بسم الله الرّحمن الرّحیم
الْحَمْدُ وَ الثَّنَاءُ لِعَیْنِ الْوُجودِ . والصَّلَاةُ عَلَی وَاقِفِ مَوَاقِفِ الشُّهودِ[2]، وَ عَلَی آلِهِ اُمَناءِ الْمَعْبُودِ .[3]
ای همسفران مُلک سعادت و صفا ، و این رفیقان راه خلوص و وفا ، اُمْکُثُوا إنِّی آنَسْتُ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَاراً لَعَلِّی آتِیکُم مِنْهَا بِقَبَسٍ أوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ .[4]
فصل اول: خاصیت عدد چهل در ظهور استعدادات
به طرق عدیده از سیّد رُسل و هادی سُبُل مرویست که:
مَنْ أَخلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ صَباحًا ظَهَرَتْ یَنابیعُ الحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِهِ .[5]
عبارات حدیث مختلف وارد شده و معانی متّحد است .
خود به عیان دیدهایم ، و به بیان دانستهایم که این مرحلۀ شریفه از مراحل عدد را خاصیّتی است خاصّ ، و تأثیری است مخصوص ، در ظهور استعدادات ، و تتمیم مَلَکات ؛ در طیِّ منازل و قطعِ مراحل .[6]
و منازل راه ، اگر چه بسیار باشد ، لکن در هر منزلی مقصدی
است . و مراحل اگر چه بیشمار باشد ؛ چون به این مرحله داخل شدی اتمام عالَمی است.
تخمیر طینت آدم أبوالبشر به ید قدرت الهیّه در چهل صباح اتمام یافت ؛ وَ خَمَّرْتُ طینَةَ آدَمَ بِیدَی أرْبَعِینَ صَباحاً [7]. و در این عدد عالمی از عوالم استعداد را طیّ کرد . و به روایتی چهل سال جسد او میان مکّه و مدینه افتاده بود و باران رحمت الهیّه بر او میبارید ، تا در این عدد قابل تعلّق روح قدسی شد .
و میقات موسی علیه السّلام در اربعین لیلة تمام شد . و قوم او را بعد از اربعین سنة از تیهْ خلاص کردند [8].
و خاتم انبیاء صلّی الله علیه وآله وسلّم را بعد از چهل سال که به خدمت قیام نمود خلعت نبوّت پوشانیدند .
خاصیت عدد چهل در ظهور استعدادات
و زمان مسافرت عالم دنیا و ظهور استعداد ، و نهایت تکمیل در این عالَم ، در چهل سال است . چنانچه وارد است که عقل انسان
در چهل سالگی به قدر استعداد هر کسی کمال میپذیرد[9] . و از بدوِ دخول او در این عالم در نموّ است تا سی سالگی ، و ده سال بدن او در این عالم واقف است ، و چون چهل سال تمام شد [10]، سفر عالم طبیعیت تمام است [11]؛ و ابتدای مسافرت به عالم آخرت است . و هر
روز و هر سال جزوی از آن بار سفر بندد ، و از این عالم رحلت کند ، قوّت او سال به سال در کاهیدن است ، و نور سمع و بصر در نقصان ، و قوای مادیّه در انحطاط ، و بدن در ذُبول ، چه مدّت سفر و اقامت او در این عالم در چهل سال تمام شد .
و از این است که وارد شده است که:
مَن بَلَغَ أَرْبَعِینَ و لَمْ یَأْخُذِ العَصا فَقَد عَصَی .
چه ، عصا علامت سفر است و مسافر را برداشتن عصا مندوب است . و چون چهل سال تمام شد هنگام سفر است . و تأویل عصا مهیّا شدن سفر آخرت است . و جمع کردن خود از برای رحلت (و هر که عصا بر نداشت از فکر سفر غافل است) .
و همچنانکه مدّت تکمیل جسمیّت در این سنّ است ، همچنین مرتبه سعادت یا شقاوت . و از این جهت در حدیث وارد است که: روی هر که در چهل سالگی سفید نشد شیطان مسحِ وجه او میکند و میگوید: بأبی وَ اُمّی وَجْهٌ لا یُفْلِحُ أبداً [12] و میگوید: نام تو در صحیفه جُند من ثبت شد .
و آنچه در اخبار وارد شده که هر که کوری را چهل قدم بکشد و راه نماید بهشت او را واجب شود ؛ مراد از ظاهر آن کورِ بَصَرْ
است و تأویل آن کورِ بصیرت . چون کورِِ بصیرت پیش از تمام چهل قدم از مرتبه استعداد به فعلیّت داخل نشده اگر چه قریب شده باشد . پس اگر او را رها کنی باز به حالت اوّل عود میکند . و تمام إحسان و حصولِ هدایت به اتمام چهلاست . پس به این حیثیّت موجب وجوب بهشت میشود .
نسبت انسان با قوای چهارگانه عقلیه، وهمیه، غضبیه و شهویه
و همچنین در حدیثی که رسیده است که از چهار جهت خانه هر کس تا چهل خانه همسایهاند [13]. چون این عدد تمام شد گویا از عالم هم جدا گشتند . و تأویل آن در مناسبت و جوار ، از جهاتِ قوای اربعه است [14]، که عقلیّه و وهمیّه و شهویّه و غضبیّه است . و هر که چهل مرحله از مراحل این قوی از دیگری دور نشود از عالَم آن خارج نشده و با یکدیگر جوار دارند .
پس اگر جوار و مناسبت در قوّه عقلیّه مَلَکیّه است به زبان حال با یکدیگر به این مقال در وصف حالند:
أجارَتَنا إنّا غَریبُونَ هیهُنا وَ کُلُّ غَریبٍ لِلْغَریبِ نَسیبٌ
و اگر مجاورت و همسایگی در قوّه شهویّه شیطانیّه و سَبُعیّه و بهیمیّه باشد یکدیگر را به این ترانه یاد نمایند:
أجارَتَنا إنّ الخُطوبَ تَنوبُ وَ إنّی مُقیمٌ ما أقامَ عَشیبُ[15]
شواهد گوناگون بر خاصیت عدد چهل در به فعلیت رساندن قوا و حصول ملکات
و بالجمله خاصیّت اربعین در ظهور فعلیّت و بروز استعداد و قوّه ، و حصول ملکه ، امریست مصرَّحٌ بهِ در آیات و اخبار ، و مجرَّب اهل باطن و اسرار ، و این است که در حدیث شریف حصول آثار خلوص را که منبع عین معرفت و حکمت باشد در این مرحله خبر داده . و شکّ نیست که هر نیکبختی که به قدم همّت این منازل چهل گانه را طیّ کند ، بعد از آنکه استعدادات خلوصی را به فعلیّت آورد سرچشمه معرفت از زمین قلب او جوشیدن آغاز کند .
و این منازل چهل گانه در عالم خلوص و اخلاص واقعند و مقصود و منتهای این منازل عالمی است فوق عالم مُخْلَصین و آن عالم أبیتُ عِندَ رَبّی یُطعِمُنی و یَسقینی[16] است ، چه طعام و شراب ربّانی
معارف و علوم حقیقیّۀ غیر متناهیه است .
و از اینست که در حدیث معراج ضیافت خاتم انبیاء به شیر و برنج تعبیر شده [17]، چه شیر در این عالم به منزله علوم حقه است در عالم مجرّدات ، و به این جهت شیر درخواب تعبیر به علم میشود .
روایت ظهور حکمت از قلب به زبان
و مسافر این منازل در وقتی به مقصد میرسد که سیر او در عالم خلوص شود . نه آنکه در این منازل تحصیل اخلاص کند . چه فرموده که: مَنْ أَخْلَصَ لِلّهِ أرْبَعِینَ صَباحاً پس باید در این چهل منزل خلوص حاصل باشد .پس ابتدای این منازل عالم خلوص است ، نه اینکه هر چلّه نشین را درِ معرفت گشوده شود ؛ یا در اربعین خواهد تحصیل خلوص کند . پس مسافرِ عالمِ این حدیث را ناچار است از چندچیز:[18]
اوّل: معرفت اجمالیّه مقصد که عالم ظهور ینابیع حکمت است . چه تا کسی اجمالاً مقصد را تصوّر نکند ، دامن طلب آنرا به میان نمیزند .
دوّم: دخول به عالم خلوص و معرفت آن .
سوّم: سیر در منازل چهل گانه این عالم .
چهارم : طیّ عوالم عدیده که منازل پیش از عالم خلوصند تا بعد از طیّ آنها داخل عالم خلوص گردد .