»» آثار اقتصادیِ جایگزینی نظام مشارکت بهجای نظام بهره2
حال توضیح هر یک از این مراحل:
مرحله اوّل: مارشال، بر اساس مشاهدات تصادفی معتقد شد که افزایش در بیاطمینانی به آینده، احتمالاً به کاهش پسانداز میانجامد و آن را در قالب داستانی بدین مضمون بیان کرد:
یک روستایی زحمتکش، تَرکخوشی کرده که ثروت ناچیزی اندوخته بود و دید که دستی تواناتر این اندوختهها را از وی گرفته، به صورت هشداری همیشگی برای همسایگانش درآمد که تا میتوانند دم را غنیمت شمرند و خوش باشند.
این مسأله بعدها مورد توجّه اقتصاددانان قرار گرفت تا تحقیقی در اینباره داشته باشند. یکی از نخستین کوششها درباره فرموله کردن مسأله انتخاب بین سطوح مصرف و پسانداز به وسیله فیشر (1930) صورت گرفت. وی الگویی دو دورهای را ارائه داد که مصرفکننده، رتبهبندی رجحان بین مصرف حال و آینده را دارد. فیشر در این الگو چنین استدلال میکند که ریسک درآمد (بیاطمینانی به درآمد آینده) نرخ رجحان زمانی را کاهش، و به این ترتیب، پسانداز جاری را افزایش میدهد.
بولدینگ در سال 1966 مسأله را دوباره بررسی، و نتیجه فیشر را تأیید کرد و گفت:
هر قدر ریسک درآمد آینده بیشتر باشد، انگیزه تأمین آینده به بهای چشمپوشی از مصرف حال، بیشتر خواهد شد.
متناقض بودن پاسخهای تحقیقاتی فیشر و بولدینگ با مشاهدات اتّفاقی انجام شده به وسیله مارشال، سندمو (1970) را به تحقیق و بررسی بیشتر واداشت. وی که به اعتقاد خود تناقض را حل کرده، میگوید:
اختلاف این افراد در این واقعیّت نهفته است که آنها به یک نوع بیاطمینانی اشاره ندارند. در حالی که بولدینگ درباره بیاطمینانی مربوط به درآمد غیرسرمایهای بحث میکند، مارشال، اثر بیاطمینانی نسبت به بازده سرمایهگذاری را مورد بحث قرار داده است. نقش پسانداز در دو مورد یاد شده کاملاً متفاوت است؛ بنابراین اگر سرمایههای موجود در معرض خطر نباشند و تنها درآمد آتی در چنین وضعی قرار گیرد، پسانداز در صورتی افزایش مییابد که ریسک ناپذیری نسبی، بیشتر از واحد باشد.
این مورد که به آن «خطر درآمد» اطلاق میشود، به وسیله بولدینگ (1966)، فلیز(1967)، لیلاند (1968)، هان (1970) و سندمو (1970) بررسی شد. آنان به این نتیجه رسیدند که واکنش منطقی شخص به افزایش خطر درآمد، افزایش پسانداز است که با ریسکناپذیری (محافظهکاری) ارتباط مستقیم دارد.
سرانجام سندمو خصوص درآمد حاصل از پسانداز و ناطمینانی درباره آن را تحقیق کرد. وی در این تحلیل، عبارت «اسلاتسکی» مانندی را به دست آورد و دریافت که با در نظر گرفتن مفروضات مشخّصی درباره تابع خطر ناپذیری، وقتی نرخ بازده پسانداز مشخّص نباشد، ابتدا اثر جانشینی ظاهر میشود که به کاهش سطح پسانداز میانجامد؛ امّا سپس اثر درآمدی نیز پدید میآید که به افزایش سطح پسانداز منجر میشود؛ بنابراین، اثر کلّ افزایشِ خطر سرمایه نامشخّص است. تحقیقات بعدی، مثل کارهایی که بلاک و هانیکد در سالهای 1972 و 1975 انجام داد. یافتههای سندمو را تأیید کرد؛ پس فرض اینکه «با نااطمینانی شدن درآمد حاصل از پسانداز، سطح پسانداز کل کاهش مییابد»، نه از جهت نظری و نه از جهت تحقیقات تجربی، فرض ثابت شدهای نیست.
مرحله دوم: همانطور که گذشت، فرض منتقد بر این است که حرکت از نظام بهره به سوی نظام مشارکت، به معنای حرکت از نظامی مطمئن به سوی نظامی است که هر نوع کسب درآمد از طریق پسانداز، با خطرهای مهم و نااطمینانیهایی توأم است که دیگر هیچ انگیزهای برای پساندازکننده نمیگذارد؛ در حالی که این فرض در هر دو طرف، ناتمام است. در نظام سرمایهداری طیف گستردهای از داراییها برای پساندازکننده وجود دارد؛ برای مثال در امریکا انواعی از داراییها وجود دارد که به ترتیب خطر عبارتند از: گواهی سپرده، اسناد خزانه، وجوه بازار پول، اسناد صندوقهای تعاونی، سهام صنعتی ممتاز، سهام عادی و سرانجام قراردادها و مزایای آینده که صاحبان پسانداز به طور معمول، ترکیبی از این داراییها را که به بهترین وجه نیازشان را تأمین میکند، برمیگزینند. به عبارت دیگر، در نظام سرمایهداری، افراد داراییهای خود را از یک نوع خاص انتخاب نمیکنند؛ بلکه ترکیبی از انواع دارییها با بازدهی بسیار، متوسّط و کم، با خطرهای مشابه را بر میگزینند. از طرف دیگر، معنای نظام مشارکت این نیست که فعّالیتهای شکل گرفته بر اساس آن، همیشه و همگی با خطرها و نااطمینانیهای مهم توأم باشد؛ بلکه در برخی از انواع آن ـ اگرچه ممکن است بازده آنها در مقایسه با انواع دیگر کمتر باشد ـ احتمال ضرر و حتّی احتمال پایین آمدن سود از مقدار معیّنی، خیلی ناچیز است؛ بنابراین، صاحبان پسانداز همانند نظام سرمایهداری میتوانند با گزینش ترکیبی از انواع مشارکتها، پساندازهایشان را به سرمایهگذاری تبدیل کنند و در عین حال، افراد ریسک گریز میتوانند از راههای مطمئن مشارکت بهرهمند شوند.
مرحله سوم: محقّقانی چون ندیمالحق و میرآخور بر مبنای تحقیقی نشان دادهاند که حرکت به سوی نظام مالی اسلامی بدون بهره در وضعیّت خاصّی به افزایش نرخ بازده میانجامد؛ در نتیجه، افزایش بیاطمینانی که ممکن است از حذف داراییهای بیخطر سرچشمه بگیرد، بر اثر بالارفتن نرخ بازده پسانداز، جبران شده، به این ترتیب، سطح پسانداز کل بدون تغییر باقی میماند و حتّی ممکن است در پساندازها افزایش هم پدید آید.
مرحله چهارم: با قطع نظر از پاسخهایی که داده شد، باید به این نکته توجّه داشت که در جوامع اسلامی، بسیاری از مردم به لحاظ رعایت موازین شرعی، به پسانداز بر اساس نظام بهره حاضر نیستند. در فعّالیتهایی که شبهه ربوی دارد، شرکت نمیکنند، و با حذف بهره و برقراری نظام مشارکت، انگیزه پسانداز و مشارکت در فعّالیتهای اقتصادی در آنان افزایش مییابد؛ بنابراین با اطمینان میتوان گفت که در جوامع اسلامی، اجرای نظام مشارکت نه تنها پساندازها را در سطح کلّ اقتصاد کاهش نمیدهد، بلکه موجب افزایش آن نیز خواهد شد؛ به طوری که امروزه، برخی از بانکهای غربی برای جذب پسانداز مسلمانان مقیم اروپا در کنار بانکداری ربوی، از ابزارهای مالی اسلامی نیز استفاده میکنند.
2. مشکل نظارت
در نظام بهره، نتیجه فعّالیت اقتصادی به وامدهنده ارتباطی ندارد؛ در حالی که در نظام مشارکت به مقتضای شرکت، سود و زیان مؤسسه، سود و زیان صاحب سرمایه بهشمار میآید؛ بنابراین، لازم است صاحب سرمایه بر تمام مراحل فعّالیت مؤسسه نظارت کند تا نخست این که کارفرما برخلاف قرار داد رفتار نکند و دوم آنکه برخلاف واقع گزارش ندهد و این امر، مشکل بزرگی به نام «مشکل نظارت» را در پی دارد. این مشکل به دو صورت طرح شده است:
الف. به دلیل عدم امکان نظارت، نظام مشارکت عملی نیست.
ب. به دلیل بالابودن هزینه نظارت، نظام مشارکت کارا نیست.
الف. مسأله امکان نظارت: امروزه به دلیل بزرگبودن مؤسسات، پیچیدهبودن خطوط تولید، گستردهبودن حوزه فعّالیت ـ به طوری که گاهی برخی از شرکتها به صورت چند ملّیّتی اداره میشوند ـ امکان هر گونه نظارتی از صاحبان پسانداز سلب میشود؛ بنابراین، بر فرض کم «نظام مشارکت» برای کارگاهها و مغازههای کوچک و محلّی به دلیل امکان نظارت ممکن باشد نمیتواند به صورت نظام فراگیر جایگزین نظام بهره شود.
پاسخ: در عصر حاضر، فعّالیتهای بسیار بزرگی که در اساس بر نظارت متّکی است، در جهان اقتصاد جریان دارد که مشکل نظارت نه تنها آنها را محدود نکرده؛ بلکه روز به روز بر فعّالیتهای آنها افزوده میشود. در اینجا به توضیح برخی از آن فعّالیتها میپردازیم.
1. فعّالیت شرکتهای بیمه طیّ مدّتی طولانی، گواه این مطلب است که میتوان با ابداع روش هایی کارا گزارشهای خلاف واقع را از بین برد یا به حداقل رساند. پوشش روزافزونی که این صنعت ارائه میکند، این واقعیّت را بیان میدارد که صنعت مزبور به راههایی دست یافته است که خدمات بیمه را در زمینههایی عرضه کند که پیشتر به علّت عدم وجود اطلاعات کافی، امکان عرضه آن میسّر نبود.
2. در شرکتهای سهامی، حجم بسیاری از سهام به سهامداران جزء تعلّق دارد؛ به طوری که سهام افراد در مقایسه با کلّ داراییهای شرکت ناچیز است و هر سهامدار به دلیل بالابودن هزینه نظارت به تنهایی نمیتواند بر اقدامهای مدیران نظارت داشته باشد؛ امّا در عمل با در نظر گرفتن تمهیداتی چون حسابرسی سالانه، شرکتهای سهامداران در مجمع سالانه، انتخابی بودن هیأت مدیره و... امکان تخلّف مدیران به حداقل میرسد.
3. افزون بر شرکتهای سهامی، در حال حاضر نظامهای پیچیدهتری از نظام مشارکت در سود و زیان هستند که سابقه عملکرد بسیار خوبی نیز دارند. تمام نظامهای مالیاتی که در آنها مالیاتها به طور مستقیم وصول میشود، نوعی مشارکت سود و زیان است. در برخی از کشورهای توسعه یافته چون امریکا، مالیاتهای مستقیم 80 درصد کل مالیاتهای وصول شده را تشکیل میدهد. نظام مالیات مستقیم میتواند به نوعی نظام مشارکت در درآمد دولت و مردم تلّقی شود؛ زیرا در حدّ معیّنی از درآمد که در جهت تحقق نامعلوم است، از مردم مالیات گرفته میشود. هر سال میلیونها نفر مؤدّی مالیاتی، درآمد خود را گزارش کرده، بر اساس آن، مالیات متعلّقه را میپردازند. هزینههای نظارت به وسیله دولت صرف میشود تا درآمد افراد به درستی برآورد شود. وجود چنین نظامی، عملی بودن آن را به اثبات میرساند. افزون بر اینها انعطافپذیر بودن نسبتهای مشارکت تا حدّ بسیاری میتواند مشکل نظارت را حل کند به این معنا که صاحب سرمایه به همان میزان که از اطلاعات و امکان نظارت دور میافتد، نسبت مشارکت در سود را بالا میبرد و این موجب میشود که مدیران در ارائه اطلاعات بهموقع و درست، انگیزه بیابند؛ گذشته از اینکه مسائلی چون واهمه از دست دادن حُسن شهرت در بازار اعتبار یا استفاده از سازوکارهایی چون گرفتن وثیقه، حسابرسی، شرکت در هیأت مدیره، کنترلهای تصادفی و دیگر انواع نظارتها، مدیران را از دادن اطلاعات خلاف واقع باز داشته، نظارت را ممکن میسازد.
ب. مسأله هزینهبر بودن نظارت: برتری نمایان نظام بهره، در ویژگی آن، یعنی حداقلکردن هزینه است. قراردادهای وام، دارای هزینههای سازمانی پایین هستند؛ بدین سبب در سرتاسر دنیا از محبوبیّت ویژهای برخوردارند. هزینههای نظام مشارکت به طور عمده از این واقعیّت سرچشمه میگیرد که شریک بودن در بنگاه، فرد را ملزم میکند که برای حفظ منافع خودش درباره فعّالیتهای بنگاه هوشیاری و دقّت بیشتری داشته باشد، و این هزینهها چنان بالا است که بر اعتبار نظام جدید، سایه تردید میافکند.
در پاسخ باید گفت:
نخست آن که فعّالیت و گسترش روزافزون شرکتهای بیمه، شرکتهای سهامی، شرکتهای سرمایهگذاری، و ... از این حقیقت حاکی است که میتوان بر هزینههای نظارت فائق آمد.
دوم این که در شیوههای عملی و اجرایی نظام مشارکت، جایگاهی برای مشارکتهای فردی در نظر گرفته شده؛ امّا بیشتر معاملهها به شکل نهادی بوده، مؤسّسات مالی بزرگ با تشکیلات تخصّصی، عهدهدار سازماندادن آن خواهند بود؛ برای مثال بانک سرمایهگذاری تخصّصی در بخش کشاورزی با جذب پساندازهای مردم به وکالت از طرف صدها هزار نفر که هر کدام با پساندازهای کوچک و بزرگ در بانک مذکور سپردهگذاری کردهاند، به سرمایهگذاری مستقیم یا مشارکت در سرمایهگذاریهای کشاورزی اقدام خواهد کرد. روشن است که در این صورت، به سبب تشکیلاتی بودن نظارت، هزینه نظارت پایین میآید؛ زیرا هزینههای ثابت، بر همه طرحها سرشکن میشود؛ به طور مثال با تهیه بولتن خبری که از قیمتهای عمده فروشی و خردهفروشی محصولات کشاورزی، بذر، سموم، کود و ... حکایت میکند، همینطور با تهیه ملاکهایی از میزان هزینه متوسّط، و برداشت متوسّط در زمینهای گوناگون، بانک میتواند بر دهها هزار طرح نظارت کرده، هزینه نظارت را به حداقل برساند. این فرایند، انگیزه گزارش کذب را از بین میبرد. از طرف دیگر به دلیل تخصّصی بودن فعّالیتها، مؤسسات مالی در اندک زمانی با ابداع و به کارگیری روشهای متنوّع میتوانند گزارشهای خلاف را به حداقل رسانده، هزینهها را کاهش دهند.
سوم این که کامیابی نظام مالیاتی مستقیم در کشورهای توسعه یافته، بیانگر این است که در صورت لزوم، نهاد مجهّزی از طرف دولت میتواند امر نظارت بر فعّالیت شرکتها را به عهده گرفته، حقوق صاحبان سهام را استیفا کند. روشن است که در این صورت، به دلیل توزیع هزینههای ثابت این نهاد بر هزاران شرکت، هزینه متوسّط نظارت کاهش مییابد؛ بنابراین میتوان گفت: نظام مشارکت به دلیل نیاز به نظارت، در مقایسه با نظام بهره، هزینه دارد (به ویژه در مرحله گذر به سوی شیوههای کارای نظارت)؛ امّا این هزینهها آن اندازه نیست که بتواند مزایای نظام مشارکت را خنثا کند؛ چنانکه در نظام مالیات مستقیم با اینکه در مقایسه با نظامهای دیگر مالیاتی هزینه بر است، به دلیل مزایای آن، هیچ وقت کنار گذاشته نمیشود.
3. پایین آمدن انگیزه تولید
استیگلیتز (1974) و جنسن و مکلینگ (1976) سرمایهگذاری را در نظر میگیرند که طرح سرمایهگذاری در دسترس او است؛ ولی وجوه لازم را برای تأمین آن در اختیار ندارد. اگر این سرمایهگذار، وجوه مورد نیاز خود را از طریق انتشار سهام تأمین کند (چون در منافع طرح، کمتر از صددرصد سهیم خواهد شد) مدت زمانی که برای اداره آن صرف میکند، به اندازهای نیست که اگر مالک کلّ طرح بود، صرف میکرد. از سوی دیگر اگر وی از طریق استقراض، منابع لازم را برای اجرای طرح تأمین کند، انگیزهاش برای کار کمتر کاهش مییابد؛ زیرا در غیر حالت ورشکستگی، منافع کامل را از هر گونه افزایشی در سود به دست خواهد آورد؛ بنابراین به نظر استیگلیتز، جنسن و مکلینگ، تأمین مالی از طریق استقراض، روشی است که موجب گسترش طرح میشود بدون اینکه انگیزههای لازم را از بین ببرد. خلاصه برای سرمایهگذار دو راه وجود دارد: یکی عرضه سهام که ریسک و نااطمینانی را میان مالکان توزیع میکند و دیگری استقراض که به بیشتر شدن ارزش طرح از طریق اثر انگیزشی میانجامد.
این اشکال، ظاهری روشن و موجّه دارد؛ ولی در تحلیلی واقعبینانه، ضعفهای متعدّدی در آن به چشم میخورد.
یک. با بررسی چگونگی تأمین مالی مؤسسات و بنگاههای مهم و معتبر میبینیم که اغلب میکوشند تا سرمایههای مورد نیاز مؤسسه را به روش ترکیبی، از فروش سهام و استقراض تأمین کنند که این امر، زمینه مطالعات دقیقتری را فراهم میآورد. بهطوری که داس (1978 ـ 1977) با ارائه الگویی، وصف متفاوتی را ارائه میکند. از دیدگاه وی، در دنیایی که بنگاههایی با کیفیّتهای متفاوت در آن وجود دارند، وام، نشانه اعتبار و کیفیّت بنگاه است. در حالت تعادل، ارزش بنگاه به طور تنگاتنگ، با نسبت میزان وام به سهام ارتباط دارد. بر اساس این نظریّه، چنان چه ورشکستگی پرهزینه باشد، به نفع بنگاه نیست که وام بیشتری در ساختار سرمایه خود داشته باشد.
دو. همانگونه که از فرضهای استیگلیتز، جنسن و ملکینگ به دست میآید، آنان بحث را درباره کسی طرح کردهاند که با اطمینان خاطر میداند افزون بر تحصیل هزینه بهره، سودی مطمئن خواهد داشت؛ بنابراین اگر آن سود خالص برای خودش باشد، انگیزه بیشتری برای کوشش مییابد؛ در حالی که این مفروضات خلاف واقع است. چنانکه در بحث نااطمینانی گذشت، کدام تولیدکننده و سرمایهگذار چنین اطمینانی از آینده دارد؟ بر همین اساس میبینیم که گروسمن و هارت در سال 1982 در اصل نظریّه با آنان هم عقیده میشوند؛ امّا فرضی را مطرح میکنند که از اساس، نظریّه مذکور را متزلزل میکند و آن فرض، این است:
مدیر (سرمایهگذار) باید توجّه داشته باشد که اگر به جای سهام از وام استفاده کند، جریمههای ورشکستگی، تأثیر بسیاری خواهد داشت.
سه. همانطور که پیشتر گذشت، مشارکت در سود بنگاه برای صاحبان پسانداز در تحلیل خُردی، شبیه مالیات بر سود است و هیچ تأثیری در نقطه تولید و حداکثر کردن سود ندارد. به عبارت دیگر، چنان که در نمودار شماره 8 دیده میشود، نقطه تولید برای تولیدکنندهای که بخشی از سود را در اختیار دیگری میگذارد (در اختیار دولت به صورت مالیات بر سود یا در اختیار صاحب پسانداز به شکل سهم سود) با تولیدکنندهای که کلّ سود از آن او است، فرق نمیکند. (هر دو در نقطه 1q تولید میکند) در حقیقت سود او موقعی حداکثر میشود که سود کل، حداکثر شود؛
نمودار (8)
بنابراین، اختصاص بخشی از سود به صاحب پسانداز (شریک) در حداکثرکردن سود بنگاه که نتیجه آن حداکثرکردن سود خود او است، تأثیری ندارد. به ویژه با توجه به اینکه تولیدکننده میداند با دادن این بخش از سود، افزون بر اینکه صاحب سرمایه را در خطرهای احتمالی و هزینههای ناشی از آن شریک خود میکند، یکی از اقلام هزینه (هزینه بهره؛ Cr) را هم نمیپردازد، و این موجب کاهش هزینه کل از TCc به TCI و افزایش دامنه و مقدار تابع سود میشود که در نمودار شماره 8 به روشنی پیدا است.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 87/9/30 :: ساعت 11:37 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مرنجان و مرنجعزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) استسعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلامسبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلامپیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلامامام حسین علیه السلام در آیینه زیارتپیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»[عناوین آرشیوشده]