سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به صاحب دانش بگو عصایی از آهن و کفشی آهنین برگیرد و دانش را بجوید، تا آنکه عصا بشکند و کفشها پاره گردد . [داود علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» شیخ و مریدانش

شیخ را پرسیدند : اینترنت ایران به چه ماند ؟

فرمود : به زنبور بی عسل
.

عرض کردند : یا شیخ ، اینکه قافیه
نداشت.

فرمود : واقعیت که داشت
.

و مریدان رم کردندی و به صحرا
برفتندی.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 90/2/26 :: ساعت 11:14 صبح )
»» شیخ و مریدانش

مریدی بر سر زنان نزد شیخ برفت رقعه ای به شیخ داد و عرض کرد یا شیخ قبض گازتان آمد.

فغان و ناله از مریدان برخاست.

شیخ گریان فرمود : کاش قبض روح می شدیم و قبض گاز نمی شدیم ، حال آن کلنگ بده ببینم.

مرید عرض کرد : یا شیخ این کلنگ نیست قبض است.

فرمود : هرچه که هست خانه مان را ویران بکرده.

پس نیک در قبض نگریست که صفرهایش از قبض برون زده بود.

فرمود : به گمانم هیزم نیز گران گشته. بگردید و تپاله جمع کنید که گر آن هم گران شود بی گمان بیچاره ایم.

خوشا تپاله و وفور بی مثالش *** نه به این گاز و بهای بی زوالش

و مریدان خون بگریستند .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 90/2/26 :: ساعت 11:13 صبح )
»» شیخ و مریدانش

روزی شیخ به گشت و گذار در نت همی پرداخت و لکن سرعت اینترنت ایران به سرعت الاغ پیر لنگ لوکی می مانست که کُره ای در شکم دارد و باری بر کول !

پس هیچ سایتی نبود مگر آن که تا لود شدنش شیخ چهار رکعت نماز همی گذاردی.

نوبت به لغت نامه دهخدا برسید . شیخ به انگشت تدبیر اینتر بزد و

بالا آمد آن صفحه ی نحس شوم *** دق دهنده ی مردم مرز و بوم

پس شگفتی مریدان را درگرفت. شیخ را پرسیدند : یا شیخ این لغت نامه ای بود. این دیگر چرا ؟

شیخ بگریست

لغتنامه مملو زلغات کهن و نو***چه ربطی داشت به سیاست و پو.ر.نو

که چنینش کردند پیلتر و مسدود *** گناه دهخدای ادیب دیگر چه بود ؟

و مریدان آنقدر بگریستند و نعره کشیدند تا تسمه موتورشان بسوخت.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 90/2/26 :: ساعت 11:11 صبح )
»» شیخ و مریدانش

مریدی “تگری زنان” نزد شیخ برفت و گفت یا شیخ حالم دریاب که بغایت رسید.

شیخ فرمود : مریدا تو را چه شده ؟

عرض کرد : مرادا ! چشمانم ز حدقه درآمده ، خون در کله ام جمع بشده ، جهان در پیش چشمانم تیره گشته و شاخی بر سرم سبز شده.

شیخ فرمود : چیزی نیست ، یحتمل بعد از اخبار BBC ، اخبار بیست و سی بدیده ای.

و مریدان نعره ها و فغان ها زدند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 90/2/26 :: ساعت 11:10 صبح )
»» باز هم کودک آزاری؟؟؟؟؟؟؟

حیون تر از این شخص دیدید؟ (سوء استفاده از کودک

p8hwss7qcdi06cjacwzu.jpg


ltbv9821jbbh1fuarux9.jpg


hlin74b6p29oe37d7sc5.jpg


lm8au7n5huixczenxabz.jpg


d2a4todp232kmfr2jedw.jpg


cjgop39abifppw4tf5p.jpg


x1om73c3je9zoochyz2.jpg


2k7sil2r2t1701ziy6wh.jpg



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 90/2/26 :: ساعت 10:33 صبح )
»» همه با هم عوض بشیم تا ...

اول : ایرانی ها شبی یک ساعت به عملکرد آنروزشان بیاندیشند .

دوم : ایرانی ها  قبل از پرتاب فحش به بیرون ، دهانشان را ببندند و تا بیست بشمرند.بخصوص وقتی توی خیابان و جلوی دیگران هستند.

سوم : هر خانواده‌ی ایرانی هر روز یک روزنامه بگیرد ، حتی اگر شده کیهان و یالثارات!

چهارم : هر فرد ایرانی تعهد کند که هر ماه یک کتاب تازه بخواند … حتی خلاصه مبانی لوله کشی عمومی!

پنجم : رانندگان به جای فاصله ی خالی بین شلوار و جوراب دختری در آن طرف خیابان به داشبورد جلوی چشمشان نگاه کنند و سرعت از حد مجاز در هیچ شرایطی تجاوز نکند.

ششم : همه به خودشان تلقین کنند که این کسی که می خواهیم کلاهش را برداریم تا شب برای عزیزمان هدیه ببریم ، خودش عزیزِ یک نفرِ دیگر است.

هفتم : بفهمیم که زرنگی ضایع کردن حق دیگران نیست  بلکه  با رعایت حقوق دیگران رسیدن به حقوق خودمان است .

هشتم : بفهمیم که اگر صاحب یک بوتیک هستیم شغل ما بوتیک دار است یا اگر راننده تاکسی هستیم شغل ما راننده است . نه اینکه همه دزد و کلاهبردار باشیم و از شغلمان فقط برای راهی به رسیدن به کلاهبرداری استفاده کنیم . به شغلمان احتراما بگذاریم و بگذاریم دزدی فقط برای کسی باشد که شغلش فقط دزدی است.

نهم : مردهای ایرانی یک بار برای همیشه قبول کنند که زنها ، جزو املاکشان نیستند و خودشان عقل دارند.  عشق و رابطه و آشنایی هم بازی برد و باخت و فتح قلمرو دیگران نیست.

دهم : مردها تمرین کنند که رد عبور زنی را با نگاه شخم نزنند و زنان تمرین کنند که جواب سلام مردان را با خونسردی و لبخند بدهند چون به معنای … نیست.

یازدهم : ورزشکاران ما بعد از باخت به رقیب تبریک بگویند و دهانشان را تا نیم ساعت بعد از هر باخت یا برد ببندند.

دوازدهم : ایرانی‌ها به جای تمسخر شکل ظاهری سیاستمداران ، فکر کنند که ایراد واقعی کار آن شخص در کجاست.

سیزدهم:  به نمایشگاه کتاب اگر می روند برای (کتاب) بروند.

به خیابان فرشته می روند برای (عبور) از خیابان فرشته باشد.

و در کل به هر قبرستانی می روند برای خاطر (همان قبرستان) باشد.

چهاردهم : این آخری از همه سختتر است و اینکه دروغ نگوییم . همانطور که فکر می کنیم عمل کنیم . فراموش نکنیم  ریا که اکنون عادت و عرف جامعه  شده است درواقع یک بیماری اجتماعی است.

عزیزان کسی که این مطالب را نوشته است شاید خود نیز دچار این مشکلات است. همه ما در رفتارمان مشکلاتی داریم. ولی باید بپذیریم ایران ما در حال سقوط است. بپذیریم اگر شرایط کنونی ایران اینگونه است همه دلیلش مدیران و بالا سری های ما نیستند و نقش اصلی را خودمان در این جایگاه ایفا می کنیم.

چرا مثلا اگر هر کدام از ما فقط برای یک ماه به خارج از کشور برویم (برای مثال به سوئد!!!) رفتارمان تغییر می کند ؟ خوب می شویم . به استخرهای مختلط می رویم! با جنبه می شویم ! فکرو نگاهمان عوض می شود و بدون رو در بایستی بگویم : آدم می شویم!( هر چند برای 1 ماه!!!!)

بپذیریم ایران می تواند همچون گذشته بهترین باشد. ایران و ایرانی لیاقت این بهترین بودن را دارد.

بپذیریم برای اینکه ایران خوب شود باید بهترین باشیم.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 90/2/20 :: ساعت 3:16 عصر )
»» شاید این موجود را شما در سرستون های تخت جمشید دیده باشید ؟؟؟

 

http1.iraks.irimagesxhh0bx8p84wj4onmxdj.jpg

به تازگی موجودی شبیه به این در سواحل آمریکا پیدا کردند که دانشمند ها را بسیار متعجب کرده.و آن ها هنوز پی تحقیقاتی در روی این جانور عجیب و قریب اند.اگر کمی به این جانور دقت کنید میبینید که این جانور شباهت زیادی به سر ستون تخت جمشید دارد.پس میفهمیم در آن زمان در خلیج همیشه فارس این موجود زندگی میکرده که پس از مرور زمان نسل وی منقرض شده.از دندان های این موجود عجیب و قریب معلوم است که او هم میتواند یکی از سلطان های بزرگ دریا باشد ولی اندازه ی او بسیار کوچک تر از نهنگ و یا کوسه است. 
این موجود به احتمال 99% در آب های خلیج فارس هم زندگی میکرده و حتما هم حیوانی درنده و قوی بوده.زیرا هخامنشیان در سنگ تراشی های خود همیشه نماد قدرت را کشیده اند مثل:شیر،حیوان خیالی ای که از هر موجود قوی ای برداشت کرده اند ،حال هم این موجود….. 

http1.iraks.irimagesvo39ark98e4y68cmfvb0.jpg

بازم خدارو شکر که بعد از دو هزارو پانصدو اندی سال تونستن بفهمن که کورش بزرگ به چه دلیل دستور داده که سالن استراحتش 100 تا ستون داشته باشه و تمام سر ستوناش شکل این حیوان (شاید دریایی) باشه

http1.iraks.irimages4vbymmmpz2sv3gtpqp.jpg


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 90/2/20 :: ساعت 3:8 عصر )
»» نماینده مجلس خواهان صیغه موقت برای محرمیت بیمار با پزشک شد

حجت‌الاسلام موسی قربانی، عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس، در نشست تخصصی کانون وکلا با موضوع "ازدواج موقت، تحکیم یا تزلزل خانواده"، صیغه موقت برای محرمیت زن با پزشک را مطرح کرد و گفت که برخی زنان به دلایل نامحرم بودن پزشک از نظر شرعی مشکل مراجعه به پزشک دارند. وی ضمن بیان این مطلب اظهار داشت که 10 میلیون و 360 هزار زن مجرد در کشور داریم که در سن ازدواج هستند و باید برای آنها تدبیری اندیشیده شود. او با اشاره به "روایات" افزود که هیچ یک از فقها ازدواج موقت را رد نمی کنند و علاوه بر 10 میلیون و 360هزار نفر در سن ازدواج، همچنین 1 میلیون و 891 هزار زن به دلیل فوت همسر یا طلاق تنها هستند و 5/9 درصد خانوارهای کشور را زنان سرپرستی می ‌کنند. قربانی ضمن بر شمردن فواید صیغه موقت، همچنین گفت که پزشکیان، وزیر پیشین بهداشت، گفته است که مادرش حاضر شد بمیرد اما پیش پزشک مرد نرود و چندی پیش هم از جراح همسرش خواسته است تا نوه شیرخواره اش را صیغه یک ساعته کند و دکتر به همسرش محرم شود



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 90/2/20 :: ساعت 2:55 عصر )
»» اینجا دروازه غار است!!!!!!!

 

اینجا دروازه غار است؛ دروازه ندارد، غار هم ندارد اما تا دلت بخواهد معتاد دارد. آنقدر که نتوانی توی خیابان، پارک و کوچه پس کوچه هایش به راحتی راه بروی. اینجا دروازه غار است. دروازه غار کودک کار هم زیاد دارد. از هر سن و هر قوم و ملیتی. از همان سر چهار راهی هایی که می چسبند به شیشه ماشین و ول کن نیستند.گل فروش، فال فروش، اسفندی و... .

تا به حال از خودتان پرسیده اید این بچه ها کجا و چطور وصله سیاه شب را به صبح می چسبانند؟ فکر کن به رنگ آرزوهای موسی چهار ساله که توی جاده بهشت زهرا گل می فروشد؟ می دانی جواد پدر و مادر ندارد و مجبور است برای ماندن کنار عمه اش روزی 17 ساعت کار کند یا مشتاق 19 ساله که 15 سال است دارد کار می کند؟ به ناصر فکر کن که زیر شلاقهای کمر بند پدر آخ هم نمی گوید. به دستان سیاه، لبهای خشک، پوستهای ترک خورده و...

اینجا دروازه غار است. همه چیزش با جاهای دیگر فرق می کند. توی زمین فوتبال ورزشگاهش به جای چمن سرنگ تزریق شده سبز می شود. حکومت نظامی اراذل و اوباش و زورگیرها دارد؛ جرات می خواهد بعد از تاریکی هوا از خانه بیرون بیایی. توی دروازه غارخلاف کارها راحت رفت و آمد می کنند. معتادها توی پارک هایش کنار بچه ها مواد می کشند. تازه خیلی وقت ها از کودکان محل هم برای رد و بدل کردن مواد کمک می گیرند. اینجا کودک بدون شناسنامه هم دارد. تازه بعضی ها مادرهایشان هم شناسنامه ندارند.

http://files.tabnak.com/pics/201104/201104301854552359.jpg

خلاصه اینجا دروازه غار است و تا دلت بخواهد چیزهای جور واجور و عجیب غریب پیدا می شود. بچه های اینجا از سر سپیده صبح تا سیاهی شب کار می کنند. هر کاری که بابت آن پول خوب بدهند. چون از بچگی یاد گرفته اند که باید کار کنند و بدون پول به خانه نیایند...


به زباله دانی شهرمان خوش آمدید

با یک نگاه کوتاه و یک گشت و گذار چند دقیقه ای می فهمی که دروازه غار وسعتی دارد به اندازه همه بدبختی های شهرمان. انگارهر آدم ناجوری که از هر جا طرد شده سر از اینجا درآورده. آدمهای غیر عادی و تن های لبریز از مواد مخدر به راحتی توی کوچه ها پرسه می زنند و در کنار آنها کودکان و نوجوانان مشغول بازی و معرکه گیری اند. ساعت 2 بعد از ظهر است. خورشید تمام قد روی دیوار خانه ها کش آمده. از کوچه پس کوچه های دروازه غار تا محل مورد نظر (خانه کودک) با این که مسافتی کمتر از چند قدم است اما از هر کس می پرسم یا سر تکان می دهد و یا اینکه آدرس را اشتباه می گوید. ناچار به شماره تلفنی که از عکاس خبرگزاری گرفتم پناه می برم...

...چند بوق آزاد و صدای مردی پشت خط... با نشانی که مرد می دهد و با یک جهت شناسی دقیق کمتر از چند ثانیه محل مورد نظر را پیدا می کنم "خانه کودک دروازه غار" یک خانه قدیمی محقر با دربی که با میله های آهنی محصور شده است و اگر نقاشی های روی در و دیوارش را نادیده بگیری به هر جایی شباهت دارد جز به خانه کودک!

http://files.tabnak.com/pics/201104/201104301854554711.jpg

توی راهروی کوچک و خیلی کوتاهش بچه ها از سر و کول هم بالا می روند. در میان سرو صدا و هیاهوی بچه ها با یک نگاه تمام سر و ته خانه کودک را در می آورم؛ دو اتاق خیلی کوچک و سه اتاق نسبتا بزرگتر. دفتر خانه کودک دروازه غار محل ملاقات من و "فاطمه چوبلی" مدیریت مرکز، یکی از همان دو اتاق محقر است که چهار پنج نفر در کنار هم به راحتی جا نمی شوند...


شناسنامه ای به قدمت 17 سال

چوبلی این طور شروع می کند: انجمن حمایت از حقوق کودکان از سال 73 با رویکرد تبلیغی، اجتماعی و اجرایی و با تکیه بر امکانات مادی و انسانی و مشارکت اعضای خود به ترویج پیمان نامه جهانی حقوق کودک و تلاش برای اعمال آن پرداخت و مجموعه ای از طرح ها و پروژه ها را به منظور ارتقا سطح زندگی کودکان به اجرا گذاشت که یکی از آنها طرح توانمند سازی کودکان در وضعیت دشوار با تاکید بر کودکان کار و خیابان در خانه کودک منطقه 12 تهران است. ساختمان این مرکز متعلق به شهرداری است اما خانه کودک شوش (دروازه غار) یک کانون مردم نهاد خود گردان است.

http://files.tabnak.com/pics/201104/201104301854552091.jpg

او اهداف و برنامه های خانه کودک را چنین تعریف می کند: هدف ما در خانه کودک شناسایی مسائل و مشکلات، نیازمندی ها و توانمندی های کودکانی است که در وضعیت دشوار زندگی می کنند. در صددیم تا برای کاهش خطرات و عوامل و موانع تهدید کننده رشد و سلامت کودکان در ابعاد جسمانی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی و پیشگیری از آسیبهای کودکان گام برداریم. در خانه کودک طی این سالها تعداد دو هزار پرونده کودکان را بایگانی داریم و در حال حاضر از 200 کودک که عضو خانه کودک هستند با توجه به امکانات بسیار محدود حمایت می کنیم.


بچه های خانه کودک در یک قدمی اعتیاد

مدیریت خانه کودک دروازه غار تاکید می کند: انجمن حمایت از حقوق کودکان یک موسسه غیر انتفاعی و مردمی است که با رویکرد کاملا اجتماعی فعالیت می کند. خیرین به شکل داوطلب به عضویت انجمن در می آیند و بچه ها را حمایت می کنند.

وی در ادامه از مشکلات و ناکامی های مراجعه کنندگان این چنین می گوید: بچه هایی که به مرکز مراجعه می کنند اگر آموزش نبینند می روند به سمت اعتیاد. چون اکثر والدینشان آلوده هستند. مردم اینجا بیشتر از فقر مالی، فقر فرهنگی دارند.
خدمات خانه کودک به بچه یاد می دهد که به جای پرسه زنی در کوچه برود دنبال ورزش. برود دنبال درس و تفریحات سالم. در خانه کودک سه کلاس سواد آموزی است که از ساعت 8 تا 5/2 بعد از ظهر دایر است. بعد از آن هم در ساعات بعد از ظهر کلاس هنری داریم. بچه های ما همه دوره گردند و به اجبار خانواده کار می کنند. آنها خلا عاطفی زیادی دارند. بارها و بارها از خانواده ماموران شهرداری و...کتک خورده اند. وقتی اینجا می آیند و احترام مربیان و داوطلب ها را می بینند ناخود آگاه جذب می شوند. کودک آزاری جسمی و جنسی بین آنها زیاد است. آنها قربانیان خانواده هایی هستند که فقر مالی و فرهنگی را با هم دارند. پدرهایی که اقتدار اصلی اشان شکسته و مادرانی که فکر می کنند باید بچه را تنبیه کنند. مواردی داشتیم که کودک به شدت با کمربند کتک خورده بود و او را به بیمارستان منتقل کردیم.
 

اورژانس اجتماعی یادش به خیر!
چوبلی از اورژانس اجتماعی گله دارد. او می گوید: تا به حال یک بار هم اورژانس اجتماعی اینجا نیامده. بارها شده تماس گرفتیم و مواردی را عنوان کردیم اما خبری نشده است. مگر نه اینکه رسیدگی به وضع افراد در معرض آسیب از وظایف دوستان ما در اورژانس اجتماعی است که از طرف مرکز آسیب های اجتماعی بهزیستی برایشان تعریف شده است.


تنها پارک محله مرکز پخش و استعمال مواد مخدر

ساختمان خانه کودک در مجاورت تنها پارک محل واقع شده .این موضوع یک حسن دارد آنهم اینکه چون خانه کودک حیاط ندارد بچه ها می توانند از آنجا برای آموزشها، بازی و ورزش استفاده کنند. اما در کنار آن وجود معتادین و پخش کنندگان مواد مخدر معضلی است که گریبانگیر مربیان مرکز شده است.

http://files.tabnak.com/pics/201104/201104301854551713.jpg

الهه شعبانی یکی از داوطلبین و مددکاران خانه کودک می گوید: پارک، محل تجمع معتادان و قاچاقچیان است.آنقدر تعدادشان زیاد است که هر چقدر کلانتری آنها را جمع می کند دوباره مثل قارچ سبز می شوند. انگار هر کس می خواهد مواد پیدا کند می آید اینجا. آنها با دادن پول گاهی از کودکان برای رد و بدل کردن مواد کمک می گیرند. معتادها با بی پروایی اینجا مواد می کشند. باورتان می شود در ملا عام و جلوی انظار همه. مربی ورزش خانه کودک وقتی می خواهد از زمین چمن پارک استفاده کند، اول زمین را از سرنگ های تزریق شده پاک می کند. محیط آنقدر خطرناک است که هنگام تردد داوطلب ها و مربیان یک آقا همراه آنها می فرستیم. بارها شده شیشه های مرکز را شکستند و وسایلمان را به سرقت بردند.


اینجا تهران است!

فاطمه چوبلی از وضعیت دروازه غار ابراز نگرانی می کند و می گوید: بچه های اینجا امنیت ندارند. چند وقت پیش بود بچه ای را به سرقت بردند. سه تا از بچه ها از دست خشونت های پدر و مادرشان از خانه فرار کردند که خوشبختانه در مرز مشهد پیدایشان کردند. اعتیاد اینجا بیداد می کند. کودکان دروازه غار به خوبی می دانند شیشه و سایر مواد مخدر چطور مصرف می شود. خطر ابتلا به بیماریهای ایدز، هپاتیت، بیماریهای پوستی، سل و... زیاد است. ما تنها کاری که توانستیم برای این بچه ها بکنیم این بود که به آنها واکسن هپاتیت بزنیم. خانواده ها بضاعت مالی ندارند. خیلی از بچه ها اینجا غذا گیرشان نمی آید بخورند؛ حساب کنید کودکی که کشک و آب می خورد توان درس خواندن برایش می ماند؟ خانه کودک با کمک خیرین برایشان تغذیه در نظر می گیرد اما آنقدر تعداد زیاد است که انجمن از عهده بر نمی آید.


کودکان بدون شناسنامه بر سر دوراهی هویت

مدیر خانه کودک دروازه غار از کودکان بدون شناسنامه ای صحبت می کند که ثمره ازدواج موقت و یا ازدواج اتباع خارجی هستند. او می گوید:تا به حال 6 مورد کودک به مرکز مراجعه شده که فاقد شناسنامه بودند. یکی از موارد بود که مادر 17 ساله کودک خودش هم شناسنامه نداشت.


شب وقتی نخوابی مهتابش کجاست؟

همیشه صدای هیاهوی بچه ها بزرگ ترها را به دنیای کودکی خودشان می برد. دنیایی که وقتی رفت با هیچ ثروتی قابل بازگشت نیست و با هیچ رویایی نمی شود دوباره تجربه اش کرد. همه کودکان دنیا با هر زبان، نژاد و آداب و رسومی که باشند حقوق واحدی دارند. ماده یک کنوانسیون حقوق کودک به تمام افراد انسانى زیر ?? سال به دور از هر نژاد و قوم و ملیتی کودک می گوید و حقی یکسان برای آنها قائل است. در خصوص حقوق کودکان به واسطه عدم بهره مندی از رشد فیزیکى و ذهنی اوست و این ضعف ها که موجب احتیاج آنان به مراقبت هاى خاص می شود نهایتاً حقوق حمایتى ویژه اى قبل و بعداز تولد را برایشان ضرورى مى نماید. کنوانسیون حقوق کودک عبارت است از: ثبت تولد کودک بلافاصله پس از تولد و برخوردارى او از داشتن نام و شناسایى والدین و بهره مندى از سرپرستى آنها و داشتن تابعیت،به رسمیت شناختن حق ذاتی کودک برای زندگی، حمایت از کودکان در برابر هرگونه ستمى که از سوى اشخاص اعم از بیگانه یا خودى یعنى پدر ، مادر ، قیم ، معلم و... بر آنها اعمال می شود، تأمین منافع کودک در تمامى اقداماتى که توسط مؤسسات رفاه اجتماعى عمومى یا خصوصى، دادگاهها و مقامات اجرایى انجام می شود ، تأمین رفاه کودکان با توجه به حقوق و وظایف والدین آنان، قیم هاى قانونى یا سایر افراد که قانوناً مسئول آنان هستند، حمایت از کودک در برابر تمام اشکال تبعیض، مجازات براساس موقعیت ، ابراز عقیده یا عقاید والدین ، قیم هاى قانونى یا اعضاى خانواده، حمایت از کودک در برابر تمام اشکال خشونتهاى جسمى و روحى و بدرفتارى یا سوءاستفاده هاى جنسى. اینها بدون اینکه تمام حقوق کودک باشند اهم حقوق کودک را شامل مى شوند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 90/2/19 :: ساعت 3:13 عصر )
»» حقیقت

 

پادشاه بزرگ یونان، الکساندر، پس از تسخیر کردن حکومت های پادشاهی بسیار، در حال بازگشت به وطن     خود بود. در بین راه، بیمار شد و به مدت چند ماه بستری گردید. با نزدیک شدن مرگ، الکساندر دریافت که چقدر پیروزی هایش، سپاه بزرگش، شمشیر تیزش و همه ی ثروتش بی فایده بوده است. او فرمانده هان ارتش را فرا خواند و گفت:

من این دنیا را بزودی ترک خواهم کرد. اما سه خواسته دارم. لطفاً، خواسته هایم را حتماً انجام دهید. فرماندهان ارتش درحالی که اشک از گونه هایشان سرازیر شده بود موافقت کردند که از آخرین خواسته های پادشاهشان اطاعت کنند.

الکساندر گفت: *اولین خواسته ام این است که پزشکان من باید تابوتم را به تنهایی حمل کنند. *ثانیاً، وقتی تابوتم دارد به قبر حمل می گردد،مسیر منتهی به قبرستان باید با طلا، نقره و سنگ های قیمتی که در خزانه داری جمع آوری کرده ام پوشانده شود. *سومین و آخرین خواسته این است که هر دو دستم باید بیرون از تابوت آویزان باشد.

مردمی که آنجا گرد آمده بودند از خواسته های عجیب پادشاه تعجب کردند. اما هیچ کس جرأت اعتراض نداشت. فرمانده ی مورد علاقه الکساندر دستش را بوسید و روی قلب خود گذاشت. پادشاها، به شما اطمینان می دهیم که همه ی خواسته هایتان اجرا خواهد شد. اما بگویید چرا چنین خواسته های عجیبی دارید؟ در پاسخ به این پرسش، الکساندر نفس عمیقی کشید و گفت:

*من می خواهم دنیا را آکاه سازم از سه درسی که تازه یاد گرفته ام.

می خواهم پزشکان تابوتم را حمل کنند چرا که مردم بفهمند که هیچ دکتری نمی تواند هیچ کس را واقعاً شفا دهد. آن ها ضعیف هستند و نمی توانند انسانی را از چنگال های مرگ نجات دهند. بنابراین، نگذارید مردم فکر کنند زندگی ابدی دارند.

*دومین خواسته ی درمورد ریختن طلا، نقره و جواهرات دیگر در مسیر راه به قبرستان، این پیام را به مردم می رساند که حتی یک خرده طلا هم نمی توانم با خود ببرم. بگذارید مردم بفهمند که دنبال ثروت رفتن اتلاف وقت محض است.

* درباره ی سومین خواسته ام یعنی دستهایم بیرون از تابوت باشد، می خواهم مردم بدانند که من با دستان خالی به این دنیا آمده ام و با دستان خالی این دنیا را ترک می کنم.

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 90/2/13 :: ساعت 3:22 عصر )
   1   2   3      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 98
>> بازدید دیروز: 78
>> مجموع بازدیدها: 1354798
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب