودیعت نهاده تا معنى و محتواى آن را در داد و ستدها و امانتدارى ها و روابط با هم و صحت آمیزش و معاشرتها به کار ببرند.
چنانچه خواستى سلام را جاى خود نهى و حق معناى آن را ادا کنى، باید از خدا پروا کنى و دین، دل و عقلت از گزند خودت در سلامت باشد. و آنها را به تیرگى گناهان نیالایى و باید فرشتگان نگهبانت را سلامت بدارى، آنها را نیازارى و ملولشان نسازى و با بدرفتارى با ایشان آنان را از
خود نترسانى. آنگاه دوستت و سپس دشمنت (باید از جانب تو در سلامت باشد) که هرکس نزدیکترین فرد به او از دست او در سلامت نباشد به طریق اولى دورترین فرد از او در سلامت نخواهد بود.
و هر کس که سلام را در جایگاههایش ننهد او را نه سلامى است و نه تسلیمى و در سلام گفتنش دروغگو است هر چند که بلند و آشکار در میان مردم سلام بگوید»(1).
در این عمل عبادى (نماز) اسرار معجزه آسایى است که به شمهاى از آن با استناد به روایات اشاره گردیده باشد که با درک هر چه بیشتر از اهمیت و جایگاه نماز در مکتب انسان ساز اسلام، توشه اى برگیریم و با اداى این فریضه مهم و درک گوشه اى از اسرار و مفاهیم آن به حیات طیّبه فردى و اجتماعى دست یافته و تحت ولایت الهى با سِلم و صلح، زندگى سعادتمندانه اى را تحصیل نمائیم.
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مصباح الشریعه، باب 18.
فصل چهارم :
اهمیت و آثار نماز در اسلام
تمام کوشش و تلاش ما در این بخش از بحث بر این است که فضیلت نماز را در دین اسلام تبیین نموده و اهمیت و جایگاه آن را روشن سازیم، به این معنى که اگر خواسته باشیم تعالیم و دستورات الهى را در دین از حیث درجه و مرتبه مورد ارزیابى قراردهیم نماز در چه مرتبه اى از مراتب قراردارد و جایگاه آن در چه حدّى است؟ آیا مى توان آن را در عرض سایر تعالیم دینى قرارداد یا خیر نماز از جایگاه ویژهاى در دین برخوردار مى باشد؟
عناوینى که در این فصل مورد بحث قرار خواهند گرفت در راستاى همین هدف انتخاب شده اند.
انشاء الله که بتوانیم در تعقیب این هدف خوانندگان محترم را مددى رسانده باشیم.
1 ـ ارزش و جایگاه نماز
نماز در مکتب انسان ساز اسلام از جایگاه ویژهاى برخوردار بوده و هیچ عملى از اعمال دینى و افعال عبادى با آن قابل مقایسه نمى باشد و اگر خواسته باشیم تعالیم و دستورات دین را درجه بندى نموده و مراتبشان را مشخص نمائیم نماز در بالاترین درجه و مرتبه تعالیم دینى قراردارد. و از چنان ارزشى برخوردار است که سایر ارزشهاى دینى در عرض آن قرار نمى گیرند.
اگر درک و معرفت به ارزش نماز براى کسى حاصل گردد هرگز در آن کوتاهى نکرده و یا آن را ترک نخواهد نمود. در روایتى از امام صادق(علیه السلام)چنین آمده است که: «هر گاه کسى به نماز ایستد رحمت الهى از آسمان بر او نازل مى شود و فرشتگان اطراف او را احاطه مى کنند و فرشته اى گوید: اگر این نماز گزار ارزش نماز را مى دانست هیچ گاه از نماز منصرف نمى شد»(1).
و یا على(علیه السلام) در حدیثى مى فرمایند: اوصیکم بالصلاةِ التى هى عمود الدین وقوام الاسلام فلا تغفلوا عنها.
«شما را سفارش مى کنم به نمازى که ستون دین و قوام اسلام است پس از نماز غافل نشوید»(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اصول کافى، ج3 ص265.
2 ـ مستدرک الوسائل، ج1 ص172.
خداوند در شب معراج به نبى مکرّم اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) حقایق بسیارى را نمایان و متجلى ساخت که یکى از آن حقایق که بر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) آشکار گردید نماز بوده است که بصورت محملى از نور که چهل نوع از انواع نور در آن بود و اطراف عرش خدا را احاطه کرده بود ظاهر گردید. و به همین جهت آن سفیر الهى فرمودهاند الصلاة نورٌ. «نماز نور و روشنایى است»(1).
پس کسى که با نماز مأنوس است در قلمرو نور و روشنایى قراردارد و آنکه با نماز فاصله دارد از نور و روشنایى دور افتاده و خود را در محیط تاریکى و ظلمت انداخته است.
بنابر این مىتوان نتیجه گرفت که مفهوم کلام نبى(صلى الله علیه وآله وسلم) این است که تارکین نماز در تاریکى اند و چونبه ارزش نماز در زندگى خود ارجى ننهاده اند نزد مسلمین فاقد اعتبار و ارزش اجتماعى بوده و ایشان را در زندگى دنیا و آخرت سعادتى نیست. ارزش و شخصیت آدمى به میزان اهمیت دادن او به ارزشهاى دینى است و مؤمن واقعى از بى توجهى و بى مبالاتى نسبت به تعالیم دینى و ارزشهاى الهى مبرّاست. پس نماز را در دین جایگاهى بس بلند است به منزله سر در بدن و روح در کالبد جسم، همانگونه که بدن بى سر و جسم بىروح را ارزشى نیست دین بى نماز را خیرى نخواهد بود.
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ میزان الحکمه، ج10 ص234.
2 ـ اهمیت نماز در ایجاد ارتباط خدا و خلق
فریضه نماز امرى نیست که فقط بنده را به خالق و پروردگارش نزدیک سازد و حلقه اتصال بین عبد و معبود را شدّت بخشد و عشق به خدا را در قلب و باطن او زنده سازد بلکه این یکى از آثار و نتایج مطلوبى است که در زندگى نمازگزار ظاهر مى شود. اثر دیگرى که نماز در حیات مسلمین ایجاد مى کند این است که در عین قرب الهى او را با جامعه انسانى پیوند داده و نسبت به سایر انسانها بلکه تمام همنوعانش ولو غیر مسلمان یک فرد مسئول بار مى آورد. و این است روح نماز و تعبد به خدا که هرگز نمىگذارد فرد در مقابل خلق خدا بى تفاوت باقى بماند. و احساس مسئولیت اجتماعى نداشته باشد.
پس در نماز دو اثر عمده نهفته است یکى اثر فردى که موجب نزدیکى او با خدایش مى گردد و دیگر اثر اجتماعى است که او را در جامعه فرد مسئول بار مى آورد. یعنى نمى شود کسى اهل نماز و عبادت باشد و در عین حال نسبت به جامعه بشرى و همنوعان خویش هیچ وظیفه اى را احساس نکند.
فلذا به همین خاطر مى بینیم که در آیات متعدد قرآن زکات در کنار صلاه (نماز) آمده است و این بدان معناست که اهل نماز اهل صدقات و زکات نیز هستند یعنى اهل نماز به فکر اجتماع خویش بوده و تلاش دارند که با دادن زکات و اعطاى صدقات، جامعه را از فقر بیرون آورند.
واقیموا الصلاة وآتوا الزّکاة وماتقدّموا لانفسکم من خیر تجدوه عند الله.
«و نماز را به پا دارید و زکات را ادا کنید. هر کار خیرى براى خود از پیش فرستید آن را نزد خدا خواهید یافت»(1).
و در آیه دیگر مى فرماید: الذین یؤمنون بالغیب ویقیمون الصلاة وممّا رزقناهم ینفقون.
«(تقوا پیشگان) کسانى هستند که ایمان به غیب دارند و نماز را بپا مى دارند و از آنچه روزیشان کردیم انفاق مى کنند»(2).
و در آیهاى بسیار زیبا چنین مى فرمایند: الذین اِنْ مکنّاهم فى الارض اقاموا الصلاة وآتوا الزّکاة وامروا بالمعروف ونهوا عن المنکر.
«یاران خدا کسانى هستند که اگر در زمین به آنها قدرت بخشیدیم نماز را به پا مى دارند و زکات مى دهند و امر به معروف و نهى از منکر مى کنند»(3).
و از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) منقول است که فرمودند: لاتتمّ صلاةٌ إلاّ بزکاة. «نماز کامل نمىشود مگر با پرداختن زکات»(4).
یعنى انسانهاى نمازگزار همیشه به فکر سعادت و تعالى جامعه خویشند و نمىتوانند نسبت به آینده مردم جامعه خود بىتفاوت باشند. اگر مشاهده کنند که فقیرند به آنها زکات پرداخت مىکنند و اگر ببینند که از سعادت و کمال خویش منحرف شدند آنان را امر به نیکى کرده و از اعمال
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سوره مبارکه بقره، آیه 110.
2 ـ سوره مبارکه بقره، آیه 3.
3 ـ سوره مبارکه حج، آیه 41.
4 ـ بحار الانوار، ج96 ص29.
زشت باز مى دارند و در همه حال و همه جا به نیکبختى و سعادت اجتماعى انسانها مى اندیشند و معتقدند که سعادت بشر در پرتو خوبىها و اعتقاد به خدا و عمل به تعالیم دین نهفته است. و بقول اقبال لاهورى اهل نماز معتقد است که زندگى و حیات حمیده در خیمه ایمان لمیده است آنکه این ندیده گلى از باغ آن نچیده است.
لا اله باشد صدف گوهر نماز***قلب مسلم راجح اصغر نماز
در کف مسلم مثال خنجر است***قاتل فحشا و بغى و منکر است
هر که پیمان با هوالموجود بست***گردنش از بند هر معبود رست
بنابر این وصلت به معشوق و رستن از غیر معبود و تلاش در راه وصول به سعادت براى مخلوق دو اثر اصلى و عمده در نماز است که نمازگزار واقعى به آن واصل مىگردد.
3 ـ نماز اولین فریضه الهى
قبلاً به این نکته اشاره شد که نماز مهمترین امر الهى است امّا جالب است که بدانیم نماز نه تنها مهمترین و مؤثرترین امر و دستور الهى است بلکه اولین حکمى است که از طرف خداوند بر بندگان واجب شده است. چنانچه در روایتى از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) چنین آمده است که:
اوّل ما افترض الله على امّتى الصلواتُ الخمس.
«اولین چیزى که خداوند بر امّت من واجب کرد نمازهاى پنجگانه است»(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ کنز العمال، ج7 حدیث 1885.
و نیز در حدیثى دیگر فرمودهاند:
انّ اوّل مافرض الله على عباده الصلاة وآخرُ مایبقى عند الموت الصلاة.
«همانا اولین فریضهاى که از طرف خداوند بر بندگانش واجب شد نماز بود و آخرین فریضه اى که تا دم مرگ از او ساقط نمى گردد و وجوبش همچنان باقى است نماز است»(1).
شاید به خاطر اهمیت زیاد و نتایج مفیدى که در این فریضه الهى وجودداشته موجب شده است که جزء اولین دستور و امر الهى قرار گیرد و اگر سئوال شود که آیا این نکته در همه ادیان و مذاهب الهى کلیت دارد و یا اینکه فقط اولین حکم الهى در دین اسلام بوده است. پاسخ این است که این امر اختصاص به دین اسلام ندارد بلکه دستور به اقامه نماز و برپایى آن، اولین امر الهى تشریعى در زمان وضع شریعت بوده است و این نکتهاى است که از قرآن در فرمان به حضرت موسى فهمیده مىشود. در ابتداى پیامبرى حضرت موسى خداوند خطاب به او فرمود: إننى انا الله لا اله الا انا فاعبدنى واقم الصلاة لذکرى.
«من الله هستم معبودى جز من نیست مرا پرستش کن و نماز را براى یاد من برپا دار»(2).
بنابر این نماز نه تنها مهمترین رکن دین است بلکه اولین دستور و حکم الهى در دین نیز مى باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ لئالى الاخبار، ج4 ص8.
2 ـ کنز العمال، ج7 ح18899.
4 ـ نماز اولین عمل خیرى که نزد خدا بالا مىرود
اعمال خیر و افعال پسندیده در دین بسیارند و هر یک از اعمال نیک آثار خاص خود را دارند و بُرد هر کدام از واجبات الهى به مقدار اهمیتى است که در دین براى آنها تعیین و مشخص گردیده است.
از آن جهت که نماز از اهمیت ویژه و خاصى برخوردار است بُرد او نسبت به سایر عبادات هم بیشتر است.
از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده که فرمودند: اوّل مایُرفَعُ مِنْ اعمالهم الصلوات الخمس. «اولین عملى که از انسانها بالا برده مى شود نمازهاى پنجگانه است»(1).
پس مىتوان گفت از آن جهت که نماز اولین عمل خیرى است که نزد خدا بالا مى رود مهمترین عمل خیر هم مى تواند باشد و شاید بخاطر اهمیت والاى آن و جایگاه رفیعى که در دین دارد این همه به آن اهتمام شده و شارع مسلمانان را به آن توجه داده است. چنانچه رسول بزرگوار اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) فرموده اند:
«همه دستورات اسلام را از کوچک و بزرگ آشکار کن ولى بیشترینهمت تو درباره نماز باشد»(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ کنز العمّال، ج7 ص18899.
2 ـ بحار الانوار، ج77 ص129.
5 ـ نماز اولین پرسش در قبر
در اخبار و روایات بسیارى وارد شده است که اولین پرسش و سئوالى که خداوند در قیامت از بندگانش مى نماید نماز است و در واقع نماز همان عددى است که همه اعداد در کنار او قابل شمارش مى باشند و اگر آن عدد نباشد سایر اعداد به حساب نمى آیند.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: حافظوا على الصلوات الخمس فانّ الله ـ عزّ وجلّ ـ إذا کان یوم القیامة یدعوا العبد فاوّل شىء یُسأل عنه الصلاة فان جاء بها قامةً والاّ رُخّ به فى النّار.
«نمازهاى پنجگانه را محافظت کنید زیرا روز قیامت که مى شود خداوند بندهاش را فرا مى خواند و نخستین چیزى که از او مىپرسد نماز است اگر آن را بطور کامل انجام داده باشد (به بهشت مىرود) و گر نه در آتش افکنده مى شود»(1).
و نیز فرمودند: «اوّل چیزى از عمل بنده که در روز قیامت در آن نظر شود نماز است اگر به کمال و تمام آراسته باشد قبول واقع گردد و عملهاى دیگر به تبع آن هم مقبول گردد و اگر ناقص بود مردود شود و دیگر اعمال در رد شدن به آن ملحق شوند»(2).
و از امام صادق(علیه السلام) رسیده است که فرموده اند: «وقتى بنده فرداى قیامت در مقابل خداى عز وجل قرار گرفت اولین چیزى که از او سئوال مى کنند نمازهاى واجب، زکات واجب، روزه واجب، حج واجب و ولایت ما اهل بیت است»(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بحار الانوار، ج82 ص201.
2 ـ احیاء العلوم، ج1 ص332.
نقل است که مردى نزد پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) رسید و عرضه داشت اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) دعا کن که خدا مرا به بهشت داخل کند پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمودند: مرا با زیادى سجده کردن همراهى کن»(2). یعنى مهمترین عاملى که موجب رفتن به بهشت مى شود نماز است. و نیز از خاتم رسولان(صلى الله علیه وآله وسلم)نقل شده که: «همانا ستون دین نماز است و آن اوّل چیزى است که به آن از عمل فرزند آدم رسیدگى مى شود. اگر صحیح باشد به سایر اعمال رسیدگى مى شود و اگر صحیح نباشد به سایر اعمال او توجهى نمى شود»(3).
6 ـ برترى نماز بر سایر اعمال آدمى
از مطالب مذکور مىتوان چنین نتیجه گرفت که نماز در میان اعمال خیر دیگر جزء برترین آنهاست. وقتى به کتب روائى مراجعه شود و روایات باب نماز را مشاهده کنیم مى بینیم که از نماز بعنوان پایه و ستون دین(4)، نشانه ایمان(5)، نور مؤمن(6)، پرچم اسلام(7) و تعابیرى از این قبیل
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ وسائل الشیعه، ج3 ص90.
2 ـ وسائل الشیعه، ج3 ص30.
3 ـ وسائل الشیعه، ج3 ص23.
4 ـ میزان الحکمه، ج5 ص370.
5 ـ شهاب الاخبار، ص59.
6 ـ شهاب الاخبار، ص50.
7 ـ کنز العمال، ج7 ص279.
یاد شده است که همه این تعبیرها نمایانگر برترى نماز بر سایر اعمال عبادى است.
از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) حدیث شده است که فرمودند: الصلاة خیرٌ موضوع فَمَنْ شاءَ استقلّ ومَنْ شاءَ استکثر.
«نماز بهترین چیزى است که مقرر شده پس هر که خواهد کم بخواند و هر که خواهد زیاد کند»(1).
و نماز نه تنها بهترین اعمال در دنیا بلکه بهترین اعمال در قیامت نیز مى باشد یعنى برترى و امتیاز نماز بر سایر اعمال نیک و پسندیده محدود و منحصر به دنیا نیست بلکه این برترى براى نماز در آخرت نیز محفوظ مىباشد. در همین زمینه امام صادق(علیه السلام) مى فرمایند: اِنَّ افضل الاعمال عند الله یوم القیامة الصلاة. «همانا بهترین عمل در روز قیامت نزد خداوند نماز است»(2).
و نیز نماز محبوبترین عمل نزد بارى تعالى است. چنانچه على(علیه السلام)فرمودند: احبّ الاعمال الى الله الصلاة. «محبوبترین اعمال نزد خداوند نماز است»(3).
روایتى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده که حاوى نکات دقیق و ظریفى است در این روایت که از مضامین بلندى برخوردار است از حضرتش سئوال شد که یا رسول الله چه عملى نزد خدا با فضیلتتر است؟
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ جامع احادیث الشیعه، ص4 ـ 6.
2 ـ مستدرک الوسائل، ج3 ص7.
3 ـ بحار الانوار، ج82 ص233.
پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: نماز به وقت آن. و در ادامه کلامش فرمودند: هرکس بر نماز محافظت نماید در قیامت همراه وى نورى است و هر کس که نماز را ضایع نماید با فرعون و فرعونیان محشور گردد. و اگر عملى نزد خداوند بر تر و بالاتر از نماز بود خداوند فرشتگان خود را به انجام آن امر مىکرد در حالیکه همه فرشتگان در حال نمازند برخى در حال قیامند و برخى در حال قعود، برخى در رکوعند و بعضى در سجود»(1).
بنابر این بهترین عمل که نزد خداوند تجلى یافته نماز است. حتى حج با آن همه اعمال و مناسکى که دارد و آن همه آثار اجتماعى که بر او مترتب است به اهمیت نماز نمىرسد و در روایات نماز برتر از حج شمرده شده است. امام صادق(علیه السلام) فرموده اند:
اَمّا انّه لیس شىءٌ افضل من الحج الا الصلاة. «بدرستى که هیچ عملى بالاتر از حج نیست مگر نماز»(2).
نتیجه اینکه نماز بهترین وسیله نزدیکى بنده به خدا بوده و با این همه تأکیداتى که براى نماز شده است بدون تردید مىتوان گفت که همه اعمال خیر آدمى تابع نماز اویند سعى کنیم که بخوبى از این بهترین عمل حراست و پاسدارى نمائیم.
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ احیاء العلوم، ج1 ص330.
2 ـ وسائل الشیعه، ج3 ص26.
7 ـ نماز آخرین وصیت انبیاء و اولیاء الهى
توجه به این نکته بسیار جالب است که بدانیم آخرین توصیه و کلامى که از پیامبران و سفراى الهى و اولیاى دین به ما رسیده است نماز است. بسیار روشن است که انسان در آخرین لحظات حیاتش که مى خواهد به دنیاى ابدى و جاودانى سفر کند هر سخنى را به زبان نمى آورد و سعى دارد که مهمترین مطلب را در اواخر عمر از خود به یادگار بگذارد. وقتى به وصایاى انبیاء الهى و اولیاى دین رجوع مى کنیم مى بینیم که همیشه پیروان خود را به نماز توجه مى دادند و همه انبیاى الهى آن را بعنوان آخرین وصیت خویش قراردادهاند. چنانچه در روایتى از امام صادق(علیه السلام) به این نکته اشاره شده که فرمودند: اَحَبُّ الاعمال الى الله ـ عزّ وجلّ ـ الصلاة وهى آخِرُ وصایا الانبیاء.
«نماز بهترین کارها نزد خداوند و آخرین وصیت هاى پیامبران الهى است»(1).
آخرین فرستاده خداوند یعنى پیامبر بزرگوار اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) به تبعیت از سایر رسولان الهى امت خویش را به همین نکته توجه دادند و بسیار بر این امر تأکید داشتند. امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:
علیک بالصلاة فاِنّ آخر ما اوصى به رسول الله وحَثّ علیه الصلاةُ. «بر تو باد به نماز زیر آخرین چیزى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به آن سفارش نموده و بر آن تأکید داشت نماز بود»(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ میزان الحکمه، ج5 ص397.
2 ـ بحار الانوار، ج84 ص236.
و نه تنها تأکید بر اقامه نماز از سفارشات اکید پیامبران الهى بود بلکه همه اولیاى الهى و جانشینان پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) به مواظب از این دستور الهى سفارش مى کردند. على(علیه السلام) در هنگام شهادتش بعنوان آخرین وصیت و توصیه بر فرزندان و پیروان خویش فرمودند: الصلاةَ الصلاةَ الصلاةَ. یعنى شما را سفارش مى کنم به نماز، نماز، نماز»(1).
و این چنین بود وصیت سایر اولیاى الهى و خلفاى بحق مقام نبوى.
8 ـ نماز یعنى تمام دین
همه دین در نماز خلاصه شده است و در حقیقت نماز تجلى واقعى دین است و به همین جهت گفته شد که هر کس اهل نماز نباشد اهل دیندارى نیست و دیندار کسى است که قائم به نماز باشد. و شایدبه همین خاطر بود که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) ملاک و معیار بین ایمان و کفر را در نماز دانسته اند. و فرمودند کسى که نماز را ترک کند دین خود را ویران و نابود ساخت. الصلاة عماد الدین فمن ترکها فقد هدم الدّین.
«نماز پایه دین است پس کسى که نماز را ترک کند بتحقیق دین را نابود نمود»(2).
و یا اینکه فرمودند: من ترک الصلاة متعمّداً فقد کفر. «هرکس نماز را عمداً ترک کرد کافر است»(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مستدرک الوسائل، ج1 ص173.
2 ـ احیاء العلوم، ج1 ص331.
3 ـ همان مأخذ، ج1 ص331.
اگر دین را به منزله خیمهاى فرض کنیم که حافظ سعادت انسان باشد و آدمى براى وصول به سعادت خویش به آن خیمه پناه برده باشد نماز پایه و ستون آن خیمه خواهد بود و اگر ستون نباشد قطعاً خیمه استوار نخواهد بود. پس تا ستون نماز نباشد خیمه دینى در کار نخواهد بود و این بهترین تشبیهى است که در فرمایشات رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) آمده است(1). و نماز علامت اصلى و نشانه واقعى دین است و اگر نماز نباشد هیچ وجه امتیازى براى شناخت دین حق از باطل نخواهد بود. چنانچه امیر بیان على(علیه السلام)فرمودند:
واقام الصلاة فانّها الملةُ. «برپا داشتن نماز نشانه اصلى دین است»(2).
و همچنین در روایات مشاهده مى شود که نماز را به چهره اصلى دین تشبیه کرده اند. و اگر هر پدیده اى با چهره اش شناخته شده است، چهره دین با نماز شکل گرفته و آن را باید با نماز شناخت.
پس اگر کسى نمازش را ترک نماید و یا از آن فاصله بگیرد دین مشخصى ندارد. چون دین او بدون چهره واقعى است. و این است کلام گوهر بار رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) که: الصلاةُ وجهُ دینکم. «نماز سیما و چهره دین شماست»(3).
این تشبیه و تعبیر نه تنها از بیانات بزرگان دین بکار رفته بلکه تلقى و
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ من لایحضره الفقیه، ج1 ص639.
2 ـ نهج البلاغه، خطبه 110.
3 ـ فروع کافى، ج1 ص270.
برداشت عرفى مردم و امت پیامبران هم این چنین بوده است. و این نکته اى است که از توجه و دقت در آیات قرآن بدست مى آید بعنوان نمونه وقتى قرآن کریم داستان و قصه شعیب پیامبر(علیه السلام) را نقل مى کند در احتجاج این پیامبر الهى با قوم خودش چنین مى فرماید: «و بسوى قوم مَدْیَن برادرشان شعیب را براى هدایتشان فرستادیم شعیب خطاب به قومش فرمود: اى قوم من، خدا را بپرستید و خدایى جز او براى شما نیست و پیمانه و ترازو را کم نکنید بدرستى که من خیر و صلاح شما را مى خواهم و از عذاب روزى که بر شما احاطه کند مى ترسم. با مردم به عدالت برخورد نمائید و اشیاى مردم را کم ارزش نکنید و در زمین به فساد مشغول نشوید. مردم در پاسخ به نصایح حضرت شعیب(علیه السلام) گفتند: اى شعیب آیا نماز تو به تو دستور مى دهد که ما از عبادت بتها دست برداریم آنچه را که پدرانمان انجام مى دادند. قالوا یاشعیب اصلاتک تامرک أننترک مایعبد آباؤنا»(1).
مقصود از اینکه آیا نماز تو به تو امر مى کند این است که آیا دین تو به تو دستور مى دهد که مراد از نماز همان دین است. پس نماز مساوى با دین است و دین مساوى با نماز.
9 ـ نماز و رابطه آن با حاکمیت دینى
یکى از علائم و نشانه هایى که در حاکمیت و حکومت دینى وجوددارد و شاید یکى از بارزترین شاخصه و امتیاز حاکمیت الهى بر سایر حکومتها
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سوره مبارکه هود، آیه 87 ـ 90.
بحساب آید این است که حاکمان در حکومت دینى براى برپایى و نشر تعالیم دین و از بین بردن مناهى و زشتى هاى فردى و اجتماعى که موجب فساد جامعه مى گردد تبلیغ مى کنند و آنان که حکومت را براى خود هدف مى دانند از چنین همتى برخوردار نبوده و نیستند.
آنان که داعیه پیروى از دین خدا را دارند و خود را جانشین اولیاى خدا و حکومت و حاکمیت خویش را همان حاکمیت الهى دانسته و خود را در این راستا پیرو ائمّه(علیهم السلام) مى دانند همه همتشان در قلمرو تعالیم دین خداست. یعنى وجه تمایز این نوع حکومت با حکومتهاى دیگر در این است که در حکومتهاى غیر دینى حاکمان به مصالح و منافع فردى یا گروهى مى اندیشند و همه تلاش و کوشش حاکمان در این مسیر سوق داده مى شود. امّا در حکومت دینى همه اهتمام حاکمان دین در راستاى مصالح مسلمین و تحقق و اعتلاى کلمه توحید مى باشد.حاکم دینى وقتى مصالح دیگران را با اجراى احکام و تعالیم دین در تعارض ببیند. مصالح گروه را نادیده گرفته و اقامه دین را ترجیح مى دهد. یکى از وظایف مهم حاکمین دینى تبلیغ و هدایت مردم بسوى عبودیت الهى و بندگى خداوند خصوصاً اقامه نماز در جامعه است. الذین ان مکنّاهم فى الارض اقاموا الصلاة. مؤمنان کسانى هستند که هر گاه در زمین آنان را قدرت بخشیم نماز را بپا مى دارند»(1).
این آیه بدان معنى نیست که وقتى حاکمان دینى به حکومت رسیدند
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سوره مبارکه حج، آیه 41.
اقامه نماز مى کنند بلکه براى برپایى نماز در جامعه تلاش مى کنند. چنانچه امام حسین(علیه السلام) در تفسیر آیه مزبور فرمودند که این آیه در مورد ما خاندان اهل بیت نازل شد و مصداق آن اهل بیت رسول الله(صلى الله علیه وآله وسلم) مى باشند(1).
و مىدانیم که مصداق محتوا و معناى آیه را محدود نمى کند یعنى چنین نیست که اگر وظیفه ائمّه معصوم(علیهم السلام) چنین است وظیفه و مسئولیت دیگران این نباشد بلکه آیه تعمیم دارد بر ائمّه(علیهم السلام) و آنانکه پیروشان مىباشند. پس اگر حاکمیت در این امور که جزء مبانى و اصول اولیه دین مى باشد تساهل بورزد و در این راستا قصور و کوتاهى داشته باشد و ارتباط و پیوند حاکم با اصول اساسى دین چون نماز سست گردد در دینى بودن آن تردید هست. اگر چه این امر نباید بصورت تصنعى و صورى یا به نحو ابزارى مورد استفاده قرار گیرد چنانچه در بسیارى از جوامع اسلامى عرب مشاهده مى شود. که آنان براى فریب مردم بدان متوسل مى شوند.
10 ـ نماز مهمترین وسیله تقرب به خدا
یکى دیگر از امتیازات نماز بر سایر اعمال عبادى و احکام دینى این است که نماز بهترین وسیله تقرّب و نزدیکى به خداست. هر چند هدف همه احکام و عبادات دینى براى نزدیکى بندگان به معبود تشریح و وضع گردیده اند ولى تردیدى نیست که همه آنها بصورت یکسان و یکنواخت انسان را به خدا نزدیک نمى کند. بلکه هر کدام داراى درجات و مراتب
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بحار الانوار، ج24 ص166.
مىباشند، بعنوان مثال حج و جهاد و صوم و زکات همه وسیله اى براى قرب و نزدیکى به خدایند امّا اثرى که در جهاد هست در حج نیست و یا اثر و نتیجه اى که در حج وجوددارد در زکات نیست. پس تأثیر همه اینها مساوى نیستند. آنچه که از متون دینى بر مى آید این است که تأثیر نماز به مراتب بالاتر و بیشتر است. در روایتى از امام موسى کاظم(علیه السلام) هفتمین پیشواى شیعیان چنین منقول است که:
افضل مایتقرّب به العبد الى الله بَعْدَ المعرفة به الصلاة. «بهترین چیزى که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهى تقرّب پیدا مى کند نماز است»(1).
آنچه که از این روایت و روایات مشابه آن فهمیده مى شود دو نکته مهم است یکى اینکه انسان محتاج و نیازمند به نزدیکى و تقرّب است تا کمال خود را بیابد یعنى هر انسانى براى رسیدن به کمال نیازمند تقرّب الهى است.
و نکته مهم دیگر اینکه بدون سبب و وسیله این تقرّب و تکامل حاصل نمى شود. براى سیر معراجى و سفر روحانى نیاز به بُراق است و بهترین براق تقرّب به سوى خداوند متعال که تکامل انسانى در پرتو آن نهفته است نماز است. چونکه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرموده اند: الصلاةُ معراج المؤمنِ. «نماز عروج دهنده مؤمن به سوى خداست»(2).
پس نزد تقوا پیشگان بهترین وسیله نزدیکى به خداوند و رمز
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ تحف العقول، ص391.
2 ـ اعتقادات مجلسى، ص29.
رستگارى نماز است و منشأ همه انحرافات رفتارى و مفاسد اخلاقى دورى از این راز است و هر که آگاه از این راز است در زندگى سرافراز است امّا براى کسى که از عظمت راز نماز بى تماس است براى او راه بسى دور و دراز است.
11 ـ قرآن و نماز دو سفره الهى در زمین
انسان در این نظام هستى طورى آفریده شد که باید بر اساس نظام علّى و معلولى تدریجاً رشد یابد تا به کمال رسد. بر خلاف فرشتگان که آخرین مرحله رشد و تکامل را در ابتداى خلقت خود دارا هستند.
در این مسیر رشد و تکامل (جسمى و روحى) هر یک از انسانها با استفاده و بکارگیرى از نعمات و برکات الهى پیش مىروند. در رشد جسمانى هر چه قدر از نعمات الهى در زمین بهره بیشترى ببرد مى تواند هیکل و قیافه بزرگتر و قویترى پیدا کند نسبت به کسى که از آن برکات الهى بى بهره است. و در رشد معنوى و تکامل روحى هر چه از قوه عاقله بهتر استفاده نماید فرد آگاهتر و متکاملتر و داراى روح بلندترى خواهد بود. بنابر این خداوند اسباب و وسائل رشد (روحانى و جسمانى) را براى او فراهم ساخته است اگر این انسان قادر به تکامل است باید ابزار تکامل در او باشد.
خداوند علاوه بر فراهم نمودن زمینه کامل براى تکامل انسان در درون، دو سفره پر برکت براى غذاى روحش در زمین پهن نموده است که آن دو
سفره الهى قرآن و نمازند. هر کس مىتواند به فراخور تفکر و اندیشهاش از این دو سفره گسترده استفاده نموده و روح خود را تکامل بخشد.
رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) در یک جا مىفرمایند: القرآنُ مأدبةُ الله. «قرآن سفره الهى است».
و در جاى دیگر مىفرمایند: الا انّ الصلاة مأدبَةُ الله فى الارض قد هنّاها لاهل رحمة فى کلّ یوم خمس مرّات.
«آگاه باشید نماز سفره گسترده خدا در زمین است که خداوند آن را روزى پنج بار براى اهل رحمتش گوارا نموده است»(1).
پس بیائیم با تأمل و تفکر عقلانى در کنار این دو سفره الهى که به پهناى زمین براى ما انسانها گسترانده شده بنشینیم و هر چه بیشتر و بهتر روح خود را تغذیه نموده و مراحل تکامل خود را طى نمائیم که در غیر این صورت و با فاصله گرفتن یا خارج شدن از این دو دبستان الهى سعادت و تکامل نصیب کسى نمى شود(2).
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 86/4/27 :: ساعت 10:32 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مرنجان و مرنجعزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) استسعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلامسبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلامپیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلامامام حسین علیه السلام در آیینه زیارتپیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»[عناوین آرشیوشده]