سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه عبرت اندوزد، بینا شود و آنکه بینا شود، دریابد و آنکه دریابد، بداند . [امام علی علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» واقعه غدیر

حادثه غدیر فقط یک حادثه خاص تاریخی نیست که در زمان خود واقع شده باشد، بلکه تعیین سرنوشت تمام انسانها در طول تاریخ است . به همین جهت، نوشتن و سخن گفتن از غدیر خم در هر زمان و مکانی بی مناسبت نمی باشد . عصاره عالم هستی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره عمومیت غدیر و ابدیت و ماندگاری آن فرمود: «فقولوا باجمعکم ... نحن نؤدی ذلک عنک الدانی والقاصی من اولادنا واهالینا ونشهد الله بذلک «وکفی بالله شهیدا» وانت علینا به شهید; (1) سپس همگی بگویید ... [ای رسول خدا! این مطالب خطبه غدیر را] از طرف تو به نزدیک و دور از فرزندانمان و فامیلهایمان می رسانیم، و خدا را بر آن شاهد می گیریم . خداوند در شاهد بودن کفایت می کند و تو نیز بر این اقرار ما، شاهد هستی .»

و در بخش دیگری از خطبه غدیر فرمود: «معاشر الناس انی ادعها امامة ووارثة فی عقبی الی یوم القیامة وقد بلغت ما امرت بتبلیغه حجة علی کل حاضر وغائب وعلی کل احد ممن شهد اولم یشهد، ولد اولم یولد فلیبلغ الحاضر الغائب والوالد الولد الی یوم القیامة; (2) ای مردم! من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثت در نسل خود تا روز قیامت به ودیعه می سپارم، و من ابلاغ کردم آنچه را مامور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غائب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمده اند یا نیامده اند، پس حاضران به غائبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند .»

از جملات فوق به خوبی استفاده می شود که همگان در گفتن و پخش و نشر حدیث و جریان غدیر مسئول اند و تا روز قیامت این وظیفه سنگین بر دوش ولایت مداران خواهد بود; چنان که منکران غدیر و ولایت و امامت، منکر یک حادثه و یک خطبه تلقی نمی شوند و همچون ابلیس دشمن سعادت تمام بشریت به حساب می آیند .

امام رضا علیه السلام فرمود: «مثل المؤمنین فی قبولهم ولاء امیرالمؤمنین علیه السلام فی یوم غدیر خم کمثل الملائکة فی سجودهم لآدم ومثل من ابی ولایة امیرالمؤمنین علیه السلام یوم الغدیر مثل ابلیس; مثل مؤمنین در پذیرش ولایت امیرمؤمنان علیه السلام در روز غدیر خم مثل ملائکه در سجودشان برای آدم است و مثل کسی که در روز غدیر از ولایت امیرمؤمنان سر باز زد، مثل شیطان است [که با مخالفت خود با همه ابناء بشر به دشمنی برخاست ]. .»

آنچه در غدیر خم و قبل و بعد از آن اتفاق افتاد، به طور یکجا از یک نفر نقل نشده است، بلکه هر یک از حاضران گوشه هایی از آن مراسم را بازگو کرده و بخشی از قضایا را نیز امامان معصوم علیهم السلام بیان نموده اند . و از برخی شیطنتهای منافقان و مخالفان نیز، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از طریق وحی و علم الهی اطلاع یافته و فقط با عده معدودی چون سلمان و ابوذر و مقداد و حذیفه و عمار در میان گذاشته است .

آنچه در پیش رو دارید، تصویر اجمالی و گزارش کلی است از جریان غدیر خم و پشت پرده های آن (3) . امید آنکه به مدد مولا آنچه رضای خداست، در چند بخش به قلم آید:

الف) زمینه سازی حادثه غدیر

هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از مکه معظمه، نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می رود . بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند: بار اول در سال هشتم، پس از صلح حدیبیه به عنوان انجام «عمره » وارد مکه شدند; بار دوم در سال نهم به عنوان «فتح مکه » وارد این شهر شدند; و سومین و آخرین بار بعد از هجرت در سال دهم هجری به عنوان «حجة الوداع » به طور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند .

در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، یکی بیان مسائل حج، و دیگری مسئله ولایت و خلافت بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله .

پس از اعلان عمومی، مهاجرین و انصار و قبائل اطراف مدینه و مکه و حتی بلاد یمن و غیر آن به سوی مکه سرازیر شدند . جمعیتی حدود یکصد و بیست هزار نفر در مراسم حج شرکت کردند . امیرمؤمنان علیه السلام هم که قبلا از طرف حضرت به یمن و نجران برای دعوت به اسلام و جمع آوری وجوهات رفته بودند، به همراه دوازده نفر از اهل یمن برای انجام اعمال حج به مکه رسیدند .

با رسیدن ایام حج، در روز نهم ذی الحجه، حضرت رسول صلی الله علیه و آله به موقف «عرفات » رفتند و بعد از آن اعمال حج را یکی پس از دیگری انجام دادند، و در هر جا که زمینه فراهم بود، مطالبی بیان می فرمودند:

1 . خطبه در منی

در منی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اولین خطابه خود را ایراد فرمودند که در واقع فراهم کردن زمینه «خطبه غدیر» بود . در این خطبه ابتدا به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جان و مال و آبرو اشاره نمودند و سپس به خونهای بناحق ریخته و اموال به غارت رفته در دوران جاهلیت اشاره کردند ... ، آن گاه مردم را از اختلاف و دشمنی بعد از خود بر حذر داشتند و تصریح فرمودند: «اگر من نباشم، علی بن ابی طالب در مقابل متخلفین خواهد ایستاد .» سپس با بیان حدیث شریف ثقلین فرمودند: «عده ای از همین اصحاب من روز قیامت اهل جهنم خواهند بود . (4) »

2 . خطبه مسجد خیف

در روز سوم توقف در منی، بار دیگر دستور فرمودند تا مردم در مسجد «خیف » اجتماع کنند . در ابتدای خطبه تاکید فرمودند که گفته های او را خوب به خاطر بسپارند و حاضران به غائبان برسانند .

در این خطبه به اخلاص در عمل و دل سوزی برای امام مسلمین و دوری از تفرقه سفارش نمودند و اعلام کردند که تمام مسلمانان در برابر حقوق و قوانین الهی یکسان می باشند . آن گاه بار دیگر مسئله خلافت را متذکر شدند و حدیث ثقلین را به زبان جاری فرمودند که «من دو چیز گرانبها در میان شما باقی می گذارم که اگر به آن دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد; [آن دو] کتاب خدا و عترتم; اهل بیتم، می باشند .»

در همین زمان بود که برخی از منافقان و منحرفان احساس خطر کردند و آرام آرام برنامه های خویش را آغاز نمودند . (5)

3 . اعلان اجتماع در غدیر خم

پس از اتمام حج، بلال حبشی از طرف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مردم اعلان کرد: «فردا همه به جز معلولان باید در غدیر خم حاضر باشند .»

«غدیر» که قبل از «جحفه » قرار دارد، محل افتراق اهل مدینه و مصر و اهل عراق و اهل نجد بود و آبگیر و درختان کهنسالی در آن وجود داشت . به امر الهی این مکان برای اجتماع انتخاب شد و طبق دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیش از یکصد و بیست هزار نفر همراه ایشان برای اجتماع در آنجا حرکت کردند، حتی دوازده هزار یمنی که مسیرشان به سمت شمال نبود، تا غدیر همراه آن حضرت آمدند . (6)

ب) کیفیت و چکیده خطبه غدیر

وقتی جمعیت به غدیر خم رسید، حضرت فرمودند: «ایها الناس اجیبوا داعی الله، انا رسول الله; ای مردم! دعوت کننده خدا را اجابت کنید، من فرستاده خدایم .»

و این کنایه از آن بود که وقت ابلاغ پیام بس مهمی فرا رسیده است . پس از این دستور، همه مرکبها متوقف و جلو رفته ها باز گشتند . شدت گرما به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سر انداخته و گوشه ای از آن را زیر پای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند . از سوی دیگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مقداد و سلمان و عمار را فرا خوانده، دستور دادند تا به محل درختان کهنسال رفته آنجا را آماده کنند . آنها خارهای زیر درختان را کندند و آنجا را صاف نمودند و آب و جارو زدند، و در فاصله بین دو درخت، روی شاخه ها پارچه ای به عنوان سایبان انداختند تا آن محل برای برنامه سه روزه آن حضرت کاملا مساعد شود . سپس با کمک سنگها و جهاز شتران منبری به بلندی قامت آن حضرت ساختند . بعد از اقامه نماز ظهر، حضرت بر بالای منبر رفت و امیرمؤمنان علیه السلام را نیز فرا خواند و به او دستور داد، بالای منبر بیاید و در سمت راستش یک پله پایین تر بر فراز آن قرار گیرد . (7)

خلاصه خطبه غدیر

1 . فرمان الهی برای بیان مطلبی مهم:

بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: «اقرار می کنم به بندگی خدا و شهادت می دهم که او پروردگار من است، و آنچه به من وحی نموده، ادا می نمایم و الا ترس دارم عذابی بر من فرود آید ... خداوند بر من چنین وحی کرده است: ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، رسالت او را نرسانده ای و خداوند تو را از مردم حفظ می کند . (8) »

ای مردم! من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکرده ام، جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سلام رساند ... و مرا مامور کرد که در این محل اجتماع بپا خیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم: «ان علی بن ابی طالب اخی ووصیی وخلیفتی والامام من بعدی، الذی محله منی محل هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی و هو ولیکم بعد الله ورسوله; (9) به راستی علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من و امام بعد از من است . کسی که نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است، جز اینکه پیامبری بعد از من نیست و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش می باشد .»

2 . اعلان ولایت و امامت دوازده امام:

«ای مردم! این مطلب را درباره او بدانید و بفهمید که خداوند او را برای شما صاحب اختیار و امامی قرار داده که اطاعتش را واجب نموده است ...»

آن گاه فرمود: «ثم من بعدی علی ولیکم وامامکم بامرالله ربکم، ثم الامامة فی ذریتی من ولده الی یوم تلقون الله ورسوله . لا حلال الا ما احله الله ورسوله وهم ولاحرام الا ما حرمه الله ورسوله وهم ... ، و بعد از من علی صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند; پروردگار شماست، و سپس امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات کنید . حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان (امامان) حلال کرده باشند و حرامی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان حرام کرده باشند ... .»

آن گاه فرمود: «فمن شک فی ذلک فقد کفر کفر الجاهلیة الاولی ومن شک فی شی ء من قولی فقد شک فی کل ما انزل الی و من شک فی واحد من الائمة فقد شک فی الکل منهم والشاک فینا فی النار ... هر کس در این گفتار شک کند، مانند کفر جاهلیت نخستین کافر شده است و هر کس در چیزی از سخن من شک کند، در همه آنچه بر من نازل شده شک کرده است و هر کس در یکی از امامان شک کند، در همه آنان شک کرده است و شک کننده درباره ما، در آتش است ... .»

تا رسید به جمله معروف «من کنت مولاه فهذا علی مولاه ... ; هر کس من صاحب اختیار اویم، این علی صاحب اختیار اوست ... .»

3 . توجه اکید به مسئله امامت:

بعد از آنکه آیه اکمال را بیان نمود، فرمود: «معاشر الناس، انما اکمل الله عزوجل دینکم بامامته، فمن لم یاتم به وبمن یقوم مقامه من ولدی من صلبه الی یوم القیامة والعرض علی الله عزوجل فاولئک الذین حبطت اعمالهم ... ; ای مردم! خداوند دین شما را با امامت او (علی علیه السلام) کامل نمود، پس هر کس به او و به کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او تا روز قیامت و رفتن به پیشگاه خدای عزیز و جلیل، هستند، اقتدا نکند، پس چنین کسانی اعمالشان از بین رفته است ... .»

«ای مردم! بدانید که با علی، دشمنی نمی کند، مگر شقی، و با علی دوستی نمی کند، مگر کسی که دارای تقوا باشد، و به او ایمان نمی آورد مگر مؤمن مخلص ... .»

4 . هشدار نسبت به کار شکنیهای منافقان:

در ادامه فرمود: «معاشرالناس آمنوا بالله ورسوله والنور الذی انزل معه «من قبل ان نطمس وجوها فنردها علی ادبارها او نلعنهم کما لعنا اصحاب السبت » ; (10) ای مردم! به خدا و رسولش و به نوری که همراه او نازل شده است ایمان آورید، قبل از آنکه صورتهایی را هلاک کنیم و آن صورتها را به پشت برگردانیم یا آنان را مانند اصحاب سبت هلاک کنیم .»

آن گاه فرمود: «بالله ما عنی بهذه الایة الا قوما من اصحابی اعرفهم باسمائهم وانسابهم وقد امرت بالصفح عنهم فلیعمل کل امری ء علی ما یجد لعلی فی قلبه من الحب والبغض; (11) به خدا قسم! از این آیه قصد نکرد مگر قومی از اصحابم که آنان را به اسم و نسبشان می شناسم، ولی مامورم که از آنان پرده پوشی کنم . پس هر کس باید مطابق آنچه در قلبش از حب یا بغض نسبت به علی می یابد، عمل کند .»

5 . دوستان و دشمنان اهل بیت علیهم السلام:

«معاشر الناس عدونا من ذمه الله ولعنه وولینا کل من مدحه الله واحبه ... ; ای مردم! دشمن ما کسی است که خداوند او را مذمت و لعنت نموده، و دوست ما، هر کسی است که خداوند او را مدح نموده و دوستش بدارد ...»

6 . یادی از مهدی علیه السلام:

«الا ان خاتم الائمة منا القائم المهدی، الا انه الظاهر علی الدین الا انه المنتقم من الظالمین الا انه فاتح الحصون و هادمها الا انه غالب کل قبیلة من اهل الشرک ... ; بدانید که آخرین امامان، مهدی قائم از ماست، او غالب بر اساس دین است، او انتقام گیرنده از ظالمین، او فاتح قلعه ها و منهدم کننده آنها، و غالب بر هر قبیله ای از اهل شرک است ... .»

7 . بیعت گرفتن رسمی:

«ای مردم! من برایتان بیان کردم و به شما فهمانیدم، و این علی است که بعد از من به شما می فهماند، بدانید که من بعد از پایان خطابه ام شما را به دست دادن با خودم به عنوان بیعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا می خوانم .

بدانید که من با خدا بیعت کرده ام و علی با من بیعت کرده است، و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت می گیرم ...

ای مردم! شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست دهید، و پروردگارم مرا مامور کرده است که درباره آنچه برای علی، امیرالمؤمنین علیه السلام و امامانی که بعد از او می آیند و از نسل من و اویند، منعقد نمودم، از زبان شما اقرار بگیرم ... پس همگی چنین بگویید: ما شنیدیم و اطاعت می کنیم و راضی هستیم و سر تسلیم فرود می آوریم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت درباره امر امامت اماممان، علی امیرالمؤمنین علیه السلام و امامانی که از صلب او به دنیا می آیند به ما رساندی . بر این مطلب با قلبهایمان و با جانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بیعت می کنیم . بر این عقیده زنده ایم و با آن می میریم و با آن محشور می شویم . تغییر نخواهیم داد و تبدیل نمی کنیم و شک نمی کنیم و انکار نمی نماییم و تردید به دل راه نمی دهیم و از این قول بر نمی گردیم و پیمان را نمی شکنیم ... .»

آن گاه فرمود: «معاشر الناس فبایعوا الله وبایعونی وبایعوا علیا امیرالمؤمنین والحسن والحسین والائمة کلمة باقیة; ای مردم! با خدا بیعت کنید و با من بیعت نمایید و با علی امیرمؤمنان علیه السلام و حسن و حسین و امامان از ایشان به عنوان کلمه باقیه، بیعت کنید .»

و فرمود: هر کس بیعت را بشکند به ضرر خویش شکسته است، و هر کس به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند، خداوند به او اجر بزرگی عنایت می فرماید ... .»

و در پایان خطبه فرمود: «معاشر الناس من یطع الله ورسوله وعلیا والائمة الذین ذکرتهم فقد فاز فوزا عظیما; ای مردم! هر کس خدا و رسولش و علی و امامانی را که ذکر کردم اطاعت کند، به رستگاری بزرگ دست یافته است .» (12)

ج) مراسم بعد از حدیث غدیر

1 . بیعت مردان: پس از پایان خطبه، مردم به سوی پیامبر و امیرمؤمنان علیه السلام هجوم آوردند، و با ایشان به عنوان بیعت دست می دادند و به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام تبریک می گفتند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمود: «الحمد لله الذی فضلنا علی جمیع العالمین; حمد برای خدای است که ما را بر همه جهانیان برتری داد .» و صدای مردم بلند شد که «آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت می کنیم .» (13)

و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مکرر می فرمود: به من تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید; زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است .» (14)

2 . بیعت زنان: پیامبر صلی الله علیه و آله دستور دادند تا ظرف آبی آوردند و پرده ای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد و زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و امیرمؤمنان در سوی دیگر، با آن حضرت بیعت نمایند . همچنین دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبریک و تهنیت بگویند و این دستور را درباره همسر خویش مؤکد داشتند . بانوی بزرگ اسلام، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام نیز از حاضرین در غدیر بودند . همچنین کلیه همسران پیامبر صلی الله علیه و آله در آن مراسم حضور داشتند .

3 . نهادن عمامه «سحاب » بر سر علی علیه السلام: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بعد از پایان خطبه، عمامه خود را که «سحاب » نام داشت به عنوان تاج افتخار بر سر امیرمؤمنان قرار دادند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویزان نمودند و فرمودند: «عمامه تاج عرب است .»

خود امیرمؤمنان در این باره فرمود: «پیامبر در روز غدیر خم عمامه ای بر سرم بستند و یک طرفش را بر دوشم آویختند و فرمودند: «خداوند در روز بدر و حنین، مرابه وسیله ملائکه ای که چنین عمامه ای به سر داشتند، یاری نمود .» (15)

4 . ظهور جبرئیل در غدیر: مسئله دیگر این بود که مردی زیبا صورت و خوشبو در کنار مردم ایستاده بود و می گفت: «به خدا قسم! روزی مانند امروز هرگز ندیدم که تا چه اندازه [پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله] کار پسرعمویش را مؤکد نمود و برای او پیمانی بست که جز کافر به خداوند و رسولش، آن را بر هم نمی زند . وای بر کسی که پیمان او را بشکند!»

در این وقت عمر نزد پیامبر آمد و گفت: شنیدی این مرد چه گفت؟! حضرت فرمود: آیا او را شناختی؟ گفت: نه . حضرت فرمود: «او روح الامین جبرئیل بود . تو مواظب باش این پیمان را نشکنی، که اگر چنین کنی خدا و رسول و ملائکه و مؤمنان از تو بیزار خواهند بود .» (16)

5 . معجزه ولایت: در آخرین ساعات از روز سوم اقامت پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر و پایان یافتن مراسم بیعت، «حارث فهری » همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر آمد و گفت: ای محمد! از تو سؤال دارم:

1 . آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟

2 . آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده ای یا از پیش خود گفتی؟

3 . آیا این علی بن ابی طالب را که گفتی: «من کنت مولاه فعلی مولاه ...» از جانب پروردگار گفتی یا از پیش خود گفتی؟

حضرت در جواب فرمود: «خداوند به من وحی کرده است و واسطه بین من و خدا جبرئیل است و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمی کنم .»

حارث گفت: «خدایا! اگر آنچه محمد می گوید حق و از جانب توست، سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست!»

همین که سخن حارث تمام شد و به راه افتاد، خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد و از بخش پایین بدنش خارج شد، و او را درجا به هلاکت رساند . (17)

6 . توطئه منافقین در غدیر: اعتراض حارث آغاز انحرافها و توطئه هایی بود که خبر از آینده ای تاریک و فتنه انگیز می داد، که بعد از وقوع رحلت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله دامن امت اسلامی را فرا گرفت و امامت از خط اصلی خویش خارج شد و به دست غاصبان افتاد . اینک به نمونه هایی از توطئه های منافقان و منحرفان بعد از حادثه غدیر اشاره می شود:

1 . صحیفه ملعونه اول: دو نفر از منافقین در یک تصمیم اساسی با هم پیمانی بستند و آن این بود که «اگر محمد از دنیا رفت یا کشته شد، نگذاریم خلافت و جانشینی او در اهل بیتش مستقر شود .» سه نفر دیگر در این تصمیم با آنها هم پیمان شدند، و اولین قرارداد و معاهده را در کنار کعبه بین خود امضاء کردند، و داخل کعبه آن را زیر خاک پنهان نمودند تا سندی برای التزام عملی آنها باشد .

یکی از این سه نفر معاذبن جبل بود . او گفت: «شما مسئله را از جهت قریش حل کنید و من درباره انصار ترتیب امور را خواهم داد . »

از آنجا که «سعد بن عبادة » رئیس کل انصار بود و او کسی نبود که با غیر علی علیه السلام هم پیمان شود; لذا معاذبن جبل به سراغ بشیر بن سعید، و اسید بن حضیر که هر کدام بر نیمی از انصار یعنی دو طایفه «اوس » و «خزرج » نفوذ و حکومت داشتند، آمد و آن دو را با خود بر سر غصب خلافت هم پیمان نمود . (18)

2 . توطئه قتل پیامبر صلی الله علیه و آله: نقشه قتل پیامبر صلی الله علیه و آله بارها به اجرا در آمد، ولی منجر به شکست شد . یک بار در جنگ تبوک و چند بار به وسیله سم و بارها به صورت ترور تدارک دیده شده بود . در حجة الوداع همان پنج نفر اصحاب صحیفه، با نه نفر دیگر برای بار آخر نقشه دقیق تری برای قتل حضرت در راه بازگشت از مکه به مدینه کشیدند و نقشه چنین بود که در محل از پیش تعیین شده ای، در قله کوه «ارشی » کمین کنند و همین که شتر پیامبر صلی الله علیه و آله سربالایی کوه را پیمود و در سرازیری قرار گرفت، سنگهای بزرگی را به طرف شتر حضرت رها کنند تا برمد و با حرکات ناموزون حضرت را بر زمین افکند و آنان با استفاده از تاریکی شب به حضرت حمله کنند و وی را به قتل برسانند و متواری شوند .

خداوند متعال پیامبرش را از این توطئه آگاه ساخت و وعده حفظ او را داد . - منافقین که چهارده نفر بودند - نقشه خود را عملی ساختند . همین که شتر پیامبر به قله کوه رسید و خواست رو به پایین رود، سنگها را رها کردند، پیامبر با یک اشاره به شتر فرمان توقف داد در حالی که حذیفه و عمار، یکی افسار شتر حضرت را در دست داشت و دیگری از پشت سر شتر را حمایت می کرد .

با توقف شتر، سنگها به سمت پایین کوه رفتند و حضرت سالم ماند . منافقین که از اجرای دقیق نقشه مطمئن بودند، از کمین گاهها بیرون آمدند و با شمشیرهای برهنه به حضرت حمله کردند تا کار را تمام کنند، ولی عمار و حذیفه شمشیر کشیدند و با آنان درگیر شدند، و سرانجام آنها را فراری دادند ... .

صبح روز بعد که نماز جماعت بر پا شد، همین چهارده (19) نفر در صفهای اول جماعت دیده شدند! ! و حضرت سخنانی فرمود که اشاره ضمنی به آنان داشت . (20)

پی نوشت:

1) بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج 37، ص 251 - 252; عوالم العلوم، شیخ عبدالله بحرانی، ج 15، ص 375 - 376 .

2) همان .

3) قابل تذکر است که در عنوان برخی بخشها و همین طور برخی مطالب از کتاب اسرار غدیر، محمد باقر انصاری، بهره برده ایم .

4) بحارالانوار، ج 37، ص 113 و ج 21، ص 380 .

5) همان، ج 37، ص 114 .

6) بحارالانوار، ج 37، ص 111 و ص 158; علامه امینی، ج 1، ص 10 و ص 268 .

7) بحارالانوار، ج 21، ص 387 و ج 37، ص 173 و 203 و 204; الغدیر، ج 1، ص 10 و ص 24; عوالم، ج 15، ص 44 و 97 .

8) مائده/67 .

9) بحارالانوار، ج 37، ص 181; عوالم، ج 15، ص 307; الغدیر، ج 1، ص 12 و 294; الطرائف سید بن طاووس، ص 33; عبقات الانوار میر حامد حسین هندی، جلد غدیر .

10) نساء/47 .

11) بحارالانوار، ج 37، 236 - 237 .

12) منابع خطبه و حدیث غدیر: بحارالانوار، ج 37، ص 235 - 253; عوالم العلوم، ج 15، ص 328 - 379; الغدیر، ج 1، ص 399 - 340; معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص 63 - 73; الغدیر فی الاسلام، سید محمد رضا فرج الله، ص 84 - 209; فیض الغدیر، شیخ عباس قمی، و عبقات الانوار، میر حامد حسین، جلد غدیر .

13) بحارالانوار، ج 37، ص 127 و 166; الغدیر ج 1، ص 58 .

14) همان .

15) الغدیر، ج 1، ص 291; عوالم، ج 15، ص 199 .

16) بحارالانوار، ج 37، ص 120 و 161; عوالم، ج 15، ص 85 و 136 .

17) بحارالانوار، ج 37، ص 136 و 162 و 167; عوالم، ج 15، ص 56 و 57 و 129 و 144 .

18) بحار الانوار، ج 17، ص 29 و ج 28، ص 186 و ج 37، ص 114; کتاب سلیم بن قیس، ص 816 حدیث 37; عوالم، ج 15، ص 164; اسرار غدیر، ص 57 .

19) معاویه، عمروعاص، طلحه، سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمان، ابوعبیده، ابوموسی اشعری، ابو هریره، مغیرة ... .

20) بحارالانوار، ج 28، ص 99 - 100 و ج 37، ص 115; عوالم، ج 15، ص 304; اقبال الاعمال ص 458 .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 94/7/13 :: ساعت 1:32 عصر )
»» دستانت را بگشا برای بیعت با خدا!

 


ولایتِ امیرالمؤمنین (علیه السلام) در امتداد ولایت الله است و اطاعت از ایشان، دقیقاً مانند اطاعت از پیامبر صلی الله و علیه و آله و اطاعت از خدا واجب است. پس دست بیعت با علی بن ابیطالب (علیه السلام) که به معنای پیمان اطاعت از اوست، و رخداد مهم روز غدیر بود، یعنی دست بیعت با خدا و پیمان اطاعت خدا.

پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) از همان ابتدای رسالت، وصی خود را معرفی کرده بود و بارها او را امیرالمؤمنین خوانده بود. پس غدیر تنها روز معارفه ی وصی نبود، روز محکم کردن پیمان بود یعنی روز بیعت بود.
اما در آن واقعه ی بزرگ با حضور هزاران شرکت کننده که شاید تا آن روز، اجتماع یک جای این تعداد از مسلمانان بی نظیر بود، دو اتفاق مهم صورت گرفت:
اول- مرور کاملی از چکیده ی اعتقادات اسلام که توسط فرستاده ی مستقیم خدا در خطبه ای غرّاء صورت گرفت.
دوم- امت اسلام که 23 سال تحت راهنمایی و ولایت پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) بودند، با وصی او و هادی و حاکم بعدی خودشان (که خوب می شناختندش) پیمان محکمی بستند و دست بیعت دادند.


بیعت یعنی...
طبق آنچه که در تاریخ آمده است، "بیعت کردن" فرهنگ جدیدی نبود که اسلام آن را ابداع کرده باشد؛ بیعت کردن در جامعه ی حجاز ریشه داشت. مثلاً کسانی که در آغاز اسلام از مدینه (یثرب) به سراغ پیامبر صلوات الله علیه آمدند و با او در عقبه بیعت کردند، بیعت بر ایشان امری آشنا بود.
"بیعت کردن" فرهنگ جدیدی نبود که اسلام آن را ابداع کرده باشد؛ بیعت کردن در جامعه ی حجاز ریشه داشت. مثلاً کسانی که در آغاز اسلام از مدینه (یثرب) به سراغ پیامبر صلوات الله علیه آمدند و با او در عقبه بیعت کردند، بیعت بر ایشان امری آشنا بود
اشتقاق و شباهتی که لفظ "بیعت" با "بیع" به معنای معامله و خرید و فروش دارد، حکایت از نزدیکی و شباهت مفهوم و محتوا نیز دارد. مرسوم بوده است که هنگام عقد قرارداد، طرفین با یکدیگر دست می دادند و توافق خود را بر آن معامله، به طور علنی نشان می دادند.
اهالی فن لغت در بررسی معنای "بیعت"، علاوه بر بیان شباهت بالا، از یک مفهوم کلیدی سخن می گویند: "اطاعت".
"بیعت متولّى کردن و عقد تولیت است...بیع دست بهم دادن براى فروختن و بیعت دست بهم دادن براى ایجاب طاعت است. بنابراین بیعت آن است که شخصى دست بدست شخصى بدهد یعنى تو را بر خود متولّى کردم و طاعتت بر من واجب است ." (قاموس قرآن، ج2، 254)
پس ماهیت بیعت، یک نوع قرار داد و معاهده میان بیعت کننده از یک سو، و بیعت پذیر از سوى دیگر است، و محتواى آن اطاعت و پیروى و حمایت و دفاع از بیعت شونده است، و بر طبق شرائطى که در آن ذکر مى کنند درجات مختلفى دارد.
از لحن آیات قرآن و احادیث استفاده مى شود که بیعت یک نوع عقد لازم از سوى بیعت کننده است که عمل بر طبق آن واجب مى باشد و بنابراین مشمول قانون کلى" أَوْفوا بِالْعقودِ" است (مائده-1). (تفسیر نمونه، ج 22، ص: 71)


بیعت غدیر، بیعت با خداست
مسلمانان در مقاطع مختلفی با پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله) بیعت یا تجدید بیعت کردند. حقیقت این است که در مورد پیامبر صلی الله و علیه و آله و معصومین علیهم السلام که از سوى خدا نصب مى شوند هیچ نیازى به بیعت نیست، یعنى اطاعت پیامبر صلی الله و علیه وآله و امام معصوم علیهم السلام و منصوب از سوى او واجب است، خواه بر کسانى که بیعت کرده باشند یا کسانى که بیعت نکرده باشند (تفسیر نمونه، ج 22، ص: 71)؛ اما در مقاطعی حساس مانند ماجرای حدیبیه لازم بود تا پیمان وفادارای امت، با پیامبرشان تازه و تأکید شود.
قرآن عمق الهی این بیعت را چنین تشریح می کند: " إِنَّ الَّذینَ یبایِعونَکَ إِنَّما یبایِعونَ اللَّهَ یَد اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ" (فتح، 10) آنها که با تو بیعت مى کنند در حقیقت فقط با خدا بیعت مى نمایند، و دست خدا بالاى دست آنهاست .
"لَقَدْ رَضِیَ اللَّه عَنِ الْمؤْمِنینَ إِذْ یبایِعونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فی قلوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّکینَةَ عَلَیْهِمْ وَ أَثابَهمْ فَتْحاً قَریبا." (فتح، 18) خداوند از مؤمنانى که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند راضى و خشنود شد، خدا آنچه را در درون قلب آنها (از صداقت و ایمان) نهفته بود مى دانست، لذا آرامش را بر دل هاى آنها نازل کرد، و فتح نزدیکى، به عنوان پاداش، نصیب آنها فرمود.
بیعتی را که این آیات در قالب صیغه ی مفاعله آورده، حکایت از استمرار و دوام دارد.
آیات بالا را که در بحث بیعت بیان شده، کنار آیات دیگری می گذاریم تا استدلال روشنی برایمان بچیند.
آیه ی اول، بیعت که گفتیم پیمان اطاعت است با پیامبر خدا صلی الله و علیه و آله را که دقیقاً بیعت با خدا می داند.
رسول خدا صلی الله و علیه و آله برای رفع هر شبهه ای اندیشیده بودند. اشاره و دستور صریح به دست دادن (مصافحه) با خودشان و امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) به طور جداگانه، "بیعت " را از حالت قلبی و زبانی، به عرصه ی ظاهری و علنی می آورد. کاری که در حجم انبوه آن جمعیت چندین هزار نفری، جایی برای انکار تاریخ باقی نمی گذارد. ضمن این که این کار در فرهنگ آن مردم، بسیار آشناست و سابقه ی آن را در حدیبیه و غیره به یاد دارند
آیات آشنای دیگری با عنوان آیه اولی الامر و آیه ولایت، مفاهیمی مشابه را بیان می کند:
- "یا أَیّهَا الَّذینَ آمَنوا أَطیعوا اللَّهَ وَ أَطیعوا الرَّسولَ وَ أولِی الْأَمْرِ مِنْکم " (نساء، 59)
-" إِنَّما وَلِیّکم اللَّه وَ رَسوله وَ الَّذینَ آمَنوا الَّذینَ یقیمونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتونَ الزَّکاةَ وَ همْ راکِعون " (مائده، 55)
بر اساس دو این آیه نیز، ولایتِ امیرالمؤمنین (علیه السلام) در امتداد ولایت الله است و اطاعت از ایشان، دقیقاً مانند اطاعت از پیامبر صلی الله و علیه و آله و اطاعت از خدا واجب است. پس دست بیعت با علی بن ابیطالب (علیه السلام) که به معنای پیمان اطاعت از اوست، و رخداد مهم روز غدیر بود، یعنی دست بیعت با خدا و پیمان اطاعت خدا.
خطبه ی غدیر استدلال قرآنی ما را تأیید می کند؛ آن جا که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:
"هان ای مردمان! من پیام خدا را برایتان آشکار کرده تفهیم نمودم و این علی علیه السلام است که پس از من شما را آگاه می کند. اینک شما را می خوانم که پس از پایان خطبه با من و سپس با علی دست دهید تا با او بیعت کرده به امامت او اقرار نمایید. آگاه باشید من با خداوند و علی علیه السلام با من پیمان بسته و من اکنون از سوی خدای عزّوجل برای امامت او پیمان می گیرم."
سپس حضرت آیه ی مورد بحث را خواندند: إِنَّ الَّذینَ یبایِعونَکَ إِنَّما یبایِعونَ الله، یَد الله فَوْقَ أَیْدیهِمْ. فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکث عَلی نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفی بِما عاهَدَ عَلَیْه الله فَسَیؤْتیهِ أَجْراً عَظیماً.
انتهای آیه ی شریفه، اجر وفا کردن به معاهده ی با خدا را بیان می کند؛ تلاوت این آیه در خطبه ی غدیر پس از جملاتی که از بیعت کردن با حضرت علی (علیه السلام) سخن می گوید، شاهد دیگری است بر این که: .
نکته ی دقیق دیگری در همین جملات خطبه نهفته و تدبیری است که رسول خدا صلی الله و علیه و آله برای رفع هر شبهه ای اندیشیده بودند. اشاره و دستور صریح به دست دادن (مصافحه) با خودشان و امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) به طور جداگانه، "بیعت " را از حالت قلبی و زبانی، به عرصه ی ظاهری و علنی می آورد. کاری که در حجم انبوه آن جمعیت چندین هزار نفری، جایی برای انکار تاریخ باقی نمی گذارد. ضمن این که این کار در فرهنگ آن مردم، بسیار آشناست و سابقه ی آن را در حدیبیه و غیره به یاد دارند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 94/7/13 :: ساعت 1:31 عصر )
»» فقه غدیر

غدیر دریایی از معارف است. فقه، فرهنگ، کلام، اخلاق و تفسیر، همه را دارد; ولی دریغ که گوهرهایش تا کنون استخراج نشده است، هر چند دستان سخاوتمند امواج غدیر گاه دانه های گرانبهایی را به ساحل نشینانش ارزانی داشته است.

در این نوشتار بر آنیم نگاهی به فقه غدیر افکنیم، پیش از ورود به بحث توجه به چند نکته ضروری می نماید:

1. مراد از فقه غدیر اعمال مستحب این روز است. روایات سی و شش عمل را در این روز مستحب شمرده اند که ما آنها را به ترتیب حروف الفبا ارائه می کنیم.

2. این تعداد حکم برای یک روز نشان از اهمیت، حساسیت و عظمت آن دارد. در اسلام برای هیچ روزی، هر چند بسیار مهم و مقدس، این تعداد حکم ارائه نشده است. در برخی از روزهای مهم مانند فطر و قربان، عرفه و مباهله اعمال متعددی مستحب شمرده شده، ولی اگر همه آنها را به یکدیگر ضمیمه کنیم، با مستحبات غدیر برابری نمی کنند.

3. دومین ویژگی فقه غدیر جامعیت است. در هر زمینه ای عملی وارد شده، اعمالی جامع و بی کم و کاست; از عمل عبادی تا برنامه سیاسی همایش و طرح اقتصادی ایجاد مساوات همه در فقه غدیر گرد آمده است. گستردگی و غنای این اعمال چنان است که می توان گفت در آینه فقه کامل غدیر کمال دین تجلی یافته است.

4. سومین ویژگی فقه غدیر این است که برای اعمال آن فضیلتهای منحصر بفرد قرار داده اند; که در جای دیگر به چشم نمی خورد و این حتی از فضیلتهای ماه رمضان نیز بیشتر است. مرحوم میرزا جواد آقا تبریزی می گوید: «فضیلتی که برای روز غدیر وارد شده نسبت به فضیلتهای ماه رمضان زیادتر است.» (1)

در خلال اعمال غدیر به برخی از این فضیلتها اشاره خواهد شد.

5. چرا این حجم از اعمال را، با آن همه فضیلت، برای روز غدیر قرار داده اند؟ امام صادق(ع) در پاسخ بدین پرسش می فرماید: «اعظاما لیومک (2) ; تا با این اعمال روز غدیر را بزرگ بداری ».

این سخن امام ششم(ع) دو حقیقت راءآشکار می سازد: یکی اینکه باید روز غدیر را بزرگ داشت و دیگر اینکه بزرگداشت غدیر با انجام دادن اعمال ویژه این روز تحقق می یابد.

«الف »افطاری دادن
در میان اعمل روز غدیر افطاری دادن به مؤمن جایگاهی والا دارد. بر اساس روایات در این عمل فضیلتی بزرگ نهفته است. امام علی(ع) می فرماید: من افطر مؤمنا فی لیلة فکانما افطر فئاما... (3)

کسی که مؤمن روزه داری رادر غدیر افطار دهد، مانند این است که ده فئام را افطار داده است. فردی پرسید: ای امیرمؤمنان(ع) «فئام » چیست؟ حضرت فرمود: صد هزار پیامبر(ص) و صدیق و شهید. آنگاه ادامه داد: پس چگونه خواهد بود فضیلت کسی که جمعی از مؤمنین و مؤمنات را تکفل کند.

شبیه به این روایت، حدیثی از امام صادق(ع) نیز نقل شده است. (4)

بر اساس برخی از روایات امام رضا(ع) در روز غدیر گروهی را برای افطار نزد خود نگاه داشت. (5)

«ب »برادر شدن
روز ولایت روز برادری است و روز برادری روز ولایت است; این دو با یکدیگر پیوندی ناگسستنی دارند و حلقه وصلشان ایمان است; زیرا از سویی ایمان با ولایت پا می گیرد و از سوی دیگر اهل ایمان برادر یکدیگرند. (انما المؤمنون اخوة) (6)

به همین دلیل عقد برادری یکی از آداب روز غدیر شمرده شده است. این عقد به صورت زیر است: یکی از دو نفر دست راست خود را بر دست راست دیگری می گذارد و می گوید:

و اخیتک فی الله و صافیتک فی الله و صافحتک فی الله و عادهت الله و ملائکته و رسله و انبیائه و الائمة المعصومین(ع) علی انی ان کنت من اهل الجنة و الشفاعة و اذن لی بان ادخل الجنة لا ادخلها الا و انت معی.

با تو در راه خدا برادر می شوم; با تو در راه خدا راه صفا و صمیمیت در پیش می گیرم; با تو در راه خدا دست می دهم و با خدا، ملایکه، کتابها، فرستادگان و پیامبرانش و ائمه معصومین(ع) عهد می بندم که اگر از اهل بهشت و شفاعت شده، اجازه ورود به بهشت یافتم، داخل آن نشوم مگر آنکه تو با من همراه شوی.

آنگاه دیگری می گوید: قبلت; یعنی، قبول کردم. سپس می گوید: اسقطت عنک جمیع حقوق الاخوة ما خلا الشفاعة و الدعاء و الزیارة; جز شفاعت و دعا و زیارت، همه حقوق برادری را ساقط کردم. (7)

بیرازی جستن
امام صادق(ع) فرمود: تبری الی الله عز و جل ممن ظلمهم حقهم (8) ; در روز غدیر از کسانی که به اهل بیت(ع) ستم کردند بیزاری می جویی.

«پ »پوشیدن لباس پاکیزه و نو
امام صادق(ع) فرمود: یحب ... ان یلبس المؤمن انظف ثیابه و افخرها (9) ; در روز غدیر لازم است مؤمن پاکیزه ترین و فاخرترین لباس خود را بپوشد.

مرحوم میرزا جواد آقا تبریزی این عمل را از مستحبات مؤکد غدیر می شمرد. (10)

«ت »تبریک و تهنیت
تبریک و تهنیت از برجسته تریم آداب هر عیدی است. در اسلام نیز سنت تبریک و تهنیت در عید غدیر جایگاهی ویژه یافته است. پیامبر(ص) بر تبریک گفتن در این تاکید می ورزید و به مردم می فرمود: هنئونی هنئونی (11) ; به من هنیت بگویید، به من تهنیت بگویید.

امام صادق(ع) شیوه تهنیت گفتن در روز غدیر را چنین آموزش داده است:

وقتی یکدیگر را ملاقات کردید، بگویید:

الحمدلله الذی اکرمنا بهذا الیوم و جعلنا من الموفین بعهده الینا و میثاقه الذی واثقنا به من ولایة ولاة امره و القوام بقسطه و لم یجعلنا من الجاحدین و المکذبین بیوم الدین. (12)

سپاس خدای را که ما را به این روز گواهی داشت و ما را از مؤمنان و کسانی قرار داد که به پیمان و میثاقی که در باره والیان امرش و بر پا دارندگان قسط و عدالتش از ما گرفته است وفا کردیم و ما را از انکارکنندگان و تکذیب کنندگان رستاخیز قرار نداد.

امام رضا(ع) فرمود که، هنگام برخورد با یکدیگر بگویید:

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین(ع) (13) سپاس خدای را که ما را از تمسک کنندان به ولایت امیرمؤمنان(ع) قرار داده است.

تبسم
امام رضا(ع) فرمود: ... و هو یوم التبسم فی وجوه الناس من اهل الایمان فمن تبسم فی وجه اخیه یوم الغدیر نظر الله الیه یوم القیامة بالرحمة و قضی له الف حاجة و بنی له فی الجنة قصرا من در بیضاء و نضر وجهه ... (14)

روز غدیر روز تبسم به روی مؤمنین است. کسی که در این روز به روی برادر مؤمنش تبسم کند، خداوند، در روز قیامت، نظر رحمت به او می افکند، هزار حاجتش را برآورده ساخته و قصری از در سفید برایش بنا می کند و صورتش را زیبا می سازد.

توسعه زندگی
در روز غدیر، باید چهره زندگی عوض شود. همه باید بکوشند برنامه عادی زندگی خود را بر هم زده و آن را با رفتارهایی سخاوتمندانه تر و نشاط انگیزتر بیارآیند تا همگان در همه جا طعم شیرین عید را بچشند و رایحه دل انگیز آن را استشمام کنند. یقینا در صدر توسعه دادن زندگی توسعه مالی قرار دارد. امام رضا(ع) فرمود: هو الیوم الذی یزید الله فی مال من عبدالله و وسع علی عیاله و نفسه و اخوانه... (15) .

روز غدیر روزی است که خدای متعال در مال کسی که خدا را عبادت کند و بر خانواده، خویشتن و برادران ایمانی اش توسعه دهد فزونی پدید می آورد.

«ج »جشن گرفتن
امام رضا(ع) در عید غدیر احوال کسان و اطرافیان خود را تغییر داد و وضع تازه ای در آنان ایجاد کرد. (16)

«ح »حمد کردن
پیامبر(ص) فرمود: یکی از سنتها این است که مؤمن، در روز غدیر، صد بار بگوید:

الحمدلله الذی جعل کمال دینه و تمام نعمته بولایة امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع). (17)

«د»دعا
معصومان(ع) پیروانشان را به دعا در روز غدیر سفارش کرده اند. دعاهای ویژه این روز عبارت است از:

1- دعایی که با این جمله آغاز شده است:

اللهم انک دعوتنا الی سبیل طاعتک... . (18)

2- دعایی که در آغاز این عبارت دیده می شود:

اللهم انی اسئلک بحق محمد نبیک و علی ولیک و الشان و القدر الذی خصصتهما دون خلقک... . (19)

این دعا در مفاتیح الجنان ذکر شده است. (20)

3- دعایی که با این جمله آغاز شده است:

اللهم بنورک اهتدیت و بفضلک استغنیت ... .

به بحارالانوار، ج 95، ص 318 مراجعه شود.

دید و بازدید
دید و بازدید یکی از آداب روزهای عید و شادی است. این سنت مردم را شادابتر و نام و یاد عید را در دل و ذهنشان ریشه دارتر می کند. اسلام همین سنت را برای عید غدیر در نظر گرفته و آن را مورد تاکید قرار داده است.

امام رضا(ع) فرمود: من زار مؤمنا ادخل الله قبره سبعین نورا و وسع فی قبره، و یزور قبره کل یوم سبعون الف ملک یبشرونه بالجنة. (21)

کسی که در روز غدیر به دیدار مؤمنی برود خداوند هفتاد نور بر قبر او وارد و قبرش را وسیع می سازد; هر روز هفتاد هزار فرشته قبرش را زیارت کرده، به او بشارت بهشت می دهند.

شایسته است این سنت در روز غدیر، که بزرگترین عیدهاست، اجرا شود تا علاوه بر احیای روز غدیر رشته های الفت و مودت میان مردم محکمتر شود.

«ر»روزه
روزه در روز غدیر، بسیار مستحب است و فضیلتی استثنایی دارد.

امام علی(ع) فرمود: اذا اخلص المخلص فی صومه لقصرت ایام الدنیا عن کفائته. (22)

اگر بنده مخلصی در روزه این روز اخلاص داشته باشد، همه روزهای دنیا توان برابری با آن را ندارد; به عبارت دیگر، اگر کسی تمام روزهای دنیا زنده باشد و همه را روزه دار سپری کند، ثوابش کمتر از ثواب روزه این روز خواهد بود.

نخستین جانشین راستین رسول خدا همچنین فرمود: ... و جعل الجزاء العظیم کفاءة عنه. (23)

... خداوند در برابر روزه عید غدیر پاداشی بزرگ نهاده است.

امام صادق(ع) یارانش را به این امر تشویق می کرد و می فرمود:

انی احب لکم ان تصوموه... . (24)

من دوست دارم شما این روز را روزه بگیرید.

آن بزرگوار همچنین می فرمود:

صیام یوم غدیر خم یعدل عندالله فی کل عام مائة حجة و مائة عمرة مبرورات متقبلات. (25)

روزه روز غدیر خم نزد خداوند،در هر سال، برابر با صد حج و صد عمره مقبول است.

پیرامون روزه غدیر روایت بسیار وارد شده آنچه ذکر شد از باب نمونه بود.

«ز»زیارت
یکی از اعمال روز غدیر زیارت امیرمؤمنان علی(ع) است.

زیارت آن حضرت(ع) به دو صورت ممکن است:

1. زیارت در حرم مطهر

امام رضا(ع) به احمد بن محمد بن ابی نصربزنطی فرمود: ای فرزند ابونصر، هر کجا بودی در روز غدیر کنار قبر امیرمؤمنان(ع) حاضر شو! همانا خداوند در این روز گناه شصت سال مرد و زن مؤمن را می آمرزد.

بدرستی که پروردگار در این روز دو برابر آنچه در ماه رمضان شب قدر و شب عید فطر آزاد می کند، می رهاند. (26)

شیوه زیارت آن حضرت را از امام هادی(ع) مرحوم شیخ عباسی قمی(ره) در مفاتیح الجنان روایت کرده است. (27)

2. زیارتهای عمومی

این زیارت، که به حرم مطهر اختصاص ندارد و ارادتمندان ولایت در همه جا می توانند از آن بهره گیرند، دو مورد است:

الف. زیارت امین الله; (28)

ب. زیارت روایت شده از امام صادق(ع). (29)

هر دو زیارت در مفاتیح ذکر شده است.

زینت دادن
آراستن پیکر و آذین بستن خانه، کوچه و بازار، در روزهای عید، عملی رایج است. عیدی در ذهن و دل مردم زنده است که در آن خویش را بیارایند و در و دیوار را آذین بندی کنند.

چون عید غدیر بزرگترین عید است مردم باید در آن، بیش از هر عید دیگر، شادمانی کنند و خود و جامعه را بیارایند. فضیلت این عمل بسیار است، امام رضا(ع) فرمود:

روز غدیر روز زینت است، کسی که برای روز غدیر زینت کند خداوند همه گناهان کوچک و بزرگش را آمرزیده، فرشتگانی به سویش می فرستد تا حسنات او را بنویسند و تا عید غدیر سال بعد بر درجات او بیفزایند. (30)

اهمیت زینت در این روز چنان است که امام رضا(ع) برای گروهی لباسهای نو، انگشتر و کفش فرستاد. (31)

«ش »شادی کردن
امام علی(ع) فرمود: و اظهروا ... السرور فی ملاقاتکم (32) ; در برخوردها شادی را آشکار کنید.

امام صادق(ع) فرمود: روز غدیر روز خوشحالی و شادی است. (33)

شکر گزاری
امام علی(ع) فرمود: در روز غدیر، خدای را بر آنچه به شما ارزانی داشته نعمت ولایت شکر کنید. (34)

«ص »صدقه دادن
روز غدیر یکی از مستحبات مؤکد صدقه دادن است. امام علی(ع) فرمود: الدرهم فیه بمائتی الف درهم (35) ;فضیلت یک درهم، که در روز غدیر داده شود، با فضیلت دویست هزار درهم برابر است.

صلوات فرستادن
امام صادق(ع) فرمود: در روز غدیر، بر محمد و اهل بیتش صلوات بسیار می فرستی. (36)

«ط »طعام دادن
در روز غدیر غذا دادن به مؤمنان اهمیت بسیار دارد، امام صادق(ع) می فرماید: و اطعم اخوانک (37) ; در روز غدیر، برادران دینی ات را اطعام کن.

امام رضا(ع) در فضیلت این عمل فرمود: من اطعم مؤمنا کان کمن اطعم جمیع الانبیاء و الصدیقین (38) ; کسی که مؤمنی را در روز غدیر غذا دهد مانند فردی است که تمام پیامبران و صدیقین را غذا داده است.

اهمیت طعام دادن در این روز به اندازه ای است که امام صادق(ع) روز غدیر را روز اطعام طعام (39) خوانده است.

«ع »عبادت
امام رضا(ع) فرمود:

هو الیوم الذی یزید الله فی مال من عبد فیه... . (40)

غدیر روزی است که خداوند بر مال کسی که در آن عبادت کند، می افزاید ... .

عطر زدن
بر اساس برخی از روایات امام صادق(ع) مؤمنان را به استعمال عطر در روز غدیر سفارش کرده است. (41)

عمل صالح انجام دادن
روی ان العمل فیه یعدل ثمانین شهرا و دوی انه کفارة ستین سنة. (42)

روایت شده که کردار نیک در روز غدیر، با عمل هشتاد ماه برابری می کند; و نیز روایت شده که کردار نیک در این روز کفاره شصت سال است.

«غ »غسل کردن
علمای شیعه بر استحباب غسل در روز غدیر اجماع دارند (43) و آن را مستحب مؤکد می دانند. (44) بهتر این است که غسل در اول روز انجام گیرد. (45)

«ق »قضای حوائج مؤمنان
امام صادق(ع) فرمود: واقض حوائج اخوانک (46) ; در عید غدیر حاجتهای برادرانت را برآور!

«ک »کمک کردن
کمک کردن به ضعیفان و نیازمندان پیام ویژه صاحب غدیر برای روز غدیر است; پیامی که به فرمان حضرت(ع) باید دهان به دهان به همه مردم ابلاغ شود:

و لیعد الغنی علی الفقیر و القوی علی الضعیف; (47) باید در روز غدیر ثروتمند به تهیدست و توانا به ناتوان کمک کند.

«گ »گذشت و آشتی کردن
چشم پوشی از گناه برادران و برقراری ارتباط دوستانه از دیگر مستحبات روز غدیر شمرده شده است. (48)

گشاده رویی
امام علی(ع) فرمود: و اظهروا البشر فیما بینکم (49) ; با یکدیگر با گشاده رویی برخورد کنید.

«م »مساوات
امام علی(ع) فرمود: و ساووا بکم ضعفائکم (50) ; میان خویش و ضعیفان مساوات ایجاد کنید.

مصافحه
امام علی(ع) فرمود: اذا تلاقیتم فتصافحوا بالتسلیم (51) ; وقتی در روز غدیر یکدیگر را ملاقات کردید به هم دست بدهید و سلام کنید.

مهربانی و عطوفت کردن
امام علی(ع) فرمود: و التعاطف فیه یقتضی رحمة الله و عطفه... . (52)

با یکدیگر عطوفت و مهربانی کردن در روز غدیر، موجب رحمت و عطوفت خدای متعال خواهد شد.

مهمان کردن
امام رضا(ع) در روز غدیر گروهی را برای افطار نزد خود نگاه داشت. (53)

«ن »نماز
1. نماز شب عید غدیر

این نماز دوازده رکعت است. هر دو رکعت یک تشهد دارد و در پایان رکعت دوازدهم باید سلام داد. در هر رکعت، بعد از سوره حمد توحید ده بار و آیة الکرسی یک بار خوانده می شود. در رکعت دوازدهم باید هر یک از حمد و سوره را هفت بار خواند و این ذکر را ده بار در قنوت تکرار کرد: لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد یحیی و یمیت و یمیت و یحیی و هو حی لا یموت بیده الخیر و هو علی کل شی قدیر.

در دو سجده رکعت آخر، این ذکر ده بار خوانده می شود:

سبحان من احصی کل شی علمه سبحان من لا ینبغی التسبیح الا له سبحان ذی المن و النعم سبحان ذی الفضل و الطول سبحان ذی العز و الکرم اسالک بمعا قد العز من عرشک و منتهی الرحمة من کتابک و بالاسم الاعظم و کلماتک التامة ان تصلی علی محمد رسولک و اهل بیته الطیبین الطاهرین و ان تفعل بی کذا و کذا [به جای کذا و کذا حاجت خود را [ذکر کند] و سپس بگوید انک سمیع مجیب. (54)

2. نماز روز عید غدیر

نیم ساعت پیش از ظهر غدیر، دو رکعت نماز مستحب است. در هر رکعت بعد از حمد، سوره های توحید، قدر و آیة الکرسی ده بار خوانده می شود. (55)

3. نماز مسجد غدیر

امام صادق(ع) فرمود: یستحب الصلاة فی مسجد الغدیر (56) ; نماز در مسجد غدیر مستحب است.

نیکی و احسان
امام علی(ع) فرمود: تباروا یصل الله الفتکم و البر فیه یثمر المال و یزید فی العمر. (57)

یه یکدیگر نیکی کنید که خداوند الفت میان شما را پایدار می سازد و نیکی در این روز موجب افزایش مال و عمر می شود.

امام صادق(ع) فرمود: ... و اکثر برهم. (58)

... در روز غدیر به برادران ایمانی، بسیار نیکی کن.

و»وام گرفتن برای کمک به دیگران
امام علی(ع) فرمود: من استدان لاخوانه و اعانهم فانا الضامن علی الله ان ابقاه قضاه و ان قبضه حمل عنه. (59)

کسی که وام بگیرد تا به برادران مؤمنش کمک کند از سوی خدا ضمانت می کنم که اگر او را زنده نگه داشت، بتواند وامش را بپردازد و اگر نگه نداشت، آن دین از دوش او برداشته شود.

توجه به دو نکته آشکار می سازد که چگونه روز غدیر روزی ویژه به شمار آمده، کمک کردن به دیگران در آن عملی بسیار مهم است.

الف) هر چند وام گرفتن از نظر شرع کار چندان مرغوبی نیست، ولی این کار برای کمک به دیگران مستحب قرار داده شده است.

ب) اسلام حق الناس را بسیار مهم شمرده است، ولی در روایت آمده که اگر وام گیرنده توفیق حیات نیافت، خداوند حق مالی قرض دهنده را از دوش او برمی دارد.

«ه»هدیه دادن
امام علی(ع) فرمود: هبو - او هیئوا - لاخوانکم و عیالکم عن فضله (60) ; از آنچه خدای متعال بر شما ارزانی داشته، به خانواده و برادرانتان ببخشید. (61)

و نیز فرمود: تهادوا نعم الله کما مناکم نعمتهای خداوند را به یکدیگر هدیه کنید همان طور که به شما عطا فرموده است. امام رضا(ع) فرمود: افضل علی اخوانک فی هذا الیوم (62) ; در این روز بر برادرانت بخشش کن.

امام رضا(ع) در این روز برای خانواده گروهی از اصحاب غذا، گندم، لباسهای نو و حتی انگشتر و کفش فرستاد. (63)

همایش
گردهمایی یکی از اعمال و احکام روز غدیر است. این دستور الهی - سیاسی در راستای تقویت ارتباط با ولایت و رهبری الهی و پایبندی به لوازم آن صادر شده است.

علی(ع) فرمود: ... واجمعوا یجمع الله شملکم; در روز غدیر، گرد هم آیید تا خداوند امورتان را از نابسامانی و پراکندگی برهاند.

پی نوشتها:

1- المراقبات، میرزا جواد آقای تبریزی، ص 217 و 218.

2- بحارالانوار، ج 95، ص 302.

3- المراقبات، میرزا جواد آقا تبریزی، ص 256.

4- التهذیب، شیخ طوسی، ج 3، ص 143.

5- الغدیر، علامه امینی، ج 1، ص 287.

6- سوره حجرات، آیه 10.

7- مستدرک الوسائل، محدث نوری، ج 1، ص 456.

8- بحارالانوار، مجلسی، ج 95، ص 322.

9- همان، ص 301.

10- المراقبات، ص 260.

11- الغدیر، ص 274.

12- بحارالانوار، ج 95، ص 303.

13- المراقبات، ص 260.

14- همان، ص 257.

15- همان.

16- الغدیر، ج 1، ص 287.

17- بحارالانوار، ج 95، ص 321.

18- المراقبات، ص 255.

19- بحارالانوار، ج 95، ص 319.

20- مفاتیح الجنان، ص 507.

21- المراقبات، ص 257.

22- مصباح المتهجد، ص 702.

23- همان.

24- الغدیر، ص 285.

25- همان، ص 286.

26- التهذیب، ج 6، ص 24.

27- مفاتیح الجنان، ص 659.

28- همان.

29- همان، ص 80.

30- همان، ص 503.

31- المراقبات، ص 257.

32- الغدیر، ج 1، ص 287.

33- همان، ص 284.

34- بحارالانوار، ج ، ص 95.

35- الغدیر، ج 1، ص 284; المراقبات، ص 255.

36- المراقبات، ص 262.

37- همان، ص 256.

38- بحارالانوار، ج 95، ص 322.

39- همان، ص 302.

40- همان، ج 95، ص 301.

41- المراقبات، ص 258.

42- التهذیب، ج 1، ص 114.

43- المراقبات، ص 260.

44- تحریر الوسیله، امام خمینی، ج 1، ص 98.

45- بحارالانوار، ج 95، ص 302.

46- المراقبات، ص 256.

47- مفاتیح الجنان، ص 511.

48- مصباح المتهجد، ص 702; الغدیر، ج 1، ص 284; المراقبات، ص 256.

49- مصباح المتهجد، ص 702; المراقبات، ص 256.

50- همان.

51- همان.

52- الغدیر، ج 1، ص 287.

53- المراقبات، ص 255.

54- التهذیب، ج 3، ص 143.

55- الکافی، ج 4، ص 567.

56- الغدیر، ج 1، ص 284; المراقبات، ص 255.

57- بحارالانوار، ج 95، ص 302.

58- مصباح المتهجد، ص 702; المراقبات، ص 256.

59- همان، ص 255.

60- مصباح المتهجد، ص 702.

61- بحارالانوار، ج 97، ص 119.

62- الغدیر، ج 1، ص 287.

63- مصباح المتهجد، ص 702; الغدیر، ج 1، ص 284.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 94/7/13 :: ساعت 1:30 عصر )
»» علامه امینی صاحب الغدیر

 



زمین و آسمان تبریز نورباران بود. بوی گل محمدی در فضای شهر پیچیده بود. بوی بهار می آمد. تبریز در شبی رؤ یایی به سر می برد. صدای حمد و تهلیل و تکبیر از همه جا بلند بود. علی علیه السلام آن شاهکار آفرینش از خدای کعبه مولودی خواسته بود، خجسته ، تا یاد حماسه بزرگ غدیر را زنده کند.
باغبان آفرینش ، ندای علی علیه السلام را چگونه بی پاسخ می گذاشت ؟
علی علیه السلام نور خدا، امید امت ، فیض حق بود. دعایش مستجاب می گردید. خطه شیران ، تبریز به امید طلوع بامدادی بود که ناگه بانگ تکبیر مؤ ذن ، شب را شکست و از نور خبر داد.
هزار و سیصد و بیست سال از هجرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، از مکه به مدینه می گذشت که ((آقا میرزا احمد)) صاحب پسر شد. سر به خاک سائید و طلوع آفتاب زندگی در خانه اش را سپاس نهاد. در کنار بستر کودک جای گرفت ، بغل کرد، بوسید و بوئیدش . اشک شوق از دیدگانش ‍ بسان مرواریدی بر گونه کودک غلطید. سیمای طفل با جذبه و نوری که در آن بود. پدر را از خود برده بود. چشم از رخ فرزند برنمی داشت . پدر نام فرزندش را ((عبدالحسین )) نامید تا در سیر امامت و شهادت و حماسه و ایثار گام نهد و بدین صورت عشق وافر خود به پیشوای سوم شیعیان را از خود متبلور ساخت .
سوره تربیت
روزها گذشت . فرزند به دوره ای از زندگی رسید که می توانست تعالیم پدر را به جان بپذیرد. او دیگر به بازی که توجه شده بود و در عالم خیال سیر می کرد. می خواست بداند بیاموزد و در هستی اندیشه کند. نخست آموزه های مادر را فراگرفت . آیات قرآنی و سوره های کوتاهی که با اوزان مخصوص جان او را صیقلی می داد. تا نوبت به تعالیم پدر شد. آقا میرزا احمد از دانشمندان نامی تبریز که در سال 1287 هجری قمری در قریه ((سردها)) از نواحی تبریز متولد شده بود. از سال 1304 برای ادامه تحصیل به شهر آمده و بعد از فراگیری مقدمات ، در محضر درس علامه بزرگوار مرحوم حاج میرزااسدالله حضور یافت . و به مرتبه ای از دانش ‍ پژوهی رسید که صلاحیت علمی آن بزرگ از طرف زعیم بزرگوار حضرت آیة الله میرزا علی آقای شیرازی و فقیه برجسته حاج میرزا علی ایروانی مورد تاءیید واقع شد.
علم و عمل از وی شخصیتی برجسته ساخته بود. حسن سیرت ، آراستگی طبیعت و پرهیزکاری وی زبانزد خاص و عام بود.(608)
وی اکنون تربیت فرزند خویش را بر عهده می گرفت تا به نیکی به بار آید و با دین محمدی و آئین علوی آشنا گردد. عبدالحسین به چنین پدری افتخار می کرد و خدای را سپاس می گفت که در خانه علم و تقوا تولد یافته و تربیت می شود.
آموزش علوم توسط پدر شروع شد و در طی سالها آموزش ادبیات فارسی و عربی ، منطق ، فقه و اصول انجام گرفت . عبدالحسین همانگونه که دروس ‍ متداول حوزه های علمیه را فرامی گرفت و به حفظ اشعاری چون ((الفیه ابن مالک )) در علم نحو می پرداخت ، در ساله هدایت پدر، اشعاری هم از بزرگان دین حفظ کرد.
از اولین شعرهایی که پدر، فرزند و شاگردش را به آموختن و حفظ آن تشویق کرد، شعری از حضرت علی علیه السلام بود.(609)
او می دانست همانگونه که برای علم نحو ابیاتی قرار داده شده است تا با حفظ آنها اصول آن علم به آسانی در دست باشد، باید اصول اعتقادات را هم از این طریق به شاگردان مکتب توحید آموخت .
عبدالحسین کتابهای مختلفی در حدیث و اعتقادات را نزد پدر خواند و از آنها بهره برد. و مسایل مشکل را با استاد در میان نهاد و به حال آنها پرداخت . اهتمام به قرآن و حدیث ، به خصوص به نهج البلاغه ، وی را عاشق امام علی علیه السلام کرد. چه نیک به یادداشت آن سخن گرانمایه را که : ((هیچ آیه ای در قرآن کریم نیست که اول آن ((یا ایها الذین آمنوا)) باشد، مگر آنکه علی ابن ابیطالب علیه السلام سردار مخاطبان آن آیة و امیر و شریف و اول ایشان است )).(610)
قرآن و نهج البلاغه دو کتاب گرانقدر برای این محصل جوان بود. وی این دو کتاب را بارها مطالعه کرده و در معانی آن دقیق شده بود. گاهی در مطالعه این دو کتاب می گریست و نم نم اشک برگونه اش جاری می شد و چون دری گرانمایه در سینه وی نهان می گردید.
جد وی ((مولی نجفعلی )) مشهور به ((امین الشرع )) از اهالی آذربایجان بود که سال 1275 هجری قمری متولد شده و خویشتن را به علم و ادب و پاک و پرهیزکاری آراسته بود. آن بزرگ شیفته جمع آثار ائمه اطهار علیه السلام بود. از آنجا که از ادب فارسی و ترکی بهره وافر برده بود، قصایدی چند به این دو زبان داشت . خانواده عبدالحسین به مناسبت شهرت جدش به ((امینی )) معروف شده بود.(611)
عبدالحسین هم راهی را در پیش گرفته بود که امین شرع و مدافع اسلام ناب محمدی و علوی باشد.
قیام سرو
عبدالحسین چهارده ساله بود که شیخ محمد خیابانی بر ضد استعمار شوم انگلیستان قیام نمود. پیش از نهضت خیابانی ، انقلاب مشروطیت روی داده بود، انقلابی که مردم تبریز در آن نقش مهمی بر عهده داشت . اینک خیابانی به پاس حرمت خون شهیدان ، با قیامی دیگر می خواست با کج روی ها مقابله نماید. لذا شانزدهم رجب 1338 هجری قمری برابر هفدهم فروردین 1299 هجری شمسی بر ضد دولت ارتجاعی وثوق الدوله و امپریالیستهای انگلیسی قیام کرد. این قیام به شهرهای دیگر آذربایجان هم سرایت نمود و ادارات دولتی یکی پس از دیگری به تصرف انقلابیون در آمد. شش ماه اداره شهر بر عهده کمیته ملی به رهبری خیابانی بود. مبارزی که با انگلیس ، روس ، آلمان عثمانی مقابله کرده و از استقلال موضع برخوردار بود.
با سقوط وثوق الدوله ، مشیرالدوله پیرنیا به نخست وزیری رسید و حاجی مخبرالسلطنه هدایت را به تبریز فرستاد تا آن مجاهد خستگی ناپذیر را دفع نماید. عصر بیست و هشتم ذیحجة الحرام مرکز انقلابیون از بین رفت و بعد از سه روز وی را در خانه شیخ حسن میانجی به شهادت رساندند.
عبدالحسین که با سخنان شیخ و اندیشه و افکار متعالی وی آشنایی داشت ، چون دیگر دوستدارانش عزا گرفت و از پدر آموخت که باید پس از قیام و شهادت با مکتب دعاء فرهنگ سیاسی اجتماعی اسلام را در جامعه نشر داد.
هجرت عشق
سال 1342 هجری بود. عبدالحسین بیست و دو سال در کنار پدر با نشست و برخاست او و درسهای علمی و عملی اش ، با اسلام و قرآن آشنا شده بود و از محضر بزرگان دیگری چون جناب حاج سید محمد مؤ لف ((مصباح الساکین )) مشهور ره ((مولانا)) و جناب حاج سید مرتضی خسروشاهی صاحب ((اهداء الحقیر در معنی حدیث غدیر)) و جناب شیخ حسین مؤ لف ((هدیة الانام )) بهره های علمی برده بود.
عشق به امام علی علیه السلام و علاقه به تحصیلات عالی وی را به کوی عشق هدایت کرد. ((نجف اشرف )) شهری که سابقه تاریخی آن بر همگان روشن است . حوزه علمیه نجف از دیر باز جایگاهی برای رشد و تعالی دانشجویان علوم اسلامی بود و اینک مسافر عاشق می خواست به شهر علم وارد شد.
عبدالحسین داستان هجرت با پدر در میان نهاد. پدر بر قامت برومند نظری انداخت و با دیدگانی اشکبار بر هجرت فرزند پاسخ مثبت داد. پدر از ندای امام آگاه بود و از جاذبه علی علیه السلام حکایات فراوانی به خاطر داشت . چگونه می توانست عاشق را از معشوق دور نگاه دارد؟که او بی عشق افسرده می شد و این بر پدر سخت گران بود. پدر لذت دیدار و همنوایی با فرزند را از دامن شست و وی را به امام علی علیه السلام بخشید و فرزندش ‍ امام حسین علیه السلام همانگونه که فرزند از لذات مادی به حیات جاوید رو آورده بود.
امینی هواخواه علی علیه السلام بود و خود می دانست که علی علیه السلام او را به شهر خویش فرا خوانده است از اینرو ملامت سرزنشگران و کوردلان را به هیچ انگاشت و زیر لب زمزمه می نمود:
ملک در سجده آدم ، زمین بوس تو نیت کرد
که در حصن تو لطیفی دید بیش از حد انسانی
شهر نجف با سابقه دیرینه از عصر شیخ طوسی مهد علم و تقوی و فضیلت بود و بزرگ دانشگاه عالم تشیع محسوب می گشت و با آشفته بازاری که در ایران - در - آغاز کودتا و سپس سلطنت رضاخان - به وجود آمده ، محل مناسبی برای تحصیل به شمار می رفت .
و امینی در صدد بود با تحصیل در عتبات به جهاد علمی پردازد، عالمی فریادگر شود و مسیر حق را تداوم بخشد. وی با هجرت به نجف در صدر تکمیل معارف الهی بود. از اینرو در مکتب درس حضرات آیات سید محمد فیروز آبادی - متوفی 1345 هجری قمری - و سید ابوتراب خوانساری - متوفی 1346 هجری قمری - حاضر شد:
سپاه شقایق
شیخ مصلح سرزمین عشق ، امینی در روزگاری به شهر علی ابن ابیطالب علیه السلام وارد شده بود که با از هم پاشیدن امپراطوری عثمانی ، عراق به دست انگلیسهای ناپاک افتاده بود.
وی هنوز شهدای انقلاب مشروطیت را به خاطر داشت که با مظلومیتی دیگر مواجه شد و در صدد برآمد تا یاد شهیدان راه فضیلت ، امت متفرق اسلامی را به وحدت و اخوت اسلامی دعوت نماید. چرا که خون شهیدان رایج ترین سکه تاریخ بشریت در راه آزادی و استقلال و امت اسلامی است . و این سکه طلایی نه در ضرابخانه های آزادیخواهان ، بلکه در ضرابخانه های مستبدان به نفع امت اسلام زده شده است .
علامه امینی زندگی شهدای راه حق و فضیلت را اولین تاءلیف خویش قرار داد تا با جمع آوری گلهای بوستان فضیلت امت اسلامی را به بزرگ آرمان الهی سوق دهد. آرمان والایی که برای تحقق آن رادمردان بسیاری وضوی خون ساخته بودند و در محراب عشق به نماز ایستادند.
علامه امینی در اولین تاءلیف خویش ابداع و ابتکاری به کار برد که پیش از آن کسی به انجامش موفق نشده بود. با تاءلیف گرانبهای ((شهداء الفیضیه )) گوی سبقت را از همگان ربوده و بر گذشتگان و معاصران خویش برتری یافت . از کتابهای قدیمی که در معرض نابودی و فراموشی بود گزارشاتی درباره علمای گذشته و قریب العهد فراهم آورده و به جاودانگی رساند.
بدین منظور بار سفر بسته و کشورها پیموده تا با رنج بسیار، که برای هر کس ‍ تحمل پذیر نیست ، این مجموعه از شرح حال را گرد آورد. کتابخانه های ایران و عراق را زیر پا گذاشته و در کتابهای خطی کمیاب به دنبال مردانی گشته که به راه حق شهید گشته اند، وی پس از صرف سالها و ماهها این مهم را به انجام رساند (612) و پس از این تاءلیف به عنوان مجاهدی نستوه زبانزد خاص و عام شد.
برخی از دانشمندان اسلامی که با تقریظهای خود این اثر جاودانه را ستودند عبات اند از:
1 - بزرگ مرجع شیعه آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی
2 - آیة الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی قمی .
3 - آیة الله شیخ محمد حسین غروی اصفهانی .
4 - علامه محقق شیخ آقا بزرگ تهرانی .
به این ترتیب علامه امینی ، با ((شهداء الفضیله )) مواضع صد و سی تن از علمای دین و پیروان علی علیه السلام و آل علی علیه السلام را از قرن چهارم تا چهاردهم به رشته تحریر در آورد. تا امت اسلامی همچنان سرفراز و استوار در مقابل فتنه های دشمنان ایستادگی نمایند.
زمانی که استعمارگران با ترتیب دادن جنگهای جهانی در صدد برآمدند تا ملل اسلامی را مورد تجاوز قرار داده و جزو مستعمرات خویش در آورند. امینی با تاءلیف کتاب شریف شهداءالفضیلة بزرگ اسوه های شجاعت و ایثار را در مقابل مردم غیور مسلمان سامان داد و آنان را به پایداری و استقامت فرا خواند.
در این دوره است که مجتهد مجاهد تبریز، آقا میرزا صادق تبریزی (1274 - 1351) علیه فساد و استبداد رضاخانی نهضت را شکل می دهد و آیة الله العظمی حاج آقا حسین قمی (1282 - 1366) نهضت خراسان را رهبری می نماید (613) و آیة الله کاشانی که تازه از عراق و جبهه جنگ علیه انگلیس ‍ به ایران آمده است ، حرکت سیاسی خود را در مقابل استبداد رضا خانی آغاز نموده است .
غواص بحر معانی
علامه امینی به عنوان محدث ، مفسر، فیلسوف و متکلم و فقیه دست به تحقیقات دامنه داری می زند. شیخ بزرگوار در صدد است فلسفه سیاسی اسلام را در هر صورت ممکن برای مردم کوچه و بازار هم قابل فهم نماید. هر چه که بعضی از بزرگان علم هم از آن غافل مانده اند.
با تحقیق و تعلیق بر کتاب ((کامل الزیارات )) ابن قولویه قمی که از مشایخ شیعه محسوب می گردد، معتبرترین متون زیارات را در اختیار امت اسلامی قرار می دهد و با تاءلیف ((ادب الزائر لمن یمم الحائر)) که شرح آداب زیارت حضرت امام حسین علیه السلام است ، فلسفه زیارت را بیان می دارد.
در این باره شیخ مصلح ، عبدالحسین امینی سالهاست که در پای مکتب درس اساتید بزرگی نشسته و فقه و اصول و فلسفه و کلام اسلامی را فراگرفته است . از این رو ((ثمرات الاسفار)) را در دو جلد فراهم می آورد و بر ((رسائل )) و ((مکاسب )) شیخ اعظم انصاری حاشیه می نویسد.
همچنین رساله ای درباره ((نیت )) می نگارد و رساله ای در بیان ((حقیقت زیارت ))، تا به علمای پاکستان پاسخ داده باشد و ((رساله ای در علم درایة الحدیث )).
علامه امینی با تاءلیفات گرانقدر خویش بنیه علمی و نهاد وقاد خود را در معرض معاصران قرار می دهد و از حضرت آیة الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی و حضرت آیة الله علامه حاج میرزا محمد حسین نائینی و حضرت آیة الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری و حضرت آیة الله شیخ محمد حسین کمپانی اصفهانی ، اجازه اجتهاد دریافت می دارد. و به زادگاه خویش تبریز باز می گردد تا امین الشرع دیار خویش باشد. اما دل او دیگربار آهنگ نجف می کند.
اینک او رو به قرآن کریم آورده است تا برنامه زندگی بشر و سعادت و خوشبختی و کام روائی وی را از کتاب الهی استخراج نماید. شاگرد مکتب وحی آیاتی از کتاب مبین را بر می گزیند و به تفسیر آن می نشیند.
- سوره اعراف ، آیة 172، ((میثاق الاول ))
- سوره اعراف ، آیة 180
- سوره واقعه ، آیة 7
- سوره مؤ من ، آیة 11
آنگاه ((العترة الطاهرة فی الکتاب العزیز)) را می نگارد و حق اولویت و مولویت خاندان رسالت را تبیین می نماید.
شهر آرمانی غدیر
تاءلیف رسالات گوناگون ، جان شیفته وی را خوشنود نساخت . لذا بر آن شد، مدینه فاضله اسلامی را به صورت منقحی امت اسلامی عرضه دارد و داستان سال دهم هجرت را در خاطره ها زنده کند و آن زمانی است که استعمارگران با حیله های خاص خود امپراطوری عثمانی را از بین برده اند و در عرصه عقیدتی دولت سنی مذهبی را که به عنوان حکومت اسلامی بر سرزمین پهناوری حکومت می کرد، از صحنه خارج ساخته اند. علامه امینی به عنوان آسیب شناس اجتماعی ، اینگونه تشخیص داد که با زوال دولت عثمانی نباید به دولتهای استعمارگر اجازه داد، تا جایگزین دولت ولو ظاهر اسلامی شوند.
از دیدگاه او، امت اسلام که با زوال دولت 623 ساله عثمانی روبرو گشته است ، و تلخی های بسیار چشیده ، بهتر است ، نظام مدینه فاضله اسلامی را که در آن اصل بنیادی غدیر مطرح است ، تجربه نماید. نظامی که پیامبر جز به آن سفارش نفرموده است .
علامه امینی با تاءلیف ((الغدیر)) خاطرات عصر نبوی را تجدید می کند، عصری که سروری از آن امت قرآنی است و رسول اکرم صلی الله علیه و آله رهبری آن را بر عهده دارد و بعد از خود، ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام را معرفی کرده است .
امینی ، احیاگر سنت نبوی ، با ((الغدیر)) جلوه های شوکت و عظمت امت اسلامی را در خاطره ها زنده می دارد و اصل اصیل و محور حکومت قرآنی ، جریان غدیر خم را یادآور می شود.
امینی در عصری زندگی می کند که شکست دولت عثمانی روی داده است . شکستی که اگر ((اصل غدیر)) و رهبری امت آنگونه که پیامبر اسلام و قرآن کریم فرموده ، اجرا می گردید، روی نمی داد و انگلیس را جراءت آن نبود که عراق را جزء مستعمرات خویش درآورد.
امینی احیاگر مدینه فاضله قرآنی ، با قرآن و حدیث و شعر و حماسه ، مبانی فلسفه سیاسی اسلام را به جهانیان ابلاغ نمود. وی علاوه بر اینکه با رجوع به قرآن و سنت و رعایت موازین ((سند شناسی )) و ((نقد حدیث )) حقائق غیر قابل انکاری را پیش چشم امت اسلامی نهاد و مساءله اختلاف اهل یک کتاب و قبله را از میان برداشت . جهانیان را به این مساءله واقف ساخت که فلسفه امامت و رهبری از اصول شناخته شده تشیع ، از مبانی اصیل اسلامی است که با رعایت آن حکومت اسلامی برقرار می گردد، آنگونه که در صدر اسلام رسول اعظم الهی و امیر مؤ منان با تکیه به این اصل ، حکومت اسلامی را بنیاد نهاده و حیات سیاسی اسلام را استمرار بخشیدند.
علامه مصلح با نقد آثار و تاءلیفات کسانی چون ((ابن تیمیه ))، ((آلوسی ))، ((قصیمی )) و ((رشید رضا)) در صدد برآمد وحدت و اخوت اسلامی را در جهان اسلام بگستراند و تخمهای نفاق و تفرقه را بخشکاند. وی در پی اسناد حدیث غدیر، بیست و چهار کتاب تاریخی ، بیست و هفت محدث و چهارده مفسر قرآن و هفت متکلم اسلامی را می یابد که به نقد حدیث غدیر پرداخته اند. آنگاه راویان حدیث غدیر از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله را به ترتیب حروف الفبا ذکر می کند.
وی یکصد و ده تن از اصحاب را نام می برد که حدیث غدیر را روایت کرده اند و به نام هشتاد و چهار تابعی اشاره می نماید. سپس طبقات راویان حدیث غدیر از علما را بر می شمارد از علمای قرن دوم هجری تا قرن چهاردهم سیصد و شصت تن را ذکر می کند که به نقل از حدیث شریف غدیر موفق شده اند و علامه مجاهد برای یافتن مدارک معتبر بارها به اقصی نقاط جهان مسافرت می نماید تا آنچه را که از دین الهی در مورد خلافت کبری فرود آمده ، به امت اسلام برساند. وی نخست در کتاب گرانقدر الغدیر به آیاتی که در خصوص امیرمؤ منان علی علیه السلام فرود آمده ، می پردازد، برخی از این آیات نورانی عبارتند از:
آیة تبلیغ ، (614) آیة اکمال دین (615) آیات سوره معارج (616) آیة ولایت (617) سوره هل اتی . همچنین احادیث نبوی و سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله را با آمیختگی شگرفی در آغاز و انجام سخن و یا در مقام استدلال و تاءیید و تضمین یادآور می شود که بعضی از این احادیث به قرار زیر می باشند:
حدیث غدیر و ولایت ، حدیث اخاء، حدیث منزلت ، حدیث ثقلین ، حدیث علی مع الحق و الحق مع علی ، حدیث تبلیغ ، حدیث انذار العشیرة ، حدیث ان علیا اول من اسلم و آمن و صلی ، حدیث ردالشمس ، حدیث سد الابواب ، و صدها حدیث دیگر که در فضل و بزرگی وصی بر حق حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، بر زبان پیامبر اسلام جاری گشته است .
دکتر سید جعفر شهیدی که خود در نجف و تهران از یاران آن فرزانه بود، نقل می کند که روزی علامه امینی به من گفت :
((برای تاءلیف ((الغدیر)) ده هزار جلد کتاب خوانده ام )).
وی در ادامه سخن می گوید:
((او مردی گزافه گو نبود. وقتی می گفت کتابی را خوانده ام ، بدرستی خوانده و در ذهن سپرده و از آن یادداشت برداشته بود)). (618)
علامه نستوه پس از بررسی اسناد حدیث غدیر و اثبات واقعه مهم عصر نبوی ، شاعران چهارده قرن را که از سفره قرآن توشه برداشته بودند، به شهادت آورد. تا هم یادی از نام آوران و مبارزان مکتب ارجمند علوی کرده باشد و هم فضایل امام علی علیه السلام ، وصی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله را به اثبات رساند. وی ادب متعهد شیعی را یکی دیگر از حجتهای واقعه غدیر دانست و برای فراهم آوردن شعر بزرگ مردان فضیلت سالها تلاش پیگیر نمود. تا علاوه بر گردآوری شعر حماسه سرایان غدیر، اشتباهات عمدی محققین مغرض را بر ملا سازد.
سال 1364 / 1324 چاپ اول کتاب الغدیر در نجف آغاز می شود و تا نه جلد آن به طبع رسیده و در سراسر ممالک اسلامی و غیر آن منتشر می گردد. با انتشار کتاب گرانمایه ((الغدیر)) سیل نامه ها و ستایشها به دانشمند فرزانه و علامه خبیر ارسال می شود. این تقریظها گاه از دانشمندان بزرگ شیعه و اهل سنت است و گاه از پادشاهان کشورهای اسلامی .
نکته واحدی که در تمام ستایشها به چشم می خورد. پذیرش غدیر است به عنوان محور حرکت اسلامی و بنیان حکومت دینی و مذهبی اسلام . پادشاهی فرصت طلب درصدد هستند تا این جنبش دینی را به نفع خود به پایان رسانند ولی دانشمندان از جایگاهی بی غرضانه به مساءله می اندیشند و در حقیقت زنجیر متصل به وحی را بعد از قرنها به راهنمایی مصلح بزرگ حضرت علامه امینی می یابند.
شیخ محمد سعید دحدوح از دانشمندان متتبع و امام جمعه و جماعت ((اریحا)) از نواحی حلب نامه ای ادیبانه به مؤ لف ((الغدیر)) نگاشته و در آن اینگونه می گوید:
((آقای من ، کتاب ، ((الغدیر)) را دریافت کردم و آنرا مورد مطالعه قرار دادم ... قبل از آنکه در امواج انبوه معانی آن وارد شوم نیروی فکر و اندیشه ام در آن شناور گشت و شمه ای از آن را با ذائقه روحی خویش چشیدم . احساس نمودم که این همان یگانه سرچشمه و منبع آب گوارائی است که هرگز دگرگون نشود. این منبع جوشان معانی از آب باران صاف تر و گواراتر و از مشک خوشبوتر است ...)). (619)
بوستان هدایت
صاحب الغدیر سال 1373 هجری قمری ، هشت سال پس از انتشار نخستین جلد ((الغدیر)) به تاءسیس کتابخانه ای اقدام نمود که نام آن را ((مکتبة الامام امیرالمؤ منین علیه السلام )) نهاد و در روز عید غدیر افتتاح کرد.
آغاز فعالیت این کتابخانه یا 42000 جلد کتاب خطی و چاپی بود. در تاءسیس این کتابخانه نسخه های خطی از کتابخانه های معتبری تهیه شد که شماری از آنها به قرار زیر می باشند.
کتابخانه ناصریه ، 000/30 جلد کتاب ، لکنهو
کتابخانه مدرسة الواعظین ، 000/20 جلد کتاب ، لکنهو
کتابخانه سلطان المدارس ، 000/5 جلد کتاب ، لکنهو
کتابخانه معتازالعلماء، 000/18 جلد کتاب ، لکنهو
کتابخانه فرنگی محل ، 000/9 جلد کتاب ، لکنهو
کتابخانه ندوة العلماء، 000/60 جلد کتاب ، لکنهو
کتابخانه امیرالدولة ، 000/110 جلد کتاب ، لکنهو
کتابخانه دانشگاه اسلامی علیگره ، 000/500 جلد کتاب ، علیگره
کتابخانه عمومی رظلا، رامپو
کتابخانه خدابخش ، 000/50 جلد کتاب ، پتنه
کتابخانه عمومی دانشگاه عثمانی ، 000/111 جلد کتاب ، حیدرآباد
کتابخانه عمومی آصفیه ، 000/125 جلد کتاب ، حیدرآباد
کتابخانه سالار جنگ ، 000/52 جلد کتاب ، حیدرآباد
و این غیر از آن کتابخانه های خصوصی و عمومی است که در ایران و عراق دیده و استفاده شده بود.
بایست های جهان تشیع
علامه مصلح در طی سالهای متمادی با جهان تشیع و تاریخ پرفراز و نشیب آن آشنائی کامل داشت . او به مقدار هر حرفی از کتاب الغدیر تجربه اندوخته بود و نانوشته هایی داشت که باید در جامعه پیاده می شد، تا نظام اجتماعی ، نظام الهی گردد.
زمانی که علامه امینی را - دارالتبلیغ قم - دیدن کرد و برنامه های آن مؤ سسه در اختیار ایشان قرار گرفت ، فرمودند:
باید درسی تحت عنوان ((ولایت )) غیر از آنچه که در تدریس علم کلام و اعتقادات مطرح می شود، به طلاب آموزش داده شود)). (620)
این جز از ژرف نگری مصلح اجتماعی چیز دیگری نیست . علامه امینی برای احیای بنیان فلسفه سیاسی اسلام تدریس مبحث ولایت را امری ضروری تشخیص داده بود و آموزش آن در محدوده کتب کلامی و اعتقادی را کافی و وافی نمی دانست .
وی با مشکلات تاءلیف و نشر کتاب آشنا بود و در این اندیشه بود تا با تاءسیس ((دارالتاءلیف )) - خانه نویسندگان - رفاه مورد نیاز محققین را در این مکان فراهم آورده و نویسندگان بدون هیچ آشفتگی خیال به تحقیق و تاءلیف مشغول شوند و اگر تاءلیف مناسب حوزه کارگردانندگان آن بود، خود به چاپ و نشر آن اقدام نمایند.
از طرفی دیگر در طی تاءلیف الغدیر به نشریات بسیاری در اقصی نقاط جهان برخورد نموده بود که درباره اسلام سخنی داشتند. علاوه در صدد بود مجمعی تاءسیس نماید تا این نشریات گردآوری شده و مورد ارزیابی قرار گیرد. مباحثی که درباره اسلام ، فرق اسلام ، تاریخ ، جغرافیا، فلسفه ، کلام ادبیات ، اخلاق ، حقوق ، اقتصاد، تفسیر قرآن کریم ، سیاست و حکومت و دیگر علوم و صنایع اسلامی و... می شود به دقت مورد مطالعه قرار گیرد و سره از ناسره شناخته گردد.
حضرت علامه امینی با مطرح نمودن ولایت و امامت و بحثهای عمیق علمی و کاوشگرانه پیرامون آن از نخستین متفکران اسلامی بود که به ((ولایت فقیه )) در عصر غیبت رسید و بحث و درس اختصاصی پیرامون آن را امری لازم و ضروری دانست . حکومت را از آن ولی فقیه به حساب آورد و گفت :
((دیگران غاصبند و این مقام ، حق مسلم آن فریادگر است .))(621)
و در جای دیگر به صراحت هر چه تمام تر ندا برداشت :
((الامام الخمینی ذخیره الله للشیعة )).
((امام خمینی ذخیره خدا برای جهان تشیع است .))
چه او از طلوع فجر صادق خبر داشت و رسالتی که بر دوش مجدد قرن نهاده شده بود. از این رو شاگردی تربیت کرد چونان حضرت نواب صفوی تا حکومت علومی را فریاد زند وبا یاران خویش پایه های حکومت غاصبان را به لرزه افکند.
نماز آخر
تلاش بی پایان ، معمار مدینه غدیر را دچار فتور جسمی کرد و بیمار شد. بیماری اندک اندک رو به فزونی گرفت . وی از کار باز ماند. کتاب از جلو دیدگانش دور شد و قلم از حرکت ایستاد. بیماری و بستری شدن علامه حدود دو سال به طول انجامید و معالجات خارج از کشور هم مفید واقع نشد تا اینکه آیتی از آیات الهی و عاشقی از عاشقان ولایت و مجاهدی نستوه روز جمعه 12 تیرماه 1349 برابر 28 ربیع الثانی 1390 هجری قمری نزدیک ظهر بدرود جهان گفت . وی که همواره در نماز بود و جز به عبادت خدای کعبه و خدمت به مولود آن کاری دیگر نداشت ، در شصت و هشت سالگی از دنیا رفت و جهانی را در غم ارتحال خویش فرو برد.
الغدیر وی چراغ خانه دلهای باصفا شد و مشعل هدایت امت اسلامی .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 94/7/13 :: ساعت 1:29 عصر )
»» «غدیر» فصل الخطاب امامت

 


حادثه غدیر فقط یک حادثه خاص تاریخی نیست که در زمان خود واقع شده باشد، بلکه تعیین سرنوشت تمام انسانها در طول تاریخ است. به همین جهت، نوشتن و سخن گفتن از غدیر خم در هر زمان و مکانی بی مناسبت نمی باشد. هر دلداده ی ولایتمداری موظف به انتقال و ترویج این واقعه و لو در دایره ای محدود نسبت به فرزندان و خانواده خود است. در ابتدا به شرح مختصر واقعه و در ادامه به نکاتی پیرامون خطبه ی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله می پردازیم.

دو نکته مهم تاریخی
1- هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از مکه معظمه، نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می رود. بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند: بار اول در سال هشتم، پس از صلح حدیبیه به عنوان انجام «عمره» وارد مکه شدند; بار دوم در سال نهم به عنوان «فتح مکه» وارد این شهر شدند; و سومین و آخرین بار بعد از هجرت در سال دهم هجری به عنوان «حجة الوداع» به طور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند.
در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، یکی بیان مسائل حج، و دیگری مسئله ولایت و خلافت بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله.
2- «غدیر» که قبل از «جحفه» قرار دارد، محل افتراق اهل مدینه و مصر و عراق بود. در واقع آخرین محل تلاقی کاروان ها غدیر خم بود. پس از اعلان عمومی، مهاجرین و انصار و قبائل اطراف مدینه و مکه و حتی بلاد یمن و غیر آن به سوی مکه سرازیر شدند. جمعیتی حدود یکصد و بیست هزار نفر در مراسم حج شرکت کردند. امیرمؤمنان علیه السلام هم که قبلا از طرف حضرت به یمن و نجران برای دعوت به اسلام و جمع آوری وجوهات رفته بودند، به همراه دوازده نفر از اهل یمن برای انجام اعمال حج به مکه رسیدند.


واقعه غدیر در یک نگاه
اینکه در زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله جامعه به رهبری ایشان اداره شود و بعد از آن خود جامعه تصمیم گیر این امر عظیم باشد یکی از امور واضح البطلانی است که هیچ عقل خالی از هوا و هوس آن را نمی پذیرد. مانند باغبانی که نهالی تازه کاشته را بدون رسیدگی و هرس در میان هزاران علف هرز و آفات زمینی و آسمانی رها کند
سال دهم هجرت، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پس از پایان مناسک «حجة الوداع» به همراه هزاران تن از مسلمان به سوی مدینه رهسپار شد. کاروان، منازل بین راه را یکی پس از دیگری پیمود. کاروان کم کم به وادی «ج حفه» نزدیک می شد. ناگاه جبرئیل بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و آیه شریفه: «یا ایها الرَّس ول بَلِّغ ما انزِلَ ...» (1) را بر ایشان قرائت کرد. در این آیه خداوند پیامبرش را ترغیب نمود تا دستور او را درباره جانشینی و ولایت حضرت علی علیه السلام هر چه سریع تر به مردم برساند. (2)
پیامبر صلی الله علیه و آله به غدیر خم رسید. دستور داد: «آنانکه از غدیرخم گذشته اند مراجعت کنند، باقیمانده کاروان هم برای رسیدن به میعادگاه عجله کنند».
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بر فراز جهاز شتران جای گرفت و بعد از حمد و ثنای خداوند؛ چنین فرمود: «ای مردم! به پایان عمرم نزدیک شده ام و از میان شما می روم. ای مردم! من آنچه از حلال و حرام خدا بود به شما رساندم 6. آیا من بر شما اولویت و برتری ندارم؟» مردم همگی گفتند: بلی؛ یا رسول الله.
آنگاه او دست امام علی علیه السلام را گرفت و فرمود: «مَن کُنت مَولاه فَهذا علیٌّ مَولاه ؛ هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست».(3) بار خدایا دوست علی را دوست بدار و دشمن علی را دشمن باش. معبودا آنکه علی را یاری کند، یاور باش و کسی که او را یاری نکند، خوار و ذلیل گردان.


کلیدهای طلایی در خطبه غدیر
1. الهی بودن امر جانشینی:
در سالهای آغازین دعوت علنی هنگام عرضه اسلام به قبایل، در پاسخ به پیشنهاد رییس قبیله بنی عامر بن صعصعه (ما با تو به شرطى بیعت مى کنیم که اگر خداوند تو را بر دشمنانت پیروز گرداند امر خلافت با ما باشد) حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند: «الامر لله یضعه حیث یشاء» امر جانشینی به دست خداست هر جا او صلاح بداند قرار می دهد.
در این مرحله هم حضرت اشاره به این امر می کنند. بعد از حمد و ثنای الهی فرمود:
«اقرار می کنم به بندگی خدا و شهادت می دهم که او پروردگار من است، و آنچه به من وحی نموده، ادا می نمایم و الا ترس دارم عذابی بر من فرود آید ... خداوند بر من چنین وحی کرده است: ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، رسالت او را نرسانده ای و خداوند تو را از مردم حفظ می کند. ای مردم! من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکرده ام، جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سلام رساند ... و مرا مامور کرد که در این محل اجتماع به پا خیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم: به راستی علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من و امام بعد از من است. کسی که نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است، جز اینکه پیامبری بعد از من نیست و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش می باشد .» (4)
2. اهمیت مسئله امامت:
یکی از مهمترین مسئله ها در ادامه مسیر توحید و ولایت الهی مسئله امامت و رهبری جامعه است. اینکه در زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله جامعه به رهبری ایشان اداره شود و بعد از آن خود جامعه تصمیم گیر این امر عظیم باشد یکی از امور واضح البطلانی است که هیچ عقل خالی از هوا و هوس آن را نمی پذیرد. مانند باغبانی که نهالی تازه کاشته را بدون رسیدگی و هرس در میان هزاران علف هرز و آفات زمینی و آسمانی رها کند. سیر و حرکت امامت باید توسط حضرت برای مردم تبیین و مشخص شود. وگرنه در بروز فتنه ها حق و باطل در هم می آمیزد و مردم از شناخت راه صحیح عاجز می شوند. همانطور که در طول تاریخ اسلام دیده می شود که هر گاه خطر انحراف در اسلام دیده می شود امامان علیهم السلام یکی بعد از دیگری با تمام دارایی های خود مقابل آنها به مبارزه پرداخته اند. در این خطبه حضرت به خوبی مسیر امامت و آثار پیروی از ایشان را برای حاضرین بیان می کنند. در فرازی از خطبه می فرمایند:
در بخشی از خطبه غدیر حضرت رسول صلی الله علیه و آله جایگاه و اهمیت این امر را به گوش مردم می رساند و دستور به انتقال واقعه در تمام اعصار می دهند. باید مسئله ای مربوط به هدایت و نجات بشریت باشد که چنین توصیه ای به آن می شود
«ای مردم! خداوند دین شما را با امامت او (علی علیه السلام) کامل نمود، پس هر کس به او و به کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او تا روز قیامت و رفتن به پیشگاه خدای عزیز و جلیل، هستند، اقتدا نکند، پس چنین کسانی اعمالشان از بین رفته است»، «ای مردم! بدانید که با علی، دشمنی نمی کند، مگر شقی، و با علی دوستی نمی کند، مگر کسی که دارای تقوا باشد، و به او ایمان نمی آورد مگر مؤمن مخلص.»
3. غدیر رسالتی همگانی:
در بخشی از خطبه غدیر حضرت رسول صلی الله علیه و آله جایگاه و اهمیت این امر را به گوش مردم می رساند و دستور به انتقال واقعه در تمام اعصار می دهند. باید مسئله ای مربوط به هدایت و نجات بشریت باشد که چنین توصیه ای به آن می شود. در فرازی از خطبه می فرمایند:
«ای مردم! من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثت در نسل خود تا روز قیامت به ودیعه می سپارم، و من ابلاغ کردم آنچه را مامور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غائب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمده اند یا نیامده اند، پس حاضران به غائبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند.»
(5)
از خداوند متعال توفیق تبیین و ترویج و حرکت در مسیر غدیر را تا زمان ظهور ولی عصر (عج) برای همه ی موالیان و دوستداران آن حضرت خواستاریم.


پی نوشت:
1 .سوره مائده آیه 67.
2. تفسیر عیاشی ج1ص332.
3 . اصول کافی ج1ص295. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج2ص287.
4 . بحارالانوار، ج 37، ص 181، عوالم، ج 15، ص 307، الغدیر، ج 1، ص 12 و 294، الطرائف سید بن طاووس، ص 33، عبقات الانوار میر حامد حسین هندی، جلد غدیر . «ان علی بن ابی طالب اخی و وصیی و خلیفتی و الامام من بعدی، الذی محله منی محل هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی و هو ولیکم بعد الله ورسوله.
5 . بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج 37، ص 251 - 252 «معاشر الناس انی ادعها امامة و وارثة فی عقبی الی یوم القیامة و قد بلغت ما امرت بتبلیغه حجة علی کل حاضر و غائب و علی کل احد ممن شهد او لم یشهد، ولد او لم یولد فلیبلغ الحاضر الغائب و الوالد الولد الی یوم القیامة.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 94/7/13 :: ساعت 1:27 عصر )
»» حق ولایت در غدیر

 


در یک دسته بندی فراگیر، معارف قرآن کریم درباره اهل بیت علیهم السلام به دو گروه «فضایل و مناقب» و «حقوق» تقسیم می شوند. آیات گروه اول عهده دار معرفی ایشان در کلام الهی هستند و آیات گروه دوم با بیان حقوق آنها وظیف رعایت این حقوق را به عنوان تکلیفی واجب، متوجه مردم می گردانند. آی تطهیر (احزاب:33) نمونه ای از آیات فضایل است و آی مودت (شوری:23) که حق دوستی و ارادت ویژه نسبت به اهل بیت علیهم السلام را برای ایشان ثابت می کند. [1]

در بین آیات گروه دوم تعدادی از آیات بیانگر و اثبات کننده حقی برای اهل بیت علیهم السلام هستند به نام «حق ولایت». آیات ولایت (مائده:55-56) ، آیه عصمت که به آیه تبلیغ معروف است (مائده:67) و آیه اکمال (مائده:3) آیاتی هستند که با تحلیل درون متنی و نیز تحلیل برون متنی (استناد به روایات) «حق ولایت» را برای اهل بیت علیهم السلام ثابت می کنند. 

از این آیات، آیه عصمت (تبلیغ) و آیه اکمال، آیاتی هستند که به شهادت روایات و اخبار رسیده، در روز غدیر خم بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شدند تا ایشان امر ولایت را برای همگان علنی سازد.


آیه عصمت
«یَا ایّها الرَّسول بَلِّغْ مَا أ نزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَه وَ اللَّه یَعْصِمکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یهدِى الْقَوْمَ الْکَافِرِین» (مائده:67)
ای رسول! آنچه از پرودگارت بر تو نازل شده برسان و اگر چنین نکنی رسالت او را نرسانده ای و خدا تو را از مردم حفظ خواهد کرد؛ خدا گروه کافران را هدایت نمی کند.
قرآن پژوهان شیعی با استناد به مدارک و شواهد فراوان [2] ثابت می کنند که این آیه، ابلاغ رسمی و عمومی ولایت و رهبری امام علی علیه السلام است. اهل تسنن (به جز ابن تیمیه [3] و برخی همفکران او) نیز روایاتی را که در منابع آنان دربار ابلاغ ولایت حضرت علی علیه السلام است، انکار نمی کنند و حتی آن را یکی از موارد نزول آیه به شمار می آورند. [4]


آیه اکمال
«... الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَر وا مِنْ دینِک مْ فَلا تَخْشَوْه مْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْت لَک مْ دینَک مْ وَ أَتْمَمْت عَلَیْک مْ نِعْمَتی وَ رَضیت لَک م الْإِسْلامَ دیناً ...» (مائده:3)
آنچه در غدیر رخ داد اعلان، ابلاغ و اثبات حقی از حقوق اهل بیت علیهم السلام بود به نام ولایت به معنی اداره و تدبیر الهی امور دینی مسلمانان که در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله از آنِ ایشان بود
امروز (از این لحظه) کسانی که کافر شدند از دین شما ناامید شدند؛ پس از آنان نترسید و از من بترسید. امروز (از این لحظه) دینتان را برای شما کامل و نعمتم را به شما تمام کردم و چنین اسلامی را به عنوان آیین شما پسندیم.
دربار این آیه دو پرسش مهم مطرح است: یکی چرایی نزول آن و دیگری مشخص کردن آن روزی که در آی شریفه از آن با واژ «الیوم» یاد شده است.
قرآن پژوهان شیعی علت نزول آیه اکمال را اعلان ولایت امام علی علیه السلام می دانند [5] و اما در این که مراد از «الیوم» چه روزی است تمام مفسران شیعه و سنی به پیروی از روایات، تنها دو قول را مطرح کرده اند: نزول آن در عرفه و نزول آن در غدیر خم. با بررسی تمام وجوهی که برای علت نزول این آیه و روز نزول آن ذکر کرده یا احتمال داده اند؛ روشن می شود که تمام این وجوه به جز علت نزول آیه دربار ولایت امام علی علیه السلام و نزول آن در غدیر، مخدوش است. [6]


غدیر، حق یا تکلیف
بنابراین آنچه در غدیر رخ داد اعلان، ابلاغ و اثبات حقی از حقوق اهل بیت علیهم السلام بود به نام ولایت به معنی اداره و تدبیر الهی امور دینی مسلمانان که در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله از آنِ ایشان بود و در غدیر اعلام شد که بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله این حق به امیر مومنان علی علیه السلام واگذار شده و بعد از او این حق امامام منصوص و منصوب از سوی خدا هستند که صاحب این حق شده و عهده دار اداره و تدبیر امور دینی مسلمانان می گردند.
و چون اثبات یک «حق» برای کسی اثبات «وظیفه» ای به نام «رعایت آن از سوی دیگران» را به دنبال دارد با اثبات «حق ولایت» برای اهل بیت علیهم السلام بر تمام مسلمانان واجب می شود که به عنوان وظیفه، این حق را محترم شمرده، باور و رفتاری متناسب با آن داشته باشند.
اهمیت این حق و وظایفی که به واسط آن متوجه مسلمانان می شود سبب شده تا «ولایت» یکی از ستون های دین قلمداد شود. امام باقر علیه السلام فرمود: «ب نِیَ الْإِسْلَام عَلَى خَمْسٍ الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ ؛ اسلام بر پنج پایه استوار گشته است که عبارتند از: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت»؛ سپس در ارزش و اهمیت برتر ولایت نسبت به موارد دیگر فرمودند: «وَ لَمْ ی نَادَ بِشَیْ ءٍ مَا ن ودِیَ بِالْوَلَایَةِ یَوْمَ الْغَدِیرِ [7] ؛ آنگونه که مردم به تبعیت از ولایت در روز غدیر فراخوانده شدند به چیز دیگری فراخوان نشدند.»
ارزش والای ولایت در بین ارکان دین نسبت به سایر ارکان در روایات متعددی بیان شده است مانند این روایت که امام صادق علیه السلام در بیان لوازم دینداری فرمودند: «شَهَادَة أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه وَ أَنَّ م حَمَّداً رَس ول اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ إِقَام الصَّلَاةِ وَ إِیتَاء الزَّکَاةِ وَ حِجّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ صَوْم شَهْرِ رَمَضَانَ ث مَّ سَکَتَ قَلِیلًا ث مَّ قَالَ وَ الْوَلَایَة مَرَّتَیْن [8]؛ لوازم دینداری عبارت است از : باور به یگانگی خداوند متعال و رسالت محمد ص از سوی او و نیز اقام نماز و پرداخت زکات، بجاآوردن حج و روز ماه رمضان؛ سپس حضرت قدری سکوت کرد و دو بار فرمود: ولایت، ولایت.»
چون اثبات یک «حق» برای کسی اثبات «وظیفه» ای به نام «رعایت آن از سوی دیگران» را به دنبال دارد با اثبات «حق ولایت» برای اهل بیت علیهم السلام بر تمام مسلمانان واجب می شود که به عنوان وظیفه، این حق را محترم شمرده، باور و رفتاری متناسب با آن داشته باشند
در روایتی دیگر از آن حضرت، ارزش و اهمیت پرداختن به این حق و رعایت آن از سوی مسلمانان اینگونه بازگو شده است: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ عَلَى خَلْقِهِ خَمْساً فَرَخَّصَ فِی أَرْبَعٍ وَ لَمْ ی رَخِّصْ فِی وَاحِدَةٍ [9]؛ خداوند متعال پنج مورد را بر مردم واجب کرده است که در چهار مورد آن، اجاز ترک گفتن و عمل نکردن را داده است؛ ولی در یک مورد آن، به هیچ عنوان اجاز ترک و تعطیلی نداده است.»
مرحوم فیض کاشانی در شرح این روایت می نویسد: شاید اجاز ترک در مورد نماز، نسبت به کسی است که امکان وضو، غسل و تیمم ندارد؛ در مورد زکات، نسبت به کسی است که مال او به حد نصاب پرداخت زکات نرسیده است؛ در مورد حج، نسبت به کسی است که استطاعت سفر حج را ندارد و در مورد روزه، نسبت به کسی است که توانایی روزه گرفتن را ندارد.[10]


مهمترین ستون دین
ولایت از حقوقی است که خداوند متعال آن را برای اهل بیت علیهم السلام قرار داد و خبرش را در روز غدیر به شکل رسمی و عمومی، علنی ساخت و آن را به شکل سندی قرآنی در کتاب خود جا داد. ولایت مهمترین ستونی است که دین اسلام بر آن استوار گشته است برای همین باور به آن و عمل بر اساس آن مهمترین وظیفه ای است که به عنوان تکلیف متوجه هر مسلمان است.


پی نوشت:
1. برای آشنایی با این آیات و مطالعه بیشتر ر.ک به کتاب «تفسیر موضوعی قرآن کریم ? آموزه هایی از فضایل و حقوق اهل بیت علیهم السلام در قرآن» ، دکتر فتح الله نجارزادگان
2. کافی ج1 ص289، امالی صدوق(ره) ص400، تهذیب الاحکام ج3 ص144، احتجاج ج1 ص66-86
3. منهاج السنة ج2 ص9
4. مفاتیح الغیب ج12 ص50، الکشف و البیان ج4 ص92، شواهد التنزیل، ج1 ص250، اسباب النزول ص204 و ....
5. رسائل الشریف المرتضی ج4 ص130، روض الجنان ج2 ص79-99، منهاج الکرامة ص118، المیزان ج5 ص167-182 و ...
6. ر.ک به المیزان ج5 ص173
7. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص: 21
8. همان ص: 22
9. همان
10. الوافی، ج 4، ص: 89



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 94/7/13 :: ساعت 1:26 عصر )
»» عمل را خالص کن‏

آیت اللّه بروجردى، یکى از اعاظم علماى شیعه و فقهاى بزرگ مذهب بود، شخصیّت ممتاز علمى و عملى ایشان باعث گشت که در زمان وى، حوزه علمیه قم از چنان عظمتى برخوردار شود که صداى دانش و مذهب شیعه به بسیارى از کشورها برسد.

امام خمینى رحمه الله براى حضرت آیت اللّه بروجردى رحمه الله اهمیّت و احترام خاصى قائل بودند.

نقل مى‏کنند: یک روز عدّه‏ اى از علماى بلاد در محضر آیت اللّه بروجردى جمع بودند، در برابر ایشان صحبت از خدمات ارزنده آن جناب به میان آمد و هرکسى گوشه ‏اى از برنامه‏ هاى پراهمیّت ایشان را اعم از پربار کردن فقه، عظمت دادن به حوزه، چاپ کتب علمى، تأسیس دار التّقریب، ساختن مساجد و مدارس، فرستادن مبلغ به ممالک خارجى، گوشزد مى‏کرد و آن جناب با دقت به آن مسائل گوش مى‏دادند، تنها پیرمرد عالمى که اکثر حضار او را نمى‏شناختند و معلوم بود از گوشه‏ اى از کشور به دیدن آن جناب آمده ساکت بود.

آیت اللّه بروجردى به او فرمودند: شما هم چیزى بگو، ناگهان پیرمرد با حالى پر از خضوع و انکسار عرضه داشت:

أَخْلِصِ الْعَمَلَ فَإِنَّ النَّاقِدَ بَصیرٌ.

حضرت آیت اللّه، آنچه گفتند به درد شما نمى‏خورد، عمل خالص کن که زرگرى که بناست اعمال را محک بزند، بیدار بیدار است.

نوشته ‏اند بهت مجلس را گرفت و به پهناى صورت، اشک از دو دیدگان حضرت آیت اللّه بروجردى سرازیر شد .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 94/7/7 :: ساعت 11:11 صبح )
»» گزیده ‏اى از اخلاق حضرت امام هادى‏ علیه السلام‏

 

 

توجه به نعمات الهى‏

ابوهاشم جعفرى مى‏گوید: تنگدستى بسیار سختى به من رسید، به‏ سوى ابى الحسن على بن محمّد علیهما السلام رفتم، به من اجازه ورود داد، هنگامى که نشستم فرمود: اى ابا هاشم! کدام نعمت خداى عزّ و جلّ را بر خود مى‏خواهى شکر کنى؟!

زبانم بند آمد و نمى‏دانستم چه جوابى به حضرت بدهم، امام علیه السلام شروع به سخن کرده، فرمود:

رَزَقَکَ الإیمَانَ فَحَرَّمَ بَدَنَکَ عَلَى النَّارِ،

[خداى مهربان‏] ایمان را روزى تو کرد در نتیجه بدنت را بر آتش دوزخ حرام نمود.

وَرَزَقَکَ العَافِیَةَ فَأعَانَکَ عَلَى الطَّاعَةِ،

و سلامتى و عافیت به تو بخشید، در نتیجه تو را بر طاعت و عبادت یارى داد.

وَرَزَقَکَ القُنُوعَ فَصَانَکَ عَنِ التَبَذُّلِ‏

. و قناعت را روزى تو فرمود در نتیجه از ناخویشتن‏دارى مصونت داشت.

اى ابوهاشم! من به این خاطر با این مطالب با تو شروع به سخن کردم که گمان بردم مى‏خواهى نزد من از کسى که این همه لطف و محبت در حق تو کرده، شکایت کنى، در ضمن دستور داده‏ام صد دینار به تو بدهند، آن را بگیر «2».

 

توجه به بهداشت آب و هوا

فحّام منصورى از عموى پدرش روایت مى‏کند که روزى حضرت امام هادى علیه السلام فرمود: مرا به اجبار به شهر «سُرّ من رأى» آوردند، اگر مرا از این شهر بیرون کنند با ناخشنودیم بیرون خواهند کرد، گفتم: چرا سرور من؟

فرمود: به خاطر هواى آن و آب خوش‏گوارش و کمى و قلّت بیمارى‏اش‏ «3».

 

محبت و لطف ویژه به شیعه‏

گروهى از اهل اصفهان- از جمله ابوالعباس احمد بن نضر و ابوجعفر محمّد بن علویه- مى‏گویند: در اصفهان مردى بود شیعه، به نام عبدالرحمن، به او گفتند: به چه سبب در این روزگار اعتقاد به امامت امام على النقى علیه السلام- نه کس دیگر- را بر خود واجب نمودى؟

گفت: شاهد چیزى بودم که آن را بر من واجب کرد و آن اینکه من مردى فقیر و تهیدست بودم، با زبانى گویا و با جرأت. سالى از سال‏ها اهل اصفهان مرا با کسان دیگرى براى دادخواهى به بارگاه متوکّل فرستادند.

روزى بر در بارگاه متوکّل بودیم که فرمان احضار على بن محمّد بن رضا علیهم السلام صادر شد، به برخى از کسانى که حاضر بودند گفتم: این مرد که فرمان به احضارش داده‏اند کیست؟ گفته شد: مردى علوى است و رافضیان به امامتش اعتقاد دارند سپس گفت: ممکن است متوکّل براى به قتل رساندنش او را احضار کرده است، گفتم: از اینجا نمى‏روم تا بنگرم این مرد چه مردى است.

ایشان سوار بر اسب آمد در حالى که مردم در طرف راست و چپ راه ایستاده بودند و او را تماشا مى‏کردند، هنگامى که او را دیدم عشقش به دلم افتاد و پیش خود دعا کردم که خدا شر متوکّل را از او دفع کند.

او در حال حرکت میان مردم فقط به یال اسبش نظر مى‏کرد و توجهى به راست و چپش نداشت و من هم پیوسته براى او در حال دعا بودم، چون بر من عبور کرد با چهره مبارکش به من روى آورد و فرمود: خدا دعایت را مستجاب کرد و عمرت را طولانى نمود، و ثروت و اولادت را بسیار و فراوان کرد، به خود لرزیدم و در میان یارانم افتادم، پرسیدند: تو را چه شد؟ گفتم:

خیر است و چیزى در آن باره نگفتم.

پس از آن به اصفهان باز گشتم، خدا درب ثروتى فراوان به رویم گشود تا جایى که امروز غیر از آنچه بیرون خانه است، چیزى‏هایى به ارزش هزار هزار درهم در خانه دارم و ده فرزند به من عنایت شد و اکنون عمرم به هفتاد و چند سال رسیده است و تا حال قائل به امامت آن بزرگوار هستم که آنچه در دل من بود دانست و خدا دعایش را درباره من و براى من مستجاب کرد «4».

 

عنایت به بیمار و درمان او

ابوهاشم جعفرى روایت مى‏کند: مردى از اهالى «سُرّ من رأى» دچار بیمارى خطرناک برص شد، در نتیجه، زندگى بر او ناگوار و تلخ گشت.

روزى نزد ابوعلى فهرى از وضع و حالش شکایت کرد، ابوعلى گفت: اگر روزى ابوالحسن على بن محمّد بن رضا علیهم السلام گوشزد کنى و از او بخواهى‏ برایت دعا کند، امیدوارم بیماریت برطرف شود.

روزى به هنگام بازگشت بزرگوار از خانه متوکّل، سر راه حضرت نشست، چون حضرت را دید برخاست که به حضرت نزدیک شود تا دعا براى درمان خود را مسألت کند، حضرت سه بار به او فرمود: کنار برو خدا تو را سلامتى بخشد و با دست مبارکش به او اشاره کرد.

ابوعلى فهرى بیمار را دید، بیمار برخوردش را با حضرت گفت، حضرت آن مرد را از خود دور کرد و او هم براى نزدیک شدن به امام پا پیش نگذاشت.

ابوعلى گفت: آن انسان مهربان پیش از آنکه از او بخواهى برایت دعا کرد، با خیال راحت برو، بى‏تردید به همین زودى سالم خواهى شد. بیمار به خانه باز گشت، آن شب را به صبح رسانید، چون صبح شد چیزى از آثار آن بیمارى بر بدنش ندید «5».

 

نیکى به خویشاوند

داود بن قاسم جعفرى مى‏گوید: در سامرا براى وداع به حضرت امام هادى علیه السلام جهت رفتن به حج، بر او وارد شدم، با من بیرون آمد، وقتى به پایان حائل رسید، به پایین آمد، من هم با او به پایین آمدم، با دستش روى زمین خطى شبیه دایره کشید سپس به من فرمود: اى عمو! آنچه در این دایره است برگیر تا براى هزینه سفرت باشد و براى حج خود از آن کمک بگیرى، من با دستم به زمین کوبیدم قالبى طلا دیدم که در آن دویست مثقال طلا بود «6»!

 

کرامت و تدبیر شگفت‏

محمّد بن طلحه مى‏گوید: روزى حضرت امام هادى علیه السلام براى کار مهمى که پیش آمده بود از سامرا به قریه‏اى رفتند، مردى از اعراب به درب خانه حضرت آمد، وى را مى‏خواست، به او گفتند: به فلان مکان رفته. به آنجا رفت.

وقتى به دیدار حضرت نائل شد حضرت به او فرمود: حاجتت چیست؟

گفت: مردى هستم از اعراب کوفه که متمسک به ولایت جدّت على بن ابى طالب‏اند، دین و قرض بسیار سنگینى بر عهده‏ام آمده که تحمّلش برایم سخت است کسى را جز تو نمى‏بینم که براى اداى قرضم نزد او بروم.

حضرت امام هادى فرمود: خرسند باش و شادمان، سپس او را پیاده نموده، مهمان خود کرد، صبح که شد به او فرمود: از تو درخواستى دارم زنهار که با من در آن مخالفت ورزى! عرب گفت: با شما مخالفت نمى‏کنم.

امام علیه السلام ورقه‏اى به خط خود نوشت و در آن اقرار کرد که از این عرب مالى بر عهده من است ولى مقدار آن بیش از بدهکارى عرب بود سپس فرمود: این نوشته را بگیر، اگر به سامرا رسیدى نزد من بیا، آنجا گروهى در کنار من هستند، با این نوشته از من با درشتگویى از اینکه پول را پرداخت نکرده‏ام، پولت را مطالبه کنى! خدا را زنهار که با من مخالفت کنى. عرب نوشته را گرفته، گفت: انجام مى‏دهم.

هنگامى که حضرت امام هادى علیه السلام به سامرا رسید، گروه زیادى از یاران خلیفه و غیر آنان نزد حضرت بودند که مرد عرب وارد شد و خط را نشان داد و مطالبه مال کرد و همان گونه که امام به او سفارش کرده بود سخن گفت.

امام علیه السلام با او سخن به نرمى گفت و با وى مهربانى کرد و از او پوزش خواست و به اداى دین و خشنودیش وعده‏اش داد.

داستان حضرت با مرد عرب به متوکّل رسید، متوکّل فرمان داد که سى هزار درهم براى حضرت امام هادى علیه السلام ببرند، چون درهم‏ها را براى آن بزرگوار بردند آنها را دست نزد تا عرب آمد، به او فرمود: این مال را برگیر و دینت را بپرداز و باقى را در مخارج اهل و عیالت هزینه کن و عذر ما را هم بپذیر.

اعرابى گفت: پسر رسول خدا! به خدا سوگند امید من به یک سوم این مال بود ولى خدا مى‏داند که رسالتش را در چه جایگاهى قرار دهد، و مال را گرفت و از خدمت حضرت امام هادى علیه السلام بیرون رفت‏ «7».

 

نام گذارى فرزند

ایوب بن نوح مى‏گوید: به حضرت امام هادى علیه السلام نوشتم: همسرم حامله است، از خدا بخواه پسرى به من عنایت کند، امام به من نوشت: هنگامى که به دنیا آمد نامش را محمّد بگذار، پس پسرى برایم به دنیا آمد و من نامش را محمّد نهادم‏ «8».

 

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

 

(1)- ایام بازبینى مجدد جهت چاپ سوم این اثر ارزشمند مصادف شده است با یکى از فجایع عظیم روزگار که قلب شیعیان جهان را به دردآورده است، آرى در تاریخ 24 محرم الحرام 1427 مطابق 4 بهمن ماه 1384 بارگاه ملکوتى و منور حضرت امام على الهادى و حضرت امام حسن عسگرى علیهما السلام وقبور مطهر نرجس خاتون و حکیمه خاتون و محل نزول ملائکه و بیت پر نور و برکت و محل تولد و غیبت حضرت بقیة اللّه الاعظم عجل اللّه تعالى فرجه الشریف به دست وحشى‏ترین موجودات عالم و فاسدترین خلایق تخریب شده است‏ «یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ».

البته جاى تعجب نیست و به قول مثل عربى «لیس أول قارورة کسرت فى الاسلام» یعنى این اولین ضربه‏اى نیست که به اسلام وارد مى‏شود و این ضربه‏ها بلافاصله پس از رحلت حضرت پیغمبر صلى الله علیه و آله از طرف دشمنان مسلمان نما به اهل بیت علیهم السلام شروع شد «اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمّد وآل محمّد وآخر تابع له على ذلک».

(2)- من لا یحضره الفقیه: 4/ 401، من ألفاظ رسول اللّه صلى الله علیه و آله حدیث 5863؛ الأمالى، صدوق: 412، المجلس الرابع والستون؛ بحار الأنوار: 50/ 129، باب 3، حدیث 7.

(3)- الأمالى، طوسى: 281، حدیث 545؛ المناقب: 4/ 417؛ بحار الأنوار: 50/ 129، باب 3، حدیث 8.

(4)- الخرائج والجرائح: 1/ 392، باب 11؛ کشف الغمة: 2/ 389؛ بحار الأنوار: 50/ 141، باب 3، حدیث 26.

(5)- الخرائج والجرائح: 1/ 399، باب 11؛ بحار الأنوار: 50/ 145، باب 3، حدیث 29.

(6)- المناقب: 4/ 409؛ بحار الأنوار: 50/ 172، باب 3، حدیث 52.

(7)- کشف الغمة: 2/ 374؛ بحار الأنوار: 50/ 175، باب 3، حدیث 55.

(8)- کشف الغمة: 2/ 385؛ بحار الأنوار: 50/ 177، باب 3، حدیث 55.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 94/7/7 :: ساعت 11:2 صبح )
»» خجسته میلاد امام علی النقی علیه السلام

 

 
 

اشاره: پیشوای دهم

«بیشتر مورخان عقیده دارند که امام هادی(ع) در سال 212 هـ .ق به دنیا آمد و برخی دیگر سال تولد او را 214 می دانند. درباره جزئیات ماه و روز میلاد نیز اختلاف نظر وجود دارد؛ به گونه ای که ما را با 4 تاریخ مختلف روبه رو کرده است؛ 27 ذیحجه، 23 رجب، 3 رجب، روز ولادت او را دقیقاً ذکر نکرده اند و فقط به استناد دعای أللّهُمَّ اِنّی أَسْئَلُکَ بِالْمَوْلُودَینِ فِی رَجَب، «محمد بن علی الثانی و علی بن محمد المنتجب»، میلاد او را در ماه رجب می دانند».

پدر بزرگوار آن حضرت، امام جواد(ع) و مادرش سمانه، زنی پرهیزکار و فاضل از اهالی مغرب بود که در کسوت کنیز، به مدینه آمد و امام جواد او را خریداری کرد.

دوران امامت پیشوای دهم(ع)، همزمان با حکومت شش نفر از حاکمان عباسی به نام های معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز بود.

برخی از شرایط سیاسی اجتماعی حاکم بر عصر امامت امام هادی(ع) با دوره های پیشین همگون است و برخی صرفاً از ویژگی های این دوره به شمار می رود.

رو به ضعف نهادن دستگاه خلافت

جدا از فساد و کم رنگ شدن ارزش ها در دستگاه حکومت عباسی، روی آوردن دولت به نیروی نظامی وابسته باعث شد که ارتباط فکری و عقیدتی درباریان، روزبه روز کمتر شود و مسیر نگاه ها به سمت کسانی باشد که معتصم از آنها برای اداره کشور یاری می جست و شمارشان از چهار هزار نفر تجاوز نمی کرد؛ ولی این گروه اندک بعدها به ارتش بزرگ و قدرتمند تبدیل شد؛ تا آنجا که خلیفه بدون حمایت آنها قادر به انجام هیچ کاری نبود. به همین دلیل در دوران 33 سال امامت امام هادی(ع)، شش نفر از خلیفگان بر مسند خلافت نشستند و پس از چند صباحی به دست همین ترکان عزل و یا کشته شدند.

گسترش فساد و عیاشی در دستگاه خلافت

هزینه های هنگفت، اسراف کاری ها و عیاشی های دستگاه خلافت به قدری زیاد بود که غنایم به دست آمده از فتوحات و مالیات ها و غارت ها، جواب گوی آن نبود؛ برای مثال، متوکل، روستایی از طلا و نقره و جواهرات گران بها ساخته بود که روزی بسیاری از وسایل روستا را به اطرافیان خود بخشید.

قهر طبیعت و بروز رخدادهای غیرمنتظره

در سال 232 هـ .ق بر اثر بارش باران و جاری شدن سیل در موصل، حدود صدهزار نفر جان خود را از دست دادند.

ـ در شب پنج شنبه اول جمادی الاخر سال 241 هـ .ق، سیارات شکسته و شکافته شدند و شهاب های آسمانی فرود آمدند و نیز در همین سال چارپایان بر اثر ابتلای به بیماری از بین رفتند.

ـ در سال 242 هـ .ق در دامغان و نیشابور، زمین لرزه هایی پی در پی و شدید روی داد و بیش از چهل وپنج هزار نفر به کام مرگ رفتند.

ـ به فاصله چند روز بعد، زلزله شدید دیگری در همین ناحیه روی داد که حدود دویست هزار نفر را به هلاکت رسانید.

ـ قحطی و خشکسالی و کم آبی همه جا را فرا گرفت؛ برای مثال در مکه قیمت هر مشک آب به هشتاد درهم رسید و در برخی نقاط به جای باران، خون می بارید.

ـ وقوع حوادث هول انگیز از قبیل ساطع شدن نور از طرف قلزم و ادامه آن تا سرزمین فارس که راه نفس کشیدن را بر مردم گرفته بود یا صدای هول انگیزی که در ناحیه تنّیس شنیده می شد و تا مدتی ادامه داشت؛ بی تردید وقوع این حوادث در این دوره نمی توانست بدون ارتباط با اعمال مردم و ستمگری ها و جنایات حکام و زمام داران آنان باشد.

ـ بروز آشوب ها و فتنه ها در قلمرو اسلامی

به عنوان نمونه شورش های بغداد، آندلس، فارس، طبرستان و شهرهای ماوراءالنهر و دمشق نیز گسترش نهضت های علویان مثل نهضت محمد بن قاسم، یحیی بن حسین، حسین بن زید بن محمد، حسین بن محمد بن حمزه و اسماعیل بن یوسف بن ابراهیم.

تأثیر امام در حیطه فرهنگی

1. مبارزه با گروه های منحرف عقیدتی مثل غُلات، صوفیه، واقفیه، مجسمیه و باورمندان به رؤیت.

2. تحریر رساله کلامی: از جمله تلاش های علمی ـ فرهنگی امام در گستره اعتقادات، نوشتن رساله کلامی است که آن را به انگیزه پاسخ گویی به مشکلات اعتقادی اهالی اهواز نوشت.

3. مناظره های علمی و اعتقادی

4. رفع شبهه های دینی

5. مبارزه با خرافه پرستی و خرافه گرایی

6. پاسخ گویی به مسائل گوناگون

7. تربیت شاگردان و تقویت نیروهای ارتشی مثل عبدالعظیم حسنی، فضل بن شاذان، حسین بن سعید اهوازی، ابن السّکیت و...

8. تحکیم فرهنگ زیارت

9. بسترسازی برای درونی کردن فرهنگ انتظار در جامعه از طریق معرفی وکلای خود به مردم تا آنها با واسطه با امام زمان خود ارتباط برقرار کنند.

10. مبارزات سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی امام هادی(ع): مانند مبارزه با فقیهان درباری و زیر سؤال بردن مشروعیت حکومت، نفوذ عاطفی بر برخی از درباریان و تقویت پایگاه های مردمی

در کل نقش به سزای امام هادی(ع) در آن جامعة از هم گسیخته و فلاکت بار، مانند پادزهری بود که دردها را التیام می داد و از بار رنج و محنت مردم می کاست و آنها را به جامعه فردا امیدوار می کرد.

1. باقر شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام هادی(ع)، ترجمه: محمدرضا عطایی، نشر کنگره جهانی حضرت رضا (ع)، چ 1، 1371، ص 23.

2. برداشتی آزاد از علی رفیعی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت امام هادی(ع)، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1373.

 

 چراغ راه:ابن شهر آشوب

«امام هادی(ع) خوش خوترین و راست گوترینِ افراد بود. کسی که او را از نزدیک می دید، ملیح ترینِ افراد را دیده بود و اگر از دور می شنید، اوصاف کامل ترین فرد را شنیده بود. هرگاه در حضور او خاموش بودی، هیبت و شکوه او تو را فرا می گرفت و هرگاه اراده سخن می کردی عظمتش بر تو مستولی می شد. وی از دودمان رسالت و امامت و حامل وصایت و خلافت بود. شاخساری دلگشا از درخت پرشاخ و برگ نبوت و میوه سر سبد درخت رسالت بود».[1]

قطب راوندی

«امام علی بن محمد الهادی ویژگی های امامت، کمالِ فضل و دانش و خصلت های نیکو در او جمع بود و تمام خلق وخوی او همچون اخلاق پدرانش خارق العاده بوده است. همه شب بی وقفه رو به قبله می ایستاد، جامه ای پشمینه در بر و سجاده ای در برابر داشت».[2]

ابن حجر

«علی هادی وارث دانش و سخاوت پدرش بوده است».[3]

آقابزرگ تهرانی

«امام هادی(ع) از همه برادرانش بالاتر و وارث دانش و بخشش پدرانش بوده است. به خاطر وجود شرایط کامل امامت، یعنی علم، عدالت، کفایت، و سلامت حواس و اعضای بدن، امامت به او انتقال یافت. اوصاف امام تا آنجا بود که در اندیشه عمل کسی به او نمی رسید و نسبش قرشی عربی بود و علاوه بر آن از دودمان بنی هاشم بود».[4]

 بخشی از حرز امام هادی(ع)

«به نام خداوند بخشنده مهربان

هیچ نیرو و توانی نیست جز از خداوند والای بزرگ. ای آفریدگار فرشتگان و روح، انبیاء و مرسلین. و غالب بر تمام موجودات آسمان ها و زمین و آفریدگار و مالک همه چیز! ما را از ترس دشمن بازدار. و هر که از جن و انس به ما سوء قصد کند، چشم و دل هاشان را کور کن و میان ما و او مانع و حافظ و مدافعی قرار ده. همانا تو پروردگار مایی و هیچ نیرو و توانی جز نیرو و توان خداوند نیست. بر او توکل و بازگشت داریم. او قادر و تواناست».[5]

قطب راوندی در کتاب نورالابصار نقل می کند: در وجود مقدس حضرت هادی(ع) ویژگی های اخلاقی پسندیده می درخشید؛ امامت، کمال و دانش و فضیلت و سرشت و اخلاق نیک، از خصوصیات این امام است. شباهنگام به وقت سحر، رخسار به سمت قبله داشت. او در راز و نیاز خود لحظه ای فرو نمی ماند. تن پوشش لباده ای از پشم و سجاده اش حصیری بیش نبود».[6]

یکی از مشکلاتی که امام در عصر خود با آن مواجه بود، وجود افرادی بود که در حق ایشان غلو کرده و آن حضرت را تا سر حد خدایی بالا می بردند و خود را باب یا پیامبر ایشان معرفی می نمودند و تبلیغات بسیاری را در بین شیعه به انجام می رساندند. مردم درمانده شده، از امام می پرسیدند: با اینها باید چه کنیم؟ امام آنان را لعنت می کرد و از ایشان بیزاری می جست. آنان کسانی بودند که تمام محرمات الهی را حلال و واجبات را از پیروان خود ساقط می کردند تا بدین وسیله افراد را به خود جلب کنند. امام، شیعیان و دیگر مسلمانان را از این غلات برحذر می داشت و دستور می داد با آنها قطع رابطه کنند.[7]

نام امام دهم شیعیان علی و کنیه اش ابوالحسن است. مشهورترین القاب وی، هادی و نقی است گاهی او را نجیب، مرتضی، عالم، فقیه، ناصح، امین، موتمن، طبیب و متوکل می گفتند.

مورخان و راویان اخبار مذهبی نوشته اند که: امام هادی نخست لقب متوکل را داشت. چون این لقب نام جعفر متوکل علی الله، خلیفه عباسی بود، به یارانش سپرد که وی را با آن لقب یاد نکنند تا مبادا این موضوع عباسیان را تحریک کند.

سمانه مغربیه، بانوی ارجمندی بود که شایستگی همسری جوادالائمه و افتخار مادری امام هادی(ع) را یافت. او زنی متمایز از دیگران بود و با ازدواج با امام جواد(ع) و قرار گرفتن در معرض جاذبه های درخشان امامت تا آنجا پیش رفت که امام هادی(ع) درباره اش فرمودند: «مادرم دانای جایگاه من و اهل بهشت است. او چنان است که شیطان از او می گریزد و فریب حیله گران دنیاپرست در او کارگر نیست. خدا پاسدار و نگهبان اوست و او در شمار مادران راست گو و درست کردار است».[8]

 

زلال قلم

سال 212 هجری است و «صریا»، دهکده ای کوچک در حوالی مدینه، نیمه ذیحجه را نفس می کشد؛ درحالی که کوچه ها، دیوارهای کاهگلی، درها و دریچه ها از صدای سایش بال ملائکه متراکم اند، زمین آبستن معجزه است و سمانه، همسر بخشش و جود، نوزادی عزیز را به انتظار نشسته است.

ناگهان اتاق سمانه نورٌ علی نور می شود و صدای سلام خداوند در کائنات می پیچد، آسمانیان به چشم روشنی می ایند و زمینیان بی آنکه بدانند چرا، میهمان شادی و شعف می شوند. نوزاد سمانه دست به دست می چرخد و علی، هادی، امین، نجیب، موتمن و طیب بر سر زبان ها می افتد.

کودک صریا، همچون پدرانش عشق را در زمین می پراکند تا ایمان به بار بنشیند.

کودک صریا، ادامه عطوفت را به چشم های وحشت آلود خاک تعارف می کند، مهربانی را صله می دهد و دین و دانش را وقف اندیشه های نیازمند می کند.

کودک صریا، از همان ابتدا آفتاب می شود و می تابد.

کودک صریا، نوزاد دامان پاک سمانه، میوه قلب جوادالائمه قد می کشد تا خاک را به افلاک برساند و ستون دهم آسمان به دوش باشد و هرچه ابر و بارانِ برکت را به خشکسالی زمین بیاورد.

 

 شعر

ای روایت دهم

از آب و آسمان

واژه ها مدیون تواند

و با تو غریبی می کنند هنوز

شاعران در پیله تکرار مضامین مانده اند

و تو ناسروده ترین غزل مثنوی غربتی

بی آنکه نهایت انزوا باشی

و راه های راست

رد گام هایت را

به فراموشی سپرده باشند

کلام، وامدار توست

تو منطق فلسفه نابی

و بلاغت همزاد پدرانت

هدایت در مدار شما چرخ می خورد

اما امان از این واژه های گریزپا

 

کوتاه و گویا

1. سلام بر جایگاه های معرفت خدا و مواضع برکت خدا و معادن حکمت خدا و رازداران خداوند.

[بخشی از زیارت جامعه کبیره]

2. گواهی می دهم ارواح شما و نور شما و سرشت شما یکی است پاک و پاکیزه است.

[بخشی از زیارت جامعه کبیره]

3. خداوند صلوات بر شما و دوستی شما را که به آن مخصوصمان فرمود موجب پاکیزگی خلقت ما و طهارت جان های ما و تزکیه ما و کفاره گناهانمان قرار داد.

[بخشی از زیارت جامعه کبیره]

4. خداوند به سبب شما ای امامان بزرگوار اندوه را می برد و سختی را برطرف می سازد و نزد شماست آنچه فرستادگانش و فرشتگانش فرود آورده اند.

[بخشی از زیارت جامعه کبیره]

5. پروردگارا دل هامان را بعد از آنکه هدایتمان فرمودی نلغزان و از نزد خود به ما رحمتی ببخش که تو بسیار بخشنده ای.

[بخشی از زیارت جامعه کبیره]

 

 

آورده اند که ...

پاسخ یک پرسش

یکی از اهالی مدائن نامه ای به امام هادی(ع) نوشت و پرسید حکومت متوکل چه قدر طول می کشد؟ حضرت در پاسخ نوشتند: هفت سال زراعت خوبی می کنید و آنچه را درو کردید می خورید و کمی از آنها را با خوشه هایش ذخیره می کنید و پس از آن هفت سال دچار خشکسالی می شوید که ذخیره چند ساله خود را می خورید و فقط محصول کمی برایتان باقی می ماند. پس از این سال ها یک سال باران فراوانی نصیبتان می شود که سال پربرکتی است و مردم در آن عصاره و محصولات مختلفی برداشت می کنند. راوی می گوید: در اولین روزهای سال پانزدهم بود که متوکل کشته شد.[9]

پرندگان، ساکت!

قصر متوکل را طوری ساخته بودند که همیشه از نور آفتاب روشن بود و در هر طرف پنجره ای بود که نور از آن به داخل می تابید و درون قصر پر بود از انواع پرندگان خوش آواز. در روزهایی که متوکل دیدار عمومی داشت و اصطلاحاً به آن «یوم السلام» می گفتند، مجلس او پر از جمعیت می شد. پرندگان نیز همگی به صلا در می آمدند به طوری که افراد نمی فهمیدند چه می گویند. اما هر بار که امام هادی وارد می شدند پرندگان ساکت می ماندند و پس از خروج ایشان دوباره آواز می خواندند.[10]

کنیه

متوکل، نویسنده ای مسیحی داشت که احترام بسیاری برای او می گذاشت و به خاطر علاقه اش او را با کنیه ابونوح صدا می زد. عده ای از درباریان گفتند: نباید کافر را با کنیه اش صدا زد. متوکل از فقها استمداد کرد؛ اما نتیجه ای نگرفت. سؤال را نزد امام هادی (ع) فرستاد. امام در پاسخ چنین نوشت: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ. تَبَّتْ یدا اَبی لَهَبٍ وَ تَبَّ» با این پاسخ، جایز بودن این عمل و وقوع آن در قرآن را متذکر شد.[11]

 

نظر شما چیه؟

1. ویژگی های منحصر به فرد امام هادی(ع) را بیان کنید.

2. شرایط زندگی آن امام را تشریح کنید.

3. غلات و واقفیه چه فرقه هایی بودند و سیاست امام درباره آنها چگونه بود؟

4. نقش امام هادی(ع) در مبارزات علیه حکومت عباسی چگونه بود؟

5. چند نمونه از قیام های دوران امام هادی(ع) را برشمارید.

6. ایا خود امام در این قیام ها نقش کلیدی داشتند و قیام ها از طرف ایشان هدایت می شدند؟

7. چرا به سه امام بعد از امام رضا(ع) ابن الرضا می گویند؟

 

کتابستان

1. تحلیلی از زندگانی امام هادی (ع)، تألیف باقر شریف قرشی، ترجمه محمدرضا عطایی، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، 1371، مؤلف در فصل اول کتاب به تاریخ ولادت و رشد آن بزرگوار و به دیدگاه مؤلفان درباره وی پرداخته است. و در فصل دوم مظاهر شخصیت و حضور عینی امام را در جامعه بررسی کرده. فصل سوم با عنوان علوم و معارف آن حضرت، که بیانگر بخشی از روایات امام (ع) است به موضوعات مختلفی رسیدگی کرده و در ضمن به سند متن و شرح های زیارت جامعه نیز اشاره نموده است. در فصل بعد به گزارش اصحاب و راویان امام پرداخته و از 177 راوی یاد کرده است.

مؤلف در فصل های دیگر، زندگانی امام را در سامرا، اوضاع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی دوران امامت را نقد و بررسی می کند در ضمن اشاراتی گویا به حرکت های ستم ستیزانه تشیع و نقش شعر و شاعری در آن زمان، گزارش تحلیلی جریان های فکری انحرافی و موضع امام (ع) در مقابل آنها نیز از فصول خواندنی کتاب است.

2. چهره های درخشان سامرا حضرت امام هادی و امام عسکری(ع)، تألیف حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ علی ربانی خلخالی، انتشارات مکتب الحسین، اردیبهشت 1386، کتاب در 9 بخش تنظیم شده است. نگاهی کوتاه به زندگانی امام هادی، نگاهی کوتاه به زندگانی امام حسن عسکری، نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت امام مهدی عجل الله، نگاهی به فضایل بانوی بزرگوار حضرت نرجس، کراماتی از آستانه سامرا، نگاهی کوتاه به کارنامه سیاه ستمگران در هتک حرمت بارگاه امامان، نگاهی کوتاه به تاریخچه سامرا از گذشته تاکنون. آخرین بخش ادب زائر در آستانه مقدسه سامرا.

3. امام هادی و نهضت علویان، محمدرسول دریائی، نشر: رسالت قلم، 15 خرداد 1361، مهم ترین فصل های کتاب: ویژگی های سیاسی امام، مکاتب فکری معاصر با امام، شعر در خدمت مبارزه سیاسی و بیداری جاذبه اجتماعی و نفوذ سیاسی امام، ویژگی های سیاسی و تاکتیکی متوکل، تضاد سیاسی درون دربار، تحلیل و موضع منفی گرایانه امام در مقابل حوادث و رویدادها و موضع امام در تمهید مقدمات غیبت حضرت مهدی عجل الله.

4. خورشید هدایت سیری در زندگی امام هادی(ع)، جواد ترابی، نشر: بیت الاحزان قم، چاپ اول 1386. این کتاب جهت بهره گیری عموم طبقات جامعه در نظر گرفته شده لذا سعی نویسنده بر این بوده که با قلمی ساده گوشه هایی از زندگی امام هادی(ع) را به رشته تحریر درآورد و از نقل برخی اصطلاحات یا جریانات تخصصی پرهیز کند. کتاب در پنج بخش ولادت تا امامت، امام هادی و بنی عباس، معجزات امام هادی، در محضر امام هادی و شهادت امام هادی ارائه شده است.

5. فرهنگ جامع سخنان امام هادی، همراه با متن عربی کتاب موسوعه کلمات الامام الهادی تألیف گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، محمود شریفی، سیدحسین سجادی تبار و علی غلامی ترجمه: علی مؤیدی ناشر: نشر معروف قم، چاپ اول، دی 1384.

کتاب در چهار فصل تدوین شده که عبارتند از: 1. عقاید، 2. احکام، 3. اخلاق، 4. دعاها و زیارت ها.

6. صحیفه امام هادی(ع)، تألیف جواد قیومی اصفهانی، چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تاریخ انتشار 1381. مؤلف در این مجموعه ادعیه و کلام آن حضرت در توحید خدای بزرگ، تسبیح و مناجات امام را با استفاده از منابع و مصادر مختلف جمع آوری و تحت عنوان صحیفه امام هادی تهیه و تنظیم نموده است.

7. مشکات هدایت، پژوهش در زندگانی امام هادی ابوالفضل هادی منش ناشر و تهیه کننده مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما چاپ اول 1383. مجموعه حاضر ره آوردی است از نگاهی تحلیلی به رویدادهای مهم زندگانی امام هادی(ع)، ابتدا به رخدادهای آغازین زندگانی و بیان ویژگی های برجسته اخلاقی ایشان، دریچه ای گشوده است. سپس با بررسی شرایط فرهنگی و سیاسی حاکم بر آن روزگار و مبارزات فرهنگی و سیاسی امام فضای فرهنگی و سیاسی دوران امامت ایشان را ترسیم کرده است.

همچنین در واپسین صفحه ها با بیان پیشنهادهای راهبردی و معرفی برخی راه کارها گامی چند برای تولید برنامه های مفیدتر و سازنده تر برداشته است.

 

پی نوشتها

 [1]. باقر شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام هادی (ع)، ترجمه: محمدرضا عطائی، ترجمه و نشر: کنگره جهانی حضرت رضا (ع)، 1371، ص 39.

[2]. همان.

[3]. همان، ص 40.

[4]. همان، ص 41.

[5]. نک: همان، ص 28.

[6]. محمد رسولی دریانی، امام هادی و نهضت علویان، رسالت قلم، خرداد 1361، صص77 و 78.

[7]. جواد قیومی اصفهانی، صحیفه امام هادی، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1381، چ 1، ص 32.

[8]. ابوالفضل هادی منش، مشکلات هدایت پژوهی در زندگانی امام هادی(ع)، مرکز پژوهش های اسلامی صداوسیما، 1383، چ 1، ص 7.

[9]. نک: جواد ترابی، خورشید هدایت، سیری در زندگی امام هادی(ع)، قم، بیت الاحزان، 1386، چ 1، صص 52 و 53.

[10]. همان، ص 53.

[11]. جواد قیومی اصفهانی، صحیفه امام هادی (ع)، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1381، چ 1، ص 19.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 94/7/7 :: ساعت 10:59 صبح )
»» ولادت امام هادی(ع)

 


میلاد فرخنده
امام هادی علیه السلام سحرگاه روز پانزده ذیحجه قدم به عرصه گیتی نهاد تا وجود تابناکش روشنایی بخش تاریکی های جهل و بی ایمانی شود. نوزادی در آینده ای نه چندان دور مایه سربلندی و افتخار اسلام شد. امام دهم ادامه دهنده رسالت خطیر امامان ماقبل خویش بود. میلاد با سعادت و پر برکت امام علی النّقی علیه السلام بر تمامی دوست داران خاندان نبوّت و شیعیان جهان مبارک باد.

محل ولادت
دهمین ثمره باغ ولایت و دوازدهمین نهال عصمت و طهارت و نخستین فرزند پیشوای نهم در یکی از محلات مدینه، شهر نورانی پیامبر بزرگوار اسلام، در محلی به نام «صریا» دیده به جهان گشود. میلادش به پیشگاه مقدس خاندان عصمت و طهارت مبارک باد.

نام و القاب حضرت
در چنین روزی هنگامی که خورشید اشعه تابناک خود را بر روی زمین می گسترد، ماه نورافشان امامت و مولود مسعود خاندان ولایت، امام هادی علیه السلام دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش او را به زیباترین نامی که در خاندان رسالت سابقه داشت نامید و نام علی بر وی نهاد. بعضی ازالقاب مبارک حضرت علیه السلام هادی، ناصح عالم،فقیه، امین، عسکری، دلیل، فتّاح، نقی، و مرتضی است؛ چنان که امروز بیشتر شیعیان و دوست داران اهل بیت علیه السلام حضرت را با لقب مشهور «هادی» می شناسند.

مادر حضرت هادی علیه السلام
حضرت هادی علیه السلام فرزند اول حضرت جواد علیه السلام است. مادر عزیز و مهربانش، سَمانه نام داشت و از شاهزادگان رومی بود که به اسارت لشکر مسلمانان درآمد و به عنوان «ام ولد» آزاد شد و افتخار همسری امام نهم را پیدا کرد. وی در نهایت فداکاری و دلسوزی و از بانوان صالح و درستکار و پاکدامن روزگار بود و از پشتیبانان سرسخت امامت و خلافت الهی و نسبت به مقام ولایت آشنا و آگاه بود.

دانش امام هادی علیه السلام
حضرت هادی علیه السلام فرزند دریای دانش و معرفت و میوه درخت امامت و ولایت، و همچون پدران خویش از فضل و دانش سرشار بهره مند بود آن حضرت هفت سال و اندی تحت تربیت الهی و معنویِ پدر زندگی کرد و بعد از وفات پدراز درخشان ترین و برجسته ترین چهره های علمی اسلام بود و مشکلات فقهی و علمی جهان اسلام را با دانش و بینش خود حل و فصل می فرمود.

سیمای حضرت هادی علیه السلام
حضرت امام هادی علیه السلام علاوه بر روشنایی ضمیر چهره ای درخشان و دوست داشتنی داشت. آنان که امام را دیده اند، نقل کرده اند که آن گرامی قامتی متوسط، چهره ای سپیدِ آمیخته به سرخی، چشم هایی درشت، ابروهایی گشاده و سیمایی شاداب و دلگشا داشت، به طوری که هرکه غمگین بود و به ایشان نظاره می کرد اندوهش را از یاد می برد.

عرض تبریک به امام زمان
بارِ دیگر فرزندی از دودمان پاک رسول اللّه صلی الله علیه و آله به دنیا آمد و زمین را به روشنایی وجودش متبرک ساخت. صدای کودکی معصوم از خانه امام جواد بلند شد که در آینده ای نه چندان دور روشنی بخش محفل شیعیان و دوست داران حق و حقیقت می شد. بار دیگر روح قدسی در کالبد انسانی از سلاله پیامبر علیه السلام دمید و چراغ روشنی بخش ظلمات جهل و بی ایمانی شد. میلاد سعید امام هادی علیه السلام ، امام دهم شیعیان، را به حضور فرزند گرامی اش، امام زمان(عج) تبریک و تهنیت می گوییم.

تسلط بر زبان های گوناگون
از آن جا که دانش خاندان رسالت از منبع وحی و الهام سرچشمه می گیرد توانایی هایی در وجود امامان و اولیای الهی نهفته است که در انسان های معمولی نیست؛ زیرا آنان در مکتب وحی الهی پرورش پیدا می کنند و برای هدایت جامعه انسانی آماده می شوند. امام هادی علیه السلام ، دهمین امام شیعیان، از همان دوران کودکی از دانش الهی برخوردار بود. گاهی در محیط های عربی با یک ترک با زبان ترکی گفتگو می کرد و دیگر هنگام با علی ابن مهزیار اهوازی چنان به فارسی صحبت می فرمود که گویی از فارسی زبانان است.

نشانه ای از نفوذ در دل ها
با وجود آن همه مخالفت و مبارزه پنهان و آشکاری که خلیفه معاصر، متوکّل، در برابر نفوذ و محبوبیّت امام هادی علیه السلام به کار می برد و همیشه در صددِ خاموش ساختن این مشعل فروزان الهی بود، محبوبیت امام روز به روز گسترده تر می شد. تا حدّی که اشعه تابناک آن تا اندرون حرمسرای خلیفه نیز نفوذ کرده بود. نقل شده است که مادر خلیفه اعتقاد استوار و بی ریایی نسبت به امام هادی علیه السلام داشت و او را انسان شریف و شایسته ای می دانست و در عرض حاجت به پروردگار متعال امام را وسیله و شفیع خود قرار می داد.

مذمت روزگار
یکی از یاران امام هادی علیه السلام که نزد حضرت می رفت در بین راه اتفاقا با یک «اسب سوار» برخورد می کند و انگشت و شانه اش آسیب می بیند. وقتی به محضر امام هادی علیه السلام می آید امام او را پانسمان می کند. او به حضرت می گوید: امروز عجب روز شومی بود. خداوند مرا از شرِّ آن نگه دارد. حضرت هادی علیه السلام به این سخنش ایراد می گیرد و می فرماید: کردار شماست که موجب کیفر و پاداش است. یقین داشته باشیدکه تنها جزا دهنده در دنیا و آخرت خدای یکتاست و هرگز ایّام و گردش روزگار در خلقت و افعال پروردگار عالم کوچک ترین دخالتی ندارد.

جدال و برتری جویی
امام هادی علیه السلام درباره بحث های بی ثمر و جِدال آمیز می فرمایند: بحث های خصومت آمیز، درستی های کهن را از میان می برد و پیوندهای محم را گسسته می سازد. کم ترین ضرر این بحث ها آن است که هر یک از دو طرف می خواهد بر دیگری غلبه کند و برتری یابد و این خود مایه اصلی جدایی و پراکندگی است.

جاذبه معنوی امام علی النقی علیه السلام
محمد بن حسن علوی می گوید من و پدرم بر درِ سرای متوکل، خلیفه عباسی، ایستاده بودیم. من در آن هنگام کودکی بودم و در آن سرا جماعت بسیاری حضور داشتند در این هنگام حضرت امام هادی علیه السلام وارد شد. تمام حضار به احترام حضرت پیاده شدند تا آن که امام وارد خانه شدند. بعضی از آن جماعت جاهل صفت به بعضی دیگر گفتند ما چرا برای این جوان پیاده شویم. نه شرافتش از ما بیشتر است و نه سنّش. به خدا سوگند که برای او پیاده نخواهیم شد. ابوهاشم رو به جمعیت کرد و گفت به خدا سوگند که با دیدن هیبت و وقار سرشارش ناخود آگاه پیاده خواهید شد. و حضرت امام هادی علیه السلام تشریف آوردند و جماعت چون نظرشان به جمال حضرت افتاد، همگی به احترام او پیاده شدند و از تاثیر معنوی امام بر خود و جلال و جذبه ایشان تعجّب کردند.

مولودی از سلاله پاک پیغمبر
در صبح درخشان و زیبایی در خانه امام جواد علیه السلام فرزندی پاک به دنیا آمد که با قدوم مبارکش زمین را نورانی ساخت. با تولد امام دهم غنچه های علم و معرفت و ایمان شکفت و دل های مؤمنان شاد شد. زمین و زمان بار دیگر شاهد میلاد با سعادت فرزندی از سلاله پاک پیغمبر صلی الله علیه و آله بود. امام علی النقی علیه السلام نمونه کامل پرورش نبوی بودند و سیرت ایشان همان سیرت امامان گذشته و راه و روشِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله بود.

مقام الهی حضرت امام هادی علیه السلام
ابوهاشم می گوید: متوکل محلی بنا کرده بود که در آن جا افراد به ملاقاتش می آمدند و در ان پنجره های مشبک قرار داده بود و کبوتران و مرغان آوازخوان و انواع پرندگان را نگهداری می کرده، به طوری که نه متوکل صدای کسی را می شنیدند و نه کسی صدای او را. لیکن چون حضرت امام هادی علیه السلام وارد آن مجلس می شد، پرندگان ساکت می شدند و هیچ صدایی شنیده نمی شد و هنگامی که حضرت خارج می شدند دوباره شروع به خواندن می کردند. این موضوع برای متوکّل دردناک بود که حتی مرغان هوا نیز به مقام الهی حضرت هادی علیه السلام واقف اند.

امام هادی علیه السلام و مجلس بزم
شبی متوکل امام هادی علیه السلام را به بزم شرابخواری خویش احضار کرد. متوکل در صدر مجلس مشغول میگساری بود و امام علیه السلام را در کنار خود جای داد. متوکل برای تحقیر آن بزرگوار با کمال بی شرمی جام شرابی که در دست داشت به امام علیه السلام تعارف کرد. چون امام مقاومت و نکوهش کردند، متوکل به ایشان گفت: پس شعری بخوان و مجلس ما را رونق ده. او نمی دانست که صاعقه های آتش بار سخنان امام بر سرش فرو می بارد. امام علیه السلام شروع به خواندن اشعار عبرت انگیز و هشدار دهنده ای فرمودند که در آن از منزل نهایی ستمکاران و شهوت پرستان و سرانجام شرابخواران یاد کردند و چنان تصویری در برابر چشمان شان ترسیم فرمودند که مستی از سرشان پرید عیش شان منغّص شد.

اقتباسی از اشعار امام هادی علیه السلام
بعضی از اشعار عبرت انگیز امام هادی (ع) که با هدف روشن ساختن عاقبت جایگاه ستمگران است بدین ترتیب است .آنان در قله های مرتفع منزل گزیدند و مردان مسلح را به پاسداری از آن منازل گماشتند.لیکن آنان را از گزند مرگ حتمی نجات نداد و از آن کاخ ها و قله های سر به فلک کشیده با فلاکت و بدبختی به دورن گودال مرگ فرود آمدند. سپس فریادی برخاست و بانگ زد: کجا رفتند آن تاج ها و زینت ها و آن شکوه و شوکت؟

کجا رفتند آن چهره های نازپرورده ای که در پس پرده های رنگارنگ، خویشتن را از دیگران ممتاز ساختند؟ سرانجام قبر آنان را رسوا ساخت و آن چهره های شاداب و نازپرورده جولانگاه کرم های زمین شد.

آنان مدت درازی در دنیا خوردند و آشامیدند، لیکن امروز غذای کرم ها و حشرات زمین شدند.

تمام عمر خود را در دنیا به ساختن منازلی صرف کردند که آن ها را از گزند طوفان حوادث ایمن سازد، لیکن با شنیدن بانگ کوچ آن خانه ها و اهل و عیال را ترک گفتند و رفتند....

جود و بخشش و تقویت اراده
ابوهاشم از اصحاب امام هادی علیه السلام می گوید: چنان سختی معیشتی به من روی آورد که چاره ای جز اظهارنیاز به پیشگاه سرور سخاوتمندان، امام هادی علیه السلام نداشتم. به حضور امام شرف یاب شدم. تا نشستم فرمودند: ابوهاشم توانایی به جا آوردن سپاس یک از نعمت های الهی را داری؟ من نتوانستم پاسخ بگویم. امام علیه السلام شروع به شمردن نعمت های الهی کردند و فرمودند: آیا از این که خداوندبه تو توفیق ایمان عنایت فرموده و به سبب آن بدنت را از آتش دوزخ مصون داشته، یا از این که نعمت عافیت و سلامت یا نعمت قناعت به تو عنایت فرموده و تو را از ذلت و حقارت مصون داشته است، از او سپاسگذاری می کنی؟ سپس سفارش فرمودند که صد دینار به من بدهند؟!

فرزندان امام دهم علیه السلام
امام هادی علیه السلام دارای پنج فرزند به نام های ابومحمد معروف به ـ حسن عسگری علیه السلام ـ، محمد بزرگترین آنان، حسین، جعفر و دختری به نام عایشه بود.

راه و رسم امام علیه السلام
امام هادی علیه السلام زندگی ساده و بی آرایشی داشت. همیشه با مردم و در عمق اجتماع بود. ایشان نمونه انسان کامل بودند.

داروی یک بیمار
زید بن علی بن الحسین می گوید: در سامرا به بستر بیماری افتاده بودم و سخت در تاب و تب و اضطراب به سر می بردم. در دل شب طبیبی به بالینم آوردند و نسخه ای برای من نوشت که به دست آوردن آن در شب امکان نداشت. تصمیم گرفتیم که صبح آن را تهیّه کنیم. ولی درد همچنان به شدّت مرا می آزرد. وقتی پزشک رفت دیدم خدمتکار امام هادی علیه السلام وارد شد و با خود کیسه ای همراه داشت. وقتی کیسه را باز کرد، دیدم همان دوایی است که دکتر سفارش کرده است. خدمتکار امام گفت: ابوالحسن علیه السلام به شما سلام می رساند و می فرماید این دارو را به این ترتیب میل کنید، شفا خواهید یافت. من طبق دستور امام رفتار کردم و شفا یافتم.

نام او را محمد انتخاب کن
ایوب پسر نوح می گوید: به امام هادی علیه السلام نوشتم من در انتظار مولودی هستم. از شما درخواست می کنم که دعا فرمایید خداوند متعال پسری به من عطا کند. امام در پاسخ مرقوم داشتند هنگامی که نوزاد به دنیا آمد، نام او را محمد بگذار. خداوند متعال به من پسری عنایت فرمود که نامش را مطابق فرموده امام علیه السلام محمد گذاشتم.

بهتر از پسر
یحیی پسر زکریا می گوید: من در انتظار نوزادی بودم. به امام هادی علیه السلام نوشتم دعا فرمایید که آن نوزاد پسر باشد. امام در پاسخ نامه من مرقوم داشتند بسا از دختران بهتر از پسرانند. پس از مدتی خداوند متعال به من دختری عنایت فرمود.

احترام به حضرت هادی علیه السلام
رسم متوکل این بود که هر وقت امام هادی علیه السلام وارد می شدند، فوق العاده احترام می کرد. حتی دستور داده بود که همه در مقابل او متواضع باشند. روزی حسودان به متوکل گفتند که تو به دست خود خلافت را از میان می بری. متوکل فرمان داد کسی به حضرت احترام نکند. حضرت بعداز چند لحظه وارد شدند. اما این بار هم همه احترام گذاشتند و استقبال کردند. وقتی حضرت رفتند همه از خود می پرسیدند چه شد؟ چرا بلند شدی و چرا استقبال کردی؟

متوکل و امام هادی علیه السلام
کاتب معتز می گوید: شبی پیش متوکل رفتیم و او را غضبناک دیدیم. او به چند نفر از غلامان خود امر کرد که حضرت هادی علیه السلام را بیاورند. مرتب زیر لب می گفت او را می کشم، بدن او را می سوزانم. ناگهان حضرت با کمال شهامت و وقار وارد شد. متوکل به استقبال رفت، تواضع کرد، صورت حضرت را بوسید و پهلوی خود نشاند و پرسید این وقت شب کجا بودید؟ حضرت فرمودند: تو دنبالم فرستاده ای. گفت: دروغ گفته اند و آن گاه حضرت را بدرقه کرد.

امام هادی علیه السلام در مجلس متوکل
روزی متوکل در مجلس خود برای اعتراف گرفتن از امام هادی علیه السلام پرسید: فرزندان پدرت درباره عباس بن عبدالمطلب چه نظری دارند؟ امام علیه السلام فرمودند: شمای خلیفه بگویید که فرزندان پدرم در مورد کسی که خداوند اطاعت فرزندان او را بر مردم واجب کرده است، چه نظری دارند.

متوکل از این پاسخ خوشحال شد و گمان کرد امام از خاندان بنی عباس تعریف کرد. در صورتی که هدف امام از این جمله این بودکه به خلیفه برساند خلافت و ولایت خاندان رسالت از جانب پروردگار عالم تعیین شده است و خلافت آنان همانند دیگر حکومت ها نیست.

چرا عسگری گویند؟
حضرت امام علی النقی علیه السلام و فرزندش امام حسن عسگری علیه السلام را در سامرا نگاه داشتند. چون آن مکان مرکز ارتش عباسی تا عصر متوکل بود. آن دو بزرگوار را عسگری نام نهادند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 94/7/7 :: ساعت 10:54 صبح )
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 77
>> بازدید دیروز: 189
>> مجموع بازدیدها: 1331522
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
کنج دل🩶
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب