آیا فشار کار و زندگی طاقتتان را تمام کرده است؟ آیا تنها تفریح شما نگاه کردن به ویترین مغازه هاست؟ آنهم وقتی با عجله از پیاده رو می گذرید؟ شما هم به ندرت شام شب را به همراه خانواده به بیرون از منزل می روید؟ ترجیح می دهید نان و پنیر و انگور بخورید تا هزینه بالای یک شام را به رستوران بدهید؟ آیا مثل بسیاری از افراد دیگر از پرداخت هزینه های این چنینی احساس گناه می کنید؟ و یا هنگام تفریح و یا بعد از آن احساس رضایت به شما دست می دهد؟ در مورد آخر به خودتان تبریک بگویید.
برای بسیاری از افراد تماشای فیلم، خرید از فروشگاه، لم دادن روی کاناپه، مطالعه کتاب شعر و داستان، حتی خوردن غذا در رستوران به همراه خانواده باعث ایجاد نشاط می شود. معمولاً خانم ها با مختصر خوش گذرانی احساس گناه کرده از عمل خود پشیمان می شوند.
عده ای از افراد بخصوص کسانی که شاغل هستند و در ضمن از والدین پیر خود هم مراقبت می کنند فرصتی برای رسیدگی به خود ندارند و به شدت از خوش گذرانی احساس گناه می کنند. حتی اگر آنها را مجبور کنید برای مثال به استخر بروند و کمی تفریح کنند، همانطور که به پشت ، روی آب خوابیده اند در فکر رتق و فتق امور خویشند. « اول این کار را انجام می دهم، بعد به مدرسه سارا می روم، بعد عکسها را از عکاسی می گیرم و ...»
(من سه فرزند دارم، مادر هستم، همسر هستم، شاغل هستم و ... پس کی باید خودم باشم؟ تنها تفریح من این است که هنگام خواب از پنجره اتاقم به ستاره ها نگاه کنم و لذت ببرم!)
شاید وقت آن رسیده که کمی فکر کنیم. بعضی از ساعات عمر فقط مال ماست و نباید با هیچ فرد دیگری شریک شویم. چقدر ساعات مفید که دیگران از ما دزدیده اند؟! چقدر ساعات ارزشمند که خودمان به دیگران هدیه کرده ایم؟! |
برای گروهی از مردم هر نوع تفریح و لذت با احساس گناه همراه است. جالب اینجاست که همه ما افراد بالغی هستیم و کسی نمی تواند ما را مجبور کند به شکل خاصی زندگی کنیم.
چرا خودمان خود را مجبور می کنیم طوری زندگی کنیم که دیگران بپسندند نه آن طور که احساس لذت کنیم؟ |
بیشتر ما طوری رفتار می کنیم که گویی در " رژیم لذت از زندگی" بسر می بریم! « نه الان نمی توانم بنشینم دیر شده، نه وقت ندارم خانم X منتظر من است، باشه برای بعد ...»
گاهی به تلویزیون نگاه می کنیم ولی چون کار مهم تری را در پیش داریم احساس گناه می کنیم.
آیا احساس گناه و لذت واقعی با هم سازگارند؟!
بعضی می گویند «مگر بچه شده ام » در واقع لذت بردن و خوشحالی را مخصوص دوران کودکی می دانند و بس.
بعضی می گویند« وقتی کارها تمام شد به تفریح می رویم» اما کارها کی تمام می شود؟!
شاید این عمر هدر رفته برای همه ما تجربه شده است. وقت آن رسیده که منطقی باشیم. اگر فکر می کنید سزاوار یک زندگی شاد و بانشاط هستید، کمی به بدن و روحتان استراحت بدهید و با انرژی بیشتر به زندگی ادامه دهید. به راستی از چه چیز لذت می برید؟! آن را به بدنتان هدیه کنید.